نام پژوهشگر: مریم زور

مطالعه نمونه های سفالین جمع آوری شده از سطح محوطه های دوران اسلامی در شهرستان نیک شهر و چابهار
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مریم زور   محمد مهدی توسلی

با توجه به اینکه سرزمین بلوچستان در طی دوران اسلامی دارای استقرارهای فروان بوده است، اما متأسفانه مطالعه سفالینه های اسلامی کمتر مورد توجه محققان و باستان شناسان دوران اسلامی قرار گرفته است. برای تأمین این منظور، بر آن شدیم که مجموعه سفالینه های اسلامی جمع آوری شده در بررسی شهرستان های نیک شهر و چابهار در استان سیستان و بلوچستان که به ترتیب در سال های 1381 و 1388 خورشیدی از سوی روح لله شیرازی انجام گرفته است را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و حاصل کار را در غالب پایان نامه مذبور تحت عنوان "مطالعه نمونه های سفالین جمع آوری شده از سطح محوطه های دوران اسلامی در شهرستان نیک شهر و چابهار" به رشته تحریر در آوریم. در نتیجه سعی گردید که تمامی 474 قطعه سفال اسلامی بدست آمده از حوزه نیک شهر و چابهار مورد مطالعه (طبقه بندی، گونه شناسی و گونه شناختی) قرار گیرند. بدین ترتیب کلیه سفال ها بر اساس دو متغیر نوع پوشش و ساده یا منقوش بودن به چهار گروه سفال بدون لعاب و ساده، سفال بدون لعاب و منقوش، سفال لعابدار و ساده، سفال لعابدار و منقوش تقسیم گردیدند. سپس بر اساس یک یا چند متغیر سفالینه های طبقه-بندی شده به گونه های متعددی تقسیم شده و به منظور انجام مقایسه گونه شناختی نمونه های منتخب هر گونه از نظر متغیرهای مختلف با سفالینه های تاریخ گذاری شده و دیگر محوطه ها اسلامی مورد مقایسه قرار گرفتند. با توجه به مطالعات انجام شده نتایج زیر حاصل شد: 1ـ نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهد که سفال با تزئین اسگرافیتو سفال غالب دوران اسلامی بلوچستان می باشد که با توجه به گونه شناختی با مناطقی چون نیشابور، بامیان و کوش در محدوده زمانی 4 تا 7 هجری قمری در این منطقه رواج داشته و از رونق بر خوردار بوده است. 2ـ با توجه به بررسی و مقایسه کیفیت نقوش گونه هایی همچون سفالینه های " قلم مشکی" و "آبی سفید" با نقوش سفالینه های دیگر مناطق، به روشنی میتوان دریافت که در مجموع سفالینه های اسلامی از نظر کیفیت نقوش تزئینی به ویژه ـ تزئین با رنگ ـ نسبت به مراکز عمده سفالگری در ایران و دیگر کشورهای اسلامی در سطح پایین تری قرار دارند و نبود حتی یک قطعه سفال با نقاشی روی لعاب همچون سفال زرین-فام، سیلهوتو، مینایی نشان میدهد که سفالگران بلوچستان دارای عدم تخصص و مهارت کافی در این تکنیک تزئینی بوده اند. 3ـ همان گونه که پیش از این اشاره شد این حوزه با توجه به گونه شناختی سفالینه ها و مشابهت فروان آنها با سفالینه های خراسان بزرگ، سیستان و حوزه جازموریان به ویژه جیرفت می توان به وضوح به ارتباط فرهنگی بین این مناطق پی برد. همچنین با بررسی و مقایسه سفالینه های این حوزه با کشورهای چون سوریه، عراق، مصر، امارات،ترکیه و چین می توان گفت که بلوچستان (حوزه نیک شهر و چابهار) دارای ارتباطات گسترده و همسانی فرهنگی و هنری با سایر مناطق بوده است. به طور کلی می توان گفت که با توجه به مطالعات انجام شده بلوچستان (حوزه نیک شهر و چابهار) در طی دوران اسلامی (سده های 4 تا 9 ه.ق) در زمینه سفالگری پیشرفت نسبتاً خوبی را داشته و ارتباط فرهنگی و هنری گسترده ای با مناطق همجوار و سرزمین های دور دست داشته است.