نام پژوهشگر: فاطمه کریمی پرویز
فاطمه کریمی پرویز بهاء الدین اسکندری
داستان یوسف و زلیخا در ادبیات ایران بارها و بارها دستمایه ی شاعران و نویسندگان قرار گرفته است. در این پژوهش تلاش شده است تا دو منظومه ی یوسف و زلیخا ی مولانا عبدالرحمن جامی و یوسف و زلیخای مسعود قمی از منظر روایت، ساختار و آرایه های ادبی مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. برای مقایسه ی ساختار روایی دو منظومه پس از مطالعه ی دقیق دو منظومه داستان را به پاره ها و نقش مایه های اصلی آن تجزیه کرده ایم. روش مقایسه هم افزایی دو روایت بوده است ؛ یعنی پاره ها و نقش مایه های مشترک و متمایز را مشخص کرده ایم تا با مقایسه ی کنش های داستانی، میزان شباهت و تفاوت دو روایت بهتر آشکار شود.پس از شناسایی ساختار روایی هر یک از دو منظومه و شباهت ها و تمایز های موجود در آن، کار کرد دو الگوی مهم از الگوهای نوین ساختار گرایی در ادبیات ( الگوی برمون و الگوی پراپ) در این دو منظومه به تفکیک بررسی شده است. مقایسه ی صور خیال ، جایگاه اندیشه و جهان بینی دو شاعر و میزان اثر پذیری از روایت قرآن نیز در دو منظومه به تفکیک بررسی شده است.