نام پژوهشگر: سارا بقالیان
سارا بقالیان حسین بنکداری
وجود جریانهای آشفته و حلزونی و همچنین خاصیت سه بعدی جریان در خم ها و رودخانه های طبیعی باعث پیچیدگی الگوی جریان در این مسیرها شده است. با ورود جریان به قوس در اثر نیروی گریز از مرکز شیب عرضی در سطح آب ایجاد شده که باعث افزایش سطح آب در قوس خارجی و کاهش آن در قوس داخلی میشود. در نتیجه گرادیان فشار جانبی در داخل مقطع قوس تشکیل شده که با غلبه آن بر نیروی گریز از مرکز جریانی در جهت عرضی داخل مقطع شکل میگیرد که جریان ثانویه نامیده میشود. این جریان ثانویه قوی مشخصه اصلی جریان در کانالهای باز قوسی شکل است و باعث تشکیل یک الگوی جریان پیچیده در قوسها و رودخانههای مئاندری میشود. این الگوی جریان یک توپوگرافی نامنظمی در قوس ایجاد کرده و باعث فرسایش و رسوبگذاری میشود. به همین دلیل استفاده از روش های مختلف جهت دست یافتن به دانش هیدرودینامیکی از الگوی جریان در مسیرهای قوسی لازم است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از مدلسازی عددی ansys cfx جریان در قوس 90 درجه بصورت سهفازی (هوا، آب و رسوب) و سه بعدی شبیهسازی شده و با استفاده از نتایج مطالعات آزمایشگاهی انجام شده در دانشگاه تربیت مدرس تهران نتایج حاصل از حل عددی صحت سنجی شده اند. سپس تغییرات سرعت جریان در جهت طولی, عرضی و عمودی، تأثیرات جریانهای ثانویه، تغییرات تراز بستر در مقاطع عرضی مختلف، تأثیر رسوب و شعاع انحنای نسبی بر روی الگوی جریان در قوس بررسی گردید و همچنین نتایج حاصل از شبیهسازی عددی در سه حالت تک فازی، دو فازی و سه فازی با یکدیگر مقایسه شده اند. پروفیلهای سرعت محوری حاصل از نتایج آزمایشگاهی و عددی نشان داد که روش عددی به خوبی الگوی جریان در قوس را پیشبینی کرده است. در ادامه با استفاده از حل تحلیلی معادلات حاکم بر جریان در قوس، تغییرات قائم سرعت عرضی در طول محور کانال و نیز تغییرات سرعت طولی در سطح آب و در محور قوس ارزیابی شده است. همچنین نتایج حاصل از حل تحلیلی با نتایج آزمایشگاهی، شبیه سازی عددی و نتایج تحلیلی سایر محققین مقایسه شده اند. توزیع قائم سرعت عرضی و توزیع سرعت طولی بر روی سطح آب در مقاطع مختلف کانال نشان داد که در مقایسه با حل تحلیلی، مدل عددی در پیش بینی توزیع سرعت عرضی و طولی عملکرد بهتری داشته است. در بخش آخر این تحقیق با استفاده از روش های هوش مصنوعی الگوی جریان در قوسها پیش بینی شده است که جهت آموزش شبکه عصبی از دو روش الگوریتم ژنتیک و پس انتشار خطا استفاده شده و نتایج آنها با هم مقایسه گردیده است. در انتها نتایج حاصل از شبکه عصبی با نتایج حاصل از شبیهسازی عددی مورد مقایسه قرار گرفته است. مهمترین مزیت بکارگیری شبکه عصبی مصنوعی در این پژوهش، تقریب مقادیر سرعت برای نقاطی است که در آنها دادههای آزمایشگاهی موجود نیستند. مقایسه نتایج حاصل از شبکه عصبی مصنوعی و داده های آزمایشگاهی نشان داد که نتایج بدست آمده از شبکه های عصبی تطابق خیلی خوبی با نتایج آزمایشگاهی دارند و شبکه عصبی با دقت خوبی مقادیر سرعت در قوس را پیشبینی کردهاست. همچنین در بین دو روش آموزش بکار رفته برای آموزش شبکه عصبی مشخص شد که در شرایط در نظر گرفته شده در این پژوهش، روش الگوریتم ژنتیک دارای نتایج بهتری نسبت به روش پس انتشار خطا است.