نام پژوهشگر: شعبان اسدی
شعبان اسدی عسگر دیرباز
چکیده: خالی شدن انسان از ایمان، یعنی مرگِ او؛ بدین معنا که انسان تمام داراییِ خویش را از دست خواهد داد، جسمش را روحش را و وجودش را. خداوند هیچگاه حضور خود را از انسان دریغ نمی کند. ابوحامد محمد غزالی و سورن آبو کی یرکگوردو متفکر بزرگ جهان اسلام و مسیحیت، در جهت الهی کردن انسان و رسیدن به ایمان واقعی در تلاش بوده اند و هر کدام از آنها راه حل هایی در این زمینه ارائه داده اند؛ غزالی در این راه به مقولاتی مانند عقل، نفس، انسان، اخلاق، تصوف و عشق می پردازد و در نهایت با تعاریف خاصی که از آنها ارائه می دهد سعی بر آن دارد که این موارد را هم جهت و همسو نماید تا به کشف شهود یا همان نور نبوی دست یابد. کی یرکگور نیز در همین جهت برای انسان سه سپهر استحسانی، اخلاقی و ایمانی قائل می شود. او با گذر از دو سپهر ابتدایی و رسیدن به سپهر ایمانی، همچون غزالی ایمان حقیقی را آمیخته با رنج و ریاضت می داند. ایمان او دارای خصوصیاتی همچون انفسیت، لحظه، شورمندی، تناقض و ... می باشد. نکته قابل توجه آنجاست، تعاریفی که این دو متفکر از ایمان دارند، دارای جهات مشترک بسیاری همچون تجربه درونی، ازدیاد و نقصان، متعلق نهایی ایمان و ... است. اما در این میان اختلافاتی نیز به چشم می خورد که ایمان غزالی را از ایمان کی یرکگورجدا می سازد