نام پژوهشگر: رخساره سهرابی
رخساره سهرابی محمد راسخ مهند
یکی از دغدغه های فکری ادیبان معاصر، یافتن تفاوتها و شباهتهای موجود در شعر سنتی و اشعار نو و نیز یافتن علل و عوامل حاکم بر این تغییرات می باشد. چنانکه در پی تحقیقات و بررسی های انجام شده تفاوتهای چشمگیری در زمینه واژگان، مفاهیم ، وزن ، آهنگ و حتی موضوع در میان اشعار سنتی و نو دیده شده است. اما با ظهور علم نوپا و جدید زبان-شناسی شناختی و مبحث استعاره های مفهومی از این دیدگاه، دریچه جدیدی به روی محققان ،ادیبان و زبان شناسان گشوده شد، تا آنجا که این افراد برآن شدند تا مطالعات خود را در زمینه صنایع ادبی گسترش دهند و مفهوم استعاره را که در گذشته صرفا در حیطه ادبیات بود، از جنبه ای دیگر بررسی کنند. در این پژوهش با تکیه بر بحث استعاره در زبان شناسی شاختی سعی شده است استعاره های موجود در شعر سنتی و نو فارسی، بر اساس منتخب اشعار حافظ و سپهری بررسی شود. این پژوهش نشان می دهد فضای فکری حاکم بر شعر در این دو شخص چه تفاوتی دارد. در گزیده ای از اشعار این دو شاعر، مشتمل بر 6000 کلمه، استعاره هایی که بر مفاهیم عشق، نفرت، مرگ، زندگی، تنهایی، غم، شادی و زمان دلالت می کردند، مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی نشان می دهد که علاوه بر مفاهیم مشترکی که در استعارات اشعار هر دو شاعر وجود دارد، مفاهیم استعاری آنها تفاوت های قابل ملاحظه ای نیز دارد. مثلاً آنجا که حافظ برای عشق قلمروی "شراب" را در نظر می گیرد و سهراب قلمروی "جسم"، می توان دریافت که دنیای فکری آنها متفاوت است. یا در استعاره "تنهایی"، حافظ با قلمروی "مکان" آن را به تصویر می کشد و سهراب مفهوم "انسان" را برمی گزیند تا نشان دهنده تنهایی عمیق انسانی در نگاه سپهری و احساس تنهایی انسان مدرن باشد. با بررسی نمونه های مورد بحث، دریافتیم که یکی دیگر از تفاوت های شعر سنتی و شعر نو، تفاوت در به کار بردن مفاهیم استعاری است.