نام پژوهشگر: زینب افتخاری نسب
زینب افتخاری نسب اصغر دادخواه
چکیده: فرایندهای خانوادگی تأثیر زیادی بر رفاه اقتصادی،اجتماعی،جسمی و روان شناختی کودکان دارند.بسیاری از مشکلات اقتصادی اجتماعی و سلامت روان به اختلال در عملکرد خانواده مر بوط می شود(دی گراف ، اپیتجنز، 2008). بنابراین ممکن است اکثر کودکان در جریان رشد مشکلات هیجانی و رفتاری خاصی پیدا کنند که معلول فشارهای رشد و انطباق با انتظارات خانواده باشد(شرودر،گوردن،1384). افزون بر این افسردگی مادر به همراه سایر مشکلات می تواند بر رشد عاطفی و اجتماعی کودک موثر باشدهمچنین بایر و همکاران(2006) در مطالعه ای نشان دادند که اضطراب و افسردگی مادران پیش بین مشکلات درون سو در کودکان است) خانجانی،1389). متخصصان برای پیشگیری از مشکلات شایع دوران کودکی یا پیشگیری از تشدید آنها سعی کرده اند والدین را با رشد کودک و فنون مدیریت رفتار آشنا کنند( شرودر و گوردون1385).در واقع از میان رویکردهای درمانی مختلف برای کودکان نابهنجار،برنامه های آموزش والدین بهترین تحقیقات را دریافت کرده اند(مارکی ددز ،ساندرز 2006)که از این میان یافته های تحقیقی نشان داده است که آموزش مهارتهای فرزند پروری با استفاده از فرزند پروری کارآمد (triple p) کاهش قابل پیش بینی در مشکلات کودکان و بهبودی هایی در رفتار کودکان و سازگاری والدین داشته است(ساندرز2003) . برنامه فرزند پروری کارآمد، علاوه بر درمان وپیشگیری مشکلات رفتاری عاطفی و رشدی کودکان بر شایستگی والدین نیز موثر است دارای پشتوانه ی تجربی خوبی در زمینه درمان شیوه های فرزند پروری ناکارآمد،افسردگی،اضطراب،استرس، خشم والدین وتعارضات زناشویی،است (ساندرز ،2008) مطالعه ی حاضر به منظور بررسی اثر بخشی فرزند پروری کارآمد بر مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران آنها طرح ریزی شده است. بدین منظور 150 نفر از مادرانی که اظهار می داشتند فرزندانشان دارای مشکلات درون سو و برون سو است و تمایل به شرکت در پژوهش داشتند به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند و سیاهه رفتاری کودک اخنباخ و مقیاس افسردگی ، اضطراب ، استرس را کامل نمودند ، سپس 38 نفر از آنها که داراری دیگر ملاکهای پژوهش بودند انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در طی ریزش نمونه 25 نفر به عنوان گروه نمونه باقی ماندند(13 نفر گروه آزمایش، 12 نفر گروه کنترل) گروه آزمایش ، برنامه فرزند پروری را دریافت کرد. و گروه کنترل همچنان در شرایط بدون مداخله قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها در مرحله پیش آزمون از تحلیل کوواریانس و در مرحله پیگیری آزمون اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که هیچگونه تفاوت معنی داری بین آزمودنی ها در قبل و بعد از مداخله در هر یک از متغییرها وجود ندارد. این عدم معنی داری تا دوماه در مرحله پیگیری، مشاهده گشت.(p<0/05). نتیجه آنکه در مطالعه حاضر، برنامه فرزند پروری کارآمد بر کاهش مشکلات درون سو و برون سو کودکان و اضطراب و افسردگی مادران آنها موثر نبوده است. کلید واژه ها: فرزند پروری کارآمد، مشکلات درون سو، مشکلات برون سو، اضطراب، افسردگی