نام پژوهشگر: حجت اله حسینیان
حجت اله حسینیان مهراورنگ قایدی
در بخش اول این تحقیق نسبت به مطالعه، بررسی و مقایسه میزان حذف مولکول های رنگ اریوکروم سیانین آر از محلول آبی توسط کربن فعال و کربن نانو لوله چند دیواره اقدام و اثر شرایط مختلف آزمایشگاهی نظیر ph محلول، ابعاد ذرات جاذب کربن فعال، اثر دما، اثر مقادیر کربن فعال و کربن نانو لوله چند دیواره، غلظت اولیه رنگ، قدرت یونی و اثر زمان هم زدن بر روی سینتیک - ترمودینامیک فرایند حذف و روی میزان حذف رنگ به کمک دستگاه اسپکتروفتومتر uv-vis اقدام شد. اثر پارامتر های مختلف بر حذف بررسی و بهینه گردید. پارامتر های ترمودینامیکی تغییرات آنتالپی ، آنتروپی، انرژی آزاد گیپس و مقادیر انرژی فعال سازی و احتمال چسبندگی و پارامتر های سینیتیکی مدل های شبه درجه اول و دوم، الویچ، نفوذ درون ذره ای و ایزوترم های جذبی مدل های لانگمویر، فرندلیچ، تمکین، دوبینین-رادوشکویچ و هارکینز-جورا محاسبه شد. مقایسه نتایج بدست آمده از بررسی های ترمودینامیک نشان می دهند جذب رنگ روی هر دو نوع جاذب گرماگیر و خود به خودی است. در بررسی اثر زمان بر فرایند حذف، جذب رنگ روی هر دو نوع جاذب از سینتیک شبه درجه دوم، الویچ و به همراه آن ها نفوذ درون ذره ای به عنوان مرحله محدود کننده سرعت تبعیت می کند. داده های تعادلی به طور خوبی با مدل های ایزوترمی لانگمویر و تمکین با یک ظرفیت جذب ماکزیمم ((mg/g 65/40 برای کربن فعال و (mg/g) 24/95 برای کربن نانو لوله چند دیواره) مطابقت داشت. نتایج این تحقیق بیان گر این است که هر دو جاذب با کارایی بالا برای حذف رنگ فوق قابلیت کاربرد دارند. مقایسه بین دو جاذب نشان می دهد که علیرغم گران تر بودن کربن نانو لوله چند دیواره، این جاذب قدرت حذف رنگ بالاتری نسبت به کربن فعال به ازای واحد جرم جاذب به کار رفته دارد. از طرفی زمان رسیدن به تعادل در کربن نانو لوله چند دیواره خیلی پایین تر است. در قسمت دوم تحقیق، استوکیومتری و ثابت های تشکیل کمپلکس های باز های شیف paabt، 2ha+1,6-dah و 5b2hb+1,6-dah با تعدادی از یون های فلزی واسطه و یون های فلزی سنگین شامل جیوه(ii)، سرب(ii)، کروم(iii)، کبالت(ii)، نیکل(ii)، مس(ii)، روی(ii) و کادمیم(ii) در حلال های غیر آبی استونیتریل، دی متیل سولفوکسید و دی متیل فرم امید با روش اسپکتروفتومتری مورد مطالعه قرار گرفت. با استفاده از داده های جذب - نسبت مولی بدست آمده و برنامه کامپیوتری kinfit ثابت های پایداری کمپلکس های های مختلف محاسبه گردید. برازش داده-های تجربی و تئوری با مدل های مختلف برنامه kinfit نشان داد که تشکیل کمپلکس بین لیگاند-های سنتز شده و یون های فلزی به کار رفته، بهترین تطابق را با مدل mlml2 دارند. بنابراین تشکیل کمپلکس با نسبت مولی 1:1 و 1:2 فلز: لیگاند صورت می پذیرد. نتایج بررسی های تشکیل کمپلکس نشان داد که غالباً کمپلکس های فلزی بیس 5- برمو- 2- هیدروکسی بنزالدئید- (1و6 هگزان دی ایمین) دارای پایداری بیشتر کمپلکس و در نتیجه ثابت های پایداری بیشتری نسبت به دو گونه دیگر می باشد. در نهایت مقایسه بین ثابت های پایداری کمپلکس های سالن فوق با همدیگر نشانگر این است که تا حدودی با ترتیب پیشنهاد شده در سری ایروین-ویلیام مطابقت دارد.