نام پژوهشگر: سیاوش حق جو
رقیه دیوسالار سیاوش حق جو
چکیده در بسیاری از مقالات و آثاری که در ارتباط با آثار فروغ و محتوای آنها انجام گرفته به تحوّلی اساسی که در اندیشه هایش صورت گرفته، اشاره شده است. این تحول موجب شده آثار پنج گانه اش به دو دوره ی متفاوت از هم تعلق گیرد.اسیر،دیوار و عصیان در یک سو و((تولدی دیگر)) و ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) در سوی دیگر قلمرو شاعریش قرار می گیرد.بنابراین ((شعر فروغ دو چهره ی مجزا به خود می گیردکه هر دو برای او واقعی و اصیل است:چهره ی فردی و خصوصی و چهره ای انسانی و جهانی و این دو چهره مختلف نمودار تحول و حرکت در شعر او می شود)) (زرین کوب،1358: 196). آنچه را که نکته سنجان و تحلیل گران ادبی،به عنوان نمونه های تحوّل او ذکر کرده اند بسیار محدود است و عمدتاً به صورت کلی و گذرا به این مقوله در حیطه ی تصویر نگریسته اند و تصاویر شعری او را بر اساس اندیشه هایش به صورت مجزا مورد تحلیل قرار نداده اند.یعنی تاکنون تحقیقی مستقل در این زمینه انجام نشده است که بدانیم اندیشه ی فروغ با موضوعاتی نظیرعشق،معشوق،انسان،جامعه و...در طی دو دوره ی شعریش چگونه تغییر یافته است و تصاویر شعریش چگونه تحت تاثیر این تحول،جهت یافته اند. بنابراین دریافت این تحوّل و تأثیر آن بر تصاویر شعری فروغ،از طریق مطالعه و دسته بندی تصاویر شعرش و بررسی محتوای اصلی آثارش صورت خواهد گرفت. تشبیه،استعاره،تشخیص وکنایه حوزه های اصلی کار نگارنده در این پژوهش است. دراین میان تشبیه،شگرد اصلی تصویرسازی در مجموعه های شعری فروغ به چشم می آید و استعاره تصویراندیشه پرور دو مجموعه ی آخر اوست که بعدی لایه دار و هیجان زا در شعرش ایجاد می کند.کنایه نیز ابزاری قوی در دو مجموعه ی آخر است که با زندگی مدرن شهری و افکار منتقدانه ی فروغ گره می خورد و نوآوری ها و ابتکارات شاعر را در خلق کنایات، بدیع و جذاب می نمایاند. بدین ترتیب نتیجه ی کلی به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که علاوه بر تحوّلی که در نوع به کارگیری از تصاویر در دیوان شاعر به وجود آمده است، اندیشه های عمیق و ژرف انسانی نیز وارد فضای شعری او شده است. پس تصویر و اندیشه به موزات هم در طی دیوان شعری او حرکت می کنند و همراه با رشد اندیشه،تصاویر نیز پخته تر،مدرن تر و مفهومی تر می شوند. کلمات کلیدی : فرخزاد / فروغ / تصویر / اندیشه / دگردیسی/ مطابقت
یاسر رحمتی سیاوش حق جو
در متون عرفانی تصاویر تخیلی نقش ابزاری و تفنی ای ایفا نمی کنند.
نجمه صادق زاده یزدی غلامرضا پیروز
در نیمه ی اوّل قرن هجدهم میلادی، خوب و بد هر اثری با ترازوی عقل سنجیده می شد. به عبارت دیگر نقد براساس قواعد کلاسیسیسم صورت می گرفت ؛ امّا در نیمه ی دوم همین قرن ظهور ادیبان و هنرمندانی را می بینیم که احساسات را بر عقل ترجیح می دادند، یعنی انتقاد حسّی به جای انتقاد از روی عقل رواج یافت. رُمانتیسیسم به عنوان یکی از مکاتب مهم ادبی که نافی ارزش های کلاسیسیسم بود با تکیه بر عناصر ی چون : عشق ، احساس، سیروسفر، دوران کودکی، طبیعت ستایی و گریز از دست آوردهای مدرنیسم و شهرنشینی جلوه های فراوانی در ادب جهانی و نیز اشعار و داستان های ایرانی داشته است . از شاعران معروف معاصر ایرانی که آثارش تجلّی گاه مولّفه های این مکتب است می توان از سهراب سپهری نام برد. در این جستا.....
علی کریمی پور سیاوش حق جو
نویسندگان و شاعران بزرگ برای زیبا و جذّاب کردن سخن خود از آرایه های مختلف ادبی استفاده می کنند. تلمیح یکی از مهمترین صناعات ادبی است که در زیبایی و عمق بخشیدن به کلام، نقش بارزی دارد و از دیرباز مورد توجّه شاعران بوده است. در شعر معاصر هم اغلب شاعران بدان توجّه داشته اند. از آنجایی که شناخت اشارات و تلمیحات یک اثر می تواند در درک مفاهیم و زیبایی های آن موثّر باشد، در این تحقیق سعی شده است تا کاربرد تلمیح در شعر نو با تکیه بر اشعار نو پنج شاعر بزرگ نو پرداز مورد بررسی قرار گیرد. از این رو ابتدا تلمیحات هر شاعر شناسایی شده و توضیحات لازم در مورد هر یک ارائه گردیده، سپس ارتباط آن با دیگر صناعات ادبی مورد بررسی قرار گرفته است و با در نظر گرفتن علم بلاغت و زیر شاخه های آن به سه قسمت:معانی، بیان و بدیع تقسیم گردیده است.آنگاه رابطه ی تلمیحات هر یک از شاعران مورد بحث با زیر شاخه های یاد شده به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.در علم بیان بهره گیری شاعر از تلمیح، به منظور انجام تشبیه وبیان استعاری،کنایی و تمثیلی مورد توجّه قرار گرفته است.در علم بدیع چگونگی استفاده از تلمیح برای بیان اغراق آمیز موضوع و خلق آرایه های دیگر بدیعی نظیر ایهام تناسب ومراعات نظیر بررسی شده است و در قسمت معانی نحوه ی استفاده از تلمیح به منظور ایجاز و عمومیّت بخشی (تعمیم)و تأکید بر سخن در شکل استفهام و تکرار مورد بررسی قرار گرفته است و برای هر یک از موارد فوق شاهد مثال هایی ذکر گردیده است. در پایان ضمن نتیجه گیری، جدول مقایسه ی آماری ارتباط تلمیح با آرایه های دیگر ارائه گردیده است.
سبیکه اسفندیار سیاوش حق جو
مثنوی مصیبت نامه، به عنوان اثری معناگرا با ساختاری داستانی، در پس آموزه های عرفانی و اخلاقی و با زبان بی تقیّد و انتقاد گونه ی عطار که در سخن پیران، کاملان و مجنونان مصیبت نامه جلوه می کند، در پی آن است که آدمی را که به نسیان حقیقت مبتلا است؛ به معرفت دردمندی آشنایی دهد و طالب حقیقت را با شگردهای سلوک، به سرمنزل مقصود برساند. سالک مصیبت نامه، تحت عنایت خداوند و ولایت پیر تا ولایت پیامبر خاتم، توأم با جهدی مداوم و با طی کردن عوالم آفاق و انفس، به معرفت جان خویش به عنوان نخستین گام در معرفت حق و کمال معنوی آدمی در کسوت بندگی می رسد؛ تا به قول عطار در پایان مصیبت نامه، قدم های بعدی تکامل معنوی را در حق بردارد که شرح آن منوط به اذن پروردگاراست. این پایان نامه بر آن است که با بررسی همه ی نکات و دقایق عرفانی، در پس حکایات، آموزه ها، شخصیت ها و ... به بررسی سیر کمالی سالک طریقت و در نگاهی گسترده تر، طریق رسیدن آدمی از پس حجاب جسم و جهان به حقیقت و کمال انسانی بپردازد و نشان دهد که همه ی تضادهای طریقت؛ چون خوف و رجا، قهر و لطف، سختی و راحتی و... ظرفیت وجودی سالک را برای درک مقام فنا و رسیدن به مقام کاملان بالامی برد و جان سالک را آشنای نسیمی از حقیقت الهی می سازد. در این زمینه، در پرتو حکایات، از برترین و فروترین افراد که عطار مسائل عرفانی را از زبان آنان تبیین می نماید، سود جسته شده ودر پرتو سخنان عرفانی در آغاز مقالات، صفات و مقامات طریقت اثبات گشته است؛ صفاتی که به طور مستقیم و غیر مستقیم، توشه و دلیل رسیدن سالک به مقصد حقیقت و مقام انسان کامل است. در این پایان نامه سعی می شود، نظریات معرفتی عطار راجع به کمال هر یک از موجودات عالم، یک اصل دانستن جنون دیوانه و عشق مردان کامل، دردمندی حق، راهبران طریقت و ... نیز تبیین گردد تا سرانجام، انسان کامل در آینه ی صفات آشکار شود.
سیده انسیه سجادپور حجت صفار حیدری
این پژوهش با هدف بیان مفهوم رندی در تعلیم وتربیت نگاشته شده است.یکی از محوری ترین شخصیت های شعر حافظ رنداست. او برجوهر اندیشه گری عارفانه شاعرانه ی خود ، نام رند را می نهد و این بنیادی ترین مفهومی است که حافظ برای بازگفت انسانشناسی عارفانه –شاعرانه ی خویش بکار می گیرد .در واقع رند یک اثر هنری خود آفریده است که همچون هر اثر هنری دیگر ،چیزی تعریف ناپذیر و ناگفتنی در خود دارد.از آنجایی که حافظ در اشعارش بسیار به پرورش و تربیت آدمی اهمیت داده و به جای قیل و قال مدرسه در پی انسان سازی است ؛در این تحقیق با توجه به مکتب تربیتی حافظ، انسان تربیت یافته ی او بررسی می شود. به بیان دقیقتر این تحقیق در پی پاسخگویی به چگونگی سیمای رند در اشعار حافظ،بیان رابطه ی بین عصر حافظ و شکل گیری زبان رندی و در پایان به دنبال یافتن دلالتهای تربیتی حافظ و انسان تربیت یافته ی او با توجه به مفهوم رندی ست. محقق برای دستیابی به این نتایج از دو روش تحقیق توصیفی و استنتاجی –قیاسی استفاده نموده که در این روش برای پاسخگویی به پرسش ها ابتدا اشعار مورد نظر را مطالعه و جمع آوری نموده و با استناد به معانی شعر تصویری از رند حافظ را بدست می دهد. سپس برای نشان دادن دلالتهای تربیتی آن از روش استنتاجی - قیاسی استفاده کرده که طی آن هر شعر و غزلی را مقدمه و مبنایی برای استخراج دلالتهای تربیتی مورد استفاده قرار داه است. جامعه ی آماری این تحقیق دیوان حافظ و کلیه ی کتابهای نگاشته شده در این خصوص و نمونه ی آن کتب در دسترس است. جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با استفاده از فیش برداری انجام گرفته است. در پایان محقق به این نتیجه می رسد که با توجه به اوصاف رندی در مکتب تربیتی حافظ ،انسان تربیت یافته ی او رند است . واژه های کلیدی: حافظ، رند، تربیت
مصطفی میردار رضایی سیاوش حق جو
چکیده: برای فهم و شناخت دقیق و فنی شعر هر شاعر باید سبک او را شناخت و برای شناخت سبکش لازم است لوازم و عوامل سبک ساز شعر او را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. صناعات شعری از جمله عوامل سبک سازی هستند که انتخاب نوع یا انواعی از آن و هم چنین میزان استفاده و بسامد آن در شعر هر شاعر، سبک منحصر و مختص به خود او را می سازد. یکی از انواع صناعات و شگردهای شعری، صناعات کنایه محور هستند. این ابزار ادبی همانطور که از نام آن پیداست صناعتی است که در آن کنایه به عنوان محور و مرکز با صناعاتی دیگر چون استعاره، تشبیه و ایهام می آمیزد. یعنی کنایه از حالت و ساحت تک-بعدی و یگانگی، خارج، و پا به دنیای تلفیق و ترکیب می گذارد و یک بار با استعاره می آمیزد و بار دیگر با استعاره و ایهام، و گاهی با استعاره، ایهام و تشبیه. این آمیختگی، صناعات پیچیده ی تازه ای را فراهم می آورد که در ادب فارسی سابقه ی آن به حکیم باژ باز می رود و در شعر حافظ نمود قابل توجهی دارد ولی جنبه ی سبکی و سبک ساختی آن در سبک هندی دیده می شود. این صناعات که شامل «استعاره ی ایهامیِ کنای?» صرف، «استعاره ی ایهامیِ کنای?» همراه با تشبیه و «استعاره ی کنایه» می شوند، در تکوین سبک صائب چنان موثر است که کمتر غزلی از او را می توان بازیافت که در آن حضور نداشته باشد. این جستار ضمن تعریف صنایع کنایه محور و انواع آن به عنوان عواملی سبک ساز، به تحلیل و بررسی این صناعات و تشریح آن ها در دیوان صائب می پردازد. واژگان کلیدی: سبک، عناصر سبک ساز، صناعات کنایه محور، استعاره ی ایهامیِ کنای? صرف، استعاره ی ایهامیِ کنای? همراه با تشبیه، استعاره ی کنایه.
مرضیه قدمعلی صوفی رضا ستاری
از فوائد تصحیح نسخ خطی، دست یابی به منبعی از واژگان اصیل و کهن زبان فارسی است؛ واژگانی که امروزه یا منسوخ شده و یا تغییر کرده اند. ارائه ی این تغییرات زبانی برای پی بردن به روند پویایی و سیر تحول زبان و سبک، دارای اهمیت است. تصحیح متون امروزه به عنوان یک کار ارزشمند و علمی کاملاً پذیرفته شده است و در رهیافت های جدید ادبی، نخستین اصل، داشتن متنی منقح و بی شائبه است تا کار بر روی آن ارزش علمی خود را حفظ کند. در این پژوهش، دیوان صدقی استرآبادی با استفاده از 4 نسخه و بر اساس شیوه ی بینابین، تصحیح گردیده است. خلاصه ی مراحل روش پژوهش: استنساخ نسخه ی اساس؛- بازخوانی نسخه ی استنساخ شده با اصل نسخه؛- مقابله ی متن استنساخ شده با نسخه های دیگر و ثبت اختلافات؛- تلفیق اختلاف نسخه ها به شکل مجموعه ی اختلافات؛- داوری میان اساس و اختلاف نسخ و دست یافتن به ضبط نص مطلوب.- مشخصات کتاب شناسی نسخه های مورد استفاده: 1- تهران، دانشگاه تهران-4068: {در جنگ} نستعلیق سده 12. آغاز و انجام افتاده، مجموعاً 32 گ 12 س. {ف.دانشگاه 13:3051}(خطی) 2- تهران،"- 4715:{ نستعلیق سده 13 و 14، مجموعاً 167 گ 21س.}{همان جا 14:3659}(خطی). 3- قم، مرکز احیای میراث اسلامی -2401:{ دیوان، نستعلیق، مجموعاً 74 گ 12 س}( خطی). 4- تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی- 13501: { در جنگ} نستعلیق.( خطی) نسخه ی «2401» که اصل دیوان و شامل حدود 1200 بیت از اشعار صدقی است، نسخه ی تقریباً خوب و متقنی است اما ضعف عمده ی آن این است که نام کاتب و تاریخ کتابت در آن مشخص نیست. در این نسخه عنوان ها با جوهر قرمز و متن اشعار با جوهر سیاه نگارش شده است و صفحات آن با کلمه پیوند به هم مربوط می شوند که این کلمات در پایان صفحات زوج آمده است. در انتهای آخرین صفحه از این نسخه که 74 برگ دارد، کلمه پیوندی آمده که می تواند نشانه ای از ناقص بودن این نسخه باشد. در بعضی از صفحات نسخه ی 2401 مهر نام میرجلال الدین محدث وجود دارد؛ با پی-گیری های انجام شده، مشخص شد که نام مالک این نسخه ی خطی است. در نسخه های 4068 و 13501 نام شاعر و عنوان شعر با جوهر قرمز و متن شعر با جوهر سیاه کتابت شده است و کلمه ی پیوند، در هر دو نسخه، صفحات را به هم مرتبط می سازد. در نسخه ی 4715 نام شاعر و شعر او هر دو با جوهر سیاه نوشته شده است و کلمه ی پیوند در آن دیده نمی شود. در نسخه ی 4068 که جنگ است، تنها 2 بیت از اشعار صدقی آورده شده است. اشعاری نیز به صورت پراکنده در جنگ نسخه ی 4715 از این شاعر آمده است. نسخه ی 13501 هم جنگ است و دو قصیده از صدقی در آن آمده که در نام ممدوح با نسخه ی دیوان (2401) اختلاف دارد. در فصل اول این پژوهش به ذکر مقدماتی در باب تصحیح نسخ خطی و لزوم انجام این کار پرداخته شده است. فصل دوم شامل معرفی نسخه ها، مشخصات کتاب شناسی نسخه های مورد استفاده و شیوه ی کار است. فصل سوم این پژوهش به زندگی، شعر و زمانه ی شاعر پرداخته است؛ مواردی شامل آنچه که در مورد شاعر از خلال اشعارش به دست آمده، ممدوحان وی، اوضاع سیاسی اجتماعی عصر شاعر، وضعیت شعر در زمان وی و بررسی سبک شاعر . فصل چهارم پایان نامه، دیوان اصلاح شده ی صدقی استرآبادی است؛ شامل قصاید، قطعات، ترکیب بند و مفردات. نتیجه گیری فصل پنجم نیز شامل توضیحاتی راجع به سبک شاعر و قضاوت در مورد روح حاکم بر اشعار اوست. چون در تذکره ها مطلب چندانی در مورد زندگی صدقی استرآبادی نیامده بود، براساس منابع موجود، اشعار، زندگی و افکار او مورد بررسی قرار گرفت. دیوان اشعار وی نیز با استفاده از 4 نسخه، تصحیح گردید تا به ضرورت عمل تصحیح نسخ خطی، پاسخی شایسته داده شود. صدقی استرآبادی از قصیده سرایان مشهور عصر صفوی است اما نام او در میان اهل ادب نیز کمتر شناخته شده است این شاعر عالم با آن که در قصیده سرایی استاد محتشم کاشانی بوده است، به اندازه ی او صاحب نام و بلند آوازه نیست. بررسی زندگی و سبک چنین شاعرانی به منظور معرفی آن ها به جامعه ی ادبی، خالی از فایده نیست.
معصومه بخشنده کسوتی سیاوش حق جو
داستان نویس برای ارائه ی داستان خود از ابزاری بهره می برد که به آن عناصر داستان می گویند. برای این که پیکره ی داستان از استحکام بیش تری برخوردار گردد، می بایست تمامی این عناصر در تعامل هم بوده و کارکردی هماهنگ داشته باشند. عناصر داستان شامل پیرنگ، زاویه ی دید، شخصیّت، گفت وگو، لحن، درون مایه، موضوع و ... است که رساله ی حاضر، عنصر شخصیّت و شخصیّت پردازی را مورد بررسی قرار داده است. عنصر شخصیّت از عناصر مهمّ داستانی و ستون فقرات داستان به شمار می آید؛ زیرا این اشخاص داستان هستند که با رفتار و گفتار خود عمل داستانی را پیش می برند و دنیای داستان را می سازند. در این پژوهش پس از بحث مقدّماتی در فصل اوّل و ارائه ی مبانی نظری، هم چون تعاریف و نظریّه های شخصیّت و شخصیّت پردازی به مقایسه ی شخصیّت پردازی در دو رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی و «همسایه ها» اثر احمد محمود پرداخته است. رمان جای خالی سلوچ، حول زندگی شخصیّت های فقیر و روستائیان محروم و زجر کشیده ای می گردد که مادام در تلاش معاش اند. در این رمان، ما با رفتار و گفتار اشخاص، به شخصیّت آن ها که متناسب با موقعیّت فردی و اجتماعی شان است پی می بریم. رمان همسایه ها نیز شامل شخصیّت های فقیر، سیاسی و حزبی است. نویسنده در این رمان از گفت و گو، عمل و ... در پرداخت شخصیّت ها استفاده کرده است.در هر دو رمان مذکور، شخصیّت پردازی به شیوه ی غیر مستقیم، پررنگ تر است.
ام لیلا جانی سیاوش حق جو
در این پژوهش، فعل در تفسیر فارسی جامع الستین للطائف البساتین مورد بررسی قرار می گیرد. دستور، علم نشانه شناسی(semiologie) است. دستور تاریخی با مطالعات زبان شناس سوئیسی دو سوسور در آغاز قرن بیستم وارد مرحله جدیدی شد. پژوهش نشانه شناختی برای روشن شدن معانی و کاربردهای دستوری همه ی متون در هر زبانی لازم است، به ویژه در مطالعات تاریخ زبانی. مطالعه ی زبان تاریخی، از وظایف زبان شناسی است، امّا برای محققان ادبیات از لحاظ درک درست معانی متون گذشته حائز اهمّیّت است. آغازگر این شیوه ی نوین در ایران، ملک الشعرای بهار در کتاب سبک شناسی است. بررسی دقیق و همه جانبه ی متون قدیم نیازمند پزوهش های چندگانه در حوزه ی دستور است. تفسیر جامع الستین، اثر احمد بن محمد زید طوسی، که در قرن ششم(ه. ق) در شصت فصل با نثری گاه ساده و گاه مسجع نوشته شده است، از جمله ی این گونه متون به شمار می آید. بر این اساس هدف این پژوهش، تحلیل کیفیات فعل در مقایسه با فارسی معاصر است. در این پژوهش پس از استخراج همه ی افعال در روند تحقیق، به طور عمده به افعالی پرداخته شده است که در طی زمان دچار دگرگونی های صوری، معنایی و یا هردو، شده اند؛ این افعال در جداول مجزا، تحت عناوین جانشینی، همنشینی، و به صورت هاله های معنایی و نمودار آماری ارائه گردیده و توصیف شده اند. این پژوهش نشان داد که: گرایش نویسنده بیشتر به کاربرد فعل های ساده است تا مرکب و پیشوندی؛ این امر دلالت بر نوع زندگی و نیز جنبه ی تعلیمی این تفسیر دارد. علاوه بر این، افعال با لهجه های محلی و نیز چند معنایی در این اثر دیده می شود. کلیدواژه ها: فعل، جامع الستین، دستور تاریخی.
مسعود اسکندری سیاوش حق جو
چکیده استعاره به عنوان یکی از مهم ترین صوربیانی در بین همه ی ملت ها، بخش مهمی از بررسی های اهل ادب و زبانشناسان را به خود اختصاص داده است. این شگرد ادبی، که ذاتاً ارتباط تنگاتنگی با زبان دارد، در بررسی های مربوط به حوزه ی سرزمین های اسلامی سرنوشت پر فراز و نشیبی داشته است. محدوده ی شناخت این صورت ادبی را – در شکل کلاسیک آن – باید در آرای قرآن شناسان، مفسّران، متکلمین، نفوذ تتبعات یونانیان از طریق ترجمه – به ویژه آثار ارسطو – و همچنین کوشش های شعرشناسان عرب با تکیه بر سنّت شعر جاهلی جست وجو نمود. پژوهش حاضر بر این عقیده است که عبدالقاهر جرجانی را باید اصلی ترین نظریه پرداز استعاره در حوزه ی سرزمین های اسلامی به حساب آورد. نظریه ی استعاره ی جرجانی که از ترکیب نظریات پیشینیان و معاصرین او در این زمینه و باززایی آن ها به انضمام آرای دقیق خود وی منتج گردیده است، بسیار بر جنبه های هنری و ذوقی استعاره تأکید می ورزد و از چنان دقت و تعمقی برخوردار است که تحقیقات محققان بعدی وی را - حتی تا روزگار معاصر و در شکلی گسترده تر آرای نظریه پردازان فراتر از مرزهای سرزمین های اسلامی - نیز شامل می شود. این نظریه، به رغم تمام دقت هایی که از سوی مولف آن صورت گرفته است، به وسیله ی ابویعقوب سکاکی دچار نوعی سنگ شدگی می گردد و رویّه ی پیشنهادی سکاکی به واسطه ی نظمی که در اثر و بیان وی موجود است، بیش از آرای جرجانی مورد توجه قرار می گیرد. نظریه ی استعاره ی جرجانی در مکتب وی که آرای بلاغیونی همچون سکاکی، خطیب قزوینی و تفتازانی را شامل می شود دچار دگردیسی می شود؛ بدین معنی که هرچند این بلاغیون شعب جدیدی را به این نظریه می افزایند، اما جنبه های مهمی از نظریات او در آثار اینان مسخ شده و در محاق فراموشی فرو می رود.
محسن بزی حسینی سیاوش حق جو
تشبیه یعنی برقراری همانندی بین دو یا چند چیز در معنای مشترکی، و وقتی هر یک از این طرفین از دو جزء یا بیشتر تشکیل شده باشد آن تشبیه را به شرط پیوستگی آن اجزا، مرکّب می گویند. وجه شبه مرکّب، وجهی است که ترکیب در آن دو اعتبار دارد: یکی آن که از چند چیز انتزاع شده باشد و دیگر اینکه از چند وصف برای شیء واحدی گرفته شده باشد که این مورد دوم شامل تشبیه مفرد مقیّد و تشبیهات مفرد غیرمقیّدی می گردد که وجه شبه در آنها شکل، هیئت و حالت است. نظریه هیئت در آرای سکاکی، خطیب، تفتازانی و دیگر بلاغیونی که از آنها پیروی کرده اند، مطرح شده است، اعتقاد دارند که در تشبیه مرکب، هیئتی به هیئتی دیگر تشبیه می شود. در این پایان نامه به بررسی تشبیه مرکب و ساختار آن در بوستان سعدی پرداخته شده است؛ بدین معنی که با رجوع به کتب بلاغت، تشبیه مرکب مورد بررسی قرار گرفته و به تعریفی دست یافته شده و سپس با توجه بدین تعریف به بررسی تشبیهات بوستان همت گماشته شده است. چند ساختار بدست آمده از تشبیه مرکب در بوستان بدین قرار است: 1- مرکب ساده 2- مرکب تقدیری 3- مرکب مفروق یا متعددگونه 4- مرکب با جزئی مشترک 5- مرکب جمع. گاه برای اثبات تشبیه مرکّب لازم است که به تأویل و آشکار ساختن اجزای مقدّر دست زد. از سوی دیگر سنت اهل بلاغت این است که تشبیه مرکب را در ساختار ملفوفی آن؛ یعنی در هیئتی که طرفین از یکدیگر استقلال بافتی و ساختی داشته باشند، می جویند؛ ولی در این پایان نامه، تشبیهات مفروق نیز با همان هدف، بررسی شده اند. دیگر این که باز بنابر سنت اهل بلاغت، در بحث مرکب به الگویی مانند «جمع»، که تشبیه غیر مرکب بر آن عرضه می شود، اعتنایی نیست؛ اما در تحقیق حاضر، تشبیه مرکب نیز با آن الگو سنجیده شده است.
فرهاد باباجان زاده احمد غنی پور ملکشاه
« الرّحمن عَلّمَ القرآن خَلَقَ الانسانَ علّمَهُ البیان» (قرآن کریم55/آیه4ـ 1) بیان وعناصر بیانی ابزاری هستند برای این که شاعر هنر خود را نشان دهد. شاعران با این ابزار ها با توجه به ذوق و قریح? خود آثارشان را خلق می کنند. بسیاری از شاعران برای پروراندن خیال خود در شعر، به عناصر بیانی خاصّی توجه دارند. این عناصر بیانی و تصویر های خیالی گاهی حاصل ذهن خود شاعر است وگاهی هم تقلیدی. هرچه شاعر در استفاده از ابزارهای بیانی ظرافت و دقّت بیشتری به کار برد وتصویر خیالی که خلق می کند قابل لمس تر و محسوس تر باشد تأثیرگذاری شعرش بر مخاطب بیشتراست. ابزار کار شاعر مادی و محسوس نیست بلکه انتزاعی و ذهنی است که به کمک آرایه هایی این امور انتزاعی را عینیّت می بخشید. اصلی ترین ابزار برای عینی کردن صورت های ذهنی یک شاعر در راستای عالَم تخیّل«علم بیان» است .درواز? ورود به عالم تخیّل برای پیدا کردن روابط اشیا و پدیده ها به صورت حقیقی یا ادعایی و تخیلّی یا وهمی همانا در علم بیان به کمک آرای? تشبیه صورت می گیرد. سنگ زیربنای علم بیان و دریچ? صور خیال آرای? تشبیه است. یکی از موضوعات مهّم و اساسی در شناخت ارزش هنری و ادبی شعرِ هر شاعر، توجّه به دو عنصر وزن و عاطفه است که این دو عنصر در شعر سنّتی و اشعار شاعرانی همانند منوچهری، نظامی، حافظ و . . .بیشتر نمود و مصداق را پیدا می کند و ضرورت شناخت این عناصر شعری بیشتر احساس می شود و اگر این دو عنصر اصلی شعر نادیده انگاشته شود، دیگر واژه ای به نام شعر و آفرینش ادبی معنا ندارد و در ذخیر? زبانی آن جامع? خلق و آفرینش ادبی به محاق فراموشی سپرده می شود و از دیگر سو، وزنِ عروضی نیز فقط عاملی برای تحریک و تهیّج ذوق ادبی است. درشعر، وزن نیز درخدمت عاطفه است و بیان عاطفه به کمک صور خیال و از راه علم بیان است. اگرکسی بخواهد درشعر شاعران تفحّصی داشته باشد و به علم بیان و سایر آرایه ها که جنبه های زیبایی شناختی یک اثر را می شناسانند آشنا نباشد ظرافت ها و ذوق ادبی و تصویرهای شعری و .بر او پوشیده می ماند و نمی تواند ادعّا داشته باشد که لذّت و ارزش این اشعار را دریافته است. در ادوار مختلف شعر فارسی، مشاهده می کنیم که بعضی از شاعران نسبت به دیگران از شهرت بیشتری برخوردارند و شاخص می باشند به نظر می رسد یکی از دلایل آن خلاقیّت شاعر باشد در بیان تخیّلات خود. دو شاعر در یک منطقه جغرافیایی و یک دور? زمانی زندگی می کنند ولی به همین دلیل بالا یعنی نحو? استفاده ازتخیّل، اثر یکی تاثیر گذارتر و ماندگارتر از دیگریست. منوچهری دامغانی، یکی از این شاعران است که خود را در چارچوب و قالب تعیین شد? شاعران زمان خود محدود نکرده است و برای نشان دادن هنر و خلاقیّت خود از تمام هنرهای بیانی و قریح? خود نهایت بهره را برده است. دور? زندگی منوچهری را دور? «طبیعت وتصاویر طبیعت» در شعر فارسی می-دانند و او را نمایند? کامل این دوره از نظر خلق تصاویر شعری به شمار می آورند. «تصاویر شعری او اغلب ،حاصل تجربه-های حسّی اوست.» (شفیعی کد کنی ،1390 :501) بیشتر تصاویر شعری او قابل درک است.منوچهری یک شاعر تاثیر گذار در تفکّر ایرانی است. خط فکری که منوچهری آغازگر آن بوده (هرچند او نیزدر بعضی از مضامین تحت تاثیر شاعران عرب بوده ) بعد ها در آثار خیام تبلّور می یابد و در اشعار حافظ هم نمود پیدا می کند.منوچهری نمودار جنب? شادخواری ایرانی است. او و فرخی سیستانی روح طبقه خوشباش را درشعر خود انعکاس می دهند. در زمانی که منوچهری زندگی می کند علی رغم سختگیریهای عقیدتی و اجتماعی،شرابخواری وموسیقی و بزم و خوشباشی هم گسترش می یابد. در نیمه اول قرن پنجم ما شاعری را سراغ نداریم که چون منوچهری طبیعت را اینگونه وصف کند. او هم بهار را وصف می کند هم پاییز را هم برف و بوران زمستان را «دیوانش گنجینه ای است از آوای طبیعت، و یک دنیای زنده و پر جوش و خروش از آن سر بر می آورد» (اسلامی ندوشن ،1383 :191). نگارنده در این پژوهش به بیان تشبیه و انواع آن در دیوان منوچهری و بررسی وتحلیل آن پرداخته است و بیان این نکته که کدام نوع از تشبیه در دیوانش از بسامد بیشتری برخوردار است. برای پیشبرد هر چه بهتر این پژوهش سعی شده است تمام دیوان منوچهری مورد مطالعه قرار گیرد. با توجه به بررسی های انجام شده در مورد آثاری که به نوعی تشبیه و انواع آن را در دیوان منوچهری مورد بررسی قرار داده باشند به کتابی بر نخورده ایم ولی چند مقاله وجود دارد که هر کدام یک نوع از تشبیه را مورد بررسی قرار داده اند از جمله:تشبیه مرکب در دیوان منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی ،محمد حکیم آذر و تشبیه تمثیل در منوچهری ،یحیی طالبیان. همچنین دکتر شفیعی نیز حدود بیست و پنج صفحه از کتاب «صور خیال در شعر فارسی» را به بیان صور خیال در شعر منوچهری اختصاص داده . (525ـ 501)که دراین صفحات بیشتر به تصویرآفرینی های منوچهری پرداخته وتاثیر علوم و اساطیر را در دیوان منوچهری بیان کرده است.
احمد خلیلی مهدیرجی سیاوش حق جو
چکیده تفسیر حقیقی تحوّلات بدیع در زبان فارسی تنها از راه مقایسه ی دیوان شاعران و نویسندگان بزرگ هر دوره و تطبیق موضوعات بلاغیبدیعی آن ها نسبت به یکدیگر ممکن است. از میان این بزرگان که اندیشه را با زیبایی و لطافت و جمال لفظ همراه داشته و به اوج کمال و نمط عالی دست یافتهاند میتوان به نظامی اشاره کرد. سبک آثار نظامی، مبتنی بر شگردها و عوامل بدیعی و بیانی است و اگر این عناصر را از آن حذف کنیم، سبک ادبیش به سرعت به سطح کلام عادی تنزل مییابد. در مخزن الاسرار ترفندهای بدیعی چنان در کلام بهکار گرفته که گویی فضای هنری خاصِ شعر، آن را طلبیده و به عنوان عنصری اصلی پذیرفته است. کلامش نه تنها رنگ تکلّف و تصنّع به خود نگرفته بلکه به حد اعلای بلاغت رسیده است. نظامی در خلق مخزن الاسرار با استفاده از ترفندهای بدیعی و ایجاد موسیقی، فضای مناسبی برای پیاده کردن اندیشه و عواطف خویش آفریده است. برای کشف و تحلیل بهتر این ترفندهای زیبایی آفرین در مخزن الاسرار، آنها را جداگانه در محورهای شعری بررسی کردهایم، زیرا از دیدگاه صور خیال شناسی جدید، شعرهای برتر و بلند از دو محور عمده ی شعری برخوردارند: محور عمودی، محور افقی. محور عمودی، طرح کلّی و شکل عمومی شعر است و محور افقی تک تک ابیات. گونه هی مختلف تکرار هم در محور افقی دیده میشود هم در محور عمودی و این تکرار یا به صورت تام (همگونی کامل) است یا ناقص (همگونی ناقص). منظور از تکرار تام، تکرار واژه به صورت کامل است. تکرار ناقص نیز شامل سجع و انواع آن، جناس و انواع آن، واج آرایی، تکرار هجا، اشتقاق و شبه اشتقاق میشود. این دو گونه تکرار گاهی به صورت افقی و در یک بیت صورت میگیرند و گاهی به صورت عمودی در چندین بیت تکرار میگردند. در این پژوهش به بررسی ترفندهای بدیع لفظی موجود در مخزن الاسرار پرداخته شده است و گونه های مختلف آن را با ذکر نمونه و بسامد تکرار آن مشخص کرده ایم.
فریبا محمدی غلامرضا پیروز
زیبایی لازمه ی هنر است و با اعتقاد به اینکه شعر هم از اقسام هنر به شمار می رود، نیازمند زیبایی است. تعریف دقیق زیبایی، ممکن نیست از این رو برای شناخت زیبایی اثر هنری و خاصه شعر، باید تعریف کنار گذاشته شود و عناصر زیبایی شعر، شناخته و شعر با آنها سنجیده شود. عناصر و عوامل زیبایی شعر متعددند و هر شاعری در هر دوره ای می کوشد تا شعرش آراسته به همین عناصر زیبایی باشد. یکی از شاخه های علم بلاغت، بدیع است که آن را نیز سبب زینت و زیبایی کلام می دانند با وجود تفاوت های فراوانی که میان شعر سنتی و نو از لحاظ وزن و قافیه و مضمون و محتوا وجود دارد ، شاعران معاصر و نوپرداز از بدیع غافل نبودند و بدیع در اشعارشان حضور چشمگیری دارد که خود موجد موسیقی است و اگر درست و هنرمندانه به کار رود عاطفه را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. ترفندهای بدیعی را می توان به فراوانی در شعر شاعران امروز نشان داد، یکی از این شاعران، حسین منزوی است اگر بخواهیم برجسته ترین مشخصه ی شعر منزوی را که هم آن مایه بخش زیبایی اشعارش شده بررسی کنیم ، این مشخصه در حوزه ی علم بدیع جای می گیرد. در این پایان نامه، بدیع در اشعار حسین منزوی بر اساس تقسیم بندی وحیدیان کامیار از بدیع به شش گروه (تکرار، تناسب، غافلگیری، بزرگنمایی، چندمعنایی و استدلال) از دیدگاه زیبایی شناسی بررسی شده است. آنچه که در زمینه ی بدیع از شعر او به چشم می خورد ، بیشتر مربوط به گروه تکرار است ترفندهایی نظیر تکرار و انواع آن، واج آرایی، جناس و ... که از به کارگرفتن آنها اهدافی را دنبال می کند، یکی از مهمترین آن ها غنای موسیقیایی اشعار است . و ترفندهایی که در گروه غافلگیری قرار دارند، ظهور و بروز کمتری دارند.
مریم محمودی نوسر قدسیه رضوانیان
با افزایش نارضایتی از وضع حکومت و اجتماع در دوره ی قاجار، آشنایی با افکار و آرای متفکّران عصر روشنگری اروپا، زمینه های پیشرفت و تحوّلات جوامع غربی و همچنین تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن ها در دوره ی متأخّر، اندیشه ی تجدّد به جامعه ی ایران راه یافت و در نهایت به پیدایش انقلاب مشروطه منجر شد. بدین ترتیب؛ رفته رفته تحوّلاتی در اوضاع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... پدید آمد و این جریان تازه ی نوگرایی و تحوّل، به هنر و ادبیات نیز راه یافت و جریان شعر و ادب فارسی نیز کم کم، از آن شیوه ی سنّتی و مرسوم فاصله گرفته و از نظر زبان و ساختار(فرم) و به خصوص از نظر درون مایه(مضمون) با تغییراتی اساسی همراه شد. همین گرایش فراگیر به آشنایی با جوامع غربی و پیشرفت آن ها، توجّه ویژه به مکتب رمانتیسم را در ایران سبب شد که با توجّه به رواج ترجمه در این عصر، بسیاری از آثار آن به فارسی ترجمه شد و به دلیل شباهت رویکرد های جامعه ی جدید ایران و دغدغه ها و اندیشه های نوین با موضوعات و مسائل طرح شده در آثار رمانتیسم، این آثار با استقبال بسیاری از سوی افراد و گروه های مختلف مواجه شد و بسیاری از شاعران و نویسندگان این دوره را تحت تأثیر قرار داد. یوسف اعتصام الملک، از جمله روشنفکران اوایل دوره ی مشروطه است که با نوشتن آثار مختلف و به ویژه، ترجمه ی نوشته هایی از زبان های گوناگون، در شکل گیری جریان های جدید ادب ایران در این عصر نقش مهم و موثّری را ایفا نموده است. در اشعار پروین اعتصامی نیز که از جمله شاعران برجسته ی عصر مشروطه محسوب می گردد، تأثیر نوشته های اعتصام الملک به شکل مستقیم و غیر مستقیم آشکار است. از آن جا که اغلب نوشته های اعتصام الملک به حوزه ی ترجمه، به خصوص از آثار رمانتیسم غربی اختصاص دارد؛ بنابر این، وام گیری پروین اعتصامی از آثار او و نیز دیگر نوشته های ترجمه شده در این دوره، تأثیری از این مکتب را بر اندیشه ها و افکار شاعر، شیوه ی طرح آن ها و به طور کلّی سبک شعری به نمایش می گذارد. با توجّه به گستردگی و پراکندگی این تأثیر پذیری و نیز بداین دلیل که تا به حال هیچ گونه پژوهش متقن و مستقلّی در این زمینه انجام نشده است، بررسی زمینه ها، میزان و چگونگی این تأثیر پذیری و وام گیری ادبی، اساس کار این پایان نامه قرار داده شده است. بر این اساس، نگارنده در این پژوهش با رویکردی انطباقی و با استفاده از شیوه ای تحلیلی به بررسی این تأثیر پذیری پرداخته و زمینه های مختلف آن را به لحاظ ادبی و فکری مورد تحلیل قرار داده است. در این کار مقایسه ای، عناصر برجسته ای همچون واژه ها و ترکیبات محوری و ساختار همنشینی آن ها، شخصیّت های داستانی و نیز تصویر های ارائه شده، به عنوان مهم ترین ویژگی های ادبی مشترک این آثار مورد توجّه قرار گرفته است و سپس مطالعه ی مضامین نوشته ها، دست یابی به اندیشه ها و افکار مشترک آن دو را امکان پذیر ساخته است. با وجود آن که در بررسی زمینه های مذکور، همانندی های بسیاری دیده می شود و در نگاه نخستین شائبه ی تأثیر پذیری بی چون و چرای پروین از نوشته ها و ترجمه های اعتصام الملک را به دنبال دارد، امّا نتیجه ی حاصل از این پژوهش، که مطالعه ی دقیق و بررسی انطباقی این آثار را در دستور کار خویش قرار داده است، بیش از هرچیز نشان دهنده ی قدرت نو آوری و استقلال شاعر است. اگرچه امروزه تأثیر پذیری از آثار مکتوب و غیرمکتوب در یک آفرینش هنری، امری پذیرفته شده و قطعی است و در این رساله نیز هرگز اصل وام گیری پروین انکار نشده است، امّا در هر صورت این چگونگی تأثیر پذیری است که سطح ارزشی یک اثر ادبی را تعیین می نماید. در تمامی سروده ها ی پروین اعتصامی، حتّی در آن نمونه هایی که تأثیر مستقیم تری از آثار اعتصام الملک را به نمایش می گذارند، فردیّتی به چشم می خورد که از به کار گرفتن شیوه های ادبی، بلاغی و زبانی خاصّ شاعر حاصل شده است. علاوه براین، تمثیل ها، تصاویر، شخصیّت ها ودیگر عناصری که تحت تأثیر آثار یوسف اعتصامی به سروده های پروین راه یافته است، در خدمت افکار و اندیشه های ویژه ی او قرار گرفته اند و در اغلب موارد نیز این عناصر و موارد أخذ شده در در قالبی جدید و صورتی متفاوت با نمونه ی اصلی باز آفرینی شده اند. با این تغییرات مختلف ساختاری و تحوّل در داستان و محوریّت مضمونی آن، هم رنگی از سبک خاصّ شاعر در شعر، غلبه یافته است و هم بستر مناسب برای طرح اندیشه ها و دغدغه های مکرّر شاعر در قالب هایی متفاوت مهیّا گردیده است بدین ترتیب، فاصله ی بسیاری میان آثار وام گرفته شده و نمونه های اصلی ایجاد گردید، به طوری که اغلب، تشخیص این زمینه های مشترک آثار دشوار بوده، دقّت بسیاری را می طلبد. بر این اساس، مهم ترین نتیجه ی حاصل از این پژوهش، استقلالی است که در آثار پروین به چشم می خورد و فردیّت او به خصوص در سرودن اشعاری که با وام گیری از نوشته های اعتصام الملک شکل گرفته است.
عزیزه زمانی مرتضی محسنی
چکیده: گفتمان عبارت از عرضه¬های منظم یک موضوع معین در قالب نوشتار یا گفتار است. گفتمان¬ها با توجه به بستر¬هایی که در آن شکل می¬گیرند و نیز با توجه به موقعیّت، جایگاه و شأن افرادی که صحبت می-کنند، یا می¬نویسند و بنا به مخاطب آن ها متفاوت است. بنا براین زمینه و بستر گفتمان، جریانی همگن، واحد و یک دست نیست و بر حسب زمان و مکان و شرایط، تفاوت دارند. اوضاع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حوادث، مسائل، مشکلات و تمام نکات مطروحه در یک اجتماع، بر یکایک مردم آن جامعه به خصوص بر شاعران، نویسندگان و هنرمندان تأثیر می¬گذارد. مختومقلی فراغی، شاعر قرن دوازدهم هجری، پدر ادبیات ترکمن محسوب می¬شود. فراغی از جمله¬ی شاعرانی است که شرایط سیاسی و موقعیت اجتماعی که در آن می¬زیسته بر مضامین اشعار وی تأثیر گذاشته است. وی با انعکاس اوضاع سیاسی، اجتماعی و... جامعه و مسائل منبعث از آن چون نا به سامانی اقتصادی، فقر، ظلم و ستم، فساد اجتماعی و انحرافات اخلاقی، در قالب پنج گفتمان: سیاسی و عدالت؛ اخلاق؛ وطن دوستی، قومی و پهلوان پروری؛ عشق و گفتمان عارفانه به طرح مهم ترین دغدغه های جامعه ی ترکمن و نیازهای آنان پرداخته است. دستاورد¬ پژوهش ناظر بر این است که فراغی در گفتمان سیاسی و عدالت با توبیخ عملکرد حکومت به عنوان قدرت¬ مسلط که به سرکوب مردم دست می¬زدند به دنبال مناسبات تازه¬ای در این حوزه بود. در گفتمان اخلاقی فراغی برای هر یک از قشرهای مختلف جامعه از جمله جنگاوران، مطابق با جایگاه و وابستگی¬های اجتماعی آنان اخلاق خاصی را تبیین کرده است. شاعر در گفتمان وطن¬دوستی و قومی، وطن را به معنای خاکی آن برای ترکمن¬ها ترسیم کرد و کوشید طوایف مختلف ترکمن را بر آن دارد تا از حق حاکمیت خود بر ترکمن صحرا به راحتی نگذرند. وی در گفتمان عاشقانه به ترسیم ویژگی¬های عشق، عاشق و معشوق پرداخته و دوره¬های مختلف عشق زمینی خود را که سرانجام به عشق آسمانی مبدل شده به تصویر ¬کشیده است. مختومقلی فراغی در گفتمان عارفانه به عملکرد پادشاهان پیشین نگاهی عارفانه دارد و اندیشه¬های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی خود را با نگرش عرفانی ادغام کرده است. وی در این رویکرد خود سایر مخاطبان از جمله کارگزاران حکومتی را برای پیشبرد اهدافشان به سوی عرفان فرا ¬خوانده است. واژگان کلیدی: گفتمان، موقعیت سیاسی و اجتماعی، قدرت حاکم، اخلاق، مختومقلی فراغی.
مائده پرهیزکار علی اکبر باقری خلیلی
دین از مهم ترین نیازهای بشر برای یافتن حقیقت زندگی است و از اسباب تعالی و تکامل او به شمار می آید. تعدد و تنوع ادیان و اهداف و کارکردهای آن ها، تحقیق و پژوهش در این زمینه را ضروری می سازد. دین پژوهان درتعریف دین گاه به تعریف اسمی آن پرداخته و گاه در تعاریف خود بر نظریه های کارکردی تأکید ورزیده اند. از دهه ی1950، جامعه شناسان امریکایی چون هوگل، پرات، واچ و... تحت تاثیر نظریه ی کارکردی دورکیم، دیدگاه چند بعدی دینداری را مطرح کرده اند تا این که درسال 1965 گلاک به همکاری استارک، ابعاد پیشنهادی خود را که به ابعاد دینداری هوگل و پرات نزدیک است، شرح و بسط می دهد. آنان برای دین پنج بعد قایل شدند:1. اعتقادی 2. مناسکی 3. تجربی 4. فکری 5. پیامدی از آن جایی که بوستان سعدی یک اثر تعلیمی- اجتماعی است و در آن پدیده ی دین برجسته است، ابعاد دینداری آن با روش تطبیقی- تحلیلی بر اساس الگوی پیشنهادی گلاک و استارک مورد بررسی قرار گرفت. مطابق نتایج تحقیق، سعدی به توحید و نبوت ومعاد معتقد است. او درصدد است با استفاده از شریعت و طریقت روش های خودسازی را به عموم بیاموزد. در بوستان رفتارهای دینی مناسکی در قالب نماز، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر دیده می شود که از این میان امر و نهی از نمونه های عالی و برجسته ی بعد مناسکی است. او نمونه ی عملی رفتارهای دینی اخلاقی چون عدالت، تواضع و احسان را در بوستان نشان داده است. کیفیت شناخت خداوند در بوستان، آمیزه ای از معرفت حسی، عقلی و شهودی است. سعدی با شناخت خدا با توجه قلبی به دعا ونیایش می پردازد و به پروردگارش ایمان راسخ دارد. ایمان سعدی به خدا در او خوف وترس ایجاد می کند و او را به انجام فرایض دینی و رعایت فضایل اخلاقی پایبند می سازد. توحیداندیشی، تاثیر از گفتار و رفتار پیامبران و آموزه های قرآنی، معاداندیشی و ترس از عقوبت گناه، انجام فرایض دینی و رفتارهای اخلاقی، رسیدن به معرفت شهودی، ایمان راسخ، ترس از عقوبت الهی و امید به رحمت خداوند از پیامدهای مهم دینداری دربوستان به شمار می آیند.
محسن سرمدی سیاوش حق جو
ناعات بلاغی، از مهمترین عوامل سازنده¬ی سبک یک اثر ادبی¬اند؛ در واقع شیوه¬ی به کارگیری یا فراوانی نوع یا انواعی از آنها در تکوین یا تبدیل سبک آثار ادبی بسیار مؤثر است. «کنایه¬های ترکیبی» از جمله¬ی این صناعات سبک¬سازند؛ صناعاتی نویاب، مرکب از چند صنعت بیانی و بدیعی با محوریت کنایه؛ که در این جستار دو گونه¬ از آنها، یعنی«استعاره¬ی کنایه» و «استعاره¬ی ایهامی کنایه» در 300 غزل اتفاقی از 2900 غزل عبدالقادر بیدل دهلوی(1054-1132ق)، شاعر برجسته¬ی طرز هندی مورد بررسی قرارگرفته¬است. این صناعات در سبک خراسانی نمونه¬هایی دارند، در سبک عراقی و شیوه¬ی آذربایجانی توجه بسیار بدانها شده، و در شعر معاصر نیز به چشم می¬خورند؛ اما بیشترین فراوانیشان در سبک هندی است. از ویژگیهای سبک هندی، یکی آمیختگی با زبان عامه است، که نمود بارز آن کاربرد گسترده¬ی کنایه می¬باشد و دیگری پیچیده وخیالی بودن کلام. سخنسرایان این طرز شگردهای بیانی و بدیعی را آمیخته، شگردهایی تازه که پیچیده¬تر و دیریابترند پدید ¬آورده¬اند؛ یکی از آنها کنایات ترکیبی¬اند. فراوانی کنایه¬های ترکیبی در غزلیات بیدل که در پیچیده¬ و دشوارسرایی، و خیال¬پردازی گاه، مرزهای افراط را درمی¬نوردد؛ به حدی است که در هر غزل او از 1 تا 15 مورد از آنها را می¬توان مشاهده کرد؛ وی به یاری این شگردها، چیزهایی گونه¬گون؛ از طبیعت و برساخته¬های انسان گرفته، تا خُردترین حالات انسانی و حتی اسامی معنا را در جایگاه مستعارله به کار برده، کنایه¬هایی غالباً انسانی را بدانها نسبت می¬دهد. استعاره¬ی ایهامی کنایه از آمیغ دو صنعت بیانی کنایه و استعاره¬ی مکنیه با صنعت بدیعی ایهام پدید می¬آید؛ که در این جستار از دو منظر آمیختگی یا تجرد از تشبیه به «محض» و «تشبیهی»، و از لحاظ دیریابی یا زودیابی و به عبارت دیگر واقعیت ¬مانندی به «دور» و «نزدیک» تقسیم شده است. استعاره¬ی کنایه هم غالباً از در آمیختن دو صنعت بیانی استعاره¬ی مکنیه و کنایه پدید می¬آید، و گونه¬ای از آن نیز با صناعتی شبیه به صنعت بدیعی «استخدام» می¬آمیزد. همچنین گاهی به کمک تشبیه و گاهی بدون دخالت آن رخ می¬نماید. بر این اساس در این پایان¬نامه استعاره¬ی کنایه به سه¬گونه¬ی: «استعاره¬ی کنایه¬ی محض»-«استعاره¬ی کنایه¬ی تشبیهی» و «استعاره¬ی کنایه¬ی شبه استخدامی» تقسیم شده است. دستاورد این پژوهش ناظر بر این است که بیدل از میان دو گونه کنایه¬ی ترکیبی مورد بحث، استعاره¬ی کنایه را که انتزاعی¬تر و خیال¬انگیزتر است؛ بیش از استعاره¬ی ایهامی کنایه به کار گرفته؛ و از میان تقسیم بندی سه گانه¬ی آن، استعاره¬ی کنایه¬ی محض در غزل وی بیشترین بسامد را داشته است.
مریم محمدی مسععود روحانی
با فرآیند صنعتی شدن عصر جدید و از خودبیگانگی و وانهادگی انسان و جدال میان مدرنیته و دین، دین پژوهان برآن شدند تا برای معنا بخشیدن به هستی و زندگی به دفاع از دین و کارکردهای آن بپردازند. براین اساس فلسفه ی دین، جامعه شناسی دین و روان شناسی دین در غرب شکل گرفت و هر یک کوشیدند تا راه کارهایی برای رویکرد به دین و حل مشکلات ناشی از عصر مدرنیته به پرسش های برخاسته از حوزه های فلسفه، روان شناسی و جامعه شناسی دین ارائه دهند. در این میان فلاسفه ی دین تلاش کردند تا دلایل عقلانی برای حقانیت اعتقادات خویش ارائه دهند و جامعه شناسان دین نیز به جای تعریف از دین بیشتر به کارکردهای دین تأکید ورزیدند و روان شناسان دینی نیز سعی کردند تا با برشمردن کارکردهای روانی دین، رازهای شگفت دین را مکشوف سازند و تجربه ی دینی را ماهیت و گوهر دین قلمداد کنند. اگرچه هریک از این حوزه ها نگاه خاصی به دین داشته اند اما در بعضی از موضوعات بایک دیگر هم پوشانی دارند. علمای اسلامی که معتقدند دین اسلام قابلیت پاسخ گویی به نیازهای عالی بشر را دارد با تأثیرپذیری از آثار دانشمندان دینی و عرفای اسلامی گذشته پاسخ هایی به سوالات برآمده ی عصرجدید داده اند. در این میان امین پور نیز با رویکرد به ارزش های اصیل و غنی اسلامی- عرفانی تلاش کرد تا پیوندی ظریف میان سنت و مدرنیته ایجاد کند و برای رهایی از دردهای گریزپذیر بشر چاره اندیشی کند. او علت بیشتر دردهای بشری را دوری از امر قدسی و تهی شدگی از معنا، دل آزردگی و روزمرگی را ناشی از دوری هویت دینی می پندارد. بر همین اساس حل مشکلات برخاسته را در بازگشت به خویشتن اصیل الهی خویش می یابد تا با پیدایی خود، خدا را پیدا کند. امین پور عبادات عادتی شده را به کناری می نهد و در صدد نو به نو کردن سنت های دینی برمی آید. او با مضمون سازی های تازه ازطریق بهره گیری از آموزه های دین و تطبیق تاریخی دفاع مقدس با واقعه ی کربلا جلوه های نورانی این درخشان ترین حماسه ی انسانی را به نمایش می گذارد. در پایان، در عبارتی کوتاه باید گفت: منبع الهام بسیاری از اشعار امین پور، مضامین دینی است.
امیر سفیدجان مسعود روحانی
پایان نامه حاضر تحقیقی است تحت عنوان تحلیل زیبایی شناختی غزلیات حسین منزوی ، که جهت بررسی جنبه های گوناگون عناصر زیبایی شناختی در غزلیات این شاعر معاصر که در سال های اخیر آثارش مقبول طبع عام و خاص واقع شده است، تهیه و تنظیم گردیده است. روش کار این پایان نامه کتابخانه ای است بدین ترتیب که ابتدا ابیات مطالعه و شماره گذاری می شود تا در ارجاع دادن مشکلی ایجاد نشود، سپس مطالب در سه بخش مجزا فیش برداری و مطالب هر بخش دسته بندی شد تا در شرح مبسوط مطالب ، نظم منطقی مشاهده شود.تحقیق حاضر در پنج فصل تقسیم بندی و تنظیم شده است. در فصل اول کلّیّات ، فصل دوم موسیقی شعر شامل عروض و قافیه و ردیف ، فصل سوم بیان حاوی تشبیه ، استعاره ، کنایه و مجاز ، فصل چهارم بدیع در بردارنده ی آرایه های لفظی و معنوی بررسی و تحلیل گردید و در فصل پنجم ماحصل و نتایج پژوهش مشاهده می گردد.در فصل موسیقی شعر حاصل بررسی ها چنین بود که بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف « مفعول فاعلات مفاعیلن فاعلن» که دومین وزن پر کاربرد شعر فارسی است و بسامد بالایی نیز در شعر حافظ دارد بیشترین کاربرد را در غزلیات منزوی دارد.غزل ها بیشتر مردّف می باشند و ردیف فعلی بیشترین بسامد را دارا می باشد. در فصل بیان بخش تشبیه مشاهده شد که تشبیه بلیغ کاربرد بالایی دارد و تشبیه حسی به حسی بالاترین بسامد را داراست. در استعاره با کاربرد بسیار بالای استعاره ی مکنیه مواجه ایم که بسامد بیشتری نسبت به استعاره مصرحه دارد.کنایه ها بیشتر از نوع ایما می باشد و در بخش مجاز علاقه های جزئیه و کلیه و محلیه کاربرد بالاتری نسبت به سایر علاقه های مجاز دارد.در فصل بدیع آرایه های جناس ، واج آرایی و تلمیح و مراعات نظیر کاربرد بالاتری دارند و آرایه های لفظی و معنوی نیز هرچند به صورت محدودتری به کار رفته اند. ولی بر زیبایی شعر وی افزوده اند.
رضا گرزین صنمی احمد غنی پور ملکشاه
«ایهام و انواع آن» از جمله¬ی این صناعاتِ سبک¬ سازند که به کارگیری آن در شعر به حافظ اختصاص ندارد جز این که ایهام در شعر دیگر شاعران با ایهام در شعر حافظ همان قدر فرق و فاصله دارد که شعر او با شعر دیگران. ایهام در شعر دیگران صنعتی از صنایع شعری و حُسنی از محاسن کلامی و حالت و کیفیتی عارض بر شعر محسوب می شود؛ در حالی که در شعر حافظ، روح شعر و کیفیتی جوهری به شمار می رود. در این جستار «ایهام و انواع آن »در غزلهای حافظ مورد بررسی قرارگرفته¬است. اگرچه این صنعت در سبک خراسانی نمونه¬هایی دارد فراوانی آن در سبک عراقی تا جایی است که به کار بردن ایهام و اجتناب از صراحت بیان یکی از ویژگی های مهم ادبی سبک عراقی به شمار می رود. خواجه ی شیراز با آوردن کلمات و عباراتی گوناگون که محتمل معانی و مفاهیم گوناگونی هستند، ذهن خواننده را به معنی و مضمونی بدیع رهنمون می شودو این تنیدگی و مناسبات واژگان دراشعارش تا جایی پیش می رود که گاهی از درون یک ایهام ، ایهامی دیگر می زاید و چه بسا یک ایهام، ذهن خواننده را به ایهام دیگری سوق می دهد که در پی آن به معنی و مفهوم تازه ای دست می یابد بدون آن که به این معنای دوم در مفهوم کلی بیت اشاره ای شده باشد و این اعجاز تا جایی پیش می رودکه گاهی معانی و تفاسیر بسیاری از یک بیت به دست می دهد و ممکن است شما، بارها و بارها بیتی را خوانده باشید تا بتوانید به ایهام آن پی ببرید. فراوانی ایهام و انواع آن دربرخی از غزلیّات حافظ گاهی زیاد و بسیار پیچیده¬ و رسیدن به آن دشوار است و این شگرد وخیال¬پردازی گاه، مرزهای افراط را درمی¬نوردد و به حدّی می رسد که گاه در یک بیت از غزلی بیش از چند ایهام را می¬توان مشاهده کرد.
علی اکبر شوبکلائی مسعود روحانی
عرفان اسلامی در سیر تطوّر و تحوّل خود به مکتب وحدت وجود رسید که به دست محیی الدین ابن عربی ایجاد شده است. هرچند اندیشه های وحدت انگارانه در میان عارفان پیشین سابقه داشته، ولی مدوّن کننده و انسجام دهنده ی آن ابن عربی است. از این جهت او را پایه گذار عرفان نظری اسلامی دانسته اند. اندیشه ی وحدت وجود پس از ابن عربی به وسیله ی پیروانش در سراسر سرزمین های اسلامی از جمله سرزمین ایران رواج یافت. به نحوی که بعدها ایران مهد و محل اصلی استقرار اندیشه ی وحدت وجود گردید. این اندیشه ی عرفانی همانند دیگر مکتب های عرفانی پیش از آن وارد متون ادبی فارسی شد. متون ادبی به ویژه شعر فارسی یکی از عوامل گسترش این مکتب عرفانی در ایران بوده است. به موازات گسترش اسلام و زبان و ادبیات فارسی در هندوستان عرفان اسلامی و در پی آن عرفان وحدت وجودی در آن سرزمین گسترش یافت و بر فضای شعر فارسی هند سایه افکند. یکی از شاعران فارسی زبان هند که به این تفکّر توجه عمیق و فراوان داشته، عبدالقادر بیدل دهلوی است. بیدل در غزلیات و رباعیات به نحو بارز و گسترده ای از موضوعات و مولفه های عرفان وحدت وجودی سخن گفته و به تحلیل و تفسیر خدا، انسان، جهان و رابطه ی این ها بر اساس مبانی این مکتب پرداخته است. موضوعاتی چون وحدت وجود، وحدت ادیان، خلقت و نظام آن، ظهور و تجلّی الهی، تجدّد خلق، انسان، انسان کامل و پارادوکس های مطرح در این مکتب مثل: وجود و عدم، تشبیه و تنزیه، ظاهر و باطن، وحدت و کثرت و ... در غزلیات و رباعیات بیدل مطرح می باشد. با بررسی غزلیات و رباعیات بیدل روشن شده است که وی به اندیشه ی ابن عربی اعتقادی راسخ دارد و در کلامی استوار و گاهی مبهم که تحت تأثیر عرفان وحدت وجود ویژگی خاصّی هم گرفته، به تبیین و گزارش مسائل و مباحث و مولفه های آن پرداخته است.
مصطفی رضازاده رمضان مهدوی آزادبنی
داستان حضرت موسی و خضر 8از جمله داستان هایی است که مورد توجه مفسران عارف و به طور کلی عرفا قرار گرفته است. علت آن را نیز می توان ارتباط بین حوادث این داستان با مبانی عرفان اسلامی دانست. نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی و با مراجعه به منابع اسنادی و کتابخانه ای تدوین شده است. در این پژوهش سعی شده است پس از جمع آوری مطالب اصلی بدنه ی تحقیق از دو گروه تفاسیر مهم عرفانی تشیع و تسنن به پردازش و کاوش در مبانی اشتراک و اختلاف آن ها بپردازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد اختلافات و اشتراکات تفاسیر عرفانی ذیل داستان حضرت موسی و خضر 8را می توان به لحاظ متنی و محتوایی مورد بررسی قرارداد. اختلاف در نوع اول (متنی) بیشتر متأثّر از زمان و سلایق فردی است. اختلاف در نوع دوم (محتوا) نیز به جهت نگاه خاص مفسران درباره ی وجود بعضی از مفاهیم مانند ولایت می باشد. این مفهوم نیز اگر به صورت مصداقی از سوی عرفا عنوان نشود نمی توان به طور واقع اختلافی را در آن فرض کرد. در مورد نقاط مشترک ایشان نیز باید گفت اشتراکات در هر دو نوع متنی و محتوایی بسیار به هم نزدیک بوده و می توان گفت مفسران در بسیاری از مواقع، مطالب را از یکدیگر وام گرفته با زبان و ادبیات خاص خود آن ها را بیان کرده اند.
محسن واحدی شورکایی سیاوش حق جو
در این پایان نامه سعی شده است در مورد حکیم عارف محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی و نمود عرفان در اشعار او و مشرب فکری و ادبی اش بحث شود. او از مشایخ عرفا و حکما و فقها و اصولیین است که سطوح را خدمت استادانی همچون شیخ حسن تویسرکانی تحصیل کرد و آنگاه در علوم شرعیه در حوزه ی سید محمد فشارکی اصفهانی ، شیخ آقا رضا همدانی و بالاخص آخوند خراسانی به کمال رسید. علوم عقلی را نیز در خدمت شیخ محمد باقر اصطهباناتی آموخت. ایشان از پیروان مکتب ملاصدرا و مشرب او ممزوجی است از مبانی مشائی با معارف اشراقی آمیخته با آموزه های نبوت و ولایت. شاید او یکی از قوی ترین شاعران دوره ی بازگشت ادبی باشد. او شاعری عارف است که مضامین عرفانی در سروده هایش موج می زند بیشترین مضمون اشعار ایشان عشق است.
سهیلا علی اکبر زاده سیاوش حق جو
زبان از دیرباز وسیله ی انتقال مفاهیم از ذهنی به ذهن دیگر بوده است. عوامل مختلفی لازم است تا زبان به صورت نظامی از واژه ها در اختیار ما قرار گیرد، از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر زبان، اندیشه است. به واقع زبان نوعی رفتار قراردادی است که دارای ساختاری بسیار نظام یافته می باشد و آن چه این را سازمان دهی می کند، ذهن انسان ها است. زیرا «ذهن انسان دارای ساز و کار ساختاری است که به هر ماده ی پیش روی خویش شکل می دهد»( احمدی، 1371: 84). از جمله باعث می شود که؛ انسان زبان را به صورت خلاقانه به کار ببرد. بنابراین انسان ها در هر موقعیت برای بیان اندیشه و افکار خود دست به خلق واژگان جدید و در پی آن جمله های متفاوت می زنند؛ از این روی در یک اثر ادبی با ساختارهای مختلف زبانی رو به رو می شویم، زیرا همزمان با تغییر در اندیشه و افکار شاعر، نحوه ی کاربرد ساختار های زبانی هم در اثر او دچار تحولات زیادی می شود. از جمله آن چه در مجموعه ی هشت کتاب سهراب سپهری قابل ملاحظه است. در بسیاری از آثاری که در ارتباط با اشعار سپهری و محتوای آن ها انجام گرفته به تحولات اساسی که در اندیشه هایش رخ داده اشاره های فراوانی شده است. تحولاتی که موجب می شود دفترهای هشتگانه ی او به دو دوره ی متفاوت از هم تعلق گیرد. اما مواردی که نکته سنجان و تحلیل گران ادبی به عنوان نمونه های تحول ذکر کرده اند عمدتاً در حیطه ی معنا و محتوا باقی مانده و به جنبه های دیگر تحول در آثار او مانند زبان توجهی نداشته اند. همچنین به این موضوع که همراه با تحول در اندیشه و افکار سپهری نحوه ی کاربرد عناصر زبانی در اثر او دست خوش تحولات فراوان قرار می گیرد . بنابراین دریافت، این تحول در اندیشه و تأثیر آن بر زبان شعر سپهری از طریق مطالعه و دسته بندی عناصر زبانی شعرش و بررسی محتوای اصلی آثارش صورت گرفته است. در میان عناصر زبانی جمله و مفاهیم واژگان حوزه های کار نگارنده در این پژوهش است. بدین ترتیب آن چه در این تحقیق نشان داده خواهد شد، این است که؛ زبان و اندیشه در مسیر شعر سهراب سپهری به موازات یکدیگر حرکت می کنند، به این صورت که همواره با رشد اندیشه های مثبت ، زبان به کار رفته ساده تر و روشن تر می شود.
رقیه درزی تبار شفیعی رضا ستاری
در مجموعه ی میراث مکتوب ایران، نسخه های خطی از جایگاه ویژه ای برخوردارند. بخش اعظم تحول اندیشه ای پیشینیان ما از طریق این نسخه ها به دست ما رسیده است. بنابراین روز به روز بر ضرورت تصحیح وچاپ این منابع افزوده می شود؛ چرا که معرفی این آثار می تواند ما را نسبت به سیر تحول شعرفارسی در دوره های مختلف آگاه کندو به تییین درست تر سبک های شعر فارسی رهنمون شود. با توجه به این ضرورت ها، نگارنده در این رساله به تصحیح و سبک شناسی کلیات میرزا محمد تقی ناظر متخلص به اشرف که از شاعران و دبیران عصر ناصری بوده است،اقدام نمود.اشرف دوران پادشاهی سه تن از پادشاهان قاجار،فتحعلی شاه ،محمد شاه وناصرالدین شاه را درک نموده است. اطلاعات دقیقی ازجزئیات زندگی اشرف درتذکره ها یافت نشده است . تنها از اشعاراو می توان دریافت که او در بسیاری ازحوادث ورویدادهای سیا سی عصر قاجار با حاکمان مازندران همراه بوده است. همچنین این پژوهش به دنبال تبیین سبک شعری و بررسی اوضاع ادبی عصر شاعر بوده تا زوایای تاریک و مغفول مانده زندگانی شاعر را به مدد شیوه های تصحیح قیاسی و روش اجتهادی، مورد بررسی قراردهد. از نتایج این پژوهش بر می آید که میرزا محمد تقی ناظر به مانند بیشتر گویندگان عصر قاجار به تقلید از استادان قدیم، به ویژه سعدی پرداخته و از اسلوب دوره بازگشت پیروی می کرده است.وی در قالب های مختلفی چون غزل ، قصیده،مثنوی،قطعه،ترجیح بند،بحر طویل ومنشآت طبع آزمایی نموده ودرغزل سرایی از سعدی ودر قصیده ازعنصری تبعیّت کرده است.
طیبه احمدپور افسوران علی اکبر باقری خلیلی
چکیده ندارد.
حمیده نوری قدسیه رضوانیان
چکیده ندارد.