نام پژوهشگر: بابک خاصه خان

عیسی از نظر پولس
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده الهیات 1390
  بابک خاصه خان   مظاهر احمد توبی

بیان مسأله یکی از موثرترین راههای شناخت افکار پولس رسول، بررسی و کاوش دیدگاه های او درباره حضر- ت عیسی (ع) و یا به تعبیر علمی تر مسیح شناسی او است، زیرا تمامی اندیشه های دیگر او از قبیل یکتاپرستی، عادل شمردگی، پایان تاریخ، شریعت، گناه و مرگ، پسر خواندگی و غیره تحت تأثیر مسیح شناسی او هستند. به عبارت دیگر، می توان گفت که مسیح شناسی او هسته مرکزی تعالیمش را تشکیل می دهد. اما باید این نکته را در نظر داشت که مسیح شناسی او یک شناخت ظاهری و صرفاً کلامی نیست، بلکه شناختی عرفانی و باطنی است و بیشتر مبتنی بر تجربه ها و شهود های باطنی و الهاماتی است که او از حضرت عیسی (ع) داشته است. بنابراین، بررسی مسیح شناسی او تنها از جنبه کلامی بررسی ناقصی خواهد بود. همچنین پولس همانند هر شخصیت دینی دیگری متأثر از محیط سیاسی، اجتماعی و دینی خود بوده است. پولس در طول دوران زندگی خود سه محیط اجتماعی، سیاسی و دینی متفاوتی را تجربه کرده است. پولس با توجه به زندگی در طرسوس و اورشلیم و همچنین با توجه به داشتن هم تحصیلات دینی و هم تحصیلات غیر دینی تقریباً با تمامی اندیشه های موجود در آن دوران آشنا شده و بنا به اهمیتی که آنها برای او داشته از آنها متأثر شده است. اما با توجه به روحیات او بدیهی است که سهم تعالیم دینی، مخصوصاً تعالیم کتاب مقدس و سنت های مسیحی موجود در باره مسیح، از تعالیم غیر دینی بیشتر باشد. در خصوص تعالیم غیر دینی، تفکر یونانی و گنوسی تأثیر بیشتری بر او نسبت به تعالیم دیگری مانند رواقیون و اپیکورها داشتند. پولس در اعتقاد خود به کلمه بودن مسیح بیشتر متأثر از تفکر یونانی مخصوصاً فلسفه نوافلاطونی است. او همچنین در اعتقاد خود به برتر بودن روح از جسم، معرفت از طریق شهود و لزوم رنج کشیدن برای نجات، متأثر از تعالیم گنوسی است. بنابراین در بررسی مسیح شناسی پولس باید به این موارد توجه کرد. در این پژوهش سعی شده است تا از زاویه ای جدید به مسیح شناسی پولس نگریسته شود و مسیح شناسی او از دیدگاهی عرفانی و باطنی مورد بررسی قرار گیرد. چون همانطور که پولس بیان می کند بعد از تغییر کیش، او دیگر کسی را به جسم نمی شناخت. این پژوهش در چهار فصل تدوین شده است که بعضی از فصل ها دارای بخش ها و زیر بخش هایی است. فصل اول بیشتر جنبه توصیفی دارد. در این فصل به شرح احوال پولس رسول پرداخته شده است. آنچه که در باره تاریخ زندگی او می توان گفت این است که او در طول زندگی خود سه بار دست به انتخاب زده است. بار اول او بین زندگی دینی و زندگی غیر دینی در طرسوس زندگی دینی را انتخاب کرد و به همین دلیل او عازم اور شلیم شد. بار دوم او بین شریعت و ایمان به مسیح، اولی را انتخاب کرد و نهایتاً در بار سوم او بین شریعت و ایمان به مسیح، دومی را انتخاب کرد. همچنین در این فصل به سفرهای بشارتی پولس و رنج های او در تبلیغ مسیحیت اشاره شده است. در فصل دوم پایان نامه در باره کتاب مقدس، عهد جدید، عقیده مسیحیان درباره کتاب مقدس و همچنین رساله های پولس، شرایطی که باعث شده است تا پولس اقدام به نگارش آنها بکند و همچنین اهداف پولس از نگارش رساله ها بحث شده است. فصل سوم در دو بخش تدوین شده است. در بخش اول به اندیشه ها و جریان های فکری موجود در زمان حیات پولس پرداخته شده است. ابتدا مفاهیم رایج در اندیشه یهودی از قبیل مسیح گرایی، یکتا پرستی و فرجام شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. سپس به اندیشه های یونانی رایج در آن دوران از قبیل فلسفه نوافلاطونی و تعالیم گنوسی پرداخته شده است. در بخش دوم افکار و اندیشه های پولس رسول مورد تحقیق قرار گرفته است. در این فصل ابتدا به عرفان پولس، سپس به نظریات او در باره مرگ، گناه، شریعت و فدیه که در مسیح شناسی او اهمیت زیادی دارند پرداخته شده است. فصل چهارم به مبحث مسیح شناسی می پردازد که خود از دو بخش تشکیل می شود. در بخش اول در باره کلیات مسیح شناسی بحث می شود. در این بخش معانی مسیح شناسی و موضوعات مرتبط به آن مورد تحقیق قرار می گیرد. این بخش خود از زیر بخش هایی از قبیل: مسیح قبل از تجسم، تجسم مسیح و رستاخیز او تشکیل می شود. در مسیح قبل از تجسم بیشتر به جنبه الهی بودن و ازلی بودن مسیح پرداخته شده است. در تجسم مسیح لزوم جسم گرفتن خداوند و اتحاد طبیعت الهی و انسانی مسیح مورد بحث قرار گرفته است. در زیر بخش رستاخیز مسائل مربوط به قیام، رجعت مسیح، ربوده شدن ایمان آورندگان به آسمان و نهایتآ رستاخیز مردگان بحث شده است. در بخش دوم که بخش اصلی رساله نیز است به طور مبسوط به مسیح شناسی پولس پرداخته شده است. در این بخش مفاهیمی چون غلام مسیح بودن، پیش تعینی، برگزیدگی، اهمیت مسیح شناسی پولس و اطلاعات پولس در باره مسیح بحث شده است. پولس در باره مسیح قبل از تجسم قائل به ازلی بودن و خدا بودن مسیح است. او معتقد است که مسیح باید لزوماً خدا باشد. در زمینه تجسم مسیح، او قائل به اتحاد طبیعت الهی و بشری مسیح است. پولس بر این باور است که مسیح لزوماً باید دارای طبیعت بشری باشد، زیرا اگر او جسم به خود نمی گرفت، فدیه شدن او برای گناهان انسان مفهومی نداشت و انسان همچنان تحت سلطه گناه بود و نهایتاً وعده نیز اثری نداشت. یکی دیگر از مسائلی که در زمینه تجسم مسیح مطرح می شود، مرگ او در صلیب و اهمیت آن در مسیح شناسی پولس است. پولس معتقد است که مسیح او را فرستاده تا به صلیب بشارت دهد. در زمینه رستاخیز مسیح، مفهوم قیام مسیح مطرح شده است. پولس معتقد است که قیام مسیح به منزله اثبات قیامت اموات و دلیلی برای اثبات ایمان مومنین می باشد. مباحث دیگری که در این زمینه بحث شده عبارتند از: رجعت مسیح و ربوده شدن مومنین به آسمان، لزوم حاضر شدن در پیشگاه مسیح، سلطنت کردن مسیح و تحویل پادشاهی به خداوند توسط مسیح. همچنین در این بخش در باره اعتقاد او به تثلیث بحث شده است. پولس معتقد است که مسیح شخص دوم تثلیث است. خداوند متعال اعمال الهی خود از قبیل آفرینش را به و اسطه او انجام می دهد. در این بخش همچنین کلمه بودن مسیح مطرح شده است. او مسیح را کلمه الهی می داند که بین خدا و خلق واسطه است. همچنین در این بخش در باره مرگ مسیح و نتائج آن بحث شده است. پولس معتقد است که مرگ مسیح باعث بخشش گناهان انسان و عادل شدن و باعث رها شدن او از غضب الهی می شود. همچنین او معتقد است که به و اسطه مرگ مسیح، خدا انسان و جهان را با خود آشتی داد. نیز در این بخش در باره مفهوم ایمان و نتائج آن بحث شده است. از دیدگاه پولس ایمان به معنی اعتماد کردن به وعده خداوند در مورد نجات به واسطه ایمان به مسیح می باشد. پولس بیان می کند که ایمان همانند مرگ مسیح باعث آمرزش گناهان و مصالحه انسان با خداوند می شود. او معتقد است که به واسطه ایمان، مسیح در انسان ساکن می شود و انسان وارث وعده ای می شود که خداوند به حضرت ابراهیم داده بود. همچنین در این بخش درباره جلال عهد جدید و برتری آن بر عهد قدیم از دیدگاه پولس بحث شده است. او معتقد است که عهد قدیم فانی است، و به همین دلیل خداوند فرامینش را در الواح سنگی نازل کرد. اما عهد جدید ابدی است و به همین دلیل فرامین و اسرار الهی بر دل مسیح نازل شده است. او همچنین معتقد است حضرت موسی(ع) اسرار الهی را در پرده می گفت، اما در عهد جدید حضرت عیسی (ع) اسرار الهی را به صورت آشکار بیان می کند. اهمیت و ضرورت موضوع پولس یکی از برجسته ترین الاهیدانان مسیحیت دوران اولیه می باشد. او تأثیر زیادی نه تنها بر گسترش مسیحیت گذاشته بلکه تعالیم او تأثیر زیادی در هر چه عمیق تر شدن و غنی تر شدن تعالیم حضرت عیسی (ع) نیز داشته است. به بیان دیگر، در نتیجه تلاش های او بود که مسیحیت دینی جهانی شد. او هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی بر گسترش مسیحیت تاثیر داشته و بنابراین اگر متفکرانی چون نیچه او را دومین بانی مسیحیت به حساب آورده اند سخنی به گزاف نگفته اند. هم آبای اولیه کلیسا و هم عارفان اعصار بعدی وامدار او هستند. رسائل پولس در حقیقت اولین مکتوبات عهد جدید هستند و از نظر زمانی بر اناجیل متی، لوقا، مرقس و لوقا مقدم هستند. پولس از نوادر پیروان حضرت عیسی (ع) بوده که هم تحصیلات دینی داشته و هم تحصیلات غیر دینی و تا حد زیادی نیز با فلسفه یونانی آشنائی داشته است. او در حقیقت نه تنها از اولین الاهیدانان مسیحی بلکه همچنین از اولین عارفان مسیحی می باشد. عرفان مسیح محور اولین بار به بهترین وجه توسط او مطرح شد. رسائل باقی مانده از او همه رنگ و بوی عرفانی دارند و در آنها پولس به کرات بر تعالیم باطنی تأکید دارد. عیسای به صلیب کشیده شده چنان در او سکنی گزیده و او را در برگرفته که مجالی برای اندیشه در باره غیر برایش باقی نگذاشته و اصلاً خود پولس نیز هیچ تمایلی ندارد که به غیر او اندیشه کند و یا به غیر از او درباره چیز دیگری صحبت کند، به طوری که به جز اندکی و آن هم به اجبار و ضرورت از تعالیم عیسای کلامی استفاده نکرده است. با اطمینان می توان بیان کرد که عنصر غالب در تعالیم او عنصر عرفانی است، و درک او از عیسای به صلیب کشیده شده در کانون تعالیم او قرار دارد و تعالیم او چه از جنبه الاهیاتی و چه از جنبه اخلاقی و عرفانی عیسی محور بوده و بر اساس مسیح شناسی او می باشند. لذا برای شناخت تعالیم او باید بن مایه اساسی تعالیم او یعنی مسیح شناسی او را شناخت و بدون توجه به مسیح شناسی او هر شناختی دیگر از تعالیم او شناختی ناقص خواهد بود. اکثر پژوهش هایی که به زبان فارسی در باره پولس صورت گرفته بیشتر کلی بوده و توجه زیادی به دو عنصر کلیدی تعلیمات او یعنی عرفان و مسیح شناسی او نشده و این جنبه از تعالیم او تحت الشعاع تعالیم الاهیاتی او قرار گرفته است. حال آن که هرگونه تحقیقی در مورد او بدون توجه به مسیح شناسی او ناقص خواهد بود. همچنین در آن پژوهش ها در اکثر موارد هیچ اشاره ای به صلیب و مفهوم آن از دیدگاه پولس که یکی از ارکان تعالیم او می باشد، نشده است، در حالی که صلیب نیز در کانون مسیح شناسی پولس قرار دارد، چنان که او بیان می کند که او به صلیب بشارت می دهد، و براین باور است که به هر چیز دیگری بشارت داده شود، صلیب از بین خواهد رفت. عامل دیگری که نیز در اکثر آن پژوهش ها به آن چندان توجهی نشده، مفهوم عیسای برخاسته از مردگان است که همانند صلیب در کانون تعالیم او قرار دارد، به طوری که از دیدگاه او صلیب بدون قیام مفهومی نخواهد داشت. بنابراین، نیاز به تحقیق در چنین زمینه هائی برای شناخت هرچه دقیق تر تعالیم پولس در جامعه ما احساس می شود. لذا این پایان نامه در صدد آن است که این خلا ها را پر کند. پیشینه پژوهش درباره پیشینه موضوع، اینکه در باره مسیح شناسی پولس تا چه اندازه کار شده است، باید آن را در دو حوزه فارسی و لاتین بررسی کرد. متأسفانه در زبان فارسی در باره مسیح شناسی پولس در حوزه نگارش کتاب، مقاله و یا ترجمه کتاب کار چندانی صورت نگرفته است. لذا از این جهت این پژوهش را می توان امری نو به حساب آورد. اما برخلاف حوزه فارسی، در حوزه لاتین به اندازه کافی هم در زمینه نگارش کتاب و هم در زمینه نگارش مقاله به وفور کار شده است که از آنها در این نگارش بسیار سود جسته شده است.