نام پژوهشگر: خلیل پروینی
مرضیه زارع زردینی کبری روشنفکر
داستان از قدیمی ترین قالب های هنری است که پیشینه ی بسیار کهنی دارد و انسان ها آن را به صورت گوناگونی برای هم بازگو کرده اند. داستان ، شامل رمان، داستان بلند، داستان کوتاه و غیره می باشد . داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه ی واحدی را، خواه مادی باشد خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.این قطعه ی تخیلی باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد یا در او اثر گذارد. هر داستانی در برگیرنده ی عناصری است و شخصیت، یکی از عناصر مهم و جدایی ناپذیر داستان به شمار می رود، شخصیت ها روند داستان را به پیش می برند و رفتار و کنش آن ها، نقش اساسی در داستان دارد. با توجه به اهمیت این مسأله، در این تحقیق سعی شده است، دو مقوله شخصیت و شخصیت پردازی در 21 مجموعه داستانی یوسف سباعی، نویسنده و داستان نویس معاصر مصری مورد بررسی قرار گیرد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی(توصیفی) و با استقرای تام در تمامی داستان های کوتاه نویسنده، شخصیت های داستانی وی را مورد بررسی قرار داده است.نتیجه این پژوهش بیانگر این است که نویسنده، شخصیت های داستانی خود را با توجه به مضمون داستان ها انتخاب کرده است هم چنین از نگاه جنسیتی، مردان، قهرمان اصلی داستان بوده و زنان بر خلاف گرایش غالب داستان ها (مکتب رمانتیسم) در جایگاه بعدی قرار دارند. هم چنین نویسنده از هر دو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم برای شخصیت پردازی استفاده نموده است ولی استفاده از شخصیت پردازی مستقیم بیشتر از غیر مستقیم می باشد.
کبری ذوالفقاری کبری روشنفکر
چکیده: رویکرد تأملی، تفکر عمیق انسان در طبیعت ، ماوراء طبیعت، انسان و هستی او ست . این گرایش، درشعرمعاصرعرب بویژه بین شاعران ادبیات مهجر، عمق بیشتری پیدا کرده و شاعران مقاومت فلسطین نیز تحت تأثیر بحرانهای سیاسی و اجتماعی سرزمین اشغالی، مکاتب ادبی غرب و پدیده غربت و تبعید، به این گرایش روی آوردند. از بین شاعران فلسطینی، محمود درویش به سبب تجارب شعری و فرهنگ غنی، متأثر از طبیعت فلسطینی و تجارب دوران کودکی در اشغال سرزمین و مکاتب ادبی غربی چون سمبولیسم و رمانتیسم، دوری از وطن و حس انسان گرائی ، ژرف اندیشی را بویژه در مراحل پایانی زندگی خود، هر چه بیشتر با شعر همراه کرد . به طوری که دهه 90، دهه چشم اندازهای فلسفی درویش معرفی شد. او در سراسر شعرش بویژه در دواوین اخیر چون «جداریه»، «أثر الفراشه»، «لا تعتذر عما فعلت»، «کزهر اللوز أو أبعد»، «سریر الغریبه»، در موضوعاتی چون مرگ و زندگی، ذات انسانی، عشق و محبت و مسائل اجتماعی چون آزادی، عدالت و ظلم ستیزی، شیوه ی تأمل را پیشه کرد. شاعر در این تأملات، پیوسته در جستجوی ابزارهای هنری نوتر بود، او رمز، اسطوره های ادبی و تاریخی، بینامتنیت در شاخه های مختلف آن و سبکی ویژه بین شعر و نثر را به شکلی هنرمندانه به کار گرفته است. ریتم و موسیقی داخلی، گفتگوی داخلی و تکرار، از اسالیب زیبای شاعر در این دواوین است. این اشعار و موضوعات جهانشمول آن نه تنها به سطح ادبیات عربی بلکه به ادبیات جهانی نیز رسید. این پژوهش با روش تحلیلی – توصیفی به بررسی اشعار تأملی محمود درویش می پردازد.
نفیسه زمانی خلیل پروینی
علم معنی شناسی به بررسی روابط میان صورت های زبانی و پدیده های هستی و نیز صحت و سقم روابط موجود میان توصیف های زبانی و وضعیت امور در جهان خارج، بدون در نظر گرفتن گوینده ی کلام می پردازد. نقطه ی پیدایش این علم در جهان اسلام همزمان با نزول کتاب مقدس قرآن بوده است، علمای پیشین عرب به منظور درک زیبایی های معناشناختی این کتاب مقدس و اثبات معجزه بودن آن، به طور پراکنده در لا به لای آثار خود، به مباحث مختلف معنی شناسی روی آورده اند. در دوره ی معاصر، علمای عرب تحت تأثیر معنی شناسی نوین غربی به پژوهش در مباحث مختلف آن، در قالب علمی مستقل همت گماشتند. یکی از محققان برجسته ی این عرصه دکتر محمد محمد یونس علی است که با نگارش کتاب ارزشمند "المعنی و ظلال المعنی" گامی موثر در راستای پژوهش های نوین زبان شناسی برداشته است. این کتاب به علت در بر داشتن مباحثی نظیر: مقایسه کاربردشناسی میان علمای پیشین عرب و زبان شناسان جدید، دلالت مرکزی و حاشیه ای و مبحث قرینه ها در نحو، در نوع خود ممتاز قلمداد می گردد. همچنین رویکرد نقدی – تطبیقی کتاب از دیگر ویژگی های منحصر به فرد آن محسوب می شود که تا کنون در مطمح نظر پژوهشگران معاصر غربی و عربی قرار نگرفته است. گرچه مولف در بیشتر قسمت های کتاب از آراء و نظریات زبان شناسان غربی بهره برده، اما روی هم رفته در پی آن است که مسائل مختلف معنی شناسی را در میراث اصیل عربی اثبات نماید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی کوشیده است تا پس از بررسی اجمالی معنی شناسی در زبان عربی و ترجمه ی کتاب، به معرفی نویسنده و بیان میزان ارتباط کتاب با منابع غربی و عربی بپردازد.
سید محمد شیخ احمدی صادق آیینه وند
در دورهی خلافت عباسیان خطابه و منبر اهمیت زیادی پیدا کرد. از سویی بردن نام خلیفه در خطبههای نماز در یک شهر یا روستا، نشان از رسمیت داشتن قدرت خلیفه در آنجا داشت و خطابه نماد رسمیت یافتن قدرت سیاسی به حساب میآمد. از سوی دیگر منبر که بر روی آن خطابه ایراد میشد، محل اعلام سیاستهای رسمی نظام خلافت محسوب میشد. در این دوره خطیبان شهرها و روستاهای بزرگ به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط خلیفه انتخاب میشدند و حکومت آنها را منصوب و یا عزل میکرد. خطیبان همیشه در راستای سیاستهای نظام خلافت و در جهت تقویت آن، خطابه میخواندند و خلفا نیز تا وقتی که خطیبان در این مسیر حرکت میکردند، از آنها حمایت مینمودند. همچنین سیاستهای فرهنگی مورد نظر نظام خلافت از طریق منابر به اطلاع مردم میرسید و خطیبان با اعلام این سیاستها و تأکید بر آنها سعی داشتند، مشروعیت نظام خلافت عباسی را در اذهان مردم نهادینه سازند و هر گونه حرکتی در مقابل این نظام را نامشروع جلوه دهند آنها با تبلیغ این سیاستها تلاش میکردند، دیدگاههای سیاسی و عقیدتی مورد تایید نظام خلافت را تنها دیدگاه صحیح در جامعه اسلامی معرفی کنند و مانع از ایجاد و یا گسترش هویتهای مختلف فکری شوند . بنابراین از یک سو میان خطابه و قدرت سیاسی و از سوی دیگر میان منبر و سیاست پیوند عمیقی ایجاد میشد. این پیوند باعث شد که عباسیان به عنوان یک رسانه ارتباطی تاثیرگذار به خطابه و منبر بنگرند و به تقویت کارکرد آن در جهت منافع خود بپردازند . این رساله علاوه بر توصیف وضعیت خطابه و منبر در دوره خلافت عباسی (132-656هـ.ق) به تبیین رابطهی خطابه و قدرت و منبر و سیاست در این عصر پرداخته و کارکردهایی را که خطابه و منبر برای نظام خلافت عباسی داشت، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
علیرضا نظری خلیل پروینی
انسجام به ابزارهای زبانشناختی در یک متن اعم از واژگانی، دستوری و آوایی اطلاق می شود که جملات را در سطح متن با یکدیگر پیوند می دهد. این ابزارها مناسباتی بین عناصر متن ایجاد می-کنند که باعث می گردد یک متن از مجموعه به هم ریخته ای از جملات و عبارات متمایز گردد. در این تحقیق عوامل مختلف انسجامی اعم از هم آیی، تکرار، ادوات پیوندی، ارجاع، حذف، جایگزینی و ... که توسط «هالیدی» و «رقیه حسن» به عنوان عوامل انسجام مطرح شده است، در سی خطبه بلند نهج البلاغه بررسی و تطبیق می گردد و چگونگی برخورداری کلام امیرالمومنین (ع) از عوامل متعدد انسجام متن، فراوانی و نسبت این عوامل به یکدیگر حاصل می شود. با تحلیل بسامد هریک از این عوامل و همچنین نسبت آنها مشخص می شود عوامل ارجاع، ادوات پیوندی، تکرار، هم آیی و موازات به ترتیب بیشترین کاربرد را در خطبه های مورد تحقیق دارند. نقش این عوامل صرفا از بعد انسجام-بخشی نیست و در بسیاری از مواقع عوامل یاد شده نقش مهمی در زیبایی و اثرگذاری بر مخاطب دارند. در این میان عامل تکرار با کارکرد خاصِ واژگان غیرکلیدی، عامل ادات پیوندی با کاربرد زیاد و منظم پیوند افزایشی، عامل ارجاع با بسامد بالا و کاربرد منظم ضمایر و عامل آوایی موازات به عنوان نقطه تلاقی سه عامل قبلی، چهار رکن اصلی انسجام متنی در نهج البلاغه به شمار می روند و گاهی برخی عوامل مانند سجع، حذف، تقابل و ترادف نیز به ارکان اصلی افزوده شده و سبک و شیوه خاصی را برای کلام امیرالمومنین نشان می دهد. سبکی که فقط در نهج البلاغه آن حضرت منحصر نیست بلکه می توان با دعاها و دیگر گفتارهای امام علی (ع) که در نهج البلاغه ذکر نشده است منطبق دانست.
حسین عابدی خلیل پروینی
شخصیت های دینی از دیر باز به صفحات ادب و هنر راه می یافته اند و اسباب زیبایی و غنای مضامین آن را موجب می گشته اند. یکی از این شخصیت ها که در ادبیات قدیم و جدید عربی و فارسی بسیار مورد توجه شعرا بوده است شخصیت مسیح(ع) می باشد. در ادبیات گذشته غالب برداشت های شاعرانه از ایشان برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی است و نگرش مسیحی که در مواردی مهم با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر رنگ حضور و بروز یافته است. اما در ادبیات جدید و به خصوص شعر معاصر عربی و فارسی این تلقی از مسیح(ع) با چرخشی قابل ملاحظه، سویه ای مسیحی به خود می گیرد و مفاهیمی همچون رنج های مسیح(ع)، مصلوب شدن ایشان، فدا و قربانی شدن ایشان برای پرداخت کفاره گناهان بشر و رستاخیز مسیح(ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه می یابند. این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی نمادین در هنر مسیحی تبدیل گشته اند شاعران را در بیان آنچه از اضطرابات درونی، رنج ملت های ستمدیده، جور حاکمان و حکومت های بیدادگر و... مشاهده می کنند به گونه بسیار زیادی یاری و مدد می رسانند. امروزه در شعر معاصر عربی و فارسی، مسیح(ع) به عنوان یک نماد یا اسطوره دینی در کنار دیگر اسطوره ها مطرح است و کمتر آن سیمای مقدس و الهی که دین از وی ترسیم نموده است در شعر شاعران معاصر عربی و فارسی جلوه گر است. شاعران برجسته ای همچون سیاب، بیاتی، خلیل حاوی و صلاح عبدالصبور از مطرح ترین شاعران معاصر عرب هستند که توجه خاصی به این اسطوره نموده اند. در شعر نو فارسی نیز شاعرانی همچون اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، منوچهر آتشی و محمد رضا شفیعی کدکنی با نگرشی غالباً مسیحی به این نماد دینی اقبال داشته اند. اما سهم پرداخت رمز گونه از مسیح(ع) با جدیت و کیفیت بیشتری متعلق به شاعران معاصر عرب است. ادونیس و احمد شاملو – که در ساحت شعر شباهت زیادی با یکدیگر دارند- نیز از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از شعر خود را به ترسیمی اسطوره ای و نمادین از مسیح(ع) اختصاص داده اند. سیمایی که رنگ و بوی آن بیشتر به سمت متون انجیل گرایش دارد و تلقی اسلامی و قرآنی آن فرو نهاده شده است. این پژوهش تطبیقی می کوشد نقاط اشتراک و تفاوت در برداشت های نمادین شاعران معاصر عربی و فارسی و بخصوص ادونیس و شاملو از مسیح(ع) را بنمایاند و تصویر مسیحی یا اسلامی از وی و دلایل این تلقی را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.
محمد رضا نیکوبخت عیسی متقی زاده
هدف و غایت آموزش عربی در برنامه رسمی درسی در نظام آموزش و پرورش، بالابردن قدرت متن خوانی و متن فهمی است و البته منظور از متن نیز متون اسلامی و یا هرمتنی است که ما را در فهم متون اسلامی توانا گرداند. براین اساس ، کتاب های درسی عربی در مقطع راهنمایی و متوسطه به رشته تحریر درآمده و متن های زیادی در این کتابها برای بالابردن قدرت درک و فهم دانش آموزان طراحی شده است. از مهمترین معیارهایی که این متون بر اساس آن طراحی شده اند در بر داشتن لغات، اصطلاحات، مفاهیم و موضوعات دینی است. از آنجا که متون در کتابهای درسی عربی نقش کلیدی در آموزش زبان عربی به دانش آموزان را دارند، اجرای پژوهشهایی در دو حوزه تألیف و نگارش این متون و تدریس آنها ضروری به نظر می رسد. این تحقیق می کوشد تا با بررسی و نقد جایگاه متون به کاررفته درکتب عربی دوره دبیرستان و پیش-دانشگاهی و به دست آوردن اطلاعات دقیق از دانش آموزان و دبیران عربی بازخورد این متون را درعلاقه مندی یا عدم علاقه مندی دانش آموزان به درس عربی و میزان موفقیت این متون را درجهت رسیدن به اهداف مورد نظر تبیین نماید. این تحقیق شامل دو قسمت است. در قسمت اول محقق با روش توصیفی- تحلیلی، با استفاده از معیارهای انتخاب متن برای آموزش زبان دوم و معیارهای انتخاب متن درکتابهای درسی عربی به نقد و بررسی متون کتابهای درسی عربی پرداخته است. در قسمت دوم با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، نظرات دبیران عربی و دانش آموزان مقطع پیش-دانشگاهی در شهرستانهای دورود، بروجرد، ازنا و الیگودرز استان لرستان را در مورد میزان موفقیت این متون جویا شده است. از یافته های پژوهش حاضر این است که متون به کاررفته در کتاب های درسی عربی در دوره دبیرستان، مفاهیم اخلاقی و دینی را به صورت غیرمستقیم و در قالب داستان بیان کرده اند. معیار « روال آسان به سخت مطالب» در این متون تقریبا رعایت شده است، ولی معیارهای « جدول تکرار لغات»، « طرح سوالهای مناسب برای بالابردن درک و فهم دانش آموزان» چندان در این متون رعایت نشده است.
معصومه نعمتی قزوینی کبری روشنفکر
نقد اجتماعی یا جامعه شناسی ادبیات شاخه ای از جامعه شناسی هنر است که رابطه میان جامعه و ادبیات را مورد بحث وبررسی قرارمی دهد. به دیگر بیان نقد اجتماعی، مطالعه علمی محتوای اثر ادبی و ماهیت آن در پیوند با دیگر جنبه های زندگی اجتماعی است. از این منظر شعرنو عربی، بسترمناسبی است تا از رهگذر آن، بتوان میزان و نحوه ارتباط شعرمعاصر با شرایط اجتماعی وسیاسی را مورد نقد و ارزیابی قرارداد. شعر نو در عراق، از اواخر دهه پنجاه با صبغه ای رمانتیک پا به عرصه ظهور نهاده وپس از حدود یک دهه، به تأثیر از شرایط پس از جنگ جهانی دوم و نیز شکست اعراب از اسرائیل، در جهت واقع گرایی حرکت نمود. قرار گرفتن شعر نو در مسیر واقع گرایی به تدریج زمینه گرایش بیش از پیش شاعران نوگرا به مسائل اجتماعی وسیاسی را فراهم نموده و آن را به عنوان سلاحی ارزشمند در خدمت آرمان ها و اهداف جامعه خویش در آورد. شعر نوی عراق برای اولین بار به طور رسمی توسط شاعران برجسته جوانی همچون نازک الملائکه، بدرشاکرالسیاب، عبدالوهاب البیاتی و بلندالحیدری، قدم در عرصه شعر معاصرعربی گذاشته وپس از آن به یاری نسل دوم شاعران نوگرا همانند سعدی یوسف، در راه تکامل و اعتلای هرچه بیشتر به پیش رفت. مجموعه های شعری پنج شاعر برگزیده ای که از آنها نام برده شد بازتاب مسائل سیاسی واجتماعی جامعه عراق از آغاز نیمه دوم قرن بیستم است که در حوزه سیاست بازگوی مسائل مرتبط با سیاست داخلی، قومیت گرایی و استعمار ستیزی بوده و در حوزه اجتماعی بازتاب مسائلی همچون فقر وتضاد طبقاتی، مسائل زنان، فساد اجتماعی، گرایش به دین، هویت، جبرگرایی و آرمان شهر است که در نوع خود می تواند بیانگر حقایق بسیاری پیرامون جامعه عراق بوده وتصویر گویایی از وضعیت سیاسی اجتماعی عراق را در دوره زمانی مذکور به دست دهد. شعر نوی عراق علاوه بر محتوا، از جهت ویژگی های فنی و صوری نیز در جهت هماهنگی هر چه بیشتر با بسترهای اجتماعی حرکت نموده است. تصویرگری دقیق وخلاقانه، استفاده از اسالیب تلویحی(رمز واسطوره)، آمیختگی با انواع نثری همانند داستان و نمایشنامه، ایجاز، تکرار، سهولت در لفظ و گهگاه عامیانگی، مهمترین ویژگی های فنی شعر نوی عراق به شمار می آید. بنابراین می توان گفت شعر نوی عراق، شعری اجتماعی است که چه از نظر محتوا وچه از نظر شکل در جهت هماهنگی هرچه بیشتر با بسترهای اجتماعی حرکت نموده و از جنبه فرهنگی نیز سندی مهم و ارزشمند در باز ترسیم حقایق و وقایع جامعه عراق در برهه زمانی مذکور به شمار می آید.
نعیم عموری خلیل پروینی
چکیده: یکی از مهمترین نظریه های نقد ادبی معاصر، نظریه بینامتنیت (تناص) است. بن مایه این نظریه، بر آن استوار است که هر متنی با متون دیگر در تعامل است؛ و هر متنی، ترکیبی از متون گوناگون است. این سخن پایه و أساس نظریه ای گردید که ژولیا کریستیوا، ناقد فرانسوی، در قرن 20 میلادی آن را«intertextuality» نامید که معادل عربی آن «التناصّ» و به فارسی «بینامتنیت» ترجمه شده است. قرآن کریم، مهمترین میراث الهی که به زبان عربی نوشته شده است؛ و نجیب محفوظ (1911- 2006م) رمان نویس مشهور مصر در رمانهای فلسفی اش از آن متاثر متأثر شده است. دو رویکرد مهم در مان های فلسفی محفوظ از نگاه دلالت های بینامتنی با قرآن مشاهده می شود: الف) بینامتنیت قرآنی خارجی، ب) بینامتنیت قرآنی داخلی؛ و هر دو نوع در عملیات بینامتنیت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. در تحلیل بینامتنیت قرآنی داخلی، نظریه تلقّی کار برد پیدا می کند، از سویی، در رمان های فلسفی نجیب محفوظ که شامل رمان های دزد و سگها، بلدرچین وپاییز، راه، گدا، گپی بر روی نیل، میرامار و بچه های محله ما هستند، دو نوع شخصیت خوب و بد از دیدگاه قرآنی مورد توجه قرار گرفته است؛ خوبان، أنبیای الهی هستند؛ و بدان، ستمگران تاریخ که هر دو توجه بشر را به خود جلب نموده و صفات هر دو به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.این رساله حاضر، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، بینامتنیت قرآنی را در آثار نجیب محفوظ مورد بررسی قرار داه ایم که از جمله نتایج آن، یک) کشف جنبه های پنهان شخصیت نجیب محفوظ؛ دو) آشکارسازی گرایش های اسلامی وی بر مبنای دلالت های قرآنی که در رمان های فلسفی اش به کار برده است؛ سه) بیان شیوه پرداختن وی به مشکلات جامعه؛ چهار) کشف چارچوب های نظری بینامتنیت؛ ته نشین سازی (ترسیب)، جایگزینی (احلال یا ازاحه) و تشویق (اقناع) در رمان های فلسفی اش؛ پنج) تبیین کارکرد معاصر قرآن کریم در آثار وی. واژگان کلیدی: رمان، بینامتنیت، نقد ادبی، رمانهای فلسفی، نجیب محفوظ.
روح الله نصیری خلیل پروینی
با توجه به این واقعیت که نمایش در دوره معاصر وارد ادبیات عربی شده؛ لذا بررسی ظرفیت های نمایشی در نثر کلاسیک عربی چندان مورد توجه واقع نشده است این در حالی است که با مطالعه نثر کلاسیک عربی، با آثاری مواجه می شویم که ظرفیت ها و قابلیت های نمایشی فراوانی دارند. در این رساله، در صدد هستیم ظرفیت های نمایشی دو اثر کلاسیک ادبیات عربی – کتاب " بُخَلاء " و "مقامات حریری"- را بررسی کنیم. کتاب "بُخَلاء" نوشته جاحظ (در حدود سال 250 هـ.. ق) و "مقامات"، نوشته حریری (بین سالهای 495 تا 504 ه.ق)؛ حکایت هایی مستقل، کوتاه و طنزگونه دارند که ظرفیت های نمایشی – عناصر ساختاری درام و عناصر نمایشی – قابل توجهی در آنها وجود دارد. در ادبیات نمایشی و فنون درام نویسی، مقوله ای با عنوان نگاه و نگره به متون غیر نمایشی از قبیل: رمان، داستان و رویدادهای برجسته کتاب های کهن وجود داشته است؛ زیرا موارد ذکر شده، غالباً موضوع های مناسبی برای اقتباس نمایشی دارند. در این رساله با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی، پانزده حکایت از بخلاء و نوزده مقامه از مقامات حریری ظرفیت-سنجی نمایشی شدند. عناصر نمایشی بخلاء به ترتیب فراوانی عبارتند از: موضوع، حادثه، حرکت، ساختار، شخصیت، مکان، گفتگو، زمان، درگیری، و عناصر نمایشی مقامات حریری به ترتیب فراوانی عبارتند از: موضوع، حادثه، شخصیت، گفتگو، مکان،حرکت، ساختار، زمان و درگیری.
دانش محمدی رکعتی خلیل پروینی
أنیس الخوری المقدسی الباحث، و الکاتب، و الناقد، و الکاتب المسرحیّ، و الشاعر اللبنانیّ الذی لم یُعرف ناقدا، کما عُرف باحثا، و کاتبا فی الأدب العربیّ. له آراء نقدیّه قیّمه فی النقد التنظیریّ، کما أنّ دراساته التحلیلیّه التطبیقیّه عن الأدب العربیّ القدیم، و الأدب العربیّ الحدیث تتضمّن تحلیلات نقدیّه دقیقه، و قیّمه. لقد باتت آراوه النقدیّه، و بعد مضیّ حوالی أربعین عاما من رحیله، مغفوله علی ساحه النقد الأدبیّ. مارس معظم المناهج النقدیّه و المألوفه فی عصره مثل المنهج الفنّی، و المنهج الاجتماعیّ، و المنهج التأریخیّ، و المنهج النّفسی فی أبسط مفاهیمه، کما أنّه تطرّق إلی القضایا النقدیّه الهامّه، و التی کان فیها متأثّرا بالنقد الغربیّ، مثل «التصمیم الموضوعیّ فی الخیال الأدبیّ». یحاول هذا البحث تسلیط الأضواء علی مکانه أنیس المقدسی النقدیّه، فیتعرّض للمقدسی ناقدا، منطلقا من حیاته، و آثاره، و مرورا بمناهجه النقدیّه، للکشف عن المنهج الغالب عنده، و انتهاء إلی أهمّ القضایا النقدیّه عنده. أمّا المنهج الذی تتبنّاه هذه الدراسه فتوصیفیّ- تحلیلیّ، حیث تعرض لآراء المقدسی توصیفیّا ثمّ تحاول تحلیلها مستعینه بالآراء النقدیّه الأخری. من نتائج هذا البحث أنّ المنهج الغالب عند المقدسی هو المنهج الاجتماعیّ، لکنّه لا یغفل المنهج الفنّی کاملا، و کثیرا ما ینزع فی منهجه الفنّی نزعه بلاغیّه و لغویّه. أمّا الاتّجاه النقدیّ العامّ فی دراساته التحلیلیّه عن الأدب، فهو الاتّجاه العلمیّ الفنّی. تحدّث المقدسی عن مسأله «التصمیم الموضوعیّ» فی الخیال الأدبیّ، و کان متأثّرا فیه بآراء کلریدج النقدیّه، و یبدو أنّه کان ناقدا عادلا لم یصدر رأیا ینبعث عن العصبیّه و الهوی، و لا نقدا مصبوغا بذاتیّته فحسب، و لم یتّخذ نقده أداه لإشباع شهواته فی النیل من خصومه من الأدباء، و وسیله للتنویه و الإشاده بالأنصار و الأولیاء. .
هادی زینی ملک آباد خلیل پروینی
مشرکان برای حفظ منافع خود و پایبندی به عقاید خرافی به مخالفت با دعوت پیامبر به یکتاپرستی پرداختند و برای دستیابی به این هدف به انواع دشمنی ها و کارشکنی ها دست زدند. آنان پیامبر را به روش های مختلف مورد آزار و اذیت قرار دادند و با اقدامات مختلف سایر مردم را نیز از حضرت و قرآن دور ساختند. یکی از نخستین و گسترده ترین روش های مشرکان برای رویارویی با پیامبر معارضات زبانی در سطح وسیع بود که توسط سران مشرکان نسبت به شخص پیامبر و قرآن به روش های مختلفی سازماندهی و اجرا شد، اما با وجود این، چنین مسأله ای از سوی پژوهشگران مورد بی توجهی قرار گرفته است. در این پژوهش، تلاش شده است با رویکردی تاریخی–جامعه شناختی، معارضات زبانی مشرکان با پیامبر و پاسخ های قرآن به آنها مورد بررسی قرار گیرد؛ طرح شبهه بشر بودن، انواع اقتراحات و اتهامات، استهزاء و جدال به باطل نسبت به شخص پیامبر و اتهامات سحر، اختلاق، افتراء و اساطیرالأولین نسبت به قرآن از مهمترین معارضات زبانی مشرکان علیه پیامبر(ص) در مکه بود. خداوند به تمامی معارضات زبانی مشرکان نسبت به پیامبر(ص) پاسخ-هایی قاطع داده، آنها را با دلایل منطقی و تهدید مشرکان، بی پایه و اساس دانسته و حضرت را از انواع اتهامات مبرّا ساخته است. اتهامات مشرکان نسبت به قرآن نیز با پاسخ های محکم، تحدّی و تهدید مشرکان مردود گردیده است. ریشه یابی معارضات زبانی، تبیین برخی مفاهیم مربوط به این معارضات و بررسی پاسخ های قرآن که حجم قابل توجهی از آیات را به خود اختصاص داده است به تبیین برخی باورهای مشرکان و ارائه تصویر درستی از جامعه جاهلی مدد می رساند. از آن جا که این پژوهش با هدف ترسیم حجم وسیع معارضات زبانی و آیات مربوط به آن سامان یافته است، بررسی جداگانه هر یک از معارضات زبانی، که پژوهش حاضر راهگشای آنهاست از بایسته های پژوهشی مهمی است که نتایج کاربردی به دنبال خواهد داشت.
مرضیه زارع زردینی کبری روشنفکر
چکیده داستان از قدیمی ترین قالب های هنری است که پیشینه ی بسیار کهنی دارد و انسان ها آن را به صورت گوناگونی برای هم بازگو کرده اند. داستان ، شامل رمان، داستان بلند، داستان کوتاه و غیره می باشد . داستان کوتاه قطعه ای تخیلی است که حادثه ی واحدی را، خواه مادی باشد خواه معنوی، مورد بحث قرار دهد.این قطعه ی تخیلی باید بدرخشد، خواننده را به هیجان بیاورد یا در او اثر گذارد. هر داستانی در برگیرنده ی عناصری است و شخصیت، یکی از عناصر مهم و جدایی ناپذیر داستان به شمار می رود، شخصیت ها روند داستان را به پیش می برند و رفتار و کنش آن ها، نقش اساسی در داستان دارد. با توجه به اهمیت این مسأله، در این تحقیق سعی شده است، دو مقوله شخصیت و شخصیت پردازی در 21 مجموعه داستانی یوسف سباعی، نویسنده و داستان نویس معاصر مصری مورد بررسی قرار گیرد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی(توصیفی) و با استقرای تام در تمامی داستان های کوتاه نویسنده، شخصیت های داستانی وی را مورد بررسی قرار داده است.نتیجه این پژوهش بیانگر این است که نویسنده، شخصیت های داستانی خود را با توجه به مضمون داستان ها انتخاب کرده است هم چنین از نگاه جنسیتی، مردان، قهرمان اصلی داستان بوده و زنان بر خلاف گرایش غالب داستان ها (مکتب رمانتیسم) در جایگاه بعدی قرار دارند. هم چنین نویسنده از هر دو شیوه ی مستقیم و غیر مستقیم برای شخصیت پردازی استفاده نموده است ولی استفاده از شخصیت پردازی مستقیم بیشتر از غیر مستقیم می باشد. واژگان کلیدی: شخصیت، شخصیت پردازی، داستان کوتاه، یوسف سباعی
فاطمه توانا خلیل پروینی
abstract: literature is said beautiful words of poetry or prose that excites reader’s or listener’s feel. certainly, to be effective, such a text should have certain characteristics. the four elements of the literature: thought, imagination, emotion and style make a text to be literary and effective. emotion and imagination are specific elements of literary texts, while thought and style are common elements of both literary and nonliterary texts, though they enjoy differently from these two elements. literature is a godly gift given to humans. the works of prophet’s household are full of literary elements. for instance, imam ali (as) in sermon number 233 of nahjolbalaghe regarding the rhetoric and eloquence of the prophet’s household says: "انّا لأمراءُ الکلامِ، وَ فینا تَنَشَّبَت عُرُوقُهُ، وَ عَلَینا تَهَدَّلت غُصُونُهُ . also imam sadeq (as) - the sixth imam of the shia- states:"أعرِبُوا حَدیثَنا فإنِّا قومٌ فُصَحاءُ" apart from the above hadith, there are many other sayings left from imam sadeq (as) about the importance of rhetoric and its definition. he was born in 83a.h. in medina, grown up under the supervision of his grandfather and father and finally died in 148 a.h. this research tries to determine the literary status of imam sadeq (as) using descriptive-analytical method and study the works left from him including his prose works, like advice, short hadith, prayer, pilgrimage, debate and interpretation. he has used especially in his advice different literary elements in his works depending on the situation demands. accordingly, advice is more literary among his other works. further, one may find a relation between religion and literature through studying the works of imams sadeq (as). keywords: imam sadeq (as), literature, emotion, imagination, thought, style.
حامد مصطفوی فرد نهله غروی نایینی
آیه 34 سوره نساء با محوریت سه موضوع "قوامیت مرد در خانواده"، "نشوز زن" و "راهکار مقابله با نشوز" به بیان بخشی از احکام خانواده، بلکه اساسی ترین مسائلی که خانواده ممکن است با آن درگیر شود می پردازد. نگارنده قوامیت مرد را در راستای مدیریت وی تبیین کرده و خدمتگزاری مرد که به عنوان مفهوم قوامیت از ناحیه برخی تعیین شده را به عنوان یکی از ثمرات این مدیریت تحلیل می کند. در تحلیل مفهوم نشوز زن، نگارنده با توجه به کارکرد قرآنی این واژه، روایات رسیده در این زمینه، رد سبب نزول ارائه شده در ذیل آیه و توجه به مبحث اشتقاق کبیر به بیان مفهومی جدید از نشوز که از جانب برخی ارائه شده می پدازد و سعی در تبیین این دیدگاه غیر مشهور دارد. به عقیده صاحبان این قول نشوز زن در قرآن برخلاف اصطلاح فقهی آن که به مفهوم عدم تمکین –خواه به مفهوم خاص آن و خواه به مفهوم عام آن- می باشد، در معنای خیانت استعمال شده است. در تحلیل چگونگی مقابله با نشوز نگارنده، با تکیه بر ظهور واژه، گفتارهای ارائه شده در مورد استعمال این واژه در معنایی غیر زدن، محدود بودن این حکم به زمان و یا فرهنگی خاص، تعزیر و به حکم حاکم شرع بودن و ... را نقد کرده و آن را در قالب زدنی ملایم توسط همسر، برای نشان دادن توان مدیریتی، در راستای حفظ بنیان خانواده تبیین می کند.
نسرین کاظم زاده کبری روشنفکر
چکیده "داستانک" یکی از شاخه های ادبیات داستانی است که در دهه هفتاد قرن بیستم در واکنش به برخی عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، همراهی با سرعت تکنولوژی در زندگی بشر و عدم اقبال خوانندگان به داستان ها و رمان های پر حجم و طولانی ظهور یافت. محمود شقیر (1941)، نویسنده معاصر فلسطینی با نگارش 4 مجموعه داستانک، یکی از پیشگامان و چهره های شناخته شده در این عرصه ی ادبی، در جهان عرب و به ویژه فلسطین به شمار می رود. وی هم چنین دارای آثار متعددی در حوزه های رمان، ادبیات کودکان، داستان کوتاه و نمایش نامه می باشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی به بررسی عناصر داستانی در مجموعه داستانک های محمود شقیر پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که عناصر داستانک که در حقیقت همان عناصر داستان کوتاه است، با ایجاز و فشردگی بیشتری همراه است. هم چنین مهم ترین عناصر داستانک های شقیر را می توان در مضمون، شخصیت، گفتگو، پیرنگ و سبک دانست. سبک محمود شقیر ساده و روان همراه با اختصار، فشردگی، نماد، سرعت در روایت داستان، تشخیص، بینامتنیت، هنجار گریزی، تضاد و تناقض و جرأت در بیان واقعیت ها است. واژگان کلیدی: ادبیات داستانی، عناصر داستان، داستانک، محمود شقیر، ادبیات داستانی فلسطین.
محمد امیری فر خلیل پروینی
چکیده پژوهش در باب ساخت زبانی قرآن کریم در دوران معاصر از استقبال زیادی برخوردار است و یکی از کسانی که در عصر کنونی، در این زمینه دارای تألیفات گرانسنگی است، دکتر محمد حسین علی الصغیر نویسنده، ادیب و شاعر معروف شیعی عراقی می باشد. از آن جایی که آثار ایشان در ایران و حتی کشورهای عربی، کمتر مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است، لذا در پژوهش حاضر سعی شده است، علاوه بر معرفی این نویسنده قرآنی، مطالعات ادبی وی در حوزه های بلاغت عربی، نقد ادبی، تصویر هنری و موسیقی قرآنی، با مطالعه ی دقیق آثار وی، از لابلای کتاب های ایشان استخراج گردد و مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابراین روش تحقیق در پژوهش حاضر بر اساس مطالعات کتاب خانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها و به روش توصیفی- تحلیلی خواهد بود. به طور کلی، از ویژگی های بارز مطالعات ادبی ایشان در حوزه قرآن کریم می توان به گرایش وی به تجدید، جامعیت و شمول در ارائه ی مباحث، استناد به سخنان ائمه اطهار(ع)، بررسی های موشکافانه و تطبیقات عملی، تلاش برای اثبات اصالت موضوعات مختلف در ادبیات کلاسیک عرب، بررسی موضوعات بر اساس سیر تاریخی و ... اشاره کرد. اما مطالعات موردی ایشان در حوزه های مذکور، ویژگی های منحصر به فردی دارد که در مورد مطالعات بلاغی ایشان، ارائه دیدگاه جدید در مورد پیدایش این علوم، تجدید در علم معانی و مجاز مهم ترین جنبه این مطالعات است. در حوزه نقد ادبی نیز وی برای نخستین بار نظریات نقد ادبی اروپایی و عربی را به صورت خلاصه حول سه محور تصویر هنری، قضیه لفظ و معنی و دلالت الفاظ گردآوری کرده و به آن صبغه قرآنی داده است. در مورد تصویر هنری، علاوه بر ذکر تعاریف متعدد این اصطلاح، به نقد آن می-پردازد و خود یک تعریف منطقی از آن ارائه می دهد. و در حوزه علم آواشناسی علاوه بر جامعیتی که وی در ارائه مباحث مختلف این علم دارد، تطبیقات عملی و حلاجی شواهد قرآنی متعدد که بیش از نیمی از کتابش را به خود اختصاص می دهد، ویژگی منحصر به فرد این کتاب محسوب می شود. کلید واژه ها: محمد حسین علی الصغیر، بلاغت عربی، نقد ادبی، تصویر هنری، موسیقی قرآن.
سمیه آذر خلیل پروینی
عنصر داستانی طرح از زمان ارسطو تاکنون مورد توجه صاحب نظران بوده است و طی قرن ها و دوره های مختلف دیدگاههای گوناگونی درباره آن مطرح شده است.تا این که در عصر جدید، به دلیل توجه صاحب نظران عرصه داستان به این عنصر، هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا، و طرح مباحث تازه و دقیقی در این مورد، این عنصرجایگاه واقعی خود را در میان سایر عناصر داستانی باز یافته است. این در حالی است، که قرآن کتاب آسمانی مسلمانان،که قله ادب و بلاغت است، از سبک روایی خاص خود برخوردار است و داستان های آن به دلیل داشتن ظرفیت های والای ادبی –روایی، از زمینه مناسبی برای سنجیده شدن با معیارهای طرح شناسی برخوردارند؛ امّا تاکنون آن چنان که باید، روایت های آن از منظر طرح -شناسی مورد توجه و بررسی جدی قرار نگرفته اند. از این رو در این پژوهش به منظور تحلیل طرح و پیرنگ و ویژگی های آن در داستان های قرآن و کارکرد ساختار آن در بافت قرآن، ابتدا عنصر طرح و تاریخچه و تعاریف و الگوهای ارائه شده برای آن بررسی شده والگوی مناسب برای تحلیل ساختاری انتخاب شده است. سپس جهت بررسی عنصر طرح و ساختار آن در داستان های قرآن، ساختار طرح آیاتی از قرآن که به نقل سرگذشت پیامبران اختصاص یافته اند در دو فصل داستان های بلند و کوتاه، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از این امر حکایت می-کنند که آن دسته از آیاتی که زندگی پیامبران را به شکل داستان روایت کرده اند، از ساختار کلی طرح و اجزاء آن برخوردارند. اما نحوه ظهور طرح در داستان های کوتاه و بلند متفاوت است. در داستان های یک پیامبر در سوره های مختلف نیز طرح هر داستان با چینش و یا گزینش خاص کنش ها باعث ایجاد جذابیت و تازگی هر داستان و متناسب شدن آن داستان با روح حاکم بر سوره شده است. کلید واژه: طرح و پیرنگ- داستان های پیامبران – قرآن.
خدیجه ملا خلیل پروینی
فی العصر الحدیث اتجه النقد اتجاهات متعدده، فمن النقاد من اعتنی بالشکل و الجمال فی الأدب کغایه فی ذاته، فبذل جل اهتمامه للأسلوب، و منهم من اعتنی بمضمون الأثر الأدبی و ماوراء ظاهر الأدب و ربط الأدب بثقافات و علوم خارجه عنه من علم النفس و علم الاجتماع و التاریخ و الفلسفه و الإیدیولوجیات المختلفه . عزالدین إسماعیل، الأدیب و الناقد المصری (متوفی 2007)، صاحب أکثر من أربعین تألیفاً معظمها فی النقد الأدبی. و قد نشر فیها آراءه النقدیه التی جمعت بین الاتجاهات المختلفه من الجمالی و الاجتماعی و النفسی، و کذلک الاتجاهات المبنیه علی النظریات الحدیثه کنظریه التلقی و الخطاب و غیره. فی هذه الدراسه نحن بصدد الکشف عن آراء عزالدین إسماعیل فی ثلاثه اتجاهات و هی الجمالی و الاجتماعی و النفسی، و مدی تطبیق آرائه، و أخیراً مکانته فی النقد العربی الحدیث. و المنهج الذی نعتمد علیه منهج توصیفی- تحلیلی. فی الاتجاه الجمالی یفرق عزالدین إسماعیل بین الإستطیقا و الجمال بأن الأول علم خاص بالفنون فی حین أن الثانی لا یعتبر من العلوم. النقد المبنی علی الأول نقد موضوعی و النقد المبنی علی الثانی نقد ذاتی و هو یعترف بذوق عام موضوعی و ذوق خاص ذاتی. و فی الاتجاه الاجتماعی یعترف بحقیقه الالتزام و عدم الانفکاک بینه و بین الفن و فی الاتجاه النفسی فی الغالب یمیل إلی التفسیر النفسی للعمل الأدبی.
احمد امیدعلی خلیل پروینی
شعر شیعه به عنوان شاخه ای از ادبیات اسلامی، از صدر اسلام در ادبیات عربی مطرح بوده و بخش عظیمی از شعر عربی را به خود اختصاص داده است و شاعرانی چیره دست و مشهور در عصرهای مختلف تاریخ شیعه در این حوزه ادبی شعرسرایی کرده اند. از آنجایی که تصویر هنری تجربه شاعر را نمایان می کند و تجربه شامل افکار، احساسات و تخیلات است بایستی از نقش تصاویر در انتقال تجربه شاعر سخن گفت و تأملی بر عناصر تجربه یعنی افکار، عواطف و تخیلات داشت.اهمیت تصویر از تأثیر آن در یک اثر ادبی، کارکرد آن و همچنین تأثیری که بر مخاطب می گذارد، سرچشمه می گیرد. مسأله تصویر به خاطر چنین اهمیتی از مسائل اساسی نقد نوین ادبی می باشد. در این رساله با استفاده از روش توصیفی، استقرایی و تحلیلی اشعار شیعی چهار تن از شاعران شیعی"ابوفراس حمدانی، شریف رضی، مهیار دیلمی و صاحب بن عباد" بررسی شد. پس از بررسی تصاویر شعری اشعار شاعران مورد نظر مشخص شد که در میزان بهره گیری از تصاویر هنری به یکدیگر شباهت دارند ولی با کمی فاصله بیشترین درصد تصویرهنری در اشعار ابوفراس حمدانی، شریف رضی، صاحب بن عباد و مهیار دیلمی می باشد. تأثیرگذاری مولفه های تصویری شعر شیعه به ترتیب عبارتند از: خیال، زبان، عاطفه، واقعیت و اندیشه.مهم ترین کارکردهای شعرشیعی: اجتماعی، روانی، تاریخی، لذت هنری، سیاسی و اعتقادی می باشد.تصاویر هنری اشعار شیعی ابوفراس حمدانی، شریف رضی و مهیار دیلمی خیالی هستند. در شعر صاحب بن عباد مولفه زبان نسبت به دیگر مولفه ها از فراوانی بیشتری برخوردار است لذا تصاویرهنریش، زبانی می باشند.
رضوان باغبانی خلیل پروینی
مباحث ادبی قرآن کریم در ابتدا، در قالب آثاری چون «معانی القرآن» و «مجاز القرآن» صورت علمی به خود گرفت؛ اما آغاز قرن سوم را باید نقطه ی شروع مباحث اعجاز به صورت جدّی دانست. اندیشه ی اعجاز از این قرن به بعد در ادبیات قرآنی آشکار گردید و دانشمندان فراوانی در قالب آثار مستقل یا در ضمن تفاسیر خود به اهمیت آن پی برده و آن را مورد بحث و پژوهش قرار دادند. دانشمندانی مانند نظّام و شاگردش جاحظ، با طرح نظریه ی صرفه و نظم قرآن کریم مباحثی را مطرح نمودند که اندیشمندان بعدی در قالب ردّ یا تأیید و ذکر وجوه بیشتری برای اعجاز، موجبات بسط این موضوع را فراهم کردند. در میان این دانشمندان می توان به ابن قتیبه، واسطی، رمّانی، خطّابی، باقلانی و جرجانی اشاره نمود. هر کدام از این دانشمندان، در بررسی اعجاز ادبی قرآن کریم، یک یا چند رویکرد (لغوی، نحوی، بلاغی، هنری) را مورد توجّه قرار داده اند؛ البته، رویکرد بلاغی رویکرد غالب و محوری در تألیفات این پژوهش گران بوده است. در پژوهش حاضر تلاش ما بر این بوده که تا حد امکان دیدگاه های معروف ترین دانشمندان و متفکران قرآن پژوه را از ابتدا تا پایان قرن پنجم هجری درباره ی اعجاز ادبی قرآن کریم بررسی و تحلیل نموده و سیر تحول اندیشه ی اعجاز ادبی قرآن کریم را نزد این دانشمندان پیگیری نماییم. روش ما در این تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است.
محمد کبیری خلیل پروینی
امام علی (ع) در نامه های خود از تصاویر هنری گوناگونی برای بیان مفاهیم مختلف دینی، اخلاقی، اجتماعی وغیره استفاده نموده است. ایشان برای تبیین وانتقال مفاهیم نامه های خود از عنصر خیال، واقعیت، عاطفه، وزبان –که از مهمترین عناصر تشکیل دهنده تصویرآفرینی های ادبی در نقد ادبی می باشد- به خوبی بهره برده است. همچنین سیاق نقش مهمی در تبیین تصاویر هنری وبررسی میزان موفقیت آنها در نامه های امام علی(ع) ایفا می کند
ناهید نصیحت کبرا روشنفکر
از رویکردهای روایت شناسی ساختگرا، نشانه ـ معناشناسی ساختارهای داستانی است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا را بررسی می کند. گریماس، بنیانگذار مکتب نشانه شناسی پاریس، با مطرح کردن نظریه معناشناسی روایت، هر داستان را دارای فرایند تحولی و نظام گفتمان روایی می داند که ناشی از کارکردهای کنشی و شَوِشی است. با توجه به این روش، پنج داستان کوتاه پایداری لبنان «لقاءٌ فی لحظه رحیلٍ، قفز فوق الزمن، موسم الهجره الی مقام العنقاء، حبل کالورید و وما تشاوون» نشانه ـ معناشناسی شده و روساخت آنها بر اساس نظام های گفتمانی و ژرف ساخت بر اساس مربع معنایی مورد تحلیل قرار گرفته است. اینگونه بر آنیم تا پاسخی برای این مسئله بیابیم که ساختار روایتی داستان های کوتاه پایداری لبنان، دارای کدام کارکرد گفتمانی است و در کدام دسته از نظام های روایی می گنجد. از آنجا که نشانه ـ معناشناسی در قالب فرایندها و ابعاد مختلف روایی و احساسی مطرح می شود، داستان های مورد مطالعه هم دارای این ویژگی ها بوده و غالبا از نظام های گفتمانی ترکیبی هوشمند و احساسی برخوردارند. داستان های «لقاءٌ فی لحظه رحیلٍ و وما تشاوون» دارای کارکرد کنشی بوده و گفتمان مسلط آنها هوشمند و کنشی است؛ البته در داستان «و ما تشاوون» نظام رخدادی هم دیده می شود. اما گفتمان مسلط در داستان «موسم الهجره الی مقام العنقاء و قفز فوق الزمن» احساسی است. داستان «حبل کالورید» هم مبتنی بر شَوِش بوده و در نظام احساسی می گنجد. بنابراین، در این داستان ها فقط کنش یا شَوِش سازنده ی معنا نیستند؛ بلکه کنش ها و شَوِش ها در جریان معناسازی متن درهم تنیده شده اند. بدین ترتیب هدف رساله، مطالعه ی فرایند معناسازی داستان های پایداری و ویژگی های روایی آنهاست تا علاوه بر اینکه سازوکارهای تولید معنا و عناصر اصلی شکل گیری معنا را به دست آوریم، چگونگی تأثیرگذاری فرایندهای شَوِشی بر فرایند معناسازی را بررسی کنیم.
کاوه خضری کبری روشنفکر
تحاول هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی - التحلیلی و فی ضوء النقد الهرمینوطیقی أن تدرس قضیه الحبِّ فی شعر أدونیس. قد وصلت الدراسه إلی نتائج أهمُّها أنَّ مفهوم الحبِّ منثور فی بنیه شعر أدونیس، حیث لا نستطیع أن نتصوَّر شعره خالیاً من عاطفه الحبِّ. لأنَّ رساله الشاعر هی التغییر و الخلود، و الحبُّ وحده المکان الذی لا یأتیه الموت و من هنا فرویه الشاعر رویه ممزوجه بعاطفه الحبِّ بمختلف ألوانه. من بین الأنواع المختلفه من الحِّب، الحبُّ الإلهی و النرجسیه و الحبُّ الجسدی تکون أکثر وروداً فی شعر أدونیس، فی حین یأتی فی الدرجه التالیه الحبّ العفیف و من ثمَّ حبُّ الوطن. أمَّا بالنسبه إلی میزات شعر أدونیس الفنیَّه أُثبتَ لنا أنَّ الشاعر بوصفه شاعراً حداثیاً، یستخدم أدواتاً کالصوره الشعریه، الغموض، الرمز الأسطوری، التکنیک المسرحی و التکرار بصوره وصل فیها إلی ذروه الحذاقه.
نعیمه پراندوجی کبرا روشنفکر
روایت شناسی به تحقیق و بررسی در زمینهی تحلیل روایت و اشکال آن مانند انواع راوی، استنباط قواعد داخلی انواع ادبی و استخراج نظم حاکم بر آن ها و ساختارهایشان می پردازد. در این علم، برای تحلیل ادبیات داستانی رویکردهای زیادی وجود دارد که رویکرد سبک شناسی یا تحلیل گفتههای روایی یکی از آنها است. گفته های روایی ابزارِ بیان سخنان و اندیشه ها و بستر مناسبی برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گستردهی هر داستان را تشکیل می دهد؛ "روایتگر" باید به گونه ای آن ها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقاً با داستان آشنا شود؛ زیرا هر گونه تحلیل روابط پیچیده میان کنش های سخن اشخاص و راویان، مستلزم شناخت شیوه های انتقال گفتار (صدای بیرون) یا اندیشهی (صدای درون) متن است. شیوه های انتقال سخنان و اندیشهها که از رابطهی روایتگر با شخصیت های داستانی به دست می آید، به پنج گونهی مستقیم، غیرمستقیم، مستقیمآزاد، غیرمستقیمآزاد و گزارش روایتی تقسیم میشود. پژوهش پیشرو به مطالعهی گفتههای داستانی دو رمان "الصبار" (1967) و "باب الساحه" (1987)، نوشتهی سحر خلیفه میپردازد. روش انجام تحقیق توصیفی ـ تحلیلی به همراه استقراء تام از شیوههای مختلف بازنمایی سخنان و اندیشههای رمانها است. بدین منظور ابتدا شیوه های مختلف بازنمایی گفته های داستانی دو رمان، استخراج و شمارش شده، سپس با کمک جامعهی آماری، بسامد حضور آن ها در هر دو رمان تعیین گشته و در قالب جدول و نموداری ترسیم شده، سپس نحوهی ارائهی سخنان و اندیشهها با ذکر نمونه هایی تحلیل گشته است. در پایان میزان به کارگیری هر یک از شیوه های مختلف بازنمایی سخنان و اندیشههای دو رمان، با یکدیگر مقایسه شده و از این رهگذر سبک سحر خلیفه در رمان ها و میزان انحراف سبک وی از معیار تبیین گشته است. یافته های پژوهش گویای آن است که شیوهی سحر خلیفه در بهکارگیری شیوهی بازنمایی سخنان در دو رمان مشابه است؛ یعنی نویسنده در هر دو رمان، از شیوههای سخن مستقیم، گزارش سخنان و سخن مستقیمآزاد بیش ترین استفاده را نموده است؛ اما در بخش بازنمایی اندیشهها، سبک سحر خلیفه در به کارگیری شیوههای مختلف بازنمایی اندیشههای دو رمان، اندکی متفاوت است. سحر خلیفه در رمان الصبار از شیوههای اندیشهی مستقیم، اندیشهی مستقیم آزاد و اندیشهی غیرمستقیم آزاد بیش ترین استفاده را نموده است؛ اما در بازنمایی اندیشههای رمان "باب الساحه" شیوههای گزارش اندیشه، اندیشهی مستقیم و اندیشهی غیرمستقیمآزاد بیشترین حضور را دارند. نویسنده در بهکارگیری هر یک از شیوههای مختلف بازنمایی سخنان و اندیشهها موفق عمل نموده و آنها را در جای مناسب خود استفاده نموده است؛ یعنی بهکارگیری هر یک از تکنیکها برای ترسیم جامعهی فلسطینی در سالهای 1967 و 1987 کارآمد بوده و سحر خلیفه توانسته است جهان داستان خود را با تمام ویژگی هایش به خواننده منتقل کند. کلید واژه: شیوهی روایی، بازنمایی سخنان، بازنمایی اندیشهها، رمان پایداری فلسطین، سحر خلیفه.
علیرضا کاههء خلیل پروینی
ادبیات داستانی مصر در طی دوره های مختلف شاهد جریانهای متعددی بوده است و این امر منجر به ایجاد گفتمان های جدید و در نتیجه تحولات در محتوا و ساختار آن شده است. این تغییرات در سبک رمانهای مصری را می توان در درک تازه ی نویسندگان از شرایط بوجود آمده از تحولات سیاسی و اجتماعی هر دوره دریافت. پس از انقلاب سال 1952 به رهبری جمال عبدالناصر و پیدایش تغییرات سیاسی و اجتماعی، نسل جدیدی از نویسندگان رمان پا به عرصه نهادندکه در محافل ادبی به «نسل دهه ی شصت» معروف شدند. این گروه از نویسندگان با پیروی از رویکردهای نو، درصدد آن برآمدند تا با ایجاد سبکی متمایز، از سبک عمدتا کلاسیک داستان پردازان نسل گذشته فاصله بگیرند. از جمله این رویکردهای تازه می توان به دو جریان « واقع گرایی نوین» و «الهام گیری از میراث گذشته» اشاره کرد که توانست موضوعات جامعه را در قالب تازه ای بیان کند. از بارزترین نویسندگان این نسل که توانستند به روند این دو جریان کمک کنند و در آثار خود به آفرینش ساختار داستانی جدیدی دست بزنند؛ می توان از «صنع الله ابراهیم» که از رمان نویسان برجسته ی ِمنتسب به جریان اول است نام برد و نیز به «جمال الغیطانی» که در استفاده از میراث گذشته و تاریخ در آثارش توجه داشته اشاره کرد. دو رمان «ستاره اگوست» (1974) اثر صنع الله ابراهیم و همچنین «الزینی برکات» (1974) اثر جمال الغیطانی از مهمترین آثار داستانی آن دوره به شمار میروند که نوآوریهای داستانی در آنها نمود دارد. در رمان نخستین صنع الله ابراهیم توانسته است از طریق ساختار داستانی نو و متمایز، تصویر روشن و کاملی از اوضاع جامعه مصر در آن دوره به دست دهد. همچنین جمال الغیطانی در «الزینی برکات» به آفرینش ساختار داستانی جدیدی دست زده است که پیشنهادی تئوریک در هنر داستان نویسی مبتنی بر اهمیت الهام گیری میراث گذشته در نویسندگی است.
شهرام دلشاد خلیل پروینی
تقدّم الشعر والروایه تقدماً عظیماً فی العصر الحدیث حتی تغیرت أحوالهما وأخذا أسالیب فنیه کثیره. من هذه الأسالیب تداخلهما بالأنواع الأدبیه و بالفنون البصریه. إن للروایه دوراً خاصاً بین الأنواع السردیه، لمرونتها الأکثر فی أخذ عناصر سائر الأنواع الأدبیه و الفنیه. الشعراء و الأدباء منذ بدایه عصر النهضه کانوا شدیدی الإلتصاق بمبادئ المدرسه التی یکتبون آثارهم تحت أطرها؛ لکن یختلف الأمرُ عند الحداثیین ، حیث نجدهم غیر ملتزمین بمبادئ مدرستهم الأدبیه. علی هذا الأساس حدث تداخل الأجناس فی الروایه العربیه، و عدم مراعاه حدود الأجناس فی الأنواع الأدبیه. من ضمن تلک الأنواع التی تداخلت فیه الأنواع بسهوله هی الروایه، لاسیّما الروایات الجدیده. فی هذه الجامعی، نرید أن نعطی لقارئ الروایات الجدیده رویه أخری، حتی یقرأ الروایات قراءهً جدیده و هی قراءه من منظار تداخل الأنواع. فی هذه الرساله نحن بصدد دراسه روایه «قنادیل ملک الجلیل» لإبراهیم نصرالله الشاعر و الروائی الفلسطینی علی أساس النقد الحدیث فی ضوء قضیه الأنواع علی طریق منهج وصفی- تحلیلی. المهم عندنا تبیین تداخل الأنواع المختلفه فی نوع خاص کالروایه و الشعر. ومن الملاحظ تنافس الأنواع الأدبیه والفنون البصریه فی هذه الروایه، وأصبحت الروایهُ مکانهً واسعهً لتداخل تلک الأنواع خاصه جنس الملحمه. تداخلت الفنون السمعیه و البصریه فیها أیضاً.
سعیده ممیزی کبری روشن فکر
إن حجاب المرأه تشکل إحدی المواضیع الخلافیه علی مدی الازمنه حیث تناولتها دراسات واسعه فی شتی المجالات منها المجال الدینی. فإنّ المفسرین أکثر من غیرهم یسعون دائما فی تبیین الرویه الرئیسیه حوله فی الرویه الدینیه عامه و الرویه القرآنیه خاصه ، مع ذلک لا توجد وحده فی الآراء و المواقف لدیهم فی هذا المجال. هذا و لاتهتمّ التفاسیر القرآنیه بالجمالیه و اللطائف الأدبیه فی الآیات، بل تتجه العنایه دائماً إلی الجهه المعجمیه و الدلالیه و ذلک لأجل الحصول علی الأحکام الشرعیه؛ الأمر الذی یسبب الغفله عن الجهات الأخری لا سیما الجهات الجمالیه. فتناولت هذه الدراسه آیات الحجاب(آیات 30،31،58، 59،60 من سوره النور و آیات 32،33، 53، 54، 55، 59 من سوره الأحزاب) باستخدام المنهج الوصفی - التحلیلی، ثم المنهج الأسلوبی الذی یأخذ بمعطیات علم اللغه العام کما یفید من المعطیات الجمالیه والترکیبیه اللغویه. فبعد الغور فی الجانب الأدبی لآیات الحجاب الفقهیه وصلنا إلی أن للآیات الفقهیه عامه و آیات الحجاب خاصه جمالیات أدبیه متمیزه خاصه ، فرأینا میزاتها الصوتیه تتناسب مع مضمونها الفقهی و العقلی و لها کنوز دلالیه متنوعه کما رأینا فیها ظرائف تصویریه و ظواهرأسلوبیه بلاغیه أخری یقتضیها السیاق و تضفی علی النص جمالیتها ؛ علی سبیل المثال تقتضی الجمل الفعلیه و الإسمیه، الخبریه و الإنشائیه، و أسالیب الإنشاء الطلبی دلالاتها المعنویه و الجمالیه المختصه بها، و یودی کل لفظ معناه فی دقه فائقه بینما تختلف سیاقاته من موضع إلی موضع.
سمیه ثامنی خلیل پروینی
الأدب کلام فنّی جمیل، یهدف الأدیب من خلاله إلی التأثیر فی المتلقی و إثاره عواطفه و أحاسیسه سواء أکان شعراً أم نثراً. یعتبر النقاد و علماء البلاغه النص أدبیا إن کان شاملاً علی أربعه عناصر هی الفکره و العاطفه و الخیال و الأسلوب. تزّین کلام الإمام الرضا(ع) بالأدب و الفن و حاله کسائر أئمه أهل البیت(ع). فقد إشتمل علی الأنواع الأدبیه کالأحادیث،و الأدعیه، و التوصیات،و التفاسیر، و الخطب، و الزیارات، و الأشعار. و من میزات کلامه (ع) الإهتمام بالأدب کأداه للوصول إلی أغراضه الدینیه و العقائدیه و زیاده تأثیر کلامه علی السامعین و القارئین. و یعتبر کلام الإمام (ع) من أنواع الأدب الإسلامی الذی ظهر مع بدایه الدعوه الإسلامیه النبویه و یتجلّی نموذجه الرفیع فی القرآن الکریم و أقوال الرسول(ص) و أهل بیته (ع). تتناول هذه الدراسه المنهج الوصفی و التحلیلی فی کلام الإمام الرضا (ع) إستناداً علی العناصر الأدبیه الأربعه و هی الفکره و العاطفه و الخیال و الأسلوب. و تدل النتائج علی أن تجلی العناصر الأدبیه یختلف من نوع لأخر. و یختار الإمام(ع) الجمل و العبارات علی أساس إقتضاء الحال و حینا یملأ الجو عاطفه و خیالاً کالدعاء و أحیانا أخری یقلل منهما کالمناظره و مره یقصر الکلام و مره أخری یبسطه و یتمیز أدب الإمام(ع) عن الأدب العام بأسلوبه المحکم من خلال تجسید فکرته الدینیه و عاطفته المشجعه و المحذرّه و خیاله الواقعی.
رضا پاشازاده خلیل پروینی
ادبیات تطبیقی در مفهوم علمی آن نخست در فرانسه پدید آمد؛ آن گاه به بعضی از کشورهای غربی چون آلمان، ایتالیا، آمریکا و ... راه یافت و سپس روانه ی شرق دور گردید. تأسیس اصول ادبیات تطبیقی در کشورهای عربی با محمد غنیمی هلال(1917ـ 1967) و تألیف در این زمینه با عبدالرزاق حمیده، ابراهیم سلامه و نجیب العقیقی آغاز شد. هر یک کتاب هایی را با عنوان «الأدب المقارن» برای تدریس در دانشگاه تألیف کردند؛ هر چند که این کتابها نتوانستند تعریف روشنی از ادبیات تطبیقی براساس مکتب رایج عصر ـ مکتب فرانسه ـ ارائه دهند. اما آنچه که در این میان درخور اهمیت است، مطرح شدن نظریه ی ادبیات تطبیقی اسلامی توسط نویسندگانی چون طاهر احمد مکی، طه ندا، حسین مجیب المصری و... می باشد؛ نظریه ای که رهیافتی نوین در عرصه ی ادبیات و نقد محسوب می شود و ملل اسلامی را از طریق بررسی مناسبات آثار ادبی آنان، به یگدیگر نزدیکتر می سازد.طاهر احمد مکی که به عنوان بزرگترین نظریه پرداز در این زمینه شناخته شده است، نقش قابل ملاحظه ای در معرفی آن از طریق آثار و دیدگاه های ارزشمند خود داشته است. این پژوهش با ترجمه ، شرح و تحقیق کتاب «فی الأدب المقارن، دراسات نظریه و تطبیقیه»؛ یکی از کتاب های مهم و در عین حال متفاوت از سایر تألیفات طاهر احمد مکی به طور خاص و در زمینه ی ادبیات تطبیقی به طور کلی، در پی معرفی این ادیب برجسته ی معاصر است.
حسین حیدری نسب خلیل پروینی
از مهمترین مباحثی که در ادبیات معاصر عربی مطرح می شود مبحث فراخوان کهن الگو در شعر معاصر عربی است. این پژوهش در نظر دارد که به بررسی پدیده بکارگیری کهن الگو در شعر بلند الحیدری، و نقش این پدیده در خدمت به غنای شعر او و همچنین بررسی ویژگیهای فنی این پدیده بپردازد. منظور از کهن الگو در زمینه ادبیات همان داشته های فرهنگی است که در طول تاریخ در اندیشه مردمان شکل می گیرد و آیندگان آنرا از گذشتگان به ارث می برند. سر منشأهای این کهن الگو شش تاست که از مهمترین آنها می توان کهن الگوهای دینی و اسطوری و تاریخی را نام برد که به شاعر کمک میکنند تا اندیشه های خود را به صورت غیر مستقیم بیان کند. وقتی که در اشعار بلند الحیدری تامل می کنیم متوجه می شویم که کهن الگو حضوری چشمگیر در آن دارد، چرا که شاعر به اشکال مختلف با کهن الگو رابطه برقرار می کند. از جمله: پوشیدن نقاب شخصیتهای کهن الگویی یا در قالب تضمین اشعار بزرگان. و گاه دامنه ی این تعامل با کهن الگو به کهن الگوهای جهانی کشیده می شود مثلاً در زمینه شخصیتهای تاریخی یا اسطوری، آنگاه که شاعر از فرهنگ های جهانی برای رساندن مضامین معاصر به خصوص در زمینه بیان وضعیت عرب معاصر کمک می گیرد. فرایند بکارگیری کهن الگو نزد حیدری در بیان مضامین اجتماعی محصور نمی شود بلکه به بیان موضوعات سیاسی و عاطفی نیز کشیده می شود. این پژوهش به ما نشان می دهد که دو کهن الگوی دینی و اسطوری نقش بیشتری نسبت به کهن الگوهای صوفی و فلکلوری داشته اند. همچنین بیانگر این است که کهن الگوی بکار رفته در شعر حیدری در اغلب استعمالات خود حامل مضامین اجتماعی بوده است. ما در این پژوهش به بررسی جلوه های بکارگیری کهن الگو در شعر بلند الحیدری از دو منظر ساختار ی و مضمونی می پردازیم. و روش ما در این پژوهش روش وصفی-تحلیلی است. شعر معاصر عربی، فراخوان کهن الگو، سرمنشأهای کهن الگو، بلند الحیدری.
حسن اصغرپور مجید معارف
اهل بیت (علیهم السلام) به شهادت قرائن عقلی و نقلی فراوان، وارثان حقیقی علوم و معارف قرآن و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) به شمار می روند. در پاره ای روایات شیعی، اهل بیت (علیهم السلام) با وصف «أمراءُ الکلام» ستوده شده اند. از آنجا که فهم معانی کلام به فهم کلمه یا کلمات وابسته است، دقت نظر و کاوش در دیدگاههای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تبیین معنا یا معانی مفردات (تک واژگان) قرآنی از اهمیت بسزایی در تفسیر قرآن برخوردار است. نگاهی به تفاسیر روایی و دیگر مصادر حدیثی شیعه، به خوبی، از گستردگی و تنوّع دیدگاههای اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآن کریم پرده برمی دارد. اهل بیت (علیهم السلام)، در تفسیر و تبیین واژگان قرآن به برخی اصول تفسیری توجه داشته و از روشهای گوناگونی بهره برده اند؛ برخی اصول تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تبیین مفردات قرآنی عبارتند از: 1ـ توجه به قرآن به عنوان مصدری مهم در فهم معنای واژگان قرآن 2ـ پایه گذاری اصل سیاق در تفسیر 3ـ در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب 4ـ توجه به مفاهیم و کاربردهای عرفی و مسائل زبانی لغت عرب... برخی روشهای اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآنی نیز عبارتند از: 1ـ روش تأویلی 2ـ روش مصداقی 3ـ روش تفسیر (بیان) ظاهری 4ـ روش توسعه یا تضییق معنا و.... نسبت سنجی و مقایس? اصول و روشهای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت نشان دهند? آن است که پاره ای اصول تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت مشترک بوده، اما در برخی اصول تفسیری، اهل بیت (علیهم السلام) با عالمان لغت اختلاف دارند. در روشهای تفسیری نیز اهل بیت (علیهم السلام) افزون بر روشهای عالمان لغت، 4 روش تفسیری اختصاصی و منحصر به فرد دارند که عبارتند از: 1ـ روش تأویلی 2ـ روش توسعه یا تضییق معنا 3ـ روش غایی (بیان کارکرد) 4ـ روش تصویری (تجسیمی). این پژوهش در صدد آن است که ضمن بررسی و تبیین معانی و مقاصد مفردات قرآن در میراث تفسیری اهل بیت (علیهم السلام)، اصول و روشهای تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در تفسیر مفردات قرآن را با اصول و روشهای واژه پژوهان کهن عرب (همچون: عبدالله بن عباس، مجاهد بن جبر مکّی، زید بن علی (ع)، مقاتل بن سلیمان، خلیل بن احمد فراهیدی، فرّاء، ابوعبیده و...) بررسی و تحلیل نماید. بر پای? نتایج این پژوهش، پشتوان? الهی و غیبی دانش اهل بیت (علیهم السلام) و گذر از مرزهای معنایی واژگان و انتقال آموزه های معرفتی، اخلاقی، تربیتی و سیاسی و در نظر گرفتن سطح فهم مخاطب از آشکارترین شاخصه های برتری اهل بیت (علیهم السلام) بر عالمان لغت در تفسیر مفردات قرآن به شمار می رود.کلیدواژه ها: مفردات قرآن، اهل بیت (علیهم السلام)، اصول تفسیری، روشهای تفسیری، لغت عرب، واژه پژوهان عرب
بهنام پناهی غفارکندی کبری روشنفکر
یعدّ کتاب «التحریر و التنویر» لصاحبه محمد الطاهر بن عاشور من أعظم کتب التفسیر فی العصر الراهن و فی جمیع العصور. هذا التفسیر هو تفسیر جامع عُنی علی وجه الخصوص بالبلاغه القرآنیه؛ و لقد اجتهد المفسِّرُ فیه أن یخرج عن المعهود و المألوف فی تناول کلام الباری سبحانه و تعالی بالتفسیر من جهه، و اعتبر الإیجاز و الإطناب من میزات الأسلوب القرآنی و خصائصه من جهه أخری. یعتمد ابن عاشور فی تبیین مواضع الإیجاز و الإطناب علی النظر المباشر فی الأسلوب القرآنی و یُظهر من خلالهما جلالَ الأسلوب القرآنی و جمالیاته الخاصه. و من بواعث اهتمام ابن عاشور بالإیجاز هی قیمه الإیجاز الذی یحمل فیه اللفظُ القلیل معان کثیره و یُعطی للألفاظ دلالات متنوعه. تهدف هذه الرساله إلی دراسه أسلوبَی الإیجاز والإطناب فی تفسیر «التحریر والتنویر» لابن عاشور علی ضوء المنهج الوصفی ــــــ التحلیلی، الذی یقوم علی تحلیل الآیات القرآنیه بعد استخراج شواهد من الإیجاز والإطناب فی التفسیر. ومن النتائج التی توصلت إلیها هذه الدراسه هی أنّ صاحب التحریر والتنویر التفت إلی مزایا الإیجاز والإطناب و دلالاتهما و أثرهما فی إثراء المعنی الذی تحمله الآیات القرآنیه. کما بیّن أحسن مواضع الإطناب فی القرآن الکریم نحو توصیف الأحوال بالتفصیل، و إراده إدخال الرعب فی قلوب المخاطبین. هذا التفضیل فی مواضع الإنذار تزید من إثاره العواطف و انتباه الأذهان إلی الزیاده فی الکلام. الکلمات الرئیسه: بلاغه القرآن، الإیجاز و الإطناب، ابن عاشور، التحریر والتنویر.
فرشته بهرامیان عیسی متقی زاده
سبک شناسی روشی برای کشف ویژگی های ادبیات است. می توان سبک شناسی را وسیله ای برای شناخت ادبیات قرآن به شمار آورد، که با نگاهی کلی و جامع به قرآن نگاه می کند و سعی بر این دارد که ارزشهای زیباشناختی و ویژگی های سبک شناسی آن را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش، پژوهشگر به بررسی سبک شناسی قرآن، که کلام خداوند و معجزه ی آخرین پیامبر از پیامبران بوده و به طور خاص به بررسی سوره توبه و تحلیل آن بر اساس روش سبک شناختی می پردازد. از آنجا که این سوره دارای پدیده های زبان شناسی زیادی می باشد، می توان همه ی جوانب سبک شناسی را در آن مشاهده کرد. پژوهش حاضر بر اساس سبک شناسی - که یکی از دستاوردهای علم زبان شناسی عمومی می باشد - و با روش توصیفی تحلیلی در چهار سطح آوایی، معنایی، ترکیبی و تصویر پردازی به بررسی سوره توبه می پردازد. بنابراین می توان گفت در این بررسی که به صورت تطبیقی صورت گرفته است، سطح های چهارگانه بهترین دلیل برای ادبی بودن سوره توبه است. نتیجه نشان می هد که پدیده های زبانی در این سوره به شکل پی در پی حول اندیشه هایی که همه ی سوره را در برگرفته است و آن عبارت است از مسائل جامعه اسلامی و انسانی، می گردد.
امیر فرهنگ نیا کبری روشنفکر
نوگرایی به معنی طراحی آن چیزی است که سابقاً وجود نداشته است، و دارای ویژگی نو بودن و تازگی است، و از مهم ترین ویژگی های آن بیان مفهوم اجتماعی و فرهنگی زمانی است که در آن قرار دارد، که سبب شده برخی موافق و برخی نیز راه مخالفت با آن را در پیش گیرند، اولین ریشه های نوگرایی در ادبیات عرب را باید در ارتباط میان آن و ادبیات های دیگر با یکدیگر جستجو کرد؛ هرچند نوگرایی، به نوعی کنار گذاشتن سنت ها است، ولی به نوبه خود باعث ظهور شاهکار های متعددی در عرصه ادبیات شده است. ریشه های نوگرایی در ادبیات عرب را می توان در ادبیات شاعران مهجر، شعر نو و مجله «شعر» لبنان جست و جو کرد، که وجه مشترک همه آنها دلزدگی و برنتافتن اوضاع وقت بوده است؛ نوگرایی در شعر عرب را می توان از لحاظ قالب و محتوا مورد بررسی قرار داد، که از جمله جنبه های نوآوری در قالب آن، کنار گذاشتن وزن های سنتی شعر عربی و رهایی از قالب های وزن و قافیه و روی آوردن به وزن های جدید شعری از جمله، شعر نو و قصیده منثور است، همچنیین از لحاظ محتوا، شعر مدرن، ابزاری برای بیان احساسات درونی انسان، و همراهی با روح زمان، مسائل انسانی، میهن، بیان غربت، به کار گیری رمز، ابهام در دلالت واژگان و کثرت مضامین آن ها، فراخوانی شخصیت های تاریخی، دینی، حس آمیزی، و کاربرد رنگ ها است؛ در همین راستا برجسته ترین ویژگی های شعر نوگرای فلسطینی، انقلابی بودن و نگاه به آینده (آینده نگری) است که لازمه آن، آزادی، مقابله با دشمنان، مقاومت، دفاع از مردم، حفظ کرامت انسانی، و امید به واقعت بهتر «واقع گرایی آرمانی» است. این تحقیق ضمن به کارگیری روش توصیفی - تحلیلی در تلاش است این مفاهیم را در شعر محمد عزالدین المناصره که از پیشگامان نوگرایی در شعر فلسطینی به شمار می آید، مورد ارزیابی قرار داده، مضامین نوگرایی مانند فقر، موضوع زن، فساد، غم غربت، ظلم ستیزی، آرمان شهر را با مباحثی همچون خروج از اوزان سنتی عروض، قافیه و روی، شعر آزاد، شعر سپید و دیگر مباحث ساختاری موجود در شعر وی را بررسی و تبیین نماید.
مصیب قبادی خلیل پروینی
پژوهش¬های ادبیات تطبیقی، شناخت علل واقعی تحولات ادبی را آسان می¬کند. در این جستار، پژوهش تطبیقی، معطوف است به نقط? شروع داستان¬نویسی عربی و فارسی، در داستان¬های محمود تیمور و محمدعلی جمالزاده. در بررسی تطبیقی داستان¬های کوتاه دو نویسنده ابتدا به گرایش غالب محتوایی این دو پرداخته می¬شود. این دو در کنار توجه به سنت¬های داستان¬نویسی گذشته، رویکردهایی نوین دارند. افزون بر این¬ها گرایش¬های رئالیستی تیمور و جمال¬زاده، مورد بررسی قرار می¬گیرد. کلمات کلیدی: ادبیات تطبیقی، پیشگامان داستان¬نویسی، عربی و فارسی، فرم، مضمون، سبک، محمود تیمور، محمدعلی جمالزاده.
فاطمه اکبری زاده کبری روشنفکر
رمان به عنوان نوع ادبی ویژه، دارای قابلیت های فراوانی است که امکان طرح افکار و موضوعات زیادی را فراهم می سازد. زنان نیز از این نوع ادبی بهره برده¬اندتا دنیای خاص خود را در تخیل ادبیبسازند. از این¬رو برای مطالعه آثار ادبی زنان، نقد فمنیستی ظهور کرد؛ البته این رویکرد در نقد و تحلیل متون دارای شیوه روشن و واحد و مستقلی نبوده و همواره از رویکردها و نظریات مختلفی در نقد و تحلیل بهره می¬برد. به نظر می¬رسد نظریه باختین در نقد رمان یعنی "گفتگومندی" و "چند آوایی" کارکرد زیادی در نقد و تحلیل آنار زنانه داشته باشد؛ به طوریکه تحلیل متن رمان بر اساس رویکرد باختینی بر پایه بررسی روابط گفتگومند درون متن، بدون اتکاء به اسباب بیرونی سازنده آن صورت گیرد. بر همین اساس، وی رمان چندآوا را بهترین نوع رمان می داند که دموکراسی بر آن حاکم است و هر صدا جایگاه زبانی و اندیشگانی مستقل دارد و با سایر صداها و صدای نویسنده در روابطی گفتگومند وارد می شود. لذا این تحقیق در نظر دارد تا "مکالمه گری زنانه" را در دو رمان زنانه عربی (ذاکره الجسداثر احلام مستغانمی) و فارسی (چراغ¬ها را من خاموش می¬کنم اثر زویا پیرزاد ) به صورت نقد تلفیقی یعنی جمع میان نظریه چند آوایی باختین و نقد فمنیستی به شیوه توصیفی- تحلیلی در حوزه مطالعات تطبیقی بررسی کند و چند¬زبانی و سبک رمان زنانه را در چارچوب ساختار درونی متن واکاوی و همچنین عناصر کارناوال در رمان نیز به عنوان نمونه دیگر رمان چند آوا نیز استخراج نماید. نتایج نشان می دهد این دو نویسنده بر اساس رویکرد فمنیستی¬شان در متن، ویژگی چندزبانی را در سطوح مختلف رمان متجلی ساخته¬اند. مستغانمی استراتژی های روایتی مختلف را در بیان ایدئولوژی های مختلف در موضوع زن و میهن به کار می برد و عوامل کارناوالی و دوگانه های متضاد را برای نشان دادن آوای های مختلف در رمان به¬کار می¬گیرد و به سوی رمانی با ویژگی¬های رمان چندآوا حرکت می-کند؛ اما پیرزاد رمانی با ویژگی¬های زنانه در زبان و محتوی شکل می¬دهد ولی در متن تنها یک ایدئولوژی را تأکید می¬کند وعلی رغم این¬که آواهای زنانه دیگری را در کنار آوای راوی در دنیای کارناوال رمان انعکاس می¬دهد اما در نهایت رمانی تک¬آوا ایجاد می¬کند.
مجید بیاتی خلیل پروینی
فإن هذه الرساله تهدف إلی تبیین جهود الأستاذ محمد محمدی ملایری طوال أکثر من خمسین سنه، الجهود التی تجعل الأستاذ یتمیز عن الآخرین فی مجال دراسه الصلات بین العربیه والفارسیه فی القرنین الأول والثانی للهجره. فیخالف محمد محمدی فی دراساته فکره "عصر الانقطاع" فی القرنین الأول والثانی کما یومن به بعض الباحثین وحاول إثبات مدی التاثیر الفارسی فی الأدب العربی خاصه فی عصره الذهبی.
حامد پورحشمتی کبری روشنفکر
یعتبر الموتیف عنصرا بنائیّا فی النصوص الأدبیّه ویتجلّی فی العلامات والدلالات الّتی یمکن أن یعی من خلالهما الشاعر الرموز والصور الشعریّه ویزید من خلابتها الجمالیّه. إنّ دراسه موتیفات المقاومه فی شعر سمیح القاسم ومحمود درویش مع الإشاره إلی الدلالات والصور الکامنه فی أشعارهما تساعد معتمده علی المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ علی تحلیل نصوصهما الشعریّه وفکّ رموزهما، وتکوّن حصیلهً دالّه علی أنّ الموتیف فضلا عن أهمیّته البالغه فی قصائدهما یمنح المتلقّی مفتاحا یفتح به الأفکار الکامنه وسواء أیکون اسما أو فعلا أو جمله؛ إنّما هو یتحوّل إلی نقطه مرکزیّه تحوم حولها مضامین أشعارهما
نورمحمدعلی القضاه خلیل پروینی
چکیده ندارد.
احمد امیدعلی خلیل پروینی
چکیده ندارد.
حمید اکبری محمد فاضلی
چکیده ندارد.
محمدحسین کاکویی فیروز حریرچی
چکیده ندارد.
مجید حقیقت قره قشلاقی کبری روشنفکر
چکیده ندارد.
فرشته کنجوریان خلیل پروینی
چکیده ندارد.
نعیمه پراندوجی خلیل پروینی
چکیده ندارد.
هادی شعبانی چافجیری خلیل پروینی
علم بلاغت علمی است که به مطابقت کلام با مقتضای حال و شناخت ظرافتهای کلام و دستیابی به رموز آن می پردازد. این علم به سه قسم: معانی، بیان و بدیع تقسیم می شود. یکی از مسایلی که در علم معانی مطرح شده است ، بحث قصر وحصر است که به معنی: اختصاص دادن چیزی به چیز دیگر است . این اختصاص به دو صورت حقیقی و اضافی یا صفت و موصوف است . از فایده های این بحث ، تاکید، مبالغه و ایجاز و ... مباشد. اسلوبهای قصر شامل: نفی و استثناء، انما، عطف ، تقدیم ماحقه التاخیر، ال جنس و ضمیرفصل است . یکی از شاعرانی که در اشعارش از این اسلوب ها به ویژه اسلوب نفی و استثناء پیروی نموده است ، متنبی است ، که حدود چهارصد بیت از اشعار وی در برگیرنده این معناست . او از برجسته ترین شاعران دوره عباسی و شاعر دربار سیف الدوله است که اسلوب قصر در دیوان وی بیشتر دارای رنگ و بوی حقیقی ادعایی است .
عبدالحمید احمدی خلیل پروینی
مکتب رمانتیسم که به آزادیخواهی شهرت دارد، در اواخر قرن هیجدهم در اروپا نشات گرفت ، و ادبیاتی را بوجود آورد که با قوانین کلاسیک مغایر بود، و بر آزادی احساسات و عواطف از سلطه عقل تاکید داشت . این مکتب به سرعت جهان هنر و ادب را تحت تاثیر آرا و نظریات خود قرار داد ، بگونه ای که ادبیات عرب نیز از نفوذ فراگیر این تفکر بی بهره نماند.
هادی نظری منظم آذرتاش آذرنوش
این پایان نامه ترجمه و شرح الادب المقارن تالیف مرحوم دکتر طه ندا است . مولف ، استاد برجسته ادبیات تطبیقی در دانشگاههای اسکندریه و بیروت و بنیانگذار انستیتو زبان های شرقی ( در دانشگاه اسکندریه ) می باشد.
معصومه ملکی کبری روشنفکر
تاریخ معاصر ، وامدار مردان و زنانی است که قلم و کلام را به خدمت گرفتند تا روشنگر اندیشه تاریک بشر در پس قرون وسطی باشند ، نواندیشانی که تحجر را در الوان مختلف آن نپسندیده با دیده ای باز و حقیقت بین ، قافله سالار کاروان هدایت گشته اند ، آنها از تاریکیها هراسیدند و هراس را از دلها راندند. در تاریخ تمدن و فرهنگ معاصر مصر عایشه عبدالرحمان ملقب به بنت الشاطی نقطه عطفی است که در عرصه ادبیات به عنوان نویسنده مسلمان شیوه واقع گرایی را سرلوحه نوشتار خود قرار می دهد. او ادیبی روشنفکر است که در تنویر افکار جامعه به خصوص زنان می کوشد و سعی دارد جامعه عرب را به اتحاد جهانی فرا خواند ، وی خواهان صلح ، عدالت ، رفع تبعیض نژادی ، گفتگوی تمدنها و آزادی ملتهای مظلوم فلسطین ، الجزایر ، مراکش و ... از سلطه استکبار می باشد . ادبیات وی ادبیاتی پخته و اجتماعی است که دارای نثری شیوا، ساده و به دور از تکلف و دارای مضامین والای انسانی است .
تورج زینی وند خلیل پروینی
فخر یکی از اغراض برجسته شعر غنایی محسوب می شود که مقصود اصلی شاعر و مضمون قصیده حاکی از فضل و کمال شاعر بوده و او از آن به عنوان وسیله ای برای بزرگیها و مفاخر خود ، قوم ، سرزمین و مذهبش استفاده می کند. جهل دوره جاهلی ، ظهور دین اسلام ، تعصب دوره اموی و دانش و تمدن عصر عباسی ، مهمترین عواملی هستند که بتدریج در عصرهای مختلف در تحول شعر فخر عرب موثر بوده است . فخر در شعر فارسی به تقلید از شاعران عرب آغاز شده است و فخر به سخن و سخنوری مقوله ای است که تا حدودی محور مفاخرات شاعران ایرانی را از مفاخرات شاعران عرب متمایز می سازد. از میان شاعران برجسته عرب که در این زمینه به هنرنمایی پرداخته است می توان متنبی شاعر سده چهارم هجری را نام برد و در شعر فارسی نیز مفاخرات خاقانی شروانی شاعر سده ششم هجری ، از شهرت فراوانی برخوردارند. در مقایسه فخریات آن دو می توان دریافت که اوضاع طبیعی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، جلب نظر ممدوحان ، دفاع از خویشتن به هنگام جدال و معارضه ، خودبزرگ بینی و جبران شکست ها و حقارتها ، از مهمترین عوامل گرایش آندو به شعر فخر می باشد . آنچه که فخریات هر دو شاعر را از هم متمایز می سازد این است که در شعر متنبی افتخار به گذشتگان و عناصر مذهبی نمود بارزی ندارند اما مباهات به شجاعت و جنگاوری بوفور در شعرش دیده می شود و این در حالی است که در شعر خاقانی ، گذشتگان شاعر و عناصر مذهبی جایگاهی بس رفیع داشته وبرخلاف شعر متنبی ، تفاخر به آشنایی با امور و فنون جنگی در شعرش جایگاهی ندارد.فخر به سخن و سخنوری ، استقامت و پایداری در راه اهداف و آرمانها ، مباهات به ممدوحان و تفاخر به عناصر قومی و ملی همچون ، ابتکار و نوآوری در لفظ و مضمون ، اغراق در بیان اوصاف خویشتن ، هجو و نکوهش دشمنان و رقیبان و به کارگیری صور خیال و تصاویر محسوس و ملموس ، از خصوصیات مشترک هر دو شاعر در شعر فخر می باشد.
خلیل پروینی ابراهیم دیباجی
داستانهای قرآن از دیر زمان از جنبه های مختلف تاریخی، محتوایی، تربیتی و غیره مورد بررسی واقع شده است اما جنبه های هنری، مسائل مربوط به شیوه های داستان پردازی و تحلیل عناصر داستانی و ادبی آن خیلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، داستان به عنوان یک شکل ادبی و هنری دارای ساختار هندسی خاصی است که آن را از دیگر اشکال ادبی مانند قصیده، خطبه، مقاله و غیره متمایز می سازد. داستانهای قرآن در ردیف داستانهای واقعی تاریخی قرار دارد اما با داستانهای واقعی تاریخی که معمولا آثار خیال و مبالغه در پیدایش آنها مشاهده می شود فرق دارد، چرا که به تصریح خود قرآن، هم حوادث و سرگذشتهای داستانهای قرآن ((بالحق)) بوده اند و هم گزارش و نقل آنها که از طرف خداوند صورت گرفته است ((بالحق)) می باشد، چنین سرگذشتهای واقعی و حقیقی را خداوند ((قصص)) می نامد، یعنی طوری بیان، نقل و ارائه شده است که خواننده آن را پیگیری می کند این امر همان شیوه داستان پردازی قرآن است؛ در ساختار اغلب داستانهای قرآن، عناصر داستانی و ادبی شناخته شده در ادبیات نوین داستانی، تا حدودی قابل تحلیل و ارزیابی است، معمولا یک داستان هنری از عناصر زیر تشکیل شده است: عنصر طرح و پیرنگ، عنصر شخصیت و شخصیت پردازی، عنصر کشمکش، عنصر گفت و گو، عنصر صحنه و صحنه پردازی (زمان و مکان)، عنصر زاویه دید یا زاویه روایت، عنصر درونمایه یا اندیشه، عنصر عاطفه، عنصر خیال و عنصر لفظی تعبیر. البته همواره باید این نکته را در نظر داشت که قرآن قبل از هر چیز، کتاب هدایت و تربیت است، لذا داستانهای آن نیز در خدمت اهداف دینی و تربیتی می باشد، در این پژوهش، با نگرشی نو به داستانهای قرآن و شیوه های داستان پردازی آن سعی شده است، عناصر داستانی و ادبی یاد شده، در متن داستانهای قرآن، مورد تجزیه و ارزیابی قرار گیرد و بدین وسیله، گامی در راه کشف اعجاز ادبی و هنری قرآن، برداشته شود.
صدیقه زودرنج خلیل پروینی
در دنیای امروز، اندیشمندان و صاحبان نظریه های گوناگون در پی آنند تا به شیوه های متعدد، اندیشه های مورد نظر خویش را ترویج نمایند. در میان این شیوه ها، هنر و ادبیات، بویژه ادبیات داستانی کارآئی و تاثیر فراوان دارد. نجیب کلانی، ادیب و داستان نویس برجسته اسلامی در دوره معاصر (1995-1931) بر این باور است که دستاوردهای تکنولوژی، هنر و ادبیات باید در جهت اعتلای فرهنگ اسلامی به کار گرفته شود. از همین رو، وی داستان را به عنوان یک شکل ادبی مناسب، جهت ترویج ارزشها و مفاهیم والای اسلامی برگزیده است. داستانهای اسلامی کیلانی که در رده مهمترین آثار وی جای دارد7 شامل سه بخش است: 1- داستانهایی که در رابطه با حوادث و شخصیتهای تاریخ اسلامی و با هدف احیای این تمدن عظیم به نگارش درآمده است. 2- داستانهایی که مبارزات ملتهای مسلمان معاصر را در برابر استعمار و هواداران آن به تصویر درمی آورد، 3- داستانهایی که مسائل و مشکلات موجود در درون جوامع مسلمان را بیان می نماید. کیلانی، داستانهای فوق را در یک شکل هنری زیبا و طرحی منظم و هماهنگ، خلق نموده است. همین امر سبب موفقیت چشمگیر وی در امر داستان پرازی اسلامی شده است. کیلانی از برجسته ترین نظریه پردازان ادب اسلامی معاصر است و در این زمینه، تالیفات فراوانی دارد که عبارتند از: آثار نقدی و پژوهشی، داستان، نمایشنامه و شعر.
نرگس قندیل زاده خلیل پروینی
بشر از ابتدای آفرینش، با مساله مرگ و زندگی، درگیری فکری داشته است. این درگیری از آغاز عصر عقلانیت انسان همواره با تقابل دو دیدگاه بدبینانه و خوشبینانه (نسبت به جهان و سرنوشت انسان) همراه بوده است. ابوالعلای معری، شعر بزرگ عرب در عصر عباسی، در میان بدبینان تاریخ نام پرآوازه ای دارد. ابوالعلا، نابغه ای نابینا، ادیبی نقاد، اندیشمندی بدبین، عقل گرایی شکاک و زاهدی سختگیر بود که هرگز همسری نگزید و فرزندی نداشت. وی اندیشه های فیلسوفانه خود را در دیوان ((لزومیات)) گرد آورد. در لزومیات دو نوع تناقض هست: یکی تناقض شاعرانه که مقتضای منطق شعر و هنر، و برخاسته از عواطف متغیر شاعر است. و دیگری، تناقضی برآمده از حیرت و سرگشتگی فلسفی. در شعر ابوالعلا، عمر آدمی سخت با شتاب می رود. مرگ چنان با روند مصیبت بار زندگی تنیده است که هیچ جای امید و انگیزه فعالیت نمی گذارد. آدمی ذاتا شرور و فاسد است و لذا برای انهدام شر و فساد، انقراض نسل او واجب است. مرگ، قوی پنجه، مخوف، ناشناخته و خارج از اختیار و انتظار آدمی است. اما به هر حال آرامشی هم در پی دارد. برخورد ابوالعلا با مساله مرگ و زندگی، یک برخورد فلسفی نیست. بلکه رویکردی شدیدا عاطفی و جزئی نگر است. در این رویکرد، حقیقت حیات کل مغفول است. دیگر نه زندگی، فرصت پویش و شوق و عشق و بالندگی است و نه مرگ، پدیده ای مطلوب برای حذف زوائد و استمرار رشد و جوانی.ناگفته نماند ابوالعلا با وجود این بینش ناگوار و انگیزه سوز، و در عین عزلت و گوشه نشینی همواره در حال تدریس و تالیف بود و آثار گرانبهای بسیاری به عرصه ادب عربی و حتی ادبیات جهان تقدیم کرد.
روح الله جعفری خلیل پروینی
مکتب ادبی رمانتیسم دراواخر قرن هیجدهم ، درادبیات اروپا ظهور کرد. از ویژگیهای این مکتب ، آزادی ، احساسگرایی، علاقه به طبیعت، درونگرایی و نوگرایی ادبی در نزد رمانتیکها بود. در اواخر قرن نوزدهم و به سبب گسترش ارتباط شرق با غرب ، نویسندگان و شاعران عرب ازاین مکتب ادبی متاتر شدند. جبران خلیل جبران ، نویسنده و نقاش لبنانی ، در این میان از پیشوایان رمانتیسم درادبیات معاصر عرب محسوب می شود.او در لبنان متولد شد و پس از مهاجرت به آمریکا بیشتر عمر خود را در آنجا گذراند. آثار جبران به دو زبان عربی و انگلیسی می باشد. از مهمترین آثار این ادیب و هنرمند بزرگ، کتاب پیامبر اوست که شاهکار ادبی جبران و دارای شهرت جهانی است. جبران خلیل جبران در آثار خود با دیدگاهی رمانتیک به موضوعات مختلف نگریسته و ویژگیهای مکتب رمانتیسم مانند، آزادی ، تمرد بر وضع موجود ، درونگرایی ، سیر در عالم خیال و فردگرایی در آثار او تجلی یافته است. مکتب ادبی جبران در ادبیات معاصر عرب جایگاه بلندی دارد. او ادیبی نوگرا بوده و از عبارات زیبا و برگزیده برای بیان اندیشه های عمیق خویش استفاده کرده است. از ویژگیهای اساسی مکتب ادبی این نویسنده بزرگ ، غنای عاطفه ، عمق خیال و موسیقی عبارات می باشد. همین ویژگیهای ارزشمند درمکتب ادبی جبران باعث گردیده که سبک نویسندگی او در ادبیات عرب به مکتب جبرانی مشهور شود و نویسندگان بسیاری از این مکتب پیروی کنند. جبران خلیل جبران بنابر عقیده بسیاری از صاحبنظران ، پیشوای مکتب رمانتیسم درادبیات معاصر عرب و عصاره رمانتیسم اروپایی و عربی می باشد.