نام پژوهشگر: بهزاد اتونی
بهزاد اتونی مهدی شریفیان
در یک سده ی اخیر، رویکردهای مختلف و گوناگونی به مسئله ی اسطوره پدید آمده ، که هر یک از این رویکردها، در تبیین اسطوره، از دانشی خاص، چون: مردم شناسی، تاریخ، دین، زبانشناسی، و ... بهره جسته است. یکی از شاخص ترین و مهمترین این رویکردها، رویکرد روانشناسانه به مسئله ی اسطوره است. پایه گذار و موسس این رویکرد، دکتر کارل گوستاو یونگ، روانشناس و فیلسوف اهل سوئیس است. پروفسور یونگ، در توجیه پیدایی و ساختِ اسطوره ها ، افسانه ها، حماسه ها و .... عوامل روانیِ گوناگونی را در نظر می گرفت، که یکی از مهمترینِ این عوامل، « کهن نمونه ها » بودند. او کهن نمونه ها را ، محتویات ناخودآگاهی جمعیِ بشر می دانست که در بین همه ی افراد، یکسان و یکشکل است و چونان مُرده ریگی، نسل به نسل به ما رسیده است. بیرونی ترین و دردسترس ترین لایه روان، «خودآگاهی» است که وظیفه اش آگاهی انسان از خویشتن و جهان پیرامونش است. خودآگاه روان، مرکزی دارد به نام «من» که همه محتویات خودآگاه بدان ربط دارند و در حقیقت، معیار خودآگاهی، رابطه یک محتوای روانی با «من» است. به بیان ساده تر، محتویات روان، آنگاه به درجه خودآگاهی می رسند که از پالوانه (فیلتر) «من» بگذرند و اگر این عمل اتفاق نیفتد، آن محتویات روان در قسمت تاریک روان باقی می مانند و هیچگاه خودآگاه نمی شوند. در زیر خودآگاه، ناخودآگاه واقع شده است و در حقیقت پایین تر از آستانه ی خودآگاهی است. «ناخودآگاهی، به دو بخش قردی و جمعی تقسیم می شود. ناخودآگاه فردی، متعلق به فرد است و دیگران از آن نصیبی ندارند. لایه زیرین ناخودآگاه فردی، ناخودآگاه جمعی یا همگانی است که کهن نمونه ها در آن قرار گرفته اند. کهن نمونه ها، که از محتویات و درونه-های ناخودآگاه جمعی به شمار می آیند، به مانند خود ناخودآگاه جمعی، عمری به اندازه عمر بشر دارند و نسل به نسل، تا به امروز، در میان افراد بشر انتقال پیدا کرده اند؛ بدین روی، ذهن بشر به هنگام تولد، لوحی سفید نیست بلکه یک طرح اولیه کهن الگویی در ساختمان مغز انسان موجود است.از آنجا که حماسه های اسطوره ای ، از اسطوره ها سر برآورده اند و در ساختار ، به آنها بسیار نزدیک هستند.بدین روی، می توان تجلی کهن نمونه ها را در آن مشاهده کرد. از آنجا که حماسه های اسطوره ای در قرن چهارم و پنجم، از رواج و اصالت بسیاری برخوردار است ، بدین روی، می توان زیر ساختی کهن نمونه ای را در آن به آشکارگی مشاهده کرد. از جمله ی مهمترین کهن نمونه های رایج و آشکار در ادب حماسی پارسی قرن چارم و پنجم، عبارتند از : آنیما، سایه، فردیت، مرکز، پیر خردمند، آب و کوه، که هر یک از این کهن نمونه ها در نمادهای گوناگون و متفاوتی رخ نموده اند.
بهزاد اتونی محمد طاهری
چکیده ندارد.