نام پژوهشگر: احمد جهانگیری
مهران ادوای احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه که شامل دو محدوده قوشچی و شاه آشان داغ ـ یاریم قیه می باشد، در شمال غربی ایران و در استان آذربایجان غربی قرار دارد. این دو منطقه با وسعتی حدود 600 کیلومتر مربع به ترتیب در شمال غرب و شمال دریاچه ارومیه و بین طولهای شرقی "18 ?14 °45 تا "40 ?59 °44 و عرض های شمالی "58 ?8 °38 تا "9 ?59 °37 (برای منطقه قوشچی) و طول های شرقی "35 ?15 °45 تا "47 ?56 °44 و عرض های شمالی "14 ?53 °38 تا "28 ?39 °38 (برای منطقه شاه آشان داغ) واقع شده اند. این منطقه بر اساس تقسیم بندی زون های ساختاری ایران در محل تلاقی دو زون ساختاری مهم ایران یعنی زون سنندج ـ سیرجان و ایران مرکزی واقع شده است. بطوریکه سنگ های آذرین قوشچی در منتهی الیه شمال غربی زون سنندج ـ سیرجان و سنگ های آذرین منطقه شاه آشان داغ-یاریم قیه در منتهی الیه شمال غربی زون ایران مرکزی واقع شده اند. از دیدگاه چینه شناسی قدیمی ترین واحدهای سنگی موجود در منطقه قوشچی مربوط به شیست ها و گنیس های پره کامبرین می باشد و در منطقه شاه آشان داغ ـ یاریم قیه مربوط به سازند کهر با سن پره کامبرین می باشد. از دیگر واحد های چینه شناسی مهم موجود در منطقه می توان به آهک های پرمین، واحد های کرتاسه و سازند قم اشاره کرد. توده های نفوذی موجود در منطقه قوشچی شامل پیروکسنیت، گابرو، گابروی دیوریتی، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت، میکرو کوارتز دیوریت، سینیت، گرانیت گنیسی و آلکالی فلدسپار گرانیت می باشد. از نظر حجمی آلکالی فلدسپار گرانیت ها بیشترین حجم را به خود اختصاص داده اند. توده های نفوذی موجود در منطقه شاه آشان داغ ـ یاریم قیه شامل گابرو های ریزدانه و آلکالی فلدسپار گرانیت می باشند. از نظر حجمی سنگ های گابرویی بسیار ناچیز هستند (کمتر از 1% سنگ های آلکالی فلدسپار گرانیتی). در منطقه مورد مطالعه، آلکالی فلدسپار گرانیت ها آهک های پرمین را قطع کرده و خود توسط سنگ های رسوبی الیگوـ میوسن (سازند قم) پوشیده می شوند. به همین دلیل سن نسبی این گرانیت ها بعد از پرمین و قبل از الیگوـ میوسن در نظر گرفته می شود. واحدهای مربوط به کرتاسه با آلکالی فلدسپار گرانیت های مورد مطالعه همبری گسله دارند. بر اساس رده بندی های ژئوشیمیایی سنگ های مافیک منطقه مورد مطالعه در محدوده های گابرو، گابرو- دیوریت، و دیوریت واقع می شوند و سنگ های فلسیک بیشتر در محدوده های آلکالی فلدسپار گرانیت، گرانیت و سینیت قرار می گیرند. سری ماگمایی گرانیت های مورد مطالعه ساب آلکالن و گابروها تولئیتی است. بر اساس شاخص اشباع از آلومین، سنگ های گابرویی و دیوریتی منطقه ماهیت متاآلومینوس و اغلب سنگ های گرانیتی منطقه مورد مطالعه ماهیت متاآلومینوس تا پرآلکالن دارند که بعضی از نمونه ها به سمت پرآلومینوس گرایش دارند. سینیت های مورد مطالعه ماهیت متاآلومینوس دارند. بررسی اغلب نمودارهای هارکر، اشتقاق سنگ های مافیک و فلسیک را از یک منشاء ماگمایی واحد، توسط فرآیند تبلور تفریقی نشان می دهند، اما تغییرات al ، na ، k ، ti، ba در مقابل سیلیس و عدم حضور سنگ های حدواسط در منطقه شاه آشان داغ- یاریم قیه، فرضیه تبلور تفریقی از یک ماگمای واحد را تائید نمی کند. این داده ها حضور دو ماگمای همزمان فلسیک و مافیک را در ژنز سنگ های فلسیک و مافیک نشان می دهند. بررسی نمودار های ree برای گروه های مختلف سنگ های آذرین نشانگر غنی شدگی شدید از lrres نسبت به hrees است که نشان می دهد این سنگ ها از یک منشاء غنی شده سرچشمه گرفته اند. آنومالی منفی eu در این نمودار ها نشانگر حضور پلاژیوکلاز در محل منشاء اغلب سنگ های مورد مطالعه است. بررسی نمودارهای چند عنصری براین سنگ های گرانیتی منطقه، بهنجار شده به org، نشان می دهد که روند آنها با روند گرانیت های درون صفحه ای مطابقت دارد بطوریکه در آنها یک روند کاهشی کاملاً مشخص از rb تا yb دیده می شود. برای گرانیت های مورد مطالعه در این نمودار ba آنومالی منفی شدیدی را نشان می دهد و عناصر rb و th بطور قابل توجهی نسبت به عناصر nb و ta غنی شده هستند. همچنین ce و sm نسبت به عناصر مجاور خودشان غنی شدگی نشان می دهند. چنین غنی شدگی های انتخابی (ce و sm) به عنوان تسلط پوسته ای یاد شده است. لذا بر این اساس گرانیت های مورد مطالعه منشاء پوسته ای دارند. نمودار عنکبوتی سنگ های بازیک مورد مطالعه، الگوی عناصر کمیاب مشابهی با بازالت های میان اقیانوسی غنی شده نشان می دهد و هیچ شباهتی با الگوی بازالتهای قوس آتشفشانی ندارند. عدم مشاهده آنومالی منفی ta و nb این امر را تائید می کند. پیروکسن های موجود در سنگ های سینیتی و گابرویی قوشچی به روش الکترون میکروپروب مورد آنالیز قرار گرفته و مشخص شد که ترکیب شیمیایی پیروکسن های موجود در سنگ های سینیتی از نوع کلینوپیروکسن (اوژیت) و پیروکسن های موجود در سنگ های گابرویی شامل ارتو پیروکسن (انستاتیت) و کلینوپیروکسن (اوژیت) می باشد. بر اساس نتایج شیمی کانیهای کلینوپیروکسن، سری ماگمایی سنگ های مورد مطالعه ساب آلکالن تعیین شده است. همچنین بر این اساس سنگ های گابرویی قوشچی در محدوده تولئیت های درون صفحه ای واقع می شوند. نمودارهای ژئوشیمیایی مختلف نشان می دهد که گابروهای مورد مطالعه ویژگی های مشابهی با بازالت های درون صفحه ای و قاره ای داشته و گرانیت های مورد مطالعه درون صفحه ای بوده و مشابه با گرانیتوئیدهای مرتبط با ریفت (rrg) هستند. همچنین این گرانیت ها از جمله گرانیتوئیدهای نوع a محسوب می شود. ویژگی a1 توده های گرانیتی می تواند به ارث رسیده از سنگ مادر تونالیتی ـ گرانودیوریتی باشد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که سنگ های مافیک مورد مطالعه در یک محیط درون صفحه ای، کششی و غنی شده ناشی از حضور یک پلوم تشکیل شده اند. همچنین این بررسی ها نشان می دهد ژنز گرانیت های تیپ a با مدل ذوب آبزدایی سنگ مادر تونالیتی- گرانودیوریتی در فشار 4 کیلوبار قابل توجیه است. با توجه به اینکه گرانیت های تیپ a قوشچی و شاه آشان داغ ـ یاریم قیه سنی بعد از پرمین دارند، لذا نمی توانند با کشش های آغازین کافت زایی نئوتتیس در ارتباط باشند. بر اساس مدل پیشنهادی برای جایگاه ژئودینامیکی گرانیت های تیپ a مورد مطالعه، می توان اظهار نمود که این گرانیت ها در یک سیستم بک آرک مرتبط با فرورانش به سمت شمال شرق اقیانوس نئوتتیس در زمانی قبل از کرتاسه زیرین جایگیری کرده اند. بر این اساس افیولیت های خوی بخشی از افیولیت های نوار داخلی محسوب می شوند.
سمانه علیمحمدی احمد جهانگیری
چکیده: محدوده ی مورد مطالعه در منطقه ی سرخه ریز در شرق شهرستان سراب و در طول های جغرافیایی ?42? 47 تا? 49 ? 47 شرقی و عرض های جغرافیایی ? 38 تا? 55 ?38 شمالی واقع است. این منطقه در تقسیم بندی های زون های زمین شناسی ایران در محدوده ی زون البرز- آذربایجان قرار می گیرد. سن سنگ ها پلیوکواترنری است و بر اساس مطالعات پتروگرافی به چهار گروه اوژیت آندزیت، هورنبلند آندزیت، تراکی آندزیت و داسیت تقسیم می شوند. بافت های میکرولیتیک پورفیری، هیالو میکرولیتیک پورفیری، گلومروپورفیری و پوئی کلیتیک در آنها دیده می شود. - درشت بلورهای اصلی این سنگ ها را پلاژیوکلازهای خودشکل تشکیل می دهند که زونینگ و ماکل پلی سنتتیک از ویژگی های شایع آنها است. فنوکریست های پلاژیوکلاز دارای زونینگ می باشند. حضور فراوان کانی های آب دار نظیر بیوتیت و آمفیبول مبین ساب سولووس بودن و نیز بالا بودن فشار بخار آب در ماگمای آنها است. درشت بلورهای هورنبلند یا کاملا اکسید شده و یا دارای حاشیه ی سوخته ای می باشند که ناشی از واکنش های اکسیداسیون در طی تماس این درشت بلورها با اکسیژن هوا یا مذاب باقیمانده در طی فوران می باشد. بر اساس طبقه بندی شیمیایی، سنگ های مورد بررسی در محدوده ی آندزیت، تراکی آندزیت و داسیت قرار می-گیرند. سری ماگمایی این سنگ ها شوشونیتی است. هماهنگی الگوهای توزیع ree و عناصر ناسازگار بین نمونه ها بیانگر ارتباط زایشی این سنگ ها با یکدیگر است. غنی شدگی از lree و عناصر ناسازگار th ، k و rb نسبت به hree و عناصر ti وnb و taدیده می شود. محیط تکتونیکی نمونه های مورد مطالعه حاشیه ی فعال قاره (acm) است.
رقیه شکاری اسفهلان رباب حاجی علی اوغلی
منطقه سیاه منصور در شمال شرق میانه، شمال غرب ایران ما بین طولهای جغرافیایی ?13 ?53?47 تا ?22 ?58?47 شرقی و عرضهای جغرافیایی?7 ? 46 ?37 تا ?19 ?50?37 شمالی واقع شده است. این منطقه در تقسیم بندی زونهای زمین شناسی ایران در محدوده زون البرز غربی – آذربایجان قرار می گیرد. توده های نفوذی سیاه منصور شامل دو نوع توده گرانیتوئیدی می باشد، که یک نوع آن به صورت دایکهای لویکوگرانیتی از نوع موسکوویت گرانیت با دو احتمال سنی پرکامبرین و سیمیرین پیشین می باشد که به داخل سنگهای دگرگونی منطقه تزریق شده اند. نوع دیگر به صورت توده نفوذی آلکالی گرانیت در شمال منطقه به سن اولیگوسن- میوسن می باشد که نهشته های ولکانیکی کرتاسه فوقانی و ائوسن را قطع کرده است. کانیهای تشکیل دهنده موسکوویت گرانیت ها شامل موسکوویت، کوارتز، فلدسپار پتاسیم و پلاژیوکلاز می باشند. بافت اصلی سنگ گرانولار است و بافتهای برشی، مورتار، میرمکیت و گرانوفیر از بافتهای عمده مشاهده شده در این سنگها می باشند. مهمترین کانیهای تشکیل دهنده آلکالی گرانیت ها شامل فلدسپار پتاسیم به صورت پرتیت، کوارتز، پلاژیوکلاز، آمفیبول و بیوتیت می باشند. بافت اصلی سنگ گرانولار بوده و بافتهای پرتیت، مورتار و میلونیتی از بافتهای عمده مشاهده شده در این سنگها می باشند. در این توده دو نوع دایک مشاهده شده است که یکی ترکیب آپلیتی دارد و دیگری دارای ترکیب دیابازی است. سری ماگمایی موسکوویت گرانیت ها و آلکالی گرانیت ها به ترتیب کالک آلکالن و آلکالن تعیین شده است. از نظر شاخص اشباع از آلومین موسکوویت گرانیت ها و آلکالی گرانیت ها به ترتیب در محدوده پرآلومینوس و متاآلومینوس تا پرآلومینوس واقع می شوند. گرانیتوئیدهای سیاه منصور از نوع گرانیت های درون صفحه ای (wpg) می باشند. آلکالی گرانیت ها از نوع غیر کوهزایی بوده و ویژگیهای rrg دارند و موسکوویت گرانیت ها در محدوده pog واقع می شوند. از نظر ژنتیکی موسکوویت گرانیت ها از نوع s-type و آلکالی گرانیت ها از نوع a-type (زیر گروه a1) می باشند. بررسی نمودار های ree در آلکالی گرانیت ها نشانگر غنی شدگی شدید از lree ها نسبت به hree ها است که به احتمال تشکیل این سنگ ها از یک منشأ غنی شده را نشان می دهد. ضمن اینکه آلایش پوسته ای یا فرایند تفریق بلوری نیز می تواند در غنی شدگی lree ها نقش موثری داشته باشد. در نمونه های موسکوویت گرانیتی lree ها و hree ها روند خاصی نسبت به هم نشان نمی دهند. بررسی نمودار های عنکبوتی گرانیتوئیدهای سیاه منصور، نشانگر دخالت یک منبع پوسته ای در ژنز این گرانیت هاست.
وارطان سیمونز محسن موید
منطقه کیقال ـ بارملک در 12 کیلومتری شمال ورزقان، در استان آذربایجان شرقی قرار دارد و از نظر زمین-شناسی بخشی از زون ولکانو ـ پلوتونیک البرز ـ آذربایجان محسوب می شود. واحدهای سنگی در این منطقه شامل سنگهای آتشفشانی آندزیتی ـ لاتیتی، تراکی آندزیتی، آندزی بازالتی و بازالتی با میان لایه هایی از توف و آگلومرا (ائوسن فوقانی)، توده نیمه آتشفشانی کوارتز مونزونیتی پورفیری (الیگوسن فوقانی ـ میوسن زیرین؛ که مسئول کانی سازی و دگرسانی در منطقه است)، توده های نابارور گرانودیوریتی، میکرودیوریتی و مونزونیتی (میوسن)، دایکهای تاخیری متعدد با ترکیب دیوریتی ـ کوارتز دیوریتی، گرانودیوریتی، میکرودیوریتی و مونزودیوریتی، گنبدها و گدازه-های آندزیتی ـ تراکی آندزیتی (پلیوکواترنر) و گدازه های بازالتی (کواترنری) هستند. بررسی ژئوشیمی عناصر اصلی، فرعی و کمیاب در توده کوارتز مونزونیتی کیقال و دایکهای تاخیری منطقه موید آلایش پوسته ای و تغییرات نسبتاً مشخص در درصد مودال کانیها می باشند. سرشت توده پورفیری و دایکهای تاخیری از نوع کالک آلکالن با پتاسیم بالا و شوشونیتی بوده و ویژگی متا آلومینوس تا پرآلومینوس نشان می دهند. این واحدهای سنگی جزو گرانیتوئیدهای نوع i و سری منیزین بوده و موقعیت تکتونیکی قوس حاشیه فعال قاره ای و قوس پس برخوردی نشان می دهند. فعالیت سیستم گرمابی و وقوع جوشش بدنبال جایگیری توده پورفیری، سبب ایجاد شکستگیهای هیدرولیکی و خرد شدگی در منطقه شده و موجب شکل گیری نسلهای مختلف رگچه ها و ریز رگچه های کوارتزی، کوارتز ـ سولفید، انیدریت، ژیپس و کربنات ـ سولفید همراه با زونهای دگرسانی گرمابی (پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک حدواسط و پیشرفته و پروپیلیتیک) و کانی سازی شده است. زونهای دگرسانی پتاسیک و فیلیک توسعه بیشتری دارند. فرایندهای سوپرژن موجب تشکیل دو زون دگرسانی دیگر (زون اکسیده و زون غنی شده سولفیدی) شده که بر روی زونهای دگرسانی هیپوژن همپوشانی حاصل نموده اند. کانی سازی سولفیدی اساساً در زونهای پتاسیک، حدواسط پتاسیک ـ فیلیک و فیلیک، بصورت افشان، رگچه ـ ریز رگچه و پرکننده فضاهای خالی رخ داده است. سولفیدهای اصلی هیپوژن شامل پیریت، مولیبدنیت و کالکوپیریت بوده و در بخشهای حاشیه ای توده، کانی سازی اسفالریت و گالن نیز رخ داده است. حضور کانیهایی نظیر کالکوپیریت و اسفالریت کم آهن در منطقه، نشانگر سولفیداسیون حدواسط می باشد. ph سیالات گرمابی مسئول کانی سازی سولفیدی هیپوژن در منطقه مورد مطالعه کمتر از 5 و logfo2 سیال نیز حدود 36- تا 39- تخمین زده می شود. کانیهای اکسیدی هیپوژن نیز شامل مگنتیت و بمقدار جزئی هماتیت هستند که بصورت افشان در زون پتاسیک توده پورفیری کیقال پراکنده اند. گوتیت کانی اصلی سوپرژن در زون شسته شده و اکسیده است که همراه مقادیری جاروسیت، هماتیت، مالاکیت و آزوریت می باشد. فراوانی گوتیت در زون اکسیده معرف فراوانی نسبتاً کم سولفیدهای هیپوژن خصوصاً پیریت و در نتیجه اسیدیته کمتر سیالات سوپرژن پایین رو است. در زون غنی شده سولفیدی، کوولیت و مقدار کمتری بورنیت جانشین کالکوپیریت شده اند. انواع سیالات درگیر تک فاز بخار، دو فازی و 3 فازی حاوی کانیهای نوزاد (هالیت، هماتیت، سیلویت، اکسید آهن و کالکوپیریت)، از نوع اولیه، ثانویه و ثانویه کاذب در داخل رگچه های کوارتزی حضور دارند. اکثر سیالات درگیر 2 فازی به حالت مایع همگن می شوند. th این گروه از سیالات درگیر حدود 180 تا 340 و 360 تا 440 درجه سانتیگراد بوده و انواع 2 فازی همگن شونده به حالت بخار th بالاتری نشان می دهند (360 تا 460 و 500 تا 540 درجه سانتیگراد). اکثر سیالات درگیر 3 فازی، با انحلال هالیت همگن می شوند و ts (nacl) آنها بین 360 تا 600 درجه سانتیگراد است. تعدادی از این سیالات درگیر نیز با از بین رفتن همزمان بلور هالیت و حباب بخار و یا با از بین رفتن حباب بخار همگن می شوند. این گروه از سیالات درگیر محدوده وسیعی از th نشان می دهند (300 تا 360، 400 تا 460 و 560 تا 560 درجه سانتیگراد). مقادیر شوری اندازه گیری شده بین1 تا 70 درصد معادل nacl است. بالاترین مقدار شوری بدست آمده حدود 65 تا 70 درصد معادل nacl می باشد. دو جمعیت مشخص از سیالات با شوری پایین و بالا در نمودار در نمودار شوری ـ th قابل تشخیص است. در این بین، بخش اعظم سیالات با شوری بالا در بالای منحنی اشباع هالیت قرار می گیرند. همزیستی سیالات درگیر دو فازی غنی از بخار و غنی از مایع (با شوری متوسط) و همچنین 3 فازی هالیت دار با دامنه th مشابه، شاهدی برای وقوع فرایند جوشش می باشد. علاوه بر این، اختلاط هم دما با سیالات با شوری متفاوت نیز قابل استنباط است. عمق تقریبی بدام افتادن سیالات درگیر مورد مطالعه از اعماق حدود 400 متری تا 9/1 کیلومتری نسبت به سطح توپوگرافی اولیه را شامل می شود. بر اساس مطالعات ایزوتوپهای پایدار o و h، سیالات کانه ساز عمدتاً منشاء ماگمایی دارند. ترکیب ایزوتوپی گوگرد سولفیدها نیز نزدیک به صفر بوده و حاکی از منشاء ماگمایی برای گوگرد است. همچنین مقادیر سولفیدها و سولفاتهای منطقه مورد مطالعه در محدوده مقادیر بدست آمده برای سایر ذخایر پورفیری مطالعه شده قرار دارد. ترکیب ایزوتوپی کربن در محدوده کربناتهای رسوبی قرار داشته و می تواند معرف منشاء گرفتن آن از طریق انحلال و کربن زدایی سنگهای کربناتی، که احتمالاً در زیر سنگهای آتشفشانی منطقه وجود داشته و در مناطق اطراف، خصوصاً سونگون رخنمون دارند، می باشد.
جواد محرمی علی عامری
سنگهای ولکانیکی در منطقه مورد مطالعه با دو سن ائوسن و الیگوسن رخنمون دارند: الف) سنگهای مربوط به ائوسن که محدوده بزرگی را در مرکز منطقه شامل می شوند ، بیشتر شامل گدازه های آندزیت بازالتی که تیغک های پلاژیوکلاز به وضوح در آن دیده می شود و ضخامت آن در منطقه به بیش از چند صدمتر می رسد که در بسیاری از دره ها و شکستگی ها آلتراسیون شدیدی را نشان می دهد. آندزیت های مگاپورفیری نیز با کانی های درشت پلاژیوکلاز که بزرگی کانی های آن در برخی موارد به بزرگتر از یک سانتی متر می رسد بخش وسیعی را به خود اختصاص داده است و در مرکزمنطقه مورد مطالعه قرار می گیرد. از سنگ های ولکانیکی فراوان دیگر می توان به تراکی آندزیت ها(لاتیت ها) اشاره کرد که در آن پلاژیوکلازها جهت یافته اند و جهت حرکت گدازه را نشان می دهند. همه این سه توده مرز مشخصی را از همدیگر ندارند و تنها از طریق مشاهدات میکروسکوپی و آنالیز شیمیایی می توان آنها را از هم تشخیص داد. در آخر توفها آخرین گروه سنگی مربوط به ائوسن در منطقه هستند . ب) در ادامه می توان به سنگ های ولکانیکی الیگوسن اشاره کرد که بیشتر شامل ایگنمبریتها با ترکیب ریولیتی، ریوداسیت ها و برشهای ولکانیکی هستند.
مجید سودی اجیرلو احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه در شمال شرق مشکین شهر به صورت تاقدیسی با روند غرب شمال غرب - شرق جنوب شرق، بین طول های جغرافیایی? 30 ? 47 و? 50 ? 47 و عرض های جغرافیایی ?00 ? 39 و ?50 ? 38 قرار داشته و جزو بلوکی می-باشد که حد جنوبی آن گسل های راست گرد گرمی چای و تبریز، حد شرقی آن گسل راست گرد آستارا، حد غربی آن گسل چپ گرد ارس و حد شمالی آن زمین درز اللهیارلو و گسل اللهیارلو - هوای می باشد. ما این بلوک را که در خلاف جهت عقربه های ساعت در حال چرخش می باشد را اهر - مشکین شهر نامیدیم. مهمترین مجموعه در تاقدیس اللهیارلو، افیولیت ملانژ می باشد. افیولیت اللهیارلو بخشی از زمین درز پالئوتتیس دوم می باشد که پس از عبور از نوار شمالی ایران با عملکرد گسل های راست گرد آستارا و چپ گرد ارس به عرض های جغرافیایی بالاتری رانده شده اند. ادامه غربی این زمین درز بعلت عملکرد گسل ارس در عرض جغرافیایی پایین تری باید قرار داشته باشد. بنابراین افیولیت خوی بهترین گزینه برای ادامه غربی پالئوتتیس دوم می باشد. افیولیت ملانژ مذکور از پریدوتیت، گابروی سوسوریتی، دیاباز و متادیاباز، اسپیلیت های با ساخت بالشی و رسوبات پلاژیک تشکیل شده است. با تجزیه دو نمونه پریدوتیتی و کانی سازی نورماتیو، دونیت و هارزبورژیت تشکیل شد. هارزبورژیتی شدن این پریدوتیت ها با ویژگی گسترش سریع و نرخ ذوب بخشی بالای گوشته مربوط به پالئوتتیس دوم سازگار می باشد. علاوه بر دو نمونه پریدوتیتی، پنج نمونه بازالتی نیز مورد تجزیه قرار گرفت. با استفاده از نمودارهای ژئوتکتونیک، دو نمونه از پنج نمونه بازالتی، بازالت های آلکالن حوضه ریفتی و سه نمونه دیگر بازالت های پشته میان اقیانوسی هستند. همچنین نمودارهای عنکبوتی نشان می دهند که ماگمای بوجود آورنده این بازالت ها، از گوشته لرزولیتی غنی شده بوجود آمده اند و ماگمای حاصل نیز در هنگام صعود از میان پوسته قاره ای دچار آلایش با مواد پوسته ای شده اند. این بازالت ها همزمان با بازشدن حوضه ریفتی و گسترش پوسته اقیانوسی فوران یافته اند. حوضه کافتی اللهیارلو که در ائوسن باز شده است، به علت وجود سنگ آهک پلاژیک، حوضه ای عمیق بوده است. این حوضه کششی تا اواخر ائوسن برقرار بوده و در این زمان بر اثر فاز کوهزایی پیرنه بسته می شود. بنابراین رسوبات فلیشی در طی فاز پیرنه و در ائوسن فوقانی در این حوضه ته نشین شده است. در هسته تاقدیس اللهیارلو علاوه بر افیولیت ملانژ، سنگ های دگرگونی و بازالت – آندزیت-ها، سنگ های آهکی پلاژیکی وجود دارند که در حوضه کششی فوق بهمراه بازالت ها، تشکیل شده اند. با شناسایی فسیل های این سنگ آهک، سن آن ائوسن میانی تعیین شد. بنابراین سن تشکیل کافت حوضه اللهیارلو ، ائوسن زیرین - میانی می باشد.
سمیه سیاه کالی احمد جهانگیری
کانسار کائولن زنوز در فاصله 15 کیلومتری شمال شرق شهرستان مرند دراستان آذربایجان شرقی واقع شده است. کائولن ها وسنگ میزبان آنها توسط روش های پتروگرافی، آنالیز شیمیایی و xrd مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی نشان می دهد که منشأ این کانسار وابسته به سنگ های تراکی آندزیت منطقه است. مشاهدات پتروگرافی نشان می دهند که کانی های اصلی موجود در سنگ های تراکی آندزیتی شامل پلاژیوکلاز، هورنبلند، کوارتز، آلکالی فلدسپار و بیوتیت بوده و بافت پورفیریتیک در آنها غالب است. بر اساس نتایج آنالیزهای xrd، کانی های کوارتز، کلسیت، دولومیت، آناتاز، کلریت، مونت موریلونیت، کائولینیت، میکا-ایلیت، و پیروفیلیت تشکیل دهنده زون های دگرسانی این کانسار است. مطالعات صحرایی و داده های ژئوشیمیایی نشان دهنده موثر بودن فرآیند هیپوژن است که در کنار آن فرآیند سوپرژن نیز در توسعه این کانسار موثر بوده است. مطالعات ژئوشیمیایی و محاسبات تغییرات جرم بر روی عناصر اصلی وعناصر فرعی نمونه های بدست آمده در امتداد پروفیل انتخابی نشان می دهد که، تعدادی از عناصر اصلی، na، k، ca، mg، fe و mn در سنگ دگرسان شده نسبت به سنگ منشأ دگرسان نشده تهی شده اند و تهی شدگی این عناصر باعث غنی شدگی si در سنگ دگرسان شده است و کاهش k, sr, rb,zrو ree در قسمت های شدیداً آلتره شده در نتیجه اثرات هیدروترمال است. عناصر نادرخاکی دارای الگوهای پراکندگی نسبتاً مشابهی می باشند که در ارتباط با مشابهت های شعاع یونی این عناصر با یکدیگر می باشند. این عناصر در سنگی که به طور ضعیف دگرسان شده غنی شدگی و در امتداد پروفیل نمونه-برداری با افزایش شدت دگرسانی نسبت به سنگ والد تهی شدگی نشان می دهند. در بین این عناصر eu آنومالی منفی دارد و ce آنومالی قابل مشاهده ای ندارد، که نتیجه دگرسانی فلدسپار و تبدیل آنها به کانی های رسی در دمای بالا است. محاسبات تغییرات جرم نشان می دهد عناصر اصلی و جزئی در فرآیند کائولینیزاسیون در کانسار کائولن زنوز نسبت به سنگ منشأ: 1) غنی شده اند (شامل عناصر ,sio2, ga, hf, u, nb,ta,w 2) تهی شده اند (شامل عناصرna, k, p, la, rb,ti ca, fe,co, cs, v, y, zn, ni ,mn, cr, ce, pr, nd, , eu, gd, dy, ho, er, tm. yb, lu sr, th, zr, cu, ). تجزیه و تحلیل های انجام شده نشان می دهند که عواملی نظیر ماهیت اسیدی محلول های دگرسان کننده، تغییرات ph ، جذب سطحی، روبش و تمرکز، ثبت در فازهای نئومورف، حضور در فازهای کانیایی مقاوم، میزان پایداری کانی-های اولیه، هتروژنی سنگ مادر و تغییر در شدت دگرسانی از جمله عواملی بوده اند که نقش ارزنده ای در رفتار عناصر طی تکوین این کانسار داشته اند.
زهرا رضایی محسن موید
منطقه مورد مطالعه در شمال تخت سلیمان، شمال غرب ایران، ما بین طولهای جغرافیائی ?02, ? 16,?47 تا ? 37, ?17,? 47 شرقی و عرضهای جغرافیایی ?30, ? 40, ?36 تا ?50, ? 46,?36 شمالی واقع شده است. این منطقه در تقسیم بندی زمین شناسی ایران در زون ایران مرکزی قرار می گیرد. توده نفوذی مورد مطالعه به سن ژوراسیک به داخل سنگهای دگرگونی پرکامبرین منطقه تزریق شده است. بر اساس بررسیهای پتروگرافی ترکیب اصلی این توده گرانیت، گرانیت بیوتیت دار، گرانیت آمفیبول دار تا کوارتزمونزودیوریت بوده که توسط دایکهای کوارتزدیوریتی و آپلیتی قطع شده است. کانیهای اصلی تشکیل دهنده گرانیت ها فلدسپار پتاسیم، کوارتز و پلاژیوکلاز ، بیوتیت و آمفیبول می باشند. بافت اصلی سنگ گرانولار بوده و بافتهای پرتیتی و پگماتیتی در آن قابل مشاهده است. کوارتزمونزودیوریت شامل پلاژیوکلاز، کوارتز و فلدسپار پتاسیم می باشد. بافت اصلی سنگ گرانولار و میکروگرانولار می باشد. دایک کوارتز دیوریتی شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، فلدسپار پتاسیم، بیوتیت و آمفیبول می باشد. بافت اصلی سنگ گرانولار پورفیری بوده و بافتهای میرمکیت، گلومروپورفیریک نیز در آن قابل مشاهده است. ماگمای مولد توده گرانیتوئیدی منطقه مورد مطالعه کالک آلکالن بوده و توده مزبور i-typeو در یک محیط قوس ماگمائی حاشیه فعال قاره ای جایگیری شده است. . از نظر شاخص آلومین در محدوده متاآلومینوس واقع می شود. بررسی نمودار ree توده نفوذی مورد مطالعه غنی شدگی از lree ها نسبت به hreeها را نشان می دهد که بیانگر پدیده تفریق می باشد. بررسی نمودارهای عنکبوتی، دخالت سیالات فرورانش را در تکوین ماگمای مواد سنگهای توده مورد مطالعه را نشان می دهد.
روح اله خیراندیش نصیر عامل
محدوده مورد مطالعه در شمال غرب ایران، شرق شهرستان مرند و روستای دوگیجان قرار دارد. این محدوده شامل محصولات آتشفشانی پیروکلاستیکی و گنبدهای آتشفشانی متعدد با ترکیب آندزیتی، داسیتی و ریوداسیتی است. با توجه به قطع شدن واحدهای رسوبی به سن میوسن توسط گنبدهای ساب ولکانیک در منطقه احتمالا سن جایگیری گنبدهای آتشفشانی جوانتر از میوسن می باشد. سنگ های مورد مطالعه در منطقه دارای ترکیب حدواسط و اسیدی بوده و شامل گدازه های برشی، توف، پومیس، و بمب های متعلق به فوران های آتشفشانی تیپ انفجاری هستند. سری ماگمائی سنگ های آتشفشانی، کالک آلکالن با پتاسیم متوسط بوده و از نوع متاآلومینوس تا پرآلومینوس می باشند. در دیاگرام های بررسی ویژگی های ژئوشیمیائی عناصر کمیاب، نمونه های مورد مطالعه از عناصر lile و u, ba, k, rb غنی شدگی و نسبت به عناصر hree و ta, y, nb, ti تهی شدگی نشان می دهند. این ویژگی احتمالا می-تواند نشانگر یک منشا گوشته ای لرزولیتی گارنت دار و یا منشا گوشته ای کم عمق با نسبت هائی از آلایش پوسته ای باشد. محیط تکتونیکی نمونه های مورد بررسی در دیاگرام ها در محدوده کمان های آتشفشانی پس برخوردی و کمان-های حواشی فعال قاره ای قرار می گیرند.
حسین انجم احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه در محدوده جغرافیایی ?30 ?44 و ?34 ?44 طول های شرقی، ?46 ?37 و ?50 ?37 عرضهای شمالی، در شمال غربی شهر ارومیه قرار دارد.سنگهای مورد مطالعه شامل بازالت، الیوین بازالت،تراکی بازالت، آندزیت بازالتی و هورنبلند آندزیت میباشند. این مجموعه به سن کواترنری شامل آگلومرا، برش، بمب های آتشفشانی، گدازه های منشوری و گدازه های سنگ فرشی می باشد. براساس نمودارهای عناصر فرعی سنگهای منطقه مورد مطالعه دارای ترکیب آلکالی بازالت هستند.در نمودارهای هارکر مربوط به این سنگها، sio2 در مقابل عناصر اصلی ازجمله mgo، tio2 و feot و عناصر کمیاب از جمله ni,co,v نشان دهنده تبلور جزء به جزء کانیهای الیوین و کلینوپیروکسن در ماگما میباشد. نمودارهای عنکبوتی سنکهای منطقه دارای شیب منفی و نسبت بالائی از عناصر lile/hree هستند که نشانگر نشأت ماگمای مادر سنگهای بازالتی منطقه از یک گوشته غنی شده و با ترکیب گارنت لرزولیت است و nb در تمام نمودارها نسبت به عناصر مجاور غنی شدگی کمتری نشان میدهد و نشانه آلایش پوستهای میباشد. محیط تکتونیکی این بازالتها، درون صفحه ای و کمانهای ماگمایی پس از برخورد است. ماهیت شوشونیتی مرتبط با کمانهای پس از برخورد که این سنگها و شواهد سنی تشکیلات بازالتی محدوده مورد مطالعه میتوانند، مرتبط به کمانهای ماگمایی پس از برخورد باشد.
منیره فتحی رباب حاجی علی اوغلی
چکیده ریولیت های مورد مطالعه از نظر تقسیمات جغرافیائی در استان آذربایجان شرقی، و در بلند ترین قله از رشته کوه های میشوداغ، در جنوب و جنوب غربی شهرستان مرند و شمال دریاچه ی ارومیه، قرار گرفته است. این منطقه بین طول های جغرافیائی َ30 و?45 تا َ 41 و ?45 شرقی و عرض های جغرافیائی َ 18 و ?38 تا َ24 و ?38 شمالی محدود شده است. این منطقه در تقسیم بندی زون های زمین ساختی ایران، جزء زون البرز غربی- آذربایجان محسوب می شود. با توجه به اینکه ریولیت های مورد مطالعه در داخل سازند کهر قرار دارند سن احتمالی پرکامبرین یا اندکی پس از آن را می توان به آن نسبت داد. کانی های تشکیل دهنده ی ریولیت ها شامل: کوارتز، فلدسپارپتاسیم و به صورت جزئی پلاژیوکلاز است. از بافت های غالب در این سنگ ها می توان به بافت های تمام بلورین و یا نیمه بلورین، پورفیریک با زمینه ی شیشه ای، میکرولیتی پورفیریک، پرتیتی و جریانی اشاره کرد. سری ماگمایی ریولیت ها شوشونیتی تا کالک آلکالن پتاسیم بالا تعیین شده است. از نظر شاخص اشباع از آلومین ریولیت ها در محدوده ی پرآلومینوس واقع می شوند و طبق شاخص آلکالی آهک در محدوده ی منیزیم دار قرار می گیرند و خصوصیات ریولیت های) a-type زیرگروه 1(a را نشان می دهند. بررسی نمودارهای ree، نشانگر غنی شدگی lree ها نسبت به mreeها و hree ها در آنها است که احتمال تشکیل این سنگ ها از یک منشأ غنی شده را نشان می دهد. ضمن اینکه آلایش پوسته ای یا فرایند تفریق بلوری نیز می تواند در این غنی شدگی موثر باشد. بررسی نمودارهای عنکبوتی ریولیت های این منطقه، نشانگر دخالت یک منشأ پوسته ای در ژنز این سنگ ها است. مطالعات ژئوشیمیایی عناصر اصلی و کمیاب بیانگر این مطلب است که سنگ های مورد مطالعه در محیط تکتونیکی قوس آتشفشانی و پس از کوهزایی تشکیل شده اند.
یوسف وصالی خضرلو نصیر عامل
در پهنه شرقی آتشفشان سهند ردیفی خطی از هشت مخروط آتشفشانی وجود دارد که اکثراً محصول فاز داسیتی جوان سهند می باشند و به صورت مخروط های بلند با ریخت شناسی کلّه قندی و نوک تیز با دهانه های اکثراً ناقص در امتداد زون گسلی سراسکند فوران یافته اند . آروانه کوه و کوه چاناق دو مورد از این مخروط های آتشفشانی می باشند که دارای رخساره های شاخص فوران های آتشفشانی از نوع استرومبولی هستند و از داخل رسوبات متعلق به پلیوسن بیرون ریخته اند . ضخامت مواد آتشفشانی در آروانه کوه بیش از 900 متر می باشد . در کوه چاناق فقط بخشی از قسمت های رأسی مخروط برونزد دارد. مطالعات پتروگرافی نشان می دهند که علی رغم تنوع رنگی نمونه ها از لحاظ کانی شناختی تفاوت چندانی میان این گدازه ها وجود ندارد . بافت سنگ ها در مقطع نازک هیالومیکرولیتیک پورفیری و هیالو میکرولتیک پورفیری جریانی است . به طوری که فونوکریست های پلاژیوکلاز و هورنبلاند در زمینه ای از میکرولیت و شیشه قرار گرفته اند . در میان فونوکریست ها پلاژیوکلاز و هورنبلاند بیشترین فراوانی را دارند .در دیاگرام های نامگذاری نمونه ها بر اساس اکسیدهای اصلی و عناصر کمیاب اکثر نمونه ها در محدوده داسیت تا ریوداسیت واقع می شوند . تمام نمونه ها در نمودارهای تعیین موقعیت تکتونیکی در محدوده کمان های ماگمایی بعد تصادم قرار می گیرند . در دیاگرام های عنکبوتی عناصر ناسازگار با شعاع یونی بزرگ مانند sr,rb,ba,k غنی شدگی نشان می دهند و عناصر ti و p تهی شدگی دارند . عناصر نادر خاکی مانند y وyb نیز تهی شدگی دارند . غنی شدگی عناصر lree نسبت به hree و غنی شدگی sr و تهی شدگی y,nb,ti، (hfse) از ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های مخروط های مورد مطالعه می باشد که نشانگر وجود گارنت یا آمفیبول در منشأ می باشد . بررسی های سنگ زادی با استفاده از دیاگرام های متمایز کننده مانند rb/y-nb/rb و th/nb-ba/th و همچنین مدل سازی فرایند afc با استفاده از نمودار rb/th-rb ، همگی نشانگر آلایش و هضم پوسته ای مخصوصاً توسط پوسته فوقانی به همراه تبلور تفریقی هستند. آرایش خطی مخروط های آروانه کوه و کوه چاناق به همراه پنج مخروط منوژنیک دیگر در امتداد سیستم گسلی راستگرد سراسکند که بخشی از زون گسلی تبریز می باشد نشان می دهد که عملکرد این سامانه گسلی سبب شده تا ارتباط آن با مخزن ماگمایی که احتمالاً در زیر کوه سهند (بزداغ) قرار داشته برقرار شود و سبب ماگماتیسم در این ناحیه به صورت هشت مخروط منوژنیک شود .
پریسا باقری سفلی علی اصغر جعفرزاده
حضور پوششهای رسی در شیبهای رو به شمال موید حضور رطوبت بیشتر و تبخیر کمتر آب میباشد کهباعث حرکت رس از افقهای بالایی به افقهای تحتانی شده است. با توجه به توسعهیافتگی ریزساختار در افقهایسطحی خاکرخهای رو به شمال، منافذ در این افقها از نوع وگ بوده، در صورتیکه منافذ خاکرخهای رو به جن وباز نوع بستهشده مرکب میباشد. نسبت بین ذرات درشت و ریز در افقهای مختلف خاکرخ های رو به جنوب، بزرگتر بوده که دلیل این امر هوادیدگی کمتر ذرات خاک میباشد و همچنین حضور افق کلسیک با بی فابریک این خاکرخها دلیل قابل قبول بر عدم وجود رطوبت کافی و انتقال آهک در آنها می - b کریستالیتیک در افقهای باشد. اما در خاکرخهای رو به شمال، بیفابریک کریستالیتیک وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد در افقهای تحتانی حضور دارند. ظرفیت تبادل کاتیونی خاک که یکی از شاخصهای مهم در تکامل میباشد، در شیب های رو به شمال از مقدار نسبی بالاتری برخوردار میباشد و میانگین آن در شیبهای رو به شمال و رو به جنوب به 16 سانتیمول بار بر کیلوگرم خاک است. این نتایج نیز میتواند موید نتایج میکرومرفولوژیک / 20 و 58 / ترتیب 2 در ارتباط با خاکهای متکامل شیبهای رو به شمال، هوادیدگی، تکامل و کانیهای اسمکتیت باشد. .
موسی اکبرزاده لاله نصیر عامل
سنگ های منطقه مورد مطالعه شامل لامپروفیر و دیاباز است. از نظر سن جایگیری این دایک ها را با احتمال می توان به ائوسن نسبت داد. کانی های پلاژیوکلاز (آندزین)، بیوتیت (استونیت)، الیوین، کلینوپیروکسن (دیوپسید- اوژیت)، از کانی های اصلی لامپروفیر ها می باشد که رشد شعاعی پلاژیوکلازها در خمیره لامپروفیر باعث تشکیل بافت اوسلار شده است که با حوضه عدم امتزاج سیلیکات- سیلیکات تحت فشار بالای مواد فرار توسعه می یابد. بررسی ترکیب شیمیایی دایک مورد مطالعه نشان می دهد که ماگمای تشکیل دهنده، از نوع آلکالن بوده و در محدوده ماگماهای پتاسیم بالا قرار می گیرد. این دایک دارای غنی شدگی عناصر کمیاب خاکی سبک (lree) و عناصر ناسازگار نسبت به عناصر کمیاب خاکی سنگین(hree) می باشد. همچنین عناصر hf, nb, rb, sr, k آنومالی منفی و عناصر ba, la,ti, pb,zr آنومالی مثبت نشان می دهند. با توجه به بالا آمدگی در منطقه برخوردی و ضخامت زیاد پوسته، امکان فرایند هضم پوسته ای وجود داشته و این مسئله با شواهد کانی شناسی و نمودارها قابل درک است. محیط تکتونیکی سنگ ها در محدوده کمان های آتشفشانی پس از برخورد و کمان های حواشی فعال قاره قرار می گیرد.
سعید کامران رباب حاجی علی اوغلی
منطقه مطالعاتی در شمال غرب ایران، استان آذربایجان غربی، حدود 30 کیلومتری شرق شهرستان تکاب، شمال روستای آی قلعه سی و بین طول های شرقی ?23و°47 تا ?25و°47 و عرض های شمالی ?21و°36 تا ?22و°36 واقع شده است. این منطقه از نظر تفکیک زون های ساختاری- رسوبی ایران، در زون ایران مرکزی قرار می گیرد. با توجه به نفوذ این توده به درون ماسه سنگ های ائوسن و هورنفلسی شدن این ماسه سنگ ها، می توان سن بعد از ائوسن (الیگوسن ؟) را برای آن در نظر گرفت. این توده به لحاظ پتروگرافی و ژئوشیمیایی از جنس گرانیت بوده و بدنه اصلی آن را کانی های فلدسپارپتاسیم، پلاژیوکلاز، کوارتز و مسکوویت تشکیل می دهند. از نظر بافتی به طور کلی دارای بافت گرانولار و پگماتیتی بوده و بافت های میرمکیتی، گرافیکی و پرتیتی نیز به عنوان بافت های فرعی قابل مشاهده اند. این توده توسط دایک هایی از جنس دیاباز قطع شده است. این توده نفوذی تیپ s پرآلومینوس در یک محیط هم زمان با برخورد قاره-قاره جایگیری کرده که ماگمای مولد آن کالک آلکالن می باشد. نمودارهای عنکبوتی نشانگر منشا گرفتن ماگمای مولد از مواد سازنده پوسته قاره ای می باشد.
مریم آهنکوب احمد جهانگیری
چکیده: توده گرانیتی a-type شرق میشو در 60 کیلومتری شمال غربی تبریز و جنوب شرقی مرند رخنمون دارد که در امتداد گسل شمالی میشو در 247 میلیون سال پیش به درون سازند کهر تزریق شده است. این توده با رنگ های صورتی تا خاکستری حاوی کانی های فلسیک شامل کوارتز، فلدسپار پتاسیک و پلاژیوکلاز و کانی های مافیک شامل آمفیبول و بیوتیت می باشد. بافت های گرانولار دانه درشت تا دانه متوسط، پرتیت، میرمیکیت، راپاکیوی و گرافیک بافت های متداول در این سنگ ها هستند. این سنگ ها دارای مقادیر بالای sio2، fe2o3t/mgo, k2o+ na2o, ، rb ، ga، zr و lree و مقادیر پایین از cao ، mgo ، ba،sr و تهی شدگی از eu می باشند. این توده دارای طبیعت پرآلومینوس تا پرآلکالن می باشد و در روی نمودار feo/(feo+mgo) و[(na2o+k2o)?cao] در مقابل sio2 در محدوده فرون و آلکالی تا آلکالی –کلسیک قرار می گیرد. بر اساس طبقه بندی ژئوشیمی، گرانیت های a-type به زیر گروه a2 تعلق دارد که در محیط پس از برخورد حاشیه قاره ای فعال تشکیل شده است. توده ذکر شده توسط تعدادی دایک بازیک، با رنگ های تیره قطع شده است. ژئوشیمی دایک ها نمایانگر ماهیت کالک آلکالن آن ها می باشد. توده گرانیتی در بخش های غربی دارای کنتاکت مستقیم با سنگ های گابرویی می باشد. ژئوشیمی توده ی گابرویی نشان می دهند که این سنگ ها دارای ماهیت تولئیتی می باشند که در یک محیط درون صفحه ی تشکیل شده است. داده های ژئوشیمی دال بر متفاوت بودن وضعیت پتروژنتیکی و موقعیت تکتونیکی گابروها و گرانیت ها نسبت به یکدیگر می باشد. همچنین ترسیم داده های ژئوکرونولوژی گابروها و دایک ها نشان می دهد که این سنگ ها به ترتیب در 299 و 232 میلیون سال پیش تشکیل گرفته اند. استفاده از نمودارهای همبستگی هر سه گروه سنگی نشان می دهد که گابروها دارای ترکیب مشابه آرایه گوشته ای، گرانیت ها دارای خاستگاه پوسته تحتانی و نمونه های دایک دارای ترکیب حدواسط بین emi تا emii می باشد. بر اساس استفاده از نسبت های ایزوتوپی، مقادیر بالای87sr/86sr(i)(0.7175- 0.7181) و مقادیر منفی nd(t) ? (5- تا 6-) گرانیت ها با نسبت های متعلق به پوسته تحتانی تطابق دارد. نسبت های ایزوتوپی گرانیت ها، سنگ های کوارتز و فلدسپاتی (گنیس ) را بهترین کاندیدا برای خاستگاه این نمونه ها بیان می کند. تلفیق دادههای ژئوشیمی و ایزوتوپی نشان می دهند که توده های گابروی حدود 300 میلیون سال پیش با ماهیت توله یتی از گوشته تهی شده در پوسته اقیانوسی پالئوتتیس تشکیل شده اند. سپس بدنبال فاز کوهزائی هرسی نین و بدنبال بسته شده پالئوتتیس و پس از برخورد قاره-قاره (ایران-اورازیا) و ضخیم شدگی پوسته، گرانیت های a-type از ذوب سنگ های پوسته تحتانی با ترکیب گنیس 250 میلیون سال پیش تشکیل شده است. موتور حرارتی مورد نیاز برای ذوب شدگی پوسته ، بواسطه حضور منبع حرارتی می تواند از طریق فرایندهای مثل slab break off ایجاد شده باشد. slab break off منجر به بالا آمدن و تورم آستنوسفر شده است. در نتیجه بی فشار شدن آستنوسفر و سپس صعود آن به سمت بالا منبع حرارتی مورد نیاز جهت تامین حرارت برای ذوب پوسته تحتانی و تشکیل گرانیت های a-type فراهم شده است. موتور حرارتی گوشته ای ذکر شده پس از ذوب پوسته تحتانی و تشکیل گرانیت هایa-type تحت تاثیر فرآیندهای تحول ماگمای از جمله تبلور بخشی و هضم سنگ های پوسته ای و آلایش با مواد پوسته ای، قرار گرفته و ماهیت کالک آلکالن پیدا کرده است و سپس در 232 میلیون سال پیش بدرون توده گرانیتی مورد مطالعه تزریق شده و دایک های بازیک را بوجود آورده است.
رامک بخشایش خیابانی محسن موید
ناحیه مورد مطالعه درجنوب شهرستان اهر در استان آذربایجان شرقی واقع شده است منطقه ی مورد مطالعه شامل یک سری سنگ های آذرین-آتشفشانی با ترکیب آندزیت پورفیری، بازالت های الیوین دار همراه با سنگ های آذرین تخریبی و توف های اسیدی همراه با شیل سیلتی می باشد. فوران های زمان کرتاسه بالایی در منطقه اهر بیشتر از گدازه های آندزیتی تا بازالتی همراه با مواد آذرآواری و نهشته های رسوبی تشکیل شده است. سنگ های آتشفشانی در منطقه مورد مطالعه به سه گروه بازیک (بازالت ها و تراکی بازالت ها)، حدواسط (آندزیت بازالتی، تراکی آندزیت بازالتی و تراکی آندزیت)، اسیدی (ریولیت، داسیت و ریوداسیت) تقسیم می -شوند. محصولات آتشفشانی با ترکیب حدواسط و اسیدی مورد مطالعه در منطقه، شامل برش ولکانیکی، توف و ایگنمبریت می باشند. در منطقه مورد مطالعه سنگ های رسوبی مانند آهک ماسه ای و آهک بایومیکرایت وجود دارد که دارای فسیل های مربوط به زمان کرتاسه فوقانی (گلوبوترونکانا، هتروهلیکس، تکستولاریا) می باشند. کانی های پلاژیوکلاز، فلدسپار پتاسیم، پیروکسن، الیوین و آمفیبول به صورت شکل دار تا نیمه شکل دار اصلی-ترین درشت بلورها هستند. پلاژیوکلازها با توجه به آنالیز نقطه ای پروب ترکیبی در حد آندزین و لابرادوریت و پیروکسن ها ترکیبی در حد دیوپسید و اوژیت را در سنگ های آندزیت بازالتی منطقه نشان می دهند. ماگمای تشکیل دهنده منطقه با توجه به ترکیب شیمیایی، از نوع کالک آلکالن و تولئیتی است و در محدوده ماگماهای متاآلومینوس تا پرآلومینوس قرار می گیرند. بر حسب نمودارهای عنکبوتی، می توان گفت نمونهها از عناصر lreeو lile غنی شدگی نشان داده و به نسبت از عناصر hree تهی شده اند و این از ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های منطقه مورد مطالعه و شاخصه کمان های ماگمایی وماگماهای کالک آلکالن است. با توجه به نمودارهای مختلف و قرار گیری نمونههای مورد مطالعه در محدوده afc (روندهای هضم، تبلور تفریقی و تبلور)، تائیدی بر انجام آلایش پوسته ای در مذاب مشتق شده از گوشته است. از نظر محیط تکتونیکی سنگ ها در محدوده کمان های آتشفشانی قاره ای قرار می گیرند.
حسین محمودی نیا احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه در 20 کیلومتری شمال و شمال شهرستان اهر، شمال غرب ایران، ما بین طول های جغرافیائی ?20 ? 4 °47 تا ?49 ? 9 °47 شرقی و عرض های جغرافیایی ?44´35 °38 تا ?25 ?38°38 شمالی واقع شده است. این منطقه در تقسیم بندی زمین شناسی ایران در زون ایران مرکزی قرار می گیرد. توده های نفوذی مورد مطالعه به سن الیگوسن به داخل سنگ های آهکی کرتاسه و سنگهای آتشفشانی ائوسن موجود در منطقه تزریق شده است. بر اساس بررسی های پتروگرافی ترکیب اصلی این توده گرانیتوئیدی گرانودیوریت، کوارتزمونزونیت، سینیت، مونزودیوریت، دیوریت، گابرو و گابرو- دیوریت می باشد. توده گابرویی توسط دایک کوارتزدیوریتی قطع شده است، درحالی که توده گرانودیوریت و کوارتزمونزونیت توسط دایک های آپلیتی با ضخامت کم قطع شده است. کانی های اصلی تشکیل دهنده گرانودیوریت فلدسپار پتاسیم، کوارتز و پلاژیوکلاز، بیوتیت و آمفیبول می باشند. بافت اصلی سنگ گرانولار، پرتیت و پگماتیتی است. کوارتزمونزونیت شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، فلدسپار پتاسیم و آمفیبول می باشد. بافت اصلی سنگ گرانولار و پرتیت می باشد. توده سینیتی عمدتاً از ارتوز پرتیتی تشکیل شده است. اصلی ترین کانی فلسیک در مونزودیوریت پلاژیوکلاز می باشد، که عمدتاً به اپیدوت تبدیل شده و اصلی ترین کانی فرومنیزین در آن آمفیبول است. نفوذ و جایگیری توده گرانیتوئیدی در سنگ های آهکی و پلیتی کرتاسه باعث تشکیل سنگ های دگرگونی مجاورتی و اسکارن شده است. تشکیل اسکارن در محدوده مورد مطالعه همراه با کانه سازی آهن و مس بوده است. کانه های مورد مشاهده شامل هماتیت، مگنتیت، کالکوپیریت، پیریت از نوع هیپوژن و کانه های کوولیت، گوتیت، هماتیت مارتیتی، مالاکیت و آزوریت از نوع سوپرژن می باشند. علاوه بر اسکارن زایی در منطقه چندین رگه سیلیسی حاوی سولفیدهای مس و آهن، نیز تشکیل یافته اند که همانند اسکارن موجود تحت تاثیر فرایندهای سوپرژن نیز قرار گرفته اند. ماگمای مولد توده گرانیتوئیدی منطقه مورد مطالعه کالک آلکالن بوده، توده مزبور i-type بوده و از نظر شاخص اشباع از آلومین در محدوده متاآلومینوس واقع می شود. نمودار ree نرمالیزه شده به کندریت غنی شدگی lree ها نسبت به hreeها را نشان می دهد که بیانگر پدیده تفریق می باشد. تهی شدگی عناصر tnt نیز میتواند بیانگر تاثیر آلایش پوسته ای ویا ویژگی مرتبط با فرورانش باشد. بررسی مطالعات آنالیز نقطه ای بیوتیت نشان می دهد، ترکیب میکا ها از نوع بیوتیت های سیدروفیلیتی می باشند. بیوتیت های مورد مطالعه از نوع اولیه بوده و نشان دهنده ماگماهای کالک آلکالن می باشند. آمفیبول ها نیز دارای ترکیب منیزیوهورنبلند و اکتینولیتی (نوع کلسیک) هستند. گارنت های توده اسکارنی گاودل، بر اساس مطالعات آنالیز نقطه ای از نوع آندرادیت می باشند. بررسی های پتروگرافی توده اسکارنی نشان دهنده عدم وجود ولاستونیت است، که بیانگر تشکیل اسکارن گاودل در محدوده دمایی 450 تا 550 درجه سانتی گراد می باشد.
زهرا دیبایی علی اصغر جعفرزاده
چکیده شدت های متفاوت بارش حرکت ذرات و فرسایش خاک را تحت تاثیر قرار داده و باعث تخریب و و تشدید فرسایش خاک و تغییرات در ویژگی های مختلف اعم از فیزیکی، شیمیایی و میکرومورفولوژیک می شود. موادآلی، سیلیکات ها، ذرات رس و در برخی از خاک ها آهک و اکسید های آهن و آلومینیوم نقش سازنده ای در فرآیند تجمع وتثبیت ذرات خاک دارند. بنابراین عامل های پیوندی ذرات بهم به دو دسته غیر آلی (رس های سیلیکاته، کربنات ها، اکسید ها و سزکوئی اکسیدها) و آلی (مواد هومیکی، ترکیبات هومیک- اکسیدها، ریشه ها، محصولات فرعی میکروبی و ...) تقسیم می شوند. بر این اساس در این بررسی 5 نمونه خاک از 5 منطقه مختلف و از بین چهل و یک نمونه انتخابی جهت بررسی ضرایب فرسایش پذیری و تاثیر عوامل پایداری خاکدانه ها بر فرسایش پذیری بین شیاری توسط محمدزاده (1390) به وسیله شبیه سازی باران تحت تاثیر 3 شدت بارش متفاوت 20، 37 و47 میلی متر بر ساعت انتخاب گردید. این شدت ها مطابق با حداکثر شدت بارندگی نیم ساعته با دوره های بازگشت25، ،50 و 100 ساله استان آذربایجان شرقی می باشد که توسط وزیری (1363) به روش فیشر برآورد شده است. میزان رواناب و رسوب ایجاد شده ابتدا در زمان های 1،3،6 و 10 دقیقه پس از شروع بارش و سپس هر پانزده دقیقه یک بار اندازه گیری شده و منحنی میزان تولید رواناب در طول زمان رسم گردید. در هر زمانی که شدت تولید رسوب به حالت پایدار می رسید، آن زمان به عنوان مدت زمان تداوم بارندگی در نظر گرفته شد. حداکثر مدت زمان آزمایش که تولید رسوب در همه خاک ها به حالت پایدار می رسید 90 دقیقه بوده و بنابراین تداوم بارش در تمامی آزمایش ها 90 دقیقه انتخاب شد که در بعضی از آن ها تولید رسوب در 30 دقیقه نیز به حالت پایدار می رسید. لذا با توجه به انتخاب 5 نوع خاک و 3 شدت بارندگی در مجموع 15 بار شبیه سازی باران صورت گرفت؛ بعد از خروج آب ثقلی و از بین رفتن شرایط اشباع خاک به کمک جعبه های کوبیانا نمونه هایی تهیه و جهت بررسی تأثیر شدت های متفاوت بارش بر فابریک و خواص میکرومورفولوژیک خاک به آزمایشگاه منتقل و در هوای آزمایشگاه خشک گردید. بعد از هوا خشک شدن نمونه ها، اشباع و سخت سازی آن ها انجام و برش های نازک جهت تفسیر فابریک و خواص میکرومورفولوژیک به کمک روشهای میکروسکوپی تهیه خواهد شد. در نهایت با بررسی برش های نازک تأثیر شدت های متفاوت بارش بر فابریک و خواص میکرومورفولوژیک خاک طبق نظرات ارائه شده توسط بالوک و همکاران و استوپس مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
زهره عظیم زاده گاوگانی احمد جهانگیری
توده ماگمایی مافیک میشو (mmc) در شمالغرب ایران و جنوبغرب شهرستان مرند واقع می باشد. این توده ماگمایی بین دو گسل شمالی و جنوبی میشو محصور شده و به صورت هورست بالاآمده است. مجموعه مافیک میشو بطور اساسی شامل سنگهایی با ترکیب گابرو، آنورتوزیت، تروکتولیت، پیروکسنیت، اولیوین گابرو و دیوریت است که با دایکهای بازالتی فراوانی قطع شده و بر روی آن دایکهای صفحه ای قرار گرفته اند. mmc به درون سنگهای رسوبی اینفراکامبرین کهر نفوذ کرده و توسط رسوبات پرمین پوشانده می شود. توده مافیک نفوذ کرده به درون پی سنگ قاره ای اینفراکامبرین، حاشیه شمالی گندوانا را معرفی می کند. سن u-pb زیرکن در دایکهای لویکوگابرو نشان می دهد که سن جایگزینی سنگهای آذرین مجموعه مافیک میشو متعلق به کربونیفر آغازین می باشد. گابروها و دایکهای بازالتی توسط گروههای زیر معرفی می شوند: (1) زیر گروهی از سنگها که نشان دهنده مشخصات بازالتهای پشته میان اقیانوسی نرمال (n-morb) می باشند و (2) زیر گروه دیگر سنگها که نشان دهنده مشخصات بازالتهای پشته میان اقیانوسی نوع پلوم (p-morb) می باشد. در سنگهای n-morb الگوی عناصر ناسازگار نورمالیزه به n-morb تقریباً مسطح بوده و نسبتهای la/yb, sm/yb, th/yb, ta/yb وzr/y پائین و zr/nb بالا می باشد. سنگهای p-morb خصوصیات عناصر جزئی ماگماتیسم نوع oib را نشان می دهند، نظیر غنی شدگی در th, ta, nb و عناصر نادر خاکی سبک (lree)، نسبتهای la/yb, sm/yb, th/yb, ta/ybبالا و zr/nb نسبت به ترکیبات n-morb پائین می باشد. مدلسازی پتروژنتیکی ree نشان می دهد که سنگهای n-morb از ذوب بخشی 13% ازیک منبع گوشته ای morb تهی شده (dmm) تولید شده اند، در حالیکه سنگهای p-morb نتیجه ذوب بخشی 6-4% منبع dmm می باشد که با نسبتهای متغیری از ترکیبات غنی شده از نوع oib متاسوماتیزه شده اند. ذوب گوشته ای به نظر می رسد که در آغاز عمق رخساره گارنت گوشته شروع شده و سپس به سطوح کم عمق در گوشته با رخساره اسپینل و درجات بالاتر ذوب کشیده شده است. mmc می تواند به عنوان محصولی از فعل و انفعال بین یک استنوسفر نوع morb تهی شده و مواد نوع پلوم شناخته شود. سنگهای مافیک mmc یک حادثه ماگمایی کربونیفر آغازین را معرفی می کنند که در طول شکستگی قاره ای لبه شمالی گندوانا توسعه یافته و منجر به بازشدگی پالئوتتیس می گردد. این ماگماتیسم اساسا" توسط یک پلوم گوشته ای ایجاد می شود. این مدل شامل فعالیت پلوم گوشته ای دونین پایانی- کربونیفر آغازین بطرف شرق در طول حواشی پالئوتتیس در آسیای مرکزی- شرقی می باشد و پیشنهاد می شود که تکتونیک رانش- ریفت اولیه پالئوتتیس بطور اساسی در ارتباط با ماگماتیسم مربوط به پلوم بوده و همراه با ضعیف شدگی لیتوسفر در مقیاس ناحیه ای می باشد. فشار پائین تبلور برای سنگهای mmc مربوط به ضعیف شدگی لیتوسفر است که کمتر از 10 کیلوبار می باشد.
لیلا ذاکری احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه در شمال استان آذربایجان شرقی و 10 کیلومتری جنوب رودخانه مرزی ارس واقع شده و از لحاظ زمین شناسی بخشی از باتولیت گرانیتوئیدی شاه جهان، متعلق به کمربند متالوژنیکیcu-mo-au ارسباران و زون ولکانوپلوتونیکی البرز - آذربایجان محسوب می شود. واحدهای سنگی منطقه مطالعاتی عمدتاً به سن ائوسن زیرین تا الیگوسن بوده و شامل توده های نفوذی کوارتزدیوریتی تا کوارتزمونزونیتی به رنگ های خاکستری روشن تا تیره، به علاوه توده گرانیت پورفیری ساب ولکانیک و تعدادی دایک های اسیدی و متوسط تا بازیک هستند. کانی های موجود دراین توده های گرانیتوئیدی مشابه بوده و شامل مجموعه ایی از پلاژیوکلاز متوسط تا سدیک، فلدسپات پتاسیم نوع ارتوز و کوارتز همراه با آمفیبول و بیوتیت، به علاوه مقادیر کمتری مگنتیت، آپاتیت و تیتانیت، و زیرکن جزئی می باشند. بافت های گرانولار متوسط تا ریزدانه، هتروگرانولار تا پورفیری و بافت مونزونیتی رایج هستند. بخشی از پلاژیوکلازها دارای زونینگ نوسانی و حواشی با انحلال مجدد هستند. مناطقی از این توده ها به مجموعه های پتاسیک، سریسیتیک - کلریتیک و به صورت محدود آرژیلیک و آرژیلیک پیشرفته دگرسان شده اند که با کانه سازی مهمی از cu-mo-au(+ag) به شکل های افشان، و یا درسیستم های رگه - رگچه ایی، برشی و رگه های کوارتز -کربناتی در مجاورت روستاهای انیق و قره چیلر - زرلی دره همراه می باشند. تعدادی از دایک های مجاور مناطق کانه زایی شده نیز دارای سولفیدهای افشان یا رگچه ایی همراه با دگرسانی پتاسیک/ سریسیتیک می باشند. کانه زایی cu-mo-auو دگرسانی همراه با آن در منطقه قره چیلر و انیق، از تیپ ذخایر سبک پورفیری همراه با سیستم های پلوتونیک عمق کم تا متوسط است. مجموعه مگنتیت - کالکوپیریت - بورنیت - پیریت همیافت با دگرسانی پتاسیک در زون انیق و قره چیلر از سیالات دما بالا (°c500-400) نهشته شده و سپس با کاهش دما (°c400-350) بخش اصلی کانسنگ کالکوپیریت - پیریت ± مولیبدنیت در همراهی با دگرسانی سریسیتیک - کلریتیک نهشته شده است. مجموعه های سریسیت- کوارتز - پیریت در دماهای پائین تر (°c350-270) و همراه با کربنات یا بدون آن تشکیل شده اند. با توجه به همیافتی کالکوپیریت + پیریت به علاوه مقادیر کمتری از بورنیت و مگنتیت با مجموعه دگرسانی پتاسیک و سریسیتیک، می توان این کانسارها را در ردیف تیپ iv ذخایر پورفیری اینودی و همکاران (2003) قرار داد. در مناطق قره چیلر و انیق کانه زایی رگه ایی برروی کانه زایی افشان و استوک ورکی اولیه زون مرکزی برنهشته شده که بخشی از کانسنگ اصلی cu-mo را تشکیل می دهند. رگه های کوارتزی طلادار موجود در زون زرلی دره مرتبط با زون مرکزی قره چیلر بوده و از نوع سیستم های رگه ای اپی ترمال سولفیداسیون بالا (hs) تا متوسط (is) هستندکه اغلب در کوارتزهای حفره ایی همراه با دگرسانی آرژیلیک پیشرفته نهشته شده اند. بررسی وضعیت سولفیداسیونی مجموعه مگنتیت- بورنیت - پیریت - کالکوپیریت به عنوان تابعی از ƒs2 ، دما ± ƒo2، حاکی از تشکیل آنها در وضعیت سولفیداسیونی کم تا متوسط است که در مراحل تاخیری، با افزایش نسبی وضعیت سولفیداسیونی (تشکیل کالکوزین-کوولین و دایجنیت) و اکسیداسیونی (هماتیتی شدن ماگنتیت) همراه بوده است.کمپلکس های کلریدی در این سیستم به فراوانی حضور داشته و همراه با مقادیر کمتری از کمپلکس های کربناتی و هیدروکسی فلوریدی عامل اصلی در جمع آوری و انتقال مس، طلا و مولیبدن از سیستم ماگمایی به محیط نهشت آنها بوده اند. براساس مطالعات شیمی عناصر اصلی این توده ها متعلق به سری های کالک الکالن با پتاسیم متوسط تا بالا، تیپ i کردیلرایی، مگنتیتی، نوع اکسیده و متاآلومینوس می باشند. آنومالی شاخص tnt مربوط به ماگمای تولیدشده در زون فرورانش، و غنی شدگی از عناصر lfs و تهی شدگی از عناصر hfs نسبت به morb نشان می دهند. ترکیب شیمیایی عناصر کمیاب و داده های ایزوتوپی (rb/sr) توده ها نشانگر تشکیل آنها در محیط زمین ساختی کمان حاشیه قاره، از منشاء ذوب ناشی از نفوذ مواد متاسوماتیکی تختال فرورونده در گوه گوشته ایی بالای زون فرورانش و با آلایش ناچیز پوسته ایی، جای گرفته در پوسته قاره ایی نسبتاً جوان و کم ضخامت می باشد.
فاطمه طلوعی تمرداش نصیر عامل
منطقه مورد مطالعه در نقشه 1:100000 لاهرود و در استان اردبیل واقع شده است. راه ارتباطی اردبیل - گرمی تنها راه ارتباطی منطقه می¬باشد. این منطقه مابین طول¬های جغرافیایی "00 °48?? و"53 °47 شرقی و عرض¬های جغرافیایی"56 °38 و"00 °39 شمالی قرار دارد. سن سنگ¬ها طبق گزارش نقشه 100000/1 لاهرود، ائوسن می¬باشد. این منطقه در تقسیم¬بندی زون¬های زمین¬شناسی ایران، در محدوده زون البرز غربی- آذربایجان قرار می¬گیرد. سنگ¬های آذرین مورد مطالعه از نوع گابرو هستند که به صورت دایک بازالت¬هایی که در نقشه با سن ائوسن مشخص شده است را قطع می-کنند. کانی¬های اصلی آن شامل پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و الیوین است، و بافت غالب آن، گرانولار و افیتیک می¬باشد. ماهیت این سنگ¬ها از نظر ژئوشیمیایی، آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعیین شده است. در نمودارهای مختلفی که برای تعیین محیط تکتونیکی استفاده شده، موقعیت¬های کششی درون صفحه¬ای را نشان می¬دهند. بررسی نمودارهای ree نشان داد که عناصر نادر خاکی سبک نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین غنی¬شدگی دارند. همچنین بی¬هنجاری eu در سنگ¬ها دیده نمی¬شود. منشا ماگما از یک ماگمای گارنت لرزولیتی فلوگوپیت¬دار با درجه کم ذوب بخشی در حدود 1 تا 5 درصد می¬باشد. عمق تشکیل ماگما نیز 100 تا 110 کیلومتر می¬باشد. بر اساس آنالیز میکروپروب، پلاژیوکلاز در گابروها از نوع لابرادوریت، الیوین¬ها از نوع کریزولیت و پیروکسن از نوع دیوپسید، می¬باشد. از روی داده-های مربوط به آنالیز کلینوپیروکسن نیز مشخص شد که فوگاسیته اکسیژن محیط بالا بوده است.
امین دالوند جلیل ایرانمنش
رامسر،با آب و هوایی معتدل و مرطوبدر غرب استان مازندرانواقع شده است. رامسر، یکی از نواحی با سطوح پرتوزایی طبیعی بالا در جهان به شمار می¬رود، و از این نظر مناسب ترین منطقه به منظور بررسی آلودگی عناصر پرتوزا محسوب می¬گردد.بنابر این، با توجه به قابلیت هایگلسنگ، به عنوان شاخص زیستی در مانیتورینگ آلودگی زیست محیطی، برای نخستین بار در کشور، مقادیر عناصر پرتوزای226ra، 232th، 40k و 137csو دیگر عناصر (fe، al، mn، ti، zn، pb، cu،ni ، cr،sr،ba، ca، mg، na، k و s) در 7گونه¬یگلسنگ اپی¬فیتیک (21 نمونه)، مورد آنالیز قرار گرفت. هدفاز این کار، بررسی پتانسیل آلودگی ناشی از این عناصرو در صورت امکان معرفی گونه یا گونه-های شاخص با قابلیت انباشت این عناصر بود. نتایج نشان داد که گونه lepraria spp با بیشترینمیانگین غلظت اکتیویته bq.kg-111.8±314.4، 0.68±25.4 و 9.36±1.8 به ترتیب برای 40k، 137csو 232thو بیشترین مقادیر میانگین برای fe، al، mn، ti، cr، pb، zn و s، گونه flavoparmelia- caperata با بیشترینمیانگین غلظت اکتیویته 41.1±1.2 bq.kg-1 برای 226raو بیشترین مقدار میانگین برای sr،گونه xanthoria parietina با بیشترین مقادیر میانگین برای ba و caو گونه¬ی¬parmotremaperlatum با بیشترین مقدار میانگین برای cu، گونه¬های شاخصبرای انباشت این عناصر می¬باشند. همچنین، گلسنگ ramalinafarinacea دارای کمترین میانگین غلظت اکتیویته برای 226ra، 137cs، 232th و کمترین میانگین مقادیر برای تمام عناصر بجز na بود. بنابر این، به¬عنوان گونه¬ای حساس نسبت به انباشت این عناصر معرفی می¬گردد. به¬علاوه، گلسنگ cladonia- rangiformis دارای کمترین میانگین غلظت اکتیویته برای 40kبود. در بین گونه های شاخص معرفی شده، گونه¬ی lepraria spp یک شاخص جدید با قابلیت منحصر به فرد در انباشت137cs، fe، al، mn، ti، cr، pb، zn و s محسوب می¬گردد، که برای نخستین بار در دنیا، از ایران گزارش می¬گردد. عموما، انباشت عناصر پرتوزا و دیگر عناصر در گونه¬هایگلسنگ، ناشی از تفاوت های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی آنها است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که گونه های پوسته¬ای> برگی> بوته¬ای قادر به انباشت 137cs می¬باشند. این می¬تواند ناشی از عوامل متعددی نظیر تفاوت در نسبت سطححجم، تفاوت در نیمه عمر زیستی 137cs، تفاوت در سرعت خودپاکیزگیزیستی مجدد برای 137cs، ویژگی¬های اقلیمی و یا نرخ تبادلات k+ باشد که بر دسترس پذیری 137cs اثر می¬گذارد.همچنین میان برخی عناصر پرتوزا و دیگر عناصر همبستگی¬های مثبت و بالایی مشاهده گردید، که می¬تواند بیانگر مکانیزم های مشابه در ارتباط با جذب آنها باشد. با توجه به موارد فوق، وجود عناصر پرتوزا و دیگر عناصر در نمونه های گلسنگ مورد مطالعه، می¬تواند تاییدی بر آلودگی منطقه به این عناصر و ورود آنها به چرخه¬های بیوژئوشیمیایی باشد. نتایج نشان می¬دهد که گلسنگ¬ها شاخص¬های زیستی مناسبی در ارزیابی آلودگی زیست محیطی می¬باشند.
حمیده جوادی تازه کند احمد جهانگیری
مجموعه نفوذی کلاسور به سن الیگوسن، در جنوب غرب شهرستان کلیبر، شمال غرب ایران، مابین طول¬های جغرافیایی 3 74 46 تا 1 79 46 شرقی و عرض¬های جغرافیایی 2 80 38 تا 81 38 شمالی محدود شده است. این منطقه در تقسیم¬بندی زون¬های زمین¬شناسی ایران در محدوده زون البرز غربی– آذربایجان قرار می¬گیرد. قدیمی¬ترین رخنمون در منطقه متعلق به دوره کرتاسه می¬باشد که شامل گدازه¬های جریانی آندزیتی می¬باشد و در نهایت توده¬های پلوتونیک نیمه¬ عمیق الیگوسن که درون واحدهای آتشفشانی کرتاسه نفوذ کرده¬اند و ترکیب سنگ¬شناسی آنها از گابرو-دیوریت، دیوریت، کوارتز دیوریت، کوارتز مونزودیوریت، کوارتز مونزونیت، مونزونیت و گرانیت در تغییر است. کانی¬های اصلی توده شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، فلدسپار پتاسیم، بیوتیت و آمفیبول بوده و بافت غالب گرانولار می¬باشد. توده توسط دایک¬های متعددی با ترکیب دیوریتی، میکرودیوریتی، لامپروفیری و دایک¬های آپلیتی قطع شده است. این توده در شمال منطقه به سن الیگوسن می¬باشد. سری ماگمائی گرانیتوئیدهای منطقه از نوع کالک آلکالن تعیین شده است. از نظر شاخص اشباع از آلومین اکثراً در محدوده پرآلومینوس تا متاآلومینوس واقع می¬شوند و از نظر ژنتیکی از نوع گرانیتوئیدهای i-type می¬باشند. نمودارهای عنکبوتی مقایسه¬ای و الگوی ree این گروه از سنگ¬ها نشان می¬دهد که سنگ¬های منطقه از یک منشأ یکسان به وجود آمده¬اند و با توجه به بالا بودن نسبت lree/hree، منشأ سنگ گارنت-لرزولیتی می¬باشد. روندهای نیمه موازی hree ها بیانگر تفریق جزئی آنها می¬باشد. غنی¬شدگی سنگ¬های مورد مطالعه در عناصری مانند th, pb و u می¬تواند در ارتباط با فرایندهای متاسوماتیسم گوشته و یا آلایش پوسته قاره¬ای باشد و آنومالی¬های منفی از ti, p و eu به علت تبلور در کانی¬های مشخص (ایلمنیت، آپاتیت و ...) در مراحل اولیه تفریق می¬باشد. مطالعات ژئوشیمی عناصر نادر بیانگر این مطلب است که نفوذی¬های مورد مطالعه در محیط تکتونیکی قوس آتشفشانی پس از برخورد (post-collision) ایجاد گردیده¬اند.
زهره ناصربخت احمد جهانگیری
به وسیله مطالعه کانی شناسی قطعات سفالین به دست آمده از ناحیه اوچ هاچا واقع در منطقه قره داغ آذربایجان شرقی، به تحلیل نوع تکنولوژی، زنجیره عملیاتی و مشخص نمودن بومی بودن یا نبودن نمونه ها پرداخته شد. نمونه های مورد مطالعه از بررسی های سطحی باستان شناسی که اخیراً انجام گرفته، به دست آمده اند. این منطقه دارای نظام اجتماعی و سیاسی ساده بوده و مطالعات و بررسی های باستان شناسی تا به امروز در آن بسیار کم انجام گرفته است. ساکنان این منطقه بیشتر عشایر کوچ رو هستند که کوچی عمودی بین کوه های قره داغ و دشت مغان به سمت غرب (تا تبریز) دارند. عدم وجود شرایط اقلیمی و زیست محیطی مناسب، کمبود خاک و هموار نبودن منطقه به گونه ای که ارتفاعات در منطقه گاه تا 3000 متر از سطح دریا می رسد، از موانع اصلی برای ساکنین آن است که سبب به کارگیری روش ها و تکنولوژی های ساده حتی در امور روزمره و ساخت سفال ها گردیده است. با شناخت یافته های باستان شناسی، مشخص شده که پیچیدگی های سیاسی و اجتماعی از زمان هولوسین به وجود آمده است.
عاطفه بازرگانی احمد جهانگیری
گنبد تاباخ داغی بین طولهای جغرافیایی23 °45و 26 °45 شرقی و عرض های جغرافیایی11°38 و 13°38 شمالی در شمال غرب ایران(آذربایجان)، واقع در شمال گسل تبریز و در غرب گسل تسوج واقع شده است. این توده نهشته های سازند قرمز فوقانی و نیز مجموعه آتشفشانی پتاسیک و اولتراپتاسیک غرب و جنوب غرب مرند را قطع کرده است. این توده لوکوکرات، و دارای کانی هایی چون پلاژیوکلاز، هورنبلند، بیوتیت، آپاتیت، اسفن، زیرکن، فلدسپارپتاسیم و کوارتز می باشد. بافت های این سنگها پورفیریک، میکرولیتیک پورفیری، غربالی و گلومروپورفیریک می باشد و بطوریکه درشت بلورهای پلاژیوکلاز، بیوتیت و هورنبلند در زمینه ای از شیشه و میکرولیت قرار گرفته اند. در میان فنوکریست ها پلاژیوکلاز و هورنبلند بیشترین فراوانی را دارا می باشند. ترکیب پلاژیوکلازها ازآندزین تا آلبیت تغییر می کند. آمفیبولهای منطقه همگی از نوع کلسیک هستند. میکاها از نوع فلوگوپیت و بیوتیت منیزیم دار می باشد. ترکیب سنگ شناسی گنبد تاباخ داغی، داسیت و آندزیت می باشد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که توده نفوذی تاباخ داغی ماهیت متاآلومینوس دارد. در دیاگرام های عنکبوتی برای نمونه ها آنومالی جزئی منفی eu مشاهده می شود که این مقدار، eu/eu* برابر با 95/0می باشد. نمونه های منطقه مورد بحث در دیاگرام y در مقابل sr/y در محدوده آداکیت ها قرار می گیرند. سنگ منشأ ماگمای پدیدآورنده آداکیت ها از منشأ سنگهای دگرگونی گارنت آمفیبولیتی و از محل پوسته تحتانی در نظر گرفته می شود. منشأ احتمالی برای سنگهای آداکیتی دم تاباخ داغی، از منشأ پوسته قاره ای پایینی ضخیم شده است و احتمال ذوب بخشی پوسته اقیانوسی کم اهمیت تر است. گسله های تبریز و تسوج نقش مهمی را در جایگیری توده تاباخ داغی بازی کرده اند. محیط زمین ساختی این سنگها در محدوده کمان های ماگمایی پس برخوردی و کمان های حاشیه قاره ای فعال قرار می گیرد.
سولماز محمدرضایی احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه در نقشه 1:100000 لاهرود و در استان اردبیل واقع شده است. سن سنگ ها طبق گزارش نقشه 1:100000 لاهرود، الیگوسن می باشد. این منطقه در تقسیم بندی زون های زمین شناسی ایران، در محدوده زون البرز غربی- آذربایجان قرار می گیرد. سنگهای آذرین مورد مطالعه از نوع فوئید-مونزو دیوریت تا مونزو دیوریت با بافت پورفیری تا گرانولار می باشند . کانی های اصلی آن شامل پلاژیوکلاز، نفلین، آمفیبول، ارتوز و بیوتیت می باشد و کانی های فرعی آن آپاتیت، اسفن، زیرکن و کانی های اپک هستند. توده نفوذی میرزاحسن کندی به درون ولکانیک های ائوسن با ترکیب الیوین بازالت- آندزیت تا تراکی آندزیت نفوذ کرده اند.
زینب [جدی تازه کند احمد جهانگیری
:منطقه مورد مطالعه در اطراف روستای چبنی (چبنلو) ، در جنوب غربی رضی و شمال شرقی مشگین شهر در استان اردبیل واقع است که که بین طولهای جغرافیائی شرقی?00?48 تا ?07?48 و عرضهای جغرافیائی شمالی? 30?38 تا ? 35?38 واقع شده است. این منطقه در نقشه ??????:? رضی قرار می گیرد. نزدیکترین شهر به منطقه شهر مشگین شهر بوده و راه ارتباطی مشگین شهر - اردبیل آسانترین راه ارتباطی به منطقه می باشد. این منطقه در تقسیم بندی زون های زمین شناسی ایران، در محدوده زون البرز غربی- آذربایجان قرار می گیرد. سنگ های آذرین مورد مطالعه از نوع بازالت هستند و در اطرف آن سنگ های لاتیت مگاپورفیری رخنمون دارد.
رباب حاجی علی اوغلی احمد جهانگیری
چکیده ندارد.
علی عابدینی احمد جهانگیری
چکیده ندارد.
آرزو سفیدگر هوجقان احمد جهانگیری
چکیده ندارد.
بهار عبادی حاجی علیلو احمد جهانگیری
چکیده ندارد.
ملیحه شهریارزاد احمد جهانگیری
محدوده¬ی مورد مطالعه در شمال روستای ابرغان از توابع شهرستان مرند و در طول شرقی ˝5 ΄49 ˚45 تا ˝42 ΄54 ˚45 و عرض شمالی ˝24 ΄27 ˚38 تا ˝57 ΄31 ˚38 واقع است. این منطقه در تقسیم¬بندی¬های اخیر زون¬های زمین-شناسی ایران در محدوده¬ی زون ایران مرکزی قرار می¬گیرد. براساس مطالعات پتروگرافی، سنگ¬های ولکانیکی ائوسن به چهار گروه تقسیم می¬شوند که شامل بازالت، آندزیت بازالتی، اوژیت آندزیت و هورنبلند آندزیت می-باشد. بافت¬های میکرولیتیک پورفیری، هیالومیکرولیتیک پورفیری و گلومروپورفیری در آن¬ها دیده می¬شود. فنوکریست¬های پلاژیوکلاز داری بافت غربالی و زونینگ می¬باشند. فنوکریست¬های اوژیت نیز، داری بافت زونینگ می¬باشند. برخی شواهد بافتی مبنی بر اختلاط و آلایش ماگما در تمام نمونه¬ها وجود دارد که شامل حواشی جذبی/ واکنشی اطراف فنوکریست¬های پلاژیوکلاز، پیروکسن و هورنبلند، اینکلوزین¬های منطقه¬ای/ شیشه¬ای و بافت غربالی در فنوکریست¬های پلاژیوکلاز و زونینگ در فنوکریست¬های پیروکسن می¬باشند. براساس طبقه¬بندی شیمیایی، سنگ¬های مورد بررسی در محدوده¬ی بازالت، آندزیت بازالتی و آندزیت قرار می¬گیرند، سری ماگمایی این سنگ¬ها کالک آلکالن می¬باشد. بررسی نمودارهای تغییرات (هارکر) نشان دهنده¬ی تبلور تفریقی سنگ¬های منطقه است. روند نمودار ree نرمالیزه شده به کندریت و روند نمودارهای چند عنصری، نشان¬دهنده¬ی غنی-شدگی lrees نسبت به hrees می¬باشد که می¬تواند نشان¬دهنده¬ی عمق زیاد تشکیل ماگما باشد. همچنین غنی-شدگی انتخابی liles و lrees نسبت به hfses با اشتقاق ماگما از یک منبع غنی شده توسط ترکیبات فرورانشی همخوانی دارد. نسبت eu/eu* بین 0/0940-0/811 قرار دارد. میانگین (ce/yb)nبرابر4/087 است. تمام نمونه¬ها دارای آنومالی منفی ti, nb, ta می¬باشند. براساس مطالعات عناصرکمیاب، تمام سنگ¬های ولکانیکی منطقه در بازالت کالک آلکالن و بازالت قوس آتشفشانی رسم شده¬اند و در محیط تکتونیکی پس از برخورد ایجاد شده¬اند.
ناصر شیردل محسن موید
منطقه مورد مطالعه در شمال شرق شهرستان هوراند به مختصات جغرافیایی 25َ ˚47 تا 33َ ˚47 طول شرقی و 52َ ˚38 تا 00َ ˚39 عرض شمالی واقع شده است. توده های نفوذی این منطقه دارای ترکیب سنگ شناسی متنوعی می باشند که از الیوین گابرو، لامپروفیر، دیاباز و کوارتزمونزونیت - کواتزدیوریت تشکیل یافته اند. سن این توده ها با توجه به مطالعات سازمان زمین شناسی کشور به الیگوسن نسبت داده شده است. این توده ها درون نهشته های رسوبی کرتاسه فوقانی - پالئوسن جایگیری کرده اند. کانی های اصلی تشکیل دهنده توده الیوین گابرو شامل الیوین، پلاژیوکلاز و پیروکسن و توده های لامپروفیری شامل آمفیبول، بیوتیت، پیروکسن، پلاژیوکلاز و الیوین می باشند. با توجه به مشخصات کانی شناسی و شواهد ژئوشیمیایی، نمونه های لامپروفیری مطالعه شده از نوع آلکالن و جزء کامپتونیت ها می باشند. پلاژیوکلاز، پیروکسن، الیوین و بیوتیت کانی های اصلی تشکیل دهنده دیابازها و پلاژیوکلاز، فلدسپارآلکالن، پیروکسن و کوارتز از کانی های اصلی سیل کوارتزمونزونیتی تا کوارتزدیوریتی محسوب می شوند. بررسی نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده با گوشته اولیه، کندریت و بازالت های جزایر اقیانوسی نشانگر غنی شدگی تمامی نمونه های مورد مطالعه از عناصر lree و lile نسبت به عناصر hree است. نمودارها و شواهد ژئوشیمیایی مختلف حاکی از ماهیت آلکالن نمونه های لامپروفیری و آلکالن تحولی تا آلکالن الیوین گابروها و جایگاه تشکیل درون صفحه ای و از منشأ مشابه بازالت های جزایر اقیانوسی (oib) و نیز شکل گیری آنها از ذوب 1 تا 10 درصدی یک خاستگاه گوشته غنی شده آستنوسفری (گارنت لرزولیت) می باشد. نمونه های دیابازی نیز ماهیت آلکالن تحولی تا آلکالن داشته و به دلیل دگرسانی بالا در نمودارهای تعیین جایگاه زمین ساختی در محدوده قوس های ولکانیکی و morb واقع شده اند. تمامی نمونه ها مربوط به محیط های پس برخوردی می باشند. این مجموعه ها در یک محیط درون صفحه ای و در ارتباط با فعالیت های کششی پس برخوردی و احتمالاً ًدر محل حوضه های گسیخته مرتبط با سیستم های گسلی امتدادلغز جایگیری کرده اند.
خدیجه دادروان احمد جهانگیری
منطقه مورد مطالعه در زون البرزغربی – آذربایجان تقریباً در 20 کیلومتری جنوب کلیبر و در شمال روستای جوان شیخ واقع شده است . توده نفوذی مورد نظر در داخل سنگهای آهکی – شیلی کرتاسه فوقانی و گدازه های آتشفشانی آندزیتی ائوسن نفوذ کرده و دگرگونی مجاورتی خفیفی را در کنتاکت با آنها ایجاد کرده است . با توجه به نفوذ توده مورد نظر در تشکیلات با سن کرتاسه فوقانی و ائوسن ، سن توده نفوذی را بعد از کرتاسه در نظر می گیریم و احتمالاً در ارتباط با فاز پیرنه ( ائوسن بالایی – الیگوسن زیرین ) که یک فاز گرانیت زایی در آذربایجان بوده مربوط می باشد . آخرین فعالیتهای ماگمایی الیگوسن در منطقه بصورت رگه ها و دایکهای آپلیتی بوده است که در داخل درز و شکاف سنگهای توده نفوذی و نیز سایر سنگهای اطراف تزریق شده اند. با توجه به مطالعات پتروگرافی سنگهای توده گرانیتوئیدی مورد مطالعه شامل الکالی گرانیت ، گرانیت ، گرانودیوریت ، کوارتز سینیت ، کوارتز مونزونیت و کوارتز دیوریت است ولی بخش عمده توده دارای ترکیب کوارتز مونزونیت می باشد . بررسیهای ژئوشیمیایی نشان دهنده ماهیت ساب الکالن با روند کالک الکالن با پتاسیم بالا برای ماگمای سازنده این سنگها است . توده گرانیتوئیدی مورد مطالعه از نظر درجه اشباع از آلومین در محدوده متا آلومین تا پرآلومین قرار می گیرد و با در نظر داشتن عدد آهن متعلق به سری آهندار بوده و طبق شاخص آلکالی آهک تصحیح شده در محدوده الکالی کلسیک قرار می گیرد و خصوصیات گرانیتهای تیپ i را نشان می دهد . بر اساس ترمومتری انجام شده بر روی این توده نفوذی درجه حرارت تبلور 800-750 درجه سانتیگراد برای آن تخمین زده شده است . سنگهای منطقه دارای آنومالی مثبت در عناصر ناسازگار rb,k (lile) و pb بوده و آنومالی منفی در عناصر ti , nb می باشند که این آنومالیها نشان دهنده آلایش ماگمایی با مواد پوسته ای در حین تفریق و تشکیل این سنگها از گوشته غنی شده می باشد . مطالعات ژئوشیمی عناصر کمیاب بیانگر این مطلب است که توده نفوذی مورد مطالعه در محیط تکتونیکی قوس آتشفشانی (vag) و پس از برخورد (post – colg) تشکیل شده است .
رضا عابدین مطلق منصور مجتهدی
توده گرانیتوئید شاه آشان داغ به صورت دو توده مجزا از هم با روند شمالی-جنوبی و با مساحت تقریبی 50کیلومترمربع می باشد. این توده براساس تقسیم بندی نبوی( 1355) در زون البرز غربی -آذربایجان و زیرزون تبریز-ماکو واقع شده است.توده گرانیتوئید شاه آشان داغ از لحاظ سنگ شناسی آلکالی گرانیت دانه ریز تا دانه متوسط و به رنگ قرمز گوشتی می باشد. این گرانیت واحدهای قدیمی تر نظیر سازند کهر ، ماسه سنگ های دونین و آهکهای پرمین را قطع و تا حدسیلیسی شدن دگرگون کرده است.مرز آن با سنگ آهکهای کرتاسه به صورت گسلی است و کنگلومرای الیگومیوسن به صورت پیشرونده بر روی این گرانیت قرار گرفته است. بررسیهای ژئوشیمیایی با عناصر اصلی نشان می دهد که گرانیتوئید شاه آشان داغ ویژگی آلومینوس، کالک آلکالن پتاسیم بالا و طبیعت غنی از آهن دارد.مطالعات بافتی و کانی شناسی نشان از آن دارد که فشار بخار آب نسبتا بالا اما نه در حد اشباع بوده است، گرانیتوئید شاه آشان داغ به طور اهم هیپرسولوس و به طور موضعی و محلی ساب سولوس می باشد.