نام پژوهشگر: محمد مرندی
سمانه کمالیان محمد مرندی
تعداد بیمارانی که در سالهای اخیر از انواع آسیبهای نخاعی رنج می برند بالا است و به دلیل عواملی همچون حوادث رانندگی افزایش می یابد. در نتیجه بی تحرکی، آسیب دیدگان نخاعی اختلالات متابولیکی مختلفی دارند، هدف این پژوهش اثر بخشی دوره تمرین هوازی فزاینده بر برخی از پاسخ های متابولیکی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین پرچگالی (hdl) و گلوکز و اوره) در آسیب دیدگان نخاعی بود. 26 آسیب دیده نخاعی(سن 24/12 ≤96/39 سال و دوره آسیب 95/11 ≤34/13 سال : میانگین ≤ انحراف معیار) برای 8 هفته تمام، هفته ای 3 جلسه با شدت 70%-60% ضربان قلب ذخیره به تمرین پرداختند و 12 آسیب دیده نخاعی (سن 77/14 ≤41/40 سال و دوره آسیب 74/5 ≤19/8 سال : انحراف معیار ≤ میانگین) در گروه کنترل تجربه فعالیت بدنی موثر را نداشتند. 8 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار در کلسترول ( 00/0 ≤ p ) و اوره (004/0 ≤ p ) شد و گلوکز خون بطور معنادار افزایش یافت( 016/0 ≤ p ). ما کاهش را در میزان تری گلیسرید مشاهده کردیم اما معنادار نبود( 021/0 ≤p ). همچنین برنامه تمرینی موجب عدم تغییر معنادار hdl در گروه تمرین کرده شد(641/0 ≤p).
کیوان احمدی دهرشید داریوش شیخ الاسلامی
هدف از مطالعه حاضر سنجش شدت و حجم مطلوب تمرینات مقاومتی که اثربخشی بیشتری برعوامل خطرزای قلبی- عروقی را داشته باشد، بود. تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و کاربردی می باشد. بدین منظور 30 مرد جوان غیر ورزشکار سالم (18-24 سال) در 2 گروه تمرینی1 و 2 و گروه کنترل قرارگرفتند. گروه تمرینی 1 (10 n= ) تمرینات مقاومتی را با شدت پایین و حجم بالا 3 ست 10-12 تکرار با 45-55% 1rm) و گروه تمرینی 2 (10 n= ) تمرینات مقاومتی را با شدت بالا و حجم پایین (3 ست 4-6 تکرار با 80-90 % 1rm ) انجام دادند و گروه کنترل فعالیت عادی روزانه خود را دنبال نمود. نمونه های خونی در پیش آزمون و پس آزمون از سیاهرگ پیش آرنجی آزمودنی ها گرفته شد و غلظت هایhdl ،ldl ، apo a،apo b، نسبت apob/apoa ، فیبرینوژن، نسبت دورکمر به باسن (whr ) و فشار خون های سیستولی و دیاستولی اندازه گیری شدند و به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند. سطح معنی داری نیز 0/05= α در نظر گرفته شد. در گروه تمرینی با شدت بالا سطوح hdl ، ldl و فیبرینوژن به نسبت پیش آزمون تغییر معناداری داشت. در گروه تمرینی با شدت پایین سطوح ldl به نسبت پیش آزمون کاهش معنی داری داشتند. دیگر عوامل خطرزای قلبی- عروقی از جمله apo a ،apo b، نسبت apob/apoa ، نسبت دورکمر به باسن (whr ) و فشار خون های سیستولی و دیاستولی در هیچ کدام از گروه ها تغییر معناداری نداشتند. نتایج حاصله نشان می دهد که اجرای تمرینات مقاومتی می تواند بر کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی اثربخشی مطلوبی داشته باشد و با توجه به نتایج به دست آمده مشخص می شودکه اجرای تمرینات مقاومتی با شدت بالا به نسبت تمرینات مقاومتی با شدت پایین اثربخشی بالاتری بر عوامل خطرزای قلبی- عروقی و مارکرهای التهابی داشت.
فرزانه رضایت محمد مرندی
هدف از این پژوهش، تعیین تاثیر12 هفته تمرینات منظم تای چی بر برخی عوامل فیزیولوژیک افراد سالمند مقیم در خانه سالمندان بود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی و کاربردی بوده و 58 سالمند زن و مرد با میانگین سنی (5±9/68) که در خانه سالمندان صادقیه اصفهان ساکن بودند، انتخاب و به صورت هدفمند به دو گروه تجربی (27 نفر) و کنترل(30 نفر) تقسیم شدند. مدت انجام تمرینات، 12 هفته، 3 جلسه و به مدت 30 دقیقه و بر اساس پروتکل تمرینی ولف (1997) بود. متغیرها شامل ضربان قلب استراحتی، فشار خون، قدرت دست، انعطاف پذیری تنه، ترکیب بدنی، تعادل ایستا و افسردگی بودند. ابزار مورد استفاده تحقیق شامل فشارسنج دیجیتالی بازویی، دینامومتر، جعبه بشین و برس، متر، ترازو، تست عینی تعادل برگ و پرسشنامه افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss ویرایش 16 و از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کوواریانس) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین میانگین های دو گروه در عوامل قدرت دست چپ (p=0.006)، قدرت دست راست (p=0.034)، تعادل ایستا(p=0.016) و میزان افسردگی (p=0.006) تفاوت معناداری وجود داشت. به هر حال به نظر می رسد سالمندان با انجام ورزش تای چی دامنه حرکات روزمره خود را افزایش داده و با انجام فعالیت بدنی منظم باعث افزایش خون رسانی به عضلات و تسهیل در راه های عصبی –عضلانی شده باشند و شاید به همین دلیل این ورزش باعث افزایش قدرت عضلاتی و بهبود در تعادل ایستا و میزان افسردگی در سالمندان شده است.
علیرضا امینازاده محمد مرندی
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر یک برنامه¬ی منتخب تمرین هوازی 8 هفته¬ای بر روی برخی عوامل فیزیولوژیکی (از قبیل ضربان قلب استراحت و تمرین، فشار خون سیستول و دیاستول استراحت) و هماتولوژیک (از قبیل سروتونین و دوپامین) معتادان به هروئین استان اصفهان بود. در یک مطالعه¬ی نیمه تحربی، تعداد 27 نفر معتاد به هروئین استان اصفهان سنین 25 تا 40 سال که جهت درمان به کمپ خمینی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، بصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. سپس بطور تصادفی در دو گروه تجربی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی در یک برنامه¬ی تمرینی منتخب به مدت 8 هفته و هر هفته پنج جلسه¬ی یک ساعته با شدت تمرینات 60 تا 85 درصد حد اکثر ضربان قلب شرکت کردند. متغیرهای مورداندازه¬گیری قبل و بعد از برنامه¬ی تمرینی شامل مشخصات بدنی از قبیل؛ سن، وزن، قد، شاخص توده¬ی بدن، نسبت دور کمر به لگن، درصد چربی، وزن چربی و متغیرهای فیزیولوژیکی نظیر؛ توان هوازی، ضربان قلب استراحت و پایانی، فشارخون استراحت و همچنین متغیرهای هماتولوژیکی سروتونین و دوپامین بود. در نهایت داده¬های حاصل با استفاده از آزمون آماری کوواریانس (ancova) مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. بین گروه¬های تجربی و کنترل در متغیرهای بدنی (از قبیل وزن، شاخص توده¬ی بدنی، درصد چربی) و ویژگی-های فیزیولوژیکی (از قبیل؛ ضربان قلب حالت استراحت و پایانی، فشار خون سیستولیک حالت استراحت و توان هوازی) بعد از تمرین تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0p≤). همچنین، در متغیر هماتولوژیکی سروتونین بین گروه¬های تجربی و کنترل بعد از تمرین تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0p≤). نتایج نشان داد که یک برنامه¬ی تمرینی منتخب برای بهبود ظرفیت کاری، عوامل هماتولوژیک و وضعیت روانی معتادان به هروئین مفید است. به نظر می¬رسد بهبوها در شاخص¬های هماتولوژیکی مستقل از افزایش در توان هوازی باشد.
زهرا مردانیان محمد مرندی
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر کمبود خواب جزئی بر روی توان بی هوازی و اضطراب دختران و پسران فعال می-باشد. تعداد 31 دانشجوی فعال و سالم دانشگاه اصفهان ( 16 دختر، سن 6/1±2/22 سال، قد 2/6±7/162 سانتی متر، وزن 8/8±03/59 کیلوگرم و 15 پسر، سن 70/1±30/22 سال، قد 1/6±20/177 سانتی متر، وزن 40/9±40/69 کیلوگرم) داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و در دو نوبت، یکبار پس از داشتن خواب شبانه طبیعی و با دیگر پس از اینکه فقط در طول شبانه روز اجازه 5/2 ساعت خوابیدن داشتند، مورد آزمون وینگیت قرار گرفتند. تمامی مراحل آزمون بین ساعت 8-7 صبح انجام گرفت. اندازه¬گیری¬های مربوط به مرحله کمبود خواب با حداقل یک هفته فاصله با مرحله خواب طبیعی صورت گرفت. میزان خواب آلودگی و نمره اضطراب حالتی با استفاده از پرسشنامه اشپیل برگر قبل از انجام آزمون وینگیت مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس آزمون وینگیت برای ارزیابی توان بی هوازی (اوج، میانگین، حداقل توان بی هوازی و شاخص خستگی) بر روی دوچرخه کارسنج انجام گرفت. ضربان قلب با استفاده از ضربان سنج پلار و لاکتات خون با دستگاه لاکتومتر قبل و پس از اتمام آزمون وینگیت اندازه گیری شد. آزمون آماری t زوجی جهت تجزیه و تحلیل درهرگروه و برای بررسی اثر جنسیت از آزمون کوواریانس استفاده شد. تفاوت معناداری در توان بی¬هوازی (اوج توان بی¬هوازی، میانگین توان بی¬هوازی، حداقل توان بی¬هوازی و شاخص خستگی)، ضربان قلب استراحت، ضربان قلب بیشینه، لاکتات خون قبل از انجام ازمون توان بی¬هوازی، در دو مرحله خواب طبیعی و کمبود خواب نه در دختران و نه در پسران مشاهده نشد (05/0p>). در حالی¬که اضطراب حالتی و میزان خواب آلودگی در هر دو گروه و لاکتات خون پس از اجرای آزمون در گروه پسران پس از کمبود خواب افزایش معناداری داشتند (05/0p<). اثر جنسیت بر میانگین و حداقل توان بی¬هوازی و ضربان قلب استراحت پس از کمبود خواب معنادار ولی بر لاکتات خون، اضطراب حالتی و میزان خواب آلودگی پس از کمبود خواب معنادار نبود. بطور کلی می¬توان نتیجه گرفت اگر چه کمبود خواب بر روی عوامل روانی می¬تواند اثرگذار باشد، اما بر متغیرهای فیزیولوژیکی از قبیل ضربان قلب تأثیری ندارد.
مهسا جعفری وحید ذوالاکتاف
میزان ارتفاع پرش در بسیاری از ورزش ها از جمله والیبال، هندبال، بسکتبال، ژیمناستیک، و شیرجه دارای اهمیت است. در تحقیق حاضر، تلاش بر این است که از طریق بررسی رابطه پیش پرش با ارتفاع پرش گامی در جهت افزایش دانش با هدف بهبود روش های تمرینی پرش جفت برداشته شود. بررسی اثر 6 هفته تمرین با ارتفاع های مختلف پیش¬پرش بر میزان پیشرفت در پرش عمودی جفت¬پا و اینکه بهترین ارتفاع پیش¬پرش جهت تمرین و مسابقه والیبال چه مقدار می¬باشد. هدف فرعی: تعیین میزان ارتفاع اضافه پرش، هنگام پیش¬پرش از روی موانع کوتاه (10، 20، و 30 سانتیمتری)، در والیبالیست¬های مبتدی و ماهر دختر و پسر. در پروژه اصلی، 35 دختر و 42 پسر دانشجوی 19 تا 25 ساله شرکت نمودند. از هر جنسیت، آزمودنی ها به روش تصادفی جفت شده در 4 گروه تمرینی بدون مانع، مانع 10، مانع 20، و مانع 30 سانتیمتری قرار گرفتند و به مدت 6 هفته در برنامه های تمرینی خاص خود شرکت نمودند. میزان پرش توسط آزمون های پرش سارجنت استاندارد و اصلاح شده پیش و پس از دوره¬ی آموزشی اندازه¬گیری شد. تحلیل¬های آماری از طریق آنووای یک¬سویه و آنووا برای داده¬های مکرر انجام شد. در پروژه فرعی، 30 والیبالیست دختر (شامل 15 والیبالیست ماهر و 15 والیبالیست مبتدی) و 25 والیبالیست پسر (شامل 10 والیبالیست ماهر و 15والیبالیست مبتدی) شرکت نمودند. برای اندازه¬گیری میزان اضافه پرش آزمودنی¬ها، صفحه¬ای مدرج در پشت مانع بر روی دیوار نصب و پرش¬ها توسط دوربین فیلم¬برداری ضبط گردید. سپس با استفاده از نرم¬افزار کوئینتیک فیلم¬ها با سرعت آهسته بازنمایش داده شدند و میزان اضافه پرش آزمودنی¬ها از روی موانع 10، 20، و 30 سانتیمتری ثبت گردید. داده های این پروژه توسط آنوا برای داده های مکرر تحلیل آماری شد. پمیانگین (±انحراف معیار) وزن و قد برای پسران در برابر دختران به ترتیب (22/1±) 3/67 در برابر (96/0±) 8/55 کیلوگرم و (93/0±) 177 در برابر (71/0±) 163 سانتیمتر به دست آمد. نسبت به پیش¬آزمون، هر دو گروه دختر و پسر در پس¬آزمون پرش سارجنت پیشرفت غیرمعنادار داشته¬اند (05/0≤p). همچنین نشان داده شد که پرش با پیش¬پرش به طور کلی بهتر از پرش درجاست. با این وجود، بین پیش¬پرش¬های 10، 20، و 30 سانتیمتری تفاوت معناداری وجود نداشت. از این یافته نتیجه گرفته شد که پیش¬پرش 10 سانتیمتری اولویت دارد، چون نیاز به انرژی کمتری دارد. بخصوص در مسابقات که قرار است فرد صدها پرش پی¬در¬پی داشته باشد، پیش¬پرش از روی مانع 10 سانتیمتری باعث خستگی کمتر وی خواهد شد. پروژه فرعی: نتایج نشان داد که در هر دو گروه دختر و پسر، مقدار اضافه پرش از روی موانع 10، 20، و 30 سانتیمتری مشابه بود (05/0≤p). در مجموع، اضافه پرش برای دختران مبتدی و ماهر به ترتیب (5±)21 و (4±)15 سانتیمتر (05/0≥p)، و برای پسران مبتدی و ماهر به ترتیب (5±)23 و (4±)15 سانتیمتر بود (05/0≥p). در هر دو جنسیت، مهارت اسپک گروه های تجربی (با مانع) بیشتر از گروه کنترل پیشرفت نمود. این پیشرفت فراتر از میزان پیشرفت محدودی بود که در ارتفاع پرش صورت پذیرفته بود. دلیل احتمالی آن است که تمرینات با مانع باعث شده¬اند تا بازیکنان عادت نمایند از درصد بالاتری از ظرفیت پرش خود در حین بازی استفاده کنند. از یافته¬های فرعی می توان 3 نتیجه گرفت: 1) برای هر فرد خاص، انجام مهارت پیش¬پرش جفت از روی موانع 10 تا 30 سانتیمتری تقریباً مشابه است و اضافه پرش های او در پرش¬ های کوتاه یکسان می ماند. 2) بالا رفتن سطح مهارت موجب هماهنگی بیشتر توانایی های بصری و حرکتی شده و اضافه پرش و در نتیجه هزینه انرژی پرش کمتر می شود. 3) از این نظر تفاوتی میان دختران و پسران وجود ندارد. در تبیین یافته های فوق باید توجه داشت که ترس از برخورد با مانع موجب اضافه پرش می شود. تمرین موجب بهبود مهارت (هماهنگی بهتر بین حرکات پا با گیرنده های بصری) و در نتیجه کاهش اضافه پرش می شود. به مربیان توصیه می شود در تمرینات از کوتاه ترین موانع استفاده نمایند، چرا که افراد به طور ناخودآگاه حداقل حدود 15 تا 20 سانتیمتر پیش¬پرش خواهند داشت.
مهدی خانه آباد مهدی کارگرفرد
هدف: اندازه و نسبت های بدن، شکل بدن و ترکیب بدنی از عوامل مهم در عملکرد بدنی و آمادگی هستند. هدف این تحقیق تعیین نیمرخ پیکرسنجی، ترکیب بدنی و نوع پیکری مردان ورزشکار نخبه ی رشته های هندبال، والیبال و بسکتبال و مقایسه ی میانگین نمره های بدنی میان این سه رشته ی ورزشی بود. روش شناسی: در یک مطالعه ی مقطعی، تعداد 157 ورزشکار نخبه ی رشته های هندبال (67 نفر)، والیبال (50 نفر) و بسکتبال (40 نفر) به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. براساس ادبیات پیشینه، دوازده اندازه ی پیکر سنجی مورد نیاز برای محاسبه ی شاخص های ترکیب بدنی و اجزاء نوع پیکری تعیین و اندازه گیری شدند. داده ها ی حاصل با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر تجزیه و تحلیل واریانس ها و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین میانگین مشخصات بدنی (بجز سن و وزن) و ترکیب بدنی (بجز محیط بازو و ساق، پهنای بازو) ورزشکاران رشته های هندبال، والیبال و بسکتبال تفاوت معناداری مشاهده شد (0/05≥p). در میان ورزشکاران این سه رشته بازیکنان هندبال بیشترین درصد چربی، توده ی چربی، درصد توده ی خالص، چگالی بدن، و کمترین توده ی خالص داشتند (0/01≥p). نتایج تجزیه و تحلیل واریانس ها نشان داد که سه گروه ورزشکاران از لحاظ ویژگی های نوع پیکری در مزومورفی تقریباً مشابه بودند ولی در اندومورفی و اکتومورفی تفاوت های معناداری مشاهده شد: میانگین اجزاء نوع پیکری در ورزشکاران هندبال (4/37-2/31-3/97)، والیبال (4/08-3/28-2/80) و بسکتبال (4/17-3/30-3/07) بود که در طبقه ی " اندومورفی مزومورف " قرار می گرفتند. یافته ها: تفاوت های معناداری در بیشتر ویژگی های پیکرسنجی، اندازه های ترکیب بدنی و اجزاء نوع پیکری در میان ورزشکاران سه رشته ی هندبال، والیبال و بسکتبال و یا بین دو رشته ی مورد بررسی در مطالعه ی حاضر پیدا شد. بطور مسلم داده های بیشتری برای تعریف نیمرخ پیکرسنجی ورزشکاران رشته های توپی، مقایسه ی میان ورزش ها، ورزشکاران کشورهای مختلف و سطوح مسابقات مورد نیاز است.
هادی همتی سراسکانرود کامران احمد گلی
در این پایان نامه سعی شده است تاازطریق دیدگاه روانکاوی نمایشنامه ی "مرغابی وحشی" اثر هنریک ایبسن مورد نقدوبررسی قرارگیرد.در این بررسی سعی شده است تا جنبه های ناخوداگاه شخصیت های اصلی نمایشنامه اشکار شود.در فصل اول ای مهم بررسی شده است که یکی ازشخصیت های اصلی نمایشنامه به نام گرگرزدچار نوعی روانرنجوری میباشد.اوبه صورت وسواس گونه ای سعی دارد تا دوستش هالمار را از حقیقت باخبر کند در حالی که از حقیقت خود فرارمیکند.در فصل دوم این مهم بررسی شده است که هالماریکی دیگر ازشخصیت های اصلی نمایشنامه دجار روانپریشی است.در این فصل به علایمی اشاره شده که حاکی ازروانپریشی هالمار است. مانند رویاپردازی و حالت شاعرگونه ی وی.در فصل اخریکی دیگر از شخصیت ها ی نماشنامه به نام هدویگ بررسی شده است.در این فصل ادعا شده است که هدویگ به دنبال تثبیت خود به عنوان یک سوژه است. درنهایت محقق به این نتیجه گیری دست یافته است که شخصیت های اصلی نمایشنامه علی رغم اینکه ادعا میکنند به حقیقت دست یافته انداز حقیقت و واقعیات ضمیر ناخوداگاه خودکاملا غافل میباشند.
مصطفی یوسف زاده خلیل خیام باشی
مقدمه: جهت اجرای موثرتر مهارت های ورزشی، پیشگیری از آسیب واحد تاندونی- عضلانی، و درمان صحیح آگاهی از روش-های مختلف کششی و بکارگیری موثرترین و راحت ترین آنها جهت ایجاد انعطاف پذیری امری بدیهی است. در این تحقیق، اثرات کوتاه مدت و ماندگاری سه روش کشش pnf، ایستا، و پویا بر انعطاف عضلات همسترینگ دانش آموزان پسر مطالعه شد. روش مطالعه: مطالعه نیمه تجربی و دارای پیش و سه پس آزمون بود. نمونه گیری از نوع خوشه ای در دسترس و مشتمل بر 168 پسر دبیرستانی سالم بود(سن 0.07± 15.7 ، قد 0.56± 171.2 ، وزن 1.14± 63.9). گروه های تحقیق شامل چهار گروه از این قرار بود: گروه pnf 42نفر (سن 0.16± 15.8، قد 1.06± 171.9 ، وزن1.82± 63.9)، گروه ایستا 43 نفر (سن 0.08± 15.6، قد 1.19± 168.1 ، وزن 1.67± 58.1)، گروه پویا41 نفر (سن 0.09± 16.2 ، قد 1.11± 173.8 ، وزن 2.88± 71.4)، و گروه کنترل 42 نفر (سن 0.12± 15.1، قد 0.98± 171.0، وزن2.19± 62.6 ). گروه های تحقیق به مدت سه روز در تحقیق شرکت نمودند. از گروه های تمرینی پس از یک جلسه کشش سه پس-آزمون به عمل آمد. یافته ها: تحلیل واریانس برای داده های تکراری نشان داد که انعطاف عضلات همسترینگ گروه های تحقیق دارای تعامل است. به این معنا که انعطاف عضلات همسترینگ در گروه های تمرینی به طور معناداری پیشرفت داشتند، اما در گروه شاهد بدون تغییر ماندند (05/0?p). همچنین آزمون توکی نشان داد که تاثیر کوتاه مدت و ماندگاری این تاثیر در اثر دو روش کششpnf وایستا همسان و معنادار هستند(05/0?p). در حالی که ماندگاری تغییرات کوتاه مدت انعطاف عضلات همسترینگ در گروه پویا پس از گذشت 24 ساعت ماندگار نبود (0.876 p=). نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش، اثر کوتاه مدت کشش در هر سه گروه تمرینی با گروه کنترل اختلاف معنا دار داشت. و در ماندگاری کشش، کششpnf وایستا دارای اخلاف معنا داری نسبت به کشش پویا داشتند. در مجموع کششpnf وایستا کارآمدتر از کشش پویا می باشند.
هادی مرادی حسین مجتهدی
تمرینات با وزنه به شکل گسترده ای برای افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثرات چهار الگوی باردهی تمرین با وزنه بر میزان قدرت و هایپرتروفی عضلانی افراد مبتدی می باشد. بدین منظور 74 دانشجوی پسر دانشگاه اصفهان با میانگین (سن 36/1±45/19 سال، قد 04/5±71/173سانتی متر و وزن 87/9±16/69 کیلوگرم) به صورت در دسترس انتخاب و بر اساس قدرت بیشینه حرکت پرس سینه یکسان سازی شدند و در دو گروه تمرینی (60 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل در کل دوره تمرینی به زندگی معمول خود ادامه داد. در حالی که 60 نفر دیگر پیش از آغاز برنامه تمرینی «دوره قدرت بیشینه» به منظور سازگاری های ساختاری، فیزیولوژیکی و آمادگی برای قرارگیری در معرض بارهای بیشینه، به مدت 8 هفته، هر هفته 2 جلسه با شدت سبک تا متوسط (70%-40% یک تکرار بیشینه) تحت تمرین قرار گرفتند. پس از اتمام مرحله سازگاری ساختاری و انجام مجدد اندازه گیری های مورد نظر، 60 آزمودنی بر اساس قدرت بیشینه حرکت پرس سینه یکسان سازی شدند و در چهار گروه تمرینی (هر گروه 15 نفر) قرر گرفتند. آزمودنی های هر گروه بر طبق یکی از الگوهای بادرهی: هرمی (1/100%، 2/95%، 3/90%، 5/85%، 7/80%)، هرمی معکوس (7/80%، 5/85%، 3/90%، 2/95%، 1/100%)، هرمی اریب (5/85%، 2/95%، 2/95%، 4/85%، 5/80%) و هرمی مسطح (5/85%، 2/90%×4، 5/80%)، به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه تحت تمرین قرار گرفتند. حجم تمرین با استفاده از فرمول (% rm× تکرارها × نوبت ها) برای هر چهار گروه تمرینی یکسان گردید. در پایان دوره تمرینی، قدرت بیشینه و هایپرتروفی عضلانی آزمودنی ها به ترتیب با استفاده از آزمون یک تکرار بیشینه در حرکات پرس سینه، خم کردن آرنج، باز کردن زانو و محیط اندام سینه، بازو و ران اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و t همبسته تحلیل شد. نتایج اختلاف معناداری بین چهار گروه تمرینی با گروه کنترل در کسب قدرت و هایپرتروفی عضلانی نشان داد. همچنین الگوی باردهی هرمی مسطح موجب افزایش بیشتری در قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مقایسه با سه گروه تمرینی دیگر مورد مطالعه شد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان ادعا کرد، هنگامی که هدف از تمرین با وزنه افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی می باشد، استفاده از الگوی باردهی هرمی مسطح بر سه الگوی دیگر مورد استفاده در پژوهش حاضر اولویت دارد.
فرهاد احمدی داریوش شیخ الاسلامی وطنی
هدف از این تحقیق ارزیابی تأثیر مکمل پروتئین whey ایزولات وتمرین مقاومتی بر ظرفیت آنتی اکسیدانی و عوامل خطرزای قلبی-عروقی در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. 30 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه کردستان که دارای نمایه توده بدن بیشتر از 25 kg/m2 (سن: 8/1±67/21 سال، وزن: 00/7±12/83 کیلوگرم، قد: 06/5±176 سانتیمتر) بودند، به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. سپس به شکل تصادفی به 3 گروه 10 نفره زیرتقسیم شدند: 1- گروه تجربی 1: مصرف مکمل + 6 هفته تمرین مقاومتی 2-گروه تجربی 2: مصرف دارونما + 6 هفته تمرین مقاومتی (به مدت 6 هفته، هفته ای 3 جلسه) 3- گروه کنترل: تنها در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. مکمل پروتئینی whey ( 30گرم در روز) و دارونما (به همان مقدار نشاسته) هر روز بین وعده های غذایی توسط آزمودنی ها مصرف شد. از آزمودنی های گروه های تجربی و گروه کنترل در مرحله پیش آزمون و پس آزمون 10 سی سی خون سیاهرگی در وضعیت ناشتا گرفته شد و کلسترول ،hdl،ldl ، تری گلیسرید، فیبرینوژن، قند خون حالت ناشتا (fbs)، فشارخون های استراحتی سیستولی ودیاستولی، نسبت دورکمر به باسن(whr)، گلوتاتیون (gsh) حالت احیا، و ظرفیت آنتی-اکسیدانی تام پلاسما (tac) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های اندازه گیری های مکرر، آنالیز واریانس یک-طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون t وابسته تجزیه و تحلیل شدند. مقادیر کلسترول، hdl، و tac در گروه مکمل نسبت به پیش آزمون تغییر یافت (05/0 >p). سطوح ldl ، تری گلیسرید، و گلوتاتیون در هر دو گروه مکمل و دارونما تغییرات مطلوبی را نشان داد (05/0 >p). هیچ تغییری در سطوح فیبرینوژن، قند خون حالت ناشتا، فشارخون های استراحتی سیستولی ودیاستولی، و نسبت دورکمر به باسن در گروه ها مشاهده نشد. با توجه به یافته های تحقیق حاضر مشخص شد مصرف مکمل whey در ترکیب با 6 هفته تمرین مقاومتی در افراد دارای اضافه وزن تغییرات مطلوبی در برخی از عوامل خطرزای قلبی- عروقی شده و باعث افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی بدن می شود که می تواند که می تواند باعث پیشگیری از ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی و کاهش رادیکال های آزاد تولیدی در بدن و کنترل صدمات سلولی شود.
محبوبه ملایی رنانی محمد مرندی
چکیده سرطان سینه همه گیرترین سرطان و دومین عامل مرگ و میر بین زنان می باشد، که معمولاً بر اثررشد وتقسیم غیر طبیعی سلول های سینه آغاز می شود.بررسی ها نشان می دهد که میزان بروز این نوع سرطان در زنان ایرانی همچنان در رتبه اول قرار دارد.هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی12 هفته تمرینات منتخب یوگا بر برخی عملکردهای فیزیولوژیکی و روانشناختی مبتلایان به سرطان سینه بعد از شیمی درمانی است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه تجربی میباشد و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش را 26 زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان سید الشهدا اصفهان تشکیل دادند که از سه ماه تا سه سال قبل از شروع پژوهش دوره شیمی درمانی را تکمیل کرده بودند.از این تعداد 14 نفر در گروه تمرینات یوگا قرار گرفتند و12 نفر نیز گروه کنترل را تشکیل دادند.آزمودنی های گروه یوگا به مدت 12 هفته ، هر هفته دو جلسه 75 دقیقه ای به انجام فعالیت می پرداختند وبیماران گروه کنترل در این مدت هیچ فعالیت بدنی موثری را تجربه ننمودند. در ابتدا وانتهای دوره آزمون پرسشنامه کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه ، مربوط به مرکز پزشکی ملی وموسسه پژوهش بک من را تکمیل نمودند.همچنین برای سنجش درصد چربی از اندازه گیری چربی زیر پوستی به وسیله کالیپر استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که به دنبال سه ماه تمرینات یوگا افزایش معناداری در ابعاد جسمانی،روانی ومعنوی کیفیت زندگی کاهش معنا دار در درصد چربی گروه آ زمون نسبت به گروه کنترل حاصل شد. همچنین افزایش در بعد اجتماعی کیفیت زندگی نیز دیده شد ولی این افزایش از لحاظ آماری معنا دار نبود.نتایج حاکی از معنا دار نبودن کاهش نسبت دور کمر به لگن،فشار خون،سطوح استروژن وپروژسترون در گروه آزمون نسبت به گروه کنترل بود. وهمچنین افزایش سطح هموگلوبین و قدرت دست از لحاظ آماری معنا دار نبود (p<0.05 ). بحث: از تمرینات یوگا می توان به عنوان روش درمانی مفید و موثر در جهت کاهش عوارض جانبی ناشی از درمان های سرطان سینه وهمچنین افزایش کیفیت زندگی این بیماران بعد از عمل جراحی وشیمی درمانی بهره گرفت. واژه های کلیدی: سرطان سینه،شیمی درمانی،تمرینات یوگا، کیفیت زندگی.
ابراهیم فروزنده حسین مجتهدی
هدف از پژوهش حاضر برسی اختلاف شاخص های تنفسی(fvc، fev1) در گروه های با شاخص های ترکیب بدن (lbm، pf، bmi) و پیکرسنجی(whr) متفاوت افراد سالم غیرفعال می باشد. بدین منظور 150 نفر (سن 22/25±2/93 سال، قد 177/22±6/18 سانتیمتر، وزن 71/64±11/81 کیلوگرم) با میانگبنbmi برابر 22/76±3/14 از دانشجویان دانشگاه اصفهان بطور تصادفی انتخاب شدند. با اسفاده از ابزارهای مربوطه مقادیر قد، سن، وزن ومیزان چربی نقاط مختلف بدن را تعین کرده و سپس توده چربی، بدون چربی بدن و bmi را از طریق آمار توصیفی و با استفاده از اسپیرومتری gager مدل scoprotery، شاخص های تنفسی(fvc,fev1 ( را بدست آورده ایم. نتایج تحقیق نشان داد که بین مقادیر شاخص های تنفسی (fvc و fev1) در سه گروه چاق، طبیعی و لاغر که بر اساس lbm تقسیم بندی شده بودند اختلاف معناداری وجود داشت که برای هر دو شاخص p?0/001 بود. بین مقادیر شاخص های تنفسی (fvc و fev1) در چهار گروه چاق، اضافه وزن، طبیعی و لاغر که بر اساس bmi تقسیم بندی شده بودند اختلاف معناداری وجود داشت که برای هر دو شاخص p=0/022 بود. بین مقادیر شاخص تنفسی (fvc ) در چهارگروه چاق، اضافه وزن، طبیعی و لاغر که بر اساس pf تقسیم بندی شده بودند اختلاف معناداری و جود داشتp=0/034. بین مقادیر شاخص تنفسی (fev1 ) در چهارگروه چاق، اضافه وزن، طبیعی و لاغر که بر اساس pf تقسیم بندی شده بودند اختلاف معناداری و جود نداشتp=0/341. بین مقادیر شاخص تنفسی (fvc ) در چهارگروه چاق، اضافه وزن، طبیعی و لاغر که بر اساس whr تقسیم بندی شده بودند اختلاف معناداری و جود نداشتp=0/07. بین مقادیر شاخص تنفسی (fev1 ) در چهارگروه چاق، اضافه وزن، طبیعی و لاغر که بر اساس whr تقسیم بندی شده بودند اختلاف معناداری و جود داشتp=0/043.
نوید مقصود کامران احمد گلی
کشور ما ایران به خاطر مسائل مختلف ژئوپولیتیکی و اقتصادی همواره در معرض ارتباط و برخورد با ممالک غربی بوده است . این ارتباط در بسیاری از مواقع خصمانه و یکجانبه بوده است . در سالهای اخیر نوع نوینی از جنگ و دشمنی شکل گرفته است که از آن میتوان به جنگ ایدئولوژیک یاد کرد . هدف از این درگیری القاء ایدئولوژی مورد نظر یک گروه به گروه دیگر برای بدست آوردن و یا تثبیت منابع مالی و سیاسی می باشد که این امر از طریق جنگ تبلیغاتی در رسانه های جمعی میسر می شود . این مقاله با رویکرد پسا استعمارگرایانه و شرق شناسانه به بررسی علل و ماهیت و روشهای مختلف القاء یک نظام فکری و بازتاب آن در رمان " حاجی بابا اهل اصفهان " نوشته جیمز موریه و واکنش روشنفکران ایرانی به این مسئله از دوره مشروطیت تا عصر حاضر می پردازد . مبانی نظری مختلفی چون استعمارگری ، پسا استعماری ، شرق شناسی ، انواع مختلف ایدئولوژی ، روشهای مختلف القاء ایدئولوژی حاکم بر یک کشور بر کشور دیگر ، آثار و بازتاب و میزان موفقیت این عمل ، واکنش های مختلف کشورهای دیگر به این عمل ، ماهیت استعمارگری و روشهای مختلف اعمال آن ، بحران هویت و از خود بیگانگی فرهنگی و سایر علائم استعمار زدگی از جمله مفاهیم و فرضیه های مورد بحث در این پایان نامه می باشد . یافته ها و دستاوردهای این پایان نامه را در دو بخش می توان طبقه بندی نمود . بخش اول روشها و نمودهای استعمارگرایانه غربیها برای تحقیر شرقیها بطور عام و ایرانیها به طور خاص و همچنین نظام مندی و یکپارچگی این نوع نوشته ها در آثار دیگر نویسنده و ارئه تصویر ضعیف ، پر از هرج و مرج و محتاج از ایران که به نوعی توجیه کننده حضور فیزیکی و ایدئولوژیکی غرب می باشد ، می پردازد و در بخش دوم واکنش روشنفکران ایران از دوره مشروطیت تا دوره معاصر بررسی شده است که می توان آنها را در سه دسته کاملا مجزا قرار داد : دسته اول که غرب زده نامیده می شوند ، دسته دوم که معتقدند باید دستاوردهای نوین غرب را با فرهنگ باستانی خود تلفیق کنیم تا به پیشرفت نائل شویم و دسته سوم که اصولا غرب گریز نامیده می شوند. با توجه به خود آگاهی رو به فزاینده شرق ، امروزه مطالعات شرق شناسی از اهمیت والایی در مجامع علمی برخوردار است . در این گونه مطالعات ، تصویر ارائه شده از شرق توسط غربیها در آثار هنری به دیده انتقادی نگریسته شده و روشهای بکارگرفته شده توسط غربیها برای ارائه این گونه تصاویر مورد نظر ، علل و انگیزه های غربیها از این اقدام ، بازتاب و عکس العمل این نوشته ها در میان روشنفکران شرقی و غربی ، روشهای جبران و مقابله و داشتن دیالکتیک فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد . از آنجائیکه کشور ما ایران همواره در معرض تهاجم نظامی و ایدئولوژیکی غرب بوده است ، نویسنده این پایان نامه برخود واجب دانسته با انتخاب این موضوع سهم کوچکی در دفاع از سرزمین خود داشته باشد.
مهدی جاویدشاد کامران احمد گلی
تامس مور که در تاریخ ایران و ایرلند نقطه ای مشترک، یعنی تعدی زمینی و مذهبی از جانب کشوری دیگر، می یابد، در تلاش است تا با تداعی سرزمین پارس با ایرلند و اعراب با انگلیسی ها به طور غیر مستقیم با گفتمان استعمار انگلیس مقابله کند. لاله رخ، یکی از آثاری که در این رساله مورد بررسی قرار می گیرد، علاوه بر تداعی ذکر شده، استعمار هند توسط ایرانیان را به تصویر می کشد تا با به تصویر کشیدن ایرانیان هم در نقش استعمارگر و هم استعمار شده نشان دهد صرفاً به دنبال مبارزه با خود استعمار است، نه همدردی با ملتی خاص. اما در این راه مور به سراغ منابعی می رود که توسط همان جریان استعمارگری بوجود آمده که مور به دنبال مقابله با آن است. در حقیقت، با تصویر سازی های کلیشه ای و غیرواقع از شرق و اسلام مور خود به پیشبرد گفتمان استعمارگری کمک می کند که این مسئله در تناقض با آرمان های مورد ادعای مور است. دیگر اثر تامس مور که در این رساله مورد بررسی قرار می گیرد، عشق های فرشتگان است که برگرفته از داستان هاروت و ماروت کتاب مقدس قرآن می باشد. در این اثر نیز تصویر سازی ها بسیار متفاوت از داستان اصلی می باشد که باز هم نشانگر فرصت طلبی مور در شرق گرایی اش است.
سمیه صالحی محمد مرندی
این تحقیق بر پایه بررسی و کاوش در عناصر پسامدرن در دو داستان "مائوی دوم " و " مرد در حال هبوط" بنا شده است. در جهان امروز مرزهای بین حقیقت و مجاز دچار نوعی تاری و تیرگی میباشد که به عنوان عناصر جدید پسامدرن قابل ردیابی هستند. در این میان دونالد دلیلو نویسنده پسامدرن معاصر آمریکا یکی از جنجالی ترین نویسندگانی است که همواره میان حقیقت و مجاز دست و پامیزند.شخصیت های داستانهای دلیلو گرفتار نوعی حقیقت مجازی و منطق فازی (fuzzy logic)هستند که پس از حادثه یازده سپتامبر تبدیل به نوعی چالش شده است. برای بررسی روشهای برخورد با عناصر پست مدرن، اولویت با نظریه های بودلیارد است که در آن فرا واقعیت و نوعی منطق مبهم مطرح شده است. شخصیت های این در داستان در سایه نظریات بودلیارد بررسی خواهند شد. شخصیت های داستان های دلیلو همواره در نوعی عقب گرد به سر می برند و برای معنی دادن به زندگی روزمره و بی هویت خود دست به خلق فرا روایت هایی می زنند که به آنها کمک می کند با جهان فانتزی اطراف خود کنار بیایند. با توجه به وجود فضای مجازی در زندگی پست مدرن، شخصیت های داستان با نوعی مانع برای یافتن خود حقیقی رو الف. موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف): در این پایان نامه تمرکز اصلی بر روی معرفی دلیلو به عنوان یک داستان نویس معاصر پست مدرن می باشد. بدین منظور دو داستان او انتخاب شده و عناصر پست مدرن و سیر و سلوک برای یافتن خود از دست رفته بررسی می گردد. اهمیت این موضوع باز کردن فصل جدیدی در نظریه های پست مدرن جدید مخصوصاً نظریه های بودلیارد و فضای مجازی در دنیای ادبیات می باشد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: حادثه 11 سپتامبر چه تأثیری بر روی روش زندگی شخصیت های رمان داشته است؟ بحران به وجود آمده رسانه ها و فضای مجازی چگونه توانسته است مجاز را جایگزین حقیقت کند؟ آیا در روایت داستانها نوعی پیشرفت وجود دارد یا شاهد پیشرفت و عقب گرد هستیم؟ پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: برای بررسی روشهای برخورد با عناصر پست مدرن، اولویت با نظریه های بودلیارد است که در آن فرا واقعیت و نوعی منطق مبهم مطرح شده است. شخصیت های این در داستان دو سایه نظریات بودلیارد بررسی خواهند شد. ت. یافته های تحقیق: شخصیت های داستان های دلیلو همواره در نوعی عقب گرد به سر می برند و برای معنی دادن به زندگی روزمره و بی هویت خود دست به خلق فرا روایت هایی می زنند که به آنها کمک می کند با جهان فانتزی اطراف خود کنار بیایند. ث. نتیجه گیری و پیشنهادات: با توجه به وجود فضای مجازی در زندگی پست مدرن، شخصیت های داستان با نوعی مانع برای یافتن خود حقیقی رو به رو هستند. هر چند به نظر می رسد ما شاهد عقب گرد و عدم پیشروی روایی هستیم اما در هر دو داستان نوعی پیشرفت برای رسیدن به معنا وجود دارد و خود را در قالب چند روایت فرعی نشان می دهند. انسانها برای رسیدن به معنای از دست رفته می تواند خود خلاق باشند هر چند فرار و رهایی از بند فرا واقعیت های بودلیاردی ممکن نمی باشد زیرا جامعه در حصار رسانه های تصویری و ایماژ قرار دارد. دو داستان مائوی دوم و مردی در حال حبوط با داشتن عناصر سیاسی و اجتماعی فراوان و نوعی نگاه خاص به شرق و خاور میانه می توانند الگوی خوبی برای مطالعه سیر شرق شناسی باشند نگاه شرق شناسانه تحت نظر ادوارد سعید می تواند بر روی این دو داستان انجام شود.
فاطمه بهرامی احمدرضا موحدی
هدف اصلی از پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش طولانی مدت تکنیک های کاتا بر بهبود نشانگان کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم می باشد. شرکت کنندگان شامل 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در رده سنی 5 – 16 سال (میانگین سنی 28/3 ±8/9) بودند که پس از یکسان سازی با توجه به متغیرهای سن، جنسیت و میزان اختلال در نشانگان اتیسم در دو گروه تجربی (n= 15) و کنترل (n= 15) قرارگرفتند. هر شرکت کننده در گروه تجربی توسط یک مربی کاتا به طور انفرادی به مدت چهارده هفته (چهار روز در هفته؛ پنجاه و شش جلسه) تحت آموزش تکنیک های کاتای هیان شودان (در رشته رزمی کاراته) قرار گرفت. تغییرات در شدت نشانگان اتیسم شامل رفتارهای قالبی، برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی از طریق مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام- ویرایش دوم در پیش آزمون، دو روز پس از اتمام مرحله ی آموزشی در پس آزمون و سی روز پس از اتمام جلسات آموزشی در آزمون تعقیبی مورد اندازه گیری قرارگرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس مختلط دو عاملی، t همبسته وt مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرین تکنیک های کاتا منجر به کاهش معنادار در شدت بروز رفتارهای قالبی، شدت اختلالات در برقراری ارتباط و همچنین شدت اختلالات در تعاملات اجتماعی در گروه تجربی شد. همچنین کاهش های به دست آمده در رفتارهای قالبی و اختلالات مربوط به برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی پس از سی روز از اتمام جلسات تمرین کاتا در آزمون تعقیبی که بدون تمرین سپری شد، همچنان پایدار باقی ماند. با این حال، افراد شرکت کننده در گروه کنترل تغییر معناداری در این سه نشانگان اتیسم در هر سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و آزمون تعقیبی نشان ندادند. یافته ی پژوهش حاضر مشخص ساخت که آموزش طولانی مدت تکنیک های هنرهای رزمی به کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم به طور پایداری به بهبود در نشانگان آن ها منجر می شود.
فاطمه کاظمی نسب کامران قایدی
گیرنده های کبدی ایکس (lxrs)، از جمله فاکتورهای رونویسی فعال شونده توسط لیگاند هستند که در تنظیم بیان ژن های درگیر در هموستاز کلسترول نقش دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی بر بیان ژن گیرنده کبدی ایکس در موش های نر نژاد ویستار است. برای این منظور 12 عدد موش صحرائی نر از نژاد ویستار با وزن تقریبی (13±216 گرم) به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. موش های گروه تجربی به مدت 8 هفته و 5 روز در هفته، با سرعت متوسط 28 متر در دقیقه (شیب صفر درجه) و به مدت 60 دقیقه، تحت تمرین روی نوارگردان قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها در حالتی که یک شب کامل ناشتا بودند (14 ساعت ناشتایی) بیهوش شدند. مقداری خون از هر موش گرفته شد، بافت کبد سریعا جدا و جهت تخلیص rna در فریزر80- نگهداری شد. برای تعیین میزان تفاوت بین دو گروه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، در سطح معنی داری 1 درصد استفاده شد. نتایج افزایش معنادار بیان ژن lxr? و hdl (01/0p<) و همچنین کاهش معنادار ldl، tg، tc (01/0p<) در موش های گروه تجربی نسبت به گروه کنترل را نشان داد. بدین ترتیب به نظر می رسد که یک مکانیزم مثبت تمرینات استقامتی منظم در بهبود نیمرخ لیپیدی (افزایش hdl) و پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی، افزایش بیان ژن ?lxr باشد که باعث خروج کلسترول سلولی می شود.
عفت السادات وفامند مهدی کارگر فرد
چکیده هدف: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر سه شیوه ی تمرینی هوازی، ماساژ درمانی و ترکیبی (ماساژ – هوازی) بر میزان سطوح دوپامین، سروتونین و حداکثر اکسیژن مصرفی در زنان معتاد زندان مرکزی اصفهان بود. روش شناسی تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 60 نفر زن معتاد زندان مرکزی اصفهان با میانگین سنی (88/7 13/33) به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی (15 نفر)، ترکیبی (ماساژ درمانی – تمرین هوازی) (15 نفر) ماساژ درمانی (15 نفر)، کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین هوازی در برنامه تمرینی هوازی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه ی 90-60 دقیقه ی با شدت 85-60 درصد حداکثر ضربان قلب شرکت کردند. گروه ماساژ درمانی در یک دوره ماساژ به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 20 دقیقه شرکت کردند. گروه ترکیبی در یک برنامه تمرین هوازی و ماساژ درمانی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه شرکت کردند. آنها بعد از انجام تمرینات هوازی باگروه تمرین هوازی، به مدت 20 دقیقه ماساژ دریافت می کردند. متغیرهای مورد اندازه گیری قبل و بعد از برنامه تمرینی هوازی و ماساژ از قبیل دوپامین، سروتونین و حداکثر اکسیژن مصرفی اندازه گیری شد. در نهایت داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی جهت مرتب کردن و توصیف داده ها و آمار استنباطی مانند تی وابسته و آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. آزمون های آماری با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 18 در سطح معناداری 05/0 تحلیل گردید. یافته ها: بین سطوح دوپامین، سروتونین و حداکثر اکسیژن مصرفی قبل و بعد از 8 هفته مداخله ورزشی و ماساژ در گروه های هوازی، ماساژ درمانی و ترکیبی (هوازی – ماساژ) تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0 ). همچنین در متغیر دوپامین بین سه گروه تجربی با کنترل بعد از سه شیوه تمرینی تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0 ). اما در متغیر سروتونین بین چهار گروه بعد از سه شیوه تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 ). و در متغیر حداکثر اکسیژن مصرفی فقط در گروه هوازی با گروه کنترل تفاوت معنادار نبود (05/0 ) ولی در بین گروه های بقیه گروه ها تفاوت معنادار بود (05/0 ). نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که انجام تمرینات هوازی و ماساژ درمانی به مدت 8 هفته باعث افزایش میزان دوپامین و سروتونین و توان هوازی افراد معتاد می شود که می تواند در امر درمان غیر دارویی معتادین موثر واقع شود. کلمات کلیدی: تمرین هوازی، ماساژ درمانی، دوپامین، سروتونین، حداکثر اکسیژن مصرفی، معتاد.
نسیم بهزادنژاد محمد مرندی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 8 ماه تمرین مقاومتی بر سطوح igf1 , gh و igfbp3 پلاسمای افراد با سوختگی شدید بود. روش پژوهشی از نوع مورد منفرد با طرح خط پایه ی چندگانه شرکت کنندگان می باشد آزمودنی های این پژوهش دو زن با سوختگی شدید ( درجه3) در دامنه سنی 20 تا30 سال در بیمارستان سوانح و سوختگی مرکزی شهر بودند، که پس از تعیین موقعیت خط پایه، به صورت پلکانی وارد طرح پژوهشی شده ، طی 8 ماه مداخله ی انفرادی، تمرینات مقاومتی را انجام داده و یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 ماه پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند، ابزار سنجش پژوهش حاضر نمونه گیری خونی به منظوراندازه گیری igf1 , gh و igfbp3 بود ، نمونه های خونی در به صورت ناشتا و 24 ساعت پس از تمرینات در پایان هرماه گرفته شد. بر اساس شاخص های آمار توصیفی و تحلیل دیداری، تمرینات مقاومتی در هر دو آزمودنی موجب تغییر در سطوح gh , igf1 و igfb3 شده است . (pnd 75% برای آزمودنی اول در gh و87.5% برای آزمودنی دوم) و (pnd در igf1 و igfbbp3 در هر دو آزمودنی 100%). به نظر می رسد تمرین مقاومتی طولانی مدت بتواند باعث افزایش عوامل رشدی در افراد با سوختگی شدید شود، یااز روند معکوس و کاهش بیش از حداین عوامل پس از سوختگی جلوگیری کند، در نتیجه باعث تسریع در بهبود جراحتها شود.
پروین نیکبخت نصرابادی وازگن میناسیان
هدف از این پژوهش بررسی اثر اجرای نیم اسکواتهای پویا با شدت¬های مختلف بر عملکرد پرش عمودی و فعالیت الکتریکی عضلانی زنان تمرین کرده بود. آزمودنی¬های این پژوهش را 12 نفر از زنان تمرین کرده هندبالیست تشکیل می¬دادند که در 4 روز متفاوت به صورت تصادفی یکی از پروتکل¬های گرم کردن(c)، گرم کردن و اجرای یک نوبت 6 تکراری نیم اسکات با 30 % 1rm (l) ، گرم کردن و اجرای یک نوبت 3 تکراری نیم اسکوات با 60% 1rm (m)، گرم کردن و اجرای یک نوبت 2 تکرای نیم اسکوات با 90% 1rm (h) را انجام دادند. پس از گذشت 4 دقیقه از اجرای هر پروتکل، از آزمودنی¬ها آزمون پرش عمودی به عمل آمد. فعالیت الکترومایوگرافی (emg) عضلات پهن جانبی (vl)، پهن داخلی (vm)، راست رانی (rf)، دوسررانی (bf)، نیم وتری(st) در مرحله کانسنتریک پرش¬ها به ثبت رسید. برای گروه¬های عضلانی چهارسر، میانگین مقادیر vl، vm و rf (qc) وبرای گروه عضلانی همسترینگ میانگین مقادیر bf و st (h) محاسبه شد. برای تجزیه تحلیل داده¬ها از تحلیل واریانس با اندازه¬های تکرای استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ارتفاع پرش پس از اجرای پرتکل¬ h نسبت به ارتفاع پرش پس از اجرای پروتکل c به طور معناداری افزایش یافته بود(% 59/12) (05/0?p). هیچ تفاوت معناداری در مقایسه دو به دوی پروتکل¬های شامل نیم اسکوات یافت نشد(05/0<p). همچنین هیچ تفاوت معناداری بین اندازه¬ گیری¬های تکراری در فعالیت الکتریکی عضلات چهارسر و همسترینگ یافت نشد(05/0<p). این پژوهش نشان داد که با استفاده از یک گرم کردن ویژه شامل نیم اسکات با شدتهای نزدیک بیشینه می¬توان عملکرد پرش عمودی متعاقب را بهبود بخشید.
وجیهه کرمی اشکفتکی محمد مرندی
چکیده تعداد افراد که دچار آسیب دیدگی نخاعی می شوند روز به روز در حال افزایش هستند. از مهمترین علل بروز این بیماری، ضربه های وارده به ستون مهره ها، شکستگی ها، در¬رفتگی ها و بعضی از بیماری¬ها می باشند که انواع ضایعات نخاعی را به وجود می آورند. هدف کلی این پژوهش بررسی میزان اثر¬بخشی یک دوره تمرینات ترکیبی منتخب بر بهبود عملکرد ریوی و برخی فاکتور¬های فیزیولوژیکی در آسیب دیدگان نخاعی بود. تعداد 17 آسیب دیده نخاعی (13 مرد و4 زن) در گروه تجربی (سن 65/12±76/36 سال و قد06/8±02/168 سانتی متر) برای مدت 10 هفته در تمرینات ویلچر¬رانی و تمرینات مقاومتی شرکت داشتند، تعداد 15 آسیب دیده نخاعی نیز (12 مرد و3 زن) درگروه کنترل (سن 54/12±06/36 سال و قد 37/9±56/170 سانتی متر) قرار گرفتند. افراد شرکت¬کننده دارای آسیب از ناحیه گردن، سینه و کمر بودند. متغیر های مورد اندازه¬گیری شامل حجم بازدم اجباری در یک ثانیه و ظرفیت حیاتی اجباری با استفاده از اسپیرومتر، حداکثر اکسیژن مصرفی با استفاده از آزمون 12 دقیقه ویلچررانی کوپر و درصد چربی زیر پوستی با استفاده از کالیپر اندازه¬گیری شدند. روش آماری مورد استفاده تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار spssبود. نتایج تحقیق نشان داد که در متغیرهای حجم بازدم اجباری در یک ثانیه (068/0(p=، درصد چربی زیر¬پوستی (062/0p=) و حداکثر اکسیژن مصرفی (310/0p=) تفاوت معنی¬داری بین گروه ها وجود ندارد (05/0=α). بطور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که یک دوره تمرینات ترکیبی منتخب صرفاً موجب افزایش در ظرفیت حیاتی اجباری (008/0p=) در افراد مبتلا به آسیب دیدگی نخاعی شده است و در سایر متغیرها تاثیرمعنی¬داری نداشته است. واژه های کلیدی:آسیب نخاعی، تمرینات ترکیبی منتخب، عملکرد ریوی و فاکتور¬های فیزیولوژیکی
الله یار عرب مومنی فرهاد رحمانی نیا
هدف: به نظر می رسد، در سالمندی، همراه با تغییرات فیزیولوژیک، کاهش بیان ژن های mct1 و mct4 در عضلات اسکلتی اتفاق افتد، ولی این کاهش می تواند، با فعالیت ورزشی تعدیل شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی آثار تمرین تناوبی و سن، بر بیان ژن های mct1، mct4 و متابولیسم لاکتات عضلات اسکلتی موش های صحرایی بود. روش پژوهش: تعداد 40 سر موش در دو گروه سنی پیر [(20سر)، (سن 27 ماه و وزن 31± 389 گرم)[ و جوان ] (20سر)، (سن 3 ماه و وزن 13± 224 گرم)] تهیه شده و هر گروه، به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 = n) و شاهد (10 = n) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل، 4 دقیقه دویدن و 2 دقیقه استراحت فعال در10 وهله تمرینی، به مدت 60 دقیقه، 6 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته بصورت فزاینده روی نوارگردان اجرا شد. موش ها 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی بیهوش شده و عضلات نعلی (sol) و بازکننده طویل انگشتان پا (edl) خارج گردید. همچنین خون گیری از قلب حیوان انجام شد. نمونه های بافتی در نیتروژن مایع، منجمد و برای بررسی متابولیسم لاکتات و بیان mct1 و mct4 در دمای 80- درجه نگهداری شد. اندازه گیری لاکتات، فعالیت آنزیم های سیترات سنتاز (cs ) و لاکتات دهیدروژناز (ldh) به روش آنزیماتیک و بیان ژن با استفاده از روش pcr real-time صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، تعقیبی توکی و t مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج تحقیق افزایش معنی داری را در mct4mrna وmct1 عضلات اسکلتی هر دو گروه سنی نشان داد (0/05> p). همچنین، در نسبت افزایش بیان ژن در دو گروه سنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. علاوه براین، کاهش معنی داری در لاکتات عضلات نعلی و بازکننده طویل انگشتان پا در دو گروه تجربی (پیر و جوان) دیده شد (0/05> p). همچنین، افزایش معنی داری در فعالیت آنزیم cs گروه تجربی در عضله edl و sol در هر دو گروه سنی مشاهده شد (0/05> p)، ولی فعالیت ldh عضله edl و sol در گروه پیر تجربی افزایش معنی داری نداشت. با این حال، فعالیت ldh در هر دو عضله edl و sol درگروه جوان تجربی افزایش معنی داری داشت ( 0/05> p). نتیجه گیری: این نتایج نشان دهنده تاثیر تمرین تناوبی بر افزایش بیان mct1 و mct4، آنزیم سیترات سنتاز و کاهش لاکتات در عضلات اسکلتی است و نشان می دهد که این تاثیر احتمالا مستقل از سن است. افزایش بیان mct ها به دنبال تمرین، انتقال لاکتات به خون را تسهیل نموده و پاکسازی لاکتات عضلات را افزایش می دهد.
مینا حقیقی نجف آبادی محمد مرندی
چکیده ندارد.
فراس محمد مرندی
چکیده ندارد.
آرش کجوری حسین مجتهدی
چکیده ندارد.
صابر رضانژاد مهدی کارگر فرد
چکیده ندارد.
علیرضا ربانی محمد مرندی
چکیده ندارد.
سجاد زینلی محمد مرندی
چکیده ندارد.
ناهید مروی وحید ذوالاکتاف
چکیده ندارد.