نام پژوهشگر: ربابه رستمی
فاطمه شیردژم مریم کوشکی جهرمی
دوران نوجوانی به طور معمول با فرآیند بلوغ شناسایی شده است. این فرآیند در دختران با نخستین خونریزی قاعدگی خود را نشان می دهد. عوامل محیطی در کنار ژنتیک به عنوان عوامل تأثیرگذار بر این فرآیند شناخته شده اند. هدف از انجام این پژوهش مقایسه سن شروع و اختلالات قاعدگی در سه گروه دختران ورزشکار(قبل و بعد از اولین قاعدگی) با غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق 140 دختر ورزشکار، شامل دختران ورزشکار با سابقه شروع فعالیت ورزشی قبل از اولین قاعدگی(تعداد: 102، سابقه ورزشی : 90/1±52/3 سال، شاخص توده بدنی: 37/3±67/20، سن: 2 /1± 6/15 سال) و دختران ورز شکار با سابقه شروع فعالیت ورزشی بعد از اولین قاعدگی(تعداد: 38، سابقه ورزشی: 63/1±2/26 سال، شاخص توده بدنی: 32/2±59/19، سن : 78/1±78/15سال) و134 دختر غیر ورزشکار(شاخص توده بدنی : 02/3±81/20، سن : 01/1±23/15سال) در دامنه سنی (15-17) سال بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه ی بررسی فعالیت بدنی ارزیابی اختلالات قاعدگی موس (mdq) را تکمیل نمودند. جهت ارزیابی نتایج از نرم افزار spssو روش آماری تحلیل واریانس یک سویه استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که سن شروع و بی نظمی قاعدگی و نیز علائم جسمانی و روانی قاعدگی در دختران ورزشکار(قبل و بعد از اولین قاعدگی) و دختران غیرورزشکار تفاوت معنی داری نداشت. ولی الیگومنوره در بین آنها تفاوت معنی دار داشت. با توجه به نتایج تحقیق، شرکت در فعالیت های ورزشی بر الیگومنوره تأثیر داشت و الیگومنوره به ترتیب در دختران ورزشکار قبل از اولین قاعدگی، دختران ورزشکار بعد از اولین قاعدگی و دختران غیر ورزشکار بیشتر بوده است .
علی نعمتی ربابه رستمی
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه بازخورد خودکنترلی و اضطراب صفتی بر فراگیری مهارت حرکتی دارت در دانش آموزان دبیرستان شهر شیراز بود. نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر 400 دانش آموز پسر مقطع دبیرستان در چهار ناحیه شهر شیراز بود که از این میان به روش نمونه گیری در دسترس 80 دانش آموز به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. آزمودنی ها پس از پُر کردن پرسشنامه اضطراب صفتی به دو سطح (اضطراب کم و زیاد) تقسیم شدند و پس از آن با توجه به سطح اضطراب و ارائه ی بازخورد به 4 گروه 20 نفری شامل گروه های بازخورد خودکنترلی و گروه جفت شده با سطح اضطراب صفتی بالا و گروه های بازخورد خودکنترلی و گروه جفت شده با سطح اضطراب صفتی کم تقسیم گردیدند. آزمودنی ها در مرحله فراگیری طی شش جلسه (هر جلسه سه ست ده تایی) تکلیف پرتاب دارت را انجام دادند. کلیه ی امتیازات مرحله فراگیری ثبت شد و آزمون یادداری 24 ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرینی، به عمل آمد. نتایج تحلیل کوواریانس اجرا شده در مرحله فراگیری حاکی از عدم تفاوت گروه ها در عامل های (اضطراب)، (بازخورد) و (تعامل اضطراب × بازخورد) بود. اما تحلیل کوواریانس اجرا شده در مرحله یادداری در عامل های (اضطراب) و (بازخورد) تفاوتی را بین چهار گروه نشان داد؛ که این تفاوت در تعامل (اضطراب × بازخورد) معنی دار نبود. در عامل اضطراب گروه های اضطراب کم بهتر از اضطراب بالا بوده و در عامل بازخورد، بازخورد خودکنترلی نسبت به جفت شده برتر بودند. آزمون تعقیبی lsd تفاوتی را در گروه اضطراب کم خودکنترل با دو گروه اضطراب بالا خودکنترل و اضطراب بالا جفت شده در سطح (001/ 0 < p) و با گروه اضطراب کم جفت شده در سطح (05/ 0 < p) نشان داد. همچنین تفاوت گروه اضطراب کم جفت شده با اضطراب بالای جفت شده در سطح (001/ 0 < p) معنی دار شد. نتیجه بارز دیگر مطالعه حاضر نشان داد که گروه اضطراب بالا تواتر بازخورد بیشتری را نسبت به گروه اضطراب پایین درخواست می نمودند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر حاکی از تأثیر سطح اضطراب و نوع بازخورد در مرحله یادداری بود. به نظر می رسد نقش اضطراب صفتی بر اجرا و یادگیری مهارت حرکتی متفاوت بوده، اما نیازمند تحقیقات بیشتری است.
مونا رضایی ربابه رستمی
مطالعات اخیر نشان دادند که فرایند یادگیری علاوه بر فراهم آوردن اطلاعات به فراگیرنده، از اثرات شناختی- اجتماعی تکلیف نیز تأثیر می پذیرد. مطالعه حاضر با هدف: بررسی اثرات بازخورد تطبیقی- اجتماعی و تواتر ارائه ی آن بر عملکرد، یادداری و انتقال تکلیفی تعادلی طراحی شد. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، از نوع نیمه تجربی بود. جامعه ی آماری آن را کلیه ی دانشجویان دختر شرکت کننده در کلاس های تربیت بدنی در نیمسال تحصیلی (1392- 1391) تشکیل می دادند. روش نمونه گیری این مطالعه به صورت داوطلبانه بود. آزمودنی ها (تعداد = 44 و میانگین سنی= 2/1 ± 5/20) با توجه به نوع بازخورد (مثبت/ منفی) و شیوه ارائه آن (مطلق/ نسبی)، همچنین بر اساس اولین نمره مرحله ی اکتساب، پس از پُر کردن فُرم رضایت نامه به صورت تصادفی، در چهار گروه آزمایشی 11 نفره (بهتر مطلق، بهتر نسبی، بدتر مطلق و بدتر نسبی) جای گرفتند. تمامی آزمودنی ها مجموعاً در چهار جلسه (دو جلسه اکتساب، در دو روز متوالی) و دو جلسه (یادداری و انتقال) نیز در دو روز متوالی شرکت نمودند. هر جلسه اکتساب شامل 10 کوشش 60 ثانیه ای بود که هر یک از شرکت کنندگان علاوه بر دریافت بازخورد حقیقی در مورد نمره کل تعادل در هر کوشش، بنابر تواتر دریافتی (مطلق/ نسبی)، و بازخورد هنجاری (مثبت/ منفی) نیز بازخورد تطبیقی- اجتماعی یا هنجاری (غیر حقیقی) دریافت کردند. آزمون های یادداری و انتقال نیز هر یک به تعداد 10 کوشش 60 ثانیه ای و بدون ارائه ی هیچ نوع بازخوردی، 24 و 48 ساعت پس از آخرین جلسه اکتساب اجرا گردید. ابزار سنجش تعادل در این مطالعه، دستگاه تعادل سنج ساخت شرکت مهندسی ساتراپ فلز بود که روایی و پایایی آن مورد تأیید شرکت سازنده است. از نرم افزار spss 16 و اِکسل نیز جهت تحلیل داده های آماری و رسم نمودارهای مربوط به آن استفاده گردید. از تحلیل واریانس در اندازه گیری مکرر جهت تحلیل داده ها در مراحل اکتساب و از دو تحلیل واریانس یک طرفه جداگانه نیز، جهت تحلیل داده های حاصل از آزمون یادداری و انتقال استفاده گردید. نتایج: تحلیل واریانس در اندازه گیری های مکرر نشان داد که اثر کوشش های تمرینی در مرحله ی اول اکتساب معنی دار است، اما میان نمرات گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تحلیل واریانس یک طرفه در مرحله یادداری نیز نشان داد که دو گروه بهتر (مطلق/ نسبی) نمرات بالاتری را نسبت به دو گروه بدتر (مطلق و نسبی) کسب نمودند. در مرحله انتقال نیز که زمینه محیط با اضافه نمودن یک فُوم اضافی بر روی تخته ی تعادل سنج متفاوت می شد، تفاوت معنی داری میان گروه ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر در راستای نتایج مطالعات پیشین در ارتباط با اثربخشی بازخورد هنجاری مثبت، آن هم در مرحله یادداری بود. به نظر می رسد نقش متغیر یادگیری نسبت به اجرایی بودن این نوع بازخورد بیشتر باشد. همچنین، بررسی نقش تواتر در ارتباط با بازخورد هنجاری در ابتدای راه مطالعات یادگیری حرکتی است که نیازمند تحقیقات بیشتر می باشد.
ناهید محمدی ربابه رستمی
یکی از مهم ترین سیستم های حسی در بدن انسان، سیستم بینایی است. از این جهت بینایی مهمترین حس آدمی است، که بیش از ?? درصد از اطلاعات حسی محیط بیرونی از طریق سیستم بینایی کسب می شود. اخیراً نیز متخصصین در حیطه ی رفتار حرکتی به شناسایی جنبه ای دیگر از آن، که به مهارت های بینایی معرف است؛ علاقه مند گردیده اند. در این راستا مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی مهارت های بینایی در دختران دانشجوی ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه شیراز در سال 1393 طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای و با توجه به طول زمان، از نوع مقطعی و به لحاظ استفاده از نتایج بدست آمده، کاربردی است. جامعه آماری کلیه ی دختران دانشجوی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 92-93 بوده که از طریق روش نمونه گیری هدفمند 85 دانشجوی دختر در دو گروه ورزشکار و گروه غیرورزشکار به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شدند. مهارت های بینایی آزمودنی ها که شامل شش مهارت (تطابق، ردیابی، وِرژنس، توالی، هماهنگی چشم- دست و تجسم) بودند، از طریق "آزمون بینایی ویلسون و فالکل (2004)" اندازه گیری شد و میانگین نمرات حاصل از آزمون بر اساس سطح فعالیت (ورزشکار در مقابل غیرورزشکار) مقایسه شدند.
محمد جواد قناعت پیشه مجید چهارده چریک
چکیده بررسی و مقایسه پرخاشگری بازیکنان لیگ دسته یک جوانان شیراز و احکام کمیته انضباطی در سالهای 91-90 به کوشش محمدجواد قناعت پیشه واژگان کلیدی: پرخاشگری بازیکنان، لیگ دسته یک جوانان شیراز، کمیته انضباطی فوتبال به دلیل جذابیت خاص خود یکی از پربیننده ترین و پرطرفدارترین رشته های ورزشی شناخته شده که با توجه به حساسیت های بالای نتایج ، رفتار پرخاشگرانه در آن شیوع دارد . از طرفی برای حفظ اصالت و زیبایی چنین ورزشهایی کمیته های انضباطی دائم در تلاشند. این پژوهش پس رویدادی نیز با هدف بررسی و مقایسه پرخاشگری بازیکنان فوتبال و احکام صادره از طرف کمیته انضباطی که بمنظور جلوگیری و کاهش تخلفات می باشند ، طرح و اجرا گردید. لذا نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل تمامی پرونده های انضباطی دارای احکام قطعی مربوط به 40 نفر از بازیکنان لیگ دسته یک جوانان در طی دو سال 1391-1390 می گردید که مربوط به کل جامعه آماری 12 تیم فوتبال جوانان در شهر شیراز به تعداد386 نفر درطی دو سال مذکور بودند .در این پژوهش در ابتدا با اتکاء به آمار توصیفی با دسته بندی نتایج و آراء مطابق با نوع جرائم انضباطی، جداول مربوطه استخراج و نرخ، درصد و حجم کل داده های مربوطه به تیم ها مشخص گردید. جهت پاسخ به سوال اول، دوم و سوم پژوهش از تحلیل ناپارامتریک من ویتنی استفاده گردید و جهت تحلیل سوال چهارم، پنجم و ششم از آزمون تی برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که تعداد بازیکنان خاطی در هر دوره مورد مطالعه کمتر از 10 درصد کل بازیکنان را شامل می شوند. که این موضوع بیانگر عدم شیوع رفتارهای نامطلوب در بین بازیکنان در این سطح می باشد. همچنین انواع رفتارهای پرخاشگرانه با وجود تنوع و گستردگی گزارشات ارائه شده از سوی داوران و مسئولین مسابقات با توجه به آیین نامه های کمیته انضباطی و استانداردهای ارائه شده به دو بخش عمده پرخاشگری های بدنی و کلامی تقسیم و هر کدام نیز دارای شدت و ضعف می باشند. از سوی دیگر مشاهده گردید که احکام صادره از سوی کمیته های انضباطی نیز به سه دسته عمده آراء محرومیت های ماهانه محرومیت از جلسات بازی و جرایم نقدی قابل تفکیک بودند. در خصوص سایر نتایج نیز باید اذعان نمود که مهمترین نتایج کیفی و توصیفی این پژوهش عدم تکرار رفتارهای نامطلوب توسط بازیکنان معین در طی دو فصل پیاپی بوده است. به عبارت دیگر هیچکدام از بازیکنان دارای پرونده انضباطی در سال 90 ، در سال بعد(91) ، درگیر مسائل انضباطی مشابه نشده بودند و این واقعیت به نوعی اثربخشی کارآمدی احکام صادره را گواهی می دهد. و اما نتایج تحلیل های آمار استنباطی در پاسخ به سوالات پژوهش حاکی از آنند که : بین میزان و انواع پرخاشگری بازیکنان در طی دو فصل متوالی، تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود نداشت. بین نرخ انواع محرومیت های(احکام تنبیهی غیرنقدی) صادره از طرف کمیته انضباطی با توجه به نوع رفتارهای پرخاشگرانه نیز تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.اما در میزان جرایم نقدی تعیین شده برای بازیکنان خاطی در طی دو دوره متوالی تفاوت معنی دار مشاهده گردید، بدین معنی که با وجود مشابه بودن تخلفات، جرائم نقدی در سال 1391 نسبت به سال قبل به کمتر از نصف کاهش یافته بود. در پایان می بایست اذعان نمود که بررسی های بیشتری لازم است تا اثرات و روابط متقابل میان رفتارهای پرخاشگرانه و احکام کمیته انضباطی جهت کنترل انگیزه رفتاری مشخص گردند.
سمانه ملایی علامحسین ناظم زادگان
چکیده مقایسه اثر تمرین با ریتم های متفاوت بر تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر به کوشش سمانه ملائی تعادل یکی از اجزای جدایی ناپذیر همه فعالیت های روزانه و بخش کلیدی برای عملکردهای افراد می باشد. این ویژگی در کودکان و به ویژه کودکان کم توان ذهنی دارای اهمیت بوده و می تواند به روش های گوناگون ارتقاء یابد، تمرین ایروبیک همراه با موسیقی یکی از این روش ها است. از بین اجزای اثرگذار موسیقی، ریتم جزء مهم ترین عوامل است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر تمرین با ریتم های متفاوت بر تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 39 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر در بازه سنی 10 تا 16 سال بودند که بعد از انجام پیش آزمون به تصادف در سه گروه (13 نفر گروه کنترل، 13 نفر ریتم بالای 13 نفر ریتم زیر 120) جایگزین شدند. قبل از اجرای متغیر مستقل، تعادل ایستا و پویای شرکت کنندگان به ترتیب به وسیله آزمون-های تعادلی فلامینگو و راه رفتن پاشنه به پنجه اندازه گیری شد. متغیر مستقل به مدت 4 هفته و 3جلسه 35 دقیقه ای در هفته بر گروه های ریتم بالا و زیر 120 اعمال شد. سپس پس آزمون با همان شرایط در سه گروه صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش-های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه، کروسکال – والیس و تعقیبی توکی) استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرین همراه با موسیقی می تواند به نسبت گروه کنترل اختلاف معناداری در تعادل ایستای آزمودنی ها ایجاد کند ( 05/0 > ?)، اما ریتم های متفاوت اختلاف معناداری در تعادل ایستا ایجاد نکرد. هم-چنین در تعادل پویا اختلاف معناداری بین گروه های ریتم بالا و زیر 120 و کنترل و گروه-های ریتم بالا و زیر 120 با یک دیگر در سطح معناداری 017/0 دیده شد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تمرین ریتمیک می تواند باعث تغییر تعادل ایستا و پویا در افراد کم توان ذهنی شود. اما ریتم فقط در تعادل پویا تأثیر داشت به طوری که ریتم بالای 120 تأثیر بیشتری بر تعادل پویای این افراد داشت. واژگان کلیدی: تمرین با ریتم های متفاوت، تعادل ایستا، تعادل پویا، کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر.
ربابه رستمی انوشیروان کاظم نژاد
چکیده ندارد.