نام پژوهشگر: معرفت سیاه کوهیان
حبیب اله دشتی معرفت سیاه کوهیان
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف مالتودکسترین 5 درصد در حین انجام یک فعالیت با شدت 70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه بر سرعت، چابکی، توان انفجاری پائین تنه، اوج توان، میانگین توان، حداقل توان و شاخص خستگی متعاقب آن در دانش آموزان ورزشکار مقطع متوسطه شهرستان پارس آباد بود. روش تحقیق: بدین منظور از میان دانش آموزان ورزشکار پسر مقطع متوسطه شهرستان پارس آباد، تعداد 30 نفر با میانگین و انحراف استاندارد (سن: 0/80±16/70 سال، وزن: 4/27±68/49 کیلوگرم، قد: 5/32±172/31 سانتی متر و vo2max: 5/69±51/21 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) با روش نمونه گیری انتخابی هدفمند، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت مساوی و تصادفی جایگزین شدند. رکورد دوی سرعت 60 متر، رکورد چابکی 5-0-5، رکورد پرش سارجنت، اوج توان، حداقل توان، میانگین توان و شاخص خستگی آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون t مستقل استفاده شد(0/05). یافته ها: نتایج نشان داد که رکوردهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در متغیر های دوی سرعت (38/1±14/0- در مقابل 42/0±06/0 ثانیه)، چابکی (21/0±12/0- در مقابل 25/0±0/04 ثانیه)، پرش سارجنت (2/89±2/5 در مقابل 3/61±0/63- سانتی متر)، اوج توان (122/65±18/14 در مقابل 130/86±69/65 وات)، حداقل توان (91/15±10/05 در مقابل 71/89±8/27 وات)، میانگین توان (75/89±30/10 در مقابل 65/89±4/78 وات) و شاخص خستگی (3/84±0/43 در مقابل 4/49±1/66 وات در ثانیه) تفاوت معنی داری نداشت (0/05 ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده چنین می توان نتیجه گیری نمود که مصرف محلول مالتودکسترین 5 درصد در حین انجام یک فعالیت با شدت70 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه بر سرعت، چابکی، توان انفجاری پائین تنه، اوج توان، میانگین توان، حداقل توان و شاخص خستگی متعاقب آن در دانش آموزان ورزشکار مقطع متوسطه شهرستان پارس آباد تاثیر معناداری ندارد.
خلیل بهلولی معرفت سیاه کوهیان
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف محلول ساکارز 5 درصد بر قابلیت های بی هوازی و میزان گلوکز خون فوتبالیست های تیم منتخب دانشگاه محقق اردبیلی در حین یک مسابقه فوتبال بود. روش تحقیق: بدین منظور از میان فوتبالیست های پسر دانشگاه محقق اردبیلی، تعداد 20 نفر با میانگین و انحراف استاندارد( سن: 1/46±22/4 سال، وزن: 8/47±69/82 کیلوگرم، قد: 7/67±175/75 سانتی متر و vo2max: 2/07±53/27 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) با روش نمونه گیری انتخابی هدفمند، انتخاب و در دو گروه تجربی( محلول ساکاروز 5 درصد) و کنترل(آب) به نسبت مساوی و تصادفی جایگزین شدند. سطح گلوکز خون، رکورد دوی سرعت 40 متر، رکورد چابکی 5- 0- 5 و رکورد پرش سارجنت آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون مورد اندازه گیری قرار گرفت و آزمودنی ها به بازی فوتبال پرداختند. دوباره پس آزمون تست ها انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون t مستقل استفاده شد(0/05>p). یافته ها: نتایج نشان داد که در متغیر های سطح گلوکز خون( 15/5±1- در مقابل 9/8±19- میلی گرم/ دسی لیتر)، دوی سرعت(0/38±0/1 در مقابل 0/31±0/48 ثانیه)، چابکی(0/13±0/08 در مقابل 0/08±0/25 ثانیه) و پرش سارجنت(2/46±2/5- در مقابل 2/58±6/4- سانتی متر) رکوردهای گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افت کمتری داشت(0/05>p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده چنین می توان گفت که: مصرف محلول ساکارز 5 درصد در طول یک مسابقه فوتبال از افت گلوکز خون و نیز تا حدودی از افت قابلیت های بی هوازی بازیکنان فوتبال جلوگیری کرده و موجب حفظ عملکرد آنها می شود.
رضا ابراهیم نژاد عباس معمارباشی
هدف: هدف از این مطالعه برآورد هزینه انرژی مصرفی دانشجویان پسر فعال با روش های دستگاهی در تست های پیاده روی میدانی با سرعت های مختلف بود. روش: بدین منظور10 دانشجوی تمرین کرده(سن: 47/3 ± 23 سال؛ وزن: 79/11 ± 69 کیلوگرم؛ قد: 24/4 ± 178 سانتی متر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. تست های میدانی در 8 سرعت از 2 کیلومتر تا 9 کیلومتر اجرا گردید که هر تست به مدت 2 دقیقه و با پنج دقیقه استراحت بین هر تست انجام شد. این در حالی بود که فعالیت آزمودنی ها توسط دستگاه شتاب سنج ، دستگاه پولار و گام شمار اندازه گیری شود. هر دستگاه قادر به برآورد یک شاخص و تخمین هزینه انرژی از طریق آن بود. دستگاه شتاب سنج از طریق شتاب بدن، پولار از طریق ضربان قلب و گام شمار از طریق تعداد گام های ثبت شده، این عمل را انجام می دهند. همچنین میزان هزینه انرژی از طریق یک مدل رگرسیونی نیز برآورد شد. اندازه گیری تغییرات هزینه انرژی به دست آمده از چهار روش به وسیله آزمون تحلیل واریانس چندگانه (manova) و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری (05/0?p) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همبستگی بین نتایج روش های ذکر شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری (01/0 ?p) نیز بررسی گردید. نتایج: تغییرات میانگین هزینه انرژی در بین چهار روش تخمین انرژی مصرفی، اختلاف معنی داری نشان داد. این تفاوت در بین دستگاه گام شمار واکینگ استایل با سه روش دیگر زیادتر بود. همبستگی بسیار بالایی بین هر چهار روش به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج آزمون تعقیبی توکی، نشان داد که بین سه روش مدل رگرسیونی کاواهارا، دستگاه شتاب سنج پامز، دستگاه پولار سانتو - تی6 به جز در سرعت 7 کیلومتر اختلاف معنی داری در برآورد هزینه انرژی مشاهده نشد ولی این تفاوت در بین گام شمار واکینگ استایل x با سه روش دیگر مشهود بود.
محمد یحیوی بامداد آذر آقایاری
هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه ی عوامل ترکیب بدنی دبیران تربیت بدنی با دبیران غیرتربیت بدنی مرد شهرستان اردبیل و همچنین مقایسه ی آن ها با هنجارهای متداول بود. بدین منظور 35 دبیر از 37 دبیر تربیت بدنی واجد شرایط برای تحقیق با دامنه ی سنی 45-35 سال و 35 دبیر غیرتربیت بدنی در همان دامنه ی سنی به صورت تصادفی از بین کلیه ی دبیران مقطع راهنمایی و متوسطه ی نواحی 1 و 2 اردبیل انتخاب و شاخص هایی چون قد، قدنشسته، وزن، چگالی بدن، شاخص کورمیک، دور باسن، دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن، درصد چربی بدن، توده ی خالص بدن، شاخص توده ی بدن و شاخص توده ی بدن بر اساس شاخص کورمیک در آن ها اندازه گیری، توصیف و مورد مقایسه قرار گرفت(05/0=? ). ابزار اندازه گیری و جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از فرم ثبت مشخصات فردی، کالیپر لانژ برای اندازه گیری ضخامت چربی زیر پوستی، ترازوی دیجیتال و متر نواری استاندارد. در نهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t مستقل مورد تحلیل و بررسی آماری قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که دبیران تربیت بدنی با دبیران غیرتربیت بدنی در متغیرهای دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن و درصد چربی بدن اختلاف معنی داری دارند(05/0=? ). اما در متغیرهای توده ی خالص بدن، شاخص توده ی بدن و شاخص توده ی بدن بر اساس شاخص کورمیک تفاوت معنی داری ندارند (05/0=? ). از دیدگاه تندرستی، با توجه به متغیرهای دور کمر، درصد چربی بدن و نسبت دور کمر به دور باسن ، دبیران تربیت بدنی در طبقه ی اضافه وزن (خطر کم) قرار گرفته و از بابت تندرستی مشکلی ندارند؛ در حالی که دبیران غیرتربیت بدنی در طبقه ی چاق (خطر متوسط) قرار گرفته و از نقطه نظر تندرستی مشکل دار می باشند.
بهزاد مرتضی زاده معرفت سیاه کوهیان
قابلیت ها و ویژگی های دستگاه دستگاه مترونوم ورزشی به صورت قابل حمل و با قابلیت انجام تعداد زیادی از آزمون های رایج و معتبر پله طراحی و نمونه سازی شده است تا بتوان از این دستگاه به راحتی در هر مکانی استفاده کرد. دستگاه حاضر قابل شارژ بوده و با هر بار شارژ کردن (به مدت نیم ساعت) دستگاه، می تواند دو ساعت و نیم کار کند. این دستگاه به گونه ای طراحی شده است که افراد کم شنوا یا حتی ناشنوا توانایی استفاده از آن را داشته باشند. دستگاه حاضر در قسمت پروگرام دارای 15 آزمون پله است که دستورات لازم برای اجرای هر آزمون پله را به صورت جداگانه و دقیق به آزمونگر و آزمودنی می دهد. همچنین استفاده از این دستگاه به محقق این امکان را می دهد که آزمون های پله و حتی آزمون های ورزشی دیگر که اجرای آنها نیازمند آهنگ خاصی است بر طبق پروتکل مورد نظر انجام دهد. دستگاه حاضر دارای تایمر ویژه ای است که مدت زمان انجام فعالیت را به دقیقه و ثانیه نشان می دهد، همچنین این دستگاه تعداد ضرب آهنگ های نواخته شده توسط دستگاه تا پنج رقم در اختیار کاربر می گذارد تا در صورت نیاز بتواند از این دادها استفاده کند. در طراحی مترونوم ورزشی حاضر توجه شده که فاقد این گونه محدودیت ها باشد. این دستگاه به صورت قابل حمل و بدون نیاز مستقیم به برق شهری طراحی شده است و با وزن و ابعاد کوچکی که دارد می توان از آن در هر مکانی استفاده کرد. از طرفی دارا بودن نمایشگر از نوع lcd که دارای مصرف برق بسیار کمی می-باشد، موجب شده تا استفاده کننده به راحتی بتواند با کمک کلیدهای تعبیه شده روی دستگاه، به صورت دستی دستگاه را تنظیم یا آزمون مورد نظر را انتخاب و اجرا نماید. بوق تعبیه شده در دستگاه دارای شدت صوت مناسب برای آزمون های میدانی بوده و نابینایان نیز می توانند از این مترونوم استفاده نمایند. برای ناشنوایان نیز نوعی led پرنور بر روی دستگاه تعبیه شده که در نور خورشید نیز قابل تمایز می باشد. میکروکنترل دستگاه می تواند بمنظور انجام آزمون های جدید یا بهینه کردن نرم افزار از طریق پورت spi مجدداً برنامه ریزی شود. این دستگاه قابل شارژ بوده و بدون نیاز مستقیم به برق شهری کار می کند. قیمت تمام شده مترونوم حاضر نسبت به نمونه های دیگر بسیار کم است به گونه ای که هر کس می تواند یکی از آن را تهیه کند. با توجه به این که این مترونوم منحصراً یک مترونوم ورزشی است، سعی شده که بیشتر آزمون-های پله را مورد پوشش قرار دهد. بعلاوه این دستگاه را می توان به صورت دستی تنظیم نمود و به محققین ورزش این امکان را می دهد تا بتوانند از این دستگاه در سایر فعایت های ورزشی مانند دو و ورزش های دیگری که با آهنگ های خاصی اجرا می شود استفاده کنند. نتیجه گیری دستگاه حاضر در قسمت manual توانایی تولید (1-200) ضربه را در دقیقه دارد. با توجه به نتایج به دست آمده در فصل چهارم در قسمت manual دستگاه بدون خطا توانایی تولید تعداد (1- 200) ضرب آهنگ را در دقیقه به مدت 200 دقیقه دارد. دستگاه در قسمت پروگرام دارای 15 آزمون پله است که در ادامه هر یک از آنها ارئه شد است. 1- در آزمون پله هاروارد دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 2- در آزمون پله آستراند رایمینگ دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می-کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 3- در آزمون پله بیلی و میروالد دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 4- در آزمون پله تکومش دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 5- آزمون پله کاتن که شامل 18 نوبت 50 ثانیه ای است دستگاه تعداد ضرب آهنگ های هر نوبت را به درستی اجرا می کند و تایمر دستگاه مراحل و زمان هر نوبت را به درستی نشان می دهد. اما در مدت-زمان اجرای کل آزمون، دستگاه 4 ثانیه خطا دارد. 6- در آزمون پله یوشی ناگا دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 7- در آزمون پله کویین دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه می زند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 8- در آزمون پله مک آردل دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 9- آزمون پله میشگان شرقی که شامل 20 نوبت 50 ثانیه ای است دستگاه تعداد ضرب آهنگ های هر نوبت را به درستی اجرا می کند و تایمر دستگاه مراحل و زمان هر نوبت را به درستی نشان می دهد. اما در مدت زمان اجرای کل آزمون، دستگاه 4 ثانیه خطا دارد. 10- در آزمون پله هودکین اسکوبیک دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 11- آزمون پله osu که شامل 18 نوبت 50 ثانیه ای است دستگاه تعداد ضرب آهنگ های هر نوبت را به درستی اجرا می کند و تایمر دستگاه مراحل و زمان هر نوبت را به درستی نشان می دهد. اما در مدت زمان اجرای کل آزمون، دستگاه 4 ثانیه خطا دارد. 12- در آزمون پله ymca دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 13- در آزمون پله نیگل دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 14- در آزمون پله هاروارد اصلاح شده توسط آستراند دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند. 15- در آزمون پله سیکونولفی دستگاه بدون خطا تعداد ضرب آهنگ های لازم را در دقیقه ایجاد می کند و همچنین مراحل اجرایی آزمون را به صورت دقیق و بدون خطا اجرا می کند.
شیرین جمشیدی معرفت سیاه کوهیان
نام خانوادگی دانشجو: جمشیدی نام: شیرین عنوان پایان نامه: بررسی تأثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت آدیپونکتین و لپتین سرم خونی مردان غیر فعال دارای اضافه وزن اساتید راهنما: دکتر لطفعلی بلبلی و دکتر معرفت سیاه کوهیان استاد مشاور: دکتر عادل زاهد مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: تربیت بدنی گرایش: فیزیولوژی ورزشی دانشگاه: محقق اردبیلی دانشکده: ادبیات و علوم انسانی اردبیل تاریخ فارغ التحصیلی: 11/12/89 تعداد صفحه:81 کلید واژه ها: فعالیت حاد ورزشی، لپتین، آدیپونکتین ، مردان دارای اضافه وزن چکیده: هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت حاد ورزشی بر غلظت لپتین و آدیپونکتین سرم خونی مردان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. 20 مرد دارای اضافه وزن (سن 18/5 ± 85/38 سال، وزن 95/6 ± 25/87 کیلوگرم، قد 66/0 ± 10/174 سانتی متر، 32/1 ± 87/28 bmi کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی بدن 64/3 ± 52/27) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. کلیه آزمودنی ها 72 ساعت قبل از انجام آزمون تحت رژیم غذایی ایزوکالریک قرار گرفتند. آزمودنی ها به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند، گروه تمرین پروتکل تمرینی دویدن اختیاری روی سطوح ماسه ای به مسافت 2 کیلومتر را انجام دادند. نمونه خونی گروه تمرین در حالت ناشتایی، قبل از تمرین، 30 دقیقه و 24 ساعت بعد از تمرین جمع آوری شد، در حالی که گروه کنترل فقط در دو حالت ناشتایی و هم زمان با 30 دقیقه بعد از تمرین خون گیری شدند. برای مقایسه تأثیر فعالیت هوازی بر فاکتورهای خونی از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و همچنین برای مقایسه آن با گروه کنترل از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که فعالیت حاد ورزشی باعث افزایش(23/14 درصد) معنی داری در غلظت آدیپونکتین، 30 دقیقه پس از فعالیت هوازی یک جلسه ای شد( 05/0 > p )، در حالی که گروه کنترل هم زمان با 30 دقیقه بعد از تمرین کاهش معنی داری در غلظت آدیپونکتین داشتند. غلظت لپتین 30 دقیقه پس از تمرین کاهش ناچیزی داشت و 24 ساعت بعد از آن نیز به کاهش بیشتر خود ادامه داد، در حالی که گروه کنترل هم زمان با 30 دقیقه پس از تمرین افزایش قابل توجهی در غلظت لپتین داشته اند. نتیجه این که در پاسخ به فعالیت حاد ورزشی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی داری در این هورمون ها مشاهده نشد.
فرهاد عظیمی ججین معرفت سیاه کوهیان
چکیده هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر15 روز بی تمرینی بر شاخص های فیزیولوژیکی وعملکردی وزنه برداران نخبه جوان بود. به همین منظور تعداد10 وزنه بردار نخبه با میانگین سنی(73/16±26/19) سال، به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. متغیـرهای عملکردی، آمادگی جسمانی و فیزیولوژیکی آزمودنی ها مـورد سنجش همـانند سن، قد، وزن، درصد چربی بدن، توده بدون چربی بدن، پرش طول، پرتاب وزنه از بالای سر، انعطاف شانه، انعطاف تنه به جلو، یکضرب تکنیک، دوضرب تکنیک، یکضرب سرپا، دوضرب سرپا، پا از پشت، پا از جلو بلا فاصله پیش و پس از 15 روز بی تمرینی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش آماری t مستقل استفاده شد. نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که بعد از 15 روز بی تمرینی رکورد وزنه برداران به طور معنی داری کاهش داشته است(05/0?p). رکورد آزمون های انعطاف پذیری شانه، انعطاف پذیری تنه به جلو پرش طول ایستاده بعد از 15 روز بی تمرینی تغییر معناداری نداشتند. در حالی که رکورد آزمون پرتاب وزنه از بالای سر افزایش معنا داری پیدا کرد(05/0?p). همچنین بعد از 15 روز بی تمرینی توده بدون چربی کاهش معنادار و درصد چربی افزایش معناداری نشان داد(05/0?p ). با توجه به نتایج حاصله می توان گفت 15 روز بی تمرینی کامل منجر به تغییرات منفی در عوامل عملکردی، ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی وزنه بردارن نخبه جوان می شود.
آزاده آزادی نمین آذر آقایاری
ناراحتی های اسکلتی عضلانی، بخش عمده ای از بیماری های شغلی را در محیط های کاری به خود اختصاص می دهند و کمردرد شایع ترین آن هاست. پیشگیری از بروز این ناراحتی ها مستلزم ارزیابی و اصلاح وضعیت های کاری، با استفاده از روش های تحلیل شغلی علم مهندسی عوامل انسانی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط وضعیت بدنی در حین کار با کمردرد در بین شاغلین مامایی بیمارستان های شهرستان اردبیل و ارائه پیشنهادات اصلاحی-حرکتی انجام شد.در این مطالعه توصیفی- تحلیلی وضعیت های انجام کار51 نفر ماما با استفاده از روش ارزیابی سریع کل بدن، ارزیابی شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه نوردیک و فرم بازنگری مشاهده ای سریع کل بدن، در 6 فعالیت شایع انجام کار مامایی جمع آوری شد. سپس با استفاده از نرم افزار مربوط به روش ارزیابی سریع کل بدن، تعیین تراز خطر و لزوم اعمال تغییر در وضعیت های مشاهده شده، انجام شد. در نهایت، رابطه بین کمردرد در ماماها با امتیازهای حاصله از روش ارزیابی یاد شده، در 6 فعالیت شایع مامایی به دست آمد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون های tمستقل و آزمون دقیق فیشر، مورد تحلیل قرار گرفت. 05/0 < p به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد. میانگین سن و سابقه کار افراد مورد مطالعه به ترتیب برابر 37/6 ± 80/33 سال و 83/6 ± 11/9 سال به دست آمد. 1/94% از افراد مورد مطالعه اظهار کردند که در طی 12 ماه گذشته حداقل در یک ناحیه از بدن دچار اختلالات اسکلتی عضلانی بوده اند. بیشترین اختلالات در ناحیه کمر(62/68%)، شانه(50/47%) و مچ دست(13/43%) گزارش شد. در بیشتر موارد، علت احتمالی مشکل از دیدگاه فرد، کار در محیط شغلی عنوان شد. رابطه بین کمردرد با وضعیت های کاری ماماها در 5 فعالیت شایع مامایی، معنی دار به دست آمد(05/0 < p). نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت های کاری افراد مورد تحقیق، نیاز به اصلاح دارد و توصیه برای بهبود شرایط محیط کار از لحاظ اصول مهندسی عوامل انسانی، می تواند تاثیر مطلوبی در پیشگیری و کنترل شایع ترین اختلالات اسکلتی عضلانی یعنی کمردرد داشته باشد
کبری عابدینی معرفت سیاه کوهیان
: هدف از تحقیق حاضر تعیین تأثیر فعالیت هوازی در زمان های مختلف روز بر لپتین و انسولین سرم مردان سالم می باشد. برای این منظور 10 مرد سالم (میانگین (± انحراف استاندارد) سن: 6/2 ± 7/23 سال، kg/m24/1 ± 6/21 = bmi، ml/kg/min2/6 ±23/43 = vo2max) داوطلب شدند و فعالیت هوازی را که شامل دویدن روی تردمیل با vo2max70% تا واماندگی بود، انجام دادند. فعالیت در دو زمان از روز (00/09 و 00/17) بصورت متقاطع تا واماندگی انجام گرفت و نمونه خونی قبل، دو و 24 ساعت بعد از فعالیت جمع آوری شد. برای اندازه گیری لپتین و انسولین از دستگاه الایزا و برای تجزیه و تحلیل داده از anova با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد، لپتین سرم دو و 24 ساعت بعد از فعالیت صبحگاهی کاهش معنی داری یافت (05/0 p<). اما دو و 24 ساعت پس از فعالیت بعد از ظهر کاهش معنی داری نشان نداد (05/0p>). وقتی نتایج دو ساعت بعد هر دو زمان با جلسه کنترل مقایسه شد تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). انسولین سرم تنها دو ساعت بعد از فعالیت بعد از ظهر و 24 ساعت بعد از فعالیت صبحگاهی کاهش معنی داری یافت (05/0 p<). از نتایج تحقیق حاضر به نظر می رسد فعالیت صبحگاهی بر کاهش مقادیر انسولین سرم موثر است. احتمالاً مدت بیشتر فعالیت صبحگاهی بر این کاهش تأثیر داشته است.
میترا امینی لطفعلی بلبلی
هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته فعالیت هوازی بر مدت زمان شاخص های موج p، قطعه ی p-r، فاصله ی p-r، کمپلکس qrs، قطعه ی st، فاصله ی st، موجt، فاصله ی qt و فاصله ی r-r از الکتروکاردیوگرام در بین دختران غیرفعال بود. روش تحقیق: بدین منظور، تعداد 30 نفر دانشجوی دختر سالم غیر فعال انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش ( تعداد 15 نفر، سن:356/1±867/19 سال، قد: 151/5± 3/159سانتی متر، وزن: 561/10± 367/57 کیلوگرم) و گروه کنترل ( تعداد 15 نفر، سن: 686/1± 929/19 سال، قد: 967/5± 215/159 سانتی متر، وزن: 979/7± 572/53 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در طی یک دوره ی 12 هفته ای، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه به فعالیت دویدن با شدت 70 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه پرداختند. از آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از اجرای پروتکل تمرینی آزمون الکتروکاردیوگرام( ecg) به عمل آمد. تمام اندازه گیری ها در لید ii انجام گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین هوازی، مدت زمان موج p، قطعه ی p-r، فاصله ی p-r، کمپلکس qrs، قطعه ی st، فاصله ی st، موجt، فاصله ی qt و فاصله ی r-r افزایش معنی داری پیدا می کند. نتایج هم چنین نشان داد که بین میانگین اختلاف مدت زمان شاخص های مورد سنجش در دو گروه اختلاف معنی داری وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس یافته ها چنین می توان گفت که 12 هفته فعالیت هوازی می تواند منجر به افزایش مدت زمان هر دوره ی قلبی و به عبارتی کاهش ضربان قلب و افزایش کارآیی سیستم قلبی – عروقی شود.
نگار سالاری معرفت سیاه کوهیان
چکیده : تحقیق حاضر با هدف مقایسه تأثیر دو نوع فرکانس تمرینی هم حجم بر شاخص های فیزیولوژیکی و عملکردی رزمی کاران مرد تای بوکسینگ به اجرا در آمد. در این راستا، تعداد30 رزمی کار رشته تای بوکسینگ (سن 85/0±45/21 سال، وزن 21/12±45/70 کیلوگرم، قد 4/6±22/175 سانتی متر) به صورت داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تمرینی هم حجم با فرکانس 6 روز در هفته(هر جلسه 60 دقیقه تمرین) و فرکانس 3 روز در هفته (هر جلسه 120 دقیقه تمرین) تقسیم شدند. تمرینات تخصصی تای بوکسینگ به مدت شش هفته با شدت مطلق 70 تا 80 درصد vo2max انجام شد. نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که بعد از 6 هفته تمرین، در هر دو گروه قدرت اسکات، پرتاب وزنه، چابکی، استقامت عضلانی، توان هوازی و توده بدن چربی افزایش معنی داری داشته است(05/0?p). رکورد آزمون های پرش طول، توان بی هوازی، زمان عکس العمل، انعطاف پذیری کمر بعد از 6 هفته تمرین تغییر معناداری نداشتند. در حالی که رکورد آزمون سرعت و انعطاف شانه فقط در گروه 3 روز در هفته پیشرفت معنا داری پیدا کرد(05/0?p). هیچ تفاوتی در میزان تغییرات هریک از متغیرهای وابسته (به جز قدرت اسکات) بین دو گروه تمرینی مشاهده نشد. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت فرکانس 3 و 6 هفته منجر به تغییرات مشابهی در شاخص های فیزیولوژیکی و عملکردی رزمی کاران مرد تای بوکسینگ می شود.
اسماعیل عبدالهی عباس معمارباشی
چکیده: هدف از مطالعه حاضر طراحی و ارزیابی رژیم غذایی برای بازیکنان فوتسال با استفاده از نرم افزار تغذیه ای کامپیوتری بوده است. غذای مصرفی آزمودنی ها به مدت یک هفته با استفاده از نرم افزار رژیم درمانی مورد آنالیز قرار گرفت و میزان انرژی، کربوهیدرات، چربی و پروتئین آن مشخص شد، سپس رژیم غذایی بر اساس نیازهای فردی آزمودنی ها (3000 کالری، 55 تا 65 درصد کربوهیدرات، 20 تا 25 درصد چربی و 12 تا 15 درصد پروتئین) با نرم افزار رژیم درمانی طراحی شد و به مدت یک هفته به آزمودنی ها داده شد. آزمودنی های این پژوهش 7 دانشجوی مرد فوتسالیست دانشگاه محقق اردبیلی بودند که بر اساس نمونه در دسترس انتخاب و در یک گروه (میانگین سنی 89/0±14/25 سال، قد 25/4±85/170 سانتی متر و وزن 32/5±14/69 کیلوگرم) جای گرفتند. ارزیابی رژیم غذایی با سنجش تغییرات ویژگی های ترکیب بدن (وزن، درصد چربی، bmi، lbm) و ابعاد آنتروپومتریک (دور سینه، دور کمر، دور باسن، دور بازو، دور مچ دست و دور ران)، ویژگی های عملکردی (آزمون بیشینه بروس با استفاده از دستگاه گازومتری pwercube برای تعیین اکسیژن مصرفی استراحتی و حداکثر اکسیژن مصرفی فعالیت، پرش عمودی و پرش طول ایستاده، چابکی ایلینویز و دوی سرعت 30 متر) و فیزیولوژیک (دفع اوره و کراتینین ادرار 24 ساعته) انجام گرفت. آزمون ها، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام شد ونتایج دو مرحله با یکدیگر مقایسه شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین رژیم غذایی داده شده و درصد چربی، دور کمر، دور باسن و دور ران رابطه معنی داری وجود دارد (01/0 ?p). بین رژیم غذایی داده شده و وزن، bmi، lbm، دور سینه، دور بازو ودور مچ دست رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0 ?p). بین رژیم غذایی مصرفی و اکسیژن مصرفی استراحتی، حداکثر اکسیژن مصرفی فعالیت، پرش طول ایستاده (05/0?p)، پرش عمودی، چابکی ایلینویز، دوی سرعت 30 متر رابطه معنی داری وجود داشت (01/0 ?p). بین رژیم غذایی ودفع اوره ادرار رابطه معنی دار بود (01/0 ?p)، ولی بین رژیم غذایی و دفع کراتینین رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0 ?p). با توجه به یافته های پژوهش می توان این نتیجه گیری را کرد که یک رژیم متعادل از نظر انرژی، درشت مغذی ها و ریز مغذی ها که نیازهای روزانه ورزشکاران را متناسب با ویژگی های فردی، رشته ورزشی و حجم و شدت تمرینات، تأمین کند، باعث بهبود عملکرد، ویژگی های فیزیولوژیک، ترکیب بدن و آنتروپومتریکی ورزشکاران می شود.
سولماز سالاری معرفت سیاه کوهیان
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر10 روز بی تمرینی بر شاخص های فیزیولوژیکی وعملکردی کشتی گیران نوجوان پسر استان اردبیل بود. به همین منظور تعداد13 کشتی گیر با میانگین سنی96/0±4/15سال ، قد27/5±45/171سانتی متر و وزن 12/15± 69/63 کیلوگرم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. متغیـرهای عملکردی و فیزیولوژیکی آزمودنی ها همـانند سن، قد، وزن، درصد چربی بدن، توده بدون چربی بدن، پرش طول، پرتاب وزنه از بالای سر، انعطاف شانه، انعطاف تنه به جلو، توان بی هوازی، چابکی، دراز نشست، پرس سینه، اسکات پا، سرعت، زمان عکس العمل، vo2max پیش و پس از 10 روز بی تمرینی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش آزمون t برای گروه های همبسته استفاده شد. نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که بعد از 10 روز بی تمرینی شاخص های عملکردی کشتی گیران تفاوت معناداری نداشته است(05/0?p). رکورد آزمون ها در انعطاف پذیری شانه، انعطاف پذیری تنه به جلو، پرش طول ایستاده، زمان عکس العمل، پرس سینه، اسکات پا، چابکی، درازنشست، پرتاب وزنه، سرعت، حداکثر توان بعد از 10 روز بی تمرینی تغییر معناداری نداشتند. در حالی که vo2max آزمودنی ها کاهش معنا داری پیدا کرده بود (05/0?p). همچنین بعد از 10 روز بی تمرینی توده بدون چربی و درصد چربی بدن تفاوت معناداری نشان نداد(05/0?p ). با توجه به نتایج حاصله می توان گفت 10 روز بی تمرینی تغییر معناداری در عوامل عملکردی و ترکیب بدنی کشتی گیران نوجوان بدنبال ندارد.
قیوم فرضی زاده معرفت سیاه کوهیان
هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین عوامل ترکیب بدنی با برخی از متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی دانش آموزان پسر 14 تا 17 سال شهر اردبیل بود. به همین منظور 238 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و میانگین سن، وزن و قد به ترتیب 05/1 62/15 سال، وزن 3/15 58/60 کیلوگرم و 94/9 21/168 سانتی متر بود. شاخص های آمادگی جسمانی و آنتروپومتریکی شامل vo2max (پله کوئین)، فشار خون سیستولی (sbp) و دیاستولی (dbp) (فشار سنج دیجیتالی)، توان بی هوازی (پرش عمودی سارجنت)، انعطاف پذیری (نشستن و رساندن دستها)، چابکی (ایلی نویز)، سرعت (30 متر)، شاخص توده بدن (bmi)، توده بدون چربی (lbm)، نسبت دور کمر به لگن (whr) و درصد چربی بدن (bf%) بود که در همه آزمودنی ها اندازه گیری شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق 05/0 p تعیین شد. نتایج نشان داد که بین vo2max با %bf , whr, bmi رابطه ی معکوس معنی داری وجود دارد (001/0 p) در حالیکه بین vo2max و lbm رابطه ی معنی دار وجود نداشت (05/0 p). بین توان بی هوازی با whr, lbm, bmi و bf% ارتباط مثبت معنی داری مشاهده شد.(001/0 p). بین انعطاف پذیری و %bf, whr, bmi ارتباط معنی داری مشاهده نشد (05/0 p) در حالیکه با lbm معنا دار بود (01/0 p). بین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک با lbm, bmi و %bf ارتباط مثبت معناداری وجود داشت (01/0 p ) و با whr معنی دار نبود (05/0 p). بین سرعت و چابکی با lbm رابطه ی معکوس و معنی داری وجود دارد (05/0 p) و با whr و %bf رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0 p). رابطه ی بین سرعت و bmi معنادار نیست (05/0 p) در حالیکه بین چابکی و bmi رابطه معنی داری وجود دارد (01/0 p). نتیجه گیری: اطلاعات بدست آمده از این مطالعه بر ضرورت شناسایی دانش آموزان دارای مشکلات اضافه وزن، و پیشگیری و مداخله زود هنگام برای بهبود آمادگی هوازی و آمادگی جسمانی در دانش آموزان و پیشگیری از افزایش چاقی کودکی و نوجوانی تأکید می کند. واژگان کلیدی: ترکیب بدنی، توان بی هوازی، متغیرهای فیزیولوژیکی، متغیرهای عملکردی، دانش آموز.
فرشته برزگر کلور معرفت سیاه کوهیان
چکیده هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین ناهنجاری های پایین تنه با برخی از عوامل آمادگی جسمانی در دانش آموزان دختر 10 و 11 ساله شهر اردبیل بود. جامعه آماری این پژوهش دختران دانش آموز 10 و11 ساله مشغول به تحصیل در سال90-1389بود. تعداد 320 نفر به صورت تصادفی خوشه ای (با میانگین ± انحراف معیار قد 67/6 ± 137 سانتیمتر، وزن74/8 ± 48/34 کیلوگرم) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ناهنجاری های زانوی پرانتزی و زانوی ضربدری با استفاده از صفحه شطرنجی و کولیس، عارض? کف پای صاف با استفاده از پدوسکوپ و عارض? انگشت شست کج با استفاده از نخ شاقولی مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل آمادگی جسمانی شامل تعادل، انعطاف پذیری، توان، چابکی و سرعت دویدن با استفاده از آزمون های تعادل ایستا، خم شدن و رساندن دست، پرش طول جفتی، پرش سارجنت، ایلی نویز و دوی سرعت 30 متر مورد ارزیابی قرار گرفت روش کار تحقیق حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. داده های آماری با استفاده از رگرسیون چند متغیری همزمان و با استفاده از نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین شست کج و تعادل ایستا، بین زانوی ضربدری با چابکی رابطه مثبت و معناداری در سطح 05/0 مشاهده شد، همچنین بین شست کج با چابکی و زانوی ضربدری با پرش طول و عمودی همچنین دو سرعت رابطه معکوس و معناداری در سطح 05/0 مشاهده شد. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود که با استفاده از ناهنجاری های پایین تنه می توان نتایج آزمون های آمادگی جسمانی افراد را پیش بینی کرد. کلید واژه ها: ناهنجاری های پایین تنه، ارتباط، آمادگی جسمانی، تعادل، شست کج.
محسن نمک شناس مهربانی معرفت سیاه کوهیان
نام خانوادگی دانشجو: نمک شناس مهربانی نام : محسن عنوان پایان نامه : " بررسی تأثیر 6 هفته تمرینات رزمی ویژه بر قابلیت های زیست- حرکتی مردان جوان ورزشکار رشته کیک- بوکسینگ ". استاد(اساتید راهنما) : دکتر معرفت سیاه کوهیان استاد(اساتید مشاور) : دکتر عباس معمارباشی مقطع تحصیلی : کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی گرایش فیزیولوژی ورزش دانشکده : علوم تربیتی و روانشناسی تاریخ فارغ التحصیلی: 13/10/1391 تعداد صفحه: 118 کلید واژه ها: تمرین ویژه، قابلیت های زیست- حرکتی، کیک- بوکسینگ چکیده: زمینه و هدف: هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 6 هفته تمرینات رزمی ویژه بر قابلیت های زیست- حرکتی مردان جوان ورزشکار رشته کیک- بوکسینگ در بین دانشجویان پسر دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش تحقیق: بدین منظور 38 دانشجوی پسر کیک- بوکسینگ کار به صورت داوطلبانه به عنوان آزمودنی های تحقیق انتخاب شدند و این آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش (با میانگین و انحراف معیار سنی 85/0 ± 45/21سال، قد4/6 ± 22/175سانتی متر، وزن21/12 ± 13/70کیلوگرم و ضربان قلب پیش از فعالیت 43/9 ± 13/80ضربه در دقیقه) و گروه کنترل (با میانگین و انحراف معیار سنی 7/0 ± 37/21سال، قد 75/4± 06/175سانتی متر، وزن72/9 ± 37/70 کیلوگرم و ضربان قلب پیش از فعالیت 25/6 ± 93/81ضربه در دقیقه). تمرینات ویژه کیک- بوکسینگ 6 روز در هفته و به مدت 60 دقیقه و با شدت 75-85 درصد حداکثر ضربان قلب انجام شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش آماری t وابسته و t مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج آماری نشان داد که بعد از اعمال 6 هفته تمرین رزمی ویژه، قابلیت های زیست- حرکتی (سرعت، قدرت، استقامت) در گروه آزمایش افزایش معنی داری داشته اند (001/0=p،001/0=p ،002/0=p) و در گروه کنترل تغییرات معناداری در قابلیت های زیست- حرکتی مشاهده نشد . نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر چنین می توان نتیجه گیری کرد که بعد از اعمال 6 هفته تمرین رزمی ویژه می توان انتظار داشت قابلیت های زیست- حرکتی در بین دانشجویان کیک- بوکسینگ کار بهبود یابد.
مجتبی عباسیان عباس معمار باشی
چکیده : هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر مصرف دارچین و داروی ضد التهاب ایندومتاسین در پیشگیری از کوفتگی عضلانی تاخیری متعاقب یک جلسه فعالیت عضلانی اکسنتریک می باشد. بدین منظور تعداد 35 دانشجوی پسر غیر فعال سالم و فاقد علائم کوفتگی عضلانی دانشگاه محقق اردبیلی با دامنه سنی 14/1±1/19سال به طور تصادفی به سه گروه تجربی دارچین (10 نفر)، تجربی ایندومتاسین (10 نفر) و گروه شاهد (15 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه دارچین، یک هفته قبل و سه روز بعد از ایجاد کوفتگی عضلانی روزانه 6 عدد کپسول حاوی 420 میلی گرم پودر دارچین ( روزانه 52/2 گرم)، گروه ایندومتاسین کپسول 25 میلی گرمی ایندومتاسین را هر روز 3 عدد با فاصله زمانی 8 ساعته ( روزانه 75 میلی گرم) بعد یا حین صرف غذا مصرف کردند. گروه دارونما نیز سه بار در روز 420 میلی گرم دارونما مصرف کردند. پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی با استفاده از دستگاه پرس پا با 80 درصد یک تکرار بیشینه در چهار نوبت و هر نوبت با 20 تکرار و 3 دقیقه استراحت بین هر نوبت اجرا شد. یک هفته قبل از ایجاد کوفتگی عضلانی و نیز بلافاصله بعد، 24، 48 و 72 ساعت بعد از انجام پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی، نیروی بیشینه ایزومتریک و ایزوتونیک، درد ادراکی با دو مقیاس vas و تالاگ، سنجش درد با فشارسنج جیوه ای، دامنه حرکتی زانو، میزان تورم ران، فشارخون سیستولی و دیاستولی، تعداد ضربان قلب و تنفس، غلظت آنزیم های کراتین کیناز (cpk) و لاکتات دهیدروژناز (ldh)، بررسی آزمون پایداری اسموتیکی گلبول های قرمز و شاخص های هماتولوژیک اندازه گیری شدند. از آزمون های تحلیل واریانس یک عاملی با اندازه گیری های مکرر و تصحیح بونفرونی برای مقایسه تاثیر دارچین و ایندومتاسین در زمان های مختلف استفاده شد. از آزمون تی غیر وابسته برای مقایسه نتایج همه گروه ها در هر مرحله زمانی استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که در هر دو گروه مصرف کننده دارچین و ایندومتاسین، تغییرات بوجود آمده در سطوح آنزیم-های ldh ,cpk در زمان های 48 و 72 ساعت (0001/0p<)، نیروی ایزوتونیک 48 و 72 ساعت، دامنه حرکتی زانو 48 و 72 ساعت (0001/0p<)، درد فشاری بلافاصله، 24، 48 و 72 ساعت (0001/0p<)، ادراک درد vas 24، 48 و 72 ساعت (0001/0p<) و درد ادراک شده تالاگ بلافاصله، 48 و 72 ساعت (0001/0p<)، بعد از فعالیت برونگرا تفاوت معنی داری نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. گروه مصرف کننده دارچین برخلاف گروه ایندومتاسین، در سطوح آنزیم های cpk در 24 ساعت (01/0p<) وldh 24 ساعت (005/0p<=)، نیروی ایزوتونیک 72 ساعت ( 05/0p<)، محیط ران بلافاصله، 48 و 72 ساعت، درد vas بلافاصله (05/0p<) و 24 ساعت (001/0p<=)، بعد از فعالیت برونگرا عملکرد موثرتری نسبت به گروه ایندومتاسین داشته و تفاوت معنی داری نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. همچنین درگروه مصرف کننده ایندومتاسین بر خلاف گروه دارچین، درد ادراک شده تالاگ 24 ساعت ( 05/0p<)، دامنه حرکتی زانو 24 ساعت (005/0p<)، نیروی ایزومتریک 48 ساعت ( 05/0p<)، بعد از فعالیت برونگرا عملکرد موثرتری نسبت به گروه دارچین و تفاوت معنی داری نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. نتایج بررسی شکنندگی اسموتیکی گلبول های قرمز نشان داد که دارچین با 1/33 درصد همولیز، توانسته معادل 8/66 درصد و ایندومتاسین با 5/68 درصد همولیز، توانسته معادل 43/31 درصد نسبت به گروه کنترل (100% همولیز) موجب پیشگیری از پارگی گلبولهای قرمز پس از ده روز مصرف دارچین، ایندومتاسین و دارونما شود. در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که مصرف دارچین در پیشگیری از علائم عملکردی و بیوشیمیایی کوفتگی عضلانی تاخیری پس از فعالیت های اکسنتریک می تواند مفید بوده و جایگزین مناسبی برای داروهای پر عارضه ضد التهاب غیراستروئیدی شود.
علی رجبی عباس معمارباشی
چکیده: هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثرات مصرف ده روزه خوراکی زعفران و ایندومتاسین در پیشگیری از علائم بیو شیمیایی و نشانه های عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری متعاقب یک جلسه فعالیت عضلانی اکسنتریک انجام شد. روش پژوهش: تعداد 39 دانشجوی پسر غیر فعال سالم و فاقد علائم کوفتگی عضلانی دانشگاه محقق اردبیلی با دامنه سنی 93/0±9/18سال به طور تصادفی به سه گروه زعفران (12 نفر)، شاهد (15 نفر) و ایندومتاسین (12 نفر) تقسیم شدند. دستگاه پرس پا به دو سنسور ایزومتریک متصل به دستگاه نیروسنج کامپیوتری برای تعیین حداکثر قدرت ایزومتریک مجهز شد. ده روز قبل و نیز پس از 24، 48 و 72 ساعت از انجام پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی، نیروی بیشینه ایزومتریک و ایزوتونیک با انجام آزمون پرس پا تعیین و دامنه حرکتی زانو، اندازه محیط ران، درد تالاگ، مقیاس بصری درد آنالوگ، سنجش درد با فشار سنج جیوه ای، فشار خون سیستولی و دیاستولی، تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس در دقیقه، آزمون پایداری غشای گلبول قرمز، آزمون های هماتولوژیک، غلظت پلاسمایی آنزیم های کراتین کیناز (ck) و لاکتات دهیدروژناز (ldh) اندازه گیری شد. پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی با 80 درصد قدرت ایزوتونیک بیشینه در چهار نوبت و هر نوبت با 20 تکرار و 3 دقیقه استراحت بین هر نوبت اجرا شد. از آزمون های تحلیل واریانس یک عاملی با اندازه گیری های مکرر و تصحیح بونفرونی برای مقایسه تأثیر زعفران و ایندومتاسین در نوبت های مختلف استفاده شد. از آزمون تی غیر وابسته برای مقایسه نتایج سه گروه در هر مرحله زمانی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مصرف روزانه 300 میلی گرم سرگل زعفران به مدت ده روز موجب کاهش قابل ملاحظه و معنی داری در غلظت آنزیم ck و ldh شد (0001/0p<). حداکثر قدرت ایزوتونیک و ایزومتریک گروه زعفران نسبت به پیش آزمون افزایش معنی داری داشت ولی حداکثر قدرت ایزومتریک و ایزوتونیک گروه شاهد نسبت به پیش آزمون کاهش شدید و معنی داری را نشان داد (0001/0p<). درد تالاگ، مقیاس بصری درد آنالوگ، سنجش درد با فشار سنج جیوه ای، فشار خون سیستولی، دیاستولی، تعداد ضربان قلب، تواتر تعداد تنفس، گروه زعفران نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری را نسبت به پیش آزمون نشان داد (0001/0p<). پایداری غشای گلبول قرمز گروه زعفران با 76% بیشتر از گروه ایندومتاسین (7/33%) بود. پایداری غشاء گلبول قرمز در مقایسه با گروه شاهد تعیین گردید. در گروه زعفران شاهد تغییرات مثبت و معنی داری در متغیرهای هماتولوژیک بودیم (0001/0p<). اندازه محیط ران گروه مصرف کننده زعفران و ایندومتاسین بعد از ایجاد کوفتگی افزایش و در مراحل بعد کاهش و بازگشت به حالت اولیه داشت (0001/0p<) دامنه حرکتی زانو و گروه مصرف کننده زعفران و ایندومتاسین بعد از ایجاد کوفتگی کاهش و از 24 ساعت بعد، بازگشت به حالت اولیه داشت (0001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این تحقیق بدیع نشان می دهد که ده روز مصرف زعفران و کپسول ایندومتاسین اثرات قوی پیشگیری-کنندگی از کوفتگی عضلانی تاخیری را دارد.
مسعود صالحی معرفت سیاه کوهیان
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین، بی تمرینی و تمرین مجدد بر برخی ازمتغیرهای خونی و عملکردی پسران نوجوان فوتبالیست بود. تعداد 24 دانش آموز پسر نوجوان فوتبالیست سالم عضو باشگاه فرهنگی ورزشی شهرستان پارسیان با دامنه سنی (0/66 ± 16/91 سال) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر)، کنترل (12 نفر) انتخاب شدند. این تحقیق شامل سه مرحله (تمرین، بی تمرینی، تمرین مجدد) بود. گروه تجربی که در این تحقیق مورد آزمون قرارگرفت به مدت 2ماه هفته ای 3 جلسه تمرین داشتند،. در مرحله اول، متغیرهای فیزیولوژیکی(سن، وزن، درصد چربی، توده بدون چربی) ، برخی متغیر عملکردی مانند (سرعت، ترکیب بدن، انعطاف پذیری، توان انفجاری، استقامت قلبی-تنفسی) و برخی متغیر خونی مانند :هماتوکریت ، متوسط حجم پلاسما، غلظت متوسط هموگلوبین و هموگلوبین اندازه گرفته شد. مرحله دوم، بعداز 2 هفته بی تمرینی از آزمودنی ها خواسته شداز آنها فاکتورهای فیزیولوژیکی، خونی و عملکردی مانند مرحله قبلی گرفته شد. مرحله سوم، بعد ازانجام4 هفته تمرین با شدت و حجم بیشتری نسبت به قبل، در پایان تمرینات از آزمودنی ها برخی فاکتورهای فیزیولوژیکی، عملکردی و خونی اندازه گیری شد. تمام اندازه گیری ها در شرایط یکسان محیطی از لحاظ دما و رطوبت انجام گرفت. نتایج نشان دادکه بعد از 15 روز بی تمرینی، متغیرهای فیزیولوژیکی(سن، وزن، درصد چربی، توده بدون چربی)، عملکردی(انعطاف، توان انفجاری، استقامت در سرعت، استقامت هوازی، سرعت) و متغیرهای خونی(غلظت متوسط هموگلوبین، هموگلوبین) در تمامی آزمودنی های گروه تجربی کاهش معنی دار پیدا کرده است (05/0p<). متغیرهای خونی (متوسط حجم گلبولی، هماتوکریت) ،گروه تجربی کاهش معنی داری نداشت (05/0p?). از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه-گیری های مکرر و تصحیح بونفرونی برای بررسی تأثیر تمرین، بی تمرینی و تمرین مجدد استفاده شد. نتایج این تحقیق بدیع نشان می دهد که 4هفته بی تمرینی اثرات منفی بر عملکرد نوجوانان فوتبالیست دارد.
بهزاد تیموری عباس معمار باشی
هدف از تحقیق حاضر مقایسه زمان واماندگی و پارامترهای بیومکانیکی در پروتکل های درمانده ساز با شدت های مختلف در پسران جوان فعال بود به همین منظور تعداد 31 نفر از دانشجویان رشته تربیت بدنی فعال از دانشگاه محقق با میانگین( سن71/.±12/20 سال، وزن47/6±61/65 کیلوگرم، قد26/4±80/172 سانتی متر، حداکثر اکسیژن مصرفی 7/3±21/61 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه، شاخص توده بدنی 60/1±96/21، چربی20/2±86/13%) به صورت داوطلب انتخاب شدند. با استفاده از آزمون بروس حداکثر ضربان قلب آزمودنی ها مشخص شد و در چهار پروتکل مختلف دویدن در درصدهای 90،80،70و100ضربان قلب بر روی نوارگردان تا حد درماندگی دویدند بعد از هر پروتکل حداکثر زمان دویدن، مسافت و سرعت برای محاسبه برون ده کاری، برون ده توانی، هزینه انرژی و اکسیژن مصرفی انجام شده ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری anova با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برون ده کاری، برون ده توانی، هزینه انرژی، اکسیژن مصرفی، مسافت طی شده و زمان دویدن در شدت های مختلف دویدن90،80،70 و 100 درصد ضربان قلب حداکثر تا نقطه درماندگی اختلاف معنی دار وجود دارد و اندازه اثر در سطح خیلی بالایی مشاهده شد (001/0?p ، 999/.= es) و با افزایش 10 درصدی شدت فعالیت از 70 به 80 درصد(کاهش 48 درصدی در حجم زمان دویدن، حجم کار انجام شده و مسافت طی شده، افزایش 14 درصدی در سرعت دویدن، افزایش 12 درصدی در برون ده توانی و اکسیژن مصرفی و کاهش 45 درصدی در هزینه کل انرژی) اتفاق می افتد و با افزایش 20 درصدی شدت تمرین از 70 به 90 درصد(کاهش 80 درصدی حجم زمان دویدن، کاهش 73 درصدی در حجم کار انجام شده و مسافت طی شده، افزایش 33 درصدی در سرعت دویدن، افزایش 36 درصدی در برون ده توانی، افزایش 29 درصدی در اکسیژن مصرفی و کاهش 74 درصدی در هزینه کل انرژی) اتفاق می افتد و با افزایش 30 درصدی شدت تمرین از 70 به 100 درصد(کاهش 96 درصدی حجم زمان دویدن، کاهش 94 درصدی در حجم کار انجام شده و مسافت طی شده، افزایش 56 درصدی در سرعت دویدن، افزایش 46 درصدی در برون ده توانی، افزایش 50 درصدی در اکسیژن مصرفی و کاهش 94 درصدی در هزینه کل انرژی) اتفاق می افتد. از این رو 92 درصد تغییرات در برون ده کاری، برون ده توانی، هزینه انرژی و اکسیژن مصرفی در پروتکل های مختلف دویدن به شدت تمرینی مرتبط می باشد.
رقیه عباسی نهر سولدوز معرفت سیاه کوهیان
چکیده: هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل آهن بر آمادگی قلبی – تنفسی زنان فوتبالیست لیگ برتر استان اردبیل می باشد. آزمودنی های این تحقیق، 20 نفر از زنان فوتبالیست بودند که به دو گروه کنترل(میانگین سنی 52/2± 8/19 سال، قد 46/3 ± 161 سانتی متر، وزن 12/4 ± 65/53 کیلوگرم و چربی 32/1 ± 17/20 درصد) و گروه تجربی( میانگین سنی 75/2 ± 4/19 سال، قد 41/4 ± 2/159 سانتی متر، وزن 78/5 ± 62/52 کیلوگرم و چربی 73/2 ±56/20 درصد) تقسیم شدند. ابتدا از همه آزمودنی های نمونه گیری خون و آزمایش بروس گرفته شد، آزمودنی های گروه تجربی به مدت 8 هفته روزانه 1 عدد قرص فروسولفات حاوی (100 میلی گرم فروسولفات) دریافت و آزمودنی های هر دو گروه در طول مدت این 8 هفته، هفته ای 3 جلسه به مدت 2 ساعت، فعالیت مختص رشته ی ورزشی خود را انجام می دادند. بعد از اتمام 8 هفته مکمل دهی، بار دیگر از آزمودنی ها نمونه گیری خونی و آزمون بروس گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها با آزمون t مستقل و وابسته در سطح معنی داری(05/0?p) انجام گرفت. نتایج: حداکثر اکسیژن مصرفی گروه کنترل در قبل و بعد از مکمل سازی با هم تفاوت معنی داری نداشتند(05/0< p)، در حالی که در گروه تجربی حداکثر اکسیژن مصرفی در قبل و بعد از مکمل سازی تفاوت معنی داری را نشان داد(05/0 ? p). غلظت هموگلوبین خون گروه کنترل در قبل و بعد از مکمل سازی با هم تفاوت معنی داری نداشتند(05/0< p)، در حالی که در گروه تجربی غلظت هموگلوبین در قبل و بعد از مکمل سازی تفاوت معنی داری را نشان داد(05/0 ? p). غلظت هماتوکریت خون گروه کنترل در قبل و بعد از مکمل سازی با هم تفاوت معنی داری نداشتند(05/0< p)، در حالی که در گروه تجربی غلظت هماتوکریت در قبل و بعد از مکمل سازی تفاوت معنی داری را نشان داد(05/0 ? p). غلظت فریتین سرم گروه کنترل در قبل و بعد از مکمل سازی با هم تفاوت معنی داری نداشتند(05/0< p)، در حالی که در گروه تجربی غلظت فریتین سرم در قبل و بعد از مکمل سازی تفاوت معنی داری را نشان داد(05/0 ? p. میزان آهن سرم گروه کنترل در قبل و بعد از مکمل سازی با هم تفاوت معنی داری نداشتند(05/0< p)، در حالی که در گروه تجربی میزان آهن سرم در قبل و بعد از مکمل سازی تفاوت معنی داری را نشان داد(05/0 ? p). میزان ترانسفرین خون گروه کنترل در قبل و بعد از مکمل سازی با هم تفاوت معنی داری نداشتند(05/0< p)، در حالی که در گروه تجربی میزان ترانسفرین خون در قبل و بعد از مکمل سازی تفاوت معنی داری را نشان داد(05/0 ? p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق می توان چنین نتیجه گیری کرد که مصرف مکمل آهن می تواند تاثیرات مثبتی بر آمادگی قلبی – تنفسی و همچنین فاکتورهای خونی داشته باشد.
عادل رواجی عباس معمارباشی
چکیده: زمینه و هدف: هدف از اجری تحقیق حاضر، بررسی ارتباط بین حجم و شدت پروتکل های درمانده ساز نوارگردان و برازش معادله ریاضی مربوطه در مردان جوان فعال بود. روش تحقیق: تعداد32 نفر از دانشجویان پسر تربیت بدنی(با میانگین ± انحراف معیار سنی 08/1±20 سال، قد 19/5± 172 سانتی متر، وزن 24/7± 6/65 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 19/3±45/61 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)به صورت داوطلبانه بعنوان آزمودنی های تحقیق انتخاب شدند و در پنج جلسه مجزا با حداقل فاصله 72 ساعت5 آزمون فزاینده را تا سر حد واماندگی انجام دادند. آزمون ها شامل: پروتکل نوارگردان بروس؛ پروتکل درمانده ساز70درصد ضربان قلب بیشینه؛ پروتکل درمانده ساز80درصد ضربان قلب بیشینه؛ پروتکل درمانده ساز90درصد ضربان قلب بیشینه؛ و پروتکل درمانده ساز100درصد ضربان قلب بیشینه بود .برای مقایسه رابطه حجم تمرین و شدت تمرین برآورد شده و از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون غیرخطی استفاده شد. یافته ها: نشان داد، به طور میانگین زمان تمرین در پروتکل درمانده ساز 70درصد قلب یشینه 60/121 دقیقه در 80درصد ضربان قلب بیشینه 13/57 دقیقه در 90درصد ضربان قلب بیشینه 20/23 دقیقه ودر 100درصد ضربان قلب بیشینه 13/5 دقیقه است و بین حجم تمرین و شدت تمرین هبستگی بالایی وجود دارد (999 /0- r=). نتیجه گیری: با توجه به نتایج چنین می توان نتیجه-گیری کرد رابطه بین حجم تمرین و شدت تمرین معکوس و غیر خطی می باشد و می توان برای پروتکل های درمانده ساز نوارگردان یک معادله درجه دو غیر خطی برازش کرد، که پیشگوی کننده حجم تمرین از روی شدت تمرین باشد.
رویا دلیر معرفت سیاه کوهیان
تحقیق حاضر به بررسی همبستگی بین توان هوازی و توانایی تکرارهای سرعتی و قدرتی در فوتبالیست های زن لیگ برتر استان اردبیل با سطوح مختلف vo2max می پردازد. بدین منظور تعداد 20 صفحه از فوتبالیست های زن لیگ برتر استان اردبیل با میانگین قد67/4? 166 سانتی متر، وزن2/34?62 کیلوگرم، سن 66/5?22 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 87/45?28/61 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه به صورت دسترس انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی حداکثر اکسیژن مصرفی از آزمون بروس روی نوارگردان استفاده شد و سپس آزمودنی ها به سه گروه با سطوح مختلف vo2max شامل گروه با vo2max بالا (6=n)، گروه با vo2max متوسط (8=n)، گروه با vo2max پایین (6=n) تقسیم بندی شدند.سپس توانایی تکرارهای سرعتی (rsa) به وسیله آزمون میدانی rast و استقامت در قدرت بالاتنه توسط آزمون بارفیکس اصلاح شده، استقامت در قدرت تنه به وسیله آزمون دراز و نشست یک دقیقه ای و استقامت در قدرت پایین تنه توسط آزمون پرس پا به مدت یک دقیقه اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری p?0/05 و برای مقایسه میانگین سرگروه از آنالیز واریانس یک راهه (anova) و آزمون تحقیقی lsd استفاده شد. نتایج نشان داد که بین vo2max با اوج توان (996/0=p ، 001/0-=r)، میانگین توان (857/0=p، 043/0-=r)، شاخص خستگی (491/0=p ، 164/0=r) و همچنین استقامت در قدرت بالاتنه (039/0=p ، 456/0=r) ، استقامت در قدرت تنه (946/0=p ، 017/0-=r) و استقامت در قدرت پایین تنه (725/0=p ، 084/0=r) رابطه معنی داری وجود ندارد. نتیجه کلی تحقیق نشان می دهد که vo2max تنها ملاک برای پیش بینی توانایی تکرارهای سرعتی و قدرتی نمی باشد و سایر عوامل مانند نقش تامپون ها، مدت زمان ریکاوری، تراکم مویرگی و تعداد میتوکندری می توانند در تکرارهای سرعتی نقش داشته باشند.
مهدی اسبرزاده معرفت سیاه کوهیان
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرهشت هفته تمرین ورزشی در محدوده ltp1 و ltp2 بر متغیر های قلبی تنفسی دانشجویان پسر غیرفعال انجام شد. روش پژوهش: 22 مرد غیر فعال با میانگین سنی 31/1±91/19 سال، قد 33/5±36/173 سانتی متر و توده بدن 45/9 ± 36/67 کیلوگرم به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه ltp1 (12 نفر، 61% hrmax ) و ltp2 (10 نفر، 86% hrmax) قرار گرفتند. تمرینات به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه اجرا شد. قبل از شروع پژوهش، بعد از 4 هفته تمرین و پس از 8 هفته تمرینات آزمودنی ها آزمون فزاینده نوارگردان را برای تعیین متغیّرهای قلبی تنفسی اجرا کردند. داده ها با روش اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری (05/0 p<) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: پس از تمرینات، تغییرات معنی-داری در vat، vo2 / hrpeakو hrdp متعاقب هر دو نوع تمرین ذکر شده وجود نداشت. vo2max در گروه ltp1 تغییر معنی داری نداشت (108/0=p)، در حالی که در گروه ltp2 به گونه ای معنی دار افزایش یافت (009/0=p). vvo2max به ترتیب در گروه های ltp1و ltp2 حدود 83/1 و 6/2 کیلومتر در ساعت به گونه-ای معنی دار افزایش یافت (05/0p< ). همچنین rermax، peto2 و petco2 و at در هر دو گروه تمرینی افزایش معناداری داشت (05/0p<). به علاوه، کاهش معنی داری در ضربان قلب و فشار خون استراحت در هر دو گروه وجود داشت (05/0p< ). هم چنین، تفاوت معنی داری در متغییرهای اندازه گیری شده بین گروه های تمرینی وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، هنگامی که حجم تمرین کنترل می شود، تمرین در ltp2 نسبت به تمرین با شدت ltp1 به طور موثرتری فاکتورهای قلبی تنفسی را در مردان غیرفعال بهبود می-بخشد.
منیژه علیپور عباس معمارباشی
گیاه جینسینگ به عنوان یکی از داروهایی است که به طور گسترده در شرق آسیا برای درمان استفاده می¬شود و نیز در کشورهای غربی به طور رایج به یک ماده¬ی غذایی مکمل تبدیل شده است. اگرچه اثرات بسیاری وجود دارد کهبه جینسینگ نسبت داده شده است اما برخی از تحقیقات اخیر علاقه¬ی خاص به پاسخ به این سوال که آیا جینسینگ می¬تواند به میزان قابل توجهی بر عملکرد فیزیولوژیکیبدن و خستگی تأثیر داشته باشد و از این رو به عنوان یک ماده¬ی غذایی مکمل استفاده شود؟ (گرندهی و همکاران،1994 ; پت¬کو و همکاران،1987; استرنر و همکاران،1970; براخمن و همکاران،1969). در طول 6 تحقیق انجام شده بر روی حیوانات نشان داده شده است که مصرف جینسینگ در دوز بالا باعث افزایش استقامت، کاهش خستگی در شرایط عملکرد ورزشی افزایشی می¬شود، اگرچه مطالعات کمی موفق به اثبات این موضوع شده است (لیویز و همکاران، 1983; مورتینز و همکاران، 1984). می¬شود چنین استدلال کرد که یک بهبود در سازگاری عملکرد ورزشی، ناشی از تغییرات در متابولیسم انرژی شده است. با این حال شواهد موجود اثرات مشابه را در انسان نشان داده است، در حال حاضر تفسیر دوز مصرفی مشکل و محدود است، محققان مصرف 8 هفته جیسینگ را بدون اثر معنی دار بر عملکرد فیزیکی و متابولیسم انرژی را در زنان بالغ گزارش کردند (اواکیان و همکاران، 1984; انگلس و همکاران، 1996). در این راستا مطالعات نشان داده است که مصرف 6 تا 10 هفته جینسینگ می¬تواند تأثیر قابل توجهی در عملکرد کار، جذب اکسیژن و کاهش لاکتات خون و بازیابی از کار فیزیکی با تنظیم ضربان قلب داشته باشد(موریس و همکاران، 1994). تحقیقات اولیه نیز اثرات مفید مصرف جینسینگبر روی ضربان قلب را نشان داده است که به صورت غیر مستقیم به منظور بررسی تغییرات میزان اکسیژن مصرفی است و با این حال در تحقیقاتی که در آن اکسیژن مصرفی یک معیار مهم است میزان اکسیژن مصرفی به صورت مستقیم از طریق پروتکل¬های ارگومتر مختلف تغییرات در حداکثر ظرفیت کار فیزیکی برآورد می¬شود(فارگو و مورگان،1985;فارگو همکاران، 1981). بر طبق مطالعات فارگو و مورگان(1985) گونه¬های دارویی مختلف جینسینگ از جمله پاناکس جینسینگ آسیایی، جینسینگ آمریکایی، جینسینگ ژاپنی و جینسینگ محبوب روسیه¬ای می¬تواند این اثرات مثبت را دارا باشند این در حالی است که جینسینگ به لحاظ کمی و کیفی استاندارد شده باشد و دوز پیشنهادی آنها 115 گرم دریک دوره که شامل 200 میلی گرمریشه¬ی جینسینگ در روز است. برطبق مطالعات دارلینگ و همکاران(1980) دوز مصرفی موثر را 2000 میلی گرم استاندارد شده در روز را گزارش کرد در حالی که در مطالعه¬ی دیگر 8 تا 16 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن گزارش شد(موریس و همکاران، 1994) و در یک مطالعه¬ی دیگر دوز 1000 میلی گرم استاندارد شده در روز راگزارش کردند. بنابراین بر طبق گزارش¬ها و مطالعات انجام شده نوع و مقدار مصرف جینسینگ در عملکرد و سوخت و ساز انرژی موثر است(ناگتو و همکاران،1989). نتایج قبلی برخی از پژهشگران حاکی از آن است که مصرف پودر جینسینگ می¬تواند جنبه¬هایی از عملکرد فیزیولوژیکی و بدنی ورزشکاران را بهبود بخشد که نتایج یافته¬های این پژوهش در برخی موارد تفاوت معنی دار را در پیش آزمون و پس آزمون بین دو گروه تجربی و گروه شاهد در مراحل مختلف اندازه¬گیری نشان می¬دهد و در برخی موارد دیگر تفاوت معنی¬داری را نشان نمی¬دهد. مقدار و چگونگی مصرف پودر جینسینگ که منجر به تغییرات معنی دار و افزایش انرژی و بهبود عملکرد فیزیولوژیکی و بدنی در ورزشکاران می¬شود به درستی مشخص نیست اما دوز مصرفی روزانه که به طور معمول توصیه می¬شود 1 تا 2 گرم از گیاه خام و یا 2000 میلی گرم در روزاز عصاره¬ی استاندارد شدهجینسینوزید¬ها شامل 4% تا 7% است. و نیز جینسینگ¬های از گونه¬های مختلف دارای ده¬ها جینسینوزید مختلفاست که اثرات مختلفی دارد که متأسفانه دانش علمی ما در حال حاضر اجازه نمی¬دهد که جینسینوزید خاصی را که برای شرایط خاص مفید است معرفی شود. در این مطالعه به دنبال 2 هفته مصرف پودر جینسینگ فشار خون سیستولی و دیاستولی، همچنین ضربان قلب ، نقطه شکست ضربان قلب ، فشار سهمی اکسیژن و فشار سهمی دی¬اکسید کربن پیش از فعالیت تفاوت معنی داری در پیش آزمون و پس آزمون نداشت. در این مطالعه فشار خون سیستولی و دیاستولی کاهش داشت اما این کاهش معنی دار نبود. ضربان قلب پیش از فعالیت و نیز نقطه شکست ضربان قلب افزایش داشت اما این افزایش نیز معنی دار نبود. پژوهشگران معتقدند عوامل زیادی بر نتایج این گونه مطالعات اثر می¬گذارد. برخی از این عوامل مقدار، چگونگی مصرف، مدت، نوع گونه¬ی مصرفی است. در طی این پژوهش مطالعه¬ی ¬میانگین داده¬ها در رابطه با توان بی¬هوازی نشان داد که مصرف پودر گیاه جینسینگ به مدت 2 هفته تأثیر معنی¬دار بر توان میانگین، توان حداقل، توان اوج و شاخص خستگی نداشت. توان میانگین، توان حداقل، توان اوج افزایش داشت اما این افزایش نیز معنی دار نبود و شاخص خستگی کاهش داشت اما این کاهش معنی دار نبود. برخی از پژوهشگران معتقدند که مصرفگیاه جینسینگ موثر بر خلق و خوی افراد است و ممکن است از طریق افزایش انگیزه¬ی افراد شود وتأثیری بر متغییر¬های فیزیولوژیکی نداشته باشد(خدونگ و همکاران ، 2010) .لازم به ذکر است که در پژوهش حاضر افراد رژیمغذایی متداول خود را حفظ کرده و به فعالیت بدنی روزانه¬ی خود را ادامه داده¬اند. مکانیسم عملکرد به دست آمدهدر تحقیقات برای جینسینگ این است که در تحقیقات به عنوان یک ماده مکمل پیشنهاد شده است و شامل یک سری تغییرات متابولیسم چربیها و کربوهیدرات و هموئوستاز سوخت و ساز در بدن استکه مالعه¬ی حاضر نیز در مورد متابولیسم چربی اظهارات سایر پژوهشگران را تأیید می¬کند. احتمالا جینسینگ می¬تواند بهره¬وری از اکسیداسیونسوبسترای انرژی را از طریق افزایش ظرفیت بیوشیمیایی عضلات اسکلتی برای استفاده¬ی بیشتر از چربی¬ها ذخیره¬ای، بهبود بخشد(مورتینز و همکاران، 1984). با این حال در بیشتر تحقیقات اشاره شده است که استفاده از جینسینگ تأثیری بر متابولیسم چربی¬ها و کربوهیدرات¬ها ندارد اما شواهد قوی دال برتأثیرات آن بر میزان تجمع لاکتات در خون وجود دارد و باعث به تأخیر انداختن کاهش phخون در سطح کاری نزدیک به بیشینه در عضلات می¬شود(اوکیان و همکاران، 1984) . وانگ و همکاران (2010) بر طبق پژوهشی که انجام داده¬بودند به اثرات ضد خستگی جینسینگ اشاره کردند و گفتند یکی از دلایل ممکن برای اثر ضد خستگی خستگی، بسیج سازی تری گلیسیریدها و چربی¬ها به هنگام ورزش باشد یعنی سطح تری گیسیرید خون کاهش و سطح گلوکز خون افزایش می¬یابد. 5-2- نتیجه¬گیری بر اساس نتایج تحقیق حاضردریافتیم که مصرف پودر جینسینگ به طور معنی دار مصرف انرژی از چربیها را کاهش داده و سهم انرزی از کربوهیدراتها را افزایش داده است و همچنین بر کاهش نسبت تبادل تنفسی و افزایش سرعت اجرای فعالیت ورزشی موثر بود. می¬شود چنین استدلال کرد که مصرف جینسینگ سببیک بهبود در سازگاری عملکرد ورزشی، ناشی از تغییرات در متابولیسم انرژی شده است.بنابراین، با توجه به نتایج تحقیق این امکان نیز وجود دارد که مصرف این ماده می تواند بر عملکرد سرعتی افراد موثر باشد . 5-3- پیشنهادات 5-3-1- پیشنهاداتکابردی براساسنتایجحاصلازتحقیقحاضر،پیشنهادمیشودکه: باتوجهبهنتایجحاصلازتحقیقحاضر،میتوانپیشنهادکردکه به همراه تمریناتبراساسیافتههایاینتحقیق،مربیاننیتوانندجهتبهبودظرفیتاجرایفعالیتسرعتی افرادفعال،از جیسینگ به عنوان یک ماده¬ی مکمل موثر استفاده کنند. 5-2-2- پیشنهاداتپژوهشی باتوجهبهیافتههایپژوهشحاضر،پیشنهادهایزیربرایتحقیقاتآتیدادهمیشود: 1. تأثیر مصرف جینسینگ بر متغییرهای قلبی- تنفسی و عملکردی با استفاده از پروتکل یکسان برای همه¬ی افراد مثل پروتکل بروس 2. تأثیر مصرف جینسینگ بر متغییرهای قلبی- تنفسی و عملکردی دردوز بالا و مدت مصرف طولانی¬تر 3. بررسی و ارزیابی مشابه این تحقیق با درنظر گرفتن وزن افراد و انتخاب دوز مصرفی مناسب با وزن هر فرد 4. بررسی و ارزیابی مشابه این تحقیق در افراد مبتدی ورزشی یا غیرفعال 5. بررسی و ارزیابی مشابه این تحقیق درمورد پسران
زهره آهنگری معرفت سیاه کوهیان
هدف از این تحقیق، بررسی اثرات تخلیه و بارگیری کربوهیدارت بر نقطه شکست ضربان قلب دختران جوان غیر فعال بود. نقطه شکست ضربان قلب نقش مهمی در پیش بینی آستانه بی هوازی و تنظیم برنامه های تمرینی ورزشکاران دارد. اما مکانیزم های فیزیولوژیکی درگیر در پدیده نقطه شکست ضربان قلب توسط محققین آشکار و تبیین نشده است. 18 نفر دختر جوان غیر فعال از دانشگاه محقق اردبیلی با دامنه سنی (19.93±0.9) به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه تجربی(n=8) و کنترل(n=10) تقسیم شدند. این تحقیق شامل سه مرحله بود. گروه کنترل در هر سه مرحله پروتکل وابسته به فرد(آغاز پروتکل تمرینی با 75% ضربان قلب بیشینه و افزایش سرعت نوارگردان به میزان 2 کیلومتر در ساعت در هر دقیقه) را اجرا کردند. گروه تجربی در مرحله اول پروتکل وابسته به فرد را اجرا کردند. در مرحله دوم ابتدا پروتکل تخلیه کربوهیدرات(فعالیت آزمودنی ها به مدت یک ساعت با %75-70 حداکثر اکسیژن مصرفی، تا سرحد واماندگی) اجرا شد. سپس، 10-5 دقیقه بعد از تخلیه کربوهیدرات پروتکل وابسته به فرد را اجرا کردند. مرحله سوم بعد از بارگیری کربوهیدرات به مدت سه روز (مصرف 10g کربوهیدرات به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن بدون انجام هیچ گونه فعالیتی) با اجرای پروتکل وابسته به فرد انجام شد. در همه مراحل در حین اجرای پروتکل وابسته به فرد، گاز های تنفسی توسط دستگاه تجزیه و تحلیل گاز های تنفسی جمع آوری شد. نتایج نشان داد که بارگیری و تخلیه کربوهیدرات بر نقطه شکست ضربان قلب تاثیر معناداری(p?0.05) دارد. دراین پژوهش از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بونفرونی استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری حاکی از آن بود که بارگیری و تخلیه کربوهیدرات بر نقطه شکست ضربان قلب دختران غیر فعال تاثیر مثبتی دارد.
آیلار ایمانی معرفت سیاه کوهیان
هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر مصرف مکمل سیر بر برخی از متغیرهای قلبی و ریوی دانشجویان گرم مزاج غیرورزشکار دانشگاه محقق اردبیلی متعاقب یک فعالیت بیشینه بود. 30مرد غیر ورزشکار به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل و دارونما به مدت یک هفته هر روز 1000 میلی¬گرم قرص سیر و پودر نشاسته مصرف کردند. همه¬ی آزمودنی¬ها قبل و پس از مکمل¬سازی سیر در پروتکل درمانده ساز وابسته به فرد شرکت کردند. متغیرها بادستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه¬گیری شد.از آزمون¬های آنکووا و مجذور اومگا ( ) استفاده شد. نتایج نشان داد مصرف سیر بر ضربان قلب استراحت و آستانه هوازی، نسبت تبادل تنفسی بیشینه، نبض اکسیژن آستانه بی¬هوازی و فشار سهمی دی اکسید کربن در پایان حجم جاری در حالت آستانه هوازی تأثیر معنی¬داری دارد (05/0?p. میتوان نتیجه گرفت احتمالاً مصرف سیر بر برخی از متغیرهای قلبی و ریوی افراد غیرورزشکار تأثیر دارد.
مهدی عالی زاده معرفت سیاه کوهیان
هدف: هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مکمل¬سازی حاد سیر بر شاخص¬های قلبی و تنفسی مردان ورزشکار با مزاج گرم بود. روش کار: 30 مرد ورزشکار سالم (با میانگین سنی 87/0±05/20 سال، قد 76/4±67/178 سانتی¬متر و وزن 9/8±55/71 کیلوگرم) به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل و دارونما به مدت یک هفته هر روز به ترتیب 1000 میلی-گرم قرص سیر و پودر نشاسته مصرف کردند. همه¬ی آزمودنی¬ها قبل و پس از مکمل¬سازی سیر در پروتکل درمانده¬ساز وابسته به فرد شرکت کردند. شاخص¬های قلبی و تنفسی به وسیله¬ی دستگاه تجزیه¬ و تحلیل گازهای تنفسی اندازه¬گیری شد. برای مقایسه نتایج پس آزمون همراه با کنترل نتایج پیش آزمون به عنوان کوواریانس، از آزمون آماری آنکووا استفاده شد. برای سنجش اندازه اثر متغیر مستقل بر متغیرهای وابسته از آزمون آماری مجذور اومگا (?^2) استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که مصرف هفت روزه¬ی مکمل قرص سیر بر حداکثر اکسیژن مصرفی (vo2 max)، نبض اکسیژن حالت بیشینه (maximal o2 pulse)، ضربان قلب استراحت (rhr)، و فشارخون سیستولیک حالت استراحت تاثیر معنی¬داری دارد (05/0?p). نتیجه¬گیری: بر اساس یافته¬های حاضر می¬توان نتیجه گرفت که احتمالاً مکمل¬سازی کوتاه مدت سیر بر حداکثر حجم اکسیژن مصرفی، نبض اکسیژن حالت بیشینه، ضربان قلب استراحت و فشارخون سیستولیک حالت استراحت در ورزشکاران تاثیر دارد.
رضا سبزواری راد لطفعلی بلبلی
تحقیق حاضر به مقایسه ی مدت زمان دویدن در آستانه ی بی هوازی تا مرحله ی بازماندگی در پسران فعال و غیر فعال می پردازد. به همین منظور، دو گروه آزمودنی شامل یک گروه فعال (10=n) از پسران دانشجوی ورزشکار با دامنه ی سنی (37/1±1/21 سال) نمایه توده بدن (53/3±09/24 کیلوگرم بر متر مربع) و درصد چربی (97/2±5/16) و ضربان قلب استراحت (3/3±3/60 ضربه در دقیقه) و گروه غیر فعال (10=n) از دانشجویان غیر ورزشکار سالم با دامنه ی سنی (25/1±3/22 سال) نمایه توده بدن (8/2±69/22 کیلوگرم بر متر مربع) و درصد چربی(67/3±47/22) و ضربان قلب استراحت (49/2±7/62 ضربه در دقیقه) از میان دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی انتخاب شدند و در آزمون شرکت نمودند. در این تحقیق از سه پروتکل بروس، وابسته به فرد و پروتکل اندازه گیری مدت زمان دویدن استفاده شد. در هر پروتکل، میزان تبادل گازهای تنفسی ثبت گردید. هم چنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری t مستقل استفاده شد. مدت زمان دویدن در آستانه ی بی هوازی تا مرحله ی بازماندگی در پسران فعال و غیر فعال به ترتیب (51/1±03/5 و 96/0±36/3 دقیقه) بود و نتایج معنی داری بین دو گروه به دست آمد (05/0>p). با استناد به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که مدت زمان فعالیت در پسران فعال بیشتر از پسران غیرفعال می باشد که علت این اختلاف، سطح آمادگی جسمانی بالای افراد فعال و نوع پروتکل بکار گرفته شده در تحقیق می باشد. با توجه به اینکه تحقیقات محدودی در رابطه با تأثیر میزان آمادگی جسمانی افراد بر مدت زمان فعالیت تا بازماندگی انجام گرفته است. بنابراین تحقیقات بیشتری در این زمینه بایستی صورت پذیر
محمدعلی علیزاده حتکنی معرفت سیاه کوهیان
هدف پژوهش:توان انفجاری در بسیاری از ورزش ها مانند دو و میدانی ، ژیمناستیک و برخی از ورزش های گروهی نقش تعیین کننده دارد . یکی از روش های جدید و موثر برای افزایش این متغیرها تمرین های پلایومتریک است این تحقیق ، پژوهشی نیمه تجربی است که با هدف تأثیر سه روش تمرین پلایومتریک بر توان انفجاری اندام تحتانی و توان بی هوازی دا هندبالیستهای 18-19 سال انجام شده است. روش تحقیق:در این تحقیق 32 بازیکن در رشته هندبال با میانگین سنی 0.37±18.56 سال، قد 5.9±175.8 سانتی متر و وزن 6.4±65.7 کیلوگرم شرکت کردند . آزمودنی ها به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند : گروه اول تمرین پرش اسکوات ، گروه دوم تمرین پرش زیگزاگ، گروه سوم تمرین پرش عمقی رو به جلو انجام می دادند، گروه کنترل فقط فعالیت های عادی ورزشی را انجام می دادند. میزان پرش عمودی آزمودنی ها با استفاده از آزمون سارجنت و توان بی هوازی از آزمون رست در پیش آزمون اندازه گیری و ثبت گردید . سپس آزمودنی های گروه تجربی به مدت 8 هفته تمرین پلایومتریک مشخص را انجام دادند. بعد از پایان دوره تمرین، از آزمودنی ها پس آزمون به عمل آمد و برای تجربه و تحلیل آماری از نرم افزار spss استفاده شده است . برای تعیین تأثیر و مقایسه پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه از آزمون t همبسته استفاده شد. جهت مقایسه اختلاف میانگین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید و برای رد یا قبول فرضیه ها ( ?=0.05) در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که هر سه روش تمرین پلایومتریک تأثیر معنی داری بر توان انفجاری و توان بی هوازی هندبالیست ها دارد ولی اختلاف معنی داری میان گروه ها وجود نداشت. و این نشان دهنده عدم برتری یک گروه نسبت به گروه دیگر می باشد.
جواد جلالی لطفعلی بلبلی
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مکمل سازی ال-کارنیتین بر درصد چربی بدن و نیمرخ لیپید(hdl-c،ldl-c)دانشجویان پسرغیرفعال دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. 20 دانشجوی غیرورزشکار به طور تصادفی به دو گروه مکمل (10نفر با میانگین سن 0/87±20/1 سال، وزن 2/46±74/15 کیلوگرم و قد 4/77±176/1 سانتی¬متر) و گروه دارونما (10 نفر با میانگین سن 0/56±20/1سال، وزن 4/60±67/65 کیلوگرم، قد 4/64±177/7 سانتی¬متر) تقسیم شدند. داده¬ها با استفاده از نرم افزارآماری spss-20و آزمونهای tهمبسته و t مستقل تجزیه وتحلیل شدند. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل سازی ال-کارنیتین موجب تغییر معنادار hdl، در گروه مکمل شد؛ اما در ldl، هیچ کدام از گروه ها تأثیر معناداری مشاهده نشد. بر اساس نتایج تحقیق می¬توان گفت افراد جوان اگر در کنار تمرینات هوازی از مکمل ال-کارنیتین استفاده کنند ممکن است در افزایش hdlو درصد چربی بدن آن ها تأثیر داشته باشد؛اما بررسی تأثیر مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی در شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.
ویدا حکیمی هشجین عباس معمارباشی
ورزشکاران پیوسته در جستجوی راهکار های برای بهبود عملکرد ورزشی خود بوده اند. یکی از روشهایی که می تواند سبب توسعه عملکرد ورزشی شود و ورزشکاران را از لحاظ فیزیکی و روانی برای فعالیت ورزشی آماده کند استفاده از مکمل های گیاهی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکمل زعفران بر روی فاکتورهای استقامت قلبی_تنفسی در زنان غیر ورزشکار بود. پس از تکمیل پرسشنامه تندرستی و فعالیت بدنی و اجرای تست یک مایل دویدن، از میان افراد واجد شرایط 14 نفر از دانشجویان دختر غیرفعال دانشگاه محقق (با میانگین سنی 38/1± 7/20 سال و شاخص توده بدنی 8/1±1/21) انتخاب شدند و در 3 مرحله آزمون بروس را بر روی دستگاه نوارگردان متصل به دستگاه تجریه وتحلیل گازهای تنفسی به فاصله یک هفته از یکدیگر اجرا کردند. در این تحقیق آزمودنی ها در مرحله اول یک هفته پس از مصرف دارونما و در مرحله دوم یک هفته پس از مصرف روزانه300 میلی گرم کلاله گل زعفران تست ها را اجرا نموده و متغیرهای مورد نظر اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و تصحیح بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که مصرف 300 میلی گرم زعفران به مدت یک هفته باعث افزایش معنی داری درvo2 ،vo2max ، نبض اکسیژن، زمان واماندگی و کاهش معنی دار در فشار خون و ضربان قلب در حالت استراحت شد و همچنین افزایش معنی دار در اکسیداسیون چربی و کاهش معنی دار مصرف انرژی از کربوهیدارت طی اجرای تست بروس متعاقب مصرف زعفران مشاهده شد و hrdp و ضربان قلب یک دقیقه پس از فعالیت پس مصرف زعفران تغییر معنی داری نداشته است(05/0 p< ). در نتیجه، به نظر می رسد مصرف زعفران احتمالا اثر ارگوژنیکی بر عملکرد قلبی_تنفسی دانشجویان دختر غیرفعال دارد و احتمالا تاثیر ارگوژنیکی بارزی در ورزشهای استقامتی خواهد داشت.
فایقه خوش خواهش معرفت سیاه کوهیان
چکیده ندارد.
رقیه افرونده معرفت سیاه کوهیان
چکیده ندارد.
حمیدرضا آزمون زاویه کیوی معرفت سیاه کوهیان
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات 8 هفته (3 روز در هر هفته) تمرین قدرتی، استقامتی و ترکیبی بر توانایی های زیست حرکتی دانشجویان فعال پسر بود. بدین منظور 31 نفر از دانشجویان فعال پسر دانشگاه محقق اردبیلی به صورت تصادفی انتخاب شدند و این آزمودنی ها به صورت تصادفی به یکی از 4 گروه زیر تقسیم شدند : تمرین قدرتی (7 نفر، سن: 21/5 (1/7±))، تمرین استقامتی (8 نفر، سن: 20/7 (1/8±))، تمرین ترکیبی (8 نفر، سن: 21/5 (6/1±))، گروه کنترل (8 نفر، سن: 20/75 (1/6±)). اندازه گیری های زیر از تمامی آزمودنی ها قبل و بعد از 8 هفته تمرین بعمل آمد: وزن، درصد چربی، اکسیژن مصرفی بیشینه(vo2max)، سرعت، انعطاف پذیری، یک تکرار بیشینه در پرس پا، پرس شانه، پرس سینه و اسکات. نتایج نشان داد که vo2max به طور معناداری در گروه استقامتی و ترکیبی بهبود یافته است(0/05≥ p ). توسعه یک تکرار بیشینه در حرکات پرس سینه، پرس شانه، پرس پا و اسکات در تمامی گروه های تمرین بعد از 8 هفته معنادار بود اما به طور معناداری در گروه قدرتی و ترکیبی نسبت به گروه استقامتی بزرگتر بود(0/05≥ p ). بهبود زمان در آزمون دویدن 40 یارد در گروه قدرتی و گروه ترکیبی معنادار نبود(0/05≥ p ). انعطاف پذیری شانه در گروه قدرتی و ترکیبی تغییرات معناداری را نشان داد در حالی که در گروه استقامتی تغییر معناداری مشاهده نشد(0/05≥ p ). بهبود انعطاف پذیری در آزمون استاندارد نشستن و رسیدن در تمامی گروه های تمرینی معنادار بود(0/05≥ p ). گروه کنترل کاهش معناداری را در vo2max، انعطاف پذیری و یک تکرار بیشینه در تمامی حرکات بعد از 8 هفته تمرین نشان داد اما تغییر معناداری در سرعت این گروه مشاهده نشد(0/05≥ p ). با توجه به نتایج تحقیق این چنین می توان بیان کرد که تمرین ترکیبی که بوسیله دانشجویان فعال پسر انجام می شود اثر مداخله گری بر توسعه قدرت، vo2maxو انعطاف پذیری ندارد اما ممکن است توسعه سرعت را کاهش دهد.
مریم داسگر معرفت سیاه کوهیان
زمینه و هدف: هدف از اجری تحقیق حاضر، مقایسه سه پروتکل بر روی نوارگردان در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب(hrdp) در بین دانشجویان پسر دانشگاه محقق اردبیلی بود. روش تحقیق: بدین منظور 30 دانشجوی پسر فعال (با میانگین± انحراف معیار سنی0/2±21/8سال، قد2± 173 سانتیمتر، وزن2/1 ± 68/1 کیلوگرم و vo2max 2/1±46/83 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت داوطلبانه بعنوان آزمودنی های تحقیق انتخاب شدند و در سه جلسه مجزا با حداقل فاصله 72 ساعت 3 آزمون فزاینده را تا سر حد واماندگی انجام دادند. آزمون ها شامل: پروتکل کویپر و همکاران؛ پروتکل جونز و داست؛ و پروتکل گسیل و هافمن بود. برای تعیین نقطه انحراف ضربان قلب در هر یک از پروتکل ها، ضربان های قلب فعالیت آزمودنی ها لحظه به لحظه با استفاده از تله متری(مدل پولار) ثبت شد. برای تعیین hrdp و منحنی عملکرد ضربان قلب (hrpc)، از نرم افزار ویژه و روش بیشترین فاصله (dmax) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل نتایج از روش آماری آنالیز واریانس یک راهه (anova)با اندازه های مکرر(آزمون تعقیبی بونفرنی) استفاده شد. یافته ها: در همه آزمودنی ها(100%) و در هر سه پروتکل تمرینیhrdp به طور میانگین برای پروتکل کویپر و همکاران در88 درصد ضربان قلب بیشینه، پروتکل جونز و داست 86 درصد ضربان قلب بیشینه وپروتکل گیسل و هافمن 84 درصد ضربان قلب بیشینه مشاهده شد. همچنین نتایج نشان داد، بین مقادیر میانگین هایhrdp در دو آزمون کویپر و همکاران و جونز و داست اختلاف معنی دار وجود ندارد (675 /0= p و 211/0=f). اما بین مقادیر میانگین هایhrdp در دو آزمون کویپر و همکاران و گیسل و هافمن و همچنین جونز و داست و گیسل و هافمن اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0/05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج چنین می توان نتیجه گیری کرد که با استفاده از هر سه پروتکل تمرینی بر روی نوارگردان با بهره گیری از روش dmax ، می توان hrdp را تعیین نمود