نام پژوهشگر: لیلی محمدی
لیلی محمدی مظاهر احمدتوبی
آموزه ی گناه نخستین یکی از آموزه های کلیدی مسیحیت است که مفاد اصلی آن، آلودگی نوع انسان است. براساس این آموزه، انسانها به دلیل اینکه از نژاد حضرت آدم (ع) هستند، گناه آدم را به عنوان فرزندان او به ارث می برند و در نتیجه همه ی آنها گناهکارند. مسیحیان بر این باورند که رهایی از این گناه جز از طریق خود خداوند ممکن نبود. اما خداوند، از یک طرف، صفت عدل او اقتضا می کند که آدم و و ذریّه اش را به سبب گناهی که او مرتکب شد مجازات کند، و از طرف دیگر، صفت رحمت او اقتضا می کند که گناهان بشر را ببخشد. از نظر آنهاتنها راه جمع بین عدل و رحمت خداوند ارسال پسر یگانه ی خود عیسی مسیح (ع) بود. اینکه او در هیئت انسانی ظاهر شود و مانند یک انسان زندگی کند و سپس برای اینکه گناه بشر را کفاره دهد ظالمانه مصلوب شود. به عبارت دیگر، مسیحیان مرگ مسیح روی صلیب را کفاره ای برای گناه آدم می دانند. از این رو هر کس به عیسی مسیح ایمان بیاورد از طریق غسل تعمید از این گناه پاک می شود. و اما در مورد گناهانی که افراد پس از غسل تعمید مرتکب می شوند طریق تبرئه ی از آن توبه و اعتراف در نزد کشیش است. بازخرید گناه نخستین، یعنی این اعتقاد که خداوند به خاطر کفاره ی گناه آدمیان پسر یگانه خویش را فدا کرد مطلبی است که فهم آن ممکن نیست. در تمام کاینات کسی بالا دست خدا نیست پس خداوند در قبال چه کسی مسئول است و پسر خویش را در قبال مسئولیت در برابر چه کسی فدا می کند؟ او قربانی خویش را به چه کسی تقدیم می کند؟ به نفس خودش؟لازم است که در تمامی شریعت ها بین گناه و عقوبتِ آن تناسب وجود داشته باشد. آیا بین مصلوب شدن مسیح بدین صورت و گناهی که آدم مرتکب آن شد، توازن و تناسبی وجود دارد؟آیا انصاف است که برای گناه دو نفر نه تنها گناهکاران اصلی بلکه میلیاردها انسان دیگر اعم از همه ی آنهایی که هرگز در جهان نزیسته اند و هیچگاه نخواهند زیست مجازات شوند؟بسیاری از متکلمان مسیحی عصر حاضر این نظریه را قبول ندارند چرا که معتقدند این نظریه به مفهوم عدالت خداوند آسیب می رساند چون که بر این فرض استوار است که خدا خون مسیحی را می طلبد که از هر جهت بی گناه بود، تا با روش نابهنجاری که مبتنی بر شکنجه و مرگ سرخ است، گناه دیگران را جبران کند. هیچ انسانی نمی تواند این روش ظالمانه و وحشیانه را بپذیرد، پس چگونه می توانیم آن را به خداوند نسبت دهیم؟!
لیلی محمدی تیمور جوادی
تنش خشکی یکی از عوامل تنش زای محیطی است که رشد و تولید محصول را محدود می کند. روش ها و استراتژی های برای القا مقاومت به تنش یا اصلاح اثرات زیانبار خشکی بر گیاهان مورد توجه زیادی قرار گرفته است. یکی از راهکارها برای غلبه بر اثرات نامطلوب تنش خشکی کاربرد قارچ مایکوریزا است. مایکوریزا نشان دهنده مشارکت همزیستی بین قارچ و ریشه گیاه میزبان می باشد. در این همزیستی قارچ، قند، اسیدهای آمینه، ویتامین ها و برخی مواد آلی دیگر را از میزبان دریافت و در مقابل مواد معدنی و بیشتر از سایر مواد، فسفات را از خاک جذب و در اختیار گیاه قرار می دهد. به منظور بررسی اثر دو گونه قارچ مایکوریزا بر برخی صفات در دو رقم توت فرنگی در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و سه فاکتور آبیاری (آبیاری کامل و تنش خشکی 10- بار) و فاکتور قارچ مایکوریزا در سه سطح (شاهد، گونهglomus mosseae و glomus intraradices) و دو رقم توت فرنگی (پاروس و کوئین الیزا) انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده تنش خشکی باعث کاهش صفات رویشی مانند سطح برگ، وزن خشک برگ، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، محتوای نسبی آب برگ، هدایت روزنه ای، پایداری غشا، کلروفیل a و کل، میزان پروتیین در رقم کوئین الیزا و عنصر فسفر شد و قارچ مایکوریزا صفات مذکور را در شرایط تنش افزایش داد. همچنین تنش خشکی باعث افزایش صفاتی مانند میزان پرولین، کربوهیدرات و آنزیم های پراکسیداز، آسکوربیک پراکسیداز، پراکسید هیدروژن شد ولی گیاهان آلوده به قارچ مایکوریزا این صفات را در شرایط تنش خشکی کاهش دادند. قارچ مایکوریزا در شرایط تنش خشکی بر صفاتی مانند طول ریشه، کلروفیل b و عناصر ازت، پتاس و آهن تاثیر نداشت. ولی میزان جذب مس در حالت شاهد (آبیاری کامل) را نسبت به گیاهان بدون قارچ افزایش داد در حالی که در شرایط تنش تاثیری معنی داری نداشت.
لیلی محمدی حسن جهانی هاشمی
چکیده ندارد.