نام پژوهشگر: قاسم عسکری سریزدی
قاسم عسکری سریزدی میرجلیل حجازی
مگس مینوز مارپیچی جالیز و سبزی liriomyza trifolii (burgess) یکی از آفات مهم تعدادی از گیاهان زینتی و جالیز و سبزی در بسیاری از نقاط جهان است. این حشره در دهه ی اخیر به یکی از آفات مهم کشت های گلخانه ای خیار و گوجه فرنگی در ایران تبدیل شده است. مهم ترین روش کنترل این آفت در ایران استفاده از حشره کش های شیمیایی است. هرچند هنوز گزارش های رسمی مبنی بر بروز مقاومت این آفت به حشره کش های رایج در ایران وجود ندارد، اما با توجه به ویژگی های زیست شناختی و همچنین استفاده ی بی رویه از ترکیبات شیمیایی، بروز و گسترش مقاومت به حشره کش ها در این حشره دور از انتظار نیست. در مطالعه ی حاضر اثر چهار حشره کش نسبتاً جدید به نام های ابامکتین، سایرومازین، ایندوکساکارب و اسپینوسد روی لاروهای سنین 1 و 2 l. trifolii بررسی شد. این بررسی در شرایط آزمایشگاهی (در دمای c° 2 ± 26، رطوبت نسبی 10 ± 60 % و دوره ی روشنایی 8: 16 ساعت) انجام شد. کلرپایریفوس نیز به عنوان یکی از رایج ترین حشره کش های مورد استفاده در ایران علیه این آفت، برای مقایسه مورد آزمایش قرار گرفت. بر اساس آزمایش های مقدماتی، دامنه ی غلظت های مورد استفاده در زیست سنجی لاروهای سن 1 برای حشره کش های ابامکتین، سایرومازین، ایندوکساکارب، اسپینوسد و کلرپایریفوس به ترتیب برابر 0/047- 0/009، 0/975- 0/225، 70/5- 25/5، 0/408- 0/072 و mg ai/l 89/76 - 20/4 بودند. دامنه ی غلظت ها برای لاروهای سن 2 برای حشره کش های ذکر شده به ترتیب 0/5- 0/009، 1/35- 0/45، 75- 37/5، 0/312 - 0/072 و mg ai/l 81/6- 20/4 بودند. زیست سنجی ها به روش فرو بردن برگ های لپه ای گیاه لوبیا چیتی (phasaeolous vulgaris l) درون محلول سمی با غلظت های مختلف انجام شدند. رشد و نمو کامل لاروی و رسیدن به مرحله ی شفیرگی ملاک زنده مانی در نظر گرفته شد. در زیست سنجی لاروهای سن 1، مقادیر 50 lcبرای ابامکتین، سایرومازین، اسپینوسد، ایندوکساکارب و کلرپایریفوس، به ترتیب برابر 0/018، 0/51، 0/14، 43/47 و mg ai/l 42/21 برآورد شدند. مقادیر 50 lcبرای حشره کش های مورد اشاره، برای لاروهای سن 2 به ترتیب برابر 0/02، 0/15، 0/12، 51/55 وmg ai/l 41/37محاسبه گردیدند. نتایج نشان دادند که در بین حشره کش های آزمایش شده، ابامکتین، اسپینوسد و سایرومازین در دوزهای بسیار پایین روی l. trifolii بسیار موثر بودند. با توجه به احتمال پایین آلودگی های زیست محیطی و دامنه ی امنیت وسیع این ترکیبات برای موجودات غیرهدف، این حشره کش ها می توانند نامزدهای مناسبی جهت استفاده در برنامه های مدیریت تلفیقی برای کنترل مگس های مینوز agromyzaidae باشند.
قاسم عسکری سریزدی میرجلیل حجازی
مینوز جالیز و سبزی (liriomyza sativae) یکی از آفات کلیدی محصولات گلخانه¬ای در ایران و جهان است. ویژگی¬های زیستی این آفت و همچنین تکیه¬ بر مبارزه شیمیایی ممکن است منجر به بروز مقاومت در این آفت شود. جمعیت-هایی از این آفت از اصفهان، جیرفت، محلات، مهریز و یزد جمع¬آوری و به گلخانه¬ی گروه¬ گیاه¬پزشکی دانشگاه تبریز منتقل شدند. یک جمعیت حساس نیز از یک مزرعه¬ی متروکه از استان یزد جمع¬آوری شد و دور از آفت¬کش¬ها در گلخانه پرورش داده شد. با انجام زیست¬سنجی¬ها خطوط دوز- اثر برای حشرات نسل اول (1f) پرورش یافته در گلخانه رسم گردیدند. حساسیت لاروها به ابامکتین، کلرپایریفوس و تیامتوکسام به روش غوطه¬وری برگ مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین سمیت فن¬پروپاترین روی حشرات کامل به روش تماسی و با استفاده از لوله آزمایش مورد ارزیابی قرار گرفت. در مقایسه با جمعیت حساس (شریف) نسبت¬های مقاومت در سطح 50lc برای ابامکتین، کلرپایریفوس، تیامتوکسام و فن¬پروپاترین به ترتیب برای جمعیت اصفهان 45/3، 3/10، 6/10، و 8/6 برابر؛ برای جمعیت جیرفت 7/2، 7، 15 و 2/10 برابر؛ برای جمعیت محلات 45/3، 7/5، 2/26 و 2/26 برابر؛ برای جمعیت مهریز 54/5، 4/5، 9/7 و 5 برابر و برای جمعیت یزد 36/1، 5/9، 16 و 3/28 برابر بود. در ادامه، جمعیت¬هایی که مقاومت آن¬ها به فن¬پروپاترین و/یا تیامتوکسام محرز شد، به صورت جداگانه تحت فشار این آفت¬کش¬ها در گلخانه نگهداری شدند. بعد از 14 ماه مقاومت به فن¬پروپاترین و تیامتوکسام به طور قابل ملاحظه¬ای افزایش یافت. مقاومت به فن¬پروپاترین در جمعیت¬های جیرفت، محلات و یزد به ترتیب به 52/33، 32/60 و 18/36 برابر رسید. سطوح جدید مقاومت به تیامتوکسام نیز به ترتیب در جمعیت¬های اصفهان، جیرفت، محلات و یزد به ترتیب به 51/34، 47/25، 35/68 و 23/34 برابر رسید. مطالعات تشدید¬ اثر با استفاده از دی¬اتیل¬مالئات، تری¬فنیل فسفات، پایپرونیل بوتوکساید و تری¬بوتیل فسفروتری¬تیوآت و تنها روی حشرات کامل سویه¬های مقاوم به فن¬پروپاترین انجام شدند. سنجش¬های آنزیمی برای استرازهای عمومی، گلوتاتیون-اس- ترنسفرازها و مونوکسیژنازها روی لاروها و حشرات کامل انجام گرفت. فعالیت گلوتاتیون¬اس- ترنسفرازها در سویه¬های حساس و مقاوم به فن¬پروپاترین تفاوت معنی¬داری با هم نداشتند. فعالیت استرازهای عمومی و همچنین مقدار مونوکسیژنازهای میکروزومی در سویه¬های مقاوم بیشتر از سویه¬ی حساس بودند. مطالعات تشدید اثر و آزمون¬های بیوشیمایی نشان دادند که استرازها و مونوکسیژنازها از عوامل کلیدی بروز مقاومت به فن¬پروپاترین در l. sativae بودند. در سویه¬های مقاوم به تیامتوکسام نیز تفاوتی در فعالیت گلوتاتیون¬اس- ترنسفرازها با سویه¬ی حساس مشاهده نشد، اما فعالیت استرازها و مقدار مونوکسیژنازها در سویه¬های مقاوم بیشتر بودند. نتایج آزمون¬های بیوشیمیایی نشان داد که استرازهای عمومی و مونوکسیژنازها در مقاومت l. sativae به تیامتوکسام نیز دخیل هستند. سویه¬های مقاوم به فن¬پروپاترین و تیامتوکسام مقاومت تقاطعی به آزادیراکتین، کلرانترانیلی¬پرول و سایرومازین نداشتند. تنها سویه¬های مقاوم به تیامتوکسام مقاومت تقاطعی ملایمی به اسپینوسد نشان دادند. همچنین مشخص شد که مقاومت l. sativae به تیامتوکسام و فن¬پروپاترین در غیاب فشار آفت¬کش¬ها ناپایدار بودند.
قاسم عسکری سریزدی میرجلیل حجازی
چکیده ندارد.