نام پژوهشگر: علی نخزری مقدم

ارزیابی تناسب اراضی گندم در حوزه گرگان رود با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1391
  سارا آهن ساز   علی نخزری مقدم

استفاده بهینه از اراضی نیازمند ارزیابی دقیق منابع اکولوژی کشاورزی می باشد ارزیابی تناسب اراضی پیش نیازی برای کشاورزی پایدار بوده و نقش مهمی در برنامه ریزی کشاورزی آشیانه محور دارد. ابزاری مثل gis می تواند در این زمینه سودمند باشد. در این تحقیق، از پارامتر های اقلیمی (دما و بارش)، توپوگرافی (شیب و جهت شیب) و کاربری اراضی به منظور تعیین تناسب اراضی حوزه گرگان رود جهت تولید گندم استفاده شده است. از روش تحلیل سلسله مراتبی، برای تعیین ضریب تأثیر عوامل موثر بر امکان تولید گندم استفاده شد. به منظور پهنه بندی حوزه ی گرگان رود از نظر توانمندی تولید، داده های بلند مدت عملکرد گندم استان گلستان جمع آوری گردید. درون یابی عملکرد با روش فاصله وزنی معکوس (idw) انجام شد. همچنین نقشه شوری اراضی استان تهیه شد. نتایج نشان داد در حوزه گرگان رود 74 درصد اراضی دیم از نظر پارامتر های اقلیمی و توپوگرافی مناسب کشت، 26 درصد اراضی نسبتا" مناسب می باشند و کل اراضی آبی مناسب تولید می باشند. در93 و 66 درصد اراضی زیر کشت گندم دیم و آبی شرایط مطلوب (عملکردی پایین تر از میانگین استان) حاصل نمی شود. با وارد کردن اطلاعات ec نشان داد که 6 و 66 درصد از اراضی آبی و دیم با شوری بیش تر از 14 دسی زیمنس بر متر رو به رو هستند و چون ec بالاتر از 14 دسی زیمنس بر متر علاوه بر کاهش عملکرد، موجب کاهش 50 درصدی جوانه زنی می شود، این نواحی در حوزه عملکردی پایین تر از میانگین عملکرد استان داشتند. در 4879 و 5078 هکتار از اراضی آبی و دیم با وجود مطلوب بودن شوری، عملکردی پایین تر از میانگین استان دارند که علت آن مدیریت ضعیف زارعین منطقه است و این لزوم بازنگری در گزینه های مدیریتی را اثبات می کند.

بررسی تأثیر باکتری تیوباسیلوس، نوع و میزان کود گوگردی بر کمیت و کیفیت کنجد (sesamum indicum .l)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1392
  مهدی قاسمی مرزبالی   سید مرتضی سیدیان

چکیده به منظور مطالعه تأثیر باکتری تیوباسیلوس، نوع و میزان کود گوگردی بر کمیت و کیفیت کنجد(sesamum indicum l.) آزمایشی در سال زراعی 1391-1390 در مزرعه آموزشی- پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به اجرا درآمد. عامل های مورد بررسی شامل کود گوگرد گرانول در سه سطح و شامل0، 45 و 90 کیلوگرم گوگرد در هکتار، کود نیتروژن با پوشش گوگرد در سه سطح و شامل 0، 45 و 90 کیلوگرم گوگرد در هکتار و باکتری تیوباسیلوس در دو سطح و شامل تلقیح و عدم تلقیح بودند. نتایج نشان داد که اثر گوگرد گرانول، کود نیتروژن با پوشش گوگرد و تلقیح با باکتری تیوباسیلوس بر صفات مورد بررسی بجز قطر ساقه یعنی محتوی کلروفیل برگ، تعداد گره در بوته، تعدا گره بارور در بوته، تعداد کپسول، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، ماده خشک تولیدی، درصد روغن، درصد پروتئین، درصد گوگرد دانه، عملکرد روغن، عملکرد پروتئین و عملکرد گوگرد تأثیرگذار بود. اثر متقابل کود گوگرد گرانول، نیتروژن با پوشش گوگردی و باکتری تیوباسیلوس (g×n×t) نیز بر قطر ساقه تأثیرگذار نبود اما سایر صفات تحت تأثیر قرار گرفتند. تیمار مصرف 90 کیلوگرم کود گوگرد گرانول، 90 کیلوگرم کود نیتروژن با پوشش گوگرد و تلقیح با باکتری تیوباسیلوس به طور معنی داری صفات مورد مطالعه را نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. نتایج حاصل از همبستگی بین صفات نشان داد که صفت شاخص برداشت (**84/0=r) بیشترین همبستگی را با عملکرد داشته و از لحاظ خصوصیات کیفی کنجد بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار (**97/0=r) را عملکرد گوگرد با عملکرد دانه داشت. در تیمار مصرف 90 کیلوگرم کود گوگرد گرانول، 90 کیلوگرم نیتروژن با پوشش گوگردی به همراه مصرف باکتری تیوباسیلوس عملکرد دانه 40 درصد نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود. کمترین عملکرد دانه نیز به تیمار عدم مصرف کودهای گوگردی و تلقیح با باکتری تیوباسیلوس تعلق داشت. بین عملکرد و کلیه صفات مورد مطالعه به‎جز قطر ساقه همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت. بیش‎ترین عملکرد روغن، عملکرد پروتئین و عملکرد گوگرد از تیمار مصرف 90 کیلوگرم کودهای گوگردی به همراه مصرف باکتری تیوباسیلوس به دست آمد.

بررسی کشت مخلوط و تک کشتی چهار گونه ی مرتعی در گنبد کاووس
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  حزب الله پورگلستانی   مجید محمد اسمعیلی

به منظور بررسی و مقایسه عملکرد کمی و کیفی کشت مخلوط و خالص چند گونه ی مرتعی، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس به اجرا در آمد. الگوی کاشت (تیمار ها) در 5 سطح و شامل کشت خالص festuca ovina l، festuca arundinacea schreb، medicago scutellata l، agropyron elongatum jose و کشت مخلوط چهار گونه به نسبت 25 درصد از هر یک بود. تجزیه واریانس نشان داد که اثر الگوی کاشت بر صفات عملکرد علوفه خشک، و عملکرد بذر در سطح یک درصد معنی دار است. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه با 01/2018 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار کشت مخلوط و کمترین عملکرد با 96/416 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار f. ovina بود. بیشترین عملکرد بذر 34/969 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار m. scutellata بود. مقایسه میانگین تیمارهای الگوی کاشت نشان داد که حداکثر ماده خشک قابل هضم مربوط به تیمار کشت خالص m. scutellata با 45/64 درصد و حداقل این صفت نیز مربوط به تیمار کشت خالص a. elongatum با 54/49 درصد بود. بیشترین درصد کربوهیدرات های محلول در آب متعلق به تیمار کشت خالص m. scutellata با 18/13 درصد و حداقل این مقدار به گونه a. elongatum با 07/6 درصد تعلق داشت. حداکثر پروتئین خام مربوط به تیمار کشت خالص m. scutellata با 55/20 درصد و حداقل این صفت مربوط به تیمار کشت خالص f. ovina با 83/11 درصد بود. حداکثر فیبر خام مربوط به تیمار a. elongatum با 39/46 درصد و حداقل آن مربوط به تیمار کشت مخلوط با 32/37 درصد بود. مقایسه میانگین تیمارهای الگوی کشت نشان داد که حداکثر خاکستر علوفه مربوط به تیمار کشت خالص f. arundinacea با 83/9 درصد و حداقل این صفت نیز مربوط به تیمار کشت خالص m. scutellata با 45/7 درصد بود. نسبت برابری زمین (بر اساس وزن خشک علوفه) برای گونه های مورد بررسی برابر با 18/1 یعنی ler>1 بود که این نتیجه نشان می دهد کشت مخلوط بهتر از کشت خالص بوده است.

تأثیر کود نیتروژن و الگوی کاشت بر کمیت و کیفیت باقلا (vicia faba) و جو علوفه ای (hordeum vulgare)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی 1393
  غلامعلی نورا   علی نخزری مقدم

به‎منظور بررسی اثر الگوی کاشت و نیتروژن مصرفی بر عملکرد و کیفیت علوفه، آزمایشی در سال زراعی 92-1391 در مزرعه دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گنبد کاووس به‏صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‏های کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. در این آزمایش از رقم صحرای جو و برکت باقلا استفاده شد. عامل الگوی کاشت در پنج سطح شامل کشت خالص جو، کشت مخلوط 75 درصد جو و 25 درصد باقلا، کشت مخلوط 50 درصد جو و 50 درصد باقلا، کشت مخلوط 25 درصد جو و 75 درصد باقلا و کشت خالص باقلا و عامل کود نیتروژن در 4 سطح شامل عدم مصرف و مصرف 25، 50 و 75 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار با منشأ اوره بود. نتایج نشان داد که اثر الگوی کاشت بر عملکرد علوفه، درصد پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم، فیبر غیر قابل حل در شوینده های اسیدی و فیبر غیر قابل حل در شوینده‏های خنثی در سطح یک درصد معنی دار بود. اثر کود نیتروژن فقط بر صفات درصد پروتئین خام در سطح یک درصد و درصد ماده خشک قابل هضم در سطح پنج درصد معنی دار شد. کشت خالص جو با 38/13 تن در هکتار بیشترین عملکرد و کشت خالص باقلا با 4/7 تن کمترین عملکرد علوفه را در هکتار تولید کردند. با افزایش نسبت باقلا در تیمارهای کشت مخلوط، عملکرد نسبت به کشت خالص جو کاهش یافت. عملکرد علوفه در تیمار مصرف 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار حداکثر و برابر با 08/13 تن و در عدم کاربرد نیتروژن با 46/9 تن در هکتار حداقل بود. نسبت برابری زمین در تیمارهای کشت مخلوط بیش از یک بود که نشان دهنده مطلوب بودن کشت مخلوط جو و باقلا می باشد. کم ترین مقدار نسبت برابری زمین مربوط به تیمار کشت مخلوط 75 درصد جو و 25 درصد باقلا با 09/1 بود. ضریب نسبی تراکم در تیمارهای کشت مخلوط 75 درصد جو و 25 درصد باقلا، 50 درصد جو و 50 درصد باقلا، و 25 درصد جو و 75 درصد باقلا به ترتیب با 75/1، 56/2 و 10/2 بود. ضریب نسبی تراکم در جو بیش از باقلا بود. با افزایش نسبت جو در تیمارهای کشت مخلوط، غالبیت جو کاهش ‎یافت. جو قدرت رقابتی بیشتری نسبت به باقلا داشت به‎طوری‎که این نسبت برای جو در تمام تیمارهای مختلف کشت مخلوط بیشتر از باقلا بود. عملکرد معادل جو در تیمارهای کشت خالص جو و باقلا به‎ترتیب 38/13 و 86/9 تن در هکتار بود. حداکثر و حداقل پروتئین خام با 37/25 و 81/8 درصد و ماده خشک قابل هضم با 96/69 و 96/58 درصد به ترتیب از کشت خالص باقلا و جو به دست آمد. حداکثر و حداقل فیبر قابل حل در شوینده های اسیدی با 34/37 و 2/26 درصد و الیاف قابل حل در شوینده‎های خنثی با 51/63 و 3/53 درصد به ترتیب از کشت خالص جو و باقلا بدست آمد.

اثر فاصله ردیف و جهت کاشت بر عملکرد و اجزاء عملکرد لوبیا سبز
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  افسانه مدنی فرد   عباس بیابانی

به منظور تأثیر جهت کاشت و فاصله ردیف بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه رقم سان ری لوبیاسبز،ازمایشی در سال زراعی 2-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شدو عامل فاصله ردیف در سه سطح شامل 30،20 و 40 سانتی متر و عامل جهت کاشت در چهار سطح شامل شمالی- جنوبی، شرقی- غربی، شمال شرقی- جنوب غربی و شمال غربی- جنوب شرقی بود. نتایج نشان داد که اثر جهت کاشت بر تعداد غلاف سبز در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد دانه، وزن خشک بوته و شاخص برداشت معنی دار بود. اثر فاصله ردیف بر تعداد غلاف سبز در بوته، وزن غلاف سبز در بوته، طول غلاف سبز، ارتفاع بوته، تعداد شاخه در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه و وزن خشک بوته معنی دار شد. بیشترین ارتفاع بوته، تعداد شاخه در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه و وزن خشک بوته به ترتیب به فاصله ردیف 20،40، 40،20و 40 سانتی متر بود. وزن خشک بوته در جهت کاشت شمالی-جنوبی با 11/2 گرم بیش از تیمارهای دیگر بود. بیشترین و کمترین تعداد غلاف سبز در بوته به ترتیب با 15/17 و 10/63 غلاف مربوط به تیمارهای جهت کاشت شمال شرقی- جنوب غربی و فاصله ردیف 30 سانتی متر و جهت کاشت شمال شمال غربی- جنوب شرقی و فاصله ردیف 30 سانتی متر بود. وزن غلاف سبز در بوته در فاصله ردیف 40 سانتی متری بیش از دو تیمار دیگر بود. عملکرد دانه در تیمار فاصله ردیف 40 سانتی متر و جهت کاشت شمال غربی- جنوب شرقی با 1444 کیلوگرم در هکتار بیش از تیمارهای دیگر بود. بنابراین، تیمار شمال غربی- جنوب شرقی و فاصله ردیف 40 سانتی متر برتر از سایر تیمارها بود.

واکنش رشد، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت به کیفیت بذر
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  امین نهفته استرآباد   علی راحمی کاریزکی

به منظور مطالعه اثر کیفیت بذر بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه ذرت در استان گلستان آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه زراعت دانشگاه گنبد کاووس و همچنین آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه مذکور در سال زراعی 1392 انجام شد. تیمارهای مورد بررسی در این آزمایش شامل 2 رقم ذرت سینگل کراس 640 و 704 و 5 سطح زوال شامل صفر، 24، 48، 72 و 96 ساعت بودند. نتایج آزمون جوانه زنی در آزمایشگاه نشان داد که زوال بذر اثر معنی داری بر درصد، سرعت و یکنواختی جوانه زنی داشت. درصد جوانه زنی در ارقام 640 و 704 بعد از 96 ساعت زوال به ترتیب از 95 و 100 درصد در تیمار شاهد به 60 و 87 درصد رسید. درصد گیاهچه های نرمال نیز در ارقام 640 و 704 پس از 96 ساعت زوال به ترتیب از 5/83 و 92 درصد در تیمار شاهد به 51 و 82 درصد رسید. زوال بذر اثر معنی داری بر رشد هتروتروفیک 2 رقم مورد مطالعه نداشت اما اختلاف معنی داری در سطح 1 درصد بین این 2 رقم در صفات وزن خشک ساقه چه، کسر ذخایر انتقال یافته بذر، کارایی استفاده از ذخایر و میزان استفاده از ذخایر بذر مشاهده شد. نتایج آزمایش در مزرعه نشان داد که زوال بذر به طور معنی داری باعث کاهش درصد، سرعت و یکنواختی سبز شدن بر رقم 704 در مزرعه شد. همچنین زوال بذر اثر معنی داری در سطح 5 درصد بر سطح برگ در مرحله اول برداشت (مرحله 3 برگی) داشت اما در برداشت دوم (مرحله ساقه دهی) زوال بذر اثری بر رشد گیاهچه نداشت. زوال بذر اثر معنی داری بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و تعداد بوته در مترمربع داشت. تراکم بوته بر اثر زوال بذر از 1/8 بوته در مترمربع در تیمار شاهد به 4/4 بوته در مترمربع در تیمار 72 ساعت زوال رسید. عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه نیز به ترتیب از 1672 و 43/725 گرم در مترمربع در تیمار شاهد به 910 و 351 گرم بر مترمربع در تیمار 72 ساعت زوال رسید.

تأثیر تراکم، زمان آبیاری و اسید هیومیک بر عملکرد و اجزای عملکرد نخود محلی نیشابور
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  نادیا پارسا   علی نخزری مقدم

به‎ منظور بررسی تأثیر تراکم، زمان آبیاری و اسید هیومیک بر صفات فنولوژیک، مورفولوژیک، کمی و کیفی نخود محلی نیشابور، آزمایشی به صورت فا کتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور در سال زراعی 92- 1391 اجرا گردید. عامل های مورد بررسی مشتمل بر تراکم در 3 سطح شامل 20، 30 و 40 بوته در متر مربع، زمان آبیاری در سه سطح شامل عدم آبیاری، آبیاری در زمان شروع تشکیل گل و آبیاری در زمان شروع تشکیل غلاف و اسید هیومیک در دو سطح شامل عدم مصرف اسید هیومیک و مصرف اسید هیومیک بود. نتایج نشان داد که اثر اسید هیومیک بر همه صفات فنولوژیک، مورفولوژیک و کمی و کیفی بجز تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه و درصد پروتئین و اثر تراکم بر صفات فنولوژیک بجز زمان از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک، مورفولوژیک و کمی و کیفی بجز تعداد دانه در غلاف، وزن 100 دانه و درصد پروتئین معنی‎دار شد. اثر آبیاری فقط بر صفات فنولوژیک زمان از کاشت تا شروع گل دهی و زمان از کاشت تا 50 درصد گل دهی معنی دار نشد. اثر متقابل اسید هیومیک × تراکم بر تعداد شاخه بدون غلاف، فاصله اولین غلاف از سطح زمین و اسید هیومیک × آبیاری بر وزن خشک بوته، تعداد غلاف پر در بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، عملکرد بوته، عملکرد دانه و عملکرد پروتئین در هکتار و اثر متقابل تراکم × آبیاری بر تعداد دانه در بوته و عملکرد بوته معنی دار گردید. مصرف اسید هیومیک بجز تعداد غلاف پوک در بوته بقیه صفات را افزایش داد. افزایش تراکم دوره رشد و اجزای زایشی را کاهش اما عملکرد دانه و پروتئین را افزایش داد. آبیاری کلیه صفات بجز تعداد شاخه بدون غلاف، تعداد غلاف پوک در بوته و درصد پروتئین را افزایش داد.

مدلسازی تجمع و توزیع ماده خشک در باقلا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی گنبد 1393
  علی باغبان امین   علی راحمی کاریزکی

اطلاعات کمی درباره تجمع و توزیع ماده ی خشک در باقلا (viciafaba l.)اندک می باشد. هدف این مطالعه بدست آوردن مقادیر ضرایب توزیع ماده ی خشک بین اندام های مختلف در گیاه باقلا تحت شرایط دمایی و رقابتی بود.

ارزیابی برهمکنش پتانسیل آللوپاتیکی بقایای برخی از علف های هرز و جو در مراحل مختلف فنولوژیکی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1394
  گلاره چقامیرزایی   ابراهیم غلامعلی پور علمداری

آزمایش زیست سنجی به منظور ارزیابی اثرمتقابل دگرآسیبی مقادیر مختلف بقایای گیاهی برخی از علف های هرز نظیر یولاف وحشی، چاودار وحشی، چچم و شاه تره و جو رقم صحرا در مراحل فنولوژیکی گیاهچه ای، گلدهی و رسیدگی بر صفات جوانه زنی (درصد و سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه و ساقه چه و بنیه بذر)، میزان کلروفیل a، b و کل و فنل کل آن ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در آزمایشگاه علوم علف های هرز دانشگاه گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. آزمایش دیگری نیز برای ارزیابی اثر آللوپاتیک مقادیر مختلف علف های هرز مورد بررسی بر صفات مرفولوژیکی (درصد و سرعت سبز شدن، طول و تعداد برگ، وزن خشک اندام های هوایی و ریشه و سطح برگ)، فیزیولوژیکی (میزان کلروفیل a، b و کل، قند محلول و نشاسته) و بیوشیمیایی میزان فنل کل جو بصورت طرح کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی به اجرا درآمد. قبل از اجرا آزمایشات زیست سنجی و گلدانی، آزمایشات فیتوشیمیایی استاندارد برای شناسایی برخی از متابولیت های ثانویه انجام شد. در این مطالعه حاضر متابولیت ثانویه تانن ها در عصاره آبی گیاه زراعی جو و همه علف های هرز مورد بررسی مشاهده شد. در حالی که متابولیت ثانویه ساپونین ها تنها در عصاره آبی گیاه جو و علف هرز چچم شناسایی شد. در عصاره الکلی، آللوکمیکال های فلاونوئیدها و فلاوون ها به ترتیب در علف های هرز چچم و چاودار وحشی مورد شناسایی و تائید قرار گرفت. به طورکلی نتایج اثر مقادیر مختلف بقایای علف هرز در هر سطح مرحله فنولوژیکی بر صفات جوانه زنی و کلروفیلی جو نشان داد که عکس العمل گیاه جو به مقادیر بقایای علف های هرز در مراحل مختلف فنولوژیکی نسبت به شاهد بازدارنده بود. اما شدت بازدارندگی در مراحل مختلف فنولوژیکی متفاوت بود. به طوری که در اغلب موارد در مراحل پایانی به ویژه گلدهی در تیمار 32 گرم بقایا بیشترین تاثیر دگرآسیبی مشاهده شد. میزان فنل کل، با افزایش مواد پوسیده در محیط رشد جو، افزایش یافت. هم چنین مشاهده شده است که اثر مقادیر مختلف بقایای گیاهی جو در مراحل مختلف فنولوژیکی بر صفات جوانه زنی و کلروفیلی علف های هرز دارای روند کاهشی و متفاوتی بود. در حالی که میزان فنل کل با افزایش مواد پوسیده گیاهی افزایش یافت. بر اساس نتایج، اثر مقادیر بقایای چهار گونه علف های ‎هرز بر صفات مورد مطالعه جو در شرایط گلدان، متفاوت بود. به طوری که مقادیر مختلف بقایای گیاهی شاه تره، اثر افزایشی بر اغلب صفات مرفولوژیکی و فیزیولوژیکی جو داشتند. در این مطالعه میزان قند محلول و فنل کل با فزایش مقادیر بقایا، کاهش یافتند. در حالی که بیشتر صفات مرفولوژیکی، فیزیولوژیکی بجز میزان قند محلول و بیوشیمیایی فنل کل با افزایش مقدار مواد پوسیده علف های هرز چاودار وحشی، یولاف وحشی و چچم، کاهش یافتند.

اثر تاریخ های کاشت مختلف بر روی اجزاء عملکرد و عملکرد دانه در ارقام زودرس و متوسط رس سویا
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1372
  علی نخزری مقدم   محمدرضا شکیبا

بمنظور بررسی اثر تاریخهای کاشت مختلف بر اجرای عملکرد و عملکرد دانه در ارقام زودرس و متوسط رس سویا، آزمایشی در سال 1371 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در اراضی کرکج انجام گرفت این محل جزء اقلیم استپی نیمه خشک سرد با بارندگی سالیانه حدود 326 میلیمتر و مزرعه مورد نظر دارای خاک شنی لومی با سطح الارضی کم عمق و ph تقریبی حدود 8 میباشد . فاکتور تاریخ کاشت شامل دو تاریخ کاشت 24 اردیبهشت و 3 خرداد ماه بود فاکتور رقم عبارت بود از استیل، بلاک هاک ، پیپوا و هارکور از گروه زودرس و ویلیامز مزوکالاند از گروه متوسط رس . این فاکتورها در قالب طرح کرتهای خرد شده با 4 تکرار مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در تاریخ کاشت اول ارقام از لحاظ کلیه صفات مورد بررسی بجز شاخص برداشت بر تاریخ کاشت دوم برتری داشتند. در تاریخ کاشت دوم عملکرد دانه حداکثر و شاخص برداشت حداقل در صد کاهش را دارا بودند. اختلاف معنی داری بین دو تاریخ کاشت ازنظر عملکرد دانه در ساقه اصلی، تعداد دانه و تعداد غلاف در ساقه اصلی و شاخص برداشت مشاهده نشد ولی سایر صفات صافت اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد با یکدیگر داشتند. در بین ارقام اختلاف بسیار معنی داری از لحاظ کلیه صفات مورد بررسی مشاهده گردید . رقمها رکور حداکثر عملکرد دانه، عملکرد دانه در بوته و ساقه اصلی، تعداد دانه در بوته و ساقه اصلی وتعداد غلاف در بوته و در ساقه اصلی را در بین ارقام داشته است ولی وزن هزار دانه آن خیلی کمتر از ارقام دیگر بوده است . حداکثر وزن هزار دانه ارتفاع و تعداد شاخه های فرعی مربوط به ویلیامز و حداکثر شاخص برداشت نیز مربوط به رقم استیل بوده است . اثر متقابل تاریخ کاشت × رقم در مورد کلیه صفات مورد بررسی بجز شاخص برداشت معنی دار نگردید . میانگین ارقام زودرس و متوسط رس نشان داد که ارقام زودرس در مجموع دارای بیشترین عملکرد دانه، عملکرد دانه در بوته و در ساقه اصلی، تعداد دانه در بوته و در ساقه اصلی، تعداد غلاف در بوته و در ساقه اصلی و شاخص برداشت بوده و ارقام متوسط رس نیز دارای حداکثر وزن هزار دانه، ارتفاع و تعداد شاخه های فرعی بوده اند. باتوجه به نتایج بدست آمده از این آزمایش رقمها رکور جهت کشت در اردیبشهت ماه در منطقه تبریز قابل توصیه است .