نام پژوهشگر: مرضیه باقرکاظمی
مرضیه باقرکاظمی سید ضیاءالدین تاج الدین
به دنبال احراز جایگاه توانش منظورشناسی به عنوان یکی از ابعاد اصلی توانش ارتباط زبانی در دهه 1990، منظورشناسی بین زبانی از جایگاه ویژه ای درحوزه پژوهش یادگیری زبان دوم برخوردار شد. مطالعات منظورشناسی بین زبانی در دهه نخست خود نتایجی قابل اتکا مبتنی بر آموزش پذیری و لزوم آموزش متمرکز منظورشناسی به دست داد (رز، 2005). از آن پس، مضمون اصلی پژوهش منظورشناسی بین زبانی مقایسه راهکارهای آموزشی تلویحی و عینی داده-محور عموما از منظر تأثیر آنها بریادگیری کنش های گفتاری بوده است (تاکاهاشی، 2010؛ تاگوچی، 2011). با این وجود، تأثیر توانایی خود زبان آموزان در فرآیند کسب توانش منظورشناسی بین زبانی آنان خلأ پژوهشی عمده ای به نظر می رسد. تحقیق حاضر با طراحی و رواسازی پرسشنامه ای به نام "پرلسی" prlasi شامل 41 راهبرد یادگیری منظورشناسی به این خلأ پژوهشی پرداخت. به عنوان یکی دیگر از اهداف تحقیق، تولید زبانی فردی و گروهی، که دو راهکار فراگیر-محورمی باشند، با دو راهکار رایج داده-محور، یعنی تقویت داده های زبانی و ایجاد آگاهی فرامنظور شناختی، به لحاظ تأثیر بر (الف) تولید کنش های گفتاری و (ب) استفاده از راهبردهای یادگیری منظورشناسی با یکدیگر مقایسه شدند. مقایسه تولید زبانی فردی و گروهی نیز از منظر قابلیت ایجاد و تحریک فرآیندهای تمرکزتوجه، تأمل، و فرضیه آزمایی هدف سوم تحقیق بود. تحلیل عاملی بر اساس داده های جمع آوری شده از 245 دانشجوی رشته زبان انگلیسی ساختار سه عاملی پرسشنامه "پرلسی" pralsi را که شامل 14 راهبرد تلویحی، 12 راهبرد استقرایی، و 15 راهبرد استنتاجی می باشد نمایان ساخت. تأثیر 4 راهکار آموزشی فوق الذکر بر تولید کنش های گفتاری و استفاده از راهبردهای یادگیری منظورشناسی بر اساس داده های به دست آمده از 107 دانشجوی رشته زبان انگلیسی با سطح مهارت زبانی متوسط در 4 کلاس درس "گفت و شنود" بررسی گردید. راهکارهای آموزشی در9 جلسه هفتگی متناوب (3 دوره 3 جلسه ای) به 3 کنش گفتاری عذرخواهی، درخواست، و رد درخواست اختصاص یافت، وهر4 گروه در معرض 30 قطعه ویدیوی کوتاه شامل 3 کنش گفتاری تحت مطالعه قرار گرفتند. توانایی تولید 3 کنش گفتاری مورد مطالعه و فراوانی استفاده از راهبردهای یادگیری منظورشناسی با استفاده از یک آزمون نوشتاری گفتمان (wdct) و "پرلسی" pralsiمورد سنجش قرار گرفت . تأثیر کوتاه مدت 4 راهکار آموزشی بر تولید کنش های گفتاری در 3 سطح نمایان شد: (1) تولید زبانی گروهی و آگاهی فرامنظورشناختی، (2) تقویت داده های زبانی، و (3) تولید زبانی فردی. همچنین، نتایج نمایانگر تأثیر بلند مدت راهکارهای آموزشی ذکرشده بر تولید کنش های گفتاری (درفاصله 1 ماه پس از آخرین جلسه آموزش) در 3 سطح با تفاوت معنادار بود: (1) تولید زبانی گروهی ،(2) آگاهی فرامنظورشناختی، و (3) تقویت داده های زبانی و تولید زبانی فردی. در رابطه با استفاده از راهبردهای یادگیری منظورشناسی، تولید زبانی گروهی بیشترین تأثیر را داشت، و تفاوت معناداری میان 3 گروه دیگر مشاهده نشد. به علاوه، هر 4 راهکار آموزشی تأثیر معناداری بر نوع راهبردهای یادگیری (تلویحی، استقرایی، و استنتاجی) مورد استفاده گروه های مورد نظردر جهت عناصر اصلی تشکیل دهنده خود داشتند. درنهایت، مقایسه 6 نمونه فکرگفته در گروه تولید زبانی فردی و6 نمونه گفتمان دو سویه در گروه تولید زبانی گروهی نشان داد که گفتمان دو سویه به فراوانی و عمق بیشتر نمونه های تمرکزتوجه، تأمل، و فرضیه آزمایی می انجامد. نتایج تحقیق اقدامی ابتدایی در نظریه پردازی پیرامون راهبردهای یادگیری منظورشناسی محسوب می شود، و جایگاه تولید زبانی، به ویژه تولید زبانی گروهی، را از جنبه های نظری و عملی در حوزه کسب توانش منظورشناسی به تصویر می کشد.
مرضیه باقرکاظمی محمد خطیب
چکیده ندارد.