نام پژوهشگر: مرضیه بهبهانی
مرضیه بهبهانی محمدرضا رضایی
امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف محلات شهری، نوعی ضرورت برای ارائه طرح ها و برنامه ها محسوب می شود؛ به طوری که استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، بهداشتی و ... می تواند معیار مناسبی هم برای تعیین جایگاه محلات و هم عاملی در جهت رفع مشکلات و نارسایی هایی برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامتی اجتماعی جهت رسیدن به توسعه پایدار باشد. پایداری اجتماعی یکی از ارکان اساسی در پایداری است که در مکانیزم ارزیابی و سنجش پایداری چه در سطح بین الملل و چه در سطح محلی کمتر به آن توجه شده است. پایداری واقعی بدون توجه به ابعاد اجتماعی توسعه پایدار امکان پذیر نمی باشد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی پایداری محلات شهری بر پایه شاخص های اجتماعی است. در این ارتباط رویکرد حاکم بر فضای تحقیق به لحاظ نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی-از نوع پیمایشی است. روش جمع آوری اطلاعات ترکیبی از مطالعات اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی است که پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها توسط نرم افزارspss موردپردازش قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش را شهروندان شهر جهرم تشکیل داده و براساس فرمول کوکران تعداد322 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. میزان روایی از طریق آلفای کرونباخ820/0به دست آمد. شناسایی و تعیین روایی شاخصها و متغیرهای پژوهش، از طریق مراجعه به مطالعات پیشین و همچنین نظرات اساتید و متخصصان در این حوزه انتخاب شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که وضعیت پایداری در محلات مختلف شهر جهرم متفاوت است به طوری که از لحاظ برخورداری از شاخص های رضایت از مسکن، رضایت از زندگی، رضایت از خدمات شهری، رضایت ازعملکرد مسئولان، رضایت از محله، هویت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی، روابط همسایگی، محلات دهنو، علی پهلوان، کوشکک، شهرک فاطمیه، شهرک مهدیه، مصلی، فرهنگ شهر،کلوان دارای وضعیت بهتری نسبت به محلات دشتاب، گازرون، صحرا، اسفریز، سنان، حسن آباد، جبذر هستند. که بالاترین درجه پایداری در محله دهنو و پایین ترین آن در محله دشتاب سنجش گردید. نتایج حاصل از این مطالعه به شکل آشکاری ارتباط معناداری بین کلیت پایداری اجتماعی و میزان رضایت شهروندان از محله، میزان مشارکت اجتماعی و میزان امنیت اجتماعی را به نمایش می گذارد که نقطه قابل اتکایی جهت تعیین خط مشی برنامه ریزی راهبردی می باشد. که بر مبنای آن فرایندی در پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گرفته و به واسطه آن می توانند به اولویت بندی اقدامات خود جهت ارتقای محلات شهری منطبق بر فرآیند پایداری اجتماعی بپردازند.
مرضیه بهبهانی پیام فیاض
متالوسیونئین ها پروتئین هایی با وزن مولکولی پایین هستند که به دلیل داشتن دنباله های غنی از سیستئین، قابلیت اتصال به یون های فلزات سنگین را دارند و علاوه بر نقشی که در حفظ هموستازی فلزات سنگین در سلول دارند در تنش های محیطی همچون نور، خشکی، سرما و تنش های اکسیداتیو نیز دارای اهمیت هستند. گونه های مختلف صنوبر و دورگ های آن منبع مناسبی برای تولید چوب و نیز استفاده در گیاه پالایی می باشند که در سطح وسیعی کشت می شوند. با این حال تاکنون گزارش کاملی از نقش تیپ های مختلف متالوسیونئین در صنوبر ارائه نشده است. هدف از این تحقیق، استخراج تیپ های مختلف ژن متالوسیونئین از گونه های مختلف صنوبر و مقایسه آن با سایر متالوسیونئین های گیاهی موجود از بانک های اطلاعاتی ژنوم می باشد. بر این اساس ابتدا با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، توالی های نواحی بالادستی و پایین دستی چهار تیپ متالوسیونئین از گونه های مختلف صنوبر و آرابیدوپسیس موجود استخراج و آغازگرهای اختصاصی برای استخراج ژن های مورد نظر طراحی گردید. همچنین توالی اسیدآمینه ای تیپ های مختلف متالوسیونئین گیاهی در طیف وسیعی از گیاهان از جلبک ها تا گیاهان عالی از بانک های اطلاعاتی استخراج و روابط فیلوژنتیکی آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت، نقش تیپ های مختلف متالوسیونئین در صنوبر و آرابیدوپسیس با توجه به عناصر تنظیم کننده سیس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از انجام واکنش های زنجیره ای پلیمراز نشان داد که آغازگرهای طراحی شده به طور اختصاصی عمل نکردند و قطعات تولید شده مشابهتی با ژن های متالوسیونئین نداشتند. نتایج حاصل از مطالعات فیلوژنتیکی نشان داد که ژن متالوسیونئین اولیه بیشترین شباهت را با متالوسیونئین تیپ 2 داشته است و پیدایش آن به دوران قبل از تفکیک تک لپه ای ها از دو لپه ای ها بر می گردد و تمایز سایر تیپ های متالوسیونئین به ترتیب ( 4، 3 و 1 ) بعد از تفکیک تک لپه ای ها و دولپه ای ها و با مضاعف شدن متالوسیونئین تیپ 2 آغاز شد. نتایج جستجوی توالی اسیدآمینه ای تیپ های مختلف متالوسیونئین با استفاده از targetp جهت یافتن علائم مکان یابی کننده نشان داد که تنها برخی از متالوسیونئین های تیپ یک دارای علائم مشخصی برای استقرار در کلروپلاست می باشند. به طور کلی فراوانی عناصر سیس مرتبط با تنظیم کننده های عمومی، تنش های محیطی و بافت در تیپ های مختلف متالوسیونئین بالا بود که این امر نشان دهنده نقش های گسترده متالوسیونئین ها می باشد. بر این اساس بیشترین عناصر سیس مشترک بین تمام متالوسیونئین های مورد بررسی شامل عناصر مرتبط با بافت شامل برگ، ریشه و دانه گرده و همچنین مرتبط با محرک های محیطی شامل نور، دما، خشکی، زخم، عوامل بیماری زا، شوری و هورمون هایی نظیر اسید جیبرلیک و اسیدآبسیزیک می باشد. در ناحیه پیش بر ژن های متالوسیونئین هر دو گونه مورد بررسی به استثنای تیپ چهار، عناصر پاسخگو به مس یافت شد. وجود این عناصر به همراه نواحی غنی از سیستئین در متالوسیونئین، منعکس کننده نقش کلیدی متالوسیونئین ها در تحمل به فلزات سنگین می باشد. عناصر مرتبط با شرایط غرقابی، محیط های رقیق، نور و دمای کم، فیتوکروم و سیستئین پروتئیناز تنها در ناحیه پیش بر صنوبر مشاهده شد. واژگان کلیدی: جداسازی، صنوبر، فلزات سنگین، گیاه پالایی، متالوسیونئین
مرضیه بهبهانی فاطمه کوپا
چکیده ندارد.