نام پژوهشگر: آزاده رحیم پور
آزاده رحیم پور آذرمیدخت رکنی
بررسی ساختاری روایت و داستان پیشرفت و کارایی بسیاری داشته به طوری که امروزه کمتر نقدی را می توان سراغ گرفت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. اصطلاح (شکل شناسی) برگردان لغت مورفولوژی غربی است. این اصطلاح در ادب فارسی واژه ای جوان و تازه است و در باب مبحث شکل شناسی در حوزه ادبیات داستانی در کشور ما کارهایی اندک انجام شده است. این پایان نامه پس از بررسی مفهوم شکل شناسی و کاربرد ادبی آن و نقل آرای صاحب نظران نامدار این زمینه به شکل شناسی داستان یوسف و زلیخای جامی می پردازد. یوسف و زلیخا را می توان دارای دو بخش روایی دانست: الف : بخش اساسی داستان یوسف و زلیخا که در این بخش گزاره هایی مثل خوابهای سه گانه زلیخا محور اصلی داستان را تشکیل می دهند. ب: داستان دختری به نام بازغه که هر یک از این بخش های داستانی دارای ساختاری مستقل است که از دیدگاه شکل شناسی مانند هر اثر روایی دیگر شامل اجزاء و عناصری است. بر این اساس ما با نگاهی شکل شناسانه بخش روایی داستان اصلی را مورد بررسی قرار داده ایم و داستان را از منظر شکل شناسی تجزیه و تحلیل کرده ایم.