نام پژوهشگر: مهرانگیز پیوسته گر
الهام دستجردی مهرانگیز پیوسته گر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت و بهزیستی ذهنی در دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) انجام شد. به این منظور، در قالب طرح پژوهشی از نوع همبستگی، 300 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی خلاقیت از «پرسشنامه خلاقیت عابدی» و جهت سنجش بهزیستی ذهنی از «پرسشنامه بهزیستی ذهنی بزرگسالان» (کی یز و همکاران، 2003) که ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی بهزیستی ذهنی را ارزیابی می کند، استفاده شد.
مرضیه جعفری هرندی مهرانگیز شعاع کاظمی
پژوهش حاضر با هدف شناخت و مقایسه نگرش دانشجویان مجرد و متاهل نسبت به مفاهیم واقعیت، درست و نادرست و مسئولیت درازدواج بر اساس دیدگاه واقعیت درمانی گلاسر می باشد که با نمونه ای به حجم 300 نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی شهر تهران که در سال تحصیلی 88-87 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای صورت پذیرفت. طرح پژوهش از نوع توصیفی (زمینه یابی) بود. فرضیه اصلی پژوهش این بود که بین نگرش دانشجویان مجرد و متاهل نسبت به واقعیتها، درست و نادرستها و مسئولیتها در ازدواج تفاوت معناداری وجود دارد. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با 18 سوال بر اساس خرده مقیاسهای واقعیت، درست و نادرست و مسئولیت درازدواج بود که توسط مشارکت کنندگان تکمیل شد. از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تحلیل واریانس تک متغیره و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. داده های پژوهش حاکی از این است که: بین دو گروه دانشجویان مجرد و متاهل از نظر میانگین خرده مقیاس های واقعیت ، درست و نادرست و مسئولیت در ازدواج تفاوت معناداری وجود ندارد. (p>0/05، 0/29 =(285 ،3)f). بین دو گروه دانشجویان دختر و پسر مجرد از نظر میانگین خرده مقیاس های واقعیت، درست و نادرست و مسئولیت در ازدواج تفاوت معناداری وجود دارد. (p<0/05، 7/15=(175 ،3)f). بین دو گروه دانشجویان دختر و پسر متاهل از نظر میانگین خرده مقیاس های واقعیت، درست و نادرست ، مسئولیت در ازدواج تفاوت معناداری وجود دارد. (p<0/1، 0/15=(106 ،3)f). همچنین نتایج به دست آمده حاکی از عدم تاثیر وضعیت تاهل، سن و مدت زمان ازدواج و نقش بارز جنسیت در ایجاد تفاوت بین گروههای مورد بررسی می باشد.
آزاده زمانی پزوه زهرا درویزه
این پژوهش رابطه بین سبک های دلبستگی و اضطراب (اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی، مدرسه هراسی و اختلال وحشتزدگی) را در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران مورد بررسی قرار داده است. این تحقیق از نوع همبستگی و نمونه مورد بررسی شامل 279 نفر است که با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. برای تعیین سبک دلبستگی، از پرسشنامه «رندولف» و برای بررسی انواع اضطراب از مقیاس اختلالات عاطفی مرتبط با اضطراب در کودکان» استفاده شده است. پرسشنامه های ذکر شده در فوق در میان مادران دانش آموزان کلاس های سوم، چهارم و پنجم ابتدایی توزیع و گردآوری گردید. سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که انواع اضطراب مورد بررسی از رابطه معناداری با سبک های دلبستگی برخوردار بوده اند (به جز اضطراب اجتماعی در دختران و اضطراب جدایی در پسران که بر اساس یافته های تحقیق از رابطه معناداری با سبک دلبستگی برخوردار نمی باشند). همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک های دلبستگی بر اضطراب موثر و می توانند پیشبینی کننده اضطراب (شامل پنج نوع اضطراب بررسی شده در این تحقیق)به شرح زیر باشد: یافته ها نشان داد که میان دلبستگی و انواع اضطراب در کودکان رابطه معناداری وجود داشته است اما در پسران رابطه بین دلبستگی و اضطراب جدایی و در دختران رابطه بین دلبستگی و اضطراب اجتماعی معنادار نبوده است. رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا با اضطراب، معنادار بوده است. همچنین رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی با اضطراب فراگیر معنادار بوده است. رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن و اجتنابی با اضطراب اجتماعی نیز معنادار بوده است. رابطه بین سبک دلبستگی ایمن و اضطراب جدایی معنادار بوده است. رابطه بین سبکهای دلبستگی ایمن، ناایمن و دوسوگرا با مدرسه هراسی نیز معنادار بوده است. و رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با اختلال وحشتزدگی نیز معنادار بوده است.
عادله زهتاب نجفی زهرا درویزه
این مطالعه با هدف بررسی مقایسه بخشودگی در زوجین دانشجوی با رضایت زناشویی بالا و زوجین در معرض طلاق در شهرستان کرمانشاه انجام گردید. به این منظور 200 زوج در شهرستان کرمانشاه با روش نمونه در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع پس رویدادی است و ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989)و مقیاس سنجش بخشش ffs(1998)در خانواده می باشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، آزمون تحلیل واریانس و آزمون تی استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه معناداری بین بخشش و خرده مقیاسهای آن(درک واقع بینانه، تصدیق و قبول خطا، جبران عمل، دلجویی کردن و احساس بهبودی) با رضامندی زناشویی می باشد. از دیگر یافته های این پژوهش وجود رابطه معنادار بین میزان بخشش و مدت زمان ازدواج ( یک تا پنج سال) و شرایط اقتصادی است و همچنین بخشش در افراد مذکر و مونث متفاوت است. با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان نمود که شناسایی، فعالسازی و پرورش توانمندی هایی از قبیل بخشش می تواند در حفظ سلامت خانواده نقش موثری داشته باشد.
سپیده بخت مهرانگیز پیوسته گر
سرطان سینه یکی از شایع ترین بیماری های زنان می باشد، که سالانه تعداد بسیاری از زنان را گرفتار می سازد. کاهش نرخ مرگ ومیر ناشی از این نوع سرطان و افزایش تعداد زنان جوان مبتلا به این بیماری لزوم افزایش آگاهی نسبت به بیماری و پیامد های ان را در این گروه بیشترمی سازد. در این مطالعه، به منظور بررسی و مقایسه تصویر بدنی و عملکرد جنسی در زنان مبتلا به سرطان سینه و زنان سالم نمونه ای شامل 20 نفر از زنان سالم و 20 نفر زنان مبتلا به سرطان سینه با توجه به معیار های کلی ورود (سن کمتر از 50 سال، یائسه نبودن، متأهل و به لحاظ جنسی فعال، گذشتن حداقل یک سال از زمان ازدواج، عدم سابقه جراحی های لگنی، عدم فوت یا طلاق همسر) برای هر دو گروه و معیار های گروه بیمار (عمل جراحی برداشتن سینه و اتمام شیمی درمانی)برای گروه بیماران انتخاب گردید و آزمون t دو گروه مستقل انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که اگرچه نمرات کلی عملکرد جنسی بین دو گروه دارای تفاوت معناداری نبود ، این دو گروه در خرده مقیاس های میل جنسی، تحریک جنسی، رضایت و درد با یکدیگر تفاوت معناداری در سطح p<0.01 داشتند. همچنین تفاوت میان تصویر بدنی زنان سالم و زنان مبتلا به سرطان سینه در تمامی خرده قیاس ها به جز دلمشغولی با اضافه وزن، به لحاظ آماری معنادار بود.
صدیقه فلاح زاده ابرقویی روشنک خدابخش
عود، تهدیدی همیشگی به دنبال درمان اعتیاد است. از این رو انجام مداخلات درمانی غیر دارویی، جهت تسریع روند بهبودی معتادان تحت درمان، امری ضروری است. لذا این پژوهش با هدف بررسی تآثیر آموزش مهارتهای زندگی بر عود معتادان تحت درمان mmt انجام شد تا شاید بتواند گام کوچکی در راستای توسعه این نوع مداخلات داشته باشد. پژوهش حاضر، یک تحقیق نیمه تجربی است، با نمونه ای متشکل از 60 نفر از مردانی که در کلینیک درمان و بازتوانی سرپایی ترک اعتیاد، تحت درمان نگهدارنده قرار داشتند. ابزار این پژوهش تست استاندارد شده مورفین است که در مراکز ترک اعتیاد جهت سنجش عود افراد تحت درمان، به کار برده می شود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون آماری t مستقل، t وابسته و تجزیه و تحلیل واریانس) استفاده شده است. نتایجی که در این پژوهش ارائه می شود، حاکی از این است که با استفاده از مداخله آموزشی مهارتهای زندگی، میزان عود، بعد از ارائه آموزش در گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، که آموزشی دریافت نکرده اند، کاهش یافته است. این نتیجه با مقایسه میزان عود گروه آزمایش قبل و بعد از آموزش مهارت های زندگی نیز تأیید شد. همچنین در این پژوهش، تأثیر متغیرهای دیگری از قبیل سن، تحصیلات، وضعیت اشتغال، سن شروع اعتیاد و وضعیت تأهل نیز بر میزان عود اعتیاد، بررسی شد که نتایج بدست آمده نشان داد که این عوامل تأثیری بر میزان عود معتادان تحت درمان ندارند.
سیما طاوسی زهرا درویزه
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه دلبستگی محیطی (در سه بعد مکانی- اجتماعی- کلی) با سلامت روان و سازگاری اجتماعی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهر ورامین می باشد. در بررسی حاضر، یک نمونه شامل 340 نفر دانش آموز دختر و پسر (پسر 170 نفر و دختر 170 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی از مناطق بالا و پایین شهر ورامین انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی محیطی (که توسط خانم درویزه در سال 1387 ترجمه و اعتباریابی شد)، پرسشنامه سلامت عمومی (ghq) گلدبرگ، پرسشنامه سازگاری اجتماعی (ctp) و یک پرسشنامه جمعیت شناختی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. از برنامه spss برای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و دامنه) و استنباطی استفاده شد. روش همبستگی برای وجود رابطه بین متغیرها و نمونه مستقل t تست و تحلیل واریانس یکطرفه برای مشخص کردن وجود تفاوت های معنادار بین میانگین های دو گروه در میزان دلبستگی محیطی (مکانی- اجتماعی- کلی) و وجود تفاوت های معنادار بین میانگین های دو گروه در میزان دلبستگی محیطی، مدت سکونت و سطح اقتصادی- اجتماعی بکار گرفته شد. نتایج نشان دادند که: 1) بین دلبستگی محیطی با سازگاری اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. 2) بین دلبستگی اجتماعی در مولفه های خانه و محله با سازگاری اجتماعی رابطه وجود دارد. 3) دلبستگی مکانی دختران در سطح خانه بیش تر از پسران است. 4) دلبستگی اجتماعی دختران در سطح خانه بیش تر از پسران می باشد. 5) دلبستگی کلی دختران در سطح خانه بیش تر از پسران است. 6) دلبستگی محیطی (مکانی- اجتماعی- کلی) افراد مناطق پائین شهر بیش تر از مناطق بالا شهر است. بین دلبستگی محیطی (مکانی- اجتماعی- کلی) و سلامت روان و دلبستگی محیطی نوجوانان بر اساس مدت سکونت تفاوت معنی داری وجود ندارد. کلید واژه ها: دلبستگی محیطی- سلامت روان- سازگاری اجتماعی- نوجوان.
زهرا یخوابی مهرانگیز پیوسته گر
پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه میان ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسأله و نقش این عوامل در پش بینی پرخاشگری انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 352 نفر(196 پسر و 156 دختر) از بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان مدارس دولتی شهر تهران، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید و پرسشنامه های شخصیتی نئو، سبک حل مسأله و پرخاشگری باس و پری اجرا گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، رگرسیون چند متغیره و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته های پژوهش حاکی از آن بود که از میان ویژگی های شخصیتی، برون گرایی به جز با پرخاشگری جسمانی با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار، توافق پذیری و باوجدان بودن با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار و انعطاف پذیری فقط با خصومت، رابطه منفی معنادار دارد و روان رنجورخویی با انواع پرخاشگری رابطه مثبت معنادار دارد. از میان سبک های حل مسأله ، درماندگی و مهارگری با همه انواع پرخاشگری رابطه مثبت معنادار و سبک خلاقانه و اعتماد با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار دارد و سبک گرایش فقط با خصومت و نمره کل رابطه منفی معنادار دارد و سبک اجتناب با هیچ یک از انواع پرخاشگری رابطه معنادار ندارد. علاوه بر آن، نتایج حاصل از آزمون t، تفاوت معناداری را بین دو جنس در انواع پرخاشگری نشان نداد. در ویژگی های شخصیتی، فقط در توافق پذیری و در سبک های حل مسأله سازنده، در دو سبک خلاقانه و گرایش و در سبک های حل مسأله غیرسازنده، در سبک درماندگی تفاوت بین دو جنس مشاهده شد. در نهایت، از میان ویژگی های شخصیتی، روان رنجورخویی و از میان سبک های حل مسأله ، درماندگی، بهترین و قوی ترین پیش بینی کننده پرخاشگری بودند. کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی، سبک حل مسأله، پرخاشگری
بهار پرتو زهره خسروی
هدف اصلی این پژوهش، مقایسه سلامت روان، رضایت از زندگی و فرهنگ جمع گرایی و فردگرایی بین دو گروه از جوانان ایرانی مقیم ایران و کانادا بود. سلامت روان با استفاده از آزمون سلامت عمومی گلدبرگ (ghq) و رضایت از زندگی و فرهنگ جمع گرایی و فردگرایی با استفاده از آزمون رضایت از زندگی و فرهنگ فردگرایی/جمع گرایی خسروی(1383) مورد آزمون قرار گرفت. شرکت کنندگان در گروه مهاجر از طریق روش نمونه گیری غیرتصادفی(گلوله برفی) انتخاب شدند و نمونه غیرمهاجر به لحاظ سن،جنسیت،تحصیلات و وضعیت اجتماعی- اقتصادی با گروه مهاجر همتا شدند. نمونه مقیم کانادا شامل 71 نفر (45 زن و 27 مرد) بودند و نمونه مقیم ایران، شامل 72 نفر (46 زن و 26 مرد) بودند و هر دو گروه در بازه سنی 17 تا 34 سال قرار داشتند. در فرضیات این پژوهش، دو گروه مهاجر و غیرمهاجر به ترتیب به لحاظ سلامت روان، رضایت از زندگی و نوع فرهنگ جمع گرایی و فردگرایی متفاوت فرض شدند. همچنین دو گروه زنان و مردان مهاجر به ترتیب به لحاظ سلامت روان، رضایت از زندگی و نوع فرهنگ جمع گرایی و فردگرایی متفاوت فرض شدند. جمع گرایی/فردگرایی، رضایت از زندگی، مدت زمان مهاجرت و دلایل مهاجرت، با سلامت روان مهاجران، همبسته و پیش بینی کننده آن فرض شد. همچنین جمع گرایی/فردگرایی، رضایت از زندگی، شرایط اجتماعی- اقتصادی و جنسیت، با سلامت روان غیرمهاجران، همبسته و پیش بینی کننده آن فرض شد. به طور کلی، پژوهش حاضر وجود تفاوت معنادار میان هر سه متغیر را در دو گروه مهاجر و غیر مهاجر نشان داد. مهاجرین به طور معناداری به لحاظ سلامت روان و رضایت از زندگی و فرهنگ جمع گرایی برتری نشان دادند. اما این تفاوت ها در میان دو جنس زنان و مردان مهاجر به اثبات نرسید. همچنین متغیرهای در نظر گرفته شده همبستگی و پیش بینی سلامت روان هر دو گروه مهاجرین و غیرمهاجرین به طور نسبی مورد تأیید واقع شدند.
نیلوفر کلانی روشنک خدابخش
رسیدن به رضایت از زندگی هدف نهایی بشر است و این مهم با عوامل بسیاری ارتباط دارد،هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه عوامل شخصیتی برونگرایی و درونگرایی بر سطح رضایت از زندگی بوده است.در این مطالعه 224 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و الزهرا از هر دو جنس در دروه کارشناسی از رشته های پزشکی و مهندسی و هنر و علوم انسانی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.پرسشنامه های پنج عاملی نئو(فرم کوتاه) و شخصیت آیزنگ و رضایت از زندگی داینر برای اندازه گیری متغیرها استفاده شد.با توجه به نتایج اماری و همبستگی پیرسون رابطه رضایت از زندگی با برونگرایی در سطح:1%? با ازمون نئو معنادار بود امادرازمون آیزنگ رابطه رضایت از زندگی و برونگرایی بدست امده معنادار نمی باشد .سپس با استفاده از رگرسیون،رابطه رضایت از زندگی با فقط دو مقیاس از شاخص برونگرایی ازمون نئو،یعنی هیجانات مثبت و فعالیت،تایید شد.و با استفاده از رگرسیون نشان داده شد 17 درصد واریانس رضایت از زندگی را برونگرایی پیش بینی می کند.به نظر می رسد بروز هیجانات مثبت چون شادی و فعالیت با بالا بردن سطح رضایت از زندگی رابطه دارد اما رضایت از زندگی با مفهوم کلی برونگرایی رابطه ندارد. کلید واژه ها: رضایت از زندگی،شخصیت ،برونگرایی،درونگرایی،دانشجویان رشته های مختلف.
فریبا جیریایی شراهی مهرانگیز پیوسته گر
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین خودشناسی انسجامی با سازگاری دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران می باشد.جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران است که از این جامعه تعداد 200 نفر بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. طرح این پژوهش از نوع همبستگی می باشد. جهت سنجش خودشناسی انسجامی از «پرسشنامه خودشناسی انسجامی دکتر قربانی،2003» و برای سنجش سازگاری از «سیاهه سازگاری بل،1961» استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین خودشناسی انسجامی و سازگاری رابطه معنادار است.نتایج همچنین نشان می دهد از بین متغیرهای پیش بین، سازگاری عاطفی و اجتماعی می توانند خودشناسی را در دانشجویان، پیش بینی کنند که در این میان سهم سازگاری عاطفی در پیش بینی خودشناسی دانشجویان بیشتر از سازگاری اجتماعی است.
سمیه عباسپور قهرمانلونژاد فریده عامری
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی شادکامی با ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش های بنیادی انسانی و همچنین تفاوت های جنسیتی در ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش ها و شادکامی در میان دانشجویان بود. بدین منظور در قالب طرح همبستگی، 204 دانشجو (98 دختر و 106 پسر) از چهار دانشکده ی فنی- مهندسی، علوم انسانی، هنر و علوم پایه ی دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها به فهرست شادکامی آکسفورد (ohi) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (svs) پاسخ دادند. به منظور بررسی رابطه ی ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش ها با شادکامی و همچنین تفاوت های جنسیتی در شادکامی، سازه ها و ساختار ارزشی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد سازه های ارزشی تحریک طلبی، جهانشمول نگری، سنت و همنوایی و بعد ساختاری محافظه کاری با شادکامی بالاتر رابطه دارند. علاوه بر این نتایج نشان داد زنان در سازه های سنت، جهانشمول نگری و پیشرفت و بعد ساختاری ارزشی محافظه کاری و تعالی خود نمرات بالاتری داشتند در حالی که مردان تنها در سازه ی قدرت نمرات بالاتری کسب کردند. تفاوت معناداری میان دو جنس در شادکامی به دست نیامد.
اکرم باقری زهرا درویزه
چکیده هدف اصلی این پژوهش تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر رضایت زناشویی همسران جانبازان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بوده و جامعه آماری شامل همسران جانبازان 50-25 درصد شهرستان خرم آباد بود. نمونه شامل تعداد 30 نفر از همسران جانبازان بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) توزیع شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند و نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر افزایش رضایتمندی زناشویی در همسران جانبازان در پس آزمون و پیگیری موثر بوده است (05/0 p<). نتایج درباره زیرمقیاس های رضایتمندی زناشویی همسران جانبازان نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی در ابعاد رضایت زناشویی، ارتباط (گفت و شنود) روابط جنسی و اوقات فراغت و همچنین رضایت کلی زناشویی موثر بوده است (05/0 p<). اما در مرحله پیگیری اثر آن روی رضایت زناشویی جنسی تأیید نشد (05/0 p<). کلید واژه ها: رضایت زناشویی، مهارت های ارتباطی، همسران جانبازان.
خدیجه پناهنده وانسفلی زهره خسروی
آموزش حضور ذهن به عنوان یک رویکرد جدید و مهم برای درمان اختلال های اضطرابی معرفی شده است. با این حال تا این تاریخ پژوهش های اندکی اثر بخشی آموزش حضور ذهن را بر این دسته از بیماری ها بررسی کرده اند. هدف این پژوهش بررسی بیشتر تغییر نشانه ها و بهبود نگرانی و هیجان پذیری بیمارگون و اصلاح باورهای فراشناختی، پس از آموزش حضور ذهن مبتنی بر شناخت درمانی(mbct) بود. این پژوهش در یک طرح آزمایش پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه ی آماری شامل تمام دانشجویان داشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بودند. 30 دانشجو که پس از انجام آزمون اضطراب امتحان مبتلا به اضطراب امتحان تشخیص داده شدند به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی mbct را به مدت 8 جلسه دریافت کردد، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده از طریق روش تحلیل کواریانس (ancova) تحلیل شدند. نشانه های اضطراب (مولفه های نگرانی و هیجان پذیری) در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با آزمودنی های گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت. یافته ها نشان داد که mbct برای کاهش اضطراب امتحان و اصلاح باورهای فراشناختی، موثر و مفید است.
مهناز کمری مهرانگیز پیوسته گر
پژوهش حاضر به بررسی رابطه و تفاوت انگیزه پیشرفت و عادتهای مطالعه دانش آموزان دختر و پسر سوم متوسطه سه رشته تحصیلی می پردازد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد.جامعه آماری , کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره سوم متوسطه بودند که در سال تحصیلی 89-88 در مدارس شهرستان بروجرد در سه رشته تحصیلی , علوم تجربی , علوم ریاضی و علوم انسانی مشغول تحصیل هستند تعداد افراد نمونه 200 نفر است ( 100 نفر دختر و 100 نفر پسر ) که بصورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای ، انتخاب گردیدند ابزارهای سنجش عبارت بودند از: الف- پرسشنامه انگیزه پیشرفت ب- پرسشنامه عادتهای مطالعه داده ها پس از جمع آوری از طریق نرم افزار spss تجزیه و به صورت آمار توصیفی(جداول فراوانی ، درصد ، نمودار) و آمار استنباطی ارایه شد . برای آزمون فرضیات از روش همبستگی پیرسون ،آزمون t مستقل ،مقایسه میانگینها و تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه میانگینهای سه رشته استفاده شده است. نتایج آزمون ضریب همبستگی بین انگیزه پیشرفت و عادتهای مطالعه نشان داد بین دو متغیر در سطح 05/0 رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین مقیاسهای عادتهای مطالعه و انگیزه پیشرفت به غیر از انگیزش یادگیری و حافظه رابطه معنادار وجود داشت. p?/05 نتایج مقایسه میانگینها و آزمونt مستقل مربوط به تفاوت دختران و پسران در متغیر انگیزه پیشرفت( t =-2/07) حاکی از تفاوت معنادار در انگیزه پیشرفت بین دو جنس بود . p=0/03 نتایج مقایسه میانگینها و آزمونt مستقل تفاوت دختران و پسران در متغیر عادتهای مطالعه37/3 t=حاکی از تفاوت معنادار عادتهای مطالعه در دو جنس بود.p=0/001 نتایج تحلیل واریانس تفاوت میانگین انگیزه پیشرفت در سه رشته تحصیلی علوم ریاضی،علوم تجربی و علوم انسانی نشان داد میزان واریانس 35/9 در سطح 05/0 صد در صد معنادار است نتایج آزمون شفه نشان داد بین دو گروه علوم ریاضی،علوم تجربی و علوم ریاضی،علوم انسانی تفاوت معنادار ولی در گروه علوم تجربی ، علوم انسانی تفاوت معناداری بدست نیامد.همچنین نتایج تحلیل واریانس تفاوت میانگین عادتهای مطالعه سه رشته تحصیلی علوم ریاضی،علوم تجربی و علوم انسانی نشان داد بین سه رشته تحصیلی در متغیر عادتهای مطالعه تفاوت معنادار وجود ندارد. p=0/28
فاطمه محبی مهرانگیز پیوسته گر
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و منبع کنترل بین دانشجویان متاهل دانشگاههای تهران می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاههای سراسری تهران می باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی صورت پذیرفت.تعداد 202 نفر(103 مرد و 99 زن) در این تحقیق شرکت نمودند. ابزار پژوهش دو پرسشنامه کارکرد خانواده fad وپرسشنامه سبک کنترل راتر می باشد که پرسشنامه اول مولفه های حل مسأله،نقشهای عاطفی و واکنش عاطفی و پرسشنامه دوم شامل سبک کنترل درونی و بیرونی می باشد. داده ها با استفاده از بعضی از روشهای آمار استنباطی نظیر همبستگی،رگرسیون چند متغیره( قدم به قدم)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند، داده پردازی لازم با نرم افزارهای spss و excel صورت گرفت. براساس نتایج تحقیق، مشخص گردید مولفه کلی عملکرد خانواده با سبک کنترل دارای رابطه معکوس می باشد.
مرجان علی قارداشی زهرا درویزه
این تحقیق به بررسی ارتباط ابعاد شخصیت و خلاقیت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران در سال تحصیلی ( 90-1389) می پردازد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی رشته های تحصیلی علوم انسانی، علوم تجربی و علوم ریاضی پایه دوم است که در سال90- 1389 در مدارس عادی تهران مشغول به تحصیل می باشند. که از این میان 390 نفر به روش تصادفی خوشه ای برگزیده شده اند و به صورت گروهی توسط اجرای پرسشنامه پنج عاملی نئو و آزمون مداد کاغذی چند جوابی سنجش خلاقیت عابدی مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج کمی توسط آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش عبارتند از : بین تمامی ابعاد شخصیتی و پیشرفت تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد که از این میان ، رابطه ویژگی شخصیتی روان نژندی و پیشرفت تحصیلی منفی و ارتباط 4 بعد دیگر ( برون گرایی، انعطاف پذیری ، دلپذیر بودن و مسئولیت پذیری) با پیشرفت تحصیلی مثبت ارزیابی شد. همچنین بر اساس آزمون رگرسیون همبستگی معنا دار نمره کلی شخصیتی با پیشرفت تحصیلی نشان داده شد به طوری که می توان گفت 5/13% از پیشرفت تحصیلی را نمره کلی شخصیت تعیین می کنند.از سوی دیگر میان بعد سیالی از ابعاد تفکر خلاق با ویژگی های شخصیتی ارتباط معنا دار مشاهده نشد این عدم ارتباط برای بعد سیالی با انعطاف پذیری ومسئولیت پذیری و سیالی صادق است . در ادامه رابطه ی میان تفکر خلاق و پیشرفت تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت که در این میان تنها میان بعد ابتکار از خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه معنا دار مشاهده شد. همچنین تفاوت باررز و معناداری میان رشته های تحصیلی در زمینه ی ویژگی های شخصیتی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی مشاهده نشد.
آیدا محمدخانی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش دوسا در بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا بود. طرح پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی است. جامعه ی آماری این پژوهش، کودکان مبتلا به طیف اختلالات اتیستیک در بنیاد خیریه ی اتیسم (شامل 46 نفر) بودند. از میان داوطلبین شرکت در پژوهش 7 کودک پسر مبتلا به اختلالات اتیستیک با عملکرد بالا در محدوده ی سنی 12-8 به صورت هدفمند انتخاب شدند. مداخله ی این پژوهش شامل 8 جلسه ی 55 دقیقه ای بود که برای هر کودک دو جلسه در هفته برگزار شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام و نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم بوده است. یافته های به دست آمده با استفاده از روش محاسبه ی اندازه اثر و آزمون t و ویلکاکسون با استفاده از نرم افزار spss19 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله ی توانبخشی روانی دوسا بر افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای اثربخش بوده است. در مقیاس رفتارهای مضر اجتماعی بهبودی در گروه مورد مداخله مشاهده نشد. در مدت پیگیری یک ماهه نیز نتایج حاصل از مداخله استمرار یافت.
رقیه عابدی فیروزجایی سیده منور یزدی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه ارتباط خودپنداره و ادراک لیاقت شناختی دانش آموزان پیش دانشگاهی در رشته های مختلف تحصیلی در شهر بابل و با روش پژوهش پس رویدادی وهمبستگی انجام شد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش تعداد 240 دانش آموز دختر و پسر از رشته های مختلف تحصیلی به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون خودپنداره راجرز و خرده مقیاس شناختی از مقیاس ادراک لیاقت هارتر استفاده شد. در این تحقیق، سه فرضیه مورد آزمون قرار گرفت. فرضیه اول ( بین خودپنداره و ادراک لیاقت شناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد) با استفاده از مدل آماری ضریب همبستگی پیرسون آزمون شد. یافته ها وجود چنین ارتباطی را در سطح اطمینان99/0 تایید کردند. فرضیه دوم( خودپنداره و ادراک لیاقت شناختی دانش آموزان دختر و پسر در رشته های مختلف تحصیلی با هم تفاوت دارند) با استفاده از روش تحلیل واریانس دوطرفه آزمون شد. نتایج نشان داد که بین خودپنداره و رشته تحصیلی دانش آموزان تفاوت آماری معنادار وجود داشت. اما تفاوت معنادار بین ادراک لیاقت شناختی و رشته تحصیلی مشاهده نشد. و اثر تعامل هم بین جنسیت و رشته تحصیلی به لحاظ آماری معنادار نبود. فرضیه سوم (بین خودپنداره و ادراک لیاقت شناختی با متغیر جنسیت رابطه وجود دارد) با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یکطرفه آزمون شد. یافته ها نشان دادند که بین خودپنداره و جنسیت، ادراک لیاقت شناختی و جنسیت تفاوت معنادار وجود داشت. کلید واژه ها: ادراک لیاقت شناختی، خودپنداره، رشته تحصیلی، جنسیت، پیش دانشگاهی
زهرا ظریف جلالی اعظم فرح بیجاری
در این پژوهش به بررسی ابعاد خودپنداره و سازگاری در افراد خودشیفته سازگار و ناسازگار پرداخته شده است.بدین منظور از بین جامعه آماری دانشجویان دوره کارشناسی داشنگاه تهران 250 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش مقیاس شخصیت خودشیفته، مقیاس خودپنداره راجرز و پرسشنامه سنجش سازگاری بل بود.
رباب حامدی مهرانگیز پیوسته گر
بررسی نقش سبک دلبستگی، تمایز یافتگی خود، رویدادهای استرس زای زندگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در روابط با غیر هم جنس در دو بخش کمی و کیفی انجام شد. برای بخش کمی 400 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و برای قسمت کیفی 10 نفر از دانشجویان این دو دانشگاه که با شکایت اصلی مشکل در رابطه با غیر هم جنس به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های قسمت کمی با استفاده از ابزارهای سبک دلبستگی هازان وشیور، تمایز یافتگی اسکورن و دندی، طرحواره های ناسازگار یانگ و پرسشنامه های محقق ساخته برای رویدادهای استرس زای زندگی و مشکلات ارتباط با غیر هم جنس گردآوری شد. اعتبار و روایی پرسش نامه ها با استفاده از ملاک های روان سنجی به دست آمد. یافته های بخش کمی نشان داد بین سبک دلبستگی و مشکلات ارتباطی رابطه معنادار وجود دارد. تمایز یافتگی خود نیز با میزان مشکلات ارتباط با غیر هم جنس رابطه معنادار داشت. از میان خرده مقیاس های تمایز یافتگی: واکنش هیجانی، بریدگی عاطفی و آمیختگی با این نوع مشکلات رابطه معنادار، ولی بین موقعیت من و مشکلات ارتباطی رابطه معناداری مشاهده نشد. همه طرحواره های ناسازگار بجز معیارهای سرسختانه با این گونه مشکلات رابطه داشت و در میان انواع رویدادهای استرس زای زندگی فقط بین مشکلات آموزشی و مشکلات ارتباطی رابطه معنادار مشاهده شد. هم چنین نتایج نشان داد که از نظر میزان مشکلات با غیر جنس بین دختر و پسر تفاوتی وجود نداشت، در حالی که از نظر علت جذابیت غیر هم جنس، در همه ابعاد مطرح شده تفاوت دیده شد. در مورد علت عدم ارتباط (درافرادی که با غیر هم جنس رابطه نداشتند) ، فقط در عامل خجالتی بودن بین دختر و پسر تفاوت مشاهده شد. یافته های بخش کیفی علاوه بر این که تایید کننده نتایج کمی بود نشان داد که افرادی که با جنس مخالف مشکل داشتند احساس منفی نسبت به خود داشتند و نسبت به غیر هم جنس بدبین بودند که در پسرها بدبینی همراه با احساس برتری نسبت به دختران بود. فضای خانوادگی اغلب شرکت کننده ها اغلب متشنج، رابطه با مادر نامطلوب و با پدر تا حدی نامطلوب بود. الگوی رفتاری آنها در رابطه با غیر هم جنس ناکارآمد و همراه با اجتناب یا کنترل گری بود. اکثر آنها تحت تاثیر مشکلات عاطفی خانواده قرار می گرفتند و در شرایط استرس زا نمی توانستند هیجان های خود را کنترل کنند. از نظر میزان هماهنگی با ارزشهای خانواده، نیمی از شرکت کنندگان یکسان و بقیه متفاوت بودند. به طور کلی پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن، تمایز یافتگی خود( بالا بودن میزان واکنش عاطفی، بریدگی هیجانی و آمیختگی با دیگران) طرحواره های ناسازگار و مشکلات آموزشی با مشکلات در روابط عاطفی با غیر هم جنس رابطه معنادار دارد.
زهرا همتی فاخر فریده عامری
چکیده این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های هوش هیجانی بر خودکارآمدی، افسردگی و ارتقاء هوش هیجانی دانش آموزان محروم از پدر انجام شده است که از روش شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دختران مقطع دوم و سوم راهنمایی محروم از پدر کمیته امداد شهر قرچک در سال تحصیلی 92 - 1391 می باشد که با روش تصادفی ساده 60 نفر از آنها انتخاب شدند و به پرسشنامه های هوش هیجانی شات(1998)، افسردگی کودکان و نوجوانان جان بزرگی(1388)، خودکارآمدی کودکان و نوجوانان موریس(2001) و پرسشنام? مشخصات پاسخ گفتند.سپس، به منظور اجرای طرح آزمایشی، 30 نفر به عنوان گروه کنترل و 30 نفر به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. ابتدا از تمام افراد پیش آزمون گرفته شد سپس گروه آزمایش، به مدت 12 جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. پس از اتمام دوره آموزشی از تمام افراد پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها (با توجه به اینکه مفروضه های تحلیل کوواریانس تأیید نشد) از آزمون t مستقل برای مقایسه تفاوت نمره ها در مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که آموزش مهارتهای هوش هیجانی باعث ارتقاء هوش هیجانی (افزایش مهارت ارزیابی و ابراز هیجان، مهارت تنظیم هیجان، مهارت بهره برداری از هیجان) (001/0p<) و افزایش خودکارآمدی (افزایش خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی اجتماعی و خودکارآمدی هیجانی) در گروه آزمایش شده است(001/0p<).همچنین آموزش مهارتهای هوش هیجانی باعث کاهش افسردگی در گروه آزمایش شده است(001/0p<).
ریحانه شیرازی آریا زهرا درویزه
هدف اصلی این پژوهش بررسی تفاوت های خود کنترلی در جوانان دانشگاهی شهر تهران در رابطه با تفاوت شیوه های مقابله با استرس آنان بود. همچنین به بررسی تفاوت دختران و پسران دانشجو در استفاده از راهبردهای مقابله ای با توجه به شیوه های خود کنترلی متفاوت پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان مذکر و مونث دانشگاه های دولتی شهر تهران بوده که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مقابله با بحران اندلر و پارکر ) 1991 ( و پرسشنامه خود کنترلی درویزه ) 1387 ( بودبرای تحلیل نتایج از آزمون t مستقل برای گروه های همگون، آزمون t برای گروه های ناهمگون، آزمون خی دو و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که افراد خود کنترل بالا نسبت به افراد خود کنترل پایین، بیشتر از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار استفاده می کنند در حالیکه افراد خود کنترل پایین بیشتر از افراد خود کنترل بالا از راهبردهای مقابله ای اجتنابی استفاده می کنند. در این پژوهش تفاوتی میان دو جنس از نظر شیوه خود کنترلی دیده نشد. همچنین نتایج نشان داد که به طور کلی خود کنترل های بالا و پایین دختر و پسر از نظر راهبردهای مقابله ای مورد استفاده، تفاوت معناداری ندارند. رگرسیون گام به گام نشان داد که راهبردهای مقابله ای 11 درصد از متغیر خود کنترلی را پیش بینی می کند. واژگان کلیدی: خود کنترلی، سبک مقابله
مهدیه سادات صدر مهرانگیز پیوسته گر
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تاب آوری با ابعاد پنجگانه شخصیت و اختلالات بالینی افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی، در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س) است. برای این منظور از بین جامعه آماری ???? نفره دانشجویان مقطع کارشناسی این دانشگاه، ??? نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه تاب آوری کوباسا، مدی و کاهن (????)، پرسشنامه شخصیت نئو (??neo-ffi-) کاستا و مک کری ???? و پرسشنامه خلاصه علائم مرضی (??bsi-) دروگاتیس ????، استفاده گردید. این تحقیق از نوع همبستگی بوده و برای تحلیل آماری داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان دادند که بین تاب آوری با افسردگی، اضطراب و جسمانی سازی و روان رنجور خویی رابطه معنی دار منفی در سطح ????/. p< وجود دارد و میان تاب آوری با توافق پذیری، برونگرایی و وجدان گرایی رابطه معنی دار مثبت در سطح ????/. p< مشاهده گردید اما بین تاب آوری و تجربه پذیری رابطه معناداری یافت نشد. کلید واژه ها: تاب آوری، افسردگی، اضطراب، جسمانی سازی، روان رنجور خویی، برونگرایی، توافق پذیری، تجربه پذیری، وجدان گرایی
زهراالسادات حاجی سیدتقیا تقوی مهرانگیز پیوسته گر
هدف از این پژوهش بررسی رابطه میان سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری و مقایسه آن با افراد سالم بوده است. بدین منظور 36 نفر از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری که در محدوه سنی 20 تا 30 سال بوده و از تابستان 1391تا بهار 1392 به شماری از مراکز مشاوره و مطب های روانپزشکی واقع در غرب و شمال شهر تهران مراجعه نموده اند به همراه مادرانشان و همچنین 36 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران که در محدوه سنی 20 تا 30 سال بوده و از لحاظ سن ،جنس و تحصیلات با گروه افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری همتا شده بودند به همراه مادرانشان و به شیوه نمونه گیری دردسترس مورد آزمون قرار گرفتند. نوع پژوهش توصیفی بوده و از نوع همبستگی ، علی – مقایسه ای می باشد.ابزارهای مورد استفاده مقیاس غربالگری وسواس مادزلی، مقیاس سلامت عمومی، مقیاس کمال گرایی هیل و پرسشنامه پیوند والدینی می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی، خی دو و رگرسیون گام به گام استفاده شد.نتایج نشان داد که میان سطوح کمال گرایی مادران واختلال وسواسی-اجباری در فرزندان رابطه معنی دار وجود دارد و سطوح کمال گرایی مادر در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری با افراد سالم تفاوت معنادار دارد، اما میان زیرگروههای پرسشنامه پیوند والدینی در افراد سالم و مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری تفاوتی یافت نشد،هم چنین پژوهش فوق به این نتیجه دست یافت که ادراک حمایت افراطی مادر به تنهایی می تواند پیش بینی کننده 26/6 درصد از میزان واریانس وسواس در فرزندان باشد.
مرضیه شاهرخی ازاد فریده عامری
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین سبک های عشق ورزی(اروس،لودوس،استورگ،پراگما،مانیا و آگاپه) با دلزدگی زناشویی وسلامت روان و همچنین تعیین تفاوت این متغیرها در دانشجویان متأهل زن و مرد دانشگاه تهران می پردازد. این پژوهش یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل زن و مرد در خوابگاه متأهلین دانشگاه تهران می باشد. بدین منظور ??0 نفر از دانشجویان زن و مرد متأهل (??0 زن و ?00 مرد) خوابگاه متأهلین با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های ‹‹نگرش های عشق هندریک و هندریک›› (????)، دلزدگی زناشویی (پاینز،????) و پرسشنامه سلامت عمومی ghq- 28را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون وآزمون t مستقل استفاده شد و نتایج به دست آمده نشان داد که به طورکلی ارتباط منفی و معناداری بین سبک های عشق ورزی( اروس ، استورگ و آگاپه) و دلزدگی زناشویی وجود دارد اما بین سبک های عشق ورزی( لودوس ، پراگما و مانیا) و دلزدگی زناشویی رابطه ی معناداری نشان داده نشد. همچنین ارتباط منفی و معناداری بین سبک عشق ورزی (اروس ، استورگ و آگاپه ) با سلامت روان وجود دارد و بین سبک عشق ورزی(لودوس، پراگما و مانیا) با سلامت روان رابطه ی معناداری نشان داده نشد. به علاوه بین میانگین سبک عشق ورزی( اروس، لودوس، استورگ، پراگما، مانیا) در دانشجویان متأهل زن و مرد دانشگاه تهران تفاوت معناداری دیده نشد اما بین میانگین سبک عشق ورزی آگاپه در دانشجویان متأهل زن و مرد تفاوت معناداری نشان داده شد. به این صورت که میانگین سبک عشق ورزی آگاپه مردان بیشتر از میانگین زنان بود. بین میانگین دلزدگی زناشویی و هم چنین میانگین سلامت روان در دانشجویان متأهل زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر از اهمیت نقش برخی سبک های عشق ورزی بر دلزدگی زناشویی و سلامت روان حمایت می کند. واژه های کلیدی: سبک های عشق ورزی، دلزدگی زناشویی،سلامت روان، دانشجویان متأهل
سمیه عابدی شکوه السادات بنی جمالی
مقدمه: مفاهیم بهزیستی روانی و شوخ طبعی نقش مهمی در تعیین متغیرهای بسیاری در روانشناسی سلامت ایفا می کنند. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه بهزیستی روانشناختی و شوخ طبعی در افراد مضطرب و عادی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 384 دانشجو می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی از دانشگاه های تهران انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف 1989، پرسشنامه شوخ طبعی مارتین1998، پرسشنامه سنجش اضطراب اسپیل برگر را تکمیل نمودند. برای بررسی رابطه میان شوخ طبعی و بهزیستی روانشناختی از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. همچنین به منظور مقایسه بهزیستی روانشناختی و شوخ طبعی افراد عادی و مضطرب تحلیل واریانس چند متغیره(manova) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین دو گروه افراد مضطرب و عادی از لحاظ دو سبک شوخ طبعی یعنی سبک خود شکنانه و پیوند دهنده تفاوت معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افراد مضطرب و عادی از لحاظ پذیرش خود ، خود مختاری، رشد فردی ، هدفمندی در زندگی و تسلط بر محیط تفاوت معنادار بود. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیون سبک های خود فزاینده، خودشکنانه و پیوند دهنده می توانند بهزیستی روانشناختی را در افراد مضطرب پیش بینی کنند. همچنین مشخص شد سبک های خود فزاینده و خودشکنانه می توانند بهزیستی روانشناختی را در افراد عادی پیش بینی کنند. نتیجه گیری: ادبیات نظری و مطالعه تحقیقات نشان دادند که بهزیستی روانشناختی و شوخ طبعی به متغیرهای بسیاری در سلامت روان مرتبط هستند. مطابق با نظریه ها و یافته های قبلی مطالعه حاضر نشان داد که شوخ طبعی و بهزیستی در افراد عادی متفاوت از افراد مضطرب است. پیشنهاد می شود که تحقیقات بیشتری به بررسی تاثیر شوخ طبعی و بهزیستی روانی در رابطه با جنبه های دیگری از عملکرد روانی صورت گیرد. کلید واژه: بهزیستی روانشناختی، شوخ طبعی، اضطراب
سیده فاطمه وزیری مهرانگیز پیوسته گر
چکیده: بارداری یک دوران حساس در طول زندگی زنان تلقی می شود که با تغییرات فیزیکی و روانی بسیاری همراه است. به طور کلی بارداری خود دوره ای پر استرس است و میزان تاثیرپذیری زن باردار نسبت به استرس های متفاوت زندگی در این دوره افزایش پیدا می کند. همچنین مطالعات بیشماری عوارض سوء اضطراب و استرس را بر سلامت جسمی و ذهنی مادران و فرزندانشان نشان داده اند. لذا به کاربردن درمان های کاهش اضطرابی مناسب برای دوران بارداری اهمیت زیادی دارند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب بارداری زنان باردار انجام گرفته است. نمونه: 30 سی خانم باردار دارای اضطراب بالا از میان 120 خانم باردار انتخاب شدند و همه افراد نمونه اولین بارداری خود را تجربه می کردند. حدود 60درصد از افراد نمونه دارای وضعیت اقتصادی متوسط و تحصیلات در مقطع کارشناسی با میانگین سنی 23سال بودند. روش: ابزار تحقیق، پرسش نامه سنجش اضطراب کمبریج و مقیاس اضطراب بک بود که بر روی دو گروه (کنترل و آزمایشی) از زنان باردار شهر اهواز اجرا گردید. داده های حاصله از طریق تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج پژوهش حاضر حاکی از تفاوت معنادار میان اضطراب بین دو گروه آزمایشی و کنترل بوده است. گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری اضطراب کمتری داشتند. کلید واژه ها: ذهن آگاهی، اضطراب بارداری
طیبه محمدی نجات مهرانگیز پیوسته گر
اختلال شخصیت مرزی بیماری روانی پیچیده ایی است که با نارسایی های متعددی در روابط بین فردی خود پنداره و کنش های شناختی هیجانی و رفتاری مشخص می شود مشخصه های اختلال شخصیت مرزی بی ثباتی مفرط و فراگیر هیجانات خودپنداره و روابط بین مرزی و همچنین تحریک پذیری قابل توجه است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000) از آنجا که در بین اختلالات شخصیت، اختلال شخصیت مرزی دارای بیشترین میزان شیوع (اسکادول و همکاران 2007) و مطالعات انجام شده در مورد این اختلال بسیار محدود (بلیبرگ، 2001) می باشد ، ما در این پژوهش برآنیم تا عوامل موثر بر این اختلال را در جمعیت غیر بالینی بررسی کنیم وبا مطالعه در باره دو سازه مهم روانی یعنی آلکسی تامیا و نگرشهای ناکارآمد ، نقش آن دو را در بروز علایم اختلال شخصیت مرزیمورد آزمون و بحث و بررسی قرار دهیم. زیرابا شناخت عوامل تأثیر گذار در بروز اختلال شخصیت مرزی ، میتوان از بروز این اختلال در جمعیت غیربالینی پیشگیری به عمل آورد. طی این پژوهش 200 نفر از دانشجویان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر قم که در رشته های مختلف علوم پزشکی از جمله رشته های پزشکی و دندانپزشکی و بهداشت علوم آزمایشگاهی، هوشبری و پرستاری مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند . در این پژوهش برای بررسی علائم اختلال شخصیت مرزی از مقیاس شخصیت مرزی stb (کلاریج و همکاران 1982) برای بررسی میزان آلکسی تایمیا از مقیاس آلکسی تایمیای تونتو ـ20 تجدید نظر شده (tas-20) (بگی و همکاران 1994) و برای بررسی نگرش های ناکارآمد das (بک و وایزمن 1978) استفاده شده است. پس از انجام روشهای آماری و تجزیه و تحلیل آماری مشخص شد که بین آلکسی تایمیا و نگرش های ناکارآمد با علائم اختلال شخصیت مرزی رابطه معنادار وجود دارد.
پونه کرمان ساروی ابوالقاسم مهری نژاد
مبتلایان به صرع در معرض خطر قابل توجهی از اختلال شناختی و نابهنجاری های رفتاری هستند. مشکلات حافظه در میان مبتلایان به صرع به ویژه در مبتلایان صرع لوب گیجگاهی مشاهده می شود، زیرا ساختارهای مغزی مرتبط با حافظه به طور مستقیم درگیر عملکرد تشنجی می باشند. و نیز شواهد روز افزونی از نقص کارکردهای شناختی، از جمله حافظه در مبتلایان به صرع در حال پدیدار شدن است. در راستای مطالعات پیشین در حوزه حافظه ی مبتلایان به صرع، پژوهش حاضر با هدف مقایسه حافظه رویدادی و حافظه معنایی در مبتلایان به صرع لوب گیجگاهی (tle) و همتایان سالم انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شامل مبتلایان به صرع لوب گیجگاهی و افراد سالم بود که به کلینیک مغز و اعصاب مراجعه کرده و با تشخیص متخصص، 20 نفر از مبتلایان و 20 نفر از افراد سالم با همتاسازی و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بوده و جهت سنجش حافظه رویدادی و حافظه معنایی از آزمون یادآوری آیتم و منبع تصاویر و کلمات، مقوله های طبقاتی و سیالی واژگان استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دادند میزان کارکرد حافظه رویدادی و حافظه معنایی در افراد مصروع پایین تر از افراد سالم است و به همایندی رابطه حافظه رویدادی و حافظه معنایی اشاره دارد. نتایج این پژوهش بیان کننده تاثیر آسیب ساختارهای درگیر در صرع لوب گیجگاهی شامل هیپوکامپ و نئوکورتکس جانبی در بروز اختلال حافظه رویدادی و حافظه معنایی است.
مریم خراسانی ده شتران مهرانگیز پیوسته گر
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه خوش بینی و بدبینی و مقایسه آن در مشاغل دادگستری و کارکنان دبیرستانهای شهر تهران در سال 93-92 بود. جامعه مورد پژوهش پرسنل دادگستری و دبیرستانهای شهر تهران بود. نمونه شامل 120 نفر (60نفر از پرسنل دبیرستان و 60 نفر از کارکنان دادسرا)از این کارکنان بود، که تمایل به همکاری داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه سبک اسناد بود. داده ها به روش آزمون آنوای دوعاملی تجزیه وتحلیل شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که بین خوش بینی کارکنان با توجه به نوع شغل و جنسیت تفاوت وجود ندارد. بعلاوه بین کارکنان از لحاظ فراگیری و شخصی سازی اسنادها با توجه به نوع شغل و جنسیت تفاوتی وجود نداشت ؛ همچنین از لحاظ تداوم اسنادها با توجه به جنسیت دو گروه یکسان بودند اما از لحاظ تداوم اسنادها با توجه به نوع شغل بین کارکنان تفاوت دیده شد. نتایج حاصل نشان می دهد خوش بینی و بدبینی در کارکنان دادگستری و دبیرستانها با هم متفاوت نیست . اما میانگین بدبینی کارکنان دادگستری بیشتر از میانگین بدبینی کارکنان دبیرستانها بود. بنابراین بین دو گروه در یک بعد از سبک اسناد به نام تداوم اسنادها تفاوت معادار دیده شد.
آرزو پسیخانی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده هدف از پژوهش حاضر، مقایسه شادکامی، رضایت از زندگی و رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال بود. نمونه این پژوهش که عبارت بودند از 200 نفر زن شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال به روش نمونه گیری در دسترس، از نواحی شمال، مرکز و جنوب شهر تهران انتخاب شدند به طوریکه 50 نفر از آنها زنان شاغل دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان خانه دار دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان شاغل بدون فرزند خردسال و 50 نفر زنان خانه دار بدون فرزند خردسال بودند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (فرم کوتاه)، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس سنجش رابطه بود. نتایج آزمون تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیری دوعاملی (مانوا) نشان داد بین رضایت از زندگی زنان شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال تفاوت معناداری وجود دارد، به طوریکه رضایت از زندگی زنان دارای فرزند خردسال بیش از زنان بدون فرزند خردسال بود. همچنین بین شادکامی و رضایت زناشویی زنان شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژگان کلیدی: شادکامی؛ رضایت از زندگی؛ رضایت زناشویی؛ زنان ؛ فرزند
صبا حسنوند سید منور یزدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی فعالیت بدنی بر کارکردهای اجرایی کودکان بیش فعال و سالم 7 تا 13 ساله ی شهر خرم آباد است. به این منظور 60 نفر کودک7 تا 13 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند که در آن 30 کودک بیش فعال به دو گروه گواه و ازمایش و 30 کودک عادی هم به دو گروه ازمایش و گواه تقسیم شدند. به منظورسنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه ی کانرز والدین، آزمون استروپ ، آزمون حافظه ی ارقام وکسلر و آزمون هانوی استفاده شد و جلسات درمانی طی 18 جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که انجام فعالیت های بدنی توانسته است به طور معناداری باعث بهبود کارکردهای اجرایی ، تقویت کارکرد اجرایی بازداری رفتاری، کارکرد اجرایی حافظه ی کاری و کارکرد اجرایی برنامه ریزی و سازماندهی فعالیت ،در کودکان بیش فعال و سالم گروه آزمایش در مرحله ی پس آزمون نسبت به مرحله ی پیش آزمون شود. نتایج این پژوهش توجه به درمانهای عینی مبتنی بر فعالیت های بدنی را به عنوان یکی از متغیر های تاثیر گذار در تحول کارآمد کودکان بهنجار و کاهش دهنده ی علائم رفتاری در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پیشنهاد می کند. واژگان کلیدی:اختلال کمبود توجه-بیش فعالی، فعالیت های بدنی ، کارکردهای اجرایی ، بازداری رفتاری، حافظه ی کاری ، برنامه ریزی و سازماندهی فعالیت
میترا ولی بیگی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده ندارد.
نازی شیخی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده ندارد.
زینب رضایی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده ندارد.
افروز موسوی مهرانگیز پیوسته گر
چکیده : هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی بر شادکامی دانش آموزان دختر اول دبیرستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بوده . جامعه آماری شامل 137 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول متوسط? دبیرستانی واقع در منطقه 5 تهران بود. نمونه آماری شامل30 نفر دانش آموز بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی پینتریچ(mslq) بود. گروه آزمایش در شش جلسه ی آموزش مهارتهای خود نظم بخشی شرکت نمودند ولی در گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه (در نمره شادکامی و خود نظم بخشی) تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.0001). بدین صورت که کاربرد آموزش مهارتهای خود نظم بخشی، میزان شادکامی دانش آموزان را افزایش داده و این حالت بعد از گذشت یک ماه نیز حفظ شده بود. همچنین گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، عملکرد بهتری در انگیزش و راهبردهای یادگیری خود نظم بخشی نشان دادند. واژه های کلیدی : خود نظم بخشی، شادکامی، دانش آموز، دختر.