نام پژوهشگر: سوسن رحیمی

بررسی جایگاه دین در فرایند نوسازی سیاسی افغانستان با تاکید بر دوره از طالبان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم اداری و اقتصاد 1392
  سوسن رحیمی   مرتضی منشادی

این پژوهش در نظر دارد تا به بررسی رابطه میان دو متغیر «دین و ارزش های فرهنگی جامعه» و «نظام سیاسی» در کشور افغانستان بپردازد. به عبارتی به دنبال پاسخی برای این سوال است: «دین در دوران پس از طالبان چه جایگاه و نقشی در حفظ الگوهای ارزشی نوسازی سیاسی افغانستان ایفا می کند؟» بنیادگرایان مذهبی طالبان تا پیش از سال 2001 از طریق دو اهرم مهم جامعه پذیری (فرهنگ) و سیستم قضایی (حقوق) الگوی ارزشی خاصی را که مغایر با نوسازی بود پشتیبانی می کردند. با سرنگونی طالبان در سال 2001 شاهد هستیم که همراه با قانون اساسی جدید، الگو های ارزشی جدیدی نیز جایگزین الگوهای سابق می شود که حول محور قانون، برابری، ملت و ... تعریف می شوند. در این برهه دولت نوساز در غیاب الگوهای ارزشی ارتجاعی که طالبان نماینده آن بود، از تمام اهرم ها و نهادهای فرهنگی (و نه صرفاً مذهب) و قضایی برای جامعه پذیری و پاسداشت ارزش های اساسی شهروندان استفاده می کنند و سیستم قضایی جدید نیز پاسدار الگوهای ارزشی همسو با نوسازی ساختارهای جامعه می باشد و از الگوهای ارزشی مطلوب حمایت می کند. بنابراین جامعه افغانستان از سال 2001 به این سو علاوه بر پشت سر گذاشتن دو دگرگونی اجتماعی ساختی و تکامل تدریجی، اکنون در وضعیت «ارتقای سازگار شونده ی تکاملی» قرار دارد و دو کارویژه حل منازعه (سیستم قضایی) و حفظ الگوی ارزشی (نظام فرهنگی) مکمل یکدیگر به شمار می آیند. به این معنا که شاهد رابطه بسیار تنگاتنگی میان الگوهای ارزشی جدید و نوسازی نهادهای سیاسی و اجتماعی حمایت می کنند و نوسازی نهادهای مختلف بازتولید می کند: نخست از طریق جامعه پذیری و دیگر از طریق سیستم قضایی که مجازات متخلفین از ارزش ها و هنجارهای جدید را عهده دار است.

آموزش گروهی مادران با رویکرد غنی سازی ارتباط بر رابطه والد-فرزندی و عزت نفس دانش آموزان
پایان نامه دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  سوسن رحیمی   علی محمد نظری

هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی غنی سازی ارتباط بر رابطه والد-فرزندی بود. این پژوهش آزمایشی ودر آن از طرح پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر 14-13 ساله راهنمایی شهرستان کرج در سال تحصیلی 93-92 تشکیل دادند. روش نمونه گیری در دسترس بود. با استفاده از مقیاس رابطه والد-فرزندی و مقیاس عزت نفس روزنبرگ، رابطه والد-فرزندی و عزت نفس دانش آموزان ارزیابی شد. دانش آموزانی که را که بیشترین مشکلات ارتباطی بامادران خود داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و 7 جلسه آموزش برای مادران گروه آزمایش انجام شد و بعد از 7 جلسه آموزش مجدداً رابطه ولی-فرزندی و عزت نفس دانش آموزان ارزیابی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد رابطه والد-فرزندی و عزت نفس دانش آموزانی که مادرانشان از آموزش غنی سازی ارتباط بهره بردند به طور معناداری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت. (۰٥/۰> p).