نام پژوهشگر: سارا جمشیدی
سارا جمشیدی رحیم خوب بین خوش نظر
فرش ذهنی باف کلاردشت معروف ترین فرش دست باف شمال ایران است که در آن نشانه های بارزی از فرهنگ مردم منطقه مشاهده می شود. در مورد شکل گیری این فرش چهار نظریه وجود دارد. بر طبق نظریه ی اول فرش کلاردشت همان قالی طبری است که در روایات قرون سوم و چهارم هجریقمری از آن یاد شده است و تغییرات ایجاد شده درفرش کلاردشت در طول تاریخ اندک می باشد. نظریهی دوم - به جهت وجود اشتراکاتی در میان شاخص های ظاهری فرش کلاردشت با فرش سنه - سابقهی فرش کلاردشت را به نیمه های قرن 13 هجری قمری نسبت داده و به همین دلیل خاستگاه فرش کلاردشت را در طی چندین مرحله مهاجرت کردها در دوران صفوی، افشار و قاجار به این منطقه جستجو می کند. نظریه سوم ترکیبی از دو نظریهی پیشین است که گرچه فرش بافی در کلاردشت سابقه ای طولانی داشته ولی با ورود کردها به این منطقه تحت تأثیر فرهنگ بافت کردی قرار گرفته و امروزه جزئی از جغرافیای بافت کردی محسوب می گردد. نظریه ی چهارم خاستگاه فرش کلاردشت را فرهنگ بافت لری معرفی می کند که گویی فرش کلاردشت بیش از فرهنگ بافت کردی از فرهنگ بافت لری تأثیر پذیرفته است. در این تحقیق که از نوع بنیادی در حوزه ی فرش دستباف می باشد به روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی 112 نمونه از فرش های کلاردشت و سنه(کردی) مورد مطالعه قرار گرفته است. با مطالعه تاریخ فرشبافی کلاردشت و مقایسه تطبیقی فرش دو منطقه مشخص گردید که فرش کلاردشت از نظر شیوه بافت، طرح و نقش مایه با فرش سنه تشابه زیادی دارد اما در رنگ و رنگ بندی چندان مشابهتی مشاهده نشد و این احتمال وجود دارد که رنگها تحت تأثیر سنت بافت خود منطقه کلاردشت باشد. بر این اساس فرش بافی در کلاردشت قدمتی طولانی حتی پیش از اسلام داشته و قالی طبری همان فرش اصیل کلاردشت است که با ورود کردها به این منطقه طی ادوار گوناگون تحت تأثیر فرهنگ بافت کردی قرار گرفته است.
سارا جمشیدی نسرین ذوفن
چکیده ندارد.