نام پژوهشگر: نصیر عامل
هادی پیروج نصیر عامل
چکیده توده نفوذی شرق سقزچی، در جنوب شرق سبلان در استان اردبیل بین طول های جغرافیایی شرقی ? 49 ?47 تا ? 0 ?48 و عرض های جغرافیایی شمالی ? 0 ?38 تا ? 5 ?38 واقع شده است. سن سنگ های نفوذی منطقه مورد مطالعه پلیو-کواترنری بوده و دارای ترکیب میکروگابرویی تا میکرودیوریتی هستند. کانی های اصلی این سنگ ها پلاژیوکلاز، پیروکسن، الیوین و بیوتیت می باشند. در اطراف این توده نفوذی، سنگ های بازالتی و تراکی آندزیتی با همین سن برونزد دارند که از نظر پتروگرافی دارای پلاژیوکلاز ، کلینوپیروکسن و الیوین می باشند. تمامی این سنگ ها از نظر ژئوشیمیایی دارای ماهیت آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی بوده و غنی شدگی lile و lree را دارا هستند. آنومالی مثبت pb و آنومالی منفی tnt در نمودارهای عنکبوتی و روند مشاهده شده در سایر نمودارها از جمله نمودارهای ba/rb در مقابل rb و pb در برابر ce/pb اشاره به آلایش پوسته ای در سنگ های منطقه دارد. با توجه به سن سنگ های منطقه و داده های ژئوشیمیایی، رخداد فرورانش نئوتتیس به زیر میکروپلیت ایران و فرایند ماگماتیسم پس از برخورد می تواند مسئول تشکیل سنگ های منطقه از یک منشا گارنت لرزولیتی فلوگوپیت دار با درجه ذوب 2 تا 3 درصد باشد. همچنین میزان بالای ba/la در این سنگ ها اشاره به متاسوماتسیم ناشی از سیالات آبدار تفریق شده از ورقه فرورونده دارد.
امین اله کمالی محسن موید
کانی های الیوین دگرسان شده و آثار بافت گلومروپورفیریک در آنها دیده می شود و هورنبلندها نیز حاشیه سوخته دارند. این سنگ ها عمدتا در محدوده آندزیت بازالتی با ویژگی کالک- آلکالن با پتاسیم کم و متا آلومینیوم قرار می گیرند. غنی شدگی lree نسبت به hree، غنی شدگی sr ، تهی شدگی ti , nb , y, zr, pr, p, rb( hfse) و غنی شدگی از k از ویژگی-های این سنگ ها می باشد. آنومالی های منفی ti،ta و nb (tnt) در این نمونه ها مشابه ویژگی های مناطق فرورانشی می باشد. این سنگ ها ویژگی های ترکیبی مشابه با مذاب های مشتق شده از گوشته غنی شده با حدود 1 تا 5 درصد ذوب بخشی با منشا گارنت لرزولیت را نشان می دهند. تغییرات نسبت rb/sr و nb/th در این سنگ ها شاخصی از احتمال وجود فاز فلوگوپیت در منشا می باشد. از طرفی نسبتهای k/p (برابر 5/6 تا 43) و la/nb (برابر7/1 تا 68/2) شاخصی از وجود آلایش در این سنگ ها توسط سنگ های پوسته ای می باشد. از نظر محیط تکتونیکی تشکیل، این سنگ ها در محدوده کمان ماگمایی و حاشیه فعال قاره قرار می-گیرند و می توان تشکیل آنها رابه ذوب بخشی پوسته فرورونده با منشا گارنت لرزولیت دارای کمی کانی های آبدار در کمان حاشیه فعال قاره نسبت داد.
لیلا صادقی مقددم نصیر عامل
منطقه مورد مطالعه در جنوب شرق اردبیل و شمال کیوی در شرق روستای النگش قرار دارد. این محدوده در بین طول های جغرافیایی?1?،´??،?4? تا ?18،´?8،?48 شرقی و عرض های جغرافیایی??،´4?،?3? تا ??1،´?1،?3? شمالی واقع شده و در مجموع مساحتی در حدود ?? کیلومتر مربع را شامل می شود. سنگ های ولکانیکی مورد مطالعه شامل بازالت ، بازالت آندزیتی ، آندزیت بازالتی و آندزیت با سن ائوسن می باشند که توسط توده های نفوذی آذرین شامل گابرو و دیوریت قطع شده اند . علاوه بر سنگ های ولکانیکی و پلوتونیکی دایک های سینیتی و لامپروفیری نیز واحدهای آتشفشانی را قطع کرده اند. مطالعات پتروگرافی وجود کانی های الیوین ، پیروکسن(اوژیت) ، آمفیبول ، پلاژیوکلاز و اوپاک را در سنگ های منطقه نشان می دهد. بافت سنگ های مورد مطالعه شامل بافت پرفیریک ، میکرولیتی پرفیریک، گلومروپرفیریک و بافت غربالی است. شواهد ژئوشیمیایی نشانگر ماهیت آلکالن ماگمای سازنده این سنگ ها است. تغییرات عناصر نادر خاکی در دیاگرام های رسم شده دارای روندی با شیب منفی بوده و غنی شدگی از عناصر lree نسبت به عناصر hree بالا می باشد و احتمالاً این موضوع می تواند در اثر وجود گارنت در مواد با منشأ گوشته ای و یا فوگاسیته بالای co2/h2o باشد. آنومالی مشخص و مثبت عنصرpb در دیاگرام عنکبوتی احتمالاً نشانگر دخالت پوسته قاره ای در تکوین و تحول ماگمای مولد سنگ ها است. آنومالی منفی ti نیز می تواند نشانگر تبلور اکسیدهای fe – ti و یا کلینوپیروکسن در مراحل اولیه تفریق و نیز فوگاسیته بالای اکسیژن در محیط منشاء ماگما باشد. در دیاگرام های تفکیک کننده محیط های تکتونیکی نمونه های مورد مطالعه در موقعیت حاشیه فعال قاره و محیط های وابسته به فرورانش قرار می گیرند. بر اساس نمودار های مربوطه سنگ های منطقه مورد مطالعه از گوشته غنی شده منشاء گرفته است.
اسلام مقدمی محسن موید
آلتراسیون زئولیتی در سنگ های ولکانیک کجل در 20 کیلومتری شمال غرب هشتجین، جنوب غرب استان اردبیل واقع شده است. این منطقه جزئی از زون دگرسانی کجل – شمس آباد می باشد. زون دگرسانی کجل - شمس آباد نیز بخشی از کمربند آتشفشانی طارم- هشتجین می باشد. زئولیت ها و سنگ میزبان آنها توسط روش های آنالیز شیمیایی، xrd و پتروگرافی مورد مطالعه قرار گرفته است. آنالیز ژئوشیمیایی سنگ میزبان نشان می دهد که، ترکیب عمده این سنگ ها تراکی آندزیت می باشد. زون زئولیتی و کانی های ثانوی همراه آن مانند کوارتز و کلسیت در حفره ها، رگه ها و رگچه های سنگ های تراکی آندزیتی تشکیل شده است و طیفی از رنگ ها را مابین صورتی، زرد و زرد مایل به قهوه ای ایجاد کرده است که این رنگها ناشی از حضور اکسید آهن می باشد. بر اساس آنالیز xrd در اغلب زونهای زئولیتی موجود در محدوده ی مورد مطالعه، زئولیت کانی اصلی است و کانیهای میکا، ایلیت، سانیدین، کلریت و کوارتز به عنوان کانی فرعی در زونهای دگرسان وجود دارند. مشاهدات پتروگرافی نشان می دهند که کانی های اصلی موجود در سنگ های تراکی آندزیتی شامل فلدسپار پتاسیم، پلاژیوکلاز، اوژیت و شیشه های آتشفشانی بوده و بافت پورفیریتیک در آنها غالب است. مطالعات ژئوشیمیایی و محاسبات تغییرات جرم بر روی عناصر اصلی و عناصر فرعی نمونه های بدست آمده در امتداد پروفیل انتخابی نشان می دهد که، تعدادی از عناصر اصلی، na، k، ca، mg، fe و mn در سنگ دگرسان شده نسبت به سنگ منشأ دگرسان نشده تهی شده اند و تهی شدگی این عناصر باعث غنی شدگی al و si در سنگ دگرسان شده است. عناصر نادرخاکی دارای الگوهای پراکندگی نسبتاً مشابهی می باشند که در ارتباط با مشابهت های شعاع یونی این عناصر با یکدیگر می باشند. این عناصر در سنگ دگرسان شده غنی شده اند. عناصر hfse، lile و tte رفتار متفاوتی نشان می دهند. تشکیل زئولیت در منطقه کجل به دلایل زیر دارای منشأ هیدروترمال می باشد: 1) بلورهای بزرگ و با شکل بلوری کامل اغلب منشأ هیدروترمال دارند. 2)زئولیت های تشکیل شده به صورت پر کننده شکستگی ها، آمیکدالوئید و حفرات توسط محلول هیدروترمال به وجود می آیند. 3)عدم وجود کانی هایی که نمایانگر دگرگونی تدفینی یا مجاورتی در سنگ های میزبان این زئولیت ها باشند.
روح اله خیراندیش نصیر عامل
محدوده مورد مطالعه در شمال غرب ایران، شرق شهرستان مرند و روستای دوگیجان قرار دارد. این محدوده شامل محصولات آتشفشانی پیروکلاستیکی و گنبدهای آتشفشانی متعدد با ترکیب آندزیتی، داسیتی و ریوداسیتی است. با توجه به قطع شدن واحدهای رسوبی به سن میوسن توسط گنبدهای ساب ولکانیک در منطقه احتمالا سن جایگیری گنبدهای آتشفشانی جوانتر از میوسن می باشد. سنگ های مورد مطالعه در منطقه دارای ترکیب حدواسط و اسیدی بوده و شامل گدازه های برشی، توف، پومیس، و بمب های متعلق به فوران های آتشفشانی تیپ انفجاری هستند. سری ماگمائی سنگ های آتشفشانی، کالک آلکالن با پتاسیم متوسط بوده و از نوع متاآلومینوس تا پرآلومینوس می باشند. در دیاگرام های بررسی ویژگی های ژئوشیمیائی عناصر کمیاب، نمونه های مورد مطالعه از عناصر lile و u, ba, k, rb غنی شدگی و نسبت به عناصر hree و ta, y, nb, ti تهی شدگی نشان می دهند. این ویژگی احتمالا می-تواند نشانگر یک منشا گوشته ای لرزولیتی گارنت دار و یا منشا گوشته ای کم عمق با نسبت هائی از آلایش پوسته ای باشد. محیط تکتونیکی نمونه های مورد بررسی در دیاگرام ها در محدوده کمان های آتشفشانی پس برخوردی و کمان-های حواشی فعال قاره ای قرار می گیرند.
یوسف وصالی خضرلو نصیر عامل
در پهنه شرقی آتشفشان سهند ردیفی خطی از هشت مخروط آتشفشانی وجود دارد که اکثراً محصول فاز داسیتی جوان سهند می باشند و به صورت مخروط های بلند با ریخت شناسی کلّه قندی و نوک تیز با دهانه های اکثراً ناقص در امتداد زون گسلی سراسکند فوران یافته اند . آروانه کوه و کوه چاناق دو مورد از این مخروط های آتشفشانی می باشند که دارای رخساره های شاخص فوران های آتشفشانی از نوع استرومبولی هستند و از داخل رسوبات متعلق به پلیوسن بیرون ریخته اند . ضخامت مواد آتشفشانی در آروانه کوه بیش از 900 متر می باشد . در کوه چاناق فقط بخشی از قسمت های رأسی مخروط برونزد دارد. مطالعات پتروگرافی نشان می دهند که علی رغم تنوع رنگی نمونه ها از لحاظ کانی شناختی تفاوت چندانی میان این گدازه ها وجود ندارد . بافت سنگ ها در مقطع نازک هیالومیکرولیتیک پورفیری و هیالو میکرولتیک پورفیری جریانی است . به طوری که فونوکریست های پلاژیوکلاز و هورنبلاند در زمینه ای از میکرولیت و شیشه قرار گرفته اند . در میان فونوکریست ها پلاژیوکلاز و هورنبلاند بیشترین فراوانی را دارند .در دیاگرام های نامگذاری نمونه ها بر اساس اکسیدهای اصلی و عناصر کمیاب اکثر نمونه ها در محدوده داسیت تا ریوداسیت واقع می شوند . تمام نمونه ها در نمودارهای تعیین موقعیت تکتونیکی در محدوده کمان های ماگمایی بعد تصادم قرار می گیرند . در دیاگرام های عنکبوتی عناصر ناسازگار با شعاع یونی بزرگ مانند sr,rb,ba,k غنی شدگی نشان می دهند و عناصر ti و p تهی شدگی دارند . عناصر نادر خاکی مانند y وyb نیز تهی شدگی دارند . غنی شدگی عناصر lree نسبت به hree و غنی شدگی sr و تهی شدگی y,nb,ti، (hfse) از ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های مخروط های مورد مطالعه می باشد که نشانگر وجود گارنت یا آمفیبول در منشأ می باشد . بررسی های سنگ زادی با استفاده از دیاگرام های متمایز کننده مانند rb/y-nb/rb و th/nb-ba/th و همچنین مدل سازی فرایند afc با استفاده از نمودار rb/th-rb ، همگی نشانگر آلایش و هضم پوسته ای مخصوصاً توسط پوسته فوقانی به همراه تبلور تفریقی هستند. آرایش خطی مخروط های آروانه کوه و کوه چاناق به همراه پنج مخروط منوژنیک دیگر در امتداد سیستم گسلی راستگرد سراسکند که بخشی از زون گسلی تبریز می باشد نشان می دهد که عملکرد این سامانه گسلی سبب شده تا ارتباط آن با مخزن ماگمایی که احتمالاً در زیر کوه سهند (بزداغ) قرار داشته برقرار شود و سبب ماگماتیسم در این ناحیه به صورت هشت مخروط منوژنیک شود .
موسی اکبرزاده لاله نصیر عامل
سنگ های منطقه مورد مطالعه شامل لامپروفیر و دیاباز است. از نظر سن جایگیری این دایک ها را با احتمال می توان به ائوسن نسبت داد. کانی های پلاژیوکلاز (آندزین)، بیوتیت (استونیت)، الیوین، کلینوپیروکسن (دیوپسید- اوژیت)، از کانی های اصلی لامپروفیر ها می باشد که رشد شعاعی پلاژیوکلازها در خمیره لامپروفیر باعث تشکیل بافت اوسلار شده است که با حوضه عدم امتزاج سیلیکات- سیلیکات تحت فشار بالای مواد فرار توسعه می یابد. بررسی ترکیب شیمیایی دایک مورد مطالعه نشان می دهد که ماگمای تشکیل دهنده، از نوع آلکالن بوده و در محدوده ماگماهای پتاسیم بالا قرار می گیرد. این دایک دارای غنی شدگی عناصر کمیاب خاکی سبک (lree) و عناصر ناسازگار نسبت به عناصر کمیاب خاکی سنگین(hree) می باشد. همچنین عناصر hf, nb, rb, sr, k آنومالی منفی و عناصر ba, la,ti, pb,zr آنومالی مثبت نشان می دهند. با توجه به بالا آمدگی در منطقه برخوردی و ضخامت زیاد پوسته، امکان فرایند هضم پوسته ای وجود داشته و این مسئله با شواهد کانی شناسی و نمودارها قابل درک است. محیط تکتونیکی سنگ ها در محدوده کمان های آتشفشانی پس از برخورد و کمان های حواشی فعال قاره قرار می گیرد.
رامک بخشایش خیابانی محسن موید
ناحیه مورد مطالعه درجنوب شهرستان اهر در استان آذربایجان شرقی واقع شده است منطقه ی مورد مطالعه شامل یک سری سنگ های آذرین-آتشفشانی با ترکیب آندزیت پورفیری، بازالت های الیوین دار همراه با سنگ های آذرین تخریبی و توف های اسیدی همراه با شیل سیلتی می باشد. فوران های زمان کرتاسه بالایی در منطقه اهر بیشتر از گدازه های آندزیتی تا بازالتی همراه با مواد آذرآواری و نهشته های رسوبی تشکیل شده است. سنگ های آتشفشانی در منطقه مورد مطالعه به سه گروه بازیک (بازالت ها و تراکی بازالت ها)، حدواسط (آندزیت بازالتی، تراکی آندزیت بازالتی و تراکی آندزیت)، اسیدی (ریولیت، داسیت و ریوداسیت) تقسیم می -شوند. محصولات آتشفشانی با ترکیب حدواسط و اسیدی مورد مطالعه در منطقه، شامل برش ولکانیکی، توف و ایگنمبریت می باشند. در منطقه مورد مطالعه سنگ های رسوبی مانند آهک ماسه ای و آهک بایومیکرایت وجود دارد که دارای فسیل های مربوط به زمان کرتاسه فوقانی (گلوبوترونکانا، هتروهلیکس، تکستولاریا) می باشند. کانی های پلاژیوکلاز، فلدسپار پتاسیم، پیروکسن، الیوین و آمفیبول به صورت شکل دار تا نیمه شکل دار اصلی-ترین درشت بلورها هستند. پلاژیوکلازها با توجه به آنالیز نقطه ای پروب ترکیبی در حد آندزین و لابرادوریت و پیروکسن ها ترکیبی در حد دیوپسید و اوژیت را در سنگ های آندزیت بازالتی منطقه نشان می دهند. ماگمای تشکیل دهنده منطقه با توجه به ترکیب شیمیایی، از نوع کالک آلکالن و تولئیتی است و در محدوده ماگماهای متاآلومینوس تا پرآلومینوس قرار می گیرند. بر حسب نمودارهای عنکبوتی، می توان گفت نمونهها از عناصر lreeو lile غنی شدگی نشان داده و به نسبت از عناصر hree تهی شده اند و این از ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های منطقه مورد مطالعه و شاخصه کمان های ماگمایی وماگماهای کالک آلکالن است. با توجه به نمودارهای مختلف و قرار گیری نمونههای مورد مطالعه در محدوده afc (روندهای هضم، تبلور تفریقی و تبلور)، تائیدی بر انجام آلایش پوسته ای در مذاب مشتق شده از گوشته است. از نظر محیط تکتونیکی سنگ ها در محدوده کمان های آتشفشانی قاره ای قرار می گیرند.
فرهاد طوسی نصیر عامل
آتشفشان چاناق داغ در شرق کمپلکس آتشفشانی سهند قرار دارد. چاناق داغ با ارتفاع 2320 متر و قطر مخروط 4000 متر و قطر دهانه 900 متری و عمق دهانه 180 متری، یک آتشفشان تک مرحله ای بدون لایه بندی و از نوع فوران نیمه پلینی است. برونزد طبقات شامل توف ، خاکستر , پامیس , گدازه های داسیتی , ریو داسیتی در این آتشفشان دیده می شود. این آتشفشان در امتداد 6 آتشفشان دیگر قرار دارد (شمال غرب به جنوب شرق) که به نظر می رسد در امتداد یک گسل (گسل سراسکند) ایجاد شده باشند. در جنوب آتشفشان چاناق داغ یک آتشفشان دیگر بنام اوو داغ قرار دارد که از نظر لیتولوزی بسیار شبیه چاناق داغ است. از نظر پتروگرافی، سنگهای چاناق داغ دارای بافت هیالومیکرولیتیک پورفیری و جریانی هستند. به طوری که فنوکریست های پلاژیوکلاز و هورنبلاند در زمینه ای از میکرولیت و شیشه قرار گرفته اند . در میان فونوکریست ها، پلاژیوکلاز و هورنبلاند بیشترین فراوانی را دارند. در دیاگرام های نامگذاری نمونه ها بر اساس اکسیدهای اصلی و عناصر کمیاب اکثر نمونه ها در محدوده داسیت تا ریولیت واقع می شوند. تمام نمونه ها در نمودارهای تعیین موقعیت تکتونیکی در محدوده کمان های آتشفشانی بعد تصادم قرار می گیرند . در دیاگرام های عنکبوتی عناصر ناسازگار با شعاع یونی بزرگ مانند sr, rb, ba, k غنی شدگی نشان می دهند و عناصر ti و p تهی شدگی دارند .همچنین عناصر نادر خاکی مانند y وyb نیز تهی شدگی دارند . غنی شدگی عناصر lree نسبت به hree و غنی شدگی sr و تهی شدگی y, nb, ti (hfse) از ویژگی های ژئوشیمیایی سنگ های مخروط های مورد مطالعه می باشد که احتمالا نشانگر وجود گارنت یا آمفیبول در منشأ می باشد. دیاگرام های متمایز کننده مانند rb/y-nb/rb و th/nb-ba/th و همچنین مدل سازی فرایند afc با استفاده از نمودار rb/th-rb ، همگی نشانگر آلایش و هضم پوسته ای مخصوصا توسط پوسته فوقانی به همراه تبلور تفریقی هستند. علت ولکانیسم در منطقه وجود حوضه های تراکششی مرتبط با مناطق گسلی و محل خمیدگی گسل ها است که باعث برداشته شدن فشار از روی گوشته فوقانی و ذوب گوشته توسط سازوکار افت فشار است. این امر سبب صعود دیاپیرهای گوشته ای شده و استقرار آنها در آشیانه های ماگمایی واقع در تراز های فوقانی پوسته به همراه فرایند های afc/fc و در یک محیط زمین ساختی بعد برخوردی باعث پیدایش ولکانیسم اسیدی و طولانی مدت سهند به مدت 12 میلیون سال شده است.
ابراهیم یوزباشلو نصیر عامل
منطقه مورد مطالعه با وسعتی در حدود 16 کیلومتر مربع بخشی از باتولیت مرکب قره داغ (اردوباد) می-باشد که در 75 کیلومتری شمال تبریز و 20 کیلومتری شرق سیه رود واقع شده است. توده مورد مطالعه با توپوگرافی نسبتاً خشن و روند شمالی جنوبی توسط رگه های کانه دار و یک سری دایک با ترکیب دیوریتی قطع شده است. این رگه ها در سنگ های میزبان دگرسانی ایجاد نموده اند. بطور کلی، توده نفوذی کردشت از یک بخش اسیدی با ترکیب گرانودیوریتی و یک بخش حدواسط با ترکیب کوارتز دیوریت تا دیوریت همراه با عدسی هایی کوچک از گابرو تشکیل شده است. بر اساس مطالعات پتروگرافی، کانی های اصلی شامل پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، کوارتز، آمفیبول و بیوتیت می باشند. بیشتر این بلورها در اثر فرآیندهای هیدروترمالی تجزیه شده و به کانی های سریسیت، اپیدوت و کلریت تجزیه شده اند. کانی های اپاک، اسفن، پیروکسن، آپاتیت و زیرکن نیز بعنوان کانی های فرعی حضور دارند. در این توده، آنکلاو های مافیک ریزدانه (mme) بیضوی شکل در ابعاد مختلف دیده می شود. از لحاظ ژئوشیمیایی، گرانودیوریت های مورد مطالعه از نوع i-type متاآلومینوس و از لحاظ سری ماگمایی بیشتر در قلمرو کالک آلکالن قرار می گیرند. این توده از نظر محیط تکتونیکی، متعلق به گرانیت های قوس آتشفشانی و مرتبط با فرورانش می باشد. آلتراسیون غالب منطقه سیلیسی و تیپ کانی سازی از نوع رگه ای در داخل توده های بزرگ نفوذی گرانودیوریتی می باشد. کانه های موجود در این منطقه شامل مگنتیت، پیریت، کانی های سولفیدی مس (کالکوپیریت، کالکوسیت، کوولیت و بورنیت) بهمراه گوتیت، لیمونیت، هماتیت و مالاکیت به صورت ثانویه می باشد.
محمد مبشر گرمی احمد جهانگیری جهانگیری
منطقه ی مورد مطالعه در جنوب شهرستان گرمی در استان اردبیل واقع شده است و از نظر ساختاری در بخش شمال شرق زون البرز-آذربایجان قرار دارد. سنگ های آتشفشانی ناحیه بیشتر از جنس آلکالی الیوین بازالت می باشد و ساخت های پیلولاوایی و منشوری عمده ترین ساخت های سنگی منطقه هستند. کانی های اصلی این بازالت ها شامل فنوکریست های الیوین،کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز به همراه کانی فرعی اوپک و کانی های ثانویه کلسیت و سرسیت و ایدنگزیت و کلریت و زئولیت می باشد. بافت غالب سنگ هیالومیکرلیتی پورفیریتیک می باشد. الیوین, کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در سنگ های منطقه، مورد مطالعه ی(ریزپردازنده ی الکترونی) قرارگرفته اند و نتایج حاصل از بررسی نشان می دهد که فنوکریست های فلدسپار ازلابرادوریت و کلینوپیروکسن ها در محدوده ی اوژیت و الیوین درمحدوده هیالوسیدریت قرار دارند. کلینوپیروکسن ها به ماگماتیسم پشت قوس کمان ماگمایی وابسته بوده و بر پایه ی بررسی های زمین دماسنجی گستره ی دمایی در زمان تبلور سنگ های بازیک در حدود 900 تا 1000 درجه سانتی گراد برای کلینوپیروکسن ها برآورد شده است. ترکیب الیوین بازالت ها متاآلومینوز با آنومالی منفی srو مقادیر بالای nb و مقادیر بالای lile مانند th, u, rbمی باشد که در دیاگرام تکتونیکی در محیط میان قاره تا پشت قوس ماگمایی واقع شده است. دیاگرام های مربوط به ژنز ماگما نشانگر منشا گارنت- اسپینل لرزولیتی برای سنگ های مورد مطالعه می باشد. ماگمای مولد این سنگ ها با آنومالی مثبت سرب نشانگر آلایش پوسته ای است. در دیاگرام های عنکبوتی نسبت بالای lree/hree نشانگر نرخ ذوب پایین و باقی ماندن گارنت در فاز تفاله است. حوضه عمیق ائوسن تالش بخشی از حوضه های پشت کمانی کرتاسه پسین تا ائوسن ناحیه بین دریای سیاه تا دریای خزر بوده است که در اثر حاکمیت رژیم زمین ساخت کششی در اثر فرورانش پوسته اقیانوسی شاخه شمالی نئوتتیس واقع در بین بلوک های تورید- آناتولی ارمنستان جنوبی (tasa) به زیر حاشیه ی پونتید ایجاد شده است.
نوید طیبی ممقانی نصیر عامل
شبه جزیره اسلامی با مساحتی حدود 360 کیلومتر مربع در 70 کیلومتری جنوب غرب تبریز و ساحل شرقی دریاچه ارومیه و بین طول های جغرافیایی "32 °45 و"29 °45 شرقی و عرض های جغرافیایی"58 °37 و"57 °37 قرار دارد. منطقه مورد مطالعه در نقشه 1:100000 آذرشهر و در ساحل شرق دریاچه ارومیه و غرب روستای سارای واقع شده است. این شبه جزیره مانند یک استراتوولکان مرکب با بخش مرکزی فرونشسته است که بعدها بر اثر تزریق توده های ساب-ولکانیک با ترکیب سینتی تا سینودیوریتی بالا آمده ست. راه ارتباطی تبریز - ارومیه تنها راه ارتباطی منطقه می باشد. این منطقه در اثر نفوذ توده های سینیتی و سینودیوریتی بصورت گنبد تشکیل شده است و توسط دایکهایی با ترکیب تراکیتی، تراکی آندزیتی و تراکی بازالتی و بازانیتی قطع گردیده است. همچنین سنگهای آذرآواری (آگلومرا، توف، گدازه های برشی و لاهار) با حجم قابل توجهی در برخی از مناطق آن به چشم می خورد. در سن سنجی های به عمل آمده مشخص گردیده است که فعالیتهای آتشفشانی 5/6-8 میلیون سال قبل فعال بوده اند. با مطالعات انجام شده نشان داده شده است که مخروط آتشفشانی مرکب شامل تناوبی از گدازه های لوسیت تفریتی، تفریت، لوسیت بازانیت، بازانیت و سنگ های پیروکلاستیک وابسته است. فعالیت های ماگمائی در این جزیره شامل ماگماتیسم آلکالن پتاسیک و التراپتاسیک و شوشونیتی تحت اشباع از سیلیس است که در نهایت با جایگیری توده های نفوذی سینیتی و سینودیوریتی خاتمه یافته است. ماگمای مولد توده های نفوذی مورد مطالعه سرشت آلکالن پتاسیک و التراپتاسیک و شوشونیتی دارند که از عناصر lree, lile غنی بوده و آنومالی منفی و مشخصی از عناصر hree در آنها مشاهده می شود. این ویژگی می تواند ناشی از تشکیل ماگمای مولد از گوشته عمقی با ترکیب گارنت لرزولیتی و با نرخ ذوب کم باشد که در حین صعود و عبور از پوسته قاره ای با مواد پوسته ای آلایش یافته است. بررسی موقعیت ژئودینامیکی این سنگ ها در دیاگرام های مربوط به سنگ های پتاسیک نشان می دهد که این مجموعه در یک قوس ماگمائی پس برخوردی شکل گرفته است. در اطراف توده های سینودیوریتی و سینیتی، کانی زایی آهن بصورت مگنتیت و مس بصورت مالاکیت و آزوریت گزارش شده است که مطالعه و بررسی آنها نیز از اهداف مورد نظر در این پژوهش بوده است. با توجه به مطالعات انجام شده، کانی زائی آهن از نوع کایرونا بوده و حاصل جدایش از ماگما می باشد.
حسین تقی زاده نصیر عامل
: منطق? مورد مطالعه در استان آذربایجان غربی در بخش شرق و جنوب شرق شهرستان شاهین دژ با مختصات جغرافیایی 46.33 تا 46.39 طول شرقی و 36.36تا 36.43 عرض شمالی قرارگرفته است. از نظر چینه شناسی محدوده مورد مطالعه بخشی از واحدهای آتشفشانی سازند کرج به سن ائوسن می باشد. سنگ های آتشفشانی ناحیه شامل واحدهای پیروکلاستیک توف و ریولیت می باشد. کانی شناسی اصلی ریولیت ها شامل فنوکریست های کوارتز و فلدسپار و شیشه به همراه کانی فرعی بیوتیت و کانی های ثانویه کلسیت و سرسیت و کلریت و زئولیت می باشد. بافت این سنگ جریانی و پورفیری است. وجود بلورهای فنوکریستی از کوارتز با حاشیه خلیج مانند در گدازه ریولیتی احتمالا نشان از تأثیرات ناشی از کاهش فشار در حین صعود ماگما به سطح زمین می باشد. توف ها عمدتاً ویتریک توف بوده و کانی شناسی توف ها شامل: کوارتز و شیشه و آلکالی فلدسپار به همراه کانی فرعی اپاک و کانی های ثانویه کلسیت و کلریت و زئولیت و کانی های رسی می باشد. بافت این سنگ پیلوتاکسیتیک و آفیریک می باشد. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهد که سری ماگمایی گدازه ریولیت های منطقه مورد مطالعه کالک آلکالن بوده و ماهیت شیمیایی پرآلومینوس دارند که می تواند نشانگر منشأ پوسته ای این سنگ باشد. در دیاگرام عناصر کمیاب خاکی گدازه ریولیتی عناصرrb، th، nd، u، pb، cs و la آنومالی مثبت و عناصر p، ti، nb، ce، ba،zr ، srو euآنومالی منفی نشان می دهند. بر اساس الگوی تکتونوماگمایی، ریولیت های هولاسو به ماگماتسیم ترشیری تیپ قوس های بعد از تصادم زون ایران مرکزی تعلق داشته و ارتباطی با فرورانش فعال نئوتتیس (ماگماتیسم مزوزوئیک حاشیه فعال قاره ای در حاشیه ایران مرکزی ) ندارد. به منظور مطالعات پتانسیل پوزولانی توف ها و گدازه های منطقه مورد مطالعه آزمایش های متعدد انجام گردید بر اساس نتایج حاصل از مقاومت فشاری سنگ های توف در فاصله زمانی 28 روزه مشخص گردید به علت وجود کانی های زئولیتی و فازهای شیشه با عناصر قلیایی سیمان واکنش داده و باعث افزایش مقاومت سیمان شده است ولی نمونه های ریولیتی مقاومتشان کاهش پیدا کرده است. آزمایش گیرش اولیه و ثانویه بر روی نمونه ها نشان از مرغوبیت پوزولان های منطقه دارد. همچنین اکتیویته 75 درصدی پوزولان ها نشان از مرغوبیت این نوع پوزولان دارد. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی پوزولان های منطقه مورد مطالعه در صورتیکه اختلاط پوزولانی بین 15 تا 30 درصد باشد بهترین کیفیت را نشان خواهد داد.
زهرا هادوی چهاربرج محسن موید
منطقه مورد مطالعه فاصله 25 کیلومتری جنوب شرقی اهر و 40 کیلومتری شمال غربی مشکین شهرو اطراف روستای نقدوز قرار گرفته است. دگرسانیگرمابیمنجر به گسترش زون¬های آرژیلیک، آرژیلیک- سیلیسی، سیلیسی و پروپیلیتی در این منطقه شده است. مطالعات پتروگرافی نشان داد که نمونه¬ها ترکیبی در حد آندزیت-آندزیت بازالتی، داسیت، ریوداسیت، ریولیت و لیتیک توف را دارا هستند و اغلب درای بافت¬های پورفیری، گلومروپورفیریک، هیالومیکرولیتی، میکرولیتی پورفیریک می¬باشند. آنالیزxrd نمونه های دگرسان، کریستوبالیت، ناترولیت، کائولینیت، کوارتز، آلبیت، سانیدین و ارتوکلاز را به عنوان کانی¬های اصلی نشان می¬دهد.ماگمای مولداینسنگ¬هاسرشتشوشونیتیوکالکآلکالنباپتاسیم بالاو متآلومین دارد و از نظر موقعیت تکتونیکی در یک قوس¬حاشیهفعالقاره¬ای ((cap و قوس¬ بعد از تصادم (pap) جایگیری کرده است.مطالعات ژئوشیمی نشان داد که سیال دگرسان کننده دارای منشأ گرمابی بوده و نقش فرایندهای سوپرژن از هیپوژن مهمتر بوده است.در این بررسی، از روش عنصر بی تحرک، برای محاسبه تغییرات جرم و میزان انتقال عناصر نادر خاکی در طی فرایند دگرسانی گرمابی استفاده گردید. ti به عنوان عنصر بی تحرک در نظر گرفته شد و نشان داد که پدیده¬های شستشو و تثبیت از عوامل کنترل کننده تمرکز reeها در زون های دگرسان می باشند. نسبت (eu/eu*) در نمونه های دگرسان بالاتر از نمونه تقریباً سالم است و نسبت (ce/ce*)برای نمونه نسبتاً سالم یک و بیشتر نمونه¬های دگرسان بزرگتر از یک است. نسبت (la/yb)n نشان داد که تهی شدگی عناصر hree نسبت به عناصر lree در نمونه¬های دگرسان بیشتر از نمونه سالم است و غنی¬شدگی lree نیز ممکن است باعث افزایش این نسبت شود. نسبت (la/sm)n در نمونه¬های دگرسان بیشتر از نمونه سالم بوده که حاکی از تهی¬شدگی بیشتر عناصر mree نسبت به lree است. نسبت (tb/yb)nدر نمونه¬های دگرسان کمتر از نمونه سالم بوده که نشان دهنده تهی¬شدگی کمتر عناصر hree نسبت به mree می¬باشد. با توجه به نحوه توزیع عناصر نادر خاکی در منطقه دگرسان به نظر می رسد رفتار عناصر تحت تأثیر ph، تغییرات دمایی و فشار، پتانسیل احیا، جذب سطحی و ترجیحی توسط رس ها و اکسید آهن، فراوانی لیگاندهای یونی قرار گرفته است. بر اساس مطالعه حاضر، دمای دگرسانی در حدودc °250-200 و ph سیال بین 5/1 تا 7 بوده است.
فاطمه طلوعی تمرداش نصیر عامل
منطقه مورد مطالعه در نقشه 1:100000 لاهرود و در استان اردبیل واقع شده است. راه ارتباطی اردبیل - گرمی تنها راه ارتباطی منطقه می¬باشد. این منطقه مابین طول¬های جغرافیایی "00 °48?? و"53 °47 شرقی و عرض¬های جغرافیایی"56 °38 و"00 °39 شمالی قرار دارد. سن سنگ¬ها طبق گزارش نقشه 100000/1 لاهرود، ائوسن می¬باشد. این منطقه در تقسیم¬بندی زون¬های زمین¬شناسی ایران، در محدوده زون البرز غربی- آذربایجان قرار می¬گیرد. سنگ¬های آذرین مورد مطالعه از نوع گابرو هستند که به صورت دایک بازالت¬هایی که در نقشه با سن ائوسن مشخص شده است را قطع می-کنند. کانی¬های اصلی آن شامل پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و الیوین است، و بافت غالب آن، گرانولار و افیتیک می¬باشد. ماهیت این سنگ¬ها از نظر ژئوشیمیایی، آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی تعیین شده است. در نمودارهای مختلفی که برای تعیین محیط تکتونیکی استفاده شده، موقعیت¬های کششی درون صفحه¬ای را نشان می¬دهند. بررسی نمودارهای ree نشان داد که عناصر نادر خاکی سبک نسبت به عناصر نادر خاکی سنگین غنی¬شدگی دارند. همچنین بی¬هنجاری eu در سنگ¬ها دیده نمی¬شود. منشا ماگما از یک ماگمای گارنت لرزولیتی فلوگوپیت¬دار با درجه کم ذوب بخشی در حدود 1 تا 5 درصد می¬باشد. عمق تشکیل ماگما نیز 100 تا 110 کیلومتر می¬باشد. بر اساس آنالیز میکروپروب، پلاژیوکلاز در گابروها از نوع لابرادوریت، الیوین¬ها از نوع کریزولیت و پیروکسن از نوع دیوپسید، می¬باشد. از روی داده-های مربوط به آنالیز کلینوپیروکسن نیز مشخص شد که فوگاسیته اکسیژن محیط بالا بوده است.
افسانه عبدیل زاده کمال سیاه چشم
منطقه مورد مطالعه در 69 کیلومتری شمال غرب ورزقان و در اطراف روستای آستامال واقع شده است. این ناحیه بخشی از زون ساختاری البرز- آذربایجان را تشکیل می دهد.مهمترین دگرسانیهای مشاهده شده در منطقه پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک بوده و کانیهای اپیدوت، کلریت، کلسیت، سریسیت، کوارتز، پیریت و کانیهای رسی از مهمترین کانی های شناسایی شده در زون های دگرسانی هستند. دگرسانی فیلیک گسترش بسیار وسیعی در منطقه دارد. مطالعات پتروگرافی نشان داد که نمونه ها ترکیبی در حد گرانیت، آندزیت-آندزیت بازالتی و میکرودیوریت دارا هستند و اغلب دارای بافت های پورفیری، گرانولارپورفیری، گلومروپورفیریک، ساب افیتیک، هیالومیکرولیتی پورفیریک و میکرولیتی پورفیریک می باشند.ماگمای مولد این سنگها از نظر موقعیت تکتونیکی در محدوده گرانیت های کمان آتشفشانی (vag)جایگیری کرده است.مطالعات ژئوشیمی نشان داد که سیال عامل دگرسانی فیلیک دارای منشاگرمابی بوده و فرآیندهای هیپوژن مسئول این دگرسانی هستند. در این بررسی، از روش عنصر بی تحرک، برای محاسبه تغییرات جرم در طی فرآیند دگرسانی فیلیک استفاده گردید. در این مطالعه ti به عنوان عنصر ناظر بی تحرک در نظر گرفته شد. مطالعات ژئوشیمیایی و محاسبات تغییرات جرم بر روی عناصر اصلی و فرعی نمونه های بدست آمده از زون فیلیک نشان می دهد که عناصر mg،ca،na،mn و p در سنگ دگرسان شده نسبت به سنگ منشا دگرسان نشده اغلب تهی شده اند و عناصر si،al،k و fe تثبیت شده اند.عناصر tte اغلب غنی شدگی و عناصر hfse اغلب تهی شدگی نشان می دهند. از عناصر lile، عناصر th،pb،u و rb غنی شدگی و عناصر ba،sr و cs تهی شدگی نشان می دهند. بر اساس نتایج حاصل از بررسی محدوده پایداری کانی های گرمابی، سیال با ph نزدیک به خنثی و دمای تقریبی 200 تا 300 درجه سانتی گراد مسئول دگرسانی فیلیک در منطقه مورد مطالعه می باشند.
شهاب یوسف زاده نصیر عامل
در این پژوهش نمونه هایی از رسوبات سطحی رودخانه های گوهر رود، زرجوب و پیربازار رشت و همچنین شهر صنعتی رشت برای بررسی و تعیین میزان 19 نوع سم ارگانوکلره (ocps) با هدف مشخص نمودن پروفایل آلودگی، ویژگی های توزیع، عوامل موثر و خطرات ناشی از سرطان زایی این ترکیبات برداشته شده و توسط روش میکرو استخراج مایع- مایع و سپس توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی یونیزاسیون شعله (gc-fid) آزمایش گردیده است. شناسایی و تعیین غلظت این سموم از طریق ترسیم منحنی کالیبراسیون استاندارد خارجی سموم ارگانوکلره انجام شده است. ocps به عنوان آلاینده های آلی پایدار (pops) با توجه به حضور در همه جا، پایداری و تجمع آن ها در محیط طبقه بندی می شوند. سمیت بالای آن ها تهدیدی قابل توجه برای سلامت انسان و تنوع زیستی است. بر اساس آزمایش ها غلظت کلی ocps در محدوده 66/2-2/60 ng/g، با میانگین 20 ng/g بوده است. منابع عمده آلودگی مربوط به هپتاکلر، hchs، ddts و endosulfans بوده و بیشترین آلایش مربوط به آلاینده غالب ایزومر dde در رسوبات رودخانه پیربازار بوده است. نتایج آزمایشات نشان می دهد که میزان متفاوتی از ورودی های جدید و مصارف گذشته در منطقه بوده است. تجزیه و تحلیل منبع بالقوه نشان داده که وقوع سطوح بالای باقی مانده ddts و hchs به کاربرد گذشته این سموم باز می گردد. سطح باقی مانده بالاتر از ocps در مزارع صیفی کاری عمدتاً به دلیل تغییرات در کاربرد آفت کش و تخریب ocps در خاک نسبت داده می شود. میزان آلودگی ocps در خاک های کشاورزی بر اساس استانداردهای ملی به طور کلی برای تولید محصول سالم در نظر گرفته می شود، اما با این حال آن ها خطرات سرطان زایی قابل توجهی را به جمعیت در معرض این سموم بر اساس نتایج محاسبه پارامترهای افزایش خطر ابتلا به سرطان در طول عمر (ilcr) وارد می کنند.
رسول بیرامی محمدرضا حسین زاده
منطقه کلقان چای در 23 کیلومتری جنوب غرب شهرستان بستان آباد، استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این منطقه بخشی از زون ساختاری البرز - آذربایجان می باشد. براساس مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی واحدهای سنگی منطقه به ترتیب از قدیم به جدید شامل ریولیت تا داسیت، ایگنمبریت، مونزونیت پورفیری، کوارتز مونزونیت، گرانودیوریت و نهشته های آذرآواری که تمام واحدهای قبلی را پوشش داده، می باشند. دگرسانی هیدروترمال در اکثر واحدهای مذکور قابل مشاهده است. براساس مشاهدات صحرائی، تزریق واحدهای مونزونیت پورفیری و گرانودیوریت با فاصله های زمانی مختلف نسبت به هم به داخل واحدهای قدیمیتر باعث ایجاد دگرسانی هیدروترمال در منطقه شده است. دگرسانی های پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک انواع دگرسانی های ایجاد شده در منطقه می باشند. تماس یافتن سولفید های مربوط به دگرسانی فیلیک با آبهای جوی باعث اسیدی شدن شدید آبهای سطحی و ایجاد کانی های اسید سولفاته مانند آلونیت و ژاروسیت در سطح و شکستگی های سنگ ها شده است. منطقه مورد مطالعه فاقد پتانسیل معدنی خاصی می باشد. تنها کانه سازی فلزی در منطقه پیریت می باشد. مطالعات ژئوشیمیایی و تغییرات در عناصر اصلی و فرعی نمونه های بدست آمده از منطقه نشان می دهد که عناصر na, ca, fe و mg با افزایش شدت دگرسانی کاهش یافته اند. تغییرات عناصر k و al با پیشرفت دگرسانی کم می باشد. si و loi مربوط به نمونه ها افزایش داشته است الگوی تغییرات عناصر نادر خاکی در نمونه ها ب
صدیقه صدری اسفنجانی علی عامری
منطقه مورد مطالعه در جنوب شرق میانه و شمال زنجان و بین طول های جغرافیایی ΄7 ˚48 تا ΄13˚48 شرقی و عرض های جغرافیایی ΄12˚37 تا ΄14 تا ΄14˚37 شمالی قرار دارد. این ناحیه از نظر زمین شناسی بخشی از زون البرز غربی- آذربایجان محسوب می شود. سنگهای ولکانیکی شامل ریولیت، ریوداسیت و داسیت با سن الیگوسن و لیتیک توف آندزیتی با سن ائوسن است و توف پامیسی با سن الیگوسن که مربوط به تفرای قاعده گنبدهای ابسیدین است که بصورت نابرجا در منطقه یافت می شود. سنگهای ولکانیکی اسیدی مورد مطالعه اغلب با اشکال مختلف از جمله گنبدی فرم، جریان روانه و توف رخنمون دارند.گدازه های پرلیتی اغلب در بخش تحتانی گنبدهای داسیتی و ریولیتی قرار گرفته و پتانسیل های معدنی را تشکیل می دهند. مطالعات پتروگرافی وجود کانیهای سانیدین، پلاژیوکلاز، بیوتیت، اوژیت و اوپاک را در سنگهای منطقه نشان می دهد. و بافت سنگهای منطقه بافت پورفیریک، ویتروفیریک، فلسیتیک و پرلیتی است. حضور بیوتیت و دو فلدسپات مجزا در تمامی نمونه ها نشان دهنده ساب سولووس بودن ریولت های منطقه می باشد که ناشی از بالا بودن فشار بخار آب می باشد. شواهد ژئوشیمیائی نشانگر ماهیت شوشونیتی ماگمای سازنده این سنگها بوده و از نظر درجه اشباع از آلومینیوم در محدوده پرآلومینوس قرار می گیرند و این موضوع می تواند نشانگر آلایش پوسته ای باشد. تغییرات عناصر نادر خاکی در دیاگرامهای رسم شده برای نمونه ها دارای روندی با شیب منفی می باشد و درجه غنی شدگی از عناصر lree نسبت به عناصرhree بالا است و این موضوع می تواند در اثر وجود گرونا در مواد منشأ گوشته ای و فوگاسیته بالای co2/h2oباشد. آنومالی مشخص و مثبت ازعناصر rb,th, در دیاگرامهای عنکبوتی دیده می شود که نشانگر دخالت پوسته قاره ای در تکوین و تحول ماگمای مولد سنگها است. آنومالی منفی و مشخص p در این نمودارها در ارتباط با جدایش آپاتیت در مراحل اولیه تفریق کریستالی بوده و تهی شدگی tiنیز نشانگر تبلور بخشی اکسیدهایti-fe و یا کلینوپیروکسن در مراحل اولیه تفریق است و نیز فوگاسیته بالای اکسیژن در محیط منشأرا نشان می دهد. دیاگرامهای تشخیص حضور آمفیبول یا فلوگوپیت در منشأ، نشان می دهد که ماگمای تشکیل دهنده نمونه های منطقه با یک منشأ حاوی فلوگوپیت در تعادل است. مجموعه های حاوی فلوگوپیت نیز نشان دهنده پایداری این فازها در فشارهای نزدیک به 30تا 35 کیلوبار، یعنی اعماق 90 تا100 متر می باشد. در دیاگرام تفکیک کننده محیط تکتونیکی نمونه های مورد مطالعه در موقعیت گرانیتهای بعد کوهزائی قرار می گیرند.و مطالعه الگوی عناصر اصلی و کمیاب در نمودارهای عنکبوتی نیز نشان دهنده ماگماتیسم مرتبط با قوسهای بعد از تصادم است.