نام پژوهشگر: علی شهریاری
علی شهریاری عبیالمجید حیاتی
چکیده این تحقیق به منظور مقایسه ی تاثیر دو روش یادگیری واژگان یعنی ترجمه و متن بر یاداوری آن ها توسط دانش آموزان ایرانی در مقطع پیش دانشگاهی (تعداد=60 نفر) انجام شده است. این دانش آموزان براساس میزان توانایی زبانی به دو گروه قوی و ضعیف تقسیم شدند. گروه ترجمه با تکرار واژگان و ترجمه فارسی ان ها و گروه متن با استنباط معنی واژگان از روی متن به یادگیری واژگان پرداختند. اطلاعات مورد نیاز از اجرای دو آزمون ترجمه و کامل کردن متن بدست آمده است. هر چهار گروه به دو نمونه سوال جواب داده اند. نتایج این تحقیق نشان داده است که میزان سطح زبانی دانش آموزان بر یادآوری ان ها موثر است. همچنین نتایج نشان داده است که در آزمون ترجمه گروه ضعیف به خوبی عمل کرده اند. اما آن ها نتوانستند اطلاعات خود را به متن جدید انتقال دهند. گروه قوی در آزمون متن به بهتر از گروه ضعیف عمل کرده اند.
بهنام قربان زاده علی شهریاری
سندرم چاقی علت عمده دیابت نوع 2 و افزایش خطر بیماریهای قلبی-عروقی است .چاقی تغذیه ای ناشی از دریافت انرژی اضافی از طریق مصرف جیره های غنی از کربوهیدرات یا لیپید، همراه با افزایش وزن ، چربیهای محوطه شکمی، افزایش محتوای تری گلیسرید عضلات و کبد و بروز مقاومت انسولینی است . چای که از نوشیدنی های معمول در دنیاست عصاره گیاه ((camellia sinensis است که تاکنون مطالعات زیادی در مورد اثرات آنتی اکسیدان، ضد سرطانی، آنتی اسکلروز و هیپو لیپیدمیک آن انجام شده است که این اثرات مربوط به ترکیبات پلی فنلی موجود در چای است.در مطالعه حاضر اثر مصرف آزاد و انتخابی چای سبز و سیاه بر چاقی تغذیه ای در رت مورد ارزیابی قرار گرفته است.بدین منظورتعداد 30 سر موش رت نر با وزن متوسط 180گرم انتخاب و یک هفته با جیره معمول رت تغذیه شدند. در پایان یک هفته 6 سر آنها جهت کنترل پایه مورد آزمایش قرار گرفت. 24 تای دیگر به 4 گروه تقسیم که گروه 1یا کنترل با جیره معمول رت و گروههای 2 ، 3 و 4 با جیره غنی از چربی تغذیه شدند. گروههای 1و 2 آّب،گروه 3 چای سیاه و گروه 4 چای سبز را بطور آزاد دریافت کردند. پس از 8 هفته پرورش کلیه موش ها آسان کش شدند و پارامترهای فیزیکی ،سرمی، کبد و عضلانی مورد ارزیابی قرار گرفت.مطابق نتایج هر دو نوع چای باعث کاهش وزن قابل ملاحظه شدند و فقط چای سیاه توانست چربی های محوطه بطنی را کاهش دهد و در سایر پارامترها اختلاف معنی دار مشاهده نشد.در مورد نتایج سرمی هر دو نوع چای باعث کاهش tc و فقط چای سیاه باعث کاهش معنی دار tgوvldl-c شد و در سایرموارد اختلاف معنی دار مشاهده نشد.در مورد کبد فقط چای سبز باعث کاهش قابل ملاحظه در tcوtg شد و در سایرموارد اختلاف معنی دار مشاهده نشد.در مورد عضله چای سیاه منجر به کاهش گلیکوژن و چای سبز باعث کاهش لیپید تام شد
زینب جمشیدی سعد گورانی نژاد
در این بررسی تاثیر کلسترول جیره بر فاکتورهای رشد ماهی و هورمونهای جنسی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کلسترول بر میزان هورمون های جنسی ماهی کپور در اردیبهشت 1389 در آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی 90 قطعه ماهی کپور معمولی نابالغ در سه گروه ( هر گروه 30 قطعه ماهی)انتخاب گردید. میانگین دمای آب 22 درجه سانتی گراد بود. عوامل مورد مطالعه شامل سه تیمار 1 ، 5/0 و 0 درصد کلسترول بود. پس از گذشت یک ماه نمونه های خون از ورید ساقه دمی اخذ شد و پس از تهیه سرم از طریق روش ria میزان هورمون های استروئیدی اندازه گیری گردید. و سپس بقیه صفات مانند وزن گناد، طول و وزن ماهی اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز مطابق روش تجزیه واریانس proc glm)) از برنامه sas و مقایسه میانگین داده ها به روش آزمون lsd در سطح احتمال 5 درصد صورت گرفت. میزان پروژسترون در گروه شاهد و گروه کلسترول 5/. و 1 درصد به ترتیب 44/0 ± 83/1 ، 44/0 ±45/2 ، 44/0±62/2 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد . این مقادیر برای استروژن 16/122 ± 34/3670 ، 16/122 ± 20/3791، 16/122± 78/3836 پیکوگرم بر میلی لیتر و تستوسترون به ترتیب 355/0 ±75/1 ، 355/0 ± 09/2، 355/0±25/2 نانوگرم بر میلی لیتر بوده است. نتایج نشان دهنده اثرات معنی دار کلسترول بر میزان هورمون های جنسی (استروژن ، تستوسترون، پروژسترون)، وزن گناد، طول و وزن ماهی در سطح احتمال 1 درصد می باشد بطوریکه مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین میزان وزن ماهی در گروه های با مصرف کلسترول و کمترین آن در گروه شاهد بوده است. اگر چه مقایسه میانگین ها نشان دهنده تأثیرات مثبت کلسترول بر میزان هورمون های جنسی (استروژن ، تستوسترون، پروژسترون) می باشد با این حال بین تغذیه با جیره نیم درصد و یک درصد کلسترول از نظر میزان هورمون های جنسی اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که جهت افزایش میزان هورمون های جنسی در مسیر پرورش ماهیان مولد کپور معمولی می توان از روش اضافه کردن میزان نیم درصد کلسترول به جیره استفاده نمود.
حمیده اکبری علی آباد محمد کاظم غریب ناصری
از ویژگی های زندگی ماشینی امروزه وجود استرس های روزمره است که می تواند موجب اختلال در خواب گردد. نوبت کاری در برخی مشاغل خصوصا مشاغل وابسته به پزشکی، سیستم های حمل و نقل و کارخانجات با اختلال خواب ارتباط دارد. از طرف دیگر رژیم های غذایی سرشار از چربی مشکل دیگری است که مزید بر علت شده است. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تجمعی این دو متغییر (کم خوابی و رژیم چرب) بر پروفایل چربی های سرم و نیز تأثیر ویتامین cدر رژیم غذایی بر عوارض ناشی از بی-خوابی و رژیم چرب در موش صحرایی می باشد. بدین منظور تعداد 56 سر موش به صورت تصادفی به 7 گروه 8 تایی تقسیم شدند و به مدت 26 روز مورد آزمایش قرار گرفتند: 1- غذای عادی + خواب نرمال ( گروه شاهد) 2- غذای چرب + خواب نرمال 3- غذای عادی + بی خوابی 4- غذای چرب + بی خوابی 5- غذای چرب + خواب طبیعی + ویتامین c 6- غذای چرب + بی خوابی + ویتامین c 7- غذای معمولی + بی خوابی + ویتامین c. پروفایل لیپیدی سرم موش ها در پایان آزمایش بررسی شد. نتایج نشان دادکه مصرف غذای پر چرب و همزمان بی خوابی باعث افزایش میزان تری گلیسرید، ldl، vldl و کاهش hdl نسبت به گروه های خواب نرمال و غذای پرچرب می شود (05/0p<). ولی بی خوابی به تنهایی باعث تغییرات چربی خون نشد. اعمال بی-خوابی بر روی میزان کلسترل تاثیر معنی داری ندارد و مصرف غذای پر چرب باعث افزایش میزان آن می شود (05/0p<). همچنین مصرف غذای پرچرب باعث کاهش وزن و غذای معمولی سبب افزایش معنی دار وزن شد(05/0p<). مصرف غذای پر چرب باعث افزایش میزان نسبت وزن کبد به وزن بدن شد در حالی که بی خوابی همراه با غذای چرب سبب افزایش معنی دار نسبت وزن کبد به وزن بدن در مقایسه با گروه خواب همراه با غذای چرب شد. ویتامین c باعث کاهش میزان کلسترول سرم و افزایش میزان hdl سرم در گروه موش های تحت غذای پرچرب و بیخوابی شد. بطور کلی مطالعه حاضر نشان داد که بی خوابی به تنهایی تاثیر چندانی بر پروفایل چربی سرم نداشته در حالی که بی-خوابی به همراه غذای پر چرب عوامل خطرساز چربی خون را افزایش داد.
فاطمه علیرضایی شهرکی حسین نجف زاده
در این مطالعه اثر حفاظتی صمغ باریجه بر زخم تجربی معده در رت در دو مدل اتانول و ایندومتاسین بررسی شد. به منظور این بررسی 60 سر رت نژاد ویستار تهیه شد و به طور تصادفی در 10 گروه تقسیم بندی شدند (هر گروه 6 سر رت). صمغ باریجه با دوز 200و400 میلی گرم برای هر کیلو گرم رت در هر دو مدل تجویز شد. شاخص های تعداد و طول زخ و اسیدیته شیرابه معده بررسی شد و همچنین استرس اکسیداتیو در سرم رت-ها ارزیابی شد. طول زخم در گرو های دریافت کننده اتانول به همراه صمغ باریجه (در هر دو دوز) کاهش معنی داری در مقایسه با اتانول به تنهایی نشان داد. تعداد زخم در هر دو مدل در گروه های دریافت کننده باریجه در هر دو دوز فوق کاهش معنی داری داشت. اسیدیته شیرابه معده گروه دریافت کننده ایندومتاسین در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. همچنین میزان اسیدیته شیرابه در گروه دریافت کننده باریجه با دوز 400 در مقایسه با اتانول افزایش معنی داری را نشان داد اما با دوز 200 میلی گرم کاهش یافت. میزان پراکسیداسیون لیپیدی در گروه های دریافت کننده باریجه با هر دو دوز در مقایسه با گروه های دریافت کننده اتانول و ایندومتاسین کاهش معنی داری داشت و میزان پروتئین تیول هم به وسیله باریجه به طور معنی داری افزایش یافته بود. مطالعه حاضر نشان می دهد که صمغ باریجه دارای اثر محافظتی بر زخم معده تجربی است.
رضوان کیانی علی شهریاری
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف ویتامین e جیر? غذایی بر کوکسیدیوز ناشی از آیمریا تنلا در جوجه های گوشتی انجام شد. به این منظور، تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (نژاد راس) به صورت تصادفی به چهار گروه a، b، c و d تقسیم و در شرایط قفس نگهداری شدند. گروه های چهارگانه در طول آزمایش به ترتیب با اضافه شدن صفر، 100، 316 و ppm 562 از پیش مخلوط ویتامین e به جیره معمولی و با دسترسی آزاد به آب و دان تغذیه گردیدند. در 21 روزگی، نیمی از جوجه ها به عنوان گروه های 2a ، 2b، 2c و 2d از گروه های اولیه جدا و هر کدام با 104 × 4 اُاُسیست اسپوروله شده آیمریا تنلا تلقیح شدند، در حالی که بقیه جوجه ها به عنوان شاهدهای غیر آلوده در نظر گرفته شده و به گروه های 1a ، 1b، 1c و 1d تغییر نام دادند. از هر گروه، 8 پرنده در هر یک از روزهای صفر، 4، 8 و 12 پس از تلقیح، خون گیری شدند. پرندگان خون گیری شده در روز 8 پس از تلقیح برای درجه بندی جراحات سیکومی کالبدگشایی گردیدند. میزان دفع اُاُسیست از مدفوع نیز از روز 5 پس از تلقیح برای 8 روز مورد بررسی قرار گرفت. سطح آنتی اکسیدان در پرندگان مورد آزمایش از طریق تعیین غلظت پلاسمایی ویتامین e و نیز اندازه گیری میزان مالون دی آلدهید (mda)، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (taa) و فعالیت آنزیم های گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) و سوپراکسید دسموتاز (sod) ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که گروه های آلوده، تفاوت معنی داری در جراحات سیکومی نداشتند (05/0<p). در بررسی مدفوع، گروه های غیر آلوده عاری از اُاُسیست های آیمریایی بودند. بدون احتساب ترکیب جیره، دفع اُاُسیست در جوجه های آلوده شده از روز ششم پس از عفونت شروع و تا پایان آزمایش با دو پیک در روزهای هفتم و دهم ادامه داشت. در بین جوجه های آلوده، آن هایی که جیره حاوی پیش مخلوط ویتامین e به میزان ppm 316 دریافت کردند کم ترین میزان دفع اُاُسیست همراه با کاهشی معنی دار در روزهای پیک را نشان دادند (001/0>p). صرفنظر از آلودگی، افزایش ویتامین e افزوده شده به جیره تاثیر مثبت معنی داری بر غلظت پلاسمایی آن داشت. در گروه-های غیر آلوده، جوجه های گروه 1d به طور معنی دار بیش ترین غلظت پلاسمایی و همولیزات mda را داشتند. عفونت با آیمریا تنلا سبب یک افزایش بارز در غلظت mda شد (001/0>p). در مقایسه با گروه شاهد آلوده، جوجه های گروه 2c به طور معنی داری مقادیر کم تر mda در پلاسما و همولیزات را نشان دادند، در حالی که جوجه های گروه 2d به مراتب غلظت بالاتری از mda همولیزات را داشتند (001/0>p). مقادیر پلاسمایی taa در گروه-های غیر آلوده با افزایش ویتامین e افزوده شده به جیره پایه تا ppm 316 دارای روند افزایشی و سپس کاهشی بود، به طوری که تفاوتی معنی دار میان گروه های 1a و 1c (05/0>p) و نیز 1a و 1d (001/0>p) در 29 روزگی دیده شد. روند تغییرات taa در گروه های آلوده الگویی مشابه با گروه های غیر آلوده داشت، اما هیچ تفاوت معنی داری بین گروه شاهد و دیگر گروه ها دیده نشد (05/0<p). فعالیت پلاسمایی gpx در گروه های غیر آلوده تحت تاثیر جیره قرار نگرفت (05/0<p). در بین پرندگان آلوده، بیش ترین و کم ترین فعالیت gpx در جوجه هایی مشاهده شد که به ترتیب با جیره های حاوی 316 و ppm 562 ویتامین e تغذیه شدند که این تفاوت از لحاظ آماری فقط بین گروه های 2a و 2c معنی دار بود (05/0>p). همچنین در گروه های آلوده و غیر آلوده، ارزیابی آنتی اکسیدانی همولیزات تفاوتی غیر معنی دار در فعالیت آنزیم gpx را نشان داد (05/0<p). صرف نظر از عفونت، جوجه هایی که با 316 یا ppm 562 ویتامین e افزوده شده به جیره تیمار گردیدند به ترتیب بیش ترین و کم ترین مقادیر sod پلاسما و همولیزات را داشتند، با این حال تفاوت معنی دار فقط مابین گروه های شاهد و ppm 316 دیده شد (05/0>p). در مجموع، این طور نتیجه گیری می شود که افزودن ویتامین e به میزان ppm 316 به جیره ممکن است سبب تخفیف شدت عفونت آیمریا تنلا شود، در حالی که مقادیر بالاتر ویتامین e احتمالاً موجب افزایش شدت بیماری می شوند.
خدیجه زارع علی شهریاری
دیابت ملیتوس اختلالی متابولیک است که بر متابولیسم کربوهیدرات و لیپید اثر سوء دارد. این بیماری با اختلال شناخت در بیماران دیابتی و مدل های حیوانی آن همراه است. لیپیدها دارای نقش مهمی در ترکیب، ساختمان و عملکرد غشای نورون هستند و استفاده از آنها منجر به تغییر خصوصیات غشای نورون می شود. این مطالعه به منظور بررسی اثر روغن کنجد و روغن کره بر حافظه ی احترازی موش های صحرایی دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین انجام شد. به این منظور 60 سر موش صحرایی بالغ نر ویستار به صورت اتفاقی به شش گروه تقسیم شدند: گروه های کنترل سالم و کنترل دیابتی دسترسی آزادانه به جیره معمول موش صحرایی داشتند؛ به غذای گروه های کره سالم و دیابتی 10% روغن کره و به غذای گروه های کنجد سالم و دیابتی 10% روغن کنجد افزوده شد و میزان انرژی جیره ها بالانس گردید. دیابت با تزریق داخل وریدی mg/kg 50 استرپتوزوتوسین در گروه های دیابتی القا شد و شش هفته پس از تایید دیابت حافظه احترازی غیر فعال مورد بررسی قرار گرفت. همچنین میزان کلسترول، لیپید تام، فسفولیپید و پروتئین در بافت مغز و هیپوکامپ مورد سنجش قرار گرفت. حافظه احترازی غیر فعال در گروه های سالم و گروه روغن کنجد دیابتی اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0 <p)، ولی القای دیابت، خصوصا در گروه کره دیابتی باعث کاهش یادگیری و حافظه در جلسات آموزش و تست شد. سطح کلسترول هیپوکامپ در گروه های کره سالم و کره دیابتی افزایش داشت (05/0>p). به نظر می رسد استفاده از کره با افزایش کلسترول هیپوکامپ در موش های صحرایی دیابتی شده باعث تشدید کاهش حافظه شود.
ساره رضایی محمد رحیم حاجی حاجیکلاهی
در این مطالعه اثر پرهیز غذایی (به عنوان مدلی از بی اشتهایی) بر بعضی فاکتورهای بیوشیمیایی کبد، سرم و علائم حیاتی در گاوها مورد بررسی قرار گرفت. پنج گاو دورگ، خشک و غیرآبستن 8 روز پرهیز غذایی داده شدند. نمونه های کبدی قبل از پرهیز غذایی (روز اول) و 8 روز بعد از پرهیز غذایی با استفاده از روش بیوپسی با هدایت اولتراسوند و 20 میلی لیتر خون به صورت روزانه در مدت پرهیز غذایی از ورید وداج اخذ گردید. 8 روز پرهیز غذایی تعداد تنفس را 52 درصد و تعداد ضربان قلب را 5/12 درصد کاهش داد و هیچ اختلاف معنی داری در درجه حرارت مشاهده نشد. غلظت تری گلیسرید، لیپید تام، گلیکوژن، فسفولیپید و پروتئین تام در روز اول پرهیز غذایی (قبل از پرهیز غذایی) با میزان آن ها در پایان پرهیز غذایی با هم مقایسه شد. در مدت پرهیز غذایی مقدار تری گلیسرید کبدی به طور قابل توجهی افزایش (p=0.046) و مقدار گلیکوژن به میزان قابل توجهی (p=0.007) در روز هشتم کاهش یافت. هیچ اختلاف معنی داری در مقدار فسفولیپید کبد (p=0.83) و لیپید تام (p=0.29) و پروتئین تام (p=0.23) در روز های اول و هشتم مشاهده نشد و غلظت (میلی مول/لیتر) اسید های چرب غیراستریفیه و بتاهیدروکسی بوتیریک اسید سرم به طور قابل توجهی (p=0.008) (p<0.001) در پایان پرهیز غذایی افزایش یافت. هیچ اختلاف معنی داری در غلظت (میلی گرم/دسی لیتر) تری گلیسرید (p=0.057)، کلسترول تام (p=0.93)، گلوکز (p=0.108)،لیپید تام (p=0.027)، آپوپروتئین a1(p=0.76) و آپوپروتئین b (p=0.92) سرمی در پایان پرهیز غذایی در مقایسه با قبل از آن مشاهده نشد.نتایج این مطالعه نشان داد که پرهیز غذایی مشابه با بی اشتهایی (به عنوان نتیجه ای از بیماری) کتونمیا و جا به جایی چربی از بافت چربی را در پاسخ به تعادل منفی انرژی باعث می شود
حسین گرایش برازجانیان علی شهریاری
معمولا استرس اکسیداتیو به عنوان یک عدم تعادل بین احیا کننده ها و اکسید کننده ها در سطح سلولی یا فردی تعریف می شود.هدف از این مطالعه بررسی استرس اکسیداتیو و سطح دفاع آنتی اکسیدانی با استفاده از پارامترهای ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (taa) و میزان مالون دی آلدهید (mda) و سرلوپلاسمین در خرگوش های مسموم شده با مولیبدنوم می باشد.مقادیر بدست آمده در خرگوش های مسموم شده با خرگوش های مسموم شده ی مربوط به گروه های دریافت کننده مس،ویتامین e و ویتامین c مقایسه می شوند تا نقش پیشگیرانه عوامل آنتی اکسیدانی مستقیم نظیر ویتامین e و ویتامین c و عوامل آنتی اکسیدانی غیر مستقیم نظیر مس مورد سنجش قرار گیرد. جهت انجام این کار 25 سر خرگوش بالغ به صورت تصادفی به 5 گروه 5 تایی تقسیم شدند. گروه اول شامل 5 سر خرگوش که تحت هیچگونه درمانی قرار نگرفتند به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.گروه دوم شامل 5 سر خرگوش که روزانه تا ظهور علایم مسمومیت مولیبدات سدیم خوراکی به میزان mg/kg80 دریافت نمودند. گروه سوم شامل 5 سر خرگوش که علاوه بر دریافت مولیبدات سدیم خوراکی به میزان mg/kg80 به صورت همزمان سولفات مس به میزان 4 میلی گرم در 2 میلی لیتر آب به صورت خوراکی دریافت کردند.گروه چهارم شامل 5 سرخرگوش که علاوه بر دریافت مولیبدات سدیم به میزان mg/kg 80 به صورت خوراکی به صورت هم زمان روزانه ویتامین e به صورت خوراکی به میزان mg/kg 150 دریافت نمودند. گروه پنجم شامل 5 سر خرگوش که علاوه بر دریافت مولیبدات سدیم خوراکی به میزان mg/kg80 ، به صورت همزمان روزانه ویتامین c به میزان mg/kg 20 دریافت نمودند. نتایج این مطالعه پیرامون مسمومیت تجربی با مولیبدنوم درخرگوش نشان داد که مولیبدنوم به عنوان یک فاکتور استرس زا مطرح است چون سطح mda را بالاتر برده است ، ولی شاخص استرس(mda) در گروه هایی که ویتامین e و c دریافت کرده بودند کاهش پیدا کرد. همچنین سطح دفاع آنتی اکسیدانی تام (taa) در هیچ یک از گروه ها تغییری نسبت به گروه کنترل نشان نداد.
زینب فراستی علی شهریاری
نشان داه شده است که کلسترول دارای اثرات متفاوتی بر حافظه است ولی دیابت بر یادگیری و حافظه اثر سوء دارد. از آنجایی که مطالعه کافی در خصوص اثر کلسترول بر حافظه حیوانات دیابتی صورت نگرفته است، لذا در این مطالعه اثر مصرف خوراکی کلسترول و سیمواستاتین به مدت 4 هفته بریادگیری و حافظه احترازی غیرفعال در موش های صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه بر روی 60 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±180 گرم انجام شد. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین mg/kg) 65) در گروه های دیابتی القا شد. حیوانات گروه های دیابتی کلسترول، دیابتی سیمواستاتین و دیابتی کلسترول-سیمواستاتین به ترتیب توسط 2? کلسترول در جیره، گاواژ mg/kg 5 سیمواستاتین و تجویز هر دو مورد به مدت 4 هفته تحت تیمار قرار گرفتند. سپس حافظه احترازی حیوانات توسط دستگاه شاتل باکس مورد ارزیابی قرار گرفت و مقدار کلسترول هیپوکامپ اندازه گیری شد. دیابت تاثیر معنی داری بر حافظه کارکردی حیوانات نداشت ولی سبب اختلال در حافظه احترازی غیرفعال در آنها گردید. تیمار با کلسترول، سیمواستاتین و کلسترول-سیمواستاتین سبب بهبود حافظه احترازی غیرفعال در موش های صحرایی دیابتی تحت تیمار خصوصا گروه دیابتی کلسترول-سیمواستاتین نسبت به گروه های دیابتی درمان نشده گردید. مقدار کلسترول در هیبپوکامپ حیوانات گروه های کنترل غیر دیابتی، دیابتی، دیابتی کلسترول و دیابتی سیمواستاتین متفاوت نبود ولی در هیپوکامپ حیوانات دیابتی تیمار شده با کلسترول و سیمواستاتین بصورت توام، بیشتر از گروه های دیگر بود ) 05/0(p< . به نظر می رسد تجویز کلسترول و سیمواستاتین به مدت 4 هفته در حیوانات دیابتی سبب حفاظت از اختلالات شناختی ناشی از دیابت می شود و تجویز توام آنها باعث بهبود بیشتر می شود. بر اساس نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود که کاهش تولید کلسترول آندوژن باعث بهبود حافظه حیوانات دیابتی می شود.
نفیسه مسلمی مهنی مریم کوچک
با توجه به اهمیت آهن و نقش استرس اکسیداتیو در سمیت آن، در مطالعه حاضر تاثیر نانواکسید آهن بر تغییرات شاخص های استرس اکسیداتیو و پروفایل لیپیدی سرم و کبد موش های صحرایی با اکسید آهن معمولی مقایسه شد. یک گروه ها از موش ها بعنوان شاهد نگهداری شدند و در دو گروه دیگر اکسید آهن معمولی و نانواکسید آهن با دوز mg/kg8 بصورت داخل صفاقی و روزانه و به مدت 15 روز تجویز شد. مقادیر مالون دی آلدئید، فعالیت آنتی اکسیدانی، تری گلیسرید و کلسترول در سرم و کبد، مقدار پروتئین کربونیل و لیپید تام در کبد و مقدار ldl، vldlو hdl در سرم موشها تعیین شد. فعالیت آنتی اکسیدانی کبد توسط اکسیدآهن بصورت نانو و معمولی بطور معنی داری افزایش یافت. مقدار مالون دی آلدئید در سرم در گروه دریافت کننده نانواکسیدآهن کاهش و در کبد افزایش معنی داری داشت. مقدار پروتئین کربونیل کبد توسط اکسید آهن نانو و معمولی افزایش معنی داری یافت. مقدار تری گلیسرید و vldl توسط اکسید آهن نانو و معمولی کاهش و مقدار ldl توسط نانو اکسید آهن افزایش معنی داری داشت. بنابراین نانواکسید آهن می تواند استرس اکسیداتیو در کبد را افزایش دهد و آترواسکلروز را القاء نماید اگرچه نیازمند بررسی در مدت بیشتری می باشد.
ندا رحیمی ملکشان رمضانعلی جعفری
هدف از این پایان نامه بررسی اثر نوعی پروبیوتیک تجارتی به نام پروتکسین که حاوی 9 سویه باکتریایی، قارچی و مخمر است بر عفونت تجربی با آیمریا تنلا در جوجه های گوشتی می باشد. بدین منظور، تعداد 180 قطعه جوجه گوشتی یک روزه (سویه راس) به 6 تیمار (هر کدام با 3 تکرار 10 قطعه ای) تقسیم و در شرایط قفس پرورش داده شدند. تیمارهای 1 و 2 آب معمولی، 3 تا 5 آب حاوی پروتکسین به ترتیب با دوز x1 (تجارتی)، x2 و x3 و تیمار 6 از دو روز قبل از تلقیح آب دارای ppm100 آمپرولیوم دریافت کردند. در 18 روزگی، 16 قطعه از هر تیمار به 4 تکرار 4 قطعه ای تقسیم شدند. سپس تمامی تیمارها به جز تیمار 1 با 104×3 اُاُسیست اسپوروله آیمریا تنلا به ازای هر جوجه تلقیح شدند. تمامی تیمارها در روزهای 9-6 بعد از آلودگی از نظر دفع اُاُسیست و در 28 روزگی از نظر افزایش وزن، ضریب تبدیل غذایی و شاخص تولید مورد بررسی قرار گرفتند. در روز هفتم پس از تلقیح نیز، جوجه های باقیمانده از هر تیمار خون گیری شدند تا از نظر غلظت مالون دی آلدهید (mda) پلاسما و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (sod) همولیزات ارزیابی شوند و پس از آن از نظر جراحات سکومی مورد بررسی قرار گیرند. نتایج نشان می دهد که تا سن 18 روزگی، پروتکسین و آمپرولیوم هیچ گونه اثر معنی داری بر پارامترهای عملکردی نداشتند (05/0p>). بعد از آلودگی، افزایش وزن در تیمار 2 به طور معنی داری کم تر از تیمار 1 بود همچنین تیمار 2 دارای بالاترین ضریب تبدیل غذایی بود (05/0>p). پروتکسین به طور غیر معنی دار افزایش وزن را بهبود بخشید (05/0p>). همچنین پروتکسین و آمپرولیوم موجب افزایش شاخص تولید شدند (05/0>p). افزودن پروتکسین میزان دفع اُاُسیست را تا حد 21% کاهش داد (05/0p>). در مقایسه با تیمار 2، جوجه های تیمارهای 4 و 5 جراحات سکومی کم تری داشتند (05/0>p). پروتکسین تأثیر معنی داری بر مقدار mda پلاسما و فعالیت sod همولیزات نداشت (05/0p>). در مجموع نتیجه گیری می شود که پروتکسین می تواند موجب کاهش شدت کوکسیدیوز سکومی و بهبود عملکرد جوجه های گوشتی آلوده به آیمریا تنلا شود.
مجتبی حقی کرم الله آناهیتا رضایی
نیتریت و نیترات موجود در محیط موجب آلوده کردن آب آشامیدنی و غذاها می گردند. نیتروزآمین ها از نیتریت و نیترات و آمین های موجود در غذا، تنباکو، سیگار و آب آشامیدنی در بدن ساخته می شوند. دی اتیل نیتروزآمین با ایجاد استرس اکسیداتیو و آلکیلاسیون dna موجب آسیب سلولی، جهش و سرطان در اندام های داخلی به خصوص در کبد می گردد. هدف از مطالعه این تحقیق ارزیابی اثر ارزیابی اثر محافظتی و آنتی اکسیدانی اسانس رزماری بر علیه صدمات کبدی القایی دی اتیل نیتروزآمین بود. 48 سر موش صحرایی انتخاب شده و در 4 گروه شامل گروه کنترل(دریافت روزانه نرمال سالین به روش گاواژ)، گروه نیتروزآمین(تک دوز، mg/kg200، ip )، گروه رزماری(دریافت روزانه mg/kg200 با گاواژ) و گروه نیتروزآمین + رزماری( دریافت تک دوز نیتروزآمین به همراه دریافت روزانه رزماری با دوزهای قبلی) تقسیم شدند. 4 و 8 هفته پس از شروع آزمایش، از هر گروه، 5 عدد موش انتخاب شده و از آنها نمونه خون و نمونه بافتی کبدی برای انجام آزمایشات سرمی و بررسی هیستوپاتولوژیک گرفته شد، آنزیم های کبدی آسپارتات ترانس آمیناز(ast)، آلانین ترانس آمیناز (alt)، آلکالین فسفاتاز (alp) اندازه گیری شد. نتایج نشان دادند که میزان alt در زیرگروه 4 هفته ای همه گروه ها نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت(05/0p<)، میزان ast، در گروه های مختلف تفاوت معنی داری نداشت(05/0p>).درحالیکه میزان alp در گروه نیتروزآمین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت(05/0p<). در زیرگروه 8 هفته ای سطح آنزیم های alt, alp و ast بین گروه کنترل و گروه های نیتروزآمین و نیتروزآمین و رزماری تفاوت معنی دار بود(05/0p<). بررسی هیستوپاتولوژیک، تکثیر سلول های دوکی شکل، نکروز، تورم سلولی و کاریومگالی را در گروه نیتروزآمین نشان داد که شدت این ضایعات در گروه نیتروزآمین + رزماری در هر دو زیرگروه 4 و 8 هفته ای نسبت به گروه نیتروزآمین کمتر بود. این یافته ها نشان دادند که اسانس رزماری می تواند در برابر سمیت کبدی ناشی از ان-دی اتیل نیتروزآمین، نقش حفاظتی داشته باشد، هرچند برای تایید این موضوع نیاز به انجام تحقیقات بیشتر می باشد.
سیاوش منصوری علی شهریاری
میزان بالای گلیکولیز هوازی (تبدیل گلوکز به لاکتات در حضور اکسیژن) یکی از مشخصات اصلی تومورهای مختلف می باشد. نخستین بار اوتو واربرگ نشان داد که تومورها میزان بالایی از گلیکولیز را حتی در حضور میزان کافی از اکسیژن دارا نشان می دهند. مسیر گیکولیز شامل چندین آنزیم می باشد که لاکتات دهیدروژناز (ldh) یکی از آن ها می باشد که میزان بیان و فعالیت آن در بسیاری از تومورها از جمله تومورهای پستان افزایش می یابد. هدف از مطالعه حاضر بررسی مشخصات و کینتیک آنزیم ldh در تومورهای پستان و بافت طبیعی آن است. 10 نمونه تومور پستانی و بافت طبیعی مربوطه از بیماران مبتلا به سرطان پستان، مستقیما از اتاق عمل برداشت شده و بلافاصله در نیتروژن مایع قرار داده شد. آزمایشات بر روی نمونه های هموژنیزه شده و تحت شرایط بهینه از لحاظ سوبسترا و کوفاکتور انجام گرفت، میزان فعالیت آنزیم براساس تغییرات جذب نوری در طول موج 340 نانومتر که در اثر مصرفnadhیا تولید آن است انجام گرفت. فعالیت آنزیم با استفاده از نرم افزارmpaو کینتیک آنزیم(km و vmax )با استفاده ازنرم افزارkinetic programو با استفاده از رگرسیون غیر خطی بدست آمد.غلظت بهینه پیروات وnadhدر بافت سالم و توموری برابربا 5/1 و 8/0 میلی مولار بود. غلظت بهینه لاکتات وnad+دربافت سالم 100 و 4 میلی مولار و در بافت توموری 250 و 7 میلی مولار بود. دمای بهینه برای واکنش رفت و برگشت در بافتسالم و توموری 45 درجه سانتی گراد بدست آمد. phبهینه برای واکنش رفت در بافت سالم برابر با 6 الی5/6 و در بافت توموری 7 الی 5/7 بود،phبهینه واکنش برگشت برای هر دو نوع بافت 9 الی 5/9 بدست آمد.kmآنزیم برای پیروات وnadhدر نمونه های توموری و طبیعی یکسان بوده و تفاوت معنا داری را نشان نداداماkmآنزیم برای لاکتات وnad+درنمونه های توموری بالاتر از نمونه های سالم بود (kmلاکتاتوnad+در بافت توموری 25/16 ± 838/32 و 414/0 ±416/1میلی مولار و در بافت سالم 33/7 ± 189/14 و 312/0 ± 616/0 میلی مولار محاسبه شد). حداکثر فعالیت آنزیم برای پیروات، لاکتات،nadhوnad+در نمونه های توموری در مقایسه با بافت سالم بالاتر بود (05/0p<). برایatp و سیترات در بافت توموری در مقایسه با بافت سالم بیشتر بود.نتایج این مطالعه نشان داد که تمایل آنزیم برای لاکتات وnad+در نمونه های توموری در مقایسه با بافت طبیعی کمتر می باشد،در حالیکه تمایل آنزیم برای پیروات وnadhدر بافت توموری بیشتر است. به عبارت دیگر لاکتات برای تومورها مفید بوده وسلول های سرطانی تمایلی برای تبدیل آن به پیروات را ندارند. حال اگرkmآنزیم برای لاکتات در بافت توموری کاهش یابد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ در این حالت لاکتات بیشتر و بیشتر به پیروات تبدیل شده و احتمالاً لاکتات نخواهد توانست نقش کلیدی خود را در تومورزایی ایفا نماید.
زهره مهدی پور علی شهریاری
با توجه به نقش رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو در ایجاد استرس و متعاقب آن بروز هپاتواستئاتیت و اثر آنتی اکسیدانی ویتامین سی، نقش پیش گیری کننده آن در جلوگیری از بروز کبدچرب در موش های تغذیه شده با جیره ی غنی از چربی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور 35 سر رت نر بالغ نژاد اسپراک به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. 4 گروه غذای غنی از چربی را برای القای کبد چرب، روزانه و برای مدت 8 هفته در اختیار داشتند و همزمان با آن ویتامین سی با دوزهای 0 ، 250، 500، 1000میلی گرم بر لیتر همراه با آب آشامیدنی دریافت می کردند. گروه کنترل جیره معمولی و آب آشامیدنی بدون ویتامین cرا دریافت کردند. در حین مطالعه، تست تحمل انسولین انجام شد و در پایان دوره موش ها یوتنازی شدند. و پارامترهای چاقی، مقدار انسولین، گلوکز پلاسما و میزان مقاومت به انسولین و همین طور پارامترهای بیوشیمیایی کبد مانند تری گلیسرید، کلسترول، tnf-?، مالون دی آلدهید، پروتئین کربونیل و تیول پروتئین اندازه گیری شد. نمونه های کبدی نیز توسط روش h&e و oil red o رنگ آمیزی شدند. پس از بررسی آسیب شناسی، وجود کبدچرب ماکرووزیکولار و میکرووزیکولار به اثبات رسید. مقاومت انسولینی نیز ایجاد و سطح تری گلسرید و کلسترول (05/0> p) و نیز سطح کربونیل پروتئین (05/0>p) در گروه دریافت کننده غذای غنی از چربی بدون ویتامین c (hfd) در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود ولی تغییر معناداری در گروهایی دریافت کننده ویتامین c نسبت به گروه hfd دیده نشد. سطح مالون دی آلدهید(05/0<p)، tnf - ?(05/0<p ) و تیول(05/0<p) در گروه hfd نسبت به گروه کنترل نیز بدون تغییرمعناداری بود. با توجه به شواهد نتیجه می شود دوز متوسط ویتامین c با اثرات آنتی اکسیدانی خود تاحدود اندکی بتواند باعث حفاظت کبد در برابر جراحات کبدی شود.
شکوفه شهامت مهدی بنایی
علف کش آترزین یکی از مهمترین آلاینده های اکوسیستم های آبی است. پایش سطح آلودگی اکوسیستم های آبی با این ترکیب از اهمیت به سزایی برخوردار است. سلامت آبزیان می توانند شاخص زیستی مناسبی برای پایش آلودگی آب های سطحی باشد. از این رو در این مطالعه به بررسی سمیت تحت کشنده این علف کش به عنوان یک آلاینده بوم سازگان های آبی، بر احتمال بروز استراس اکسیداتیو در بافت کبد، کلیه و آبشش پرداخته شده است. لذا تغییرات سطح فاکتورهای بیوشیمیایی مختلفی نظیر کاتالاز، آنتی اکسیدان تام سلولی، مالون دی آلدئید و گلوتاتیون سلولی در روزهای 10، 20 و 30 پس از قرار گرفتن ماهی کپور علف-خوار ( ctenopharyngodon idella) در معرض دوزهای زیر کشنده 3، 6 و 15 میلی گرم در لیتر آترزین قرار داده شدند، اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد که سطح آنتی اکسیدان تام سلولی در سلول های کلیه ماهیان تحت تیمار دوز 6 میلی گرم در لیتر در مقایسه با گروه شاهد در روز 10 به طور معنی داری افزایش یافت. افزایش معنی دار در سطح آنتی اکسیدان تام سلولی در سلول های آبشش و کبد ماهیان تحت تیمار 15 میلی گرم در لیتر در روز 20 نیز مشاهده گردید (05/p<). آنزیم کاتالاز در بافت کبد در روز 20 نمونه گیری و در بافت کلیه در روز 10 و 20 در دوز 15 میلی گرم در لیتر افزایش معنی دار نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/p<). در طول دوره آزمایش هیچ گونه تغییر معنی داری در سطح مالون دی آلدهید در هر سه بافت کبد، کلیه و آبشش ماهیان تحت تیمار دوزهای مختلف آترزین مشاهده نگردید (05/<p). اگرچه در طول دوره آزمایش در سطح گلوتاتیون سلولی در بافت آبشش ماهیان تحت تیمار دوزهای مختلف آترزین تغییر معنی داری مشاهده نگردید (05/<p)، اما افزایش معنی داری (05/>p) گلوتاتیون سلولی در بافت کبد ماهیان مسموم شده با آترزین در برخی مراحل نمونه گیری مشاهده گردید. افزایش معنی دار در سطح گلوتاتیون سلولی کلیه ماهیان در معرض دوز 15 میلی گرم در لیتر آترزین در روز 30 نیز مشاهده گردید. در مجموع با توجه افزایش سطح gsh و عدم وجود تغییرات معنی دار در سطح مالون دی آلدئید و نیز افزایش سطح فعالیت آنزیم کاتالاز می توان چنین نتیجه گیری کرد که واکنش سیستم دفاع آنتی اکسیدانی جهت خنثی کردن رادیکالهای آزاد تولید شده، مانع از بروز پراکسیداسیون لیپیدی در سطح معنی دار و بروز آسیب های استرس اکسیداتیو گردیده است.
بهرام رضایی بیستونی علی شهریاری
هورمون های تیروئیدی بسیاری از اعمال فیزیولوژیک بدن را تنظیم می کنند. مقادیر این هورمون ها تحت تاثیر عواملی مانند درجه حرارت محیط و میزان ید دریافتی تغییر می یابد. لذا دو منطقه کرمانشاه و اهواز که دارای شرایط آب و هوایی و دریافت ید متفاوت هستند برای این مطالعه انتخاب شدند. در دو فصل سرد (بهمن 90) و گرم (مرداد 91) در دو کشتارگاه کرمانشاه و اهواز اقدام به اخذ نمونه خون و ادرار از گاو های هلشتاین کشتار شده گردید و مقادیر هورمون های تیروئیدی در سرم و ید ادرار اندازه گیری شد. مقدار t3 بدون در نظر گرفتن فصل در کرمانشاه بطور معنی داری بالاتر از اهواز بود (p<0/001) و این هورمون در اهواز در فصل زمستان بالاتر از تابستان بود (p<0/05). سطح سرمی t4 اهواز در فصل زمستان نسبت به تابستان کمتر بود در حالیکه در کرمانشاه در تابستان کمترین مقدار بود و اختلاف معنی داری با تابستان و زمستان اهواز و زمستان کرمانشاه داشت (p<0/05). بررسی تداخل شهر و فصل نشان داد مقادیر نسبت t4 به t3 در کرمانشاه در تابستان کمترین مقدار بود و با مقادیر آن در فصول تابستان و زمستان اهواز تفاوت معنی داری داشت (p<0/05). در مقایسه سطح ید ادرار که بر حسب کراتینین بالانس شده بود نتایج نشان داد ید ادرار بدون در نظر گرفتن شهر در فصل سرد پائین تر از فصل گرم می باشد. کمترین میزان ید ادرار در زمستان کرمانشاه بود که از تابستان کرمانشاه، زمستان اهواز و تابستان اهواز بطور معنی داری پائین تر بود (p=0/001). با توجه به نتایج فوق به نظر می رسد الگوی تغییرات فصلی هورمون های تیروئیدی در اهواز و کرمانشاه متفاوت باشد و احتمالا تفاوت های آب و هوایی و تفاوت در سطح ید مواد غذایی عامل اصلی این اختلاف ها است.
میرحامد شکریان محمد رحیم حاجی حاجیکلائی
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط شاخص¬های استرس و التهاب با سطح tg کبد و پارامترهای لیپیدی سرم در گاومیش¬های محروم از غذا می¬باشد . محرومیت طولانی مدت از دریافت غذا وضعیتی مشابه روز¬های اول بعد از زایمان ایجاد می¬کند و می¬تواند به عنوان یک مدل تجربی ایجاد استرس جهت بررسی مکانیسم¬های احتمالی درگیر در ایجاد هپاتو¬استئا توز مفید باشد. ¬در این تحقیق 5 راس گاومیش نر با میانگین وزنی 210 کیلوگرم به مدت 8 هفته با جیره حاوی مخلوطی از یونجه، کاه و کنستانتره حاوی جو، ذرت، سویا، تخم پنبه ومینرال¬ها پروار شدند. دردوره 8 روزه محرومیت غذایی¬گاومیش¬ها فقط با آب وکاه تغذیه شدند. ¬نمونه خون در سه نوبت (با فاصله زمانی هر 18 روز) و روزانه به مدت 8 روز بترتیب در زمان پروار مرحله اول یا قبل محرومیت¬غذایی 8 روزه و در دوره محرومیت¬غذایی 8 روزه اخذ گردید.¬بعد از محرومیت¬غذایی، گاومیش¬ها مجددا 8 هفته پروار شدند، در این مرحله نیز نمونه خون به فاصله زمانی هر 18 روز اخذ شد. در طول مراحل اخذ نمونه¬خون ، معاینه¬بالینی روزانه وثبت علایم حیاتی از قبیل درجه حرارت، تعداد ضربان قلب و تنفس وحرکات¬شکمبه واخذ خون وریدی (20 سی¬سی) انجام گردید. پارامترهای بیوشیمیایی خون شامل کلسترول تام،nefa,bhba,glucose,tg,hdl,vldl, ldl و شاخصهای¬استرس شاملmda,thiol protein, total antioxidant activity, carbonyl protein, و بیلی روبین مستقیم و تام اندازه¬گیری شدند. بیوپسی کبد،¬در روز¬های اول و آخر محرومیت غذایی و پایان دوره پروار مرحله دوم، جهت استخراجtg از نمونه¬های کبدی انجام شد. در این تحقیق برای اخذ نمونه¬های¬کبدی از اولتراسونوگرافی استفاده شد که به طور موفقیت آمیزی، تهیه نمونه ها امکان¬پذیر بود. نمونه¬های کبدی بیوپسی شده در آزمایشگاه پاتولوژی ازنظر تغییرات احتمالی برروی هپاتوسیت¬ها بررسی شدند.آنالیز نتایج توسط آزمون آنالیز واریانس با اندازه¬گیری تکراری انجام شد.نتایج درقسمت معاینات بالینی نشان داد تغییرات معنی¬داری در میانگین تعداد ضربان قلب، درجه حرارت بدن مشاهده نشد (5 0/0p>) اما در تعداد حرکات تنفسی و شکمبه، در مراحل مختلف مطالعه تغییرات معنی¬داری مشاهده گردید (5 0/0p?)، از طرف دیگر درقسمت فاکتورهای لیپوپروتئینی، تغییرات معنی¬داری در میانگین غلظت سرمی vldl، tg و کلسترول تام مشاهده نشد (05/0p>)، اما در میانگین غلظت سرمی ldlو hdl در مراحل مختلف مطالعه تغییرات معنی¬داری مشاهده گردید (05/0p?)،در قسمت شاخص¬های انرژی، تغییرات میانگین غلظت سرمی nefa وbhba در مراحل مختلف برخلاف میانگین غلظت سرمی گلوکز، معنی¬دار نبود (5 0/0p>)، همچنین میانگین تغییرات غلظت سرمی بیلی¬روبین تام و مستقیم در مراحل مختلف نیز معنی دار نبود(5 0/0p>)، در قسمت شاخص¬های استرس نیز بجز در مورد carbonyl protein ، تغییرات میانگین غلظت سرمی سایر شاخص¬ها¬ی اندازه-گیری شده شامل thiol protein،total antioxidant activity و mdaمعنی¬دار نبود(5 0/0p>).در مورد میانگین غلظت tg کبدی نیز تغییرات معنی¬داری در مراحل مختلف مطالعه وجود نداشت (5 0/0p>).نتایج پاتولوژی نیز نشان داد که پس از اتمام دوره 8 روزه محرومیت غذایی و بازگشت مجدد حیوان به تغذیه با جیره غذایی بالانس شده و وزن¬گیری مجدد، تغییرات پاتولوژیک دیده شده در دوره محرومیت غذایی شامل تورم سلولی، تغییرات چربی ، نکروز انعقادی، واکوئل¬های چربی و تغییرات پاتولوژیک در سیتوپلاسم و هسته به حالت نرمال بازگشت. روند تغییرات وزنی گاومیش¬ها نیز در مراحل مختلف مطالعه نیز معنی¬دار بود (5 0/0p?). به نظر میرسد گاومیش در شرایط نوسانات شدید دریافت مواد غذایی، دارای توانایی ذاتی خاص و ساز و کار طبیعی برای کنترل لیپولیز و گلوکونئوژنز با هدف جلوگیری از بروز بیماریهای متابولیکی و عدم تغییرات عمده در علائم حیاتی، پارامترهای لیپیدی و شاخص¬های انرژی و استرس درسرم خون وtg کبد است،که دلالت بر مقاومت ذاتی آن به شرایط استرس در مقایسه با گاو با توجه به خصوصیات بارز این حیوان نظیر، قدرت جسمانی زیاد برای کار در اقلیم گرمسیری و توانایی حیاتی بیشتر برای استفاده از مواد خشبی کم ارزش نسبت به سایر گونه¬ها وتولید شیر پر چرب-،دارد.
مهسا پورموسوی حسین نجف زاده
با توجه به عوارض نانومواد از جمله نانوذرات آهن و احتمال آلودگی زیست محیطی از قبیل آلودگی هوا به ذرات آهن در مقیاس نانو، مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات اکسید آهن معمولی و نانو ذرات اکسید آهن بر برخی از شاخص های بافت تخمدان موش صحرایی در مدل تجربی طراحی شد. مطالعه روی 5 گروه از موش های صحرایی ماده شامل شاهد، اکسید آهن (mg/kg15) و نانواکسید آهن (5، 15و 45 mg/kg) (به¬صورت داخل صفاقی و روزانه به مدت 16 روز) انجام شد. پس از آسان کشی موش ها تخمدان آن¬ها جدا و پس از اندازه¬گیری وزن و حجم، از نظر تغییرات بافتی و تجمع آهن به¬وسیله رنگ آمیزی اختصاصی (پرل) و به کمک میکروسکوپ نوری ارزیابی گردید. هم¬چنین مقدار کمی آهن تجمع یافته در تخمدان¬ها به وسیله دستگاه جذب اتمی سنجیده گردیده و برخی شاخص¬های استرس اکسیداتیو در سرم اندازه¬گیری شد. طبق یافته های ما روند فولیکولوژنز در تمام گروه¬های دریافت کننده ی آهن تحت تاثیر قرار گرفت. تعداد اجسام زرد در گروه¬های دریافت کننده ی نانو با دوزهای مختلف کاهش یافت و تعداد فولیکول¬های آترتیک در گروه¬های دریافت کننده¬ی اکسید¬ آهن معمولی و بیشتر از آن، با نانوذرات با دوز mg/kg 45 ، نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار یافت. ذرات آهن در تمام قسمت¬های بافت تخمدان تجمع یافتند، همچنین شاخص¬های استرس اکسیداتیو افزایش یافتند و با میزان تجمع آهن رابطه مستقیمی داشتند. نانو ذرات آهن احتمالاً با اختلال در مسیرهای اکسیداتیو سلولی، تعداد فولیکول ها و اجسام زرد را کاهش و در اثر ایجاد شدن رادیکال های آزاد اکسیژن و تخریب میکروفیلامنت¬ها و فیلامنت¬های بینابینی و آسیب به میتوکندری سلول¬ها به دنبال سرباری آهن، روند آپوپتوز سلولی و در نتیجه تعداد فولیکول¬های آترتیک را افزایش می¬دهند که این حالت می تواند تأثیر منفی بر باروری موشهای ماده ایجادکند.
دنیا اسکندری علی شهریاری
کلسترول یک استروئید 27 کربنه است که در تمامی بافت¬های حیوانی به عنوان یک جزء ساختاری اصلی در غشاء سلولی می¬باشد. توجه عمومی به کلسترول به دنبال آگاهی از ارتباط بین میزان کلسترول رژیم غذایی، پلاسمای خون و ریسک بیماریهای قلبی افزایش یافته است. به¬دلیل نگرانی عمومی در مورد میزان کلسترول موجود در مواد غذایی مختلف، روش¬های متنوعی جهت اندازه¬گیری میزان کلسترول در مواد غذایی ابداع شده است. هدف از انجام تحقیق حاضر ارزیابی تآثیر استخراج چربی و تازگی نمونه بر اندازه¬گیری کلسترول در زرده تخم مرغ، گوشت و شیر به روش آنزیمی می¬باشد. میزان کلسترول موجود در نمونه¬ها پس از انجام مرحله صابونی کردن مستقیم به¬وسیله محلول متانولی هیدروکسید پتاسیم یا بدون انجام این مرحله اندازه¬گیری گردید. همچنین تأثیر تازگی نمونه بر میزان کلسترول اندازه¬گیری شده در طی مدت زمان 5 روز نگهداری در دمای 4 درجه سانتی¬گراد مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، صابونی کردن مستقیم به¬وسیله محلول متانولی هیدروکسید پتاسیم یک مرحله ضروری در اندازه¬گیری کلسترول در نمونه¬های زرده تخم مرغ، گوشت و شیر است. علاوه بر این نگهداری نمونه¬ها به مدت 5 روز، هیچ¬گونه تأثیری بر نتایج اندازه¬گیری کلسترول به روش آنریمی ندارد. بنابراین اندازه¬گیری کلسترول به روش آنزیمی پس از انجام مرحله صابونی کردن مستقیم به¬وسیله محلول متانولی هیدروکسید پتاسیم یک روش دقیق، ارزان و نسبتاً سریع جهت اندازه¬گیری کلسترول در نمونه¬های زرده تخم مرغ، شیر و گوشت است.
نجمه السادات ابطحی علی شهریاری
مالات دهیدروژناز دارای نقش محوری در متابولیسم سلول است. مالات دهیدروژناز در سیتوزول از طریق شاتل مالات آسپارتات nadh تولیدی در مسیر گلیکولیز را وارد میتوکندری کرده و آن را اکسید میکند و از این نظر با لاکتات دهیدروژناز رقابت میکند. با در نظر گرفتن متابولیسم متفاوت انرژی در سلول سرطانی در مقایسه با سلول سالم, هدف این مطالعه مقایسه کینیتیک آنزیم مالات دهیدروژناز به عنوان یک آنزیم کلیدی در متابولیسم انرژی در بافت سرطانی پستان و بافت سالم است. نمونه ها به طور مستقیم از اتاق عمل گرفته شده وبلافاصله در نیتروژن مایع قرار داده شدند. بررسی فعالیت آنزیم بر روی نمونههای هموژنیزه تحت شرایط بهینه سوبسترا وکوفاکتور وبر اساس تغییرات جذب نوری در طول موج nm 340با توجه به احیا و اکسیداسیون nadh انجام گرفت. فعالیت آنزیم با برنامه mpa به دست آمد. مقدار km وvmax توسط رگرسیون غیر خطی با استفاده از نرم افزار کینتیک محاسبه شد. غلظت بهینه در هر دو نمونههای سالم و توموری برای اگزالواستات میلی مولار 1/5 و برای nadh 0/8 میلی مولار بود. غلظت بهینه مالات و nad+ برای هر 2 بافت به ترتیب 25 و 3 میلی مولار بود. km اگزالواستات برای هر دو بافت مشابه بود اما km مالات در بافت سرطانی کمتر از بافت سالم بود. (km مالات در تومور0/79±4/95و در بافت سالم 1/3±8/59میلی مولار بود). vmax برای اگزالواستات در بافت سالم بیشتر از تومور بود (p<0/05). vmax بیشتر آنزیم برای اگزالواستات در سلول سرطانی میتواند نشان دهنده تولید بیشتر nadh به منظور حمایت از روند گلیکولیز باشد. در واکنش برگشت km کمتر مالات میتواند نشان دهنده تمایل بیشتر آنزیم برای مالات باشد. به عبارت دیگر در تومور تمایل به تبدیل مالات به اگزالواستات و یا پیرووات بیشتر است. تفاوت km مالات در تومور و بافت سالم می¬تواند به دلیل تفاوت ساختاری آنزیم مالات دهیدروژناز در بافت سالم و توموری باشد که این امر ممکن است نتیجه تغییرات پس از ترجمه در حین تومورزایی باشد.
علی شهریاری فرهاد خرمالی
رسوبات لسی شمال ایران، منعکس کننده چندین چرخه تغییر اقلیم و تکامل سیمای سرزمین برای دوره میانی تا انتهایی کواترنری هستند، از این رو جهت بازسازی شرایط محیطی (اقلیم و پوشش گیاهی) گذشته این مطالعه در چهار توالی لس-پالئوسول (آق بند، نوده، مبارک آباد و نکا) در طول یک شیب اکولوژیکی در استان های گلستان و مازندران، در شمال ایران انجام شد. تعداد 6 خاکرخ با مواد مادری لسی (برای مقایسه) از خاک هایی که در شرایط کنونی محیطی تشکیل شده اند نیز در طول این شیب اکولوژیکی جهت مقایسه حفر شد که در چهار رده انتی سول، انسپتی سول، مالی سول و آلفی سول طبقه بندی شدند. برای این منظور از مطالعات پالئوپدولوژیکی، میکرومورفولوژیکی، آزمایشات کانی شناسی رسی، ترکیب ایزوتوپ های پایدار کربن، نیتروژن و نشانگرهای زیستی اِن-آلکان استفاده شد. نتایج مطالعات پالئوپدولوژیکی نشان داد که توالی آق بند تنها یک دوره ابتدایی خاک سازی را در گذشته نشان می دهد، در صورتی که توالی نوده 4 دوره، مبارک آباد حدود 5 دوره و نکا حداقل 6-4 دوره مختلف خاک سازی با درجه تکاملی مختلف و بیشتر را نشان می دهند. با حرکت در طول شیب اکولوژیکی میزان تکامل و تنوع افق ها که نتیجه فعالیت های پدوژنیک بوده و با اقلیم رابطه مستقیم دارند، بیشتر می شود. به عبارت دیگر این نتایج نشان می دهد که تغییرات اقلیمی کنترل کننده میزان و شدت فعالیت های خاک ساز بوده است. نتایج مطالعات میکرورموفولوژیکی تائیدی بر نتایج مطالعات مورفولوژیکی صحرایی و آزمایش های فیزیکوشیمیایی (پالئوپدولوژیکی) بود. شاخص miseca به خوبی تغییرات پدولوژیکی را در افق های مختلف در توالی های مورد مطالعه نشان داد. نتایج کانی شناسی رسی در توالی های لس-پالئوسول مورد مطالعه نشان داد که کانی های ایلیت، کلریت، اسمکتیت و کائولینیت کانی های اصلی در این رسوبات هستند. در افق های تکامل یافته پالئوسول ها کانی های اسمکتیت، کانی مختلط ایلیت-اسمکتیت و ورمیکولیت به صورت کانی غالب مشاهده شدند. مقادیر ?13ctoc عمدتاً نشان از غالبیت گیاهان c3 در خاک های مورد مطالعه دارد اما در برخی پالئوسول ها مقادیر زیادتر ?13ctoc (حدود ‰ 21- و بیشتر) احتمالا به دلیل مشارکت گیاهان c4 در اکوسیستم می باشد. مقادیر ?15n در توالی های مورد مطالعه نشان داد که میزان بالای ?15n هم می تواند نشان دهنده شرایط خشک یا نیمه خشک و یا نشان دهنده تولید بالای یک اکوسیستم (باز بودن چرخه نیتروژن) باشد. از این رو می بایست تفسیر این پارامتر همراه دیگر پارامترها صورت گیرد. بررسی های نشانگرهای زیستی اِن-آلکان به خوبی تغییرات پوشش گیاهی گذشته در توالی های مورد مطالعه را نشان داد که این تغییرات در توالی های نوده، مبارک آباد و نکا که چندین دوره تغییر اقلیم و خاک سازی را نشان می دهند، شدیدتر بود. این نتایج نشان می دهد که شیب اکولوژیکی موجود (بخصوص در مورد بارندگی) در منطقه مورد مطالعه در طول زمان وجود داشته است. هم خوانی بسیار خوب بین پارامترهای مطالعه شده (پدولوژی، میکرومورفولوژی، کانی شناسی رسی، ایزوتوپ های پایدار و نشانگر زیستی اِن-آلکان) در اکثر پالئوسول های نشان از دقت مطالعه و لزوم بکارگیری روش های مختلف با یکدیگر جهت انجام تفسیرهای محیط گذشته بهتر، دارد.
عذرا یوسفوند هادی نداف
یکی از اهداف شیشه ای سازی تخمدان، حفظ عملکرد بافت تخمدان و افزایش باروری است. هدف این مطالعه تکامل آزمایشگاهی فولیکول های تخمدان شیشه ای شده موش صحرایی بود. در این مطالعه از ده سر موش های صحرایی استفاده شد. تخمدان ها با روش انجماد شیشه ای با استفاده از اتیلن گلیکول و گلیسرول و ساکارز منجمد و با استفاده غلظت های نزولی ساکارز ذوب شدند. محیط کشت تخمدان ها tcm حاوی 4/0% bsa، iu/ml 5 hcg و µg/ml40 جنتامایسین بود. اثر iu/ml 5 pmsg و mg/ml 001/0 استرادیول بنزوآت در محیط های کشت بررسی شد. بعد از طی مدت کشت، اندازه، تعداد، میزان لاکتات دهیدروژناز، زنده مانی فولیکول ها و میزان هورمون های استروئیدی بررسی شد. تعداد فولیکول ها در گروه های منجمد و تازه به ترتیب 69/0 ± 5/13 و 65/0 ± 54/11 بود. تعداد فولیکول ها در تخمدان های منجمد به طور معنادار بالاتر از تخمدان های تازه بود(0391/0p=). تزریق pmsg اثر معناداری روی رشد فولیکولی در گروه های مختلف نداشت (3431/0p=). متوسط قطر فولیکول در گروه های منجمد و تازه به ترتیب 34/48 ± 9/844 و 34/48 ± 15/1218 میکرومتر بود. انجماد قطر و مساحت فولیکول ها را کاهش داد (0001/0p< ). تزریق pmsg تأثیری بر مساحت سطح مقطع فولیکول ها نداشت (4039/0p=). تزریق pmsg تأثیری بر قطر فولیکول نداشت (5037/0p=) سطوح لاکتات دهیدروژناز تحت تأثیر pmsg قرار نگرفت (7883/0p=). سطوح لاکتات دهیدروژناز تحت تأثیر انجماد قرار نگرفت (9531/0p=). متوسط سطوح استرادیول در نمونه های منجمد 37/9 ± 2/315 پیکوگرم در میلی لیتر و در نمونه های تازه 37/9 ± 6/303 پیکوگرم در میلی لیتر بود (3872/0p=). پس انجماد تأثیری بر میزان استرادیول تولیدی توسط بافت تخمدان نداشت (3872/0p=). تزریق pmsg تأثیر معناداری بر میزان استرادیول موجود در محیط داشت (0001/0p< ). غلظت پروژسترون در نمونه های منجمد و تازه مشابه بود (9647/0p=). ترریق pmsgتأثیری بر میزان تولید پروژسترون در محیط کشت نداشت (9706/0p=). زنده مانی فولیکول های در معرض قرار گرفته با pmsg تحت تأثیر انجماد قرار گرفت (006/0p=). در این مطالعه فولیکول های تخمدان موش صحرایی بعد از انجماد، عملکرد استروئیدوژنیک خود را حفظ کردند ولی قطر، مساحت و زنده مانی فولیکول ها بعد از انجماد کم تر از گروه های تازه بود.
علیرضا راکی علی شهریاری
پیروپلاسموز اسب ها، به بیماری حاصل از دو تک¬یاخته خونی، تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی، اطلاق می شود که با گزش کنه های آلوده منتقل گردیده و موجب تب، کم¬خونی و زردی مخاطات در اسب¬ها می گردد. این بیماری به عنوان یکی از عوامل چالش برانگیز نقل وانتقال بین¬المللی اسب¬ها شناخته می¬شود و تحت نظارت سازمان جهانی بهداشت حیوانات قرار دارد. زیان اقتصادی ناشی از آن هنگفت است و شامل هزینه های درمان به ویژه در مورد اسب های به شدت آلوده، سقط، کاهش بازده، مرگ و محدودیت در صادرات و شرکت جُستن اسب های آلوده در رویدادهای ورزشی مرتبط با اسب ها می شود. یکی از جنبه های قابل تأمل این بیماری سازوکار وقوع کم خونی است. شناخت بهتر این سازوکار می تواند کمک شایانی در انتخاب شیوه های مناسب تر درمانی و پیشگیرانه بنماید. در این پژوهش شاخص¬های مرتبط با وضعیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی به منظور ارزیابی نقش احتمالی استرس اکسیداتیو در ایجاد کم خونی در پیروپلاسموز ناشی از تیلریا اکوئی در اسب مورد بررسی قرار گرفت. جامعه اسب های موردبررسی در این مطالعه، اسب¬های نژاد اصیل عرب منطقه اهواز و دارای شناسنامه از فدراسیون سوارکاری ایران بودند. نمونه های خون موردنیاز در این مطالعه به دو روش تهیه گردید: 1- نمونه گیری از اسب های دارای نشانه های درمانگاهی مرتبط با پیروپلاسموز (14 رأس) و 2- نمونه گیری از اسب های به ظاهر سالم از چهار اسب داری اهواز (45 رأس). در آزمایشگاه کلینیکال پاتولوژی (دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز) ارزیابی های خون شناسی و انگل شناسی بر روی نمونه ها انجام گرفت. همچنین از آزمون pcr برای بررسی آلودگی نمونه ها به تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی استفاده گردید. در صورت یافتن توالی مربوط به بابزیا کابالی در آزمون pcr و یا مشاهده آن یا سایر انگل ها در زمان بررسی گستره¬های خونی، نمونه مذکور از روند مطالعه خارج می گردید. اسب ها بر اساس نشانه های درمانگاهی و نتایج آزمون pcr به سه گروه شاهد، آلوده و بیمار تقسیم بندی شدند. ارزیابی استرس اکسیداتیو با سنجش کربونیل پروتئین ها، مالون¬دی¬آلدهید، گلوتاتیون، فعالیت تام آنتی اکسیدانی، کاتالاز و غلظت فلزات آهن، مس و روی صورت پذیرفت. بررسی آماری نتایج خون¬شناسی و بیوشیمیایی در گروه¬های تعریف شده با استفاده از نسخه شانزدهم نرم افزار spss و آزمون¬های آنالیز واریانس یک¬طرفه یا کروسکال - والیس صورت پذیرفت. مقایسه آماری بین روش های تشخیصی، بررسی میکروسکوپی و pcr، در شناسایی موارد آلودگی با استفاده از آزمون مک¬نمار انجام گرفت و میزان توافق بین دو روش با محاسبه آماره کاپا بررسی گردید. در نمونه¬های اخذشده در این پژوهش تنها تیلریا اکوئی شناسایی شد. همچنین برای نخستین بار وقوع آلودگی به تیلریا اکوئی در منطقه اهواز به روش pcr مورد تأیید قرار گرفت. در بررسی گستره¬های خونی رنگ¬آمیزی شده، تیلریا اکوئی در 28 مورد مشاهده گردید، درحالی که با بهره گیری از آزمون pcr، 35 اسب، آلوده به تک یاخته مذکور تشخیص داده شد که این اختلاف ازنظر آماری معنی دار بود (05/0>p). نتایج خون¬شناسی نشان داد که پیروپلاسموز اسب ها موجب کم¬خونی، افزایش شمار گویچه¬های سفید، نوتروفیل¬ها، منوسیت¬ها و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت و کاهش شمار پلاکت¬ها در اسب¬های بیمار می گردد، درحالی که در گروه آلوده به جز یک کم¬خونی خفیف، تفاوت آشکاری با گروه شاهد مشاهده نمی¬شود. همچنین تفاوت های معنی داری بین اسب های آلوده و بیمار در شاخص¬های کربونیل پروتئین¬ها، مالون¬دی¬آلدهید، فعالیت تام آنتی اکسیدانی، کاتالاز، گلوتاتیون گویچه¬های سرخ و عناصر مس و روی با گروه شاهد مشاهده شد (05/0>p). نتایج این پژوهش نشان داد که در پیروپلاسموز اسب¬ها علاوه بر دگرگونی در سیمای خون شناسی، در شاخص های مرتبط با استرس اکسیداتیو نیز تغییراتی پدید می¬آید که می تواند نمایانگر آسیب اکسیداتیو به گویچه های سرخ باشد. از این رو بایسته است با در نظر داشتن نقش استرس و آسیب اکسیداتیو در ایجاد کم¬خونی، راهکارهای درمانی درخوری برای بهبود شرایط و یا رفع آلودگی در اسب¬های آلوده به پیروپلاسموز در نظر گرفته شود.
نگار هدایت علی شهریاری
به دلیل نقش ویژه ویتامین a در بافتها و اعضاء مختلف، در شرایط کمبود آن نشانه های بالینی متنوعی مشاهده می گردد. به علاوه در مواردی که کمبود مرزی این ویتامین بدون حضور نشانه های بالینی مشهود مطرح است، کاهش بهروری همچون ناباروری پدید می آید. در مطالعه حاضر تغییرات فصلی بتاکاروتن و ویتامینa سرم و کبد گوسفندان کشتار شده در کشتارگاه اهواز مورد بررسی قرار گرفته است. در فاصله آبان ماه سال 1392 لغایت تیر ماه سال 1393 مجموعا 360 راس گوسفند نمونه گیری شدند. برای اندازه گیری فاکتورهای فوق از روش اسپکتروفتومتری استفاده گردید. نتایج با استفاده از آزمونt مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میانگین و اشتباه استاندارد غلظت بتاکاروتن و ویتامینa سرم و کبد به ترتیب5/1± 9/209 , 9/0±98 (میکروگرم در دسی لیتر)و 4/0±8/19, 8 /0±3/32 (میکروگرم در گرم) تعیین گردید. اگرچه غلظت مواد اندازه گیری شده در بین دو گروه سنی مختلف اختلاف آماری معنی دار نداشت اما میزان سرمی و کبدی ویتامینa در بین دو جنس واجد تفاوت آماری با معنایی بود، به نحوی که در مقدار سرمی ویتامین درجنس نر بیشتر از ماده و مقدار کبدی آن در جنس ماده بیشتر از گوسفندان نر تعیین گردید. همچنین غلظت ویتامین aسرم در بین دو فصل اختلاف آماری معنی داری را نشان داد. در فصل گرم مقدار این فاکتور بیشتر از فصل معتدل بود.
محمد درویش خادم علیرضا قدردان مشهدی
عقرب گزیدگی یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه مخصوصاً نواحی گرمسیری و نیمه گرمسیری می باشد. در استان خوزستان عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس که عضوی از خانواده همی اسکورپیده است بیش ترین آمار عقرب گزیدگی را به خود اختصاص می دهد. اطلاعات کمی در مورد مکانیسم های پاتوفیزیولوژی سم عقرب در انسان و دام ها وجود دارد، لذا در این مطالعه فعالیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی در سرم و برخی ارگان های حیاتی گوسفندان به دنبال تزریق سم این عقرب، مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 12 رأس گوسفند در 4 گروه مساوی که 3 گروه a، b و c به ترتیب 01/0، 05/0 و 1/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن سم عقرب همی اسکورپیوس لپتوروس و گروه شاهد نیز 1 میلی لیتر سرم فیزیولوژی به صورت زیر جلدی دریافت کردند. در زمان های 30 دقیقه قبل و 5/0، 1، 2، 3، 6، 12، 24، 48 و 72 ساعت پس از تزریق سم اقدام به خون گیری شد و پس از مرگ، نمونه های بافت کبد، کلیه، ریه و قلب اخذ شد. در نمونه های سرمی و بافتی، پارامتر های مالون دی آلدئید (mda)، گلوتاتیون احیاء (g-sh)، پروتئین کربونیل (pco)، دفاع آنتی اکسیدانی تام (tac) و کاتالاز (cat) مورد سنجش قرار گرفت. میزان gsh و tac سرم در گروه های b و c به ترتیب در 6 و 3 ساعت پس از تزریق سم، افزایش معنی داری نسبت به زمان قبل از تزریق نشان دادند (05/0p<) میزان mda و pco سرم در هیچ کدام از گروه ها تفاوت معنی داری نسبت به شاهد نداشت. میزان mda در بافت قلب تغییر معنی داری نداشته اما در کلیه و ریه کاهش و در کبد افزایش معنی دار نسبت به شاهد داشتند (05/0p<). میزان tac فقط در بافت کبد در هر سه گروه افزایش معنی داری داشت (05/0p<). میزان gsh در بافت های کبد و ریه فقط در گروه های b و c افزایش معنی دار داشته است اما در بافت های قلب و کلیه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. میزان catدر بافت کلیه در گروه-های b و c کاهش معنی دار و در بافت قلب در گروه a افزایش معنی دار داشته است. میزان pco در بافت کبد در هر سه گروه و در بافت ریه فقط در گروه a افزایش معنی دار نسبت به گروه شاهد پیدا کرد. در مجموع می توان این گونه نتیجه گیری کرد که سم عقرب مورد مطالعه در گروه a تأثیری روی فاکتورهای استرس سرم نداشته است ولی با توجه به افزایش سطح gsh و tac در گروه های bو c و عدم وجود تغییرات معنی دار در میزان mda و pcoسرم می توان چنین نتیجه گیری کرد که واکنش سیستم دفاع آنتی اکسیدانی جهت خنثی کردن رادیکال های آزاد تولید شده، مانع از بروز آسیب های استرس اکسیداتیو گردیده است. سم عقرب مذکور بیش ترین اثر را روی بافت کبد داشته است که باعث افزایش میزان mda و pco شده است و تقریباً اثری روی بافت قلب نداشته است ولی در بافت های کلیه و ریه با این که میزان آنتی اکسیدان ها تغییر چندانی نداشته اند ولی میزان mda در آن ها به طور معنی داری کاهش پیدا کرده است که احتمالاً مکانیسم دیگری سبب کاهش آن شده است.
عاطفه رحیمی آلوقره فرید براتی
انجماد بافت تخمدان یکی از روش های در حال توسعه جهت حفظ باروری در زنانی ست که توانایی باروری خود را در اثر درمان های ضد سرطان از جمله جراحی، شیمی درمانی و پرتو درمانی از دست داده اند. همچنین این فرایند یک روش موثر جهت نگهداری منبع ژنتیکی گونه های در حال انقراض می باشد. با این وجود استرس های فیزیکی و شیمیایی ایجاد شده در طی انجماد، از مهمترین فاکتور های تاثیر گذار بر روی زنده مانی و کیفیت بافت پس از انجماد می باشند. شیشه ای سازی یک روش جدید جهت کنار زدن فشارهای ناشی از استرس های فیزیکی و شیمیایی بر روی گامت و جنین می باشد. با این حال این روش برای بافت تخمدان نیز پیشنهاد شده است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی بعضی از شاخص های مربوط به استرس اکسیداتیو در پروتوکل های مرسوم شیشه ای سازی می باشد.جهت انجام این مطالعه، تعداد 16 عدد تخمدان گاو تهیه شده و در یک فلاسک (دمای 37 درجه سانتی گراد) به آزمایشگاه منتقل شدند. قسمت مرکزی تخمدان ها حذف شده و قسمت قشری تخمدان ها به ابعاد 1×1×1 میلی متر مکعب تقسیم و وارد فرایند شیشه ای سازی شدند. در ابتدا تکه های تخمدان به مدت 1 دقیقه وارد محیط نگهدارنده حاوی pbs شدند. سپس به مدت 3 دقیقه درون اولین محلول محلول شیشه ای سازی (vs1) (حاوی 20% گلیسرول و 10% اتیلن گلیکول محلول در محیط نگهدارنده) وارد شده و بعد از آن به مدت 1 دقیقه وارد (vs2) (حاوی 25% گلیسرول و 25% اتیلن گلیکول و 5/0 مولار سوکروز محلول در محیط نگهدارنده) شدند. سپس نمونه ها درون فویل آلومینیومی قرار داده شده و در تانک ازت شناور شدند. نمونه ها حداقل 48 ساعت بعد از شیشه ای سازی وارد محلول های ذوب(ws) با غلظت های نزولی سوکروز شدند. ws1 حاوی 5/0، ws2 حاوی 25/0 و ws3 حاوی 125/0 مولار سوکروز بوده و تخمدان ها در هر کدام از این محلول ها به مدت 5 دقیقه قرار داده شدند و در نهایت تخمدان ها به مدت 10 دقیقه در محیط نگه دارنده شناور شدند. در پایان نمونه ها هموژن و سپس سانتریفیوژ شده و عصاره بافتی حاصل جهت ارزیابی بیوشیمیایی فاکتور های کربونیل پروتئین، مالون دی آلدهید،گلوتاتیون، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و آنتی اکسیدان های آنزیمی از جمله سوپراکسید دسموتاز، گلوتاتیون پروکسیداز و کاتالاز بررسی شدند. نمونه های تازه نیز جهت ارزیابی این شاخص ها مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج نشان داد که سطوح مالون دی آلدهید و گلوتاتیون پروکسیداز به طور معنی داری در نمونه های منجمد شده نسبت به نمونه های تازه بالاتر بود. اما سطح سوپراکسید دسموتاز و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی به طور معنی داری در نمونه های تازه بالاتر بود. همچنین هیچ اختلاف معنی داری بین گروه های تازه و منجمد در سطوح کربونیل پروتئین و گلوتاتیون و آنزیم کاتالاز مشاهده نشد.بنابراین شیشه ای سازی می تواند سبب تغییر در شاخص های پروکسیداسیون شود و استرس اکسیداتیو نقش معنی داری را در فرایند شیشه ای سازی ایفا می کند. بنابراین لازم است که روش هایی جهت کاهش محصولات حاصل از رادیکال های آزاد و یا آسیب ناشی از آنها به کار گرفته شود.
مهشید باقرزاده انصاری علی شهریاری
میزان بالای تکثیر و تقسیمات سلولی یکی از شاخص های اصلی تومورهای مختلف است. سلول برای تکثیر خود علاوه بر انرژی به تولید ماکرومولکول های لازم و انتقال آنها به سلول های دختری نیز نیاز دارد. یکی از این ماکرومولکول های مورد نیاز سلول سرطانی، اسید های چرب جهت ساخت غشا های سلول های دختری است و آنزیم مالیک یکی از آنزیم هایی است که با تولید nadph، کوآنزیم احیایی مورد نیاز برای سنتز اسید های چرب را فراهم می کند. این احتمال می رود که با توجه به تکثیر فراوان سلول های سرطا نی و نیاز فراوان به ساخت اسید های چرب جهت تولید غشاهای سلول های دختری، فعالیت این آنزیم نیز در بافت سرطانی در مقایسه با بافت طبیعی بیشتر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه ی فعالیت آنزیم مالیک در تومورهای پستان و بافت طبیعی پستان می باشد. 10 نمونه تومور پستانی و بافت طبیعی مربوطه از بیماران مبتلا به سرطان پستان ، مستقیما از اتاق عمل برداشت شده و بلافاصله در نیتروژن مایع قرار داده شد. آزمایشات بر روی نمونه های هموژنیزه شده و تحت شرایط بهینه از لحاظ سوبسترا و کوفاکتور انجام گرفت. میزان فعالیت آنزیم بر اساس تغییرات جذب نوری ناشی از اکسیداسیون ویا احیا nadph درطول موج 340 نانومتر انجام گرفت. فعالیت آنزیم با استفاده از نرم افزار mpa و میل ترکیبی آنزیم برای سوبسترا (km) و سرعت حداکثر (vmax) با استفاده از نرم افزار kinetic program و با استفاده از رگرسیون غیر خطی بدست آمد. غلظت بهینه مالات و nadp+ در بافت سالم و توموری برابر با 50 و 1 میلی مولار بود. ph بهینه برای واکنش رفت در بافت سالم و توموری برابر با 8 الی 9 بود. km آنزیم برای مالات در نمونه های توموری پایین تر از نمونه های سالم بود و km برای nadp+ در بافت سالم و توموری تفاوت معنا داری نداشت. km مالات و nadp+ در بافت توموری به ترتیب 42/0 ±92/3 و 0022/0±0058/0میلی مولار و در بافت سالم به ترتیب 75/0±49/6 و 0018/0±0053/0 میلی-مولار محاسبه شد. حداکثر فعالیت آنزیم برای مالات و nadp+ در نمونه های توموری در مقایسه با بافت سالم بالاتربود(006/0>p) نتایج این مطالعه نشان داد که تمایل آنزیم برای مالات در نمونه های توموری در مقایسه با بافت طبیعی بیشتر می باشد ، درحالی که تمایل آنزیم برای nadp+ در بافت توموری و سالم یکسان است. بنابراین فعالیت بیشتر آنزیم در جهت تولید محصولات واکنش رفت، یعنی پیروات و nadph، به منظور بقاء تومور مفید بوده چراکه از nadph برای ساخت اسید های چرب و حذف گونه های واکنشگر اکسیژن (ros) و از پیروات برای فراهم سازی سوبسترای اصلی آنزیم لاکتات دهیدروژناز و تبدیل آن به لاکتات که برای تومور مفید است ، استفاده می کند.
الهام بیات علی شهریاری
ویتامین a یکی از ضروری ترین اجزاء جیره ی غذایی است که به واسطه ی داشتن نقش های متفاوت در بدن، کمبود آن نشانه های بالینی متنوعی را سبب می گردد. تأیید آزمایشگاهی کمبود ویتامین a وابسته به تخمین غلظت این ویتامین در خون و کبد است. در مطالعه ی حاضر تغییرات فصلی بتاکاروتن و ویتامینa سرم و کبد بزهای کشتار شده در کشتارگاه اهواز مورد بررسی قرار گرفت. در فاصله آبان ماه سال 1392 لغایت تیر ماه سال 1393، در مجموع 360 رأس بز نمونه گیری شدند. برای اندازه گیری فاکتورهای فوق از روش اسپکتروفتومتری استفاده گردید. تحلیل آماری داده ها با بهره گیری از آنالیز واریانس سه طرفه و آزمون t صورت گرفت. میانگین و خطای معیارمقادیر ویتامین a و بتاکاروتن سرم و کبد بزهای تحت بررسی به ترتیب 8/0±96( میکروگرم در دسی لیتر)، 4/2±1/220(میکروگرم در دسی-لیتر)، 9/0±2/41 ( میکروگرم در گرم) و 3/0±1/20( میکروگرم در گرم) تعیین گردید. اگرچهانجام آزمون های آماری مشخص ساخت که سن و جنس تأثیری معنی دار بر میزان این دو ماده در سرم و کبد ندارد( 05/0p>) اما میزان ویتامینa سرم و کبد در فصل گرم به طرز معناداری بیشتر از فصل معتدل بود( 05/0p<). با مقایسه بررسی حاضر با سایر مطالعات مشخص می شود که شباهت های قابل توجهی در مقادیر ویتامین a و بتاکاروتن سرم و کبد گوسفندان و بزهای منطقه وجود دارد.
سراج بیتا علی شهریاری
این مطالعه با هدف سنتز نانوذرات نقره با استفاده از جلبک دریایی sargassum angustifolium با روش زیستی خارج سلولی و بررسی اثرات آن بر وضعیت اکسیدان/آنتی اکسیدان، ایمنی و فلور باکتریایی در ماهی کپور معمولی انجام شد. پس از تهیه عصاره از جلبک سارگاسوم و سنتز نانوذرات نقره از طریق اضافه کردن نیترات نقره به عصاره جلبک، اقدام به تعیین ویژگی ها و مشخصه یابی نانوذرات نقره با استفاده از دستگاه های طیف سنج فرابنفش مرئی (uv-vis)، icp، tem، و ft-ir شد. نتایج به دست آمده از طیف سنجی uv-vis، tem و ft-ir سنتز زیستی نانوذرات نقره با استفاده از جلبک مورد آزمایش را تایید کرد. طبق تصاویر به دست آمده از tem، میانگین اندازه نانوذرات نقره سنتزشده 54/32 نانومتر و با شکل کروی بودند. پس از اطمینان از سنتز نانوذرات نقره و تعیین غلظت یون های نقره موجود در سوسپانسیون نانوذرات نقره که به میزان 7/105 میلی گرم بر لیتر اندازه گیری شد، با انجام آزمایشات مقدماتی، مقادیر واقعی حدکشندگی نانوذره مذکور در ماهی کپور معمولی به دست آمد. در نهایت آزمایش تعیین lc50 این نانوذره بر اساس روش استاندارد o.e.c.d (1998)، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیز آزمون پروبیت نشان داد که میزان lc50 در ماهی کپور معمولی بعد از مجاورت با نانوذرات نقره سنتز شده از جلبک دریایی سارگاسوم در طی 96 ساعت 34/11 میلی گرم بر لیتر نانوذرات نقره می باشد. سپس فعالیت فاکتورهای اکسیدان/آنتی اکسیدانی، شاخص های ایمنی و فلور باکتریایی در ماهی کپور معمولی در مواجهه با سه غلظت نانوذرات نقره سنتز شده شامل lc501% (mg/l agnp11/0)، lc5010% (mg/l agnp13/1) و lc5050% (mg/l agnp67/5)، همراه با تیمار شاهد و سه غلظت مختلف عصاره جلبک سارگاسوم به عنوان کنترل مثبت، به مدت 14 روز مورد بررسی قرار گرفتند. مقایسه نتایج حاصل از وضعیت اکسیدان/آنتی اکسیدان نشان داد که سطح فعالیت کاتالاز در تیمارهای مواجهه با نانوذرات نقره به طور چشمگیری کاهش یافت، اما فعالیت گلوتاتیون و سوپراکسید دیسموتاز به خصوص در بافت کبد، در تیمار lc5050% افزایش معنی داری داشتند. طبق آزمون آماری واریانس دو طرفه بین میانگین میزان ظرفیت آنتی اکسیدانی کل هم در بافت کبد و هم در بافت آبشش در تیمارهای مختلف با تیمار شاهد از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). میزان مالون دی آلدئید فقط در تیمار lc5010% با تیمار شاهد افزایش معنی داری نشان داد (05/0 p<). از بین شاخص-های ایمنی، تعداد گلبول های سفید در مواجهه با غلظت های مختلف نانوذرات نقره با تیمار شاهد افزایش معنی داری نشان داد (05/0 p<). فعالیت لیزوزیم، ایمنوگلوبولین و پروتئین کل سرم در تیمارهای مختلف نانوذرات نقره در مقایسه با گروه شاهد از نظر آماری معنی دار نبودند (05/0p>). نتایج حاصل از شمارش باکتریایی نشان داد که با افزایش غلظت نانوذرات نقره بار باکتریایی مزوفیل و انتروباکتریاسه به طوری معنی-داری در مقایسه با تیمار شاهد کاهش یافت (05/0 p<)، اما از تعداد جمعیت باکتری های سرمادوست کاسته نشد. باکتری های لاکتیک اسید در تمام تیمارها و نیز در تیمار شاهد تا آخرین روز مواجهه هیچ گونه رشدی نداشتند. پس در مجموع می توان گفت که، اثرات نانوذرات نقره سنتز شده از جلبک سارگاسوم در ماهی کپور معمولی بر تمام فاکتورها (وضعیت اکسیدان/آنتی اکسیدان، شاخص های ایمنی و شمارش باکتری)، در مجاورت با غلظت 13/1 میلی گرم بر لیتر نانوذرات نقره (تیمار lc5010%) در مقایسه با بقیه غلظت ها، بیشتر بوده است.
نرگس صارمی محمد ذاکری
در این مطالعه اثرات تجویز خوراکی سطوح مختلف عصاره اتانولی زیره سبز بر فعالیت برخی آنزیم های گوارشی و برخی پارامترهای سرمی در ماهیان جوان کپور معمولی (cyprinus carpio) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 150 قطعه ماهی (با میانگین وزنی 0/89 ± 20/3گرم) به طور تصادفی در 15 تانک پلی اتیلنی300 لیتری (10 ماهی در هر تانک) توزیع شدند. 5 جیره غذایی با سطح پروتئین و انرژی یکسان دارای مقدار صفر، 0/5، 1، 1/5 و 2 درصد عصاره اتانولی زیره سبز تهیه شدند. ماهی ها 3 بار در روز در ساعات 8 ، 13 و 17 به روش سیری به مدت 8 هفته غذادهی شدند. در پایان دوره آزمایشی سطوح فعالیت آنزیم های گوارشی (آمیلاز، لیپاز و آلکالین فسفاتاز) و برخی از پارامترهای سرمی (پروتئین کل، آلبومین، گلوکز، کلسترول،hdl ، ldl، تری گلیسیرید، کلسیم و فسفر) اندازه گیری گردید. براساس نتایج افزودن سطوح مختلف عصاره الکلی زیره سبز به جیره غذایی ماهی جوان کپور معمولی فعالیت آنزیم های گوارشی (آمیلاز، لیپاز و آلکالین فسفاتاز) را در تیمارهای آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری افزایش داد (0/05>p). بیشترین میزان فعالیت آنزیم های گوارشی به طور معنی دار (0/05>p) به ترتیب در جیره های حاوی 1/5 و 2 درصد عصاره زیره سبز مشاهده گردید و کمترین مقدار مربوط به تیمار شاهد بود. هر چند که بین تیمار شاهد و تیمار حاوی 0/5 و یک درصد عصاره زیره سبز اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. آنالیزهای صورت گرفته کاهش معنی دار (0/05>p) پروتئین کل، آلبومین، گلوکز و کلسترول سرم را در ماهی های تغذیه شده با جیره-های حاوی عصاره زیره سبز نشان دادند. همچنین افزودن عصاره الکلی زیره سبز به جیره غذایی ماهیان جوان کپور معمولی به طور معنی داری (0/05>p) باعث افزایش سطوح فسفر سرم گردید. غلظت کلسیم، تری گلیسیرید، hdlو ldlتیمار های آزمایشی و گروه شاهد هیچ اختلاف معنی داری نداشت. سطوح تری گلیسیرید و ldl سرم در گروه های آزمایشی کاهش یافت. همچنین سطوح hdl و کلسیم سرم در تیمارهای آزمایشی افزایش یافت ولی این اختلافات در مقایسه با گروه شاهد معنی دار نبودند (0/05<p). نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که جیره های غذایی حاوی عصاره زیره سبز به خصوص در غلظت های بالا می توانند فعالیت آنزیم های گوارشی و پارامترهای سرمی ماهیان جوان کپور معمولی c. carpio را بهبود ببخشند و تیمار حاوی 1/5درصد عصاره اتانولی زیره سبز به عنوان مناسب ترین سطح مکمل در جیره غذایی ماهیان جوان کپور معمولی پیشنهاد می گردد.
فرشته مرشدی نعیم عرفانی مجد
ساختار و فعالیت بسیاری از ارگان ها در اثر دیابت تغییر می کند. گیاه آلوئه ورا دارای اثرات هیپوگلیسمی بوده و ممکن است اثرات سوء دیابت ملیتوس را در غده تیروئید کاهش دهد. در پژوهش حاضر اثرات محافظتی این گیاه بر ساختار و عملکرد غده تیروئید موش های صحرایی دیابتی بررسی شده است. بدین منظور تعداد 60 سر موش صحرایی نر بالغ به شکل تصادفی به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند: 1- گروه شاهد موش های سالم که هیچ گونه درمانی دریافت نکردند، 2- گروه موش های دیابتی با داروی استرپتوزوتوسین بصورت تزریق داخل صفاقی mg/kg 65 ( قند خون بالاتر از mg/dl 250، دیابتی محسوب می شدند) 3- گروه موش های دیابتی دریافت کننده آلوئه ورا (mg/kg 400 روزانه، خوراکی)، 4- گروه موش های دیابتی دریافت کننده انسولین (10 واحد به ازای هر موش، روزانه)، 5- گروه موش های سالم دریافت کننده آلوئه ورا (mg/kg400 روزانه، خوراکی). از تمامی گروه های فوق، در دو زمانی 15 و 30 روز پس از دیابتی شدن نمونه گیری به عمل آمد. پس از طی دوره آزمایش، ابتدا وزن و قند خون موش ها اندازه گیری، سپس آسان کشی و غده تیروئید همراه با قسمتی از نای جدا گردید و نمونه هایی به ضخامت 5/0 سانتی متر برداشته و به روش معمول تهیه مقاطع بافتی برش هایی به ضخامت 6-5 میکرومتر تهیه گردید. برش ها به روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. تعداد فولیکول ها، قطر فولیکول های بزرگ و کوچک و تعداد فولیکول های بزرگ اطراف غده، به شکل معنی داری در گروه دیابتی کاهش پیدا کردند (05/0?p). قطر کپسول غده تیروئید، ابعاد غده تیروئید و ضخامت اپی تلیوم فولیکول ها نیز به شکل معنی-داری در موش های صحرایی دیابتی کاهش یافت (05/0?p). در موش های صحرایی دیابتی دریافت کننده ژل آلوئه ورا و انسولین تعداد فولیکول های بزرگ و کوچک، قطر فولیکول های کوچک و بزرگ و تعداد فولیکول های بزرگ اطراف غده تیروئید به شکل معنی داری افزایش پیدا کردند (05/0?p). قطر کپسول غده تیروئید، ابعاد غده تیروئید و ضخامت اپی تلیوم فولیکول های تیروئیدی در موش های صحرایی دیابتی دریافت کننده انسولین و آلوئه ورا به شکل معنی داری افزایش پیدا کردند(05/0?p). سطح هورمون های3t و 4t در موش های صحرایی دیابتی به شکل معنی داری کاهش پیدا کردند (05/0?p). متعاقب دریافت انسولین و آلوئه ورا در موش های دیابتی، سطح هورمون های 3t و 4t به شکل معنی داری افزایش یافت (05/0?p). علاوه بر این، ژل آلوئه ورا موجب کاهش قند خون و افزایش وزن موش های صحرایی دیابتی گردید. این نتایج نشان داد که اگر آلوئه-ورا به عنوان یک داروی هیپوگلیسمی استفاده شود، می تواند اثرات سودمند و محافظتی بر روی بافت و عملکرد غده تیروئید داشته باشد.
لیدا خالقی رستم کلایی حسین حمیدی نجات
توکسوپلاسما گوندای انگل درون سلولی اجباری با انتشار جهانی است. توکسوپلاسما گوندای، به عنوان یکی از عوامل میوکاردیت و نیز مخرب بافت قلب مطرح می باشد، لذا هدف از این مطالعه این است که نقش احتمالی توکسوپلاسما گوندای را در حضور برخی از آنزیم های بیوشیمیایی در سرم رت¬های آلوده شده به این انگل، و نیز رت¬¬های مبتلا به شکل مزمن بیماری که دچار سرکوب ایمنی گردیده¬اند را بررسی نماید. در این مطالعه 36 سر رت به صورت تجربی به توکسوپلاسما گوندای آلوده گردیدند و گروه دوم که 12 سر رت بودند به عنوان شاهد غیر آلوده در نظر گرفته¬ شدند. از 15 سر رت قبل از تزریق کورتون به همراه 5 سر رت شاهد در روزهای مختلف و همچنین از 21 سر رت پس از تزریق کورتون به همراه 7 سر رت شاهد در روزهای مختلف خون¬گیری شد و سپس برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که سطح سرمی cpkدر روز 7 پس از آلودگی و قبل از تریق کورتون نسبت به روزهای دیگر و میانگین شاهدها افزایش معنی¬داری داشت ( 05/0(p<. از طرفی دیگر نتایج نشان داد که سطح سرمی cpkدر روزهای 11 و 12 پس از تزریق کورتون در رت¬¬های آلوده نسبت به روزهای دیگر و میانگین شاهدها افزایش معنی¬داری داشت ( 05/0(p<. نتایج نشان داد که سطح سرمی تروپونین i در روز 10 پس از آلودگی و روز 11 و 12 پس از تزریق دگزامتازون نسبت به روزهای دیگر و همچنین میانگین شاهدها افزایش معنی داری داشته است. ( 05/0(p<. نتایج حاصل از بررسی حاضر نشان داد که توکسوپلاسموز در فاز حاد ممکن است سبب تغییر در میزان آنزیم¬های مرتبط با قلب خصوصاً در میزبانان دچار نقص ایمنی گردد. این یافته می¬تواند در تشخیص سایر ضایعات قلبی که موجب افزایش این آنزیم¬ها می¬گردند اختلال ایجاد کند.
عبدالحسین جانگران نژاد کاهدی حسین نجف زاده ورزی
فلورفنیکل همانند کلرامفنیکل، یک آنتی بیوتیک وسیع الطیف و باکتریواستاتیک است که بر بسیاری از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی موثر می باشد. ویژگی های فارماکوکینتیک، ابزاری مهم برای تعیین یا اصلاح دوز آنتی بیوتیک در درمان ماهی ها هستند. هدف از این مطالعه، ارزیابی ویژگی های فارماکوکینتیک فلورفنیکل بعد از یک دوز داخل وریدی (5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و خوراکی (40 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به روش لولهگذاری) در کپور معمولی (با میانگین وزنی 10±50 گرم) بود. همچنین ماندگاری بافتی فلورفنیکل بعد از تجویز خوراکی (10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز و به مدت 10 روز) و درمان حمام کوتاه مدت (5 میلی گرم در لیتر به مدت 10 روز) و نیز تأثیر آن بر فاکتورهای خونی و فعالیت آنزیم های سرمی (alp، alt، ast و ldh) بررسی گردید. فارماکوکینتیک فلورفنیکل در پلاسما بعد از یک دوز در زمان های 5/0، 1، 2، 4، 8، 12، 24، 72، 120 و 168 ساعت پس از مصرف دارو و غلظت فلورفنیکل در پلاسما، کبد و عضله در زمان های 1، 7 و 14 روز پس از پایان دوره درمان با روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (hplc) ارزیابی شد. نتایج نشان داد، هر چند که فلورفنیکل تأثیر کمی بر برخی فاکتورهای خونی در کپور معمولی داشت، با این حال با توجه به اطلاعات فارماکوکینتیکی به دست آمده، فلورفنیکل به دلیل سرعت جذب بالا، انتشار نسبتاً خوب و دفع سریع در کپور معمولی، می تواند به عنوان یک آنتی بیوتیک نسبتاً مناسب برای درمان عفونت های باکتریایی معمول در این ماهی پرورشی و احتمالاً دیگر ماهیان هم خانواده از قبیل ماهی طلایی و کپور علف خوار باشد، هر چند که آزمایشهای تکمیلی دیگر به منظور بررسی هر چه بیشتر تأثیرات فلورفنیکل بر بافتها و اندامهای مختلف مورد نیاز است.
محمدامین بهمنش نعیم عرفانی مجد
دیابت یک بیماری شایع متابولیکی بوده و یکی از عوارض آن، اختلال تولید مثلی از جمله کاهش باروری است. به نظر می رسد بخشی از این اثرات مربوط به افزایش استرس اکسیداتیو و کاهش کارایی دفاع آنتی اکسیدانی باشد. همچنین آلوئه ورا دارای خاصیت کاهش دهندگی قند خون و آنتی اکسیدانی است.لذا هدف از این مطالعه، تغییرات بافتی بیضه و هیپوفیز متعاقب ایجاد دیابت و به دنبال مصرف ژل آلوئه ورا بررسی شده است.
سمیه آزادمنش علی شهریاری
توکسوپلاسموزیس از جمله عفونت های انگلی شایع در سراسر دنیاست که در اثر آلودگی به تک یاخته ی توکسوپلاسما گوندای بروز می کند. توکسوپلاسموزیس در دوران حاملگی خصوصاً در دام باعث ناهنجاری های جنینی شدید می گردد. از آن جایی که در بسیاری از بیماری های انگلی گزارشاتی مبنی بر افزایش رادیکال های آزاد پس از مواجهه با انگل و ایجاد استرس اکسیداتیو وجود دارد، هدف از مطالعه ی حاضر بررسی استرس اکسیداتیو در توکسوپلاسموزیس حاد و مزمن بوده است. در این تحقیق از تاکی زوئیت سوش rh انگل توکسوپلاسما استفاده شد و ?? سر رت به انگل آلوده و ?? سر رت دیگر به عنوان گروه کنترل نرمال سالین دریافت کردند. در روز صفر، 5، 7، 10 و ?? پس از آلودگی از رت های گروه آلوده و رت های گروه کنترل خون گیری به عمل آمد. شماری از پارامترهای مرتبط با وضعیت اکسیدانی و آنتی اکسیدانی شامل مالون دی آلدهید، کاتالاز، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، گلوتاتیون و آنزیم سوپراکسید دیسموتاز اندازه گیری گردید. با استفاده از روش های آماری مناسب نتایج مورد مقایسه قرار گرفت. میزان گلوتاتیون، در روزهای هفتم (???/?=p) و دهم (???/?=p) بین دو گروه آلوده و غیر آلوده به شکل معنی داری متفاوت بود. همچنین میزان ظرفیت تام آنتی اکسیدانی در روز هفتم به شکل معنی داری کاهش یافته بود. در بقیه ی موارد در روزهای مختلف بین دو گروه آلوده و غیر آلوده تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. در مجموع با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که در روز هفتم، در رت های آلوده پاسخ هایی به استرس اکسیداتیو برانگیخته شده است که به کاهش ظرفیت تام آنتی اکسیدانی به دلیل مصرف بیش از حد آن ختم گردیده است. همچنین در جهت مقابله با استرس ایجاد شده گلوتاتیون افزایش یافته است. به نظر می رسد که سیستم دفاعی آنتی اکسیدانی در بدن، آلودگی را وارد فاز مزمن کرده و بدین ترتیب باعث تغییر مرحله ی انگل گردیده است.
فروغ ترازودار مهدی زارعی
آنزیم لاکتوپراکسیداز در گاو یک متالوآنزیم حاوی آهن است که دارای یک زنجیره پلی پپتیدی با 612 اسید آمینه و وزن مولکولی تقریبی 78 کیلودالتون است. این آنزیم دومین آنزیم فراوان در شیرگاو بعد از زانتین اکسیداز است و به دلیل تأثیرات ضد میکروبی که در شیر خام اعمال می نماید بسیار مورد توجه می باشد (2). اثرات ضدمیکروبی این آنزیم به همراه یون تیوسیانات و پراکسید هیدروژن جهت بهبود کیفیت میکروبی شیر خام بسیار مورد توجه قرار گرفته است و اثرات کشندگی و مهارکنندگی آن بر روی بسیاری از باکتری های موجود در شیر ثابت شده است. آنزیم لاکتوپراکسیداز یکی از مقاوم ترین آنزیم ها در برابر حرارت در شیر گاو است. که با حرارت پاستوریزاسیون (63 درجه سانتیگراد به مدت 30 دقیقه یا 72 درجه سانتیگراد به مدت 15 ثانیه) تنها به مقدار کمی غیرفعال می شود. با توجه به نتایج تحقیقات مختلف، می توان گفت که جهت غیرفعال کردن این آنزیم در شیر گاو، دمای 78 درجه سانتیگراد به مدت 15 ثانیه یا 80 درجه سانتیگراد به مدت 5/2 ثانیه لازم است (6، 13). به دلیل مقاومت حرارتی این آنزیم در شیر گاو، این آنزیم به عنوان شاخص پاستوریزاسیون خامه مطرح می باشد (5). عمده مطالعات صورت گرفته بر روی این آنزیم در مورد شیر گاو بوده است و اطلاعات محدودی در رابطه با این آنزیم در شیر سایر پستانداران در دسترس است. در تحقیقات مختلف میزان آن در شیر گاو از 2/1 تا 4/19 واحد در میلی لیتر گزارش شده است. میزان این آنزیم در شیر گوسفند و بز نیز در چندین مطالعه مورد توجه قرار گرفته است و نتایج متفاومتی در مورد میزان این آنزیم در شیر بز و گوسفند ارائه شده است. همچنین میزان آن در شیر نژادهای مختلف بز متفاوت گزارش شده است (9). بر اساس نظر kelly و fox (2006)، میزان این آنزیم در شیر گونه های مختلف حیوانات بسیار متفاوت است (5). با توجه به اینکه در رابطه با میزان فعالیت و مقاومت حرارتی این آنزیم نیز در شیر گاومیش اطلاعات بسیار کمی در دسترس است، بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان فعالیت و مقاومت حرارتی آنزیم لاکتوپراکسیداز در شیر گاو و گاومیش رودخانه ای طراحی گردیده است.
علی شهریاری عباس پاشایی اول
چکیده ندارد.
کامران کردی علی شهریاری
برای انجام سزارین بعنوان یکی از شایعترین اعمال جراحی زنان، ممکن است از بیهوشی عمومی یا بیحسی نخاعی استفاده شود. انتخاب روش فوق بسته به وضع عمومی بیمار، آخرین ساعت تغذیه بیمار می باشد (حدود 30-40 درصد موارد) در حال حاضر برای انجام بیحسی نخاعی دو داروی لیدوکائین در ایران در دسترس می باشد. از یکی از عوارض ناخواسته بیهوشی و عمل جراحی است که در بیحسی نخاعی علل عمده آن، تغییر توزیع درجه حرارت بدن (درجه ی حرارت مرکزی و درجه حرارت پوست ) می باشد که درجه حرارت مرکزی به علت وازودیلاتاسیون ناشی از بلوک سمپاتیک کاهش می یابد. همچنین کاهش ایمپاش های ورودی گرما از پوست به سوی هیپوتالاموس به علت بلوک حسی تعدادی از درماتومهای بدن از دیگر علل ذکر شده است . لازم به تذکر است که از سبب بالا رفتن مصرف اکسیژن و نیاز بدن به اکسیژن گشته، سبب ناراحتی و عدم رضایت بیمار را فراهم می کند و در چنین شرایطی بیمار قادر به تنفسهای آرام و عمیق نمی باشد. در این شرایط انقباض آرتریولها ایجاد شده و به علت بالا رفتن نیاز بدن به اکسیژن برون ده قلبی نیز بالا می رود. ما در مطالعه خود یک روش بیحسی اسپاینال را برگزیده ایم و دو داروی متفاوت در دسترس را مقایسه می کنیم که سرعت ایجاد بلوک و قدرت بلوک حرکتی این دارو متفاوت می باشد و می خواهیم روشی را انتخاب کنیم که کمترین عارضه ناخواسته از این نظر (سیورینگ ) را برای بیمار داشته باشد ضمن اینکه از جهات دیگر نیز شرایط بهتری را از نظر طول مدت بی دردی برای بیمار فراهم آورد.
امین فخری نیا علی شهریاری
مایع درمانی دراحیای شوک هموراژیک نقش بسیار حیاتی دارد و تاثیر این مایع درمانی بر روی عوارض حاصل از شوک هموراژیک، بستگی تام به نوع مایع انتخاب شده ، زمان شروع مایع درمانی ونحوه اجرای آن دارد. اما از آنجا که سالین هیپرتونیک به عنوان یک مایع استاندارد برای درمان شوک هموراژیک انتخاب شده در سالهای اخیر بررسی های فراوانی در مورد نحوه و مقدار تجویز آن انجام گردیده و نتایج مثبتی نیز بدست آمده است. اما از آنجا که سالین هیپرتونیک دارای مقادیر بیشتری سدیم نسبت به مایعات ایزوتونیک می باشد و امکان ایجاد هیپرناترمی ایاتروژنیک در بیمار در اثر تجویز مقادیر بیشتر از حد معمول این مایع وجود دارد بنابراین ما برآن شدیم که سالین هیپرتونیک را به مقدار 7 cc/kg در مدلهای حیوانی که تحت شوک هموراژیک القا شده قرار گرفته بودند تجویز کنیم و نتایج را و همینطور عوارض ایجاد شده توسط مقادیر زیاد سالین هیپرتونیک را بررسی نماییم.
عزیزالله امیریان علی شهریاری
در این مطالعه به دنبال آن بودیم که اثرات پیش درمانی داروی آتراکوریوم در کاهش میزان میالژی بعد از عمل جراحی فتق اینگوینال را بررسی کنیم. جمعیت مورد مطالعه ما را 120 بیمار محدوده سنی 15تا 45 سال بدون در نظرگرفتن جنس آنها تشکیل می داد که ما آنها را در دو گروه مساوی قرار دادیم.
عبدالحمید محمدیان علی شهریاری
سرفه حین پدیده خروج از بیهوشی عمومی یک مشکل کلینیکی رایج است. ما می خواستیم بدانیم که آیا آغشته کردن لوله تراشه با ژل لیدوکائین 2% منبعی از بی حسی موضعی را ایجاد می کند تا هنگام خارج کردن لوله تراشه، نای کمتر تحریک شود و در نتیجه انسیدانس سرفه بعد از عمل کاهش یابد. 168 بیمار که تحت عمل جراحی الکتیو چشم باید قرار می گرفتند تحت این بررسی double blined رندوم آینده نگر قرار گرفتند. بیماران به دو گروه تقسیم شدند. در گروه آزمایش لوله تراشه آغشته می شد با ژل لیدوکائین 2% قبل از لوله گذاری داخل تراشه، اما در گروه کنترل بیماران لیدوکائین داخل وریدی 1 mg/kg حین خارج کردن لوله تراشه دریافت می کردند. یک ناظر بدون اطلاع ضربان قلب و فشار خون و در صد اشباع هموگلوبین از اکسیژن و انسیدانس سرفه را ثبت می کرد. داده ها بوسیله student t-test و test برای متغیرهای متعدد بررسی شدند. هیچ اختلافی در داده های همودینامیک یا درصد اشباع هموگلوبین از اکسیژن بین دو گروه وجود نداشت. انسیدانس سرفه در گروه آزمایش در 20 دقیقه اول بعد از خارج کردن لوله تراشه بیشتر از گروه کنترل بود. ما نتیجه گرفتیم که آغشته کردن لوله تراشه با ژل لیدوکائین 2% نمی تواند انسیدانس سرفه را در دوره ابتدایی بعد از خارج کردن لوله تراشه کاهش دهد. شاید علت آن این باشد که ژل استفاده شده کیفیت خوبی نداشته است.
غلامرضا وکیلیان علی شهریاری
آلکالوز متابولیک یکی از شایعترین اختلالات اسید و باز در بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه بشمار می رود و عوارض شناخته شده متعددی دارد. با وجود پیشرفتهایی که در زمینه شناخت عوامل ایجادکننده آلکالوز متابولیک صورت گرفته است، هنوز آلکالوز متابولیک بخش عمده ای از اختلالات اسید و باز را در بیماران بستری در icu تشکیل می دهد. هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر طول مدت npo، میزان مصرف مانیتول و نیز میزان مصرف kcl بر روی بروز آلکالوز متابولیک در بیماران بستری در icu بیمارستان خاتم الانبیا زاهدان در سالهای 75 و 76 بود. در این مطالعه ارتباطی بین اختلالات اسید و باز با گروههای سنی و همچنین با جنسیت مشاهده نشد، 13/30% از مواردی که بالای 4 روز npo بودند و نیز 55/93% از افرادی که مانیتول به میزان زیاد دریافت کرده بودند، دچار آلکالوز متابولیک شدید شدند ه نشان دهنده ارتباط آلکالوز متابولیک با طول مدت npo و مصرف مانیتول می باشد. 99/80% از بیمارانی که kcl به میزان کم دریافت کرده بودند نیز دچار آلکالوز متابولیک شدید شدند که نشان دهنده نوعی ارتباط بین مصرف کم kcl و بروز آلکالوز متابولیک می باشد.