نام پژوهشگر: خدیجه صادقی
خدیجه صادقی فرح رامین
لزوم امامت از سنّت¬های تغییر¬ناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی می آورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهم¬ترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگی آن به لحاظ اینکه با مسئله «امامت» رابطه ای عمیق و ناگسستنی دارد، بیش¬تر در بستر امام شناسی کلامی شیعه، رشد و توسعه پیدا کرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از این¬رو بررسی آراء و اندیشه¬های این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر می¬رسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئلۀ عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم می¬شود. وی در کتاب¬های الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها می¬پردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله می نگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغه¬ها و رویکردهای متفاوتی دربارۀ این موضوع اظهار¬نظر کرده¬اند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئلة عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث دربارۀ عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمۀ تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئلۀ علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
خدیجه صادقی داود رستمی
در این پایان نامه به مساله معکوس گرما در دو حالت زیر می پردازیم: 1- مشتق معمولی زمان 2- مشتق کسری زمان اساس کار ابتدا اثبات بدوضعی این مسائل می باشد.
خدیجه صادقی مسعود البرزی ورکی
حضانت عبارت از اقتداری است که قانون به منظور نگاهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنان اعطا کرده است. در خصوص اینکه حضانت حق محض است یا هم حق و هم تکلیف، فقهای امامیه اختلاف نظر دارند که در این خصوص سه قول مطرح شده است، در قول اول حضانت حق حاضن است و قابل اسقاط است، قول دوم حضانت را هم حق و هم تکلیف دانسته است و دارنده حضانت نمی تواند آن را اسقاط یا منتقل کند. قول سوم در این خصوص بین پدر و مادر تفاوت وجود دارد، که حضانت نسبت به مادر را حق و نسبت به پدر هم حق و هم تکلیف دانسته است. قانونگذار ایران قول دوم را پذیرفته است و نگهداری از طفل را هم حق و هم تکلیف ابوین دانسته است. قانونگذار افغانستان قول دسته اول را پذیرفته و حضانت را حقی دانسته که قابل انتقال و اسقاط است. تمامی فرق و مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که در جمله مستحقین حضانت در مرحله نخست حضانت کودک با مادر است زیرا از مصادیق بارز حضانت رضاع و شیر دادن است که این امر به مادر بر می گردد. مطابق فقه امامیه در صورت نقصان اهلیت مادر این حق به پدر تعلق می گیرد. اما در مورد سایر مستحقین حضانت اختلاف نظر وجود دارد که دو نظر بیشتر بین فقها پذیرفته شده است.1- در صورت فقدان پدر و مادر حضانت با جد پدری است و بر سایر خویشاوندان مقدم است. 2- در صورت فقدان پدر و مادر حضانت به خویشان نسبی با رعایت ترتیب ارث الاقرب فالاقرب واگذار می شود و هرگاه در یک طبقه و درجه خویشان متعددی وجود داشته باشد یکی از آنان از طریق قرعه برای نگهداری طفل تعیین خواهد شد. قانون مدنی ایران حضانت کودک بعد از فوت والدین را بر عهده جد پدری و پس از او بر عهده وصی منصوب از جانب پدر یا جد پدری دانسته است. قانون مدنی افغانستان حضانت طفل را در دو دوران یکی در خلال زوجیت و دیگری بعد از تفریق به مادر نسبی طفل داده است. مشروط به اینکه واجد شرایط اهلیت حضانت باشد. در فقه امامیه حضانت طفل به کسی واگذار می شود که آزاد، عاقل، امین و قادر به نگهداری طفل باشد. قانون مدنی و فقه شش ویژگی را به طور کلی برای حاضن و حاضنه بر شمرده است که عبارت اند از: عقل، بلوغ، اسلام، توانایی عملی، شایستگی اخلاقی، عدم ازدواج مادر با شخص دیگر. قانون مدنی افغانستان دو شرط عمده را بیان نموده است: 1- عاقله ، بالغه و امینه بودن 2- رعایت مصلحت طفل در حضانت. حضانت قلمرو وسیعی دارد که شامل اصول کلی روابط طفل و والدین، نگهداری طفل، شیر دادن مادر به طفل، تعلیم و تربیت طفل و تادیب و تنبیه طفل می باشد. از جمله موانع حضانت صغیر بودن، جنون، شوهر کردن مادر به شخصی غیر از پدر طفل، کفر، انحطاط اخلاقی، ابتلا به بیماریهای ساری و سفر و تغییر مکان زندگی می باشند.
خدیجه صادقی افسرالسادات طباطبایی
چکیده ندارد.