نام پژوهشگر: طاهر امامی
طاهر امامی مجتبی بابایی
جایگاه و شخصیت زن در فرهنگ هرجامعه نشان دهنده ی میزان اهمیت ومنزلت زنان درآن جامعه است . زن وجایگاه او یکی از موضوعات مربوط به حقوق بشر در جامعه است . حقوق سیاسی به عنوان زیرمجموعه حقوق بنیادین شهروندی همزمان با دگرگونیهای عمیقی که در تمامی ابعاد علمی ،اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی در سه قرن اخیر به وقوع پیوست ، با فراز وفرودهای فراوانی روبرو بوده است . این دسته از حقوق ، در مجموعه نظام حقوقی کشورها تأمین وتضمین گردیده وتوانسته است در بعد جهانی در قالب اسناد بین المللی نیز متجلی شود . زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان ، به موازات درج حقوق وآزادیهای سیاسی در مجموعه متون حقوقی ،به فعالیتها ، مبارزات واقدامات گوناگونی در قالب گروهها وسازمانها دست زدند وبه جنبش حقوق زنان شکل رسمی وسازمان یافته ای بخشیدند وسرانجام موجب به رسمیت شناختن حقوق سیاسی زنان گردیدند . اما عوامل گوناگونی که ریشه در فرهنگ ، ارزشها وسنتهای اجتماعی ، مذهبی ، نگرش طبقه حاکم ویا ساختار سیاسی دارد به محرومیت زنان از مشارکت فعال ویا اعمال محدودیت در زمینه فعالیت های اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی منجر می شود . دراین تحقیق وضعیت حقوق سیاسی زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وفقه عامه با روش توصیفی - تحلیلی ومطالعات کتابخانه ای و بصورت تطبیقی مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است تا مشابهت ها و تفاوتهای آن نمایان گردد ومعلوم شود که کدام یک در این خصوص از وضعیت بهتری برخوردار است . پس ازمورد فوق اینگونه نتیجه گیری شده است با اینکه شباهت ها بسیار و غیرقابل انکار است در هر دو مورد سنت ها و ارزش ها و تفاسیر و برداشتهای خاص وعموماً تنگ نظرانه از شریعت منتهی به محدودیت شدید حضور زنان در مدیریت کلان سیاسی (رهبری ، ریاست جمهوری ، قضاوت) گردیده اما درکل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیشرفته تر بوده و با عدالت زمانه سازگارتر است وقانون اساسی به دلیل عدم ذکر صریح موانع موجود درفقه عامه درخصوص رسیدن زن به قدرت سیاسی معقول تربه نظر می رسد .
طاهر امامی احمد محمدی
چکیده ندارد.