نام پژوهشگر: غلامرضا حیدری
سعیده رحیم زاده غلامرضا حیدری
با توجه به اینکه امروزه مهمترین محور بحث های حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهی در سیستم تولید محصولات ارگانیک، جایگزینی مواد آلی و کودهای زیستی با کودهای شیمیایی است، کاربرد کودهای زیستی در تولید گیاهان دارویی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهاده های شیمیایی از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین منظور در تحقیق حاضر صفات کمی و کیفی مربوط به گیاه دارویی بادرشبو(dracocephalum moldavica l.) تحت تأثیر کودهای زیستی نیتروکسین، فسفاته بارور-2 و بیوسولفور (به صورت خالص و ترکیبی) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار و در سال زراعی 1387 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ساعتلو آذربایجان غربی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین یک کرت به عنوان شاهد (عدم مصرف کود) و یک کرت کود شیمیایی (n150p150k100) برای مقایسه با کودهای زیستی به کار برده شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بیشترین تعداد انشعابات ساقه، کلروفیل و میزان اسانس مربوط به تلقیح با (نیتروکسین+فسفاته بارور-2 +بیوسولفور)، بیشترین عملکرد اسانس، بیشترین غلظت نیتروژن و پتاسیم و بیشترین شاخص برداشت ماده خشک مربوط به تلقیح با نیتروکسین، بیشترین غلظت فسفر در تلقیح با (فسفاته بارور-2+بیوسولفور)، بیشترین غلظت گوگرد مربوط به بیوسولفور و بیشترین وزن هزاردانه در اثر تلقیح با (نیتروکسین+بیوسولفور) حاصل شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس داده ها، بین تیمارهای کودی از لحاظ صفات ارتفاع بوته و شاخص برداشت دانه اختلاف معنی داری وجود نداشت. در باقی صفات مورد بررسی شامل تعداد سرشاخه گلدار، قطر ساقه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد ماده خشک، بیشترین مقدار از تیمار کود شیمیایی(npk) به دست آمد، که با کود زیستی نیتروکسین اختلاف معنی داری نشان نداد. در کلیه صفات کودهای زیستی نسبت به شاهد(عدم مصرف کود) برتری نشان دادند. در رابطه با اجزای تشکیل دهنده اسانس بادرشبو نتایج حاکی از آن است که مجموع ترکیبات معطر گیاه شامل ژرانیل استات، ژرانیال، ژرانیول، نرال، نرول و نریل استات در تیمار کود شیمیایی بیشترین مقدار(89/98 درصد) و در فسفاته بارور2 (83/80 درصد) کمترین مقدار را داشت و بین تیمارهای کود زیستی، کود نیتروکسین (45/91 درصد) بعد از کود شیمیایی بیشترین درصد ترکیبات اصلی اسانس را به خود اختصاص داد. با توجه به اینکه بیشترین عملکرد اسانس و دانه به عنوان عملکرد کمی، و اجزای تشکیل دهنده اسانس به عنوان عملکرد کیفی در تیمارهای کود شیمیایی و نیتروکسین مشابه بودند، ما می توانیم به دنبال کاربرد نیتروکسین به عنوان جایگزینی برای کود شیمیایی بهترین شرایط را برای حصول حداکثر عملکرد کمی و کیفی در گیاه دارویی بادرشبو جفراهم نماییم.
غلامرضا حیدری فریده عصاره
علم سنجی یکی از مقوله های پژوهشی نسبتاً نوظهور است که امروزه در تمام حوزه های علمی و در سطوح ملی و بین المللی مورد توجه قرار گرفته و از رایج ترین روش های ارزیابی فعالیت های علمی است. اید? علم سنجی در طول زمان شکل گرفته و توسعه یافته است. این اندیشه دستاوردهای زیادی برای افراد، گروه ها، سازمان ها، دولت ها و به طور کلی در سطح جهان داشته است. در تقابل با این دستاوردها، استفاده از روش ها، شاخص ها و فنون علم سنجی در ارزیابی فعالیت های علمی، امروزه با سوالات و انتقادهای زیادی روبه رو شده ، به طوری که باعث تردید در مبانی و چارچوب نظری آن گردیده است. از این رو بازنگری و بازسازی نظری و معرفت شناختی علم سنجی ضروری به نظر می رسد. این در حالی است که بررسی پیشینه ها بیانگر آن است که علم سنجی تاکنون با رویکرد معرفت شناختی مورد مطالعه قرار نگرفته است. مسئله این جاست که نوع معرفت در علم سنجی با رویکردهای گذشت? معرفت شناسی که تا حدودی سنتی و تک بُعدی است، پیوند دارد، در حالی که جامعیت بخشیدن به ارزیابی های علم سنجی در عصر حاضر، مستلزم استفاده از تمام رویکردها و به خصوص رویکردهای نوین معرفت شناسی است. این پژوهش با هدف تحلیل تاریخی و معرفت شناختی مبانی و خاستگاه های مفاهیم، اندیشه ها و نظریه های حوز? علم سنجی و تبیین جایگاه آن در میان دیگر حوزه های دانش در عصر حاضر صورت گرفته است. روش پژوهش در این رساله تحلیلی- انتقادی و اکتشافی و مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق متون و منابع کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که رابط? تنگاتنگی بین معرفت شناسی و علم سنجی وجود دارد. علم سنجی در واقع برگرفته از رویکردهای پوزیتیویستی و عملگرایانه در معرفت شناسی و به خصوص مفهوم «علمِ علم» است. «علمِ علم» و توصیف های برنال، نالیموف و پرایس از این مفهوم، جامعه شناسی کمّی مرتون و فعالیت های عملگرایان? گارفیلد، راه را برای مدیریت و سنجش علم باز کرد. تلاش های این دانشمندان در آن دوران با دغدغ? کنترل، استفاده و به طور کلی مدیریت اطلاعات علمی و دانش مدون و مضبوط همراه بوده است. بررسی عناصر تأثیرگذار در روند پیدایش و گسترش علم سنجی هم این موضوع را تأیید می کند. از این رو علم سنجی از یک طرف با مطالعات علم که در زمان ظهور علم سنجی بیشتر رویکرد کمّی و جامعه شناختی داشته و از طرف دیگر با نظریه های اطلاعات و ارتباطات که آن هم همان مطالعات علم در قالب فرایندها و محمل-های اطلاعاتی است، مرتبط است. این دو در واقع یکی هستند، به این دلیل مبنای نظری علم سنجی را با نظریه های اطلاعات نیز می-توان تحلیل، تبیین و بازسازی کرد. پیرو این دو بُعد، علم سنجی با دو نوع محدودیت یعنی کمّی بودن و کتاب شناختی بودن همراه است که در عین حال وجوه مشخصّ? آن نیز به حساب می آیند. به منظور رهایی از این محدودیت ها، پاسخگویی به سوالات بنیادین و بازسازی نظری علم سنجی، باید به معرفت شناسی و به خصوص روایت تاز? آن در عصر حاضر یعنی مطالعات علم رجوع کرد. زیرا هرچند رویکرد عمد? این گونه مطالعات کمّی است، اما نباید کمّی صِرف باقی بماند، بلکه علم سنجی باید مبتنی بر اصول متنوع و بنیادین معرفت شناسی صورت بگیرد. از این رو علم سنجی باید در پیوند با مطالعات علم بازنگری و بازسازی شود و هرگونه نظریه-پردازی دربار? علم سنجی مستلزم توجه به آن در این چارچوب است. علم سنجی چنانچه بخواهد به عنوان یک حوز? تخصصی باقی بماند، باید در تبیین های مطالعات علم نقش آفرینی کند. چنین مشارکتی تنها در صورتی میسر می شود که این حوزه به خودآگاهی برسد و از ریشه های روش شناختی خود در مطالعات علم استفاده کند. پژوهش حاضر در این راستا راهکارهایی برای غلبه بر موانع معرفت شناختی علم سنجی و الگویی برای چگونگی ارتباط کارآمد این حوزه با دیگر حوزه های دانش ارائه نموده است.
سمیه ونایی غلامرضا حیدری
به منظور بررسی اثرات تنش سرما و یخ زدگی روی آنزیم های آنتی اکسیدانت و برخی صفات فیزیولوژیکی در نخود، سه آزمایش مجزا در سه مرحله رشدی جوانه زنی، سبز شدن و رشد اولیه انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی با استفاده از فاکتور دما در شش سطح (تیمار شاهد c°15= 1t، c°5= 2t، c°0= 3t، c°5-= 4t، c°10-= 5t، c°15-= 6t) و رقم در سه سطح (پیروز=1v، 482ilc=2v، بیونیج=3v)، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال های 88-1387 در اتاقک رشد در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که تیمارهای سرما و یخ زدگی روی کلیه صفات از جمله آنزیم های کاتالاز (cat) و پراکسیداز (pox)، میزان پرولین، پروتئین محلول، کربوهیدرات های محلول در آب و الکل، پایداری غشاء، کلروفیل و پراکسید هیدروژن (2o2h) تأثیر معنی دار داشت. به گونه ای که کلیه صفات ذکر شده بجز کلروفیل با کاهش دما افزایش نشان دادند. در کل بین تیمارهای دمایی، دمای 5- درجه سانتی گراد بیشترین تأثیر را روی صفات فوق الذکر داشت. در این تحقیق ارقام مورد بررسی در مرحله جوانه زنی با توجه به واکنش رقم 482ilc به تنش های مورد بررسی از لحاظ صفات میزان پایداری غشاء، پرولین، پروتئین، 2o2h، پراکسیداز و کاتالاز این رقم به عنوان رقم متحمل شناخته شد و رقم پیروز دارای بیشترین حساسیت در بین ارقام بود. در مرحله سبز شدن میزان پایداری غشاء، کربوهیدرات محلول در آب و پروتئین در رقم 482ilc دارای بالاترین مقادیر بود و در بقیه صفات مورد مطالعه رقم بیونیج به عنوان رقم مقاوم به تنش شناخته شدند. با وجود این از نظر میزان 2o2h و پراکسیداز این دو رقم فاقد اختلاف معنی دار بودند. در این مرحله رقم پیروز در اکثر صفات دارای بیشترین حساسیت نسبت به تنش بود. در مرحله رشد اولیه نیز رقم 482ilc در صفت پایداری غشاء و رقم بیونیج در صفات کربوهیدرات محلول در الکل و کلروفیل دارای مقادیر بالاتری بودند، که البته در صفت 2o2h این دو رقم فاقد اختلاف معنی دار بودند که حاکی از قابلیت بالای این ارقام برای مقاومت در شرایط سرما می باشد. در این آزمایش بین 2o2h با آنزیم های کاتالاز (**98/0 r=) و پراکسیداز (**89/0 r=) در مرحله جوانه زنی همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد. همچنین بین میزان پروتئین محلول در مرحله سبز شدن با آنزیم پراکسیداز (**8/0 r= ) و کاتالاز (**84/0 r= ) همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت. به طور کلی تنش می تواند باعث افزایش گونه های فعال اکسیژن شود که این اکسیژن های فعال سبب آسیب به غشاء و در نتیجه تخریب غشای سلول می شوند، که در نهایت توسط آنزیم های آنتی اکسیدانت تجزیه می شوند. بنابراین این آنزیم ها در مقاومت به تنش سرما و یخ زدگی نقش مهمی را ایفا می کنند.
وریا ویسانی غلامرضا حیدری
شوری خاک یکی از مهم ترین تنش های غیرزیستی است که باعث کاهش شدید عملکرد و کیفیت محصول گیاهان زراعی می-شود. در راستای بررسی اثرات تنش شوری بر عملکرد و کیفیت محصول گیاهان زراعی، یک آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور، شامل شوری در چهار سطح (0، 33، 66 و 99 میلی مولار کلرید سدیم) و کاربرد کود روی در دو سطح (0 و 10 میلی گرم در کیلو گرم خاک) در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در محوطه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین تیمارهای آزمایشی از لحاظ، غلظت پتاسیم (k) ریشه و ساقه، کلسیم (ca)، سدیم (na)، روی (zn) و نسبت های k/na و ca/na ریشه، ساقه و بذر و فسفر ساقه، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه، نسبت ریشه به اندام هوایی، وزن صد دانه، کلروفیل a، b و a+b، فتوسنتز (قبل از گلدهی، بعد از گلدهی و پرشدن دانه)، تعرق (قبل از گلدهی، بعد از گلدهی و پرشدن دانه)، پراکسید هیدروژن (2o2h)، آنزیم کاتالاز (cat)، آنزیم پراکسیداز (pod)، آنزیم آسکوربات پراکسیداز (apox) برگ، پرولین، پراکسیداسیون لیپید (mda)، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ (rwc) اختلاف معنی داری مشاهده گردید. غلظت کلسیم ساقه، فسفر ریشه و بذر و همچنین منگنز (mn) ریشه، ساقه و بذر، دی اکسید کربن زیر روزنه ای، آنزیم آسکوربات پراکسیداز ریشه و نسبت کلروفیل a/b تحت تأثیر سطوح تنش شوری و کود روی قرار نگرفتند. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش میزان تنش شوری، غلظت پتاسیم، نسبت عناصر k/na و ca/na ریشه، ساقه و بذر و همچنین غلظت کلسیم ریشه و فسفر ساقه، وزن تر وخشک برگ، ساقه و ریشه، وزن صد دانه، محتوی کلروفیل، فتوسنتز، تعرق، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. تنش شوری باعث افزایش غلظت سدیم ریشه، ساقه و بذر و کلسیم ساقه و بذر، نسبت ریشه به اندام هوایی، فعالیت آنزیم کاتالاز، پراکسیداز، آسکوربات پراکسیداز برگ، پرولین، پراکسیداسیون لیپید و پراکسیدهیدروژن گردید. کاربرد کود روی باعث افزایش غلظت عنصر روی در ریشه، ساقه و بذر و نیز باعث افزایش نسبت ca/na ریشه، وزن تر و خشک برگ و ساقه، محتوی کلروفیل، فتوسنتز، تعرق، پایداری غشای سلولی و محتوی نسبی آب برگ تحت شرایط تنش شوری گردید. اعمال تیمار کود روی به کاهش میزان پراکسیدهیدروژن و پراکسیداسیون لیپیدها تحت شرایط تنش شوری منجر شد.
مسعود کریمپور عادل سی وسه مرده
تنش خشکی وکمبود عناصر غذایی، از جمله عوامل محدود کننده عملکرد گیاهان زراعی در دنیا می باشند. به منظور بررسی اثرات سطوح کود نیتروژن و روی بر خصوصیات فیزیولوژیک و عملکرد دو رقم گندم پاییزه، تحت تنش خشکی، آزمایشی به صورت گلدانی در فضای آزاد محوطه گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در پاییز سال 1387 طراحی و اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی، شامل سطوح آبیاری در دو سطح شاهد (آبیاری در پتانسیل آب خاک 3- بار) و تنش خشکی ( آبیاری در پتانسیل آب خاک 13- بار)، کود نیتروژن در سه سطح شاهد (بدون مصرف کود نیتروژن)، سطح دوم (35/0 گرم در هر گلدان) و سطح سوم (7/0 گرم در هر گلدان)، کود روی در دو سطح شاهد (بدون مصرف کود روی) وسطح دوم (23/0 گرم روی خالص) و ارقام گندم زرین و آذر2 بودند. نتایج نشان داد که تعداد روزنه در واحد سطح برگ تحت تأثیر تنش خشکی کاهش یافت و کود نیتروژن در شرایط آبیاری باعث افزایش آن شد. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ را در رقم زرین به میزان بیشتری کاهش داد. میزان spad کلروفیل تحت تنش کاهش یافت و با مصرف کود نیتروژن افزایش پیدا کرد. در شرایط تنش خشکی، فتوسنتز، co2 زیر روزنه ای، تعرق و هدایت مزوفیلی کاهش یافت؛ ولی کارایی مصرف آب فتوسنتزی تحت تأثیر قرار نگرفت. پس از رفع تنش، میزان برگشت پذیری فتوسنتز و هدایت مزوفیلی در رقم آذر2 بیشتر بود. مصرف کود نیتروژن در شرایط آبیاری مطلوب باعث افزایش میزان هدایت مزوفیلی و مصرف کود روی در شرایط تنش خشکی باعث بهبود کارایی مصرف آب فتوسنتزی شد. تنش خشکی فعالیت آنزیم پراکسیداز را کاهش و فعالیت آنزیم کاتالاز را افزایش داد. این افزایش در رقم مقاوم آذر2، بیشتر بود. تحت تنش خشکی، میزان نشت یونی در رقم حساس زرین به میزان بیشتری افزایش پیدا کرد. بررسی الگوی باندهای پروتئینی نشان داد که با اعمال تنش خشکی، ظهور نوار پروتئینی با وزن حدود 75 کیلو دالتون ملاحظه می شود که این باندها احتمالاً مربوط به پروتئین های شوک گرمایی می باشند. همچنین باند مولکولی با وزن حدود 50 کیلو دالتون که مربوط به آنزیم روبیسکو می باشد نیز، در شرایط تنش پر رنگ تر شده است. در کل نتایج آزمایش نشان داد که رقم مقاوم آذر2 از لحاظ بسیاری از صفات فیزیولوژیک نسبت به رقم زرین در شرایط تنش خشکی برتری نشان می دهد. کلمات کلیدی: الگوی باندهای پروتئینی، پایداری غشای سلولی، گندم، پراکسیداز، تبادلات گازی برگ، تنش خشکی، کاتالاز
ایرج زارعی چقابلکی غلامرضا حیدری
مدیریت تغذیه یکی از عوامل مهم در موفقیت تولید گیاهان زراعی است. کودهای زیستی می توانند روی عملکرد و کیفیت محصول تأثیر گذار باشند. به منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی بر خصوصیات فیزیولوژیک، عملکرد و کیفیت دانه دو رقم سویا، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال زراعی 1388 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ماهیدشت کرمانشاه انجام گرفت. فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش شامل ارقام سویا (ویلیامز و لاین 17) و فاکتور دوم کاربرد کود (b1= n+p، b2= برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم+ p، b3= n + باسیلوس + سودوموناس + 50 درصد p، b4= برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم + باسیلوس + سودوموناس + 50 درصد p و b5= برادی ریزوبیوم ژاپونیکوم + 50 درصد n + باسیلوس + سودوموناس + 50 درصد p) بودند. نتایج نشان داد که بین دو رقم از لحاظ شاخص سطح برگ، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد روغن و غلظت فسفر، آهن، منگنز و روی دانه، تفاوت معنی داری وجود داشت. در بین سطوح کودی مورد استفاده، سطوح کودی b3 و b4 از لحاظ تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، شاخص سطح برگ، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد پروتئین و غلظت عناصر فسفر، پتاسیم، آهن و منگنز نسبت به کود شیمیایی برتر بودند. بنابراین به نظر می رسد که کودهای زیستی می توانند به عنوان جایگزین مناسبی برای بخشی از مصرف کودهای شیمیایی در زراعت سویا، مورد استفاده قرار گیرند.
بهزاد مهرشاد غلامرضا حیدری
به منظور بررسی اثرات عصاره دودی گیاهان و دود آئروسل بر سرعت جوانه زنی، درصد جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن گیاهچه، بنیه گیاهچه و نسبت ریشه چه به ساقه چه و همچنین برخی شاخص های رشدی، در سه گیاه دارویی توت روباهی، بابونه و اکیناسه، دو آزمایش جداگانه در سال 1388، در همدان اجرا گردید.آزمایش عصاره دودی با شش تیمار (0، 002/0، 01/0، 1/0، 2/0 و 1) و سه تکرار، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و آزمایش دود آئروسل با دو تیمار دود آئروسل و شاهد در چهار تکرار، در قالب طرح کاملاً تصادفی، اجرا شد. نتایج نشان داد که در گیاه توت روباهی، غلظت های مختلف عصاره دودی، بیشتر صفات جوانه زنی و رشدی را به طور معنی داری، افزایش دادند و در مواردی، غلظت های بالای عصاره دودی باعث کاهش برخی از شاخص ها شد، که در این موارد به نظر می رسد که در غلظت های بالا، از دو ترکیب محرک و بازدارنده موجود در دود، ترکیب بازدارنده با غلبه بر ترکیب محرک، صفات رشدی را کاهش می دهد. تقریباً در همه موارد، اثر در غلظت های پائین عصاره دودی در گیاهان بابونه و اکیناسه، موجب افزایش صفات جوانه زنی و رشدی شد و نیز در بیشتر موارد، غلظت های بالای عصاره دودی، صفات جوانه زنی و رشدی گیاهان مذکور را کاهش دادند. در مجموع، در گیاه توت روباهی، غلظت های 1/0 و 01/0 در گیاه بابونه، جهت صفات جوانه زنی غلظت های 2/0 و 1/0 عصاره دودی و برای صفات رشدی، غلظت های 01/0 و 002/0، بیشترین تأثیر را داشتند و برای گیاه اکیناسه، غلظت های 2/0 و 1/0 عصاره دودی، در بیشتر موارد اثر مثبتی بر صفات جوانه زنی و رشدی این گیاه داشتند. تقریباً در هر سه گیاه، دود آئروسل بر بیشتر شاخص های رشدی و جوانه زنی، اثر مثبت داشت.
لیلا خادمیان زاهد بیگدلی
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی رابطه ی بین میزان استفاده ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران از منابع الکترونیکی پیوسته و خودکارآمدی آن هاست. روش پژوهش حاضر پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران مشغول به تحصیل در نیم سال دوم سال تحصیلی 90-1389 و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است. روایی پرسش نامه را اساتید گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه شهید چمران و جندی شاپور تأیید کردند. به منظور سنجش میزان پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرها به این شرح بود: میزان استفاده از منابع الکترونیکی پیوسته 77/، خودکارآمدی 82/، تعداد مراجعه ی دانشجویان 76/، میزان دسترسی به منابع الکترونیکی پیوسته 75/، علاقه به یادگیری استفاده از منابع الکترونیکی پیوسته 74/، تجربه ی رایانه ای 78/. نتایج نشان داد که حدود 63 درصد دانشجویان از منابع الکترونیکی پیوسته استفاده می کنند. مهم ترین محدودیت در استفاده از منابع الکترونیکی پیوسته سرعت کم اینترنت است. بیش ترین استفاده ی دانشجویان از منابع الکترونیکی پیوسته جهت انجام تکالیف درسی و تألیف و ترجمه ی مقاله می باشد. از بین پایگاه های اطلاعاتی بیش ترین میزان استفاده و برآوردن نیاز اطلاعاتی مربوط به پایگاه اطلاعاتیscience direct است. در بررسی وجود رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با متغیرهای پژوهش، نتایج نشان داد که رابطه ی معناداری به این شرح بین این متغیرها وجود دارد: جنسیت با میزان استفاده از منابع الکترونیکی پیوسته، جنسیت با میزان مراجعه به کتابخانه، جنسیت با تجربه ی رایانه ای، مقطع تحصیلی با میزان مراجعه به کتابخانه، و مقطع تحصیلی با میزان دسترسی به منابع الکترونیکی پیوسته. درخصوص روابط میان سایر متغیرها، نتایج نشان داد که بین "میزان استفاده از منابع الکترونیکی پیوسته" با "خودکارآمدی، تجربه ی رایانه ای، میزان دسترسی به منابع الکترونیکی پیوسته، علاقه به یادگیری درباره ی منابع الکترونیکی پیوسته و تعداد مراجعه به کتابخانه" و هم چنین بین "خودکارآمدی" با "تجربه ی رایانه ای، میزان دسترسی به منابع الکترونیکی پیوسته، علاقه به یادگیری درباره ی منابع الکترونیکی پیوسته و تعداد مراجعه به کتابخانه" رابطه ی معنی داری وجود دارد.
ابوالفضل اسدنیا غلامرضا حیدری
چکیده هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی پژوهش در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع رسانی ایران است. جامعه ی پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع رسانی مشغول به تحصیل در دانشگاه های تابع وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 90-91 می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که شامل دو بخش عوامل ترغیب کننده و بازدارنده می باشد، ضریب پایایی به دست آمده برای عوامل ترغیب کننده برابر با 91/0 و برای عوامل بازدارنده 89/0 است که نشان دهنده پایایی مطلوب ابزار اندازه گیری است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و آمار توصیفی استفاده شد و نتایج نشان داد که: در بخش عوامل ترغیب کننده عوامل فردی، اداری، فرهنگی و فناورانه به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل ترغیب کننده ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع-رسانی برای انجام پژوهش شناسایی شدند و عوامل فناورانه، اداری، شخصی و فرهنگی به ترتیب به عنوان مهم-ترین عوامل بازدارنده ی پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی کتابداری و اطلاع رسانی شناخته شدند.
محمدعلی زمانی غلامرضا حیدری
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت سواد اطلاعاتی دانشجویان سال آخر کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامهرمز در بازه ی زمانی 1390 – 1389 بر اساس استانداردهای سواد اطلاعاتی ای. سی. آر. ال. انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان سال آخر کارشناسی رشته-های برق و الکترونیک، روانشناسی، مطالعات خانواده، عمران، ادبیات عرب، ادبیات فارسی، حسابداری، حقوق و رایانه ی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامهرمز می-باشند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که شامل 36 سوال بسته می باشد. این پرسشنامه توسط محقق بر اساس استاندارد های سواد اطلاعاتی آموزش عالی و با اقتباس از پرسشنامه ی آقای دکتر قاسمی و خانم راستی تهیه گردیده است. روش پژوهش، پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی است. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (میانگین، فراوانی و درصد فراوانی) و استنباطی (آزمون تی تک گروهی، آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و تک متغیری و آزمون شفه) و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که سواد اطلاعاتی دانشجویان سال آخر کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامهرمز از نظر تشخیص درست نیاز اطلاعاتی و چگونگی تعیین و بیان آن با میانگین 01/42، استفاده از روش های مناسب در دستیابی به اطلاعات مورد نیاز با میانگین 34/43، ارزیابی نتیجه ی فرایند جستجو در رابطه با رفع نیاز اطلاعاتی خود با میانگین 43/16، استفاده از اطلاعات به دست آمده برای تولید اثری جدید با میانگین 97/20 و آشنایی با مسائل حقوقی، اقتصادی و اجتماعی استفاده از اطلاعات و پیروی از آن ها با میانگین 86/23 در حد متوسط می باشند و در کل مهارت های سواد اطلاعاتی، نتیجه نشان داد که سطح سواد اطلاعاتی جامعه ی مورد پژوهش در حد متوسط می باشد. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت سواد اطلاعاتی این دانشجویان از جمله برگزاری سمینارها و سخنرانی هایی در دانشگاه به منظور بالا بردن سطح آگاهی در زمینه ی نوآوری ها و فناوری های گوناگون منابع اطلاعاتی، تهیه ی بروشورهای راهنمای استفاده از کتابخانه، برگزاری کارگاه های آشنایی با پایگاه های اطلاعاتی پیوسته و ناپیوسته و آموزش استفاده ی صحیح از این پایگاه ها از طرف کتابخانه ارائه شده است.
خبات ورمزیاریان یوسف سهرابی
یکی از دلایل عمده کاهش عملکرد گیاهان زراعی، تنش های غیر زنده است که مهم ترین آنها تنش خشکی می باشد. ایران با متوسط سالانه نزولات آسمانی 240 میلی متر در زمره مناطق خشک جهان طبقه بندی می گردد. بنابراین به منظور، بررسی تأثیر تنش خشکی بر عملکرد و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی شش رقم نخود، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان (دوشان) در سال زراعی 89-1388 در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اصلی را سطوح مختلف آبیاری (آبیاری کامل، آبیاری محدود و دیم) و فاکتور فرعی را ارقام نخود (پیروز، کاکا، آزاد، ilc-482، هاشم و آرمان) تشکیل دادند. مقایسه میانگین داده ها نشان داد که با افزایش شدت تنش خشکی، وزن خشک بوته، محتوای نسبی آب برگ، پروتئین های محلول برگ، مجموع کلروفیل ها، فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، ارتفاع بوته، تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت کاهش یافت. اما مقادیر صفاتی چون پرولین برگ و فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز با شدت گرفتن تنش، افزایش نشان داد. ارقام مورد مطالعه به جز از نظر صفات co2 زیر روزنه ای، کارآیی مصرف آب فتوسنتزی و تعداد شاخه اصلی در بوته از لحاظ سایر صفات، با همدیگر اختلاف معنی داری داشتند. با توجه به مقایسه میانگین ارقام و شاخص تحمل به تنش، می توان گفت که رقم پیروز و به دنبال آن رقم آزاد نسبت به دیگر ارقام مورد مطالعه، در شرایط تنش برتری داشتند و برای کشت دیم در این منطقه مناسب می باشند. همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان اظهار کرد که در بین صفات فیزیولوژیک مرتبط با عملکرد، صفات محتوای نسبی آب برگ، محتوای پرولین برگ، نسبت کلروفیل a/b و وزن خشک تک بوته می توانند معیارهای مناسبی برای تعیین مقاومت به خشکی باشند.
درخشان فیروزی عادل سی و سه مرده
در همین راستا در تحقیق حاضر واکنش منبع و مخزن، عملکرد و میزان انتقال مجدد ذخایر فتوسنتزی از اندام های رویشی 12 اکوتیپ گندم سرداری و رقم گندم آذر 2 به تیمار های تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. در مراحل 1، 14، 28 و 42 روز پس از گلدهی، روند تغییرات وزن خشک ساقه، برگ، خوشه و درصد انتقال مجدد از این اندام ها و همچنین عملکرد دانه و شاخص برداشت تعیین گردید. کربوهیدرات های محلول در الکل و آب در ساقه طی مراحل فوق نیز از دو روش شیمیایی (روش فنل اسید سولفوریک) و غیر شیمیایی (nir) تعیین گردید. با افزایش شدت تنش خشکی ضمن کاهش عملکرد دانه محدودیت مخزن افزایش پیدا می کند، به همین دلیل در این شرایط میزان انتقال مجدد کاهش پیدا کرد، به طوری که بیشترین میزان انتقال مجدد به شرایط مطلوب و تیمار تنش محدود آخر فصل و تیمار محلول پاشی با کلرات سدیم و کمترین انتقال مجدد مربوط به تیمارهای تنش شدید و بسیار شدید تعلق داشت. در آزمایش حاضر، افزایش کربوهیدرات های محلول در الکل در مرحله رسیدگی تا حد زیادی به کوچک بودن اندازه مخزن به ویژه در تیمار تنش بسیار شدید نسبت داده شد. در شرایط تنش بواسطه محدودیت مقصد، کربوهیدرات محلول در ساقه تجمع یافته و به خوشه منتقل نشده است، لذا به نظر می رسد اثر تنش بر اندازه مقصد بیشتر از اثر تنش بر تجمع کربوهیدرات محلول و ادامه فتوسنتز جاری بوده است. در کل نتایج می توان گفت که تعادلی بین کاهش تولید مواد فتوسنتزی (اندازه منبع) و ظرفیت دانه (اندازه مقصد) در شرایط تنش حاصل می گردد. به همین دلیل مشاهده می شود که در شرایط تنش، با وجود کاهش اندازه منبع و نیز کاهش عملکرد دانه، وزن تک دانه افزایش می یابد.
هیوا فرهمندی غلامرضا حیدری
چکیده به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف کود نیتروژن و زمان های مختلف برداشت بر خصوصیات کیفی علوفه و عملکرد ذرت علوفه ای، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در بهارسال 1389 اجراشد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی شامل چهار کرت اصلی و سه کرت فرعی بود که در سه تکرار اجرا شد. چها سطح کودی شامل: 1) عدم مصرف کود ازت به عنوان شاهد، 2) مصرف 50 کیلوگرم ازت خالص در هکتار، 3) مصرف 100 کیلوگرم ازت خالص در هکتار و 4) مصرف 150 کیلوگرم ازت خالص در هکتار، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. سه زمان برداشت شامل: 1) برداشت در مرحله اوایل دانه بندی، 2) برداشت در مرحله یک سوم شیری و 3) برداشت در مرحله دوسوم شیری، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که زمان برداشت با پیشرفت در مرحله رشدی سبب کاهش کیفیت علوفه شد. همچنین اثر کود نیتروژن بر صفات کیفی علوفه نشان داد که مصرف این کود باعث افزایش کمی علوفه شد اما مصرف کود ازت تأثیر معنی داری بر صفات کیفی علوفه ذرت نداشت. مصرف کود نیتروژن باعث افزایش پروتئین خام، ماده خشک تولیدی، وزن ساقه، cgr (سرعت رشد محصول)، lai (شاخص سطح برگ)، nar (میزان جذب خالص) و lad (دوام سطح برگ) شد. همچنین زمان برداشت دیرتر باعث افزایش وزن خشک علوفه، adf ، ndf، نسبت بلال به کل اندام هوایی و کاهش پروتئین خام علوفه، ash (خاکستر) ، dmd نسبت برگ به ساقه شد. مصرف نیتروژن باعث افزایش نسبی rgr (سرعت رشد نسبی)، nar (میزان جذب خالص) و lad (دوام سطح برگ) و وزن برگ در طول دوره رشد شد.
وریا حیدری عادل سی و سه مرده
چکیده به منظور بررسی اثرات تیمارهای مختلف تنش خشکی برمیزان انتقال مجدد ازت ودرصد پروتئین دانه در اکوتیپ های گندم سرداری و رقم آذر 2، آزمایشی در قالب طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 89-88 در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان اجرا شد. نتایج نشان داد اثر تیمارهای تنش خشکی بر کلیه صفات از جمله عملکردهای اقتصادی و بیولوژیک، شاخص برداشت، محتوای نیتروژن و درصد پروتئین دانه، انتقال مجدد نیتروژن و کارآیی انتقال مجدد نیتروژن، سهم انتقال مجدد نیتروژن در نیتروژن دانه و شاخص برداشت نیتروژن معنی دار بود. به طوری که اکثر صفات با کاهش شدت تنش خشکی (افزایش فراهمی آب) افزایش نشان دادند. با افزایش فراهمی آب میزان نیتروژن در دسترس گیاه در خاک افزایش می یابد لذا محتوای نیتروژن دانه بالا می رود، اما در شرایط مختلف محیطی ثبات نسبی درصد پروتئین دانه مشاهده شد ( حداقل 95/10 درصد تا حداکثر 04/13 درصد). سهم انتقال مجدد نیتروژن در کل نیتروژن دانه به طور متوسط 46 درصد محاسبه شد. انتقال مجدد نیتروژن جزء اصلی کارآیی انتقال مجدد نیتروژن می باشد که با افزایش فراهمی آب هر دو شاخص فوق افزایش یافتند. همبستگی بالایی بین عملکرد اقتصادی و میزان انتقال مجدد نیتروژن در شدتهای مختلف تنش خشکی مشاهده شد. کمترین شاخص برداشت نیتروژن مربوط به شدیدترین سطح تنش بود که به دلیل انتقال مجدد کمتر نیتروژن به دانه می باشد، بقیه سطوح تنش اختلاف معنی داری از این لحاظ نشان ندادند. نکته جالب توجه در مورد اکوتیپ ها، بالاتر بودن عملکرد برخی از آنها در مقایسه با رقم آذر 2 بود که نشان از تحمل بالاتر آنها در شرایط تنش خشکی می باشد، لذا می توان نتیجه گرفت که در فعالیتهای به نژادی استفاده از آنها مثمر ثمر واقع خواهد بود. اکوتیپهای مورد بررسی از نظر بقیه صفات از جمله شاخص برداشت، محتوای نیتروژن و درصد پروتئین دانه، انتقال مجدد نیتروژن و کارآیی انتقال مجدد نیتروژن، سهم انتقال مجدد نیتروژن در نیتروژن دانه و شاخص برداشت نیتروژن، اختلاف معنی داری داشتند. درکل اکوتیپهای برتر از نظر عملکرد مانند بهاربند که شاخص برداشت دانه بالاتری نیز داشتند، از نظر شاخص برداشت نیتروژن برتر بودند. در نتیجه می توان گفت انتخاب اکوتیپهای دارای شاخص برداشت بالاتر به طور غیر مستقیم منتج به انتخاب اکوتیپ های دارای درصد پروتئین دانه بالاتر خواهدشد. اندامهای مختلف گندم از جمله برگ، خوشه و ساقه سهم متفاوتی در انتقال مجدد نیتروژن به دانه داشتند که ساقه با میزان 76/64 درصد بیشترین سهم را به خود اختصاص داد.
الهام احمدی فریده عصاره
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در سطوح محلی، ملی و بین المللی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن پیمایشی است و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته می باشد. جامعه ی پژوهش 292 نفر از اعضای هیأت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین عامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی، "انعقاد تفاهم نامه ها با پشتیبانی های اجرایی". مهم ترین عامل ترغیب کننده ی فردی، "کسب تجربه ی کار گروهی و وجود انگیزه ی یادگیری از همکاران". مهم ترین عامل ترغیب کننده ی مهارتی، "ارائه ی آموزش های لازم به پژوهشگران برای انجام کار گروهی". مهم ترین عامل ترغیب کننده ی ارتباطی، "آگاهی، دانش و تسلط به زبان انگلیسی یا سایر زبان ها". مهم ترین عامل ترغیب کننده ی فرهنگی، "نزدیکی مکانی پژوهشگران به یکدیگر". مهم ترین عامل ترغیب کننده ی انگیزشی، "تمایل گروه همکار علمی برای ارتقای کیفیت اثر علمی" است. مهم ترین عوامل بازدارنده ی سیاسی و علمی- پژوهشی، "دشواری شرایط اعزام پژوهشگران ایرانی به خارج از کشور جهت ادامه ی تحصیلات یا گذراندن فرصت های مطالعاتی و مشکلات صدور ویزا برای طرفین در همکاری علمی بین المللی". مهم ترین عوامل بازدارنده ی فرهنگی، "تفاوت دیدگاه ها با پژوهشگران خارجی در رابطه با شیوه ی کار". مهم ترین عوامل بازدارنده ی فردی، "وجود احساس حسادت و خود خواهی میان افراد". مهم ترین عوامل بازدارنده ی مسائل بین المللی، "عدم اعتماد به نفس نسبت به همکاری در سطح بین المللی". مهم ترین عوامل بازدارنده ی ارتباطی، "نبود آشنایی و تسلط ناکافی بر فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی". مهم ترین عوامل بازدارنده ی فردگرایی، "عدم اعتماد فرد برای به اشتراک گذاری دانش و ایده های جدید خود" و مهم ترین عوامل بازدارنده ی انگیزشی، "تفاوت های دینی و مذهبی در همکاری علمی با محققان خارجی" است. بالاترین میانگین 09/74 مربوط به عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی و پایین ترین میانگین 19/7 مربوط به عوامل بازدارنده ی انگیزشی است. نتایج نشان می دهد که عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی مهم ترین عامل ترغیب کننده است و عوامل بازدارنده ی انگیزشی کم اهمیت ترین مانع همکاری علمی اعضای هیأت علمی است. پژوهش حاضر ضمن معرفی مهم ترین عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی، راهکارهایی برای بهبود و توسعه ی همکاری های علمی میان پژوهشگران و رفع موانع موجود ارائه می دهد.
غلامرضا حیدری طیب کاکاوند
در سیستم های آشکارسازی و اندازه گیری تابش های هسته ای، یک چشمه پرتوزا یا مولد تابش های هسته ای و یک دستگاه آشکارسازی وجود دارد که تابش گسیل یافته از چشمه به حجم حساس آشکارساز برخورد کرده و با تولید علامت در آن ثبت می گردد. از لحظه گسیل تابش تا تولید علامت و ثبت آن در سیستم آشکارساز، مسیرها و فرآیندهای متعددی وجود دارد که بخشی از آنها مربوط به آشکارساز و چشمه نبوده و محیط در آن تأثیر به سزایی می گذارد. هوا، دیوار، سقف، کفپوش، اشیاء موجود در محیط و ... جزئی از محیط بوده که ممکن است به عنوان مزاحم عمل کرده و باعث اختلال در داده ها شده و نتایج حاصل را تغییر دهند. نوترون های پراکنده شده به واسطه حضور محیط مادی، میدان نوترونی را تحت تأثیر قرار می دهند. برای دست یابی به میدان نوترونی مشخص و بهینه کردن سهم پراکندگی ناشی از عوامل محیطی روش هایی وجود دارد. حجم آشکارساز، انرژی نوترون، فاصله اجزاء، جنس مواد تشکیل دهنده به ویژه روکش دیوارها از عوامل محیطی تأثیرگذار در پراکندگی نوترون ها است. ما با استفاده از کد مونت کارلوی mcnpx، سهم نوترون های پراکنده شده را در حضور دیوارهای آجری با روکش های مختلف (گچ، کاشی، مرمر و گرانیت) محاسبه نموده ایم. نتایج شبیه سازی نشان می دهد، تاثیر پراکندگی در شار نوترون، در حضور دیوارهایی با روکش گرانیت و گچ به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار را دارد.
سیده مریم حسینی غلامرضا حیدری
چکیده: این پژوهش به منظور شناسایی روش های پژوهش مورد استفاده در پایان نامه های کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی، تغییرات گرایش دانشجویان کارشناسی ارشد با گذشت زمان در استفاده از هر یک از روش های پژوهش، و پیش بینی تغییرات این نوع گرایش روش شناختی در آینده صورت گرفته است. جامعه ی پژوهش حاضر تمامی 413 پایان-نامه ی کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی موجود در کتابخانه های دانشکده های علوم تربیتی دانشگاه های تهران، شیراز، شهیدچمران و فردوسی طی سال های 1378-1390 است. این پژوهش به روش سندی انجام گرفته است. از تحلیل محتوای کمی به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری تحلیل واریانس، رگرسیون خطی ساده، و آزمون کای دو صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد 51/58 درصد از پایان نامه های علم اطلاعات و دانش شناسی از روش پیمایشی استفاده کرده اند. بنابراین، روش پیمایشی هم چنان روش اولِ مورد استفاده در پایان نامه های علم اطلاعات و دانش شناسی است. 18/16 درصد از پایان نامه ها از ترکیب روش ها، 15/5 درصد از روش های اطلاعات سنجی،7/02 درصد از تحلیل محتوا، 5/08 درصد از سایر روش ها ، و 2/66 درصد از روش های تجربی استفاده کرده اند. به طور کلی پایان نامه های علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد کمی به انجام رسیده است و تنوع روش های مورد استفاده محدود است. همچنین، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، میزان استفاده از انواع روش های پژوهش در بین دانشگاه های مورد بررسی در سه گروه روش های اطلاعات سنجی، پیمایشی، و تحلیل محتوا متفاوت بود. بررسی رابطه ی میان دانشگاه محل اخذ مدرک کارشناسی ارشد و روش پژوهش نشان می دهد روش پژوهش از دانشگاه مستقل نیست. بررسی رابطه ی گذشت زمان با تغییرات میزان استفاده از انواع روش های پژوهش نشان می دهد میزان استفاده از طبقه ی روش های اطلاعات سنجی، با نرخ 0/028 با زمان رو به افزایش است.
بهنام حسن زاده غلامرضا حیدری
به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف کودهای گوگرد و منگنز بر خصوصیات فیزیولوژیک، مورفولوژیک و عملکرد آفتابگردان تحت سطوح مختلف آبیاری، در بهار سال 1389، آزمایشی درمزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا درآمد. سه سطح آبیاری شامل شاهد (3- بار)، تنش ملایم (8- بار)، تنش شدید (12- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. دو سطح کود گوگرد شامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف 30 کیلوگرم در هکتار و دو سطح کود منگنزشامل عدم مصرف (شاهد) و مصرف یک کیلوگرم منگنز در هکتار به صورت فاکتوریل، به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تأثیر منفی روی عملکرد، میانگین عملکرد یک بوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در هر طبق، وزن دانه در هر طبق، وزن هر طبق و وزن خشک کل داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تأثیر بر تبادلات گازی و میزان فتوسنتز را کاهش داد. مصرف کود گوگرد باعث افزایش قطر طبق، وزن هزار دانه، وزن دانه در هر طبق وتعرق شد. کاربرد کود گوگرد و منگنز، تأثیر مثبتی در میزان فتوسنتز تیمارها داشت. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف کود گوگرد باعث افزایش میزان کلروفیل b شد. تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ (rwc) را کاهش و درصد خسارت به غشای سلولی را افزایش داد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعّالیت آنزیم کاتالاز، کاهش و فعّالیت آنزیم پراکسیداز افزایش یافته است. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود منگنز، فعّالیت آنزیم کاتالاز را افزایش می دهد. نهایتاً استفاده از گوگرد و منگنز نتوانست مانع از تأثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد آفتابگردان شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کودها تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
افشین حمدی پور زاهد بیگدلی
با فرض این که منابع الکترونیکی و اعضای هیأت علمی گروه های علم اطلاعات و دانش شناسی، نقش ارزنده ای در فرایند آموزش و پژوهش بر عهده دارند، در پژوهش حاضر به بررسی وضعیت پذیرش این منابع توسط اعضای هیأت علمی گروه های علم اطلاعات و دانش شناسی ایران بر اساس نظریه اشاعه نوآوری «راجرز» پرداخته شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بوده است. بر اساس جدول تعیین حجم نمونه ی کوکران، از بین 170 نفر عضو هیأت علمی، 122 نفر به صورت طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با استفاده از پرسش نامه ی الکترونیکی محقق ساخته، که روایی آن به تأیید 7 نفر از استادان رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی و علوم اجتماعی رسیده بود و با توزیع آزمایشی پرسش نامه بین 25 نفر از اعضای جامعه که در مطالعه نهائی شرکت نداشتند قابلیت اعتماد (پایایی) آن با استفاده از آلفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسشنامه، محاسبه شد و سپس گردآوری داده ها صورت گرفت. داده ها به وسیله ی آمار توصیفی و تحلیلی با نرم افزارهای lisrel و ibm spss20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون t نشان داد که بین میانگین آهنگ پذیرش اعضای هیأت علمی بر اساس متغیّرهای سن، سابقه کار، مدرک تحصیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) و محل اخذ آن، تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نیز نشان داد که منحنی آهنگ پذیرش منابع الکترونیکی در میان نمونه مورد مطالعه، نرمال است و بر همین اساس، آهنگ پذیرش این منابع در طول زمان، s شکل است. تحلیل عامل اکتشافی سه مانع عمده "روانشناختی"، "پشتیبانی" و"دسترسی" را مشخص ساخت. فقط بین موانع روانشناختی و آهنگ پذیرش رابطه معنی داری وجود داشت. آهنگ پذیرش منابع الکترونیکی در بین اعضای هیات علمی انواع دانشگاه ها (دولتی، پزشکی و آزاد اسلامی) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. میانگین آهنگ پذیرش اعضای هیأت علمی برحسب رتبه علمی آن ها معنی دار بوده و آهنگ پذیرش اعضای هیأت علمی با مرتبه مربی در پایین ترین سطح و با مرتبه استادی در بالاترین سطح پذیرش قرار داشت. همچنین تحلیل عامل اکتشافی مهمترین ویژگی های منابع الکترونیکی یعنی "مزیت نسبی"، "آزمون پذیری"، "سازگاری"، "پیچیدگی"، "مشاهده پذیری" و "فرصت آزمون" را مشخص ساخت. نتایج نشان داد که ویژگی های فوق رابطه معنی داری با آهنگ پذیرش منابع الکترونیکی دارند و می توانند در پذیرش آن ها موثر باشند. نتایج رگرسیون چند متغیّره نیز نشان داد که ویژگی های فرصت آزمون، سن، مشاهده پذیری، مهارت های اطلاع یابی و موانع پشتیبانی پیش بین های معنی داری در پذیرش منابع الکترونیکی هستند و در مجموع 45 درصد از واریانس متغیّر وابسته را تبیین می کنند. به طور کلی یافته ها، نظریه اشاعه نوآوری «راجرز» (2003) را در زمینه درک ویژگی های منابع الکترونیکی، دسته های پذیرندگان نوآوری و منحنی s شکل، تائید کرد. استفاده و پذیرش منابع الکترونیکی توسط اعضای هیأت علمی گروه های علم اطلاعات و دانش شناسی ایران در دهه های گذشته به سرعت رشد کرده، اما هنوز دوران طفولیت خود را سپری می کند. این رشد ادامه خواهد داشت و سبک کاری و تدریس اعضای هیأت علمی را در توسعه پایدار شکل خواهد داد.
وحید آقایی غلامرضا حیدری
این تحقیق مشتمل بر ? فصل می باشد از مهمترین اهداف آن می توان به بررسی تاثیرات ژئوکالچر بر پیوندهای منطقه ای به عنوان عامل همگرایی میان ایران و کشور پاکستان و نیز بررسی راههای ارتباطی و نقش آنها در ایجاد همگرایی اشاره کرد روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی بوده که در آن به برقراری رابطه میان اجزای موضوع تحقیق پرداخته شده است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است از مهمترین نتایج حاصله از این تحقیق می توان به موارد ذیل اشاره نمود: ایران به عنوان یکی ازقدرت های اول جهان اسلام از ظرفیتها و پتانسیلهای درجه اولی جهت ارتباط و همکاری و جذب شیعیان پاکستان برخوردار است از آنجا که کشور ایران دارای وجهات مشترک فرهنگی بسیاری با کشور مسلمان پاکستان برخوردار است ? این مهم باعث گردیده ایران نقش مهمی در سیاست? اقتصاد و... در این کشور ایفا نماید عوامل فرهنگی َ در فرآیندهای سیاسی نقش داشته و مفهوم قدرت را تحت تاثیر قرار می دهند به همان ترتیب مقوله فرهنگ را نیز به عنوان یک پدیده اجتماعی متاثر ساخته و به عنوان بستر خلق پدیده های فرهنگی به شمار می رود.?
غلامرضا حیدری محمد موسوی خویی
آبکاری الکتریکی یکی از روش های مناسب جهت همرسوبی ذرات می باشد که در دهه های اخیر مورد توجه محققین قرارگرفته است. تحقیقات زیادی جهت جایگزینی پوشش های کامپوزیتی نیکل بجای پوشش های کرم انجام گرفته است. در این تحقیق پوشش های نیکل خالص و کامپوزیتی نیکل-کاربید سیلیسیم( با ابعاد nm40) با استفاده از جریان های مستقیم و پالسی با استفاده از حمام سولفاماتی بدست آورده شده است. تاثیر پارامترهایی همچون غلظت ذرات sic، دانسیته جریان، فرکانس، درصد زمان روشنایی، شکل موج بر روی مورفولوژی سطحی، زبری سطحی، مقدار همرسوبی ذرات sic و میکروسختی پوشش ها بررسی شد. همچنین رفتار سایشی و خوردگی پوشش های کامپوزیتی و نیکل خالص در حالت های جریان مستقیم و پالسی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین الگوی پراش اشعه x پوشش های کامپوزیتی و نیکل خالص تحت جریان پالسی و مستقیم مورد بررسی قرار گرفته شد. مطابق با نتایج افزایش غلظت ذرات منجر به افزایش مقدار همرسوبی و افزایش میکروسختی شد و افزایش دانسیته جریان منجر به ریزدانه شدن ساختار و افزایش میکروسختی و افزایش مقدار همرسوبی تا دانسیته جریان 2-a.dm6 شد. افزایش فرکانس منجر به جذب انتخابی ذرات و کاهش مقدار همرسوبی شد و کاهش درصد زمان روشنایی منجر به ریز دانه شدن ساختار و افزایش مقدار میکروسختی و افزایش مقدار همرسوبی تا درصد زمان روشنایی30% شد. تغییر شکل موج به ترتیب از مربعی به سینوسی، مثلثی، دندانه اره ای منجر به کاهش مقدار همرسوبی و ریزدانه شدن ساختار و افزایش میکروسختی شد. همچنین تغییر نوع جریان از مستقیم به پالسی منجر به ریزدانه شدن ساختار، افزایش مقدار همرسوبی، افزایش میکروسختی و افزایش ضریب نسبی بافت (111) شد و منجر به افزایش مقاومت به سایش و خوردگی شد. همچنین پوشش های کامپوزیتی نسبت به پوشش های نیکل خالص مقاومت به سایش و خوردگی بالایی داشتند.
نسرین امانی یوسف سهرابی
چکیده با توجه به این که تنش های محیطی به ویژه تنش خشکی از مهم ترین عوامل کاهش دهنده عملکرد گیاهان زراعی در سطح جهان محسوب می شوند. علاوه بر این با توجه به این که امروزه مهم ترین محور بحث های حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاهی در سیستم تولید محصولات ارگانیک، کاهش استفاده از کود شیمیایی است، استفاده از کودهای زیستی در تولید گیاهان زراعی با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه در مصرف نهاده های شیمیایی و همچنین تعدیل کردن اثرات تنش خشکی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین، به منظور بررسی تأثیر کودهای زیستی بر عملکرد و کیفیت دانه ذرت تحت تأثیر تنش خشکی، آزمایشی مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه گریزه در سال زراعی 1390 به اجرا درآمد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. سه سطح آبیاری شامل آبیاری مطلوب (3- بار)، تنش متوسط خشکی (7- بار) و تنش شدید خشکی (11- بار)، به عنوان فاکتور اصلی در کرت های اصلی قرار گرفتند. سطوح کودی نیز شامل، عدم مصرف کود (شاهد)، کود شیمیایی (به صورت 100%، مصرف 300 کیلو گرم کود اوره + 150 کیلوگرم کود فسفره به ازای هر هکتار)، کود بیولوژیک (به صورت 100%، یک لیتر نیتروکسین + 100 گرم فسفات بارور 2، به ازای هر هکتار) و ترکیب کود بیولوژیک و شیمیایی (100% بیولوژیک + 50% شیمیایی) به عنوان سطوح فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی، بر عملکرد و اجزای عملکرد تأثیر منفی داشت و اعمال کود نیز نتواست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شدید خشکی شود. بروز تنش خشکی در ذرت باعث کاهش میزان spad کلروفیل گردید و با افزایش شدت تنش، میزان کلروفیلa و bافزایش پیدا کرد. تنش خشکی، سبب کاهش سطح برگ، دوام سطح برگ، سرعت رشد محصول و سایر صفات فیزیولوژیکی مورد مطالعه در این تحقیق گردید. نتایج گویای آن است تنش خشکی، موجب کاهش مقادیر تعداد دانه در ردیف، تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در بلال، وزن چوب بلال، طول بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و شاخص برداشت گیاه شد و استفاده از کود در مقایسه با عدم کاربرد کود باعث افزایش کلیه صفات مذکور گردید. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز افزایش پیدا کرد. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کود تا حدودی باعث تعدیل اثرات تنش خشکی شد و فعالیت آنزیم ها را کاهش داد. استفاده از کودهای بیولوژیک و شیمیایی باعث افزایش فسفر، نیتروژن و درصد پروتئین دانه و کاهش درصد روغن دانه گردید. بالاترین نیتروژن دانه و پروتئین دانه در شرایط تنش خشکی و کاربرد کود حاصل گردید. نهایتاً استفاده از کودهای بیولوژیک و شیمیایی نتوانست مانع از تأثیر تنش شدید خشکی شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و اثر مثبت آن بیشتر در شرایط تنش ملایم خشکی ملاحظه گردید. بنابراین کاربرد این کودها به ویژه کود بیولوژیک در شرایط کم آبیاری، می تواند مفید و قابل توصیه باشد.
سامان صادقی غلامرضا حیدری
چکیده به منظور بررسی تأثیر سیستم های مختلف حاصلخیزی روی عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم ذرت دانه ای (zea mays)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با دوازده تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه گریزه به اجرا در آمد. فاکتور کود در شش سطح شامل 1- (t1) کود شیمیایی نیتروژن و فسفر به صورت صد درصد(300 و 150 کیلوگرم در هکتار) ، 2- (t2) کود بیولوژیک (فسفات بارور 2(100 گرم در هکتار) و نیتروکسین (1 لیتر در هکتار) ، 3- (t3) کود مرغی به صورت صد درصد(15 تن در هکتار)، 4- (t4) 50 درصد کود مرغی + کود بیولوژیک (فسفات بارور2 و نیتروکسین)، 5- (t5) 50 درصد کود شیمیایی (نیتروژن- فسفر) + کود بیولوژیک (فسفات بارور2 و نیتروکسین) + 50 درصد کود دامی( مرغی)، 6- (t6) شاهد (بدون مصرف کود) و فاکتور رقم در دو سطح 1- (a1) رقم سینگل کراس 704، 2- (a2) رقم سینگل کراس 370 به عنوان فاکتور های طرح در نظر گرفته شدند. نتایج آزمایش نشان داد که در هردو رقم، تیمار سیستم تغذیه ای تلفیقی (t5) از بیشترین مقادیر صفات مورد مطالعه برخوردار بود. در تمام صفات مورد بررسی تیمار عدم مصرف کود دارای کمترین میزان بود. بیشترین میزان غلظت نیتروژن و پروتئین دانه از تیمار at5 (تیمار تلفیقی کودها در رقم سینگل کراس 704) به دست آمد که اختلاف آن با تیمار کود شیمیایی معنی دار نبود. پروتئین محلول برگ و کلروفیل در رقم سینگل کراس 370 بیشتر بود. سیستم تغذیه ای تلفیقی در رقم sc704 باعث افزایش معنی دار وزن خشک کل، شاخص سطح برگ، سرعت رشد گیاه، سرعت رشد نسبی و سرعت جذب خالص در مقایسه با شاهد شد. در رقم sc370 بیشترین وزن خشک کل، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت جذب خالص مربوط به (t1) بود ولی با (t5) تفاوت معنی داری نداشت. تأمین تلفیقی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن مورد نیاز ذرت از منابع دامی، شیمیایی، زیستی موجب شد که عملکرد دانه در واحد سطح افزایش یابد و بیشترین عملکرد دانه در تیمار (at5) به مقدار(3/13201)کیلوگرم در هکتار به دست آمد. با توجه به این نتایج، مصرف کود مرغی و تلفیق آن با کود شیمیایی و کود زیستی می تواند به عنوان یک راهکار موثر جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی، افزایش حاصلخیزی خاک، بهبود جذب عناصر و افزایش عملکرد ذرت پیشنهاد شود.
سامان صادقی غلامرضا حیدری
چکیده به منظور بررسی تأثیر سیستم های مختلف حاصلخیزی روی عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم ذرت دانه ای (zea mays)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با دوازده تیمار و سه تکرار در سال زراعی 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه گریزه به اجرا در آمد. فاکتور کود در شش سطح شامل 1- (t1) کود شیمیایی نیتروژن و فسفر به صورت صددرصد(300 و 150 کیلوگرم در هکتار) ، 2- (t2) کود بیولوژیک (فسفات بارور2(100 گرم در هکتار) و نیتروکسین(1 لیتر در هکتار)، 3- (t3) کود مرغی به صورت صددرصد(15 تن در هکتار)، 4- (t4) 50 درصد کود مرغی + کود بیولوژیک (فسفات بارور2 و نیتروکسین)، 5- (t5) 50 درصد کود شیمیایی(نیتروژن-فسفر) + کود بیولوژیک (فسفات بارور2 و نیتروکسین) + 50 درصد کود دامی( مرغی)، 6- (t6) شاهد (بدون مصرف کود) و فاکتور رقم در دو سطح 1- (a1) رقم سینگل کراس 704، 2- (a2) رقم سینگل کراس 370 به عنوان فاکتور های طرح در نظر گرفته شدند. نتایج آزمایش نشان داد که در هردو رقم، تیمار سیستم تغذیه ای تلفیقی (t5) از بیشترین مقادیر صفات مورد مطالعه برخوردار بود. در تمام صفات مورد بررسی تیمار عدم مصرف کود دارای کمترین میزان بود. بیشترین میزان غلظت نیتروژن و پروتئین دانه از تیمار at5 (تیمار تلفیقی کودها در رقم سینگل کراس 704) به دست آمد که اختلاف آن با تیمار کود شیمیایی معنی دار نبود. پروتئین محلول برگ و کلروفیل در رقم سینگل کراس 370 بیشتر بود. سیستم تغذیه ای تلفیقیدررقمsc704باعثافزایشمعنیداروزنخشککل،شاخصسطحبرگ،سرعترشدگیاه،سرعترشدنسبیوسرعتجذبخالصدرمقایسهباشاهدشد. دررقمsc370بیشترینوزنخشککل،شاخصسطحبرگ،سرعترشدمحصول،سرعترشدنسبیوسرعتجذبخالصمربوطبه (t1) بودولیبا (t5) تفاوتمعنیدارینداشت.تأمین تلفیقی عناصر غذایی به ویژه نیتروژن مورد نیاز ذرت از منابع دامی، شیمیایی، زیستی موجب شد که عملکرد دانه در واحد سطح افزایشیابد و بیشترین عملکرد دانه در تیمار (at5) به مقدار(3/13201)کیلوگرم در هکتار به دست آمد. با توجه به این نتایج، مصرف کود مرغی و تلفیق آن با کود شیمیایی و کود زیستی می تواند به عنوان یک راهکار موثر جهت کاهش مصرف کودهای شیمیایی، افزایش حاصلخیزی خاک، بهبود جذب عناصر و افزایش عملکرد ذرت پیشنهاد شود
مریم خوش کنار عبدالحسین فرج پهلو
در عصر دانایی محور امروز، کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی، به ویژه کتابخانه های عمومی، نقش محوری در جامعه ایفا می کنند. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های عمومی استان خوزستان، انجام شده است تا میزان برخورداری این کتابخانه ها را از نظر دارا بودن مولفه های مدیریت دانش بر اساس مدل جاشپارا تعیین کند. این مطالعه، یک پیمایش توصیفی– تحلیلی بوده و وضعیت چهار مولفه ی خلق، سازماندهی، اشاعه و کاربرد دانش را در این کتابخانه ها مورد بررسی قرار داده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته می باشد و جامعه آماری پژوهش را کلیه ی مدیران و مسئولان (126 نفر) کتابخانه های عمومی استان خوزستان تشکیل داده است. یافته های پژوهش نشان داد که وضعیت سه مولفه ی خلق (میانگین: 60/45)، سازماندهی (میانگین: 10/42) واشاعه ی دانش (میانگین: 5/83) در حد نسبتاً مطلوب، و وضعیت کاربرد دانش (میانگین: 81/40) در حد نامطلوبی بوده است. همچنین یافته ها نشان داد که کمبود بودجه و عدم آزادی عمل در بسیاری از تصمیم گیری های مدیریتی، مهم ترین موانع پیاده سازی مدیریت دانش در این کتابخانه ها بوده اند. در پایان پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های مورد بررسی ارائه گردید.
آیدا مجاور مرتضی کوکبی
هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از سه جنبه ی دانش، نگرش و هفت فعالیت مدیریت اطلاعات شخصی (شامل دوباره یابی، ذخیره سازی، سازماندهی، نگهداشت، امنیت و مدیریت جریان اطلاعات، ارزش یابی و ارزش گذاری، و مفهوم سازی) بر اساس مدل جونز بوده که به روش پیمایشی، و توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز هستند. با تعیین تعداد کل دانشجویان تحصیلات تکمیلی (4422 نفر) و با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، تعداد تقریبی نمونه 354 نفر تعیین شد. از میان 354 پرسشنامه ی پخش شده در بین نمونه آماری، 304 پرسشنامه برگردانده (نرخ پاسخ 87/85 درصد) و کار تجزیه و تحلیل یافته ها بر اساس تعداد مذکور انجام و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای تعیین معنی داری تفاوت ها از آمار استنباطی (آزمون تی و تحلیل واریانس) استفاده شد. یافته های توصیفی منتج از پژوهش نشان داد که میانگین های دانش، نگرش و مجموع هفت فعالیت به ترتیب برابر با20/3، 97/3، و 86/2 و میانگین کل مدیریت اطلاعات شخصی برابر با 02/3 و در سطح متوسط می باشد. در این پژوهش به نقش چهار متغیر جنسیت، سن، دانشکده محل تحصیل و مقطع تحصیلی در مدیریت اطلاعات شخصی دانشجویان پرداخته و مشخص شد که از میان این عوامل، بین "مدیریت اطلاعات شخصی" در بین دانشکده های مختلف با توجه به سطح معناداری 04/0 تفاوت معناداری وجود دارد ولی میان زنان و مردان و دانشجویان با مقاطع و گروه های سنی مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد. علاوه بر آن میان میانگین های "دانش" و "نگرش" زنان و مردان به ترتیب با سطوح معنی داری 01/0 و 02/0 و همچنین میان میانگین های "دانش"، "ذخیره سازی"، "دوباره یابی"، و "ارزش یابی و ارزش گذاری" دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشکده های مختلف به ترتیب با سطوح معنی داری 007/0، 007/0، 009/0، و 032/0 تفاوت معنی داری وجود دارد.
گیتی جمشیدی بروجنی غلامرضا حیدری
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل دیدگاه های مدیران کتابخانه های دانشگاهی ایران در مورد مستندسازی تجارب و دانش به منظور شناسایی زیرساخت های لازم، عوامل موثر و موانع موجود بر سر راه مستندسازی و ارائه ی راهکارهایی بدین منظور در این کتابخانه ها است. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی _ تحلیلی می باشد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته است که روایی آن از طریق روایی محتوایی (صوری) و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد (93/0?=). پرسشنامه در میان 88 نفر از مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات وفناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی توزیع شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون های فریدمن و تی) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که وضعیت کتابخانه ها از نظر مستندسازی نسبتاً نامطلوب، در حالی که میزان آگاهی مدیران آن ها از این موضوع زیاد است. از دیدگاه مدیران وجود پنج زیرساخت و عامل: ساختاری، فرهنگی، قانونی، فناورانه و رفتاری به ترتیب اولویت برای مستندسازی ضروری است. بی انگیزگی مدیران، سلیقه ای بودن روش های مدیریتی، عدم آگاهی مدیران از نحوه و چگونگی و نیز ماهیت و چیستی مستندسازی به عنوان مهم ترین موانع و مشکلات مستندسازی در کتابخانه ها شناسایی شدند. انتقال تجارب کارکنان قبل از بازنشستگی به افراد جانشین، برخورداری مدیران صاحب تجربه از حقوق مالکیت معنوی، ایجاد دستنامه ای مستند از تجارب و اقدامات مهم انجام شده در کتابخانه و انتشار تجارب مستند شده مدیران در مجله های تخصصی و یا به صورت کتاب از جمله سازوکارهایی بودند که به منظور بهبود و توسعه ی نظام مستندسازی در کتابخانه ها شناسایی شدند. نتایج آزمون تی نشان داد که تفاوت معناداری بین دیدگاه های مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت درمان، بهداشت و آموزش پزشکی در مورد مستندسازی وجود ندارد. در پایان، پیشنهادهایی برای مستندسازی در کتابخانه ها ارائه شده است.
طیبه نادری یوسف سهرابی
یکی از راهکارهای رفع مشکلات زیست محیطی ناشی از مصرف بیش از حد نهاده های شیمیایی در تولید محصولات کشاورزی، استفاده از کودهای آلی و زیستی همراه با کودهای شیمیایی می باشد. لذا، این مطالعه با هدف ارزیابی اثر کودهای زیستی و شیمیایی بر عملکرد کمی و کیفی ذرت به صورت اسپلیت پلات، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در تابستان 1391 اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری در دو سطح شامل آبیاری کامل و تنش در مرحله گلدهی در کرت های اصلی قرار گرفتند و سطوح کودی شامل 100 درصد کود شیمیایی، 100 درصد کود شیمیایی + ریز مغذی ها، بیوسوپرفسفات + نیتروکسین، بیوسوپرفسفات + نیتروکسین + ریز مغذی ها، 50 درصد کود شیمیایی + بیوسوپر فسفات، 50 درصد کود شیمیایی + بیوسوپرفسفات + نیتروکسین و شاهد بدون کود به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تنش خشکی تأثیر منفی روی عملکرد و اجزای آن داشت و اعمال کود نیز نتوانست مانع از کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش شود. تنش خشکی با تأثیر بر درصد روغن دانه و کاهش آن باعث افزایش پروتئین دانه گردید. همچنین تنش باعث افزایش معنی دار میزان پرولین برگ شد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش خشکی نسبت به شرایط آبیاری مطلوب، میزان فعالیت کاتالاز و پراکسیداز افزایش پیدا کرد. علاوه بر این، مشخص شد که کاربرد کودهای زیستی و عناصر ریزمغذی فعالیت این آنزیم ها را کاهش داد. نهایتاً استفاده از کودهای زیستی و عناصر ریزمغذی نتوانست مانع از تأثیر تنش خشکی بر رشد و عملکرد ذرت شود ولی تا حدود زیادی اثر آن را تعدیل نمود و بنابراین کاربرد این کودها تا حدودی می تواند در شرایط کم آبیاری، مفید و قابل توصیه باشد.
بتول رضایی عبدالحسین فرج پهلو
هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت اشتراک دانش و عوامل موثر بر آن به منظور پیاده سازی ساز و کارهای اشتراک دانش در شرکت برق منطقه ای اهواز است. پژوهش حاضر از نظر نوع، توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف و اجرا، کاربردی و پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 1330 نفر از کارکنان دارای مدرک کاردانی به بالا بودند که در سمت کارمند و مدیر در شرکت برق منطقه ای اهواز مشغول به کار هستند. بر اساس جدول کرجسی- مورگان تعداد 302 نفر به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی پرسشنامه ها بین آن ها توزیع گردید. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی حسین قلی زاده و میرکمالی (1389) استفاده شد. روایی پرسشنامه به منظور انجام این تحقیق توسط 4 نفر از اساتید گروه علم اطلاعات و دانش شناسی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی و برای سنجش رابطه و میزان تأثیر مولفه ها بر اشتراک دانش از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه ی گام به گام و سلسله مراتبی استفاده شده است. یافته های پژوهش در مجموع نشانگر این است که اشتراک دانش در شرکت برق منطقه ای دارای وضعیت متوسطی است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که عوامل ساختار، راهبرد (استراتژی)، اعتماد، دانش ضمنی، خودکفایی، ارتباطات، پاداش، تعهد و کار تیمی نقش موثری در به اشتراک گذاری دانش دارند که در این بین عامل ساختار بیش-ترین همبستگی را با اشتراک دانش داشت. بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش توجه همه جانبه به عوامل فردی، فرهنگی، سازمانی، فناوری و دانش برای ترغیب اعضای شرکت به اشتراک دانش و تجاربشان در زمره ی مهم ترین وظایف مدیران تلقی می-شود.
زینب زرده نالوس یوسف سهرابی
امروزه زیان¬های اقتصادی و زیست محیطی ناشی از استفاده بی¬رویه کودهای شیمیایی در کشاورزی در سطح جهانی شناخته شده است و بدیهی است که باید جایگزین مناسبی برای این نوع کودها در نظر گرفته شود. کودهای زیستی می¬توانند به عنوان جایگزینی مناسب برای بخشی از مصرف کودهای شیمیایی مورد استفاده قرار گیرند. به همین منظور، در بهار سال 1391 آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی با 2 فاکتور و 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان به اجرا در آمد. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از دو رقم نخود، شامل پیروز و ilc-482، که سطوح فاکتور اصلی را تشکیل دادند و سطوح کودی شامل شاهد بدون کود، کود شیمیاییnpk ، کود نیتروکسین، کود بیو¬سوپرفسفات، کود ریزو چیک¬پی¬سوپرپلاس، کود نیتروکسین + کود بیو-سوپرفسفات، ریزوچیک¬پی¬سوپر¬پلاس + 50% کودهای شیمیایی، کود نیتروکسین + بیو¬سوپرفسفات + 50% کود شیمیایی، که به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته ¬شدند. نتایج نشان داد که بین دو رقم از لحاظ درصد آسیب به غشاء سلولی، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد پروتئین، تفاوت معنی داری وجود دارد. در بین تیمارهای کودی مورد استفاده نیز، تیمار کودی نیتروکسین + بیو¬سوپرفسفات + 50% کود شیمیایی و تیمار نیتروکسین + بیو¬سوپرفسفات به لحاظ محتوی نسبی آب برگ، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد پروتئین، درصد پروتئین دانه و غلظت عنصر نیتروژن نسبت به بقیه تیمارهای کودی برتر بودند. در حالی که تأثیر تیمارها روی صفت وزن صد دانه معنی دار نبود. در کلیه صفات نیز، کاربرد کودهای زیستی در مقایسه با شاهد (عدم مصرف کود) برتری معنی¬داری داشت.
هدی محمدی غلامرضا حیدری
به منظور بررسی تأثیر کودهای بیولوژیک در تلفیق با کودهای شیمیایی و آهن بر عملکرد و کیفیت علوفه-ی ذرت، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. فاکتور اصلی شامل سطوح مختلف کود شیمیایی (اوره) به تنهایی و در تلفیق با کودهای بیولوژیک در هشت سطح: کود بیولوژیک نیتروکارا، 150کیلوگرم در هکتارنیتروژن + کود بیولوژیک نیتروکارا، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس + 150کیلوگرم درهکتار نیتروژن، بدون کود نیتروژن، 450 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، کود بیولوژیک نیتروکارا +300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس +300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن بود. فاکتور دوم در دو سطح شامل 10 کیلوگرم در هکتار لبیریل آهن (fe edta) و عدم کاربرد کود آهن در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کاربرد تلفیقی کودهای بیولوژیک و آهن با کودهای شیمیایی و بدون آهن باعث افزایش کیفیت علوفه ذرت در مقایسه با کاربرد کودهای شیمیایی به تنهایی شد. بیشترین عملکرد وزن خشک علوفه درسوپرنیتروپلاس +300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن با کود آهن به میزان 6/220 گرم در متر مربع حاصل شد و کمترین میزان آن در تیمار شاهد0% نیتروژن و0% آهن به مقدار4/179 گرم در متر مربع بدست آمد. روند فوق الذکر درمورد وزن خشک بلال به ترتیب 4/134و 1/831 گرم در متر مربع مشاهده شد، بیشترین و کمترین وزن خشک ساقه به ترتیب 2238 و 1561 گرم در متر مربع مربوط به تیمارهای نیتروکارا+300کیلوگرم درهکتار همراه با کود آهن و کمترین در تیمار شاهد بدون کود نیتروژن و بدون کود آهن بود. عملکرد علوفه خشک در تیمار کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس +300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن با آهن بیشتر از سایر تیمارهای آزمایشی بوده و میزان آن در این تیمار 2338 گرم در متر مربع و کمترین مقدار آن در تیمار شاهد 0% نیتروژن و 0% آهن 2009 گرم در متر مربع مشاهده گردید. بیشترین درصد پروتئین مربوط به سوپر نیتروپلاس + 300 کیلوگرم در هکتار نیتروژن با کاربرد کود 04/11% و کمترین آن مربوط به شاهد 0% نیتروژن و0% آهن بوده است. کمترین میزان الیاف نامحلول شوینده خنثی و اسیدی به تیمارکود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس مربوط بود. کاربرد تلفیقی کود بیولوژیک و کود شیمیایی نیتروژنه باعث بهبود کیفیت علوفه ی ذرت گردید.
فرزانه حیدری حمید زارع ابیانه
آب عامل عمده در تولید محصولات کشاورزی، تأمین مواد غذایی، اکولوژی و محیط زیست سالم، محسوب می شود. در مناطق خشک و نیمه خشک، آب عامل محدود کننده در بهبود و افزایش تولیدات کشاورزی است. این در حالی است که بروز تغییرات آب و هوایی در کره زمین به علت از بین رفتن پوشش گیاهی باعث گرم شدن هوا شده و کمبود آب، تولیدات کشاورزی را با مشکلات جدی روبرو ساخته است. کشور ایران با متوسط نزولات آسمانی حدود 252 میلی متر در سال در زمره-ی مناطق خشک جهان قرار دارد. اهمیت آب در ساختار گیاهان و حیات بشری از یک سو و کمبود این منبع با ارزش خدادادی از سوی دیگر ما را بر آن می دارد تا به استفاده بهینه از آن بپردازیم. تحقیقات زیادی برروی پلیمرهای سوپرجاذب به عنوان روشی نوین به منظور افزایش کارآیی مصرف آب در تولیدات کشاورزی در حال انجام است. این مواد قابلیت ثابت شده ای در نگه داری آب در خاک، کاهش میزان آبیاری تا 50 درصد، افزایش تأثیر کود، کاهش نیاز به مصرف کود، افزایش بازده و عملکرد محصولات کشاورزی دارند. سوپر جاذب ها موادی بی رنگ و بدون بو هستند که هیچ خاصیت آلایندگی برای محیط-زیست، گیاه، خاک، آبهای سطحی ، زیرزمینی و سلامت انسان ندارند. در این طرح به منظور بررسی قدرت کاربری سوپرجاذب، اقدام به انجام آزمایش گلخانه ای با کم آبیاری و کم کود دهی بر روی گیاه با ارزش فلفل دلمه نمودیم. فلفل دلمه یک محصول مهم کشاورزی است که نه تنها به خاطر ارزش اقتصادی بلکه به دلیل ارزش غذایی میوه های آن و هم چنین منبع عالی رنگ های طبیعی و ترکیبات آنتی اکسیدانی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. طرح با اهداف بررسی اثر و نقش سوپر-جاذب در میزان آب مصرفی گیاه فلفل دلمه ای و بررسی اثر سطوح مختلف سوپر جاذب آکوازورب بر عملکرد فلفل دلمه ای تحت تیمار های مختلف آبیاری و کوددهی در قالب کامل تصادفی و بصورت فاکتوریل به اجرا درآمد. تیمارها شامل سه سطح آبیاری(80،60 و 100 درصد نیازآبی) سه سطح سوپرجاذب(صفر،3 گرم و 5 گرم سوپرجاذب در کیلو گرم خاک) و دو سطح کود(75 و 100 درصد نیاز کودی) هستند که با سه تکرار بررسی شدند. گلدان ها با ارتفاع 30سانتی متر و قطر دهانه 22 سانتی متر به تعداد 54 عدد تهیه گردید ، به منظور ایجاد زهکشی ته گلدان ها سوارخ شد و به تعداد یک بوته در هر گلدان کشت انجام گرفت . با استفاده از میکرو لایسیمتر نیاز آبی فلفل مشخص شده و پس از استقرار کامل تیمارهای نیاز آبی اعمال گردید. در پایان ضمن بررسی میزان آب مصرفی پارامترهای کیفت میوه ها از لحاظ بازار پسندی (شکل ظاهری) ، وزن، اندازه، عملکرد و شاخص سطح برگ و وزن اندام تر و خشک هوایی و وزن تر و خشک ریشه مورد بررسی قرار گرفت. کلیه نتایج به صورت آماری در محیط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اثر متقابل سوپرجاذب و آب بجز دو شاخص قطر ساقه و سطح برگ بر سایر شاخص های مورد بررسی معنی دار بود. و اثر متقابل سه گانه بر هیچ یک از شاخص های مورد ارزیابی رشد معنی دار نبود. مطابق با نتایج تجزیه واریانس سوپرجاذب بر گلدهی، تعداد میوه، بازارپسندی و وزن میوه در سطح آماری 1% معنی دار و بر حجم و قطر میوه غیرمعنی دار است. سطوح سوپر جاذب در سطح آماری1% بر تعداد میوه معنی دار گشته است. نتایج تجزیه واریانس نشان از معنی داری اثر سطوح سوپرجاذب بر وزن میوه فلفل دلمه در سطح آماری1% دارد. بنابراین برای رسیدن به بیشترین وزن میوه 3 گرم سوپرجاذب کافی نبوده و باید از 5 گرم سوپرجاذب در یک کیلوگرم خاک استفاده نمود. اثر متقابل سوپرجاذب و آب بر تعداد و وزن میوه معنی دار بوده و بر سایر پارامترهای مورد مطالعه اثر معنی دار نداشته است. اثر متقابل سه گانه سوپرجاذب، آب و کود در سطح آماری 1% فقط بر گلدهی معنی دار می-باشد. اثر متقابل سوپرجاذب و آب در سطح آماری 1% بر کارآیی مصرف آب معنی دار شد. با توجه به مقایسه میانگین بیشترین و کمترین مقدار کارآیی مصرف آب به ترتیب مربوط به تیمارهای a2w3 و a0w1 می باشد. با مصرف 5 گرم سوپرجاذب می توان با حفظ بیشترین کارآیی مصرف آب، 40 درصد در مصرف آب صرفه جویی نمود.
فرج الله نوروزی زاهد بیگدلی
چکیده: هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و بررسی عوامل موثر بر نوع و میزان استفاده از منابع الکترونیکی از نگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی جندی¬شاپور اهواز می¬باشد. روش پژوهش، پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه محقق¬ساخته است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته¬های بالینی دانشگاه علوم پزشکی جندی¬شاپور در سال تحصیلی 92-1391 هستند. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و همچنین روش تحلیل عوامل تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش میزان پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی کلی آن برابر با 86/0، و تک¬تک عوامل نیز از پایایی مطلوبی برخوردار بودند. از نسخه 18 نرم¬افزار spss و نسخه 20 نرم افزار amosبرای تجزیه و تحلیل داده¬ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که حدود نیمی از دانشجویان در طول یک هفته به میزان 1 تا 5 ساعت از منابع الکترونیکی استفاده می¬کنند. کمک به اهداف، مهم¬ترین عامل ترغیب¬کننده، و مشکلات رایانه¬ای و اینترنتی مهم¬ترین عامل بازدارنده موثر بر استفاده دانشجویان از منابع الکترونیکی بودند. بین میزان استفاده از منابع الکترونیکی و عوامل بازدارنده عدم تجربه کافی، ضعف در مهارت¬های زبان انگلیسی، عدم آشنایی با مهارت¬های جستجو، عدم آگاهی از وجود منابع الکترونیکی، عدم آشنایی با منابع الکترونیکی، عدم آشنایی با مهارت¬های پایه رایانه، و رایانه¬گریزی رابطه منفی معنی¬داری وجود دارد. بین نوع استفاده از منابع الکترونیکی و عامل¬های بازدارنده ضعف در مهارت¬های زبان انگلیسی و عدم آشنایی با مهارت¬های پایه رایانه رابطه مثبت معنی¬داری وجود دارد. عامل¬های ترغیبی دسترسی مناسب به منابع الکترونیکی و سودمندی منابع الکترونیکی در میان دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری دارای تفاوت معنی¬داری بودند. عامل¬های عدم احساس نیاز و مشکلات رایانه¬ای و اینترنتی در میان دانشجویان دانشکده¬های مختلف از تفاوت معنی¬داری برخوردار بودند.
حمیده ویسی غلامرضا حیدری
استفاده ویژه از مواد شیمیایی در کشاورزی به دلیل اثرات سوء آنها بر میکروارگانیسمهای خاک ممکن است منجر به کاهش حاصخیزی خاک شود. در این رابطه تلاشهای گستردهای به منظور یافتن راهکارهای مناسب برای بهبود کیفیت خاک و محصولات کشاورزی، حذف آلایندهها با روشهای زیستپالایی و حفظ پایداری اکوسیستمهای طبیعی آغاز شده است، یکی از روشها به کاربردن کودهای آلی و کودهای زیستی میباشد. این پژوهش به منظور بررسی کاهش استفاده از نهادههای شیمیایی، همگام با تلاش جهت افزایش روغن و عملکرد گیاه آفتابگردان (helianthus annuus l) انجام شد. آزمایش در مزرعه¬ی تحقیقاتی دانشکده¬ی کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در منطقه دهگلان در سال زراعی 1391 اجرا گردید. در این تحقیق که به صورت طرح اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادقی با 3 تکرار بر صفات کمی و کیفی دانه آفتابگردان رقم یوروفلور بررسی شد، اثر کودهای شیمیایی در 3 سطح (صفر درصد معادل عدم کاربرد کود) و (50 درصد معادل 5/37 کیلوگرم در هکتار کود اوره) و (100 درصد معادل 75 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور اصلی در کرت¬های اصلی قرار گرفتند. دو گونه میکوریزا شامل (g. mosseae) و (g. interaradices) و اسید هیومیک در 3 سطح (0، 8 و 16 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتورهای فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که اثر متقابل کود شیمیایی و میکوریزا بر درصد روغن، درصد نیتروژن، پتاسیم، وزن هزار دانه،تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و قطر ساقه در سطح احتمال 1% معنی¬دار بوده که باعث افزایش مقادیر صفات درصد روغن، عناصر غذایی نیتروژن و پتاسیم، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و قطر ساقه گردید. نتایج نشان داد که اثر متقابل کود شیمیایی و اسیدهیومیک نیز بر صفات درصد روغن، پتاسیم، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و قطر ساقه در سطح احتمال 1% معنی¬دار بود و در سطوح بالا باعث کاهش این صفات شد. همچنین این نتایج نشان داد که اثر متقابل میکوریزا و اسیدهیومیک بر درصد نیتروژن، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، قطر ساقه، درصد مغز و پوسته دانه معنی¬دار بود به طوری که قارچ g. interaradices در سطوح مختلف اسید هیومیک باعث افزایش در همه این صفات به جز تعداد دانه در طبق و درصد مغز گردید. اثر متقابل سه گانه¬ی کود شیمیایی، وقارچ g. mosseae و اسید هیومیک بر صفات وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و قطر ساقه معنی¬دار بود و باعث افزایش همه این صفات به جز قطر ساقه گردید و همچنین کاربرد سه جانبه¬ی کودهای شیمیایی، قارچ g. interaradices و اسید هیومیک دارای اثر معنی¬داری بر صفات درصد روغن دانه، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، شاخص برداشت و قطر ساقه بود و باعث مقدار افزایش این صفات گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که قارچ¬های مایکوریزا و سطوح مختلف اسیدهیومیک موجب افزایش درصد روغن،جذب عناصر غذایی و افزایش عملکرد واجزای عملکرد در اکثر موارد شدند.
زهرا پورموسوی زاهد بیگدلی
پژوهش حاضر رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره و محیط های اطلاعاتی ارامنه تهران را مورد بررسی قرار می دهد. رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره، نوعی رفتار اطلاع یابی است که بر اطلاع یابی بر شغل، پژوهش، تحصیل یا دانشگاه متمرکز نیست بلکه بر اطلاع یابی در زندگی روزمره متمرکز است که اولین بار توسط ریجیو ساولینن مطرح شد. محیط های اطلاعاتی محیط هایی هستند که به وسیله ی افراد به طور گذرا ایجاد می شوند و پس از مدتی زمینه ی اشتراک خود به خودی اطلاعات را فراهم می سازند؛ اولین بار محیط اطلاعاتی توسط کارن فیشر مطرح شد. هدف پژوهش حاضر شناسایی رفتار اطلاع یابی زندگی روزمره و میزان آشنایی و بهره گیری از اطلاعات و محیط های اطلاعاتی در ارامنه تهران می باشد. نوع پژوهش حاضر پیمایشی از نوع توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل افراد بالاتر از 15 سال ارامنه تهران می باشد. تعداد کل جامعه آماری، در حدود 30000 نفر بود، از این تعداد حدود 20000 نفر بیشتر از 15 سال داشتند که از بین آنان، با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، به تعداد 377 نفر به عنوان نمونه تعیین گردید. تحلیل داده ها نشان داد که محیط های اطلاعاتی و میزان استفاده از این محیط ها به ترتیب عبارتند از منزل اقوام و دوستان 5/55%، محل کار 8/47% و کلیسا 5/47%. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که ارامنه نگرش مثبتی نسبت به اطلاعات و نقش مهم آن در زندگی روزمره دارند. بیشترین استفاده از وب سایت های فارسی و شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور و کمترین مورد مربوط به استفاده از برنامه های فارسی زبان رسانه ی ملی بود. بیشترین میزان کسب اطلاعات از رسانه های مختلف مربوط به کتاب، مجله و شبکه های ماهواره ای بود. تمایل بیشتر به برقراری ارتباط با هم زبانان خود در شبکه های اجتماعی نیز از دیگر یافته های پژوهش بود.
سمیه میرزایی غلامرضا حیدری
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مطالعه¬ی آزاد دانشجویان ورودی سال 93-1392 کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز و شناسایی عوامل بازدارنده و ترغیب¬کننده¬ی مطالعه¬ی آنان است. روش پژوهش حاضر پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه¬ی محقق ساخته¬ای است در این پژوهش، برای توصیف اطلاعات جمعیت شناختی و توصیف وضعیت مطالعه از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و برای تعیین وجود یا عدم وجود تفاوت معنادار در میزان مطالعه¬ی دانشجویان با توجه به ویژگی¬های جمعیت شناختی آنان، از آمار استنباطی مانند آزمون خی دو استفاده شده است. همچنین از تحلیل عوامل برای شناسایی عوامل موثر بر میزان مطالعه¬ی آزاد دانشجویان مورد مطالعه استفاده شده است. یافته¬ها نشان می¬دهد حدود نیمی از دانشجویان در طول یک هفته کم¬تر از 2 ساعت مطالعه داشته¬اند. دانشجویان قالب چاپی را بر الکترونیکی ترجیح می¬دهند. مطالعه¬ی کتاب با میانگین 93/2 به عنوان اولویت اول مطالعاتی دانشجویان تعیین شد.. عمده¬ترین راه دسترسی به منابع مورد مطالعه¬ی آنان، خریداری بوده است. داستان و شعر بیشترین درصد فراوانی موضوعات مورد علاقه¬ی دانشجویان را تشکیل دادند. در زمینه¬ی عوامل موثر بر میزان مطالعه از دیدگاه این دانشجویان، تحلیل عوامل منجر به کشف پنج عامل در مولفه¬های بازدارنده و سه عامل در مولفه¬ی ترغیب¬کننده شد. بیشترین بار عاملی بین مولفه¬¬ی بازدارنده متعلق به "نبود کتاب¬های مناسب برای مطالعه¬ی آزاد" و در مولفه¬ی ترغیب¬کننده "تشویق والدین به مطالعه¬ی آزاد" است. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مطالعه¬ی آزاد این دانشجویان ارائه گردیده است.
نسرین تیموری فرزاد حسین بناهی
گندم مهم ترین گیاه زراعی است، که سطح زیر کشت آن بیش از سایر گیاهان می باشد. یکی از مهم ترین عوامل سوء تغذیه ناشی از کمبود مواد ریز مغذی و بیماری های وابسته به آن، کمبود آهن است که رفع کمبود این عامل از روش های زراعی بسیار مقرون به صرفه تر نسبت به سایر روش ها است. بر این اساس در سال زراعی 92-1391آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان واقع در شهرستان دهگلان اجرا گردید. آزمایش به صورت طرح اسپلیت اسپلیت پلات با سه فاکتور درسه تکرار انجام شد، فاکتور اصلی شامل رقم و اکوتیپ های مختلف گندم سرداری در چهارده سطح:رقم آذر 2 (شاهد)، اکوتیپ ریژاو، اکوتیپ خوشاب، اکوتیپ تودار، اکوتیپ باغچه مریم، اکوتیپ تازه آباد، اکوتیپ تلوار، اکوتیپ قطره زمین، اکوتیپ صوفیان، اکوتیپ آویهنگ، اکوتیپ سی وسه مرده، اکوتیپ بهار سبز، اکوتیپ گاودره، اکوتیپ کلاته بود، زمان محلول پاشی به عنوان فاکتور فرعی در دو سطح: قبل از گلدهی، بعد از گلدهی، و تیمار محلول پاشی شده در چهار سطح: بدون محلول پاشی، محلول پاشی آهن، محلول پاشی اسید هیومیک، محلول پاشی مخلوط (اسید هیومیک وآهن) به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بین اکوتیپ ها از لحاظ صفات مورد بررسی(طول ساقه، طول سنبله، تعداد دانه، وزن هزار دانه و عملکرد دانه) در سطح احتمال یک درصد اختلاف معنی دار وجود دارد، هم چنین اثر محلول پاشی آهن، اسید هیومیک و مخلوط آن ها بر روی عملکرد دانه معنی دار گردید، در بین اکوتیپ های مورد مطالعه اکوتیپ تودار محلول پاشی شده با اسید هیومیک با عملکرد 503 گرم در متر مربع دارای بیش ترین عملکرد بود. به طور کلی محلول پاشی باعث افزایش تعداد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، مقدار پروتئین محلول، پرولین، میزان پراکسیداز، میزان آهن دانه، میزان روی دانه و کلروفیل گردید. کلید واژه:پروتئین، ریز مغذی، عملکرد، گندم سرداری، محلول پاشی
فریده کعب عمیر غلامرضا حیدری
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل جایگاه اجتماعی حرفه¬ی علم اطلاعات و دانش¬شناسی از نظر کتابداران شاغل در کتابخانه¬های شهر اهواز است. پژوهش حاضر به روش سندی- تحلیلی و پیمایش از نوع توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه¬ی پژوهش حاضر کلیه¬ی کتابداران شاغل در کتابخانه¬های شهر اهواز است که با سمت کتابدار و سرپرست کتابخانه مشغول به فعالیت بودند. تعداد کل اعضای جامعه¬ی پژوهش به صورت سرشماری 250 نفر بود. مقیاس بین کتابداران توزیع شد که از بین آنان 210 نفر پاسخ¬گو بودند. برای گردآوری داده-ها از مقیاس محقق ساخته¬ای استفاده شد که شامل 2 قسمت اطلاعات جمعیت¬شناختی و گویه¬های 5 درجه¬ای لیکرت برای شناسایی و تحلیل جایگاه اجتماعی حرفه¬ی علم اطلاعات و دانش¬شناسی است. در این پژوهش برای تحلیل داده-های جمعیت¬شناختی از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، و میانگین) و از تحلیل عاملی اکتشافی برای روایی محتوایی و از آلفای کرونباخ برای سنجش میزان پایایی مقیاس استفاده شده است. همچنین برای تعیین وضعیت جایگاه اجتماعی حرفه¬ی علم اطلاعات و دانش¬شناسی از آزمون دوجمله¬ای و برای مقایسه میانگین گروه¬ها از آزمون-های من- ویتنی و کروسکال- والیس استفاده شده است. یافته¬ها نشان داد که از نظر کتابداران 9 عامل بر جایگاه اجتماعی حرفه¬ی علم اطلاعات و دانش¬شناسی تأثیرگذارند که شدت تأثیرگذاری آن¬ها از زیاد به کم عبارتند از: عامل اقتصادی، عامل استاندارد، عامل تخصصی، عامل فردی، عامل آموزشی، عامل فناوری اطلاعات، عامل اجتماع، عامل فرهنگی، و عامل سازمانی. همچنین از نظر کتابداران جایگاه اجتماعی حرفه¬ی علم اطلاعات و دانش¬شناسی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. در پایان پیشنهادهای پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهش¬های آتی ارائه شده است.
شبنم شاهینی غلامرضا حیدری
هدف این پژوهش بررسی میزان آمادگی الکترونیکی کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز از دیدگاه مدیران و کتابداران آن ها به منظور شناخت نقاط قوت و ضعف این کتابخانه ها با توجه به ابعاد آمادگی الکترونیکی است. این پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی پژوهش تمام مدیران و کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز هستند. پژوهشگر حاضر با به کارگیری مدل نورافروز، حریری و حنفی زاده (1389) و مدل مبتنی بر iup (میوتولا و ون بریکل، 2006)، ارائه شده توسط نوروزی و جعفرپور (1390) و مدل بین المللی «استوپ» به کارگرفته شده در پژوهش بادامچی وایقان (1391) سه پرسشنامه تدوین نمود. که روایی آن ها از طریق روایی صوری و پایایی آن ها از طریق فرمول آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفتند. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی مانند فراوانی، درصد فراوانی و میانگین استفاده شده است. در سطح آمار استنباطی برای بررسی نرمال یا غیرنرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف، جهت بررسی میزان ابعاد آمادگی الکترونیکی در هر یک از کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز از آزمون تی استیودنت تک نمونه ای و برای مقایسه ی ابعاد آمادگی الکترونیکی در کتابخانه های دانشگاه های مختلف از آزمون تحلیل واریانس یکراهه (آنوا) و آزمون کروسکال والیس استفاده شده است. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که به طور کلی این کتابخانه ها در آمادگی متوسطی به سر می برند. این کتابخانه ها از لحاظ ابعاد مورد بررسی دارای تفاوت معناداری نبودند و تنها در دیدگاه مدیران نسبت به آمادگی خود دارای تفاوت معناداری هستند. به نظر می رسد هر کدام از این ابعاد در این کتابخانه ها نیازمند بازنگری و توجه بیشتری تا رسیدن به وضعیت مناسب با عصر حاضر هستند. از آن جایی که به نظر می رسد فراهم کردن زمینه ی آمادگی الکترونیکی در تمامی ابعاد در جهت ارائه ی خدمات اطلاعاتی گسترده تر بسیار مهم است، مدیران کتابخانه ها و روسای این دانشگاه ها باید روی این ابعاد متمرکز شوند و با یک برنامه ریزی همه جانبه برای این 11 بُعد، در راستای رسالت و هدف خویش گام بردارند. در پایان پیشنهادهایی در خصوص چگونگی بهبود میزان آمادگی الکترونیکی این کتابخانه ها و هم چنین برای پژوهش های آینده ارائه گردیده است.
راضیه ماپار غلامرضا حیدری
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کنونی زیرساخت ها و فرایند مدیریت دانش بر اساس مدل بکوویتز و ویلیامز در کتابخانه های دانشگاهی شهر اهواز شامل دانشگاه شهید چمران، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز به عنوان جزئی از این جامعه دانشی انجام شد. پژوهش پیمایشی از نوع توصیفی _ تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی فرایند مدیریت دانش و پرسشنامه ی زیرساخت-های مدیریت دانش است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی 90 نفر کارمند کتابخانه های دانشگاهی تشکیل می دهند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی و آمار استنباطی مانند آزمون t مستقل، t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک راهه انجام شد. همچنین، روش آلفای کرونباخ، نیز برای محاسبه ی پایایی پرسشنامه به کار برده شدند. یافته های پژوهش نشان داد در زمان تحقیق، وضعیت زیرساخت های مدیریت دانش در هر سه دانشگاه در حد نامطلوبی بوده است. هم چنین، یافته ها نشان داد وضعیت موجود فرایندهای مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاه های مورد بررسی در وضعیت نامناسبی بوده است. در پایان پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های مورد بررسی ارائه گردید.
لیدا صوفی عادل سی و سه مرده
گندم نان یکی از منابع اصلی غذایی در ایران و بیشتر کشورهای جهان است که قسمت عمده انرژی، پروتئین و مواد مغذی دیگر از جمله ریز مغذی ها از آن تأمین می شود. کمبود مواد ریز مغذی یا گرسنگی پنهان، در سراسر جهان و به ویژه در کشورهای در حال توسعه تهدیدی برای سلامتی به شمار می آید. استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی و عدم کاربرد کودهای آلی در طی سالیان اخیر، یکی از عوامل کاهش چشمگیر میزان ماده آلی خاک های ایران محسوب می شود. از این رو به منظور بررسی اثر محلول پاشی سولفات روی و اسید هیومیک بر عملکرد، اجزاء عملکرد و کیفیت دانه اکوتیپ های گندم سرداری، مطالعه حاضر در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در سال زراعی92 -1391 انجام گرفت. آزمایش به صورت طرح اسپلیت پلات فاکتوریل با سه فاکتور در سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی در چهارده سطح شامل اکوتیپ های گندم سرداری (تلوار، باغچه مریم، خوشاب، آویهنگ، تازه آباد، تودار، صوفیان، ریژاو، فطره زمین، سی و سه مرده، کلاته، بهاربند و گاودره) و رقم آذر در کرت اصلی و ترکیب دو فاکتور زمان محلول پاشی (در دو سطح محلول پاشی قبل از گل دهی و بعد از گل دهی) و ماده محلول پاشی در چهار سطح (شاهد، سولفات روی، اسید هیومیک و مخلوط سولفات روی و اسید هیومیک) در کرت های فرعی قرار گرفتند. صفات مورد مطالعه شامل صفات زراعی (عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، وزن هزار دانه، تعداد سنبله بارور در بوته، تعداد دانه در سنبله، ارتفاع بوته، طول سنبله و طول ریشک) و صفات کیفی مربوط به دانه (پروتئین، فسفر، پتاسیم، میزان خاکستر و غلظت روی) بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین اکوتیپ های گندم سرداری از لحاظ صفات مورد بررسی اختلاف معنی دار وجود دارد. بیشترین عملکرد دانه به میزان 199/7 گرم در متر مربع در اکوتیپ کلاته تحت محلول پاشی توأم سولفات روی و اسید هیومیک مشاهده شد. به طور کلی محلول پاشی باعث افزایش تمامی صفات مورد بررسی به جز تعداد سنبله بارور در بوته شد. اکوتیپ کلاته از لحاظ اکثر صفات زراعی و میزان فسفر و روی دانه نسبت به بقیه اکوتیپ ها برتری نشان داد. بیشترین درصد پروتئین و میزان خاکستر دانه به ترتیب تحت محلول پاشی توأم سولفات روی و اسید هیومیک و محلول پاشی سولفات روی در اکوتیپ ریژاو مشاهده گردید. در مقابل بیشترین میزان پتاسیم دانه، در اکوتیپ صوفیان تحت محلول پاشی توأم سولفات روی و اسید هیومیک مشاهده گردید.
محمدسعید همتی غلامرضا حیدری
به منظور بررسی تأثیر محلول پاشی عناصر میکرو بر تولید علوفه و دانه ذرت رقم 704 ksc، دو آزمایش جداگانه در سال 1391 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، هر کدام در 3 تکرار و 17 تیمار اجرا گردید. در آزمایش اول اثر تیمارها بر عملکرد دانه، اجزا عملکرد و خصوصیات مورفولوژیک و زراعی و در آزمایش دوم اثر تیمارها بر عملکرد و کیفیت علوفه و خصوصیات مورفولوژیک گیاه مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل عناصر کم مصرف آهن، روی، بر، منگنز، آهن +روی ،آهن+ بُر، آهن+ منگنز، روی+ بُر، روی+ منگنز، بُر+ منگنز، آهن+ روی+ بُر، آهن+ روی+ منگنز، آهن+ بُر+ منگنز، روی+ بُر+ منگنز، آهن+ روی+ بُر+ منگنز، محصول کودی با نام تجاری آلگار و آب به عنوان شاهد بودند که بر اساس دز توصیه شده کارخانه سازنده در دو مرحله 4 تا 6 برگی و قبل از گرده افشانی گیاه اعمال شدند. در این آزمایشات صفات کمی و کیفی ذرت دانه ای و علوفه ای از جمله ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن تر بوته، وزن خشک بوته، طول بلال، تعداد دانه در بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک و نیز درصد پروتئین خام، درصد خاکستر و میزان الیاف خام مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر تیمار ها بر بیشتر صفات، معنی دار و بیشترین مقدار این شاخص ها در تیمار محلول پاشی کود کامل میکرو (آهن+ روی+ بُر+ منگنز) بود که با تیمارهای آهن+ روی+ بُر و آهن+ روی+ منگنز از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشت. در بین تمام تیمارها و در تمامی صفات اندازه گیری شده تیمار شاهد کمترین مقدار را نشان داد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه محلول پاشی با نسبت های صحیحی از عناصر غذایی میکرو جهت دستیابی به حداکثر عملکرد در شرایط مشابه با مطالعه حاضر می تواند مناسب باشد.
زهره تنو غلامرضا حیدری
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین الگوی شایستگی کانونی در سطح تخصصی و سنجش آن در میان دانشجویان علم اطلاعات و دانش¬شناسی بوده که به روش پیمایشی، و سندی – تحلیلی انجام شده است. جامعه¬ی آماری این پژوهش کلیه¬ی دانشجویان علم اطلاعات و دانش¬شناسی در ترم¬های 7،6،5 و 8 دانشگاه¬های تهران، شهید چمران، شیراز و فردوسی مشهد در سال 1392-1393 می¬باشد. بعد از مرور گسترده متون، الگوی شایستگی کانونی تخصصی دانشجویان، در این پژوهش شامل 11 شایستگی می¬باشد. ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه¬ای محقق ساخته بوده که روایی آن از طریق روایی صوری و همچنین از طریق محاسبه¬ی ضریب همبستگی هر یک از عامل¬ها با نمره¬ی کل پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن به 4 روش آلفای کرونباخ (82/0)، تنصیف اسپیرمن براون (77/0)، تنصیف گاتمن (67/0) و بازآزمایی (82/0) محاسبه شده است. علت استفاده از 4 روش برای تأیید پایایی محقق ساخته بودن پرسشنامه¬ی پژوهش می¬باشد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده¬ها روی 143 پرسشنامه¬ی برگشتی انجام شد. در این پژوهش برای تحلیل داده¬ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و کمترین و بیشترین داده) و برای تعیین معنی داری تفاوت¬ها از آمار استنباطی ( آزمون تی، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و چند راهه) استفاده شده است. یافته¬های پژوهش حاکی از آن بود که در تمامی موارد دانشجویان نیم سال هشتم نسبت به دانشجویان نیم سال پنجم وضعیت بهتری دارند و اختلاف بین آن¬ها معنی دار است. همچنین نتایج آزمون تی اهمیت این تفاوت را تأیید می¬کند. بنابراین آموزش بر ارتقا سطح شایستگی¬های کانونی تخصصی طی نیم سال¬های مختلف تحصیلی اثر گذار بوده است. بررسی میانگین شایستگی¬ها، در دانشجویان دانشگاه¬های مورد پژوهش نشان می¬دهد که دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در خدمات اطلاعاتی و الکترونیکی، کاربران و کاربردهای اطلاعات، فراهم آوری و مدیریت مجموعه، فناوری اطلاعات، سواد اطلاعاتی، نیازها و رفتارهای اطلاعاتی و ابعاد شناختی و نظری رشته¬علم اطلاعات و دانش¬شناسی از سایر دانشگاه¬ها بهتر بوده¬اند و میانگین دانشجویان دانشگاه شیراز در سازماندهی و بازیابی اطلاعات، اقتصاد اطلاعات، مدیریت دانش و علم¬سنجی و اطلاع¬سنجی از سه دانشگاه دیگر بیشتر است. نتایج حاصل از بررسی شایستگی¬های کانونی تخصصی دانشگاه¬های مختلف نشان می-دهد که از لحاظ حداقل یکی از خرده مقیاس¬های شایستگی تخصصی تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین سطح شایستگی¬ کانونی تخصصی دانشجویان و معدلشان اختلاف معنی داری وجود ندارد. در نهایت طرح برنامه¬¬ی درسی بر اساس مدل مارپیچ مضاعف و با در نظر گرفتن شایستگی¬ها در دو سطح عمومی و تخصصی، به عنوان مبنایی برای برنامه درسی در دوره¬ی کارشناسی علم اطلاعات و دانش¬شناسی پیشنهاد شده است.
بهزاد مهرشاد یوسف سهرابی
به منظور بررسی اثرات عصاره دودی گیاهان و دود آئروسل بر برخی از صفات جوانه زنی و برخی شاخص های رشدی، در سه گیاه دارویی توت روباهی، بابونه و اکیناسه، دو آزمایش جداگانه در سال 1388، در همدان اجرا گردید. نتایج نشان داد که در گیاه توت روباهی، غلظت های مختلف عصاره دودی، بیشتر صفات جوانه زنی و رشدی را به طور معنی داری، افزایش دادند و در مواردی، غلظت های بالای عصاره دودی باعث کاهش برخی از شاخص ها شد. در مجموع، در گیاه توت روباهی، غلظت های 1/0 و 01/0 در گیاه بابونه، جهت صفات جوانه زنی غلظت های 2/0 و 1/0 عصاره دودی و برای صفات رشدی، غلظت های 01/0 و 002/0، بیشترین تأثیر را داشتند و برای گیاه اکیناسه، غلظت های 2/0 و 1/0 عصاره دودی، در بیشتر موارد اثر مثبتی بر صفات جوانه زنی و رشدی این گیاه داشتند.
محمد سعید همتی غلامرضا حیدری
ذرت به دلیل اهمیت بالایی که در تغذی? انسان و دام داشته و سازگاری گسترده ای نیز با مناطق آب و هوایی معتدل و گرمسیری دارد، یکی از گیاهان زراعی راهبردی محسوب می شود) یزدانی و همکاران2008 (افزایش سطح زیر کشت ذرت طی چند ده? گذشته، فشرده سازی سیستم های کشت این گیاه به همراه نیاز بالای ذرت به عناصر غذایی موجب شده است که علاوه بر مصرف مفرط نهاده های شیمیایی، هزینه های تولید افزایش یافته و خطرات زیست محیطی ایجاد شود(بیاری وهمکاران 2008) عناصر غذائی کم مصرف عناصر بسیار لازم و اساسی برای رشد و نمو گیاهان هستندکه در مقادیری کمتر از عناصر غذایی اصلی ازقبیل نیتروژن، فسفر و پتاسیم مصرف می شوند . این عناصر شامل آهن، روی، مس، مولیبدن، بر، منگنز و کلر هستند. در برخی از گیاهان نظیر برنج ودم اسب، سیلیسیوم نیز جزء عناصر کم مصرف محسوب می شود(هرگرت و همکاران 1996) کمبود عناصر کم نیاز آهن و روی دربسیاری از محصولات زراعی در سطح جهان، به ویژه درخاک های آهکی ایران به علت ph قلیایی و درصد بالای آهک رایج است(عشقی زاده و همکاران 1387) نتایج بسیاری ازمطالعات نشان داده است که کارایی روشهای مختلف کود دهی دربرطرف کردن کمبود آهن و روی درگیاهان زراعی پایین است(خوشگفتار و همکاران 2006) از این رو یافتن راهکارهای اثربخش، دارای توجیه اقتصادی وسازگار با محیط زیست درمبارزه باکمبو دعناصر غذایی مورد توجه می باشد.کاشت گیاهان مقاوم به کمبودآهن وروی یکی ازروشهای مناسب وکارآمد برای پیشگیری ازکمبود این عناصراست(ماشنر 1995) هریک ازعناصرکم مصرف نقش خاصی را در گیاه ایفا می کنند و وجود این عناصر در حد کفایت برای کامل کردن چرخه زندگی و رشد گیاه لازم است . نقش این عناصر از واکنشهای بسیار ساده تا خیلی پیچیده را در برمیگیرد و نقشی که عنصر ریز مغذی را عنصر دیگر نمیتواند به عهده بگیرد. دراین میان، عنصر روی جایگاه ویژه ای داشته و کمبود آن در کنار برخی دیگر از ریزمغذی ها، مانندآهن درمقیاس جهانی قابل مشاهده است(jolley, v. d. and j. c. brown. 1989) ازسوی دیگر، در میان گیاهان زراعی، ذرت ازجمله گیاهانی است که بیشترین حساسیت را به کمبود عنصر روی به دلیل نیازهای بیوشیمیایی دارد(مارچنر 1995) سه عنصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز بیش از سایر عناصر در امر تغذیه ذرت نقش دارند. آهن درساختمان سیتوکروم به عنوان ناقل الکترون در سیستم های فتوسنتزی برای تنفس و عملیات اکسیداسیون و احیاء و ساخت کلروفیل دخالت دارد(ملکوتی 1999). روی عنصر مهم درفعالیت آنزیم های دهیدرژناز، پروتئیناز و تنظیم کننده های رشداست عقیمی دانه های گرده،کوچکی اندازه برگ، وجود نوارهای روشن در امتداد رگبرگ اصلی برگ و کوتولگی گیاه از علایم کمبود این عنصر است(ملکوتی 1999) منگنز در ترکیب آنزیم های فتوسنتزی وتنفسی نقش داشته و از تجمع نیترات در بافتهای گیاهی جلوگیری می کند. کاهش رشد، زردی، کاهش ارتفاع گیاه، عقیمی دانه های گرده وکاهش تعداد پنجه درگیاه از عوارض کمبود منگنز است(ضیائیان 1998).کودهای ریزمغذی چهار درصدکل کودهای مصرفی را در جهان تشکیل می دهند اما در ایران این مقدار در حدود 17 درصد است(ملکوتی 1999) مصرف خاکی و برگی عناصر ریزمغذی آهن، روی، منگنز و مس در امر تغذیه ذرت باعث افزایش عملکرد علوفه و نیز عملکرد دانه می شود که در این بین نقش مثبت آهن و روی در افزایش عملکرد بیش از نقش منگنز و مس است(ضیائیان 1998) مصرف برگی عناصر کم مصرف، تیمار بذرها و مصرف خاکی عناصر ریزمغذی روی و منگنز می تواند باعث افزایش عملکرد و وزن خشک اندامهای هوایی ذرت شود ولی بهترین روش در این بین تلفیق سه روش فوق با یکدیگر است(ضیائیان 1998). مصرف توأم سه عنصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز بیش از مصرف تک به تک عناصر فوق می تواند در افزایش عملکرد دانه و ماده خشک تولیدی ذرت موثر باشد. مطالعات نشان داده که گیاهانی ازقبیل ذرت وسورگوم توانایی تراوش مولکولهای خاصی بانام فیتوسایدرفور را دارندکه باعث افزایش قابلیت جذب آهن توسط گیاه می شود ولی باوجود بهره گیری از چنین توانایی به دلیل داشتن ریشه های افشان و سطحی، این توانایی کمرنگ شده و علائم کمبود آهن درآنها مشاهده می شود(پیسل 1981). در افزایش عملکرد ذرت مصرف برگی عناصر ریزمغذی درشرایط تنش خشکی به دلیل بهبود پدیده های فتوشیمیایی وافزایش غلظت کلروفیل وکاروتن می تواند مفید باشد(آسوردولوا 1971). عبدالسلام وهمکاران درمطالعه روشهای تغذیه گیاهی باعناصرکم مصرف روی، منگنز و مس اظهارکردندکه مصرف برگی این عناصر بیشتر از مصرف خاکی و یا تیمار نمودن بذر با عناصر فوق باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد ذرت می شود. (عبدالسلام 1994) مطالعات نشان داد مصرف توأم سه عنصر ریزمغذی آهن، روی و منگنز بیش از مصرف تک به تک عناصر فوق می تواند در افزایش عملکرد دانه و ماده خشک تولیدی ذرت موثر باشد(ماکروول 2002) در افزایش عملکرد ذرت مصرف برگی عناصر ریز مغذی در شرایط تنش خشکی به دلیل بهبود پدیده های فتوشیمیایی و افزایش غلظت کلروفیل و کاروتن می تواند مفید باشد(آسوردولوا 1971) ایسار نکورا (1976) اعلام نمود که کمبود روی مرحل? گرده افشانی را در ذرت بیش از 15 روز به تأخیر می اندازد. هانگ و جی یان(2007) اعلام نمودند با افزایش کاربرد روی، غلظت روی در ریشه، ساقه و برگ ذرت افزایش می یابد به طوری که مقدار آن در اندام های هوایی بیشتر از ریشه می باشد. به گزارش یتس و همکاران (1953)محلول پاشی با سولفات روی موجب بهبود رشد ذرت گردید ولی تأثیر کمی بر عملکرد داشت. محسنی و همکاران(2006) اعلام نمودند مصرف اسید بوریک و سولفات روی تأثیر معن یداری بر میانگین عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد بلال داشت. وایتی وچامبلیس مشکل اساسی ذرت، سورگوم، غلات دانه ریز و بادام زمینی در نواحی مرکزی و شمال فلوریدا را کمبود عناصر ریزمغذی آهن، روی، منگنز و مس دانسته که ناشی از وجود خاکهای شنی با ph بالای خاک وعدم محتوای ماده آلی کم مصرف کودهای ریزمغذی درگذشته است. آنها عنوان کردند مصرف برگی این عناصربه میزان سه کیلوگرم در هکتار در دفعات متعدد می تواند در رفع کمبود عناصر مزبور کمک کند.( mendoza, a.b. 1999) محلول پاشی گیاهان مرتعی فلوریدای آمریکا با عناصر ریزمغذی آهن، مس، روی، منگنز و کبالت در افزایش علوفه تولیدی در مراتع و کاهش بیماری ورم پستان و مصونیت دامهای گوشتی ازعوامل بیماریزا موثر واقع شده است(malakoti, m. j., and tehrani, m. m. 1999). علیرغم تمامی این موارد بررسی یکجای تمامی عناصر ریز برمغذی بر خصوصیات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و کیفیت علوفه ذرت حائز اهمیت است
ابتسام هاشمی نسب زاهد عالی پور بیرگانی
هدف اصلی این پژوهش، مقایسه ی فرایند اطلاع یابی اینترنتی دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهیدچمران با مدل شش مرحله ای الیس از دیدگاه این دانشجویان، به منظور بهبود و ارتقای خدمات اطلاعاتی بهینه و روزآمد در این دانشگاه است. روش پژوهش، پیمایشی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه ی پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران به تعداد 10699 نفر بوده که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد نمونه ها 370 نفر تعیین و پرسشنامه ها میان آن ها توزیع گردید. تحلیل داده ها نشان داد که دانشجویان مقطع کارشناسی در طول فرایند شش مرحله ای مدل الیس، راهبرد و رویکرد های مختلفی را به کار می گیرند، امّا رویکرد های غالب شامل استفاده از موتور های کاوش و راهنمای موضوعی در مرحله-ی آغازین، استفاده از معیار جدید بودن در انتخاب پیوند های فرامتنی سایت های اینترنتی در مرحله ی پیوند یابی، و بررسی سرعنوان های اصلی سایت های اینترنتی در مرحله ی مرور است. هم چنین، متمایز کردن منابع مفید از میان منابع بازیابی شده بر مبنای معتبر بودن مطالب و همخوانی مطالب با موضوع مورد نظر در مرحله ی تمایز یابی، پی گیری خبرنامه های الکترونیکی و مبادلات شخصی از طریق پست الکترونیکی در مرحله ی نظارت و استفاده از فلش مموری در مرحله ی استخراج است. آنان برای انجام تکالیف درسی و بالا بردن معلومات شخصی از اینترنت استفاده می کنند امّا در استفاده از اینترنت با موانع و محدودیت هایی مواجهند. سرعت پایین و ترافیک شبکه، و فیلتر شدن سایت در حین بار گذاری منابع الکترونیکی از مهم ترین عوامل بازدارنده در فرایند اطلاع یابی دانشجویان محسوب می شود. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری میان رفتار اطلاع یابی دانشجویان در شش مرحله ی مدل الیس با توجه به جنسیت وجود دارد. این اختلاف نشان می دهد که مردان دانشجو در هنگام جستجوی اطلاعات در اینترنت مراحل چهارم و پنجم مدل الیس را بیشتر از زنان تجربه می کنند.
اعظم عالیپور عبدالحسین فرج پهلو
دولت الکترونیک در عصر فناوری اطلاعات پدیده ای است که مورد توجه تمامی کشورهای جهان قرار گرفته است. اهمیت دولت الکترونیک تا به آن جاست که یکی از معیارهای پیشرفته بودن و قدرتمندی دولت ها به حساب می آید. وب سایت های پورتال خدمات دولت الکترونیک ارائه دهنده ی اصلی خدمات دولت الکترونیک در ایران محسوب می شوند. کیفیت یا عدم کیفیت این وب سایت ها نقش تعیین کننده ای در پیاده سازی موفقیت آمیز دولت الکترونیک دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت این وب سایت ها از نقطه نظر معیارهای مدل مینروا است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی- توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات سیاهه ی وارسی، مشتمل بر 10 معیار (109گویه) شفافیت، کارآمدی، نگهداری فنی، دسترس پذیری، کاربر-محوری، پاسخگویی، چندزبانگی، میانکنش پذیری، مدیریت حقوقی و حفاظت است.
سلمان شجاعی زند غلامرضا حیدری
در پژوهش حاضر به بررسی اثر توانمندسازی روانشناختی بر تعهد سازمانی کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران پرداخته شده است. از میان کارمندان، کارشناسان و کارشناسان مسئول شاغل در سطح ستاد سازمان انرژی اتمی ایران ، تعداد 217 نفر به عنوان جامعه نمونه برای این پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش، جهت ارزیابی مولفه های تعهد سازمانی، پرسشنامه استاندارد آلن و مایر و جهت بررسی توانمندسازی روانشناختی، پرسشنامه استاندارد مدل اسپریتزر و میشرا در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که توانمندسازی روانشناختی (احساس شایستگی، احساس موثر بودن، احساس معنی دار بودن شغل و احساس اعتماد) بر تعهد سازمانی موثر می باشد ولی احساس داشتن حق انتخاب بر تعهد سازمانی موثر نیست. سطح توانمندی روانشناختی و سطح تعهد سازمانی کارکنان ، بالاتر از متوسط است
سمیرا سلیمان پور عبدالحسین فرج پهلو
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین وضعیت به اشتراک گذاری دانش و عوامل موثر بر این فرایند در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است. در راستای رسیدن به این هدف، اهداف ویژه ای که دنبال شد عبارت بودند از: تعیین وضعیت اشتراک دانش از لحاظ زیرساخت های اشتراک دانش نظیر ساختار فرهنگی، عوامل انسانی، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، راهبردهای مدیریتی، عوامل ساختاری - اداری و تمایل به اشتراک دانش. همچنین، ویژگی های جمعیت شناختی موثر بر اشتراک دانش در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز نیز مورد بررسی قرار گرفت. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شد. گردآوری داده های مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه ای صورت گرفته است که بر مبنای پرسشنامه ی پورسراجیان، اولیاء و سلطانی علی آبادی (1392) و نیز رضایی (1392) تدوین شده بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال 94-93 دانشگاه شهید چمران اهواز در مقاطع تحصیلی تکمیلی در رشته های مختلف تشکیل می دهد که بر اساس آمار موجود بالغ بر 5086 نفر بودند. انتخاب جامعه نمونه با روش تصادفی طبقه ای صورت گرفت و تعداد آن با استفاده از جــدول کرجسی – مورگان برابر با 358 نفر تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعیت شناختی پرسشنامه و همچنین برای پی بردن به وضعیت زیرساخت های اشتراک دانش از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی (سوالات 1 – 6 پژوهش) از تکنیک های آمار توصیفی و برای تحلیل نظرات پاسخگویان در رابطه با زیرساخت های اشتراک دانش بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی آنان (سوال 7) از تکنیک های آمار استنباطی نظیر آزمون t مستقل، آزمون تحلیل واریانس، آزمون پیگیری ال اس دی و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج: در مجموع، مشخص شد که بر اساس نظرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی، در دانشگاه شهید چمران اهواز از مجموع زیرساخت های اشتراک دانش،تمایل دانشجویان این دانشگاه به اشتراک دانش و با قدری اغماض، زیرساخت فرهنگی از وضعیت بالای متوسط برخوردار هستند و به نظر می آید این زیرساخت ها برای اشتراک دانش به طور نسبی فراهم است؛ ولی زیرساخت های دیگر نظیر «عوامل انسانی»، «فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی»، «راهبردهای مدیریتی» و «عوامل ساختاری – اداری» وضعیتی کم تر از متوسط دارند و این زیرساخت ها برای اشتراک دانش از ضعف نسبی برخور دارند. بدیهی است آن ابعادی که وضعیت نسبتاً خوبی دارند باید تقویت شوند و آن ابعادی که دچار ضعف هستند می بایست بهبود یابند.
غلامرضا حیدری عزیز جوانشیر
چکیده ندارد.
غلامرضا حیدری قدرت الله طاهری
چکیده ندارد.
غلامرضا حیدری فرخ رحیم زاده خویی
به منظور بررسی اثرات زمان های قطع آبیاری و برداشت بر عملکرد کمی و کیفی چغندرقند آزمایشی در سال 1379 در مزرعه 300 هکتاری ایستگاه تحقیقات کشاورزی میاندوآب بصورت طرح اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار که در آن زمان برداشت محصول در سه سطح ( 15 مهرماه ، 30 مهرماه و 15 آبان ماه ) ، زمان قطع آبیاری در چهار سطح ( 10 ، 20 ، 30 و 40 روز قبل از برداشت ) و رقم چغندرقند در دو سطح (br1,pp8) بود، طراحی و به اجرا گذاشته شد. صفات مورد مطالعه عبارت بودند از : الف ) صفات زراعی و فیزیولوژیک شامل عملکرد ریشه ، وزن اندام هوایی ، عملکرد قند ناخالص و خالص ، درصد پوشش سبز به هنگام برداشت ، شاخص برداشت ، وزن تک ریشه و وزن طوقه . ب ) صفات مرتبط با کیفیت محصول شامل درصد قند ناخالص و خالص ، خلوص شربت ، میزان عناصر پتاسیم ، سدیم و نیتروژن ، میزان آلکالیته و میزان قند ملاس .
علیرضا ایمانلو غلامرضا حیدری
در جمع بندی نهایی می توان گفت خصوصی سازی یا واگذاری مدیریت برخی از فعالیتها در شرکت های آب و فاضلاب امری ممکن و مقدور بوده و در صورتیکه این موضوع بطور سنجیده شده و با برنامه ریزی خاص و عقلانی انجام گیرد می تواند پیامدهای مثبت و قابل توجهی را به دنبال داشته باشد . اما این امر منوط به وقوع و حصول شرایطی در سه رکن این پدیده یعنی محیط (مردم، دولت) و شرکتهای آب و فاضلاب و بخش خصوصی است در رابطه با واگذاری مدیریت تولید آب شرب تبریز به بخش خصوصی هر چند شرکت به اهداف مدیریتی خود در این خصوص رسیده است ولی برای بهتر شدن شرایط این نوع واگذاری و کاستن از ایرادات آن باید تلاش و کوشش لازم را انجام دهند تا شرکت بتواند با اجرای خصوصی ساز ی مورد به مورد بتواند به اهداف خود نایل شود.