نام پژوهشگر: میثم حسن پور
میثم حسن پور وحید سینایی
مولفه های تعیین کننده سیاست خارجی یعنی جغرافیا و ژئوپلتیک، نظام بین الملل و نهادها، گروهها و نخبگان سیاسی بیشترین اثرگذاری را بر اتخاذ راهبردها و اصول سیاست خارجی دارند. در این پژوهش تاثیر تحول در این مولفه ها بر اساس روش ساختار – کارگزار بر سیاست خارجی ایران در سال های 1320 تا 1357 مورد بررسی قرار گرفته است. تحول در مولفه های تعیین کننده سبب شده است که سیاست خارجی ایران در این دوره 37 ساله خود به چهار بازه زمانی کوتاهتر تقسیم شود. بنابراین تحول در مولفه های تعیین کننده باعث اتخاذ چهار راهبرد متفاوت در سیاست خارجی ایران و اتخاذ اصولی بر اساس این راهبردها شده است. در سالهای اشغال ایران یعنی از سوم شهریور 1320 تا بهار 1325 راهبرد مسلط بر سیاست خارجی ایران اتحاد و ائتلافی تحمیلی و اصول آن حفظ استقلال و تمامیت ارضی، کسب منافع از شرایط دگرگون شده بین المللی و بهره برداری از حضور امریکا در ایران بود. در سالهای پس از جنگ تا کودتای 28 مرداد راهبرد حاکم بر سیاست خارجی ایران عدم تعهد محافظه کارانه و اصول آن، اعمال حاکمیت ملی بر منابع طبیعی و معدنی، کاهش نفوذ انگلیس در ایران، همکاری با امریکا در عرصه اقتصادی و برقراری روابط متعادل با شوروی بود. در دوره سوم یعنی پس از کودتای 28 مرداد تا اواسط دهه 1340 راهبرد حاکم اتحاد و ائتلاف منفعلانه و اصول سیاست خارجی شامل گسترش روابط با غرب به ویژه ایالات متحده امریکا، همکاری و توسعه روابط با کشورهای غرب گرا و ضد کمونیست منطقه و تلقی از شوروی به عنوان یک تهدید فوری بود. حال آن که در سیاست خارجی ایران از اواسط دهه 1340 تا پیروزی انقلاب اسلامی، راهبرد مسلط اتحاد و ائتلاف فعالانه و اصول حاکم بر آن اتحاد با امریکا، تنش زدایی با شوروی و ایفای نقش های منطقه ای بود.