نام پژوهشگر: هما قاسمی تودشکی
هما قاسمی تودشکی مصطفی دین محمدی
چندین دهه است که مشکلاتی نظیر محدودیت تامین سوخت بنزین و آلودگی های ناشی از مصرف آن، باعث شده تا مسئولان اکثر کشورهای دنیا از جمله ایران، به فکر استفاده از سوخت های جایگزین برای ناوگان حمل و نقل بافتند. گاز طبیعی در کنار مزایای متفاوت خود از جمله فراوانی ذخایر، ارزانی نسبی قیمت و آلودگی کمتر در مقایسه با بنزین، دارای معایبی نیز می باشد. مهم ترین معایب شامل استهلاک بیشتر تجهیزات، هزینه احداث جایگاه های cng و هزینه جایگزینی موتور هستند. با توجه به مطالب فوق و این نکته که بیشترین سهم مصرف انرژی حمل و نقل مربوط به خودروهای سواری است، از حدود دو دهه پیش در ایران، طرح گاز سوز کردن خودروهای بنزینی و به تازگی نیز تولید خودروهای پایه گاز سوز به اجرا در آمده است. اما مشکل اینجا است که بدون تجزیه تحلیل های دقیق، گسترش بی رویه و محاسبه نشده خودروهای دوگانه سوز صرف شعار حمایت از منابع زیست محیطی، نه تنها کمکی به آلودگی هوا نمی کند، بلکه باعث اتلاف منابع گازی و مالی کشور می شود. بنابراین در این تحقیق به این سوال پاسخ داده می شود که روند دوگانه سوز کردن خودروها تا کجا باید ادامه یابد؟ هدف تحقیق این است که با کمک مدل سازی ریاضی، هزینه استفاده از انواع سوخت بنزین و گاز با وضع موجود قیمت و عرضه ی آن ها (سناریوی پایه)، جهت پیمایش مسافت های مختلف در خودروهای سبک محاسبه شود. برای این منظور سه خودرو سبک به نمایندگی از خودروهای داخلی، در سه طبقه بندی قیمت و حجم موتور انتخاب می شود. با کمینه کردن مجموع هزینه های خصوصی هر کدام از خودروها توسط مدل ریاضی، هزینه استفاده از انواع سوخت بنزین و گاز در خودروهای بنزینی، دوگانه سوز و پایه گاز سوز مقایسه می شود. در ادامه تحلیل حساسیت های مختلف از جمله : گسترش جایگاه های cng، ملاحظات زیست محیطی در قالب هزینه های اجتماعی و تغییر قیمت سوخت و حذف کامل یارانه ی سوخت، بررسی و اثرات هر کدام با سناریوی پایه مقایسه می شود. پس از اجرای 48 مدل در تحقیق که به تفکیک نوع خودروها (بنزینی، دوگانه سوز و پایه گاز) و شخصی یا تاکسی بودن آن ها در نظر گرفته شده، نتایج سناریوی پایه نشان می دهد که در حال حاضر خودروهای دوگانه سوز تنها برای تاکسی ها مناسب بوده و پس از نوع بنزینی دارای کم ترین هزینه است. در واقع سهم خودروهای دوگانه سوز در این سناریو، 28.43% است. اما با گسترش جایگاه های cng و یا حذف یارانه ی سوخت، دوگانه سوز کردن خودروها به جز برای تاکسی های خودروی گروه اول قیمت، برای بقیه خودروها مناسب نمی باشد و دارای بیشترین هزینه برای مصرف کننده است. از این رو سهم خودروهای دوگانه سوز به 14.5% می رسد. به ترتیب با گسترش جایگاه های سوخت رسانی گاز و افزایش قیمت سوخت ( کاهش یارانه ی سوخت)، سهم خودروهای پایه گازسوز به 13.9% و80% می رسد. ملاحظات زیست محیطی نیز در سناریوی پایه تنها روی خودروی گروه سوم قیمت موثر بوده و برتری خودروهای پایه گاز سوز را نشان می دهد. با ملاحظات زیست محیطی در سناریوی پایه نیز سهم خودروهای دوگانه سوز به 14.5% و سهم خودروهای پایه گاز سوز به حدود 63% می رسد. ملاحظات زیست محیطی در تحلیل حساسیت افزایش قیمت سوخت بنزین و گاز اثر چندانی ندارد و ارجحیت خودروهای گازی با آلایندگی کمتر نسبت به خودروهای بنزینی با آلایندگی بیشتر را بیان نمی کند. به طور کلی گاز سوز کردن خودروها مسئله ی مهمی است که حساب و کتاب دارد و نمی توان بی محابا به انجام آن پرداخت لذا در درجه اول باید موتورهای بنزین سوز تغییر کرده و به جای آن ها موتورهای گاز سوز مورد استفاده قرار گیرد آنگاه نوع سوخت خودرو تغییر کند.