نام پژوهشگر: سیده سوسن فخرایی
سیده سوسن فخرایی علی محمد ولوی
نخبگان شیعه اثنی عشری، پس از غیبت کبری، بنابر روایات منقول از ائمه(ع)، حاکمان وقت را غاصب و جائر قلمداد کرده اند و همکاری با آنان را تنها در صورت ضرورت، و یا عادل بودن حاکمان، جایز دانسته اند. با این حال در نگاه اول، در رفتار سیاسی شان، یکدستی و انسجام رویّه دیده نشده است. بنظر می رسد بعضی از آنان در مناصبی چون وزارت، نیابت، قضاوت و... به اجرای فرامین و هنجارهای مورد قبول و انتظار حاکمان پرداخته اند و بعضی، از هر گونه همراهی خودداری ورزیده اند و یا با رعایت مصلحت، همکاری کرده اند که نشان از جهت گیری سیاسی متفاوت نخبگان شیعی دارد. پژوهش حاضر، با طراحی جدولی اختصاصی ( الهام گرفته از الگوی گرث و میلز)، در صدد است تا در میان 243 نفر نخبه شیعه در 7 گروه، با استفاده از داده های تاریخی و تکنیک های آماری، مسئله مطروحه را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. به منظور رسیدن به پاسخ، روش های مورد استفاده عبارتند از: فراوانی سنجی، سنخ شناسی انواع جهت گیری سیاسی نخبگان، ارزیابی عوامل مرتبط با جهت گیری ها و همبستگی سنجی بین یافته ها. بر این مبنا، سه متغیر مستقل نگرش علمی، وضعیت اقتصادی و حیثیت اجتماعی با توجه به مطالعات تاریخی و نظری انتخاب شد و سه فرضیه؛ مبنی بر وجود ارتباط بین سه متغیر مستقل و جهت گیری سیاسی نخبگان ارائه گردید. نتایج حاصل از پژوهش، نشان از آن دارد که عقل گرایان معطوف به ارزش و سنّت، یا عالمان دینی، بیشترین تقیّد را به مبانی نظری اندیشه سیاسی شیعه (مبنی بر عدم همکاری با حاکمان جائر) داشته اند و کمتر از سایر گروه ها، به همکاری با حاکمان پرداخته اند و صاحب منصبان عقل گرا، (عقل گرایان معطوف به هدف به تعریف وبر) بیشترین همکاری را با حاکمان نموده اند. از جهت دیگر هر چه منزلت اجتماعی فقهای شیعه بالاتر بوده، همکاری مصلحتی بیشتری با سلاطین و یا حاکمان محلی داشته اند. به بیان بهتر، حاکمان به بهره گیری از نفوذ اجتماعی و کمک آنان نیازمند بوده اند.