نام پژوهشگر: مسلم بیگی
مسلم بیگی عنایت الله یزدانی
چکیده فهم ما از جهان و پدیده ها چگونه حاصل می شود؟ شاید بتوان این فهم را وابسته به گفتمان دانست. اگر بدین گونه باشد، پس این گفتمان و منطق درونی اوست که ما را قادر به فهم پدیده ها از کلان ترین تا خردترین آن ها می کند، بر این اساس بدان گاه که امر قدسی را طلب می کنیم و یا بدان هنگام که با دیدن چشم اندازی زیبا از سر شوق زبان به تحسین باز می گشاییم، هنگامی که دوست را می نوازیم و بر دشمن می تازیم غافل از آنیم که فهم و معنادار بودن تمامی این امور، وابسته به گفتمانی است که محاط بر ماست. به نظر می رسد این مهم به مدد گفتمان هایی تحقق می پذیرد که زمینه مند، تاریخی و با مرزهایی فراخ هستند، مرزهایی که گفتمان را توان پاسداشت همیشگی از آن ها در منازعه ی خصمانه ی گفتمان ها بر سر تعیین معنا و تثبیت هویت نیست، و این خود آرمان عصر ما را متبلور می سازد. آرمان مقدس نسبیت، و از سوی دیگر خبر از پایان تاریخی می دهد، پایان تاریخ امر مطلق، مرگ خدا و فراروایت های تمامت خواه کولاک ساز. در این پژوهش تلاش شده است تا اصلی ترین زمینه ها در تطور و تکوین گفتمان آیت الله خمینی و گاندی مورد تجریه و تحلیل قرار گیرد. بر همین اساس تلاش شده است تا به دو پرسش بنیادین پاسخی در خور ارائه گردد. پرسش نخست این است که آیا گفتمان آیت الله خمینی وگاندی در مواجهه با تبعات گفتمان مدرن صورتبندی شده اند؟ و پرسش دوم اینکه آیا غرب اصلی ترین غیر بیرونی گفتمان آیت الله خمینی و گاندی است؟ این گونه به نظر می رسد که گفتمان آیت الله خمینی و گاندی هر دو در واکنش به تبعات سیطره ی وجوه ذهنی و عینی گفتمان مدرن صورت بندی می شوند. مسأله ی عمده در صورت بندی این دو گفتمان واکنش به فرآیند بی تاریخ شدن ایران و هند در مسیر طوفان سهمگین گفتمان مدرن است. بر این اساس این دو گفتمان در تلاش برای خلق تاریخی نوین هستند، تاریخی که بنیان آن بر محور مواجهه ی ما با آنها – غرب – استوار است. به نظر می رسد این ریشه ی مشترک میان گفتمان آیت الله خمینی و گاندی منشأ شباهت های دیگر میان این دو گفتمان می گردد؛ برای نمونه در هر دو گفتمان غرب به مثابه اصلی ترین غیر بیرونی این دو گفتمان متجلی می گردد و نقشی اساسی در معنادار شدن نشانه ها و دال های این دو گفتمان دارد. کلید واژه ها: گفتمان، تحلیل گفتمان، روابط بین الملل، هژمونی، هویت.
مسلم بیگی غفور خوئینی
یکی از راه های تقلب نسبت به قانون و اضرار به اشخاص ثالث انعقاد عقد پنهانی است. برای انعقاد عقد پنهانی الزاما باید دو عقد منعقد شود؛ یکی به صورت واقعی که مقصود طرفین است و دیگری ظاهری که با هدف سرپوش گذاشتن بر عقد واقعی منعقد می شود. این دو عقد باید به طور همزمان و بین همان طرفین منعقد شده و در ماهیت، ارکان یا شروط با هم متفاوت باشند. این عقد واقعی که به صورت سری و پنهانی منعقد شده، یا عقد ظاهری را از بین می برد و یا وصف واقعی آن را مشخص می کند و یا شرایط عمل ظاهری را تغییر می دهد. در فقه، برخی از فقها به دلیل اینکه این امر موجب تسهیل اخذ ربا می شود، با آن مخالفت کرده اند. اما با توجه به پذیرش حاکمیت اراده باطنی و همچنین تبعیت عقد از قصد در فقه و به تبع آن در قانون مدنی، عقد ظاهری منعقد شده بین طرفین، باطل تلقی شده است. عقدی که بر روابط طرفین حاکم بوده و در مقابل اشخاص ثالث نیز از قابلیت استناد برخوردار می باشد، همان عقد پنهانی است که مقصود واقعی طرفین می باشد. در معاملات تجاری عقد پنهانی که بین طرفین منعقد می شود قابلیت استناد در مقابل ثالث را ندارد و این به سبب حفظ اعتماد در روابط تجاری می باشد.دعوای ابطال معامله ظاهری باید توسط اشخاص ذی نفع یعنی طرفین قرارداد یا قائم مقامان آنها یا اشخاص ثالث اقامه شود. شایسته است که قانونگذار ایران نیز مانند قوانین سایر کشورها این نهاد را در قانون ذکر کرده و تکلیف آن را صریحا مشخص کند تا اشخاص ثالثی که فریفته¬ی ظاهرسازی طرفین شده اند به جای توسل به قواعد عمومی با اطمینان و تساهل بیشتری به حق خود برسند و زیان وارده به آن ها جبران شود.