نام پژوهشگر: محسن بهرامی نیا

مطالعه الگوهای استقراری نوسنگی و مس و سنگ غرب چهارمحال و بختیار ی؛ شهرستان اردل
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر اصفهان - دانشکده حفاظت، مرمت اشیاء و ابنیه تاریخی 1391
  محسن بهرامی نیا   حسن طلایی

از دیدگاه باستان شناسی استان چهارمحال و بختیاری به نسبت مناطق پیرامونی، فارس و خوزستان مکان شناخته شده-ای نیست. از دوران پیش از تاریخ آن، غیر از مطالعات اندکی که در سال های گذشته در نیمه ی شرقی آن انجام گرفته و منجر به آگاهی مختصر از الگوی پراکندگی محوطه های پیش از تاریخ شده چیز دیگری نمی دانیم. نیمه ی غربی استان(شهرستان اردل) به سبب دارا بودن کوه های مرتفع، دره های عمیق و دشت های میانکوهیِ کوچک و قرارگیری در مسیر کوچ عشایر از گذشته های دور تا کنون مورد توجه انسان ها بوده است. بنابر اهمیت دوره ی نوسنگی و مس و سنگ در این منطقه، شناخت الگوی استقرار، و تأثیری که محیط بر چگونگی ایجاد و پراکنش محوطه های این دوران داشته مورد توجه قرارگرفته است. با بررسی عواملی مانند ارتفاع، درصد و جهت شیب، رودخانه، مسیرهای ارتباطی، کاربری اراضی، ساختار زمین شناسی و گسل های منطقه، در مجموع دو نوع الگوی استقرار شناسایی شده است. محوطه های یکجانشین به واسطه ی شیب کمتر از 10درصد، قرارگیری در اراضیِ با قابلیت کشاورزی، میانگین ارتفاع 1500 متر، اقلیم نیمه مرطوب گرم، نزدیکی به منابع آب، دسترسی آسان به مسیرهای ارتباطی، غنی بودن خاک های آبرفتی، پوشش جنگلی و مراتع غنی بخش های پیرامونی آن، شکل تپه مانند آنها و تداوم استقرار از دوره نوسنگی به مس و سنگ، بیشتر در نزدیک بستر رودخانه سرخون قرار دارند. نوع غالب استقرارهای این منطقه را محوطه های کوچ نشینی تشکیل می دهند. این محوطه ها را با توجه به ارتفاع به مراتب بالاتر، و حتی تا 3000 متر، آب و هوای سرد در نیمی از سال و قرارگیری آن بر سر راه های ارتباطی منتهی به خوزستان، خاصیت تپه ماهوری، دوری از رودخانه و نزدیک بودن آن به چشمه سارهای فراوان، مراتع غنی در کنار پراکندگی زیاد و خوردگی بیش از حد سفال ها و بدست آمدن ساختاری قلوه سنگی با لایه ی خاکستر، در دره های طولیِ فرعی با شیب زیاد در جنوب، و دره های رودخانه ی کوهرنگ در شمال شهرستان دیده می شوند. سفال نوسنگی این منطقه با اندک شباهت به سفال موشکی و جری در فارس بیشترین همخوانی را با سفال قلعه رستم نشان می دهد که احتمالاً منشأ بومی محلی دارد. در دوره ی بعد علاوه بر ارتباط با فارس خصوصاً فرهنگ باکون، با سوزیانای میانه و جدید خوزستان نیز ارتباط داشته است. با تمام این تفاسیر، احتمالاً این سفال بخشی از یک گستره ی جغرافیایی ِکوهستانی بوده که مجزا، اما همسو با سایر مناطق پیرامونی خود رشد یافته است.