نام پژوهشگر: هدیه شیراوند

بررسی تطبیقی نظریه ی فطرت از دیدگاه ملاصدرا، استاد مطهری و دکتر شریعتی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1388
  هدیه شیراوند   مهدی امام جمعه

بحث شناخت انسان و ابعاد گسترده وجود او از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است. چرا که از طریق شناخت خود است که می توان به شناخت خداوند دست یافت. یکی از ابعاد عمده وجودی انسان، فطرت اوست. فطرت یعنی نحوه خلقت انسان. فطرت از جمله مسایل اعتقادی اسلام است و در قرآن از آن یاد شده است. در تفکر اسلامی، فطرت جایگاه ویژه ای دارد و متفکران اسلامی کم و بیش به بحث در مورد آن پرداخته اند. از میان متفکران اسلامی، ملاصدرا، مطهری و شریعتی در میان آثارشان به بحث در مورد فطرت انسان پرداخته اند. ملاصدرا اگرچه به صورت مستقیم در مورد فطرت انسان بحث نکرده اند اما در لابلای مباحث انسان شناسی او می توان به نظر او در مورد فطرت دست یافت. ایشان فطرت را وارد بحث عقول کرده است و معتقد است که خداوند در ابتدای خلقت انسان یک استعداد عقلی را در وجود او نهاده است. این استعداد عقلی در بردارنده قوه عقل نظری و عقل عملی است و هر انسانی این استعدادها را در درون خود به فعلیت برساند، در راه سعادت است. از نظر ملاصدرا حالت بالقوه عقل، همان فطرت اولیه انسان است و به فعلیت رسیدن آن، یعنی مرحله عقل بالفعل و عقل مستفاد، حاصل شدن فطرت ثانیه برای انسان است که این امر تنها از طریق جهد و تلاش به دست نمی آید بلکه علاوه بر آن نیاز به افاضه فیض از جانب خداوند نیز هست. ملاصدرا از این فطرت ثانیه با عنوان ولادت معنوی و حصول روح برای انسان یاد می کند. البته ملاصدرا در برخی مواضع فطرت انسان را به این گونه می داند که خداوند انسان را به صورت رحمان خلق کرده است: ان الله خلق آدم علی صوره الرحمان. مطهری به صراحت در مورد فطرت بحث کرده و با حفظ تفاوت بین فطرت و طبیعت و غریزه و سرشت ابعاد فطری وجود انسان به دو بخش تقسیم می کند: فطرت شناخت و فطرت گرایش. فطرت گرایش دارای 5 شاخه است: فطرت حقیقت جوئی، فطرت گرایش به خیر و فضیلت، گرایش به جمال و زیبایی، گرایش به خلاقیت و ابداع و گرایش عشق و پرستش. این 5 مورد فطریات اولیه اند اما مطهری به صورت مستقیم و غیر مستقیم به فطریات ثانیه یا بعبارتی کارکردهای فطرت نیز اشاره دارند که این کارکردها در زمینه های مباحث دین شناسی، خدا شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ شناسی و… است. مطهری با ارائه نظریه اصالت فطرت، به توجیه و تفسیر فلسفه تعلیم و تربیت، اخلاق، جامعه، انسان و… پرداخته اند. ایشان با پیش زمینه ای که از مباحث فلسفی ملاصدرا دارند از اصل حرکت جوهری در ارائه دیدگاه اصالت فطرت خویش استفاده کرده اند. شریعتی نیز در ادامه بحث انسان شناسی خود، به صورت غیرمستقیم به بحث درباره امور فطری انسان پرداخته است. ایشان معتقدند که خداوند انسان را به گونه خویش آفریده است. خداوند دارای صفات متعددی است، از میان این صفات، سه صفت بارز و مهم هست که عبارتند از: آگاهی، انتخاب کنندگی یا آزادی و آفرینندگی. خداوند این سه صفت عمده را نیز در درون انسان نهاده است و به همین دلیل است که انسان جانشین خداوند در روی زمین است و انسان در برگیرنده امانت الهی است و به همین خاطر است که می توان گفت انسان خویشاوند خداست. انسان با صفت آگاهی هم به خود آگاه می شود و هم جهان و رابطه خود و جهان. و با استفاده از آزادی راه وطریق خود را انتخاب می کند و با صفت آفرینندگی به آفرینش اموری دست می زند که در طبیعت و در خود او وجود ندارد. این تحقیق در یک مقدمه و 4 فصل تنظیم شده است و تقدم و تأخر متفکران در فصل بندی، بر طبق تقدم و تأخر زمانی است.