نام پژوهشگر: رحیمه بیرامی
رحیمه بیرامی عظیم حمزییان
در دوران پست مدرن، بر اثر ظهور معرفت شناسی جدید و درهم شکسته شدن اقتدار علم و روش های تجربی و کم رنگ شدن جزمیت و اثبات گرایی در علوم، راه بر مکتب های عرفانی و معنوی، که انسان را به درک شهودی و یقینی فرا می خواند، گشوده شده است. برخی از این مکاتب ریشه در نیازهای انسانِ مدرن به فضای زندگی معنویِ فارغ از پیش فرض هایِ دینی و غیر دینی دارد. از جمله ی این عرفان ها، عرفان سرخپوستی است که با آثار کارلُس کاستاندا ، رهبر نوزایی معنوی آمریکا، به جهان شناسانده شده است. هدف انجام پژوهش حاضر، بررسی درون مایه های عرفانی و اخلاقیِ آثار این نویسنده جهانی است. عرفانی که وی معرف آن است، مشابهت های غیرقابل انکاری با مضامین و محتوای اساسی تمامی طریقت های عرفانی دارد. درون مایه های عرفانی مطرح شده در آثار وی، دارای آموزه های عرفان نظری و عملی و شامل مقدمات، اهداف، موانع و نتایجی می باشد که سالک در طریق معرفت با آن ها مواجه می شود. هدف سالک در عرفان سرخ پوستی، کسب معرفت است و این تنها از طریق غلبه بر خود بزرگ بینی و رسیدن به بی عیب و نقصی به دست می آید. بر این اساس، در این نظام، عرفان و اخلاق رابطه تنگاتنگی با هم پیدا می-کنند. اما آن چه موجب انجام فعل اخلاقی می شود، ذخیره ی انرژی است؛ در این عرفان، انسان میدانِ انرژی است و طبق آن امر مسلم هم رفتار می کند. روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی بوده و به شیوه کتابخانه ای می باشد.