نام پژوهشگر: رجب محمد رضایی

بررسی فونستیک و تاکسونومیک راست بالان (hexapoda: orthoptera) ضلع جنوبی البرز منطقه ی حد فاصل بویین زهرا و تاکستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1391
  رجب محمد رضایی   محسن مفیدی نیستانک

یکی از دغدغه های انسان در طول زمان و همچنین در حال حاضر کمبود مواد غذایی و سعی در تأمین آن بوده است. امروزه دنیا در اکثر مناطق با معضل گرسنگی مواجه است و طبق آمار سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل، فائو بیش از یک میلیارد گرسنه در جهان وجود دارد که بر اساس گفته ی این سازمان، کودکان و نوجوانان نیمی از این تعداد گرسنگان را تشکیل می دهند. اصلی ترین راه تامین مواد غذایی بشر از راه کشت و زراعت می باشد. از این رو امروزه در جهت بهره برداری هر چه بهتر از منابع، سعی و تلاش می شود و در این راه علوم کشاورزی راهبر و پیشرو هستند. افراد متخصص این رشته سعی در بهره برداری محصولی بیشتر در سطحی کمتر دارند و از این رو با مشکلاتی مواجه اند که از مهمترین آن ها آفات کشاورزی است. شاید بتوان ادعا کرد که کهن ترین ارتباط بشر کشاورز و حامی گیاهان زراعی از یک سو و از سوی دیگر حشرات گیاهخوار به عنوان آفت، رابطه ی انسان و ملخ بوده باشد و این واقعیت به عناوین مختلف در اسطوره ها آورده شده است (رنتز ، 1991). ملخ ها از قدیمی ترین دشمنان محصولات کشاورزی هستند و جزو اولین گیاهخوارانی بودند که از سرخس ها، جلبک ها و خزه ها تغذیه می کردند. این حشرات گاهی خسارت های جبران ناپذیری به مزارع وارد و از طریق مختلف عرصه را برانسان تنگ می کنند و به عنوان دشمنی جدی زندگی ما را در معرض خطر قرار می دهند. در منابع فارسی سابقه حمله ملخ به کشتکار کشاورزان به کرات آمده چنانچه بیان منظوم سعدی شیرازی که از قحط سالی دمشق یاد می کند که در آن سال ها «ملخ ها بوستان می خورند و مردم ملخ»، آنچه در گذشته های دور راجع به ملخ نوشته شده، در رابطه با گونه های مهاجر بوده است. در شهر salt lake city در ایالات متحده آمریکا تندیسی طلایی از مرغ دریایی sea gull)) به چشم می خورد که روزگاری به صورت گله های عظیم به این مناطق پرواز کرده و کشاورزان را از خطر حمله شدید دسته های ملخ مهاجرanabrus simplex)) نجات داده اند (آزمایش فرد، 1365). طبق گزارش مرکز تحقیقات بین المللی ملخ در لندن (1971) در یک مهاجرت ملخ صحرایی (schistocerca gregaria forsk) حدود 200 میلیون ملخ در هر مایل حرکت می کنند که حدود 40000 تن وزن دارند و هر تن ملخ روزانه به اندازه ی 250 نفر غذا می خورند و در یک مهاجرت روزانه غذای حدود 10 میلیون انسان را تاراج می کنند و مدفوعات آنها نیز مناطق وسیعی را کاملاً می پوشاند. ملخ صحرائی در حال حاضر حدود 29 میلیون کیلومتر مربع از مناطق آفریقا و جنوب غربی آسیا را اشغال نموده و بیش از نیمی از این مساحت اغلب در معرض ملخ صحرائی مهاجر قرار دارد. نظر به اهمیت موضوع، مرکز تحقیقات بین المللی دفع ملخ در لندن (anti locust research center international) مطالعه ی ملخ های مهاجر را از سال های پیش شروع کرده و با تشکیل کنفراس ها و ارسال نشریات و گزارشات سالیانه به کشورهای مورد حمله کمک می کند. حل مشکلات اقتصادی موجود مدیون مطالعات سیستماتیک، اکولوژی و بیولوژی ملخ ها می باشد، شناسایی فون و فلور منطقه، دانش بنیادی جهت شناخت اکولوژی و حدود روابط گونه های جانوران یک منطقه است. طرح مسائلی همچون استفاده ی بهینه از سموم شیمیایی در قالب کشاورزی پایدار، بهره گیری از سموم با دامنه ی محدود و کم خطرتر و اعمال روش های صحیح مدیریت انبوهی آفات باعث شده است که مطالعات فونستیک و اکولوژیک جایگاه خود را در علوم وابسته به کشاورزی و به ویژه حشره شناسی باز یابد. خسارت ملخ های غیر مهاجر بیش از صد سال در آمریکا و هزاران سال در دنیا مشاهده گردیده و هزینه های هنگفتی صرف کار های تحقیقی شده ولی تاکنون اطلاعات مختصری در زمینه زیست شناسی و عادت و رفتار آنها به دست آمده است (آزمایش فرد، 1365). افشار (1314) ملخ را به عنوان یکی از آفات مهم محصولات زراعی در ایران ذکر کرده که گاهی سبب بروز قحطی می گردد و آثار شوم آن به سنوات بعد نیز منعکس می شود و در جمع آوری و نامگذاری تعداد قابل توجهی از ملخ های غیر مهاجر تلاش قابل توجه نموده است. دواچی (1333) علاوه بر ملخ های مهاجر گونه هایی از ملخ های بومی و غیر مهاجر را نام می برد و متذکر می گردد با این که در نظر اول خسارت ملخ های غیر مهاجر به مراتب کم تر از صدمات ملخ مراکشی و دریائی در سال های طغیان است؛ با این وجود چون حمله آن ها هر ساله و دائمی است و از طرف دیگر سطح آلوده چندین برابر می باشد بنابراین خسارتی که از ملخ های بومی وارد می شود اگر بیشتر از زیان ملخهای مهاجر نباشد کم تر نخواهد بود. میرزایانس (1330) متجاوز از 200 گونه ملخ های بومی مهاجر و غیر مهاجر راشناسایی نموده است. بعضی acridoidea و بعضی tettigonioidea و grylloidea وقتی که در جمعیت های انبوه قرار می گیرند شکل فاز گروهی می گیرند. این فاز به وسیله ی زندگی در گروه ها، رنگ های مختلف و مشخصه های ریخت شناسی دیگر با فاز انفرادی که در حالت عادی هستند تفاوت دارد، وقتی جمعیت انبوه از بین رفت و افراد متفرق شدند فاز گروهی دوباره به فاز انفرادی تغییر می یابد. تفاوت بین دو فاز به حدی است که گاهی به خطا به عنوان گونه های مجزا در نظر گرفته می شدند. اکثر راست بالان در بیوتوپ های باز ساکن هستند؛ فقط گونه های کمی در جنگل زندگی می کنند. اکثر گونه ها جمعیت های زیستی خاص یک چشم انداز مخصوص هستند و در زیستگاه مشخصی زندگی می کنند. آن ها دو روش اصلی برای زندگی دارند، گیاه دوست، که لابلای گیاهان زندگی می کنند و زمین دوست، که در زمین و یا روی خاک زندگی می کنند. فرم های گیاه دوست دارای بدن صاف، فشرده شده از پهلو و جمع و جور هستند و معولاً مایل به سبز یا زرد کم رنگ هستند. گونه های زمین دوست از سمت پشتی شکمی گود، معمولاً خیلی هیکل دار، اغلب دارای بدن چین دار، تیره، رنگ شبیه خاک و سنگ می باشند. اکثر راست بالان گیاه خوار، اما بعضی گوشتخوار یا همه چیز خوار هستند. گونه های حشره خوار کمین کننده متعلق به زیر خانواده ی saginae از ملخ های شاخک بلندند که گونه ی saga ephippigera در ایران انتشاردارد و محدود به نواحی ربع شمال غربی است. این ملخ های درشت هیکل به وسیله ی پاهای قوی خاردار تشخیص داده می شوند. غیر این گونه ی گوشت خوار، اغلب ملخ ها گیاه خوارند و بعضی، خصوصاً acridoidea، ممکن است باعث بروز خسارت زیادی به محصولات کشاورزی گردند.