نام پژوهشگر: اعظم حکیم سلمانی
اعظم حکیم سلمانی اصغر جوانی
از زمان پیدایش کتابت، رابطه ای ناگسستنی میان زبان و تصویر، در شکل های متفاوت، شکل گرفته است. در جوامع امروز بیش از هر زمان دیگری با نظام های مرکبی از تصاویر و کلمات در حوزه های مختلفی از جمله تبلیغات، مطبوعات و هنر سروکار داریم و ما به عنوان مخاطبین این نظام های فراگیر جهت ارتباط با آن ها ناگزیر به خوانش و درک آن ها هستیم. سوالی که در ابتدا مطرح می شود این است که با توجه به تعریف متداول متن که با ثبت سخن برابر گرفته شده است آیا تنها زبان همراه تصویر، متن محسوب می شود یا تصویر و همینطور تلفیق زبان و تصویر هم گونه ای متن است؟ یکی از اندیشمندان قرن بیستم که بزرگترین و مهم ترین دغدغه تفکری اش متن است، رولان بارت است. تا پیش از او مفهوم متن شامل آثار نوشتاری می شد اما بارت از این تعریف محدود در بعد زمان و مکان فراتر رفته و بستر مشترک تمام نظام هایی که او از آن ها با عنوان متن یاد می کند را نشانه هایی دلالت زا می داند که مخاطب با خوانش آن ها می تواند به متنی تازه شکل دهد. در نگاه بارت یک شهر، نظام غذا، خوراک و ... نوعی متن است. مفهوم گسترده متن می تواند به شکل های مختلفی عینیت مادی بیابد. نوشتار تنها شکلی از متن است که با ساختار نگارشی خود، در تقاطع با ساختار نگاره ای تصویر که خود گونه ای متن محسوب می شود، متنی با امکانات تازه را بوجود می آورد که درگستره دلالی متن تأثیر گذار خواهد بود. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که متن های مرکب از نشانه های نوشتاری و تصویری چه ویژگی هایی در مرحله خلق و خوانش می پذیرند واساساً چرا شاهد اینگونه از اصطکاک ها در تاریخ هنر هستیم؟ در نگاه بارت زبان از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا جایی که معتقد است چیزی خارج از دنیای زبان وجود ندارد و حتی اگر نشانه های زبانی همراه تصویر نباشند نشانه های غیر زبانی مانند تصویر، پیکربندی و ساختاری زبانی دارد. به این ترتیب متن در ارتباطی دوسویه با مباحث مربوط به زبان مطرح می شود. علی رغم اینکه بارت تصویر را نسبت به زبان پرخاشگر می داند اما تمدن امروز را تمدنی نوشتاری به شمار می آورد. نشانه های زبانی و تصویری هر دو از کانال حواس دیداری خلق و دریافت می شوند و در مسیر عینیت بخشیدن به متن در عین شباهت ها، تفاوت هایی نیز دارند که دانستن آن ها در تفسیر نظام های نشانه ای مرکب از هر دو گروه موثر است. این رساله برای نشان دادن چگونگی بهره گیری از نوشتار برای خلق اثر تجسمی، به معرفی نمونه هایی از تاریخ هنر قرن بیستم غرب و به ویژه آثار باربارا کروگر پرداخته است. نشانه های نوشتاری به صورت تصویری، نمادین و یا تلفیقی از هر دو گروه است که آثار کروگر در شاخه دوم واقع می شود. از سوی دیگر در نقاشی ایرانی نیز نشانه های نوشتاری به شکل های مختلفی برای خلق آثار استفاده شده اند. به همین علت نسخه جالب توجه پند نامه لقمان حکیم نیز برای خوانش نظام ترکیبی از عرصه پهناور نقاشی ایرانی انتخاب شده است. این پژوهش در نظر دارد با تجزیه و تحلیل کیفی مباحث تئوریک بارت، خوانش دو متن متفاوت یعنی آثارکروگر و نسخه پند نامه را به روش توصیفی و تطبیقی مطمح نظر قرار می گیرد.