نام پژوهشگر: مرضیه بهرامی

مقاسیه اضطراب امتحان،اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی در اوایل و اواخر نوجوانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  مرضیه بهرامی   سید امیر امین یزدی

هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی در اوایل و اواخر نوجوانی در شهر اصفهان بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان اول راهنمایی و چهارم دبیرستان اصفهان در سال تحصیلی 91-90 می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 300 نفر از دانش آموزان اول راهنمایی (150 نفر دختر و 150 نفر پسر) و 300 نفر از دانش آموزان چهارم دبیرستان (150 دختر و 150 پسر) می باشد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به روش طبقه ای غیر نسبتی انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. نتایج پژوهش نشان دادند که بین سه متغیر (اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که سن عامل تعدیل کننده بین اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی از یکسو و اضطراب امتحان و تفکر غیر منطقی از سوی دیگر نیست. در متغیر اضطراب امتحان، دو پایه تحصیلی با مهم تفاوت معناداری نداشتند ولی در متغیرهای اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی بین آن ها تفاوت معناداری وجود داشت، به گونه ای که اضطراب اجتماعی در بین دانش آموزان چهارم دبیرستان نسبت به اول راهنمایی بیشتر و برعکس تفکر غیر منطقی در بین دانش آموزان اول راهنمایی بیشتر از چهارم دبیرستان بود. از بین چهار متغیر (اضطراب اجتماعی، تفکر غیر منطقی، دوره رشدی و جنسیت)، اضطراب اجتماعی به عنوان بهترین پیش بین برای اضطراب امتحان است. از بین یازده مقیاس تفکر غیر منطقی، چهار مقیاس (اجتناب، شخصی سازی، دگم و کمال گرایی)، اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند و دو جنس در سه متغیر اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی و تفکر غیر منطقی با هم تفاوت معناداری نداشتند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که با توجه به تغییر شرایط آزمون ها، نگرش دانش آموزان به امتحان تغییر کرده و همین امر سبب دیده نشدن تفاوت در دو مقطع در زمینه اضطراب امتحان شده است. با توجه به عامل رشد شناختی، تفکر غیر منطقی در اوایل نوجوانی بیشتر و با توجه به انتظارات اطرافیان، اضطراب اجتماعی در اواخر نوجوانی بیشتر بوده است.

: ارزیابی عملکرد مدل swat در پیش بینی رواناب، حوضه آبخیز کچیک، استان گلستان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری - دانشکده منابع طبیعی 1390
  مرضیه بهرامی   عطالله کاویان

در مطالعه حاضر توانایی مدل swat2009 در شبیه سازی رواناب و همچنینن ارزیابی اثر تغییرات کاربری اراضی بر رواناب سطحی در حوضه معرف کچیک واقع در استان گلستان با مساحت 3600 هکتار بررسی شد. مدل swat توسط سرویس تحقیقات کشاورزی ایالات متحده تهیه شده و به عنوان ابزاری برای بررسی اثرات اقدامات مختلف مدیریتی بر آب، رسوب و تولیدات شیمیایی اراضی کشاورزی در مقیاس آبخیزهای بزرگ در سطح جهان مورد استفاده قرار گرفته است. برای کاربرد موفقیت آمیز مدل، تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای مدل صورت گرفت تا حساسیت نتایج شبیه سازی نسبت به تغییر پارامتر های ورودی تعیین شود. در کل نتایج نشان داد cn2، esco، sol_awc، sol_k، gwqmn، gw-delay، alpha-bf و ch-n2جزء مهمترین پارامتر های کنترل کننده دبی جریان در حوزه آبخیز مورد مطالعه می باشند. براساس نتایج ارزیابی حساسیت، مدل swat برای جریان رواناب در خروجی حوزه آبخیز واسنجی و اعتبارسنجی گردید. شبیه سازی مدل swat در دوره های سال 2004 و 2006 به ترتیب واسنجی و اعتبارسنجی گردید. واسنجی و اعتبارسنجی مدل با استفاده از الگوریتم پاراسول در برنامه swatcup انجام گرفت. شاخص های p-factor، r-factor، r2 و نش- ساتکلایف (ns ) به منظور ارزیابی توانایی مدل swat در شبیه سازی رواناب به کاربرده شد. نتایج نشان داد که در مرحله واسنجی روزانه، ضرایب p-factor، r-factor، r2 و ns به ترتیب 50/0 ، 56/0، 71/0 و 70/0 و در مرحله اعتبار سنجی 55/0، 61/0، 75/0 و 71/0 به دست آمد. در تحلیل کاربری های اراضی با توجه به قابیلت های مدل swat در روند خوش بینانه (مثبت) و بد بینانه (منفی) برای کاربری اراضی در نظر گرفته شد. در گرایش مثبت تغییر کاربری اراضی در جهت بهبود و احیا پوشش گیاهی بررسی شد و در گرایش منفی در جهت حذف و از بین رفتن پوشش گیاهی و به سمت کاربری های زراعی و مرتعی ضعیف بررسی گردید. نتایج نشان داد که سناریوی بدبینانه منجر به افزایش متوسط رواناب سطحی به میزان 42/13 درصد و سناریوی خوش بینانه منجر به کاهش رواناب سطحی به میزان 64/23 درصد گردیده است. درکل نتایج نشان داد که با توجه به عملکرد مدل در دروه واسنجی و اعتبار سنجی، مدل swat میتواند تا حدودی ابزار مناسبی در رابطه با شبیه سازی رواناب باشد. هم چنین شبیه سازی اثر تغییرات کاربری اراضی بر پاسخ های هیدرولوژیکی حوضه کچیک با دقت قابل قبولی انجام گرفت که از جمله مزایای قابل توجه این مدل میباشد.

ارائه راهکاری برای بهبود امنیت شبکه های محاسبات گریدی با استفاده از جریان کاری
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده مهندسی 1392
  مرضیه بهرامی   محمد رضا خیام باشی

چکیده تکنیک محاسبات گریدی، یک تکنیک کامل برای محاسبات و پردازش داده توزیع شده است. محاسبات گریدی، یک شبکه از کلیه قابلیتهای سخت افزاری و نرم افزاری موجود است که به صورت یک سیستم جامع و کامل در خدمت موسسات تجاری و سازمانهاست تا حداکثر استفاده را از منابع موجود ببرند. از آنجا که گریدها بعنوان یک زیرساخت سایبری برای نسل جدید از کاربردها در مقیاس وسیع و ناهمگن ایجاد شده اند در نتیجه برای حمایت از این منابع توزیع شده نیاز به هماهنگی با عملیات جریان کاری در محاسبات گریدی است. با توجه به اهمیت جریان کاری و منابع موجود لذا امنیت در طول جریان کاری و محاسبات گریدی از جمله مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد. در این تحقیق به ارائه راهکاری برای تأمین امنیت شبکه های گرید با استفاده از جریانهای کاری وابسته به مدل مبتنی بر نقش – توانایی (crbac) پرداخته شده است. در راهکار پیشنهادی مربوطه با ایجاد یک سری از نقشها و توانایی ها و انتساب آنها به کاربران، به ایجاد قوانین واگذاری و اعطای نمایندگیها در چارچوب جریان کاری پرداخته شده است و با استفاده از سیستم تأیید اعتبار مرکزی، این تواناییها، انتسابات و واگذاریها از نظر امنیتی مورد بررسی قرار گرفته و در صورت وجود هرگونه حملات از انجام عمل مربوطه جلوگیری می شود. راهکار پیشنهادی در مقایسه با راهکارهایی که از جریان کاری استفاده نمی کنند از نظر جلوگیری از حملات عملکرد بهتری داشته است به نحوی که از ورود خطرات و حملات جلوگیری کرده و سیستم را در حالت امنی نگه می دارد. در انتها به فرایندهایی اشاره شده است تا هزینه راهکار پیشنهادی تا حدودی کاهش یابد.

رویکرد علامه طباطبایی (ره) نسبت به قصص قرآن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشکده اصول الدین 1393
  مرضیه بهرامی   مریم کریمی تبار

بدون تردید حجم قابل توجهی از آیات قرآن به بیان داستان ها و سرگذشت اقوام و انبیای پیشین اختصاص دارد. مفسرین قرآن هم هر یک به شیوه ی خاص خود این آیات را تفسیر کرده اند ، مانند علامه طباطبایی(ره) از مفسران بزرگ شیعه که با روش مخصوص به خود این آیات را تبیین و تشریح نموده است. پژوهش حاضر با عنوان « رویکرد علامه طباطبایی(ره) نسبت به قصص قرآن » درصدد است تا دیدگاه ها و روش های آن علامه بزرگوار را مورد توجه قرار دهد. در این راستا ابتدا دیدگاه علامه طباطبایی(ره) درباره ی ویژگی ها و اهداف قصه های قرآنی و سپس روش های نقل و نقد ایشان ذیل آیات قصص مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش نشان خواهد داد که از نظر علامه قصص قرآن با ویژگی هایی چون واقعی بودن داستان ها ، حذف جزئیات ، تنوع اسلوب بیان ، تنوع در تعابیر ، تکرار و داستان در داستان بیان شده تا اهداف مورد نظر الهی مانند اثبات توحید و نبوت ، بیان ولایت و حقانیت کلام الهی ، عبرت گیری ، بشارت و انذار ، تسلی خاطر پیامبر(ص) ، صبر و پایداری ، نمایش سنت های الهی و تاویل حوادث و وقایع را به بهترین شکل محقق سازد. نهایتا آن چه حاصل می شود این است که داستان های قرآن علی رغم عدم بیان تمام جزئیات از ویژگی های هنری قصه پردازی خالی نیست و ضمن رعایت تنوع در بیان خویش هرگز از اهداف خود دور نگشته است. هم چنین با تبیین قرآنی و روایی قصص و تطبیق آیات با قصه ی عهدین روش علامه در نقل و تفسیر آیات قصص به نمایش در می آید. بدین ترتیب مشخص می شود که همان بیان خاص و اجمالی قصه ی قرآنی برای آشنایی و عبرت گیری مخاطب کافی است و بعضی روایات نسبتا معتبر داستانی برای درک بهتر برخی صحنه ها مناسب است. اما هرگز نباید به قصه ی کتاب مقدس اطمینان داشت ، چرا که ضمن عدم اعتبار سندی ، متنش نیز تحریف شده و مطالب خرافی ، غیر عقلانی و متناقض با آیات قرآنی ارائه می کند. در پایان با بررسی منقولات گوناگون در رابطه با قصص ، روش علامه در نقد روایات ، اسرائیلیات و آرای مفسران ذیل آیات داستانی مشخص خواهد شد تا نشان دهد روایات ، اسرائیلیات و اقوال صاحب نظران در قبال این موضوع قرآنی باید به لحاظ سندی و دلالی سنجیده شود و چنان چه از صافی های قرآن و روایات معتبر ، عقل و تاریخ معتبر ، اصول مذهبی و عقیدتی و یافته های قطعی علم تجربی عبور کرد ، پذیرفتنی خواهد بود. کلید واژه ها : قصص قرآن ، تحلیل قصص ، علامه طباطبایی(ره) ، تفسیر المیزان .