نام پژوهشگر: ثویبه یزدان زاده
ثویبه یزدان زاده نرگس گنجی
ریشه روابط ایران و عرب به پیش از تاریخ مدون یعنی به دوره های اساطیری می رسد که در عهد هخامنشیان گسترش یافته و در دوره ساسانیان استوارتر و عمیق تر شده است. این پیوند که پس از ورود اسلام به ایران و تسلط سیاسی اعراب در نواحی مختلف آن به اوج خود رسید موجب گشت تا دامنه تعاملات دینی ، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها بسیار وسعت یابد. در نتیجه این روابط، دو زبان عربی و فارسی آنچنان با یکدیگر آمیختند که به سختی می توان واژگان عربی را از فارسی جدا نمود، و مرزبندی میان دو زبان تقریبا ناممکن می نماید. وام گیری واژگانی به عنوان بارزترین شکل تأثیر پذیری فارسی از عربی از سده های نخست هجری آغازشد و در قرن چهارم و پنجم افزایش چشمگیری یافت، تا اینکه در سده ششم هجری به اوج خود رسید. این پژوهش که با روش توصیفی انجام یافته، با بررسی کلمات عربی دخیل گلستان سعدی ـ به عنوان نمونه ای از نثر قرن هفتم و موثرترین و مشهورترین متن ادبی فارسی ـ سعی دارد که اطلاعات مستند و معنا داری را در زمینه تأثیر پذیری زبان فارسی از عربی پیش روی پژوهشگران نهد. بدین منظور، نخست کلمات و تعابیر موجود در گلستان استخراج شده، سپس تفاوت های نگارشی و معنایی این وام واژه ها با اصل عربی آن بررسی شده است. بدین ترتیب هدف اصلی این پژوهش بررسی تصرفات نگارشی و معنایی ایرانیان در کلمات دخیل عربی و تعیین بسامد آنها در نثر گلستان است. سپس کلمات مرکب متشکل از عربی و فارسی و انواع آن مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر این است که واژگان عربی دخیل درگلستان بیشتر از نوع اسم بوده که در برخی از موارد بدون تغییر و تصرف به کار رفته اند و در بعضی موارد دیگر دستخوش تغییرات معنایی و نگارشی شده اند. افزون بر این پژوهش حاضر نشان می دهد که تصرفات نگارشی در کلمات عربی گلستان به مراتب بیش از تغییرات معنایی است.