نام پژوهشگر: فاطمه مسافری
فاطمه مسافری جلال الدین سلطان کاشفی
هرگاه که نام شرق دور به گوش می رسد، نخست بازتابی که به ذهن خطور می کند، سرزمینی پهناور است با مردمانی که دارای فرهنگی بسیار متفاوت از دیگر نقاط دنیا هستند. فرهنگی پر از رمز و راز، پر از خاموشی و سکوت. رمزآمیزی شرق دور که حاصل نوع نگرش و جهان بینی فلسفی و مذهبی این مردمان است، هنر نقاشی را بستری مناسب برای تجلی راز سر به مهر خود، یافته است. از آنجا که شیوهء هنری طبیعت گرا یا فیگوراتیو قادر به بیان رمزها و ناگفتنی ها به طور اکمل نبوده است، هنرمند شرق دور که اغلب راهبی مذهبی است، برای بیان دنیای ماورایی که در حین مراقبه رویت کرده است به طور خود به خودی از طبیعت گرایی فاصله می گیرد و رو به سوی بیان انتزاعی می برد تا بدین وسیله شیوه ای هم سنخ با راز نهفته دردل که اکنون می خواهد آن را برای بیننده اثرش عیان سازد به کار برده باشد. ساعت های طولانی مراقبه در دل طبیعت و چشم دوختن به آن به اضافه دل در گرو مناظر طبیعی داشتن مانع از آن می شود که هنرمند بیانی کاملاً انتزاعی داشته باشد و آثارش همواره در دنیایی مابین طبیعت گرایی و انتزاع گرایی معلق است. طبیعت گرایی و انتزاع گرایی و یا به بیان دیگر هنر« پیکرنما» و « ناپیکرنما» در هنر شرق دور به گونه ای به هم آمیخته اند که این هنر را نه می توان طبیعت گرای صرف خواند و نه انتزاعی صرف. اوج همزیستی این دو شیوه هنری در هنر ذن به نمایش درمی آید، چه در هنر ذن در چین و چه در در ژاپن. البته در مورد هنر ذن لازم به ذکر است که در کشور ژاپن به این هنر به طور ویژه پرداخته شده، تا جایی که به پایه گذاری سبکی هنری به نام ذنگا - نقاشی راهبان ذن - انجامیده است. در این مجموعه سعی برآن بوده که با معرفی فلسفه و مذهب دو کشور چین و ژاپن، تا حدودی با نگرش آن مردمان به دنیای پیرامون و جهان بینی شان آشنایی حاصل گردد، چرا که این نگرش تاثیر عمده ای بر حوزه نقاشی این سرزمین ها دارد. بدین وسیله ریشه های پیدایش نگاه انتزاعی در کنار هنر طبیعت گرا در هنر شرق دور یافت می شود و راه برای اثبات همزیستی این دو شیوه هنری به ظاهر متمایز در هنر شرق دور هموار می گردد.