نام پژوهشگر: طاهره بیگم قاسمی درچه
طاهره بیگم قاسمی درچه جعفر شانظری
وقتی صحبت از حکمت متعالیه می شود بحث عقل و تفکر به ذهن آدمی تبادر می کند و ملاصدرا در آثار فلسفی خودش از عقل نیز استفاده نموده است و در مباحث فلسفی خود بسیار از آیات قرآن و روایات متاثر شده است زیرا ملاصدرا نیز مانند هر مسلمان دیگر به این امر واقف بوده که دین الهی که از سرچشمه وحی و علم الهی نشأت گرفته است، راه و رسم سعادت انسان را با تبیین جهان و انسان و آغاز و انجام آن به او نشان می دهد و به طور مستقیم و غیر مستقیم به حقیقت و احوال آنها پرداخته است و از آنجایی که انسان و معاد شناختی به عنوان موضوعات اساسی در دین به آن پرداخته شده است، لذا ملاصدرا با نبوغ سرشار خود و مدد الهی، این دو موضوع و سایر موضوعات فلسفی را به خوبی درک نموده پس در مباحث فلسفی خود از آیات و روایات به زیبایی و با تناسب تام استفاده نموده است و از آنجایی که بسیاری از آیات قرآن و روایات انسان را دعوت به تفکر و تدبر می کند و با توجه به اهمیت این موضوع که ملاصدرا می کوشد رابطه میان قرآن و روایت و فلسفه را مشخص نماید و در حد وسع خودش اشراف کامل به مباحث فلسفی و نیز آیات داشته باشد و همچنین با توجه به شرح اصول کافی که در نوع خودش بی نظیر است، به ذهن آدمی می رسد که ملاصدرا در آثار فلسفی خودش بی تاثیر از نقل نبوده است، آنچه ما در این نوشتار در دو مبحث اصلی انسان شناسی و معاد شناسی صدرایی به آن پرداخته ایم تطبیقی بین عقل و نقل یا فلسفه و دین است که بی گمان در این تطبیق نشانه هایی از تاثیر پذیری ملاصدرا از آیات و روایات وجود دارد که آن را با عنوان تاثیر از آن تعبیر نموده ام و این مباحث شامل عالم ذر، امکان شناخت نفس، روش شناخت نفس، تعریف نفس، مراتب نفس، معاد جسمانی، و بدن برزخی و تجسم اعمال می باشد. دو نتیجه این نکته که عقل و نقل جدا از هم نمی باشد و یکی حجت درونی و دیگری حجت بیرونی است از دست آورد های این نوشتار است.