نام پژوهشگر: محمد حسین رفیعی
محمد حسین رفیعی ولی الله برزگر کلیشمی
ظهور اندیشه وهابیت به عنوان مهم ترین پدیده جریان ساز در تاریخ اسلام معاصر، تاثیرات عمیقی در تحولات و معادلات سیاسی و مذهبی منطقه داشته است. این جریان که در پی بسط اندیشه های محمد بن عبدالوهاب در نجد شکل گرفت و پس از انعقاد پیمان همراهی او با محمد بن سعود، وجهه ای سیاسی پیدا کرد، تاریخ پر فراز و نشیب و منحصر به فردی را پشت سر گذاشته است. همراهی و تعامل جناح مذهبی حکومت سعودی و جناح سیاسی آن، یکی از جذاب ترین موضوعات به منظور تحقیق و بررسی در تاریخ وهابیت است. جناح مذهبی از ابتدا به قدرت و حمایت جناح سیاسی برای نشر وهابیت محتاج بوده و جناح سیاسی به دنبال کسب مشروعیت و مقبولیت مذهبی برای اقدامات خویش بوده است. در این سازوکار، گروهی از طلاب علوم دین و شاگردان ابن عبدالوهاب، مسئول انتقال و تنظیم روابط فی مابین این دو جناح بودند. گروهی که به سبب نوع حضور داوطلبانه شان، «مطوع» نامیده می شوند. آنها به عنوان نمایندگان مذهبی، در ظاهر حامل پیام وهابیت برای مردم مناطق فتح شده بودند، اما در اصل بهترین کمک را برای تثبیت قدرت دولت سعودی ایفا می کردند. نقش و جایگاه مطوعین در طول سه دولت سعودی، فراز و نشیب های متعددی را تجربه کرده، اما علی رغم ضعف آنها در حکومت امروز سعودی، نمی توان از نقش آنها در تشکیل دولت های سعودی غافل شد. بررسی روند پرتلاطم دو جناح سیاسی و مذهبی دولت سعودی-وهابی، در بستره ترسیم نقش و جایگاه مطوعین در سه دولت سعودی، هدف و غایت اصلی این تحقیق است.
محمد حسین رفیعی علیرضا قائمی نیا
تاکنون دیدگاه های مختلفی در روش شناسی فهم و معنایابی متون دینی، به ویژه قرآن کریم ارایه شده و هر یک به فراخور، سهمی در تفسیر کلام خدا داشته اند. در میان این نظریات تفسیری، برخی از دیدگاه ها بر نقش تأثیرگذار مخاطبان در فهم معنای مفاهیم و واژگان توجه و تأکید کرده اند، اما در برخی از آنها، فهم عرفی مورد کم¬توجهی و یا غفلت واقع شده است. در این رساله با بهره گیری از سنجه های مناسب، اعتبار فهم عرفی مورد ارزیابی قرار می گیرد. «فهم عرفی»، تلقی ها و معناگزینی های مخاطبان اولیه و مشافهین از مفاهیم و گزاره های نص قرآن کریم است که با توجه به مجموعه توانمندی های فکری و زبانی آنان شکل می گیرد. به اعتقاد ما به دلایل متعدد نقلی و عقلی، برای تعیین معانی واژگان و مفاهیم قرآنی، تعیین معنای استعمالی آنها، رفع ابهام یا تشابه در معنای الفاظ و نیز تعیین حدود و ثغور مصادیق برخی واژگان، باید تلقی های عرف عصر نزول و مقارن آن را مورد توجه قرار داد. بر پایه این اعتقاد، از آنجا که منشأ پیدایش الفاظ و قواعد محاوره و مفاهمه برای انتقال پیام ها میان انسان ها، عرف و قرارداد ناپیدای اجتماعی است، لذا قرآن کریم نیز با بهره گیری از نظامات ثابت و فعلیت یافته زبان عربی عصر نزول و التزام به اصول محاوره و مفاهمه میان آنان، به زبان قوم سخن گرفته و از همین رو، عرف مخاطب قرآن را باید مرجع تعیین معنای واژگان قرآنی قرار داد. از طرف دیگر، قرآن کریم با استفاده از نظامات متغیر زبانی مانند صنایع و بدایع زبان عربی، قابلیت معنایابی و پیام گیری بی نظیری در لایه ها و سطوح مختلف خود برای مخاطبان فرازبانی و فرازمانی قرار داده و از این طریق توانسته همه مخاطبان خاص را برای همیشه و همه جا از زلال معارف خود سیراب ساخته و همواره متنی زنده و پویا باشد. اما به خاطر ویژگی و اهمیت برخی مفاهیم قرآنی و ابتنای گفتمان اسلامی و فرهنگ سازی قرآنی بر برخی مفاهیم بنیادین، اعتبار فهم عرفی در مورد این دست از مفاهیم قرآنی مورد تردید قرار می گیرد، از این رو با گونه شناسی مفاهیم قرآنی، باید میزان اعتبار فهم عرفی در هر یک از گونه ها را مستقلاً مورد ارزیابی قرار داد. علارغم تعیین اعتبار فهم عرفی، همچنان آسیب هایی برای این عتبار وجود دارد. این آسیب ها عبارتند از: وجود معانی رقیبی چون معانی لغوی و شرعی برای بسیاری از مفاهیم، تفاوت سطوح مخاطبان و فهمندگان، تنوع و تکثر زمانی و مکانی آنان، تعدد و گاه تعارض عرف ها، عدم کاربست دقت های لازم در معنایابی توسط عرف و نیز ماجرای پایان ناپذیری فهم. اما با توجه به غلبه معنای عرفی بر سایر معانی رقیب بر اساس اصل «عرف محوری» به جای «وضع گروی» و نیز محدودیت کمّی معانی شرعی، همچنین ابتنای گفتارسازی گوینده بر سطح ادراکی اکثر شنوندگان و ملاحظه تنوع فرهنگ زبانی مخاطبان، می توان از قید چالش های برشمرده رهایی یافت و قدرت اعتبار فهم عرفی را تثبیت نمود. مفاهیم کلیدی: عرف، فهم عرفی، اعتبارسنجی، معناشناسی، نظامات زبانی، زبان عرفی، عرف عام، عرف خاص.