نام پژوهشگر: سوزان زمزم
سوزان زمزم منیره انوشه
مقدمه: دیابت از شایع ترین اختلال های غدد درون ریز است. دیابت، زنان بویژه در سنین میانسالی (40-65) را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. در جهان تحقیقات بسیاری در مورد تجربیات زنان مبتلا به دیابت انجام شده یافته های این مطالعات بر ضرورت در نظر گرفتن تفاوت های بافت فرهنگی و مذهبی بیماران دیابتیک خیلی تاکید می نمودند. تا قبل از این مطالعه تجارب زنان سوری در مورد کنترل دیابت مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین فرایند کنترل دیابت در زنان دیابتیک سوری، انجام شد. روش کار: برای دستیابی به هدف این مطالعه، مطالعه ای کیفی با رویکرد گراندد تئوری ای انجام شد. در این مطالعه تبیین فرایند کنترل دیابت در زنان با استفاده از نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف در آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابزار اصلی جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار بود. مشارکت کنندگان این مطالعه شامل 12 زن دیابتیک مراجعه کننده به مرکز دیابتیک، مراکز بهداشتی و مطب های پزشکی غدد درون ریز شهر لاذقیه بین اسفند ماه 1388 تا بهمن ماه 1389 مراجعه کرده بودند و همچنین 2 شوهر، 1 فرزند، 3 پرستار و 1 پزشک بودند. در مجموع با 19مشارکت کننده مصاحبه انفرادی صورت گرفت. داده های حاصل از مصاحبه ها با روش اشتراوس و کوربین تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: از تجزیه و تحلیل داده ها هفت مقوله محوری پدیدار شد: آموزش ناکافی، ارتباط درمانی نا موثر، خود کنترلی، حمایت خانوادگی و اجتماعی، مسئولیت خانوادگی، تهدید درک شده و زندگی با محدودیت. مقوله خود کنترلی بیانگر راهبردهای اتخاذ شده توسط زنان دیابتیک و مقوله زندگی با محدودیت پیامد این راهبردها بود. سه مقوله حمایت خانوادگی و اجتماعی، مسئولیت خانوادگی و تهدید درک شده تاثیر گذار بر خود کنترلی بود، یعنی راهبرد را تحت تاثیر قرار داده بودند. نتیجه گیری: با عنایت به نتایج گراندد تئوری، نظریه توصیفی استحصال شده از تجزیه و تحلیل سه مرحله ای استراوس وکوربین عبارت است از: فرایند کنترل دیابت در زنان که به صورت خود کنترلی آشکار شده مفهومی تعاملی (حمایت)، عینی (راهبردها) و ذهنی (تهدید درک شده) است. این کنترل تحت تاثیر شرایط زمینه ای از قبیل ارتباط درمانی نا موثر و شرایط علی آموزش ناکافی و همچنین عوامل مداخله گر ( حمایت خانوادگی و اجتماعی، مسئولیت خانوادگی و تهدید درک شده) باعث شده است که این زنان با محدودیت زندگی می کنند. با توجه به این پیامد می توان این-گونه نتیجه گیری نمود که راهبردهای (خود کنترلی) به کار گرفته شده توسط زنان دیابتی جهت کنترل بیماری شان از کفایت لازم برخوردار نبوده و اصلاح و تقویت آن از ضروریات به شمار می آید.