نام پژوهشگر: مهدی احمدزاده
مهدی احمدزاده مرتضی رزم آرا
منطقه مورد مطالعه بخشی از کمان ماگمایی به سن سنوزوئیک بوده که در جنوب شرقی بجستان قرار دارد و از نظر موقعیت زمین شناسی در شمال بلوک لوت و در محدوده جغرافیایی طول های شرقی 18 ?58 تا 22 ?58 و عرض های شمالی 25 ?34 تا 29 ?34 واقع گردیده است. بر اساس مطالعات صحرایی و پتروگرافی، ترکیب سنگ شناختی مجموعه مورد مطالعه شامل آندزیت بازالت، آندزیت، داسیت، ریوداسیت، ریولیت، پرلیت و سنگ های پیروکلاستیک از قبیل توف آندزیتی، توف داسیتی و توف ریولیتی می باشد. واحدهای سنگی منطقه از طرف آندزیت بازالت ها به سمت ریولیت ها سیر تبلور کانی شناسی مشخصی منطبق بر تبلور تفریقی را نشان می دهند و اغلب دارای بافت پورفیری با خمیره میکرولیتی می باشند. پرلیت های منطقه با دارا بودن حدود 71% وزنی محتوی sio2 جزء پرلیت های ریولیتی محسوب شده و دارای ارزش تجاری می باشند. بر اساس داده های ژئوشیمیایی عناصر اصلی و فرعی، سنگ های منطقه از لحاظ سری ماگمایی جزو سری کالکوآلکالن پتاسیم متوسط تا بالا با ماهیت متاآلومینوس می باشند. این سنگ ها از نظر محیط ژئوتکتونیکی در محدوده قوس ماگمایی قرار می گیرند. روند عناصر اصلی و کمیاب در نمودارهای هارکر نشان دهنده نوعی ارتباط ژنتیکی در سنگ های منطقه می باشد و نمودارهای عناصر ناسازگار و سازگار در برابر یکدیگر نشان می دهند که تبلور تفریقی عامل اصلی ارتباط بین این سنگ ها می باشد. موازی بودن الگوی تغییرات عناصر فرعی در نمودارهای عنکبوتی نیز مرتبط بودن این سنگ ها از طریق تبلور تفریقی را تایید می کند. در بررسی های پتروگرافی شواهد و مدارکی دال بر وجود آلایش ماگمایی در سنگ های منطقه مشاهده گردید که آنومالی منفی nb و ti و آنومالی مثبت pb در نمودارهای عنکبوتی و همچنین نسبت ce/pb نیز این موضوع را تایید می نماید. غنی شدگی نمونه ها از عناصر lile و تهی شدگی از عناصر hfse بیانگر ماگماتیسم کمان های آتشفشانی حاشیه قاره است که نمودارهای مختلف پترولوژی نیز محیط تکتونیکی منطقه مورد بررسی را مرتبط با زون های فرورانش حاشیه فعال قاره ای نشان می دهند. داده های ژئوشیمیایی نشان می دهند مواد مذاب سازنده واحدهای سنگی منطقه مورد بررسی از ذوب بخشی 10- 1 درصد گارنت لرزولیت ها در اعماق بیشتر از km80 منشا گرفته است.
مهدی احمدزاده شهرام جمالی
عصر حاضر دوران ظهور ارتباطات بی سیم سیار است که با سرعت زیادی تکنولوژی های مربوط به آن در حال رشد و توسعه است. یکی از مشکلات اساسی در شبکه های بی سیم سیار این است که گره های آن ها متکی به منبع انرژی باتری بوده و لذا دارای منابع انرژی محدودی هستند. این محدودیت همه جنبه های شبکه موردی سیار به ویژه پروتکل های مسیریابی آن را تحت تأثیر قرار می دهد. یک الگوریتم مسیریابی بهینه لازم است که تا حد امکان از اتلاف منابع محدود شبکه جلوگیری کند تا کارایی شبکه در مدت زمان بیشتری تداوم داشته باشد. انتخاب این مسیرها مستلزم شناسایی گره هایی است که دارای درجه اعتبار بالایی است.در این پایان نامه الگوریتمی ارائه شده است که با استفاده از تکنولوژی بین لایه ای اطلاعات مربوط به قابلیت ها و توان عملیاتی هر گره را استخراج کرده و از این اطلاعات جهت انتخاب مسیر صحیح استفاده می کند. در این الگوریتم، تمامی گره های موجود در شبکه با توجه به ویژگی های خود دارای یک درجه اعتبار است. با استفاده از این درجه اعتبار مسیری جهت برقراری ارتباط انتخاب می شود که دارای درجه اعتبار بیشتری است. با استفاده از این تکنیک مسیرهای بهینه برای انتقال داده ها انتخاب می شوند. الگوریتم پیشنهادی مبتنی بر پروتکل مسیریابی aodv است و از این پروتکل به عنوان یک بستر استفاده می کند. الگوریتم ارائه شده را با نام اختصاری clr-aodv نام گذاری کرده ایم. الگوریتم پیشنهادی، به نحوی طراحی شده است که مفاهیم موجود در آن را می توان در سایر پروتکل های مسیریابی نظیر dsr نیز پیاده سازی کرده و مورد استفاده قرار داد. الگوریتم پیشنهادی با استفاده از نرم افزار network simulator 2.35 شبیه سازی و پیاده سازی شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که، با استفاده از روش پیشنهادی، میزان ارسال و دریافت بسته ها در شبکه افزایش یافته و میانگین نرخ تحویل بسته ها نسبت به سایر پروتکل های بررسی شده، بالاترین رتبه را بدست آورده است، و به میزان قابل توجهی در انرژی گره های شبکه صرفه جویی شده است.
مهدی احمدزاده عباس میرشکاری
سه دیدگاه در خصوص مسئولیت شرکت هلدینگ در برابر طلبکاران شرکت های تابعه وجود دارد که دیدگاه اول به دلیل حفظ حقوق طلبکاران، بر مسئولیت مطلق این شرکت در مقابل تمامی تعهدات شرکت تابعه تاکید دارد؛ بر اساس این دیدگاه، شرکت هلدینگ و شرکت های تابعه باید به عنوان یک مجموعه نگریسته شود و با توجه به اینکه هدف کلیه شرکت ها کسب منافع برای گروه است بنابراین باید در مقابل تعهدات ناشی از فعالیت های اعضای گروه نیز مسئول شناخته شوند. دیدگاه دوم به دلیل استقلال شخصیت حقوقی شرکت هلدینگ از شرکت های تابعه به طور کل مسئولیتی برای شرکت هلدینگ در مقابل طلبکاران شرکت های تابعه نمی شناسد؛بر اساس این دیدگاه فلسفه تشکیل شرکت هلدینگ بر مبنای همین جدایی شخصیت حقوقی از شرکت های تابعه و بالتبع جدایی تعهدات آنان است و بنابراین به هیچ عنوان نمی توان شرکت هلدینگ را در مقابل طلبکاران شرکت های تابعه مسئول دانست. اما دیدگاه سوم که نگارنده نیز همسو با آن است روش میانه را برگزیده است به طوری که علیرغم پذیرش دیدگاه دوم در خصوص استقلال شخصیت حقوقی و فلسفه تشکیل شرکت هلدینگ، در برخی موارد این شرکت را در مقابل طلبکاران شرکت های تابعه مسئول قلمداد می کند