امروزه شرکت ها بیش از هر زمان دیگری، در محیطی رقابتی فعالیت می نمایند و جهت ایفای نقش در بازارهای کلیدی جهانی، اعمال تأکید و توجه بر رضایت مشتریان، بهره وری و رقابت پذیری بیش از پیش ضرورت دارد. مدیریت دانش، به منظور نوآوری در زمینه محصولات، فرآیندها، خدمات و در مجموع سازمان برای شرکت ها امری ضروری محسوب می گردد. این امر در عین حال امکان کاهش هزینه های طراحی، تولید و توزیع و ... را فراهم می آورد. مدیریت دانش چالشی جدید نیست. بلکه تفاوت آن با گذشته در آنست که امروزه شرکت ها به طریقی هوشمندانه و کنترل شده با این چالش برخورد می نمایند. امری که در گذشته بدون در نظر داشتن چنین مفاهیمی صورت می پذیرفت. مدیریت دانش به عنوان یکی از منابع حیاتی در راستای کسب مزیت رقابتی محسوب می گردد. یکی از اساسی ترین مباحث در حوزه مدیریت دانش، چگونگی پذیرش این رویکرد می باشد. در این تحقیق به منظور شناسایی و اولویت گذاری عوامل موثر بر آمادگی سازمان ها جهت پذیرش مدیریت دانش، نخست با مطالعه ادبیات نظری موضوع مجموعه عوامل کلیدی و تاثیرگذار بر پذیرش مدیریت دانش از نقطه نظر اندیشمندان و صاحب نظران مختلف جهانی شناسایی گردید. سپس به منظور کاربردی نمودن تحقیق، مدل های ارائه شده توسط خبرگان امر مدیریت دانش بررسی و درنهایت مدل مفهومی تحقیق تبیین گردید. در این مدل، پنج عامل کلیدی به عنوان عوامل موثر بر آمادگی جهت پذیرش مدیریت دانش شناسایی شد. در ادامه برای هر یک از پنج عامل مزبور، شاخص های سنجش استخراج و تبیین گردید. بدین منظور پرسشنامه ای طراحی شد که به ارزیابی نظرات خبرگان مدیریت دانش در خصوص شاخص های انتخابی پرداخته و از این رو بواسطه جمع بندی نتایج این پرسشنامه از صحت و اعتبار شاخص ها اطمینان حاصل گردید. گام دوم طراحی پرسشنامه به منظور ارزیابی وضعیت شرکت های نمونه آماری در خصوص هر یک از عوامل موثر بر پذیرش مدیریت دانش می باشد. بدین منظور برای هر یک از شاخص های مرتبط با هر یک از عوامل سوالاتی تدوین و در قالب پرسشنامه در اختیار خبرگان سازمانی قرار داده شد. نتایج حاصل از پرسشنامه نمایانگر وضعیت و جایگاه شرکت های نمونه آماری از منظر هر یک از عوامل موثر بر پذیرش مدیریت دانش می باشد. با توجه به رویکرد بکار گرفته شده جهت انجام تحقیق، از منظر اهداف، تحقیق مزبور یک تحقیق کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد.