نام پژوهشگر: صیاد خانی زاده
صیاد خانی زاده مهرداد روانشاد
مقدمه: اینتر فرون گاما یک سیتوکین دارای چندین عملکرد بوده که یک نقش حیاتی را در پاسخ ایمنی به ویروس هپاتیت ب ایفا می کند.هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مرفیسم واقع در دو جایگاه پروموتوری گیرنده شماره یک اینترفرون گاما و حساسیت به عفونت مزمن ناشی از ویروس هپاتیت ب می باشد. روش و مواد: دی ان ا ژنومیک از نمونه های خون محیطی مربوط به دویست نفر بیمار مزمن عفونت یافته با ویروس هپاتیت ب و دویست نفر از افراد شاهد بر طبق روش فنل کلروفرم استخراج شده و دی ان ا آن ها توسط روش پی سی آر- آر اف ال پی آنالیز گردید. نتایج: فراوانی ژنوتیپ های گیرنده شماره یک اینترفرون گاما در جایگاه 56- پروموتوری به صورت 6/36 % ژنوتیپ tt ، 5/43% ژنوتیپ tc ، 20% ژنوتیپ cc برای گروه شاهد و 9/20% ژنوتیپ tt ، 7/51% ژنوتیپ tc ، 4/27 ژنوتیپ cc برای گروه کنترل با p=0/002 و فراوانی این زنوتیپ ها در جایگاه 611 - به صورت 41% ژنوتیپ aa ، 5/57% ژنوتیپ ag ، و 5/1% ژنوتیپ gg در گروه بیمارو 8/37% ژنوتیپ aa ، 7/53% ag ، 5/8% ژنوتیپ gg برای گروه کنترل با p=0/006 بدست آمد.اختلاف معنا داری بین دو گروه مورد و شاهد مشاهده گردید. بحث: ظرفیت ژنتیکی تولید سیتوکاین و گیرنده آن در اشخاص اثر مهمی روی پاسخ ایمنی دارد. چندین نوع از پلی مرفیسم های نوکلئوتیدی تک (snp) در پروموتور گیرنده شماره یک اینترفرون گاما انسانی شناسایی شده است.پلی مرفیسم در دو جایگاه snp-56 t/c و snp-611 a/g با چندین مورد از بیماری های عفونی مزمن در ارتباط بوده است ، در این مطالعه ارتباط معناداری بین دو جایگاه پلی مرفیسم و افزایش خطر ابتلا به بیماری مزمن هپاتیت ب در افراد حاضر در پژوهش مشخص گردید. کلید واژه : هپاتیت ب ، پلی مرفیسم، گیرنده شماره یک اینترفرون گاما
صیاد خانی زاده مهرداد روانشاد
فیبرز کبد یکی از پیامدهای بالینی آسیب مزمن کبد در اثر عواملی از قبیل عفونت مزمن با ویروس های هپاتیت، الکلیسم و دیگر عوامل به سلول های کبدی است که می تواند به عوارض پیچیده تری مانند سیروزکبد، ناکارایی سلولهای کبدی، سرطان کبد و نهایتا مرگ بیانجامد. فعال شدن سلول های ستارهای کبد(hscs) نقش بسیار حیاتی در شکل گیری فیبرز کبد ایفا می کند. tgf-?1 به عنوان فاکتور اصلی تحریک کننده مسئول برای فعالسازی hscs محسوب می شود. مشخص شده است که micrornas (mirnas) می توانند باعث تنظیم تکثیر، تمایز و فعالسازی در سلول ها شوند. ولی در هرصورت نقش mirnas در فعاسازی و فیبروژنز hscs در اثر tgf-?1 تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. پروتئین های ویروس هپاتیت سی(hcv) نقش مهمی را در بیماری های مزمن کبد نشان می دهد. اختلال در بیان ژن های سلولی و mirnas ناشی از پروتئین های hcv به دلیل تغییر در مسیرهای سیگنالینگ سلولی مانند tgf-?1- سیگنالینگ، تمایز و آپوپتوز با فیبروز کبد در ارتباط بوده است. در مطالعه حاضر، ما تاثیر smad4 shrna را بر روی فعالیت فیبروژنز hscs از طریق اندازه گیری سطح بیان ژن های فیبروتیک : timp1, col1a, ?-sma,tgf-?1 و پروفایل پنج mirnas انتخابی شامل : mir-335, mir-150, mir-194, mir-199a و mir-27a موثر در مهاجرت و فعالسازی hscs را بررسی نمودیم. علاوه براین اثر پروتئین hcv ns3 بر روی فعالیت فیبروژنز hscs و پروفایل mirnas انتخاب شده در این مطالعه نیز بررسی شد. نتایج ما نشان داد که smad4 shrna باعث کاهش بیان ژن smad4و ژن های فیبروتیک شده است p<0.001، همچنین باعث افزایش بیان mir-335, mir-150 و کاهش بیان mir-27a شده است. در این مطالعه مشاهده گردید، که پروتئین hcv ns3 دارای اثر فیبروتیک می باشد p<0.01، و باعث افزایش بیان mir-199a و کاهش بیان mir-335 و mir-194می شود.