نام پژوهشگر: بابک معماری
بابک معماری سید مصطفی مختاباد
از آغاز ایرانیان با دستاوردهای تمدن مدرن غرب در قرن نوزدهم میلادی، از جمله تئاتر و به دنبال آن نقد تئاتر بود، که در بدو ورود به عنوان یکی از مظاهر هنری و فرهنگی غرب، مورد توجه روشنفکران ایرانی قرار گرفت. شاید به دلیل شناخت کم و نداشتن آگاهی کافی به تمام جنبه های نقد به خصوص در زمینه تئاتر توسط منتقدین، به مفهوم رایج آن در مغرب زمین، نقد آنگونه که باید در سرزمین باستانی پارس، حائز جایگاه مناسبی نشد و راه رشد و تعالی تئاتر را هموار نکرد. در این جریان موانعی چون نبود آموزش تخصصی و ترجمه های مناسب از سویی و عدم کارآمدی و توجه به نقد و نقادی در دانشگاه ها در کنار چندین و چند نقصان دیگر، عوامل بازدارنده ای برای رشد و اعتلای نقد در طول تاریخ هنر، فرهنگ و ادب این سرزمین پدید آورده اند که برخی از آن ها تا به امروز نیز ادامه داشته است. در این پژوهش تلاش بر آن است تا ضمن ارزیابی سیر تحول و تطور نقد و نقادی با توجه به پیشینه تاریخی آن در ایران، به بررسی موقعیت و جایگاه شکل گیری آن به مفهوم غربی از عصر میرزا فتحعلی آخوندزاده تا کنون با مطالعه شرایط فرهنگی و اجتماعی هر دوره، به خصوص بررسی تطبیقی نقد تئاتر ایران در فاصله سال های 1389-1379 جهت مشخص شدن سیر صعودی یا نزولی پیشرفت نقد در تئاتر ایران، پردخته شود تا در غایت به جمع بندی نهایی، بر اساس قراین و شواهد بیان شده، منجر گردد. البته از نظر نباید دور داشت که در واقع تئاتر و نقد آن در صورتی اعتلاء پیدا خواهد نمود که از جایگاه و موقعیتی مشخص، برنامه ریزی و آموزش از طریق علمی و دانشگاهی و نیز فعالیت های علمی - پژوهشی همه جانبه برخوردار باشند و گرنه راه رشد و اعتلای این دو، با بن بست روبرو خواهد گردید. این واقعیتی است انکار ناپذیر که باید آن را مد نظر قرار داد.