نام پژوهشگر: کتایون اسلانی
کتایون اسلانی شهرام زرگر
این پایان نامه در پی آن است که با بررسی و مقایسه ی یک اثر نمایشی با یک حکایت مشترک که در چندین متن از متون کهن فارسی آمده است، علاوه بر ارائه ی تاریخچه ای از آن متون، به چگونگی روندی که یک متن نمایشی معاصر، در مسیر دراماتیزه شدن طی می کند، پرداخته و از این طریق علاوه بر اثبات این ادعا که متون کهن فارسی قابلیت دراماتیزه شدن را دارند، به چگونگی این راه و روش نیز بپردازد. برخی از متون معاصر می توانند با استفاده از خاصیت انعطاف پذیری متون کهن و با تغییراتی در شکل ارائه ی آن ها، به آثاری ماندگار تبدیل گردند. یکی از این آثار، فیلمنامه ی «پرده ی نئی» اثر بهرام بیضایی است که با بهره گیری از حکایت «زن پارسا» - که به ترتیب تاریخی در هزار و یک شب، جواهر الاسمار، طوطی نامه ی نخشبی، الهی نامه ی عطار، جامع التمثیل حبله رودی و نیز کتاب الفروع من الکافی اثر شیخ کلینی آمده است - تبدیل به فیلمنامه ای با قابلیت های بسیار شده است. در این رساله با استفاده از روش کتابخانه ای و گردآوری حکایات گوناگون و بهره گیری از نظریات روایت دیوید بوردول و کریستین تامپسون به بررسی تطبیقی ویژگی های نمایشی فیلمنامه با حکایت مذکور در متون مختلف پرداخته شده تا این مسیر در یک اثر نمایشی به خوبی درک شود.