نام پژوهشگر: نسیم طاهری بروجنی
نسیم طاهری بروجنی محمدرضا نقصان محمدی
چکیده : در گذر زمان و شتاب گرفتن تغییرات محیط و تصویرذهنی، مسئله امروز فضاهای شهری ما، برهم خوردن تعادل این تغییرات نسبت به یکدیگر و از این رو بحران هویت در این فضاها می باشد. حال ازمیان انواع فضاهای شهری، فضای ورودی شهر مورد پژوهش قرار گرفته است. چراکه این فضا علاوه بر توقع شرایط عام کیفیت محیطی در فضا، بطور خاص می باید نشان از شخصیت و هویت بستر قرار گیری در آن نیز باشد. در این بین، شهر یزد نیز بواسطه بافت تاریخی منسجم و شناخته شده که در ذهن بسیاری از شهروندان و مسافران نقش بسته است توقعاتی در ذهن مخاطب خود ایجاد می کند، بنابراین فرد انتظار دارد در هنگام ورود به شهر با سیمای دعوت کننده و هویت بخش شهر یزد مواجه شود، اما فقدان شرایط عام کیفیت محیطی به همراه نقصان در بهره مندی از شرایط خاص محیطی و شناسه یزد، این انتظار مخاطب برآورده نمی سازد. در قالب مسئله فوق، پرسش بنیادین تحقیق عبارتست از: چگونه می توان فضای ورودی شهر را بگونه ای طراحی کرد که نشان از شخصیت و هویت بستر قرارگیری در آن باشد ؟ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، طراحی ورودی شهر یزد بصورت مجموعه فضاهایی در تطبیق با تصویر ذهنی جمعی افراد (اعم از شهروندان و گردشگران) از طریق ردیابی توقعات استفاده کنندگان فضا از ورودی یزد می باشد تا علاوه بر بازشناسی و تشخیص فضا به عنوان فضای ورودی شهر ، در مقام ورودی شهر یزد نیز نشان از تشخص و شخصیت بستر قرارگیری خود باشد. پس در راستای حصول هدف پژوهش، پس از مروری بر مبانی نظری موضوع و تدقیق چارچوب نظری تحقیق، با برداشت تصویر ذهنی افراد از فضای ورودی شهر یزد، چشم اندازی از توقعات و انتظارات افراد از محور ورودی شهر یزد شکل گرفت. در ادامه بر اساس رویکرد زمینه گرایی در طراحی این محور، بارزه های هویتی شهر یزد جهت درک ارزش های زمینه ای و تداوم آن در طراحی محور ورودی شهر استخراج گردید. نهایتا با شناخت بستر طرح در سطوح مختلف، زمینه برای طراحیِ شهری بلوار فقیه خراسانی بر مبنای تصویر ذهنی افراد و بصورتی که نشان از شخصیت بستر قرارگیری (شهر یزد) باشد فراهم آمد. این تحقیق از نوع پژوهش های کیفی و روش تحقیق مطالعه حاضر مبتنی بر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و و از نوع پژوهش های کاربردی می باشد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش نیز بر اساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و برداشت های میدانی از بستر مورد مطالعه بوده است. در این پژوهش نیز برداشت تصویر ذهنی افراد از بلوار فقیه خراسانی جهت تدقیق انتظارات و توقعات افراد از قلمرو مکانی مورد نظر، از طریق پرس و جوی شفاهی (مصاحبه) صورت گرفته است. عمده نتایج تحقیق حاضر، استخراج مولفه های هویتی شهر یزد در منظر ورودی شهر و تدقیق نحوه استفاده از تصاویرذهنی افراد در طراحی فضای ورودی شهر یزد می باشد، نهایتا طراحی محور ورودی شهر بصورت مجموعه فضاهایی خوانا، خاطره انگیز و فراموش نشدنی برای شهروندان و گردشگران که نمایشی از تشخص و هویت شهر یزد نیز باشد، پایان بخش این پژوهش بوده است. هم چنین به نظرمی رسد در ادامه این مسیرِ پژوهشی که گام های نخستین آن در این رساله کلید خورده است، تدقیق انتظارات و توقعات افراد از فضای ورودی شهر در سطوح پایین تر طراحی و مشارکت مردم جهت طراحی در محور ورودی شهر یزد، نقطه شروع مناسبی برای پژوهش های بعدی در قالب پژوهش حاضر باشد. واژگان کلیدی: شهر، ورودی شهر، فضای شهری، هویت و تشخص، تصویر ذهنی، زمینه گرایی